فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۷۸ مورد.
مقایسه و نقد براهین اثبات وجود خدا از منظر ملاصدرا و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمل و اندیشه در باب خدا، یکی از مهمترین و اساسیترین محورهای معرفت انسان است و در طول تاریخ فلسفه و کلام، متفکران بسیاری به بحث و بررسی در این باب همت گمارده اند. از میان مباحث خداشناسی، براهین اثبات وجود خدا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اساس سخن گفتن از خدا را تشکیل میدهد. هر یک از الهیدانان بر اساس مبانی و نظام فکری خود به شیوه ای میکوشند براهینی متقن، براثبات وجود خدا اقامه کنند. از جمله این متفکران میتوان به ملاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه و توماس آکوئیناس، فیلسوف برجسته قرون وسطی اشاره نمود. هر چند ملاصدرا و توماس وجود خدا را فطری میدانند، باز هم به اقامه برهان بر وجود خدا میپردازند. ملاصدرا با طرح امکان فقری و تکیه بر مبانی صدرایی، برهان امکان و وجوب توماس را غنا میبخشد و با اقامه برهان صدیقین از وجود بر وجوب شاهد میآورد. وی همچنین با اثبات حرکت جوهری، برهان حرکت او را تکمیل مینماید. در این مقاله بر آنیم که ابتدا دیدگاه ملاصدرا و توماس را در باب بداهت وجود خدا تبیین کنیم و سپس به بررسی و مقایسه برخی از براهینی که آن ها برای اثبات وجود خداوند اقامه میکنند، بپردازیم
بررسی تطبیقی آرای سیدجمال الدین اسدآبادی و حسن حنفی درباره غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی آرای سید جمال الدین اسد آبادی و حسن حنفی دربارهٔ غرب با رویکرد نظری-معرفتی می پردازد. اسدآبادی بانی جریان نو اندیشی دینی است، جریانی که در نیمهٔ نخست قرن بیستم بهوجودآورندهٔ جریان دیگری به نام نومعتزلیان شد که امین خولی بانی آن بود و حسن حنفی نیز در حال حاضر یکی از برجسته ترین افراد نو معتزلی است. از روند تحقیق این نتیجه ها به دست آمد که سید جمال الدین از یک سو موافق استفادهٔ مسلمانان از علوم و فنون غربی بوده و در این زمینه به صورت کلی و بدون نگاه انتقادی سخن گفته است و از سوی دیگر، مخالف مکتب های ناسیونالیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم بوده اما دموکراسی را استثنا کرده است. حنفی نگاهی مثبت به مکتب های غربی دارد و تنها مخالف سکولاریسم است و ضمن آنکه موافق استفاده از علوم و فنون غربی است، خواستار نقد تمام وجوه تمدن و میراث غربی در کنار تمدن و میراث اسلامی است.
چرا من منم؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل معنایی علیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
ارسطو برای نخستین بار در تاریخ فلسفه، نظریه علل اربعه را مطرح کرد و از آن برای بررسی ساختار رویدادهای طبیعت و توجیه تغییرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شیء در خارج میشوند و هم سبب شناخت آن. ابن سینا با استفاده از منابع فکری متعدد، از نوافلاطونی گرفته تا اندیشه های دینی در اسلام، علیت را به گونه ای دیگر تفسیر کرد و توانست با آن نظام خلقت را تبیین فلسفی نماید. علیت در نظام فلسفی ابنسینا بر مدار وجود است، نه حرکت؛ و علیت، هستی موجودات را تبیین می کند، نه فقط حرکت آن ها را. از این رو با وجود آن که علیت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن سینا نقش محوری دارد، اما نگرش این دو فیلسوف به این نظریه متفاوت بوده است. به نظر می رسد این تفاوت در تعاملی دوسویه با تطور معنایی علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن سینا شکل گرفته است. برای روشن شدن علت این تفاوت لازم است تا معنای علیت نزد این دو فیلسوف به خوبی تبیین گردد تا واضح شود که هر یک از این دو فیلسوف برای علیت و علت چه واژه ای را به کار می بردند و از آن چه معنا و کاربردی انتظار داشتند.
بررسی نظریه ویگوتسکی از دیدگاه روانشناسی و ارتباط آن با مبانی نظری آموزش فلسفه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر اجرای برنامه آموزش فلسفه برای کودکان به روش اجتماع پژوهشی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در راستای توجه به ابعاد مختلف ذهنیت فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان فلسفه مسیحی
حوزههای تخصصی:
کتاب درباره وحدت عقل
محبت از دیدگاه علامه طباطبایی و ابوحامد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشی اسطوره شناسانه در بن مایه های جامعه مدرن غربی
حوزههای تخصصی:
انسانگرایان (Humanists) اروپایی در دوره رنسانس با رویگردانی از حاکمیت استبدادی ارباب کلیسا در قرون وسطا به مطالعه و بازخوانی آموزه های یونان باستان همت گماشتند و در یک فرایند تجدید حیات و نوزایی، عصر طلایی اسطوره های باستانی یونان را مبنای حرکت تکاملی خود به سوی رشد و پیشرفت انسان مدارانه قرار دادند. مردان دوره رنسانس معتقد بودند حاکمیت زورمدارانه ارباب کلیسا در عصر میانه موجب انقیاد کورکورانه و در نتیجه مانع رشد استعدادهای مختلف شهروندان اروپایی شده است و لذا با اعراض از استبداد قرون وسطایی به ریشه یابی توانایی های انسان غربی در اجداد یونانی اش پرداختند و اسطوره های قبل از میلاد را به عنوان اولین میراث انسان غربی مورد توجه قرار دادند. مقاله حاضر درصدد است برخی شاخصه های جامعه مدرن غربی را که برآمده از ارزش های مطرح شده در رنسانس اروپا بود به سمت میراث های اسطوره ای یونان باستان ردیابی نماید شاخصه های مزبور عبارت اند از: مردم شناسی، جامعه شناسی، سیاست، شهرنشینی و اروپا محوری.
تشابه و تمایز دیدگاه غزالی و توماس آکوئینی در مسأله رؤیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره تعامل و یا توارد فکری ـ اعتقادی در میان صاحبان اندیشه وجود داشته است که در مقایسه آنها ضمن داشتن شباهت، تفاوت هایی نیز مشهود است. از جمله مباحث مطرح در الهیات اسلامی و مسیحی، «رؤیت» خداوند است که از سوی مفسران هر دو کتاب قرآن و انجیل پیرامون آن نظریه پردازی شده است. در این پژوهش آراء دو متفکر صاحب نظر در این دو دین؛ یعنی محمد غزالی و توماس آکوئینی، بررسی شده و سعی بر این است که همه وجوه مشترک و مفارق هر دو از میان آثارشان استخراج و تحلیل شود. محصول این مقاله، قوت بخشیدن به طرح مباحث میان ادیان در حوزه معرفت دینی است؛ البته، با این توجه که غزالی و توماس در دو نکته اساسی ذیل همسانند: 1- هر دو در اثبات مدعای خود به نقل و عقل استناد می کنند ؛ 2- هر دو معتقد به نقش معنویت در حوزه فهم و توجیه معرفت دینی هستند. هر چند در همسنخ بودن رؤیت اخروی با معرفت دنیوی و امکان وقوع آن در دنیا اختلاف نظر دارند. نقل شواهد و تبیین هر کدام به مناسبت موضوع در متن انجام گرفته است تا خوانندگان محترم روانتر با دیدگاهها آشنا شوند.