ابوجعفر صیمری از اهالی صیمره (دره شهر از توابع استان ایلام) و یکی از شخصیت های سیاسی – نظامی عصر آل بویه و وزیر احمد معزالدوله بود. پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ به این پرسش انجام شد که ابوجعفر صیمری، وزیر شیعه مذهب احمد معزالدوله، چه جایگاه و نقشی در تحولات سیاسی – اجتماعی عصر خود داشته است؟ نتایج تحقیق که با روش توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از منابع انجام شد، نشان می دهد که معزالدوله در زمان فتح خوزستان و تصرف بغداد، جوان و ناآزموده بوده است؛ از این رو، ابوجعفر صیمری در رتق و فتق امور و عبور از بحران های سیاسی و نظامی، کمک های شایان توجهی به وی کرده است. صیمری، قبل از حمله معزالدوله به خوزستان، مأمور مالیات گیری شوش بوده و در تصرف خوزستان نقش مهمی داشته است. وی به زبان عربی مسلط بوده و به عنوان مترجم اصلی در کنار وزارت به معزالدوله خدمت می کرده است. او همچنین در امور سیاسی و نظامی، نقش مؤثری داشته و معزالدوله، بدون مشورت با وی کاری را انجام نمی داده است؛ به طوری که با پیشنهاد ایشان از جایگزینی خلیفه و خلافت شیعی به جای خلافت عباسی صرف نظر کرد.
پاسخ صحیح و جامع به پرسش از انقلاب، کدام پاسخ است؟ پاسخی که همه انقلاب را خلاصه در اقتصاد می کند؟ یا پاسخی که تفسیری روان شناسانه از انقلاب ارائه می دهد؟ یا شاید آن دسته از پاسخ های جامعه شناسانه؟ و یا... اگر پاسخ های تک عاملی و تک بعدی را پاسخ های جامعی ندانیم، که نمی دانیم؛ ضرورت پاسخی جامع را بیش تر احساس خواهیم کرد پاسخ جامع قطعا از نگاهی جامع بر می خیزد. «انقلابی به نام دین» را بیش تر و بهتر از هر نگاه دیگری، نگاه دینی می تواند تفسیر و تحلیل نماید. دین امری جامع است و نگاه دینی لاجرم نیز. آیا می توان بر مبنای این نگاه، مدلی تحلیلی برای انقلاب اسلامی فراهم آورد؟ و بر این اساس پاسخی جامع و متناسب به پرسش از انقلاب اسلامی داد؟ متن حاضر که حاصل قلم حجت الاسلام والمسلمین کتابی می باشد، تلاشی است در این راستا.
مشارکت سیاسی در نظام دموکراسی غیر مستقیم، نقش حیاتی ایفا می کند. انتخاب، ساز و کار اصلی برای تحقق حاکمیت مردمی است. قدرت نهایی از آن مردم است و مردم این قدرت را از طریق فرآیند مشارکت سیاسی به نمایندگان واگذار می کنند. در این میان مشارکت به شهروندان امکان می دهد تا مقامات مسئول را جایگزین کرده و دولت را تغییر دهند. از این رو، مشارکت باعث می گردد تا متصدیان امور در مقابل ملت پاسخگو و مسئول باشند. مقاله حاضر که نتیجه پژوهشی تجربی در حوزه سیاسی - اجتماعی است، به دنبال بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت سیاسی شهروندان در مناطق حاشیه نشین شهر کرمانشاه است. به عبارت دیگر سئوالات اساسی این است که عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت سیاسی شهروندان در مناطق حاشیه نشین شهر کرمانشاه کدامند؟ برای پاسخگویی به سئوال مطرح شده، تعداد 384 نفر از شهروندان 18 سال به بالای مناطق حاشیه نشین شهر کرمانشاه به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده و مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش به کار گرفته شده، روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه می باشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد، بین میزان سیاسی بودن اطرافیان، گرایش به هویت ملی، اعتماد اجتماعی، دینداری، جنس و وضعیت تأهل با مشارکت سیاسی شهروندان ارتباط وجود دارد؛ اما بین پایگاه اقتصادی با مشارکت سیاسی شهروندان ارتباط معناداری مشاهده نشد.