در مقاله پیش رو، یکی از مهم ترین دوره های اصلاحات عصر قاجار و ناکامی آن، با بررسی استدلال های مخالفان اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار مورد تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله، با بهره گیری از رویکردِ انتخاب عقلانی، به روایت علّی استدلال های مخالفان در قالبِ سه گروهِ روحانیان، درباریان، و دیوانیان پرداخته شده است. پس از بررسی استدلال های هر یک از این سه دسته بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل، استدلال های مشترک در میانِ گروه های استدلال کننده، «عملکرد اقتصادی مصلح و/یا همراهان وی»، «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین شاه»، و «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالفان» بود. در کنارِ این استدلال های پرتکرار، «مغایرت اقدامات اصلاحی مصلح و/یا همراهان وی با دین»، «فساد اقتصادی وی»، «کوتاه شدن دست وارثان قدرت از قدرت»، «حضور بیگانگان در ایران»، «از بین رفتن تمامیت ارضی»، «مستعمره-شدن ایران»، «عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت»، «نگرانی از امتزاج فرهنگی» و «ویژگی های رفتاری مصلح و/یا همراهان وی» استدلال هایی هستند که توسطِ دو گروهِ استدلال کننده عنوان شده اند. «تلاش برای تغییر نظام پادشاهی»، «تلاش برای تغییر سلسله پادشاهی»، «برهم خوردن امنیت داخلی»، «وابستگی مصلح و/یا همراهان وی به دو کشور روسیه و انگلستان»، و «عدم رعایت حقوق شهروندی» استدلال هایی اند که تنها یکی از گروه های مخالفِ اصلاحات به آن استناد کرده است.
تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به برون کوچی از شهرستان آبادان است. حجم نمونه این پژوهش 385 نفر از زنان و مردان گروه سنی (20تا 54 ساله) چهار قومیت فارس، عرب، بختیاری- لر و سایر قومیت هاست که با دو روش تصادفی و گلوله برفی انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده و نتایج تحلیل داده ها که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T-TEST,ANOVA انجام شده بیانگر آن است که: بین قومیت، زبان مادری، نوع منزل مسکونی و وجود اقوام در داخل و خارج از آبادان با متغیر وابستة گرایش به برون کوچی رابطه وجود دارد؛ یعنی قومیت عرب کمترین گرایش به مهاجرت را داشته، کسانی که زبان مادریشان کردی است، بیشترین تمایل به مهاجرت را دارند و کسانی که دارای منزل مسکونی ملکی هستند، گرایش کمتری به برون کوچی دارند. کسانی که اقوامی در آبادان دارند تمایل کمتری به مهاجرت داشته و کسانی که اقوامی خارج از آبادان دارند، گرایش بیشتری به برون کوچی دارند. بین عوامل اقلیمی (گرما وگردوغبار)، عوامل اقتصادی (اشتغال بهتر، درآمد بیشتر، خدمات رفاهی و درمانی مناسب)، عوامل اجتماعی-فرهنگی (نبود امکانات تفریحی، سیستم آموزشی مناسب، امنیت اجتماعی، حاکمیت فرهنگ روستایی و خرابه های بجا مانده از جنگ) و گرایش به برون کوچی، رابطه معناداری وجود دارد.
در این مقاله سعی شده است علت های اقتصادی ثبات سیاسی با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی شناسایی شود. با توجه به اینکه در علوم اجتماعی از یک سو، اغلب تئوری ها جنبه تعلیلی دارند و به دنبال علت پدیده های اجتماعی هستند و از سوی دیگر شناسایی علت پدیده های اجتماعی از طریق آزمون های همبستگی آماری میسر نیست، برای غلبه بر این مشکل روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی برای شناسایی علت پدیده های اجتماعی در سال ۲۰۰۸ مطرح شد. در این روش که ریشه های کیفی دارد، علت لازم و علت کافی برای بروز پدیده اجتماعی آزمون می شود. بدین منظور ابتدا طیف گسترده ای از متغیرهای اقتصادی مؤثر بر ثبات سیاسی از تئوری های علوم اجتماعی احصا شده، سپس این متغیرها در یک مطالعه بین کشوری با مقایسه ۱۸۳ کشور جهان تحت آزمون تجربی قرار گرفته و علت های اقتصادی ثبات سیاسی شناسایی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد: بین ۲۸ متغیر اقتصادی، چهار متغیر جهانی شدن اقتصادی، رشد اقتصادی متوازن، کیفیت مقررات تجاری و سهولت انجام کسب و کار علت های ایجاد ثبات سیاسی هستند.