فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هرچند مسئلة هویت و حافظة تاریخی قدمتی به عمر تاریخ دارد، درحقیقت محصول عصر مدرن و از موضوعات اصلی مورد توجه در جامعه شناسی معاصر است. در ایران نیز بحث دربارة این موضوع با ظهور گفتمان مدرنیسم و شکل گیری دولت مدرن آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و با توجه به ناهمگونی فرهنگی و قومی جامعة ایران و تحولات جهانی امروزه این گونه مباحث اهمیت فزاینده ای یافته است. پژوهش موجود در همین راستا و برای بررسی رابطة بین حافظة تاریخی، هویت قومی و جهانی شدن در کردستان ایران صورت گرفته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی موجود چارچوبی نظری تنظیم شد و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح گردید. پژوهش به روش چندگانه (روش پیمایشی و روش اسنادی) و با استفاده از پرسش نامه در مورد 455 نفر نمونه از افراد 15 سال به بالای ساکن شهر سنندج ایران انجام گرفته است. نتایج پژوهش بر بالابودن میانگین هویت قومی نسل کهن سال، حافظة تاریخی نسل میان سال و بهره گیری از رسانه های جهانی نسل جوان دلالت دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد که به ترتیب متغیرهای جامعه پذیری به شیوة کردی، احساس تبعیض قومی و حافظة تاریخی بیشترین تأثیر را بر متغیر هویت قومی داشته و در مجموع حدود 34 درصد تغییرات هویت کردی را تبیین می کنند.
مکتب فرانکفورت: یک بررسی تاریخی (1)
حوزههای تخصصی:
در کشاکش عاملیت و ساختار
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
سیاست های کلان کشور بستری برای تحلیل های فلسفی و روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی تعامل علوم انسانی با حوزه فرهنگ ساختار قدرت سیاسی و علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط علوم انسانی و دستگاه های اجرایی
هابرماس و بحران سرمایه داری پیشرفته
حوزههای تخصصی:
خشونت و جامعه
دگرگونى اندیشه در جهان
حوزههای تخصصی:
" با نگاهى به تاریخچه پژوهش و کاربرد دانش بومى، فعالیت هاى پژوهشگران را مى توان بر حسب موضوع به دو نوع مشخص تقسیم کرد: 1) پژوهش روش ها و ابزار سنتى براى کاربردهاى فنى 2) بازشناسى شناخت شناسى سنتى و ارزش هاى فرهنگى و رسوم اجتماعى جوامع بومى براى کاربردهاى فرهنگى و اجتماعى. در ابتدا، پژوهشگران دانش بومى بیشتر متوجه فنون و روش هاى سنتى براى تخفیف لطمات زیست محیطى و بهداشتى ناشى از روش هاى صنعتى و شیمیایى در کشاورزى، دام دارى، معمارى و تغذیه بودند. اما در دو دهه نهایى قرن بیستم، تشدید لطمات زیست محیطى و بررسى عمیق تر مسایل توسعه، متفکران را متوجه ریشه هاى فرهنگى و اجتماعى این مسایل ساخت. لذا اخیراً شاهد تلفیق یافته هاى دانش بومى در روش هاى آموزشى مدرن، شناخت شناسى علمى و نیز در پایه ریزى الگوهاى نوین براى اسکان و هم زیستى مردم بوده ایم. با توجه به تاثیر بنیادین و درازمدتى که تلفیق جنبه هاى فرهنگى و اجتماعى جوامع سنتى با فرهنگ و جامعه مدرن خواهد داشت، بى شک ما در آستانه دگرگونى عظیمى در اندیشه جهانى قرار داریم. این دگرگونى عظیم، ابعاد وسیع تر و جامع ترى را براى علم بشر نوید مى دهد.
"
فرهنگ ایرانی در عصر جهانی شدن (مورد مطالعه فرهنگ نوروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوروز از آئین های کهن ایرانیان و نماد فرهنگ ایرانی از دورة باستان تا امروز پایدار مانده است. با ظهور فرایند جهانی شدن، شرایط جدیدی برای فرهنگ ها رقم خورده است. وضعیتی که می تواند به از بین رفتن فرهنگ های بومی و آئین های کهن منجر شود. پرسش این است که نوروز در مواجهه با فرایند جهانی شدن چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ برای پاسخ به این پرسش با استخراج ویژگی های نوروز و ویژگی های جهانی شدن، قابلیت انطباق پذیری فرهنگ ایرانی و نوروز با جهانی شدن تبیین می شود.
نوروز دارای ویژگی های عام انسانی و جهانی است. تأکید بر ارزش های اخلاقی و انسانی، ترویج و تحکیم روابط انسانی و نوع دوستی، اهمیت دادن به محیط زیست و تأکید بر بهداشت و پاکیزگی از ویژگی های انسانی و جهانی فرهنگ نوروز است. با توجه به این ویژگی ها، این فرهنگ قابلیت انطباق با جهانی شدن را دارد و می توان، از فرصت های موجود در عرصة جهانی برای حفظ و گسترش این فرهنگ سود جست.
چیستی و هستی جامعه همکنشی آن با اجزای تشکیل دهنده اش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث از هویت، اصالت و ترکیب جامعه، از مباحث درخور تأملی است که در شمار مبادی فلسفة نظری تاریخ قلمداد می شود و رهیافت های مختلفی دربارة آن وجود دارد. نظریه های بنیادین اندیشوران نیز در این بحث، متأثر از نوع تفسیر و رهیافتی است که از وجود جامعه پدیدار می شود و از طریق برهان فلسفی محور استدلال قرار می گیرد. در این میان، ادراک دیالکتیکی این دو و پیوند میان این دو سطح از انتزاع و ترابط عمیق سطوح خرد و کلان در اندیشة عالمان پیشین و معاصر همواره از دغدغه های فلسفی بوده که بسیاری از تأملات علمی را با خود به همراه داشته است. دربارة رابطة متقابل این دو جنبة ساختی و کنشی، گرچه بسیاری از عالمان اجتماعی به هم کنشی جامعه و فرد معتقدند، سرانجام به ترجیح یک سویه از دو سطح تمایل یافته اند. آنچه در این مبحث از اهمیت جدی برخوردار است، نوع نگاه قرآن و استخراج شیوة برخورد آن در این تعامل دوسویه و نیز تأثیرات متقابل آنهاست، که در حدّ بضاعت در این مقاله بدان پرداخته می شود.
گفتگو/ استاد رندال کالینز
حوزههای تخصصی:
استاد رندال کالینز‘ جامعه شناس بزرگ آمریکایی است که به عنوان نظریه پرداز جدید و نوآور و خلاق پیرامون پارادیم ترکیبی تعریف اجتماعی و نظریه تقابل از شهرت پایداری برخوردار است. از طرف دیگر‘ مفسران و منتقدان آثارش بر این نکته تأکید دارند که او آغازگر فعالیتهای نظریه پردازی؛ در چارچوب نظریه کارکردگرایی ساختاری و نظریه کنش گرایی را مورد نقد عالمانه خود قرار داده است. با تأکید بر اهمیت اصول و مفاهیم نظریه پدیدارشناسی و کنش متقابل نمادین‘ نظریه خاص خود را مطرح کرده است. او با انتخاب قسربندی اجتماعی به عنوان اصلی ترین موضوع در جامعه شناسی‘ به چهره ای مدرن و نوآور در میان نظریه پردازان جدید مبدل شده است. علاوه بر شرح و توضیح کارکردهای عناصر و مؤلفه های طرح شده به وسیله مارکس‘ وبر‘ دورکیم‘ اوجنسیت‘ گروه های سنی و روابطشان را به منظور توصیف قشربندی اجتماعی مورد توجه خاص خود قرار داده است. برای اینکه با این چهره برجسته و شاخص در جامعه شناسی نو‘ بیشتر و دقیقتر آشنا شویم‘ همراه با مطالعه جامعی از اثر برجسته اش تحت عنوان "نظریه تقابل" که به شناخت ما کمک می کند‘ گفتگویی با ایشان شده است. از آنجایی که مصاحبه کننده با علاقه استاد در زمینه شرکت در مباحث علمی آشناست‘ در اینجا ضرورت دارد که از این استاد دانشنمند‘ برا ی خاطر حضور دراین گفتگوی گرم و عالمانه‘ تشکر کنیم.
مرور انتقادی نظریه ی سیمای شهر لینچ: نشانه شناسی نقشه های ادراکی شهروندان و بازشناسی هویت کالبدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لینچ به عنوان نظریه پردازی شاخص در حوزه ی نشانه شناسی شهری برای اینکه بداند چگونه افراد هویت شهر خود را به دیگران می شناسانند، به نشانه شناسی نقشه های ادراکی (تصویر شهر در ذهن شهروندان) می پردازد. با این وجود، بویژه نشانه شناسان اجتماعی معتقدند لینچ در نظریه ی خود از مفهوم هویت کالبدی که ناظر بر سه مفهوم انسان، محیط و فرهنگ می باشد و نیز دلالت های ضمنی عناصر موجود در نقشه های ادراکی غافل بوده است. حال آنکه پاسخ به این انتقاد در نقشه های ادراکی لینچ نهفته است. بنابر مفهوم خوانایی لینچ، آنجائی که نشانه های شهری برای شهروندان قابل ادراک نباشند و تصویر واضحی از شهر در ذهن آنها شکل نگیرد، بی هویتی کالبدی رخ می دهد و در واقع نشانه های شهری جایگاه خود را در حافظه و خاطره ی جمعی از دست می دهند. بنابراین در نوشتار حاضر سعی شده تا به شیوه ی مرور انتقادی دریابیم که منطق بازشناسی هویت کالبدی شهر ازطریق نشانه شناسی نقشه های ادراکی شهروندان چیست. این بررسی نشان داد آن دسته از نشانه های موجود در نقشه های ادراکی که دال بر موضوعی مشترک در بین مردمند (مانند: مکان های سازنده خاطره ی جمعی، ابنیه ی تاریخی یا مکان های دارای کاربری معین) یا نشانه هایی که از کیفیت خوانایی برخوردارند (مانند: مشاهده پذیری در شب) نمایانگر هویت کالبدی فضای شهرند. مادامی که نشانه های شهر در نقشه های ادراکی ساکنانش پررنگ باشد، هویت کالبدی شهر تداوم دارد به طوری که تغییر، جابه جایی یا تخریبشان موجب واکنش جمعی می شود.
کاربرد نظریه گفتمان در جامعه شناسی معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در مقابلِ الگوی کلاسیک جامعه شناسی معرفت، که در آن رابطه ای علی از جامعه به معرفت وجود دارد، جامعه شناسی معرفت جدید، به فضای فرهنگ و تفسیر معنایی پرداخت و بر اساس آن، درک گفتمانی معرفت اهمیت یافت. در این مقاله، ضمن شرح تاریخچة مختصری از جامعه شناسی معرفت، زمینة نظری کاربرد نظریة گفتمان در جامعه شناسی معرفت واکاوی می شود. به عنوان نمونه ای از تلاش، برای پیوند صریح این دو حوزه برنامة تحقیقاتی راینر کلر با عنوان «رویکرد جامعه شناسی معرفت به گفتمان» معرفی و نقد می شود. نگاه کلر به جامعه شناسی معرفت، برگر و لاکمن و نظریه گفتمان میشل فوکو است. نوآوری کلر را می توان در تصریح رابطه بین نظریه گفتمان و جامعه شناسی معرفت دانست. دو انتقاد به کار کلر وارد است: اول اینکه، او توضیح نمی دهد گفتمان ها چگونه ظاهر می شوند، هژمونیک می شوند و گفتمان های هژمونیک چگونه به چالش کشیده می شوند. همچنین تمرکز راینر کلر بر تحلیل گفتمان، موجب می شود که پاسخ وی به مسئله تعین اجتماعی معرفت، در هال های از ابهام قرار گیرد.
نظریه ی انحطاط و اصول شش گانه تکامل انسانی از نظر سیّد جمال الدین اسدآبادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در باره ی تکامل و انحطاط جوامع نظریه های متعددی ارائه شده است. این جستار در صدد است از میان نظریه های مختلف تکامل و انحطاط جوامع اسلامی، بر نظریه ی فرهنگی تأکید کند. از این رو، از بین متفکران مسلمان، تنها کسی که تصور نمی رود نظریه ی انحطاطش در یک چارچوب فرهنگی قرار دارد، سید جمال الدین اسدآبادی است که در این جستار تلاش شده که نشان داده شود وی نیز به عوامل فرهنگی در انحطاط جوامع اسلامی توجه داشته است. نظریه ی قصر مسدس الشکل سعادت انسانی سید جمال بیانگر دو نکته اساسی است که برای اثبات فرضیه ی این مقاله از آنها بهره گرفته شده است: 1. عامل انحطاط می تواند عامل غیر سیاسی و غیر ساختاری باشد؛ 2. انحطاط یک جامعه به عوامل درونی به خصوص عوامل فرهنگی بر می گردد.