فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
شناسایی و بررسی موانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی از صنایعی به شمار می رود که از ظرفیت های لازم برای توسعه سرمایه گذاری و ایجاد کسب و کارهای مولد برخوردار است و با قابلیت اشتغال مفید و تولید مؤثر، می تواند نقشی تأثیرگذار بر افزایش سرانه درآمد ملی داشته باشد. این پژوهش از نوع کمی و هدف و ماهیت آن، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها نیز توصیفی - پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر، به شناسایی و بررسی مهمترین موانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام که دارای توانمندی های مناسبی می باشد، پرداخته شده است. جامعه پژوهش؛ شامل 506 نفر از اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی، فعالان صنایع دستی، مدیران و کارشناسان بوده است. برای تعیین نرمال بودن جامعه مورد مطالعه، از آزمون کلموگرف - اسمیرنف استفاده شده و حجم نمونه، با استفاده از جدول کرسجی و مورگان 201 نفر برآورد گردیده است. روایی پرسش نامه (ابزار تحقیق) توسط خبرگان (استادان دانشگاه) بررسی و تأیید گردید و برای تعیین میزان پایایی از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب آزمون 0.903 استفاده شد. داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل و در محیط نرم افزار LISREL، آزمون تحلیل عاملی تأییدی انجام گردید. برای شناسایی موانع، از تحلیل عاملی اکتشافی و برای تعیین تعداد عوامل قابل استخراج در اجرای تحلیل عاملی، از ملاک کیسر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از میان عوامل (موانع) اصلی، عامل بازاریابی و فروش، با بار عاملی 3.089، مهمترین مانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام به شمار می رود. تدوین برنامه جامع بازاریابی صنایع دستی، برگزاری دوره های آموزش نوین و گسترش برنامه های ترویجی و تبلیغی؛ از جمله راهکارهای موجود برای بهبود و توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام می باشد.
مفهوم جامعه شناسی دین ایدئولوژیک
حوزههای تخصصی:
نقد و معرفی کتاب: بولینگ یکنفره: فروپاشی و احیای مجدد اجتماع امریکایی
حوزههای تخصصی:
بررسی عامل های اقتصادی - اجتماعی مرتبط با رضایتمندی زناشویی مهاجرین در مناطق نفت خیز جنوب : مطالعه ی موردی : شهرستان جم (شهرک توحید)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان رضایتمندی زناشویی مهاجرین مناطق نفت خیز و عامل های اقتصادی_اجتماعی مؤثر بر آن است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شده است. نمونه ی مورد مطالعه شامل زوج های مهاجر ساکن شهرک توحید در شهرستان جم می باشد که تعداد 300 نفر از آنها به گونه ی تصادفی انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش تر خانواده های مهاجر را زوج های جوان تشکیل می دهند. میانگین فاصله ی سنی زوجین 7 سال است و درصد شایان توجهی از آنان (40 درصد) با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. همچنین از بین استان های مهاجر فرست، استان بوشهر بالاترین تعداد مهاجر را به این منطقه دارد. مهم ترین مشکل این خانواده ها کمبود امکانات، بویژه امکانات رفاهی و آموزشی می باشد. همچنین مهم ترین امتیاز منطقه از دید ساکنان، وجود امنیت و آرامش و نیز بودن اعضای خانواده در کنار یکدیگر است. سایر یافته ها نیز نشان می دهد که میزان رضایتمندی در بین افراد بومی، زنان خانه دار، افراد سالم، زوجینی که با هم نسبت فامیلی دارند و مهاجرین اختیاری، بیش تر از سایرین می باشد. نتایج معادله ی رگرسیون نیز حاکی از این است که عامل های: دخالت خانواده، جنسیت، امکان تفریح مشترک، سطح تحصیلات، سلامت روان، رابطه با خانواده، سن و گروههای دوستی، به ترتیب دارای اثرات تعیین کنندگی بر میزان رضایتمندی زناشویی هستند و این عامل ها روی هم رفته حدود 47 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.
بررسی تأثیر مؤلفه های سبک زندگی بر نگرش دختران مجرد نسبت به ازدواج (مطالعه شاغلان دانشگاه علوم پزشکی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نگرش دختران مجرد به ازدواج، با تأکید بر سبک زندگی آنها، در بین شاغلان دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است. ابتدا، به بررسی نظریه های موجود در حوزه سبک زندگی و ازدواج و سپس، به تدوین چارچوب نظری با تلفیق نظریه های مناسب و منطبق با هدف تحقیق پرداخته شده است. در حوز ه سبک زندگی، از نظریات وبر، بوردیو، گیدنز و در حوز ه ازدواج از نظری ه مدرنیزاسیون بهره جسته شده است. سپس ، با استفاده از تکنیک های آماری و چارچوب نظری تحقیق، تأثیرپذیری نگرش نمونه به ازدواج، با چهار مؤلف ه ارتباطات اجتماعی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، مدیریت بدن و مصرف فرهنگی، که به نظر می رسید بر متغیر وابست ه تحقیق اثرگذار باشند، سنجیده شده است. جامع ه آماری تحقیق، دختران مجرد شاغل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستند، حجم نمونه 345 نفر است و داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که درصد درخور توجهی از افراد نمون ه تحقیق (1/39 درصد) به ازدواج نگرش منفی داشته اند. هم ه مؤلفه های سبک زندگی بر نگرش به ازدواج اثرگذار بوده اند. مصرف فرهنگی با ضریب بتای 610/0 مهم ترین متغیر اثرگذار بر نگرش دختران به ازدواج بوده و از بین مؤلفه های اثرگذار بر نگرش به ازدواج، ارتباطات اجتماعی یگانه مؤلفه ای است که از سه مؤلفه دیگر سبک زندگی (پایگاه اقتصادی اجتماعی، مصرف فرهنگی و مدیریت بدن) اثر می پذیرد و به صورت بلافصل با ضریب بتای 553/0 بر نگرش به ازدواج اثرگذار است.
مشخصات فوتبال امروز
حوزههای تخصصی:
تناقض ایدئولوژیک در دو برنامه اول و دوم توسعه در ایران
حوزههای تخصصی:
"این مقاله با استفاده از نظریه توسعه ""برینگتون مور"" و نظریه اهداف و وسایل ""رابرت مرتون""، به بررسی ایدئولوژی های حاکم بر برنامه اول و دوم توسعه، برای نشان دادن میزان ناهمخوانی میان اهداف و وسایل و تناقض ایدئولوژیک در این دو برنامه می پردازد. برای این منظور، ابتدا اصول سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایدئولوژی های لیبرالیسم و سوسیالیسم بیان شده و پس از آن، تحلیل محتوای هدف های کلی (اهداف غایی)، خط مشی ها (اهداف واسط) و تبصره ها (وسایل) در دو برنامه، با روش تمام شماری، انجام شده است. نتایج نشان می دهند که در دو برنامه، اهداف، بیشتر سوسیالیستی و وسایل بیشتر لیبرالیستی بوده اند. همچنین میزان ناهمخوانی بین اهداف و وسایل در برنامه دوم، کمتر از برنامه اول بوده است.
"
سبب شناسی تغییرات الگوی مصرف مواد مخدر در میان شهروندان جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه توصیفی از وضعیت سوء مصرف مواد مخدر و سبب شناسی و فهم تغییرات الگوی مصرف مواد مخدر در ایران است. بنابراین، با استفاده از داده های ثانویه و با فراتحلیل پژوهش های انجام شده طی سال های 1378 تا 1391 تغییرات الگوی مصرف مواد مخدر در ایران و علل این تغییر مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرد. شواهد تجربی و داده های مختلف نشان دهنده کاهش سن مصرف مواد مخدر در جامعه ایرانی و تغییر الگوی مصرف مواد مخدر، به ویژه در میان گروه سنی جوانان و زنان است. در ایران یکی دیگر از تغییرات مهم الگوی مصرف مواد مخدر، تغییر در میزان تحصیلات مصرف کنندگان است، به نحوی که اکنون با پدیده معتادان تحصیلکرده مواجهیم. طبق «نظریه هویت فرهنگی» روندهای یادشده را می توان بر اساس هویت یابی افراد در خرده فرهنگ های مصرف جدید جست وجو کرد. بخشی از تغییرات یادشده را می توان در تغییرات هویتی زنان، جوانان تحصیلکرده و تغییر درک آنان از کیستی خود و بازتعریف نقش های اجتماعی جست وجو کرد.
باستان شناسی و همبستگی ملی مطالعه موردی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باستان شناسی که یکی از وظایف اصلی آن بازسازی رفتارهای گذشته جوامع انسانی است، می تواند به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ایجاد همبستگی ملی، در جوامع مختلف ایفای نقش نماید. این تخصص که امروزه به مدد سایر علوم بسیار پیشرفت نموده، در جوامع متفاوت بسیار مفید و موثر است. البته ناگفته نماند همان طور که این دانش ممکن است در خدمت همبستگی ملی جوامع مختلف باشد، به همان اندازه هم می تواند باعث ایجاد اختلافات و درگیری های محلی شود. درواقع، چگونگی بهره گیری از این علم آن را به یکی از مهم ترین رشته ها مبدل ساخته است؛ هرچند، اهمیت این موضوع در کشور ما هنوز درک نشده است. استفاده صحیح و منطقی از این دانش آن را در خدمت جامعه قرار می دهد و در مقابل، سوء استفاده از آن موجبات اختلافات و تفرقه افکنی ها را فراهم می آورد.سوال اصلی مقاله حاضر این است که «آیا یکپارچگی فرهنگی و همبستگی ملی در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد؟» در اینجا سعی خواهد شد تا با استفاده از روش شناسی راهبرد تاریخی، از طریق واکاوی عناصر مشترک سیستانی و بلوچ در چارچوب رابطه دوسویه انسان / محیط به این سوال پاسخ داده شود. همچنین، تلاش می کنیم که نحوه ایجاد این همبستگی نیز ارایه شود. در واقع این مقاله با ارایه مثالی از استان سیستان و بلوچستان که سیستانی و بلوچستانی را در خود جای داده است، باستان شناسی را به مثابه پلی برای ایجاد همبستگی ملی در این منطقه از ایران قرار خواهد داد. در نهایت مقاله از لحاظ علمی سعی می کند با واکاوی مشکلات موجود بر سر راه همبستگی ملی، راهکارهایی منطقی برای ایجاد و گسترش ارایه کند.
میزگرد: تاریخ نگاران و هویت
حوزههای تخصصی:
ارزیابی سیاست های هنری با ارتقاء مدل چارترند و مک کافی
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، به ارتقا و بومی سازی مدلی می پردازد که سیاست های هنری را به چهار گروه تسهیلگر، حامی، معمار و مهندس تقسیم کرده است. این چهار نقش می توانند برای نمایش میزان مداخله دولت در حوزه فرهنگ و هنر مورد استفاده قرار گیرند. بدین منظور، با بررسی و تحلیل محتوای مصوبات هنری دولت در سال های 1368 تا 1388 و با استفاده از پیشینة مطالعات مربوط به سیاست های فرهنگی و هنری، شاخص های جدیدی به جای شاخص های مربوط به هر نقش در مدل قبلی، تعریف شده، ضمن اینکه چارچوب اصلی نقش ها تغییری نکرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های مربوط به نحوه سرمایه گذاری، ابزار، تحرک سیاسی و هدف برای ارزیابی سیاست های هنری به عنوان زیرمجموعه ای از سیاست های فرهنگی در ایران، شاخص های مناسبی هستند.
بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر صرفه جویی آب در بین دانشجویان دانشگاه یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی صرفه جویی مصرف آب در بین دانشجویان و رابطه آن با آگاهی از پیامدهای کمبود انرژی، تعهد و سرمایه فرهنگی، با استفاده از روش پیمایش است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه یاسوج هستند که 350 نفر به عنوان نمونه تعیین شده و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه های محقق ساخته یا استاندارد است که با استفاده از اعتبار سازه و اعتبار محتوا تعیین اعتبار و با استفاده از ضریب آلفا یا آزمون مجدد، تعیین پایایی شده اند. یافته های توصیفی نشان داد: یک سوم پاسخگویان در مصرف آب صرفه جویی نمی کنند. مقایسه میانگین افراد صرفه جو و غیرصرفه جو در متغیرهای مستقل، بیانگر این بود که دو گروه به لحاظ آگاهی از پیامدهای کمبود انرژی، تعهد و سرمایه فرهنگی، تفاوت معنادار دارند. تبیین متغیر صرفه جویی در مصرف آب بر اساس مجموع متغیرها با روش رگرسیون لجستیک نشان داد: متغیرهای تعهد، سن و معدل تحصیلی، قادرند 26 درصد واریانس صرفه جویی در مصرف آب را تبیین کنند
بازده سرمایه گذاری در آموزش و پرورش ایران
حوزههای تخصصی:
نقش عوامل روان شناختى در مشارکت سیاسى زنان
حوزههای تخصصی:
"موضوع مشارکت سیاسى از جمله مباحثى است که پیشینه آن به سال ها قبل از میلاد مسیح مى رسد و این در حالى است که مشارکت سیاسى زنان به طور رسمى و جدى از حدود یک قرن پیش (اوایل فرن بیستم) و به صورت اعطاى حق راى به زنان، در بیشتر کشورهاى اروپایى مطرح مى باشد. (بشیریه، 1376)
از مشارکت سیاسى، تعاریف گوناگونى ارایه شده است که هریک بر جنبه هایى از آن تاکید دارد. همچنین بنابر سلیقه هاى مختلف، تقسیم بندى هاى متفاوتى از مشارکت سیاسى صورت گرفته است که آن را به مشارکت سیاسى توده ها و نخبه ها، مشارکت سیاسى فعالانه و منفعلانه، مشارکت سیاسى خودجوش و برانگیخته، و... تقسیم میکند.
در بحث از مشارکت سیاسى زنان، گفته مى شود که این مشارکت، اغلب، منفعلانه، برانگیخته، و در سطح توده هاست و به همین دلیل مشارکت زنان در سطح نخبه ها محسوس نیست. به بیان دیگر هنوز شمار زنانى که در راس دولت، حکومت و پارلمان قرار دارند، در حدى نیست که بتواند به عنوان وزنه اى در عالم سیاست مطرح باشد. (The Advancement of Women . UN. 1995)
ادعاهاى جهانى بر این امر تاکید دارند که زنان در مقایسه با مردان از علاقه مندى کمترى نسبت به سیاست برخوردارند، این ادعا توسط پژوهش ها و مطالعات انجام شده در کشورهاى مختلف مورد تایید قرار گرفته است که در این مقاله ده مورد آن ذکر خواهد شد، (از جمله تحقیقات Wade Larry.L.1996 - pippa Norris، 1996) همچنین نتایج تحقیق نگارنده در مورد مشارکت سیاسى دختران و پسران دانشجو در پنج دانشگاه تهران که یافته هاى جهانى را درباره مشارکت سیاسى زنان، مورد تایید قرار داد، که به برخى از آن ها اشاره خواهد شد.
در بررسى علل کم علاقگى زنان نسبت به سیاست، به عوامل متعددى برمى خوریم که مى توان آنها را در دو دسته تقسیم بندى کرد :
دسته نخست شامل عوامل تاثیرگذار بر مشارکت سیاسى تمام افراد اعم از زن و مرد است. اما با وجود این عمومیت، نقش بازدارندگى آن براى زنان از شدت بیشترى برخوردار است. به عنوان مثال آسیب پذیرى سیاسى زنان در رژیم هاى دیکتاتورى بیش از مردان است. نمونه آن وضعیت زنان در دوران آلمان هیتلرى است که طى این دوران، زنان به پایین ترین درجه شهروندى تنزل یافتند و...
دسته دوم عواملى است که اختصاص به زنان دارد؛ از جمله عامل روانى ـ شخصیتى که به نوبه خود معلول عوامل دیگرى که همانا فرهنگ و جامعه پذیرى سیاسى است.
عامل روانى ـ شخصیتى در ابعاد زیر قابل بررسى است :
زنان در مقایسه با مردان، احساس اعتماد و توافق بیشترى نسبت به رهبران سیاسى دارند و لذا در سیاست، محافظه کارانه تر از مردان عمل مى کنند.
زنان، براى فعالیت سیاسى، انگیزه لازم را ندارند. نظریه هاى مختلف در زمینه مشارکت سیاسى (نظریه منابع ـ نظریه بسیج ـ نظریه ابزارى ـ نظریه انگیزه ابزارى) در مجموع مؤید این نکته اند که افراد در صورتى به مشارکت سیاسى مى پردازند که منافع آن را بیش از زیانش تشخیص دهند. از آنجا که فعالیت سیاسى در غالب جوامع، براى زنان، از هزینه بالایى برخوردار است، آنان تمایل به مشارکت سیاسى در سطح نخبه ها را ندارند.
زنان، کمتر از مردان، به رفتارهاى خشونت آمیز و کشمکش، گرایش دارند. در حالى که سیاست به معناى رایج آن ارتباط تنگاتنگى با قدرت (به مفهوم مادى آن) و خشونت (به ویژه در سطح روابط بین الملل) دارد (Sandra Whitworth 1997).
نداشتن اعتماد به نفس که مانع از درگیرى فعالانه زنان در فعالیت هاى اجتماعى و به ویژه فعالیت سیاسى آنان مى شود. چنین باورى، از طریق خانواده، مدرسه، رسانه ها و... به زنان و به جامعه، القا مى شود.
احساس بى قدرتى در تاثیرگذارى سیاسى.
در مقاله حاضر، با ارایه تعاریفى از مشارکت سیاسى و طرح نمونه هایى از تفاوت هاى مشارکت سیاسى زنان و مردان، علل و عوامل بازدارنده زنان از فعالیت سیاسى به اختصار مطرح مى شود و سپس بطور مشخص پیرامون عوامل شخصیتى ـ روانى محدود کننده مشارکت سیاسى زنان بحث خواهد شد و طى آن به بازدارنده هاى فرهنگى و نیز چگونگى جامعه پذیرى سیاسى زنان اشاره خواهد شد و در پایان راهکارهایى در راستاى تعدیل و رفع مشکلات و تنگناهاى موجود ارایه خواهد شد.
"