فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه نقطه عزیمت ایرانیان برای بنیان نهادنِ دولتِ جدید شمرده شده که در آن نخستین حکومتِ مستقلِ ایرانی پس از اسلام تشکیل شد. اگرچه حکومت صفوی به طور نسبی از توانایی ایجاد نظم و کنترل خشونت و رسیدن به درجاتی از رشد و بالندگی برخوردار بود، اما دیری نپایید که نظم و انسجام اجتماعی با بحران ها و چالش های عمیقی روبه رو شد و درنهایت رو به فروپاشی گذارد. این پژوهش می کوشد تا علل و زمینه های این امر را با استناد به شواهد و دلایل احصا شده از متون و منابع تاریخی، با روش تحلیلی و مقایسه ای و با توجه به الگوی حکومت طبیعی نورث و همکارانش واکاوی کند. یافته های پژوهش حاکی است ویژگی های حکومت صفوی در چهار مضمونِ «ناکامی در ائتلاف سازی پایدار»، «شکست در ایجاد تعادل میان نیروهای اجتماعی»، «ساخت شخصی، غیررسمی و یک جانبه قدرت سیاسی» و «اقتصاد سیاسی انحصاری و نقض حقوق مالکیت» با شاخص های اصلی حکومت طبیعی شکننده نورث و همکاران هم خوانی دارد.
پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مؤلفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
535 - 550
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مولفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل افراد متاهل مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال 1399 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از آنها انتخاب و به ابزارهای مقیاس چندبعدی حسادت زناشویی، مقیاس تجدیدنظر شده دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه خود-متمایزسازی پاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین حسادت زناشویی با دلبستگی ایمن همبستگی منفی و با دلبستگی اجتنابی و اضطرابی همبستگی مثبت وجود دارد، و در سطوح خود-متمایزسازی، جایگاه خود با حسادت زناشویی رابطه مثبتی داشت و سه بعد دیگر یعنی واکنش پذیری عاطفی، هم آمیختگی با دیگران و گریز هیجانی با حسادت زناشویی رابطه منفی داشتند و از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اضطرابی پیش بینی کننده معناداری برای بعد شناختی حسادت زناشویی بود. می توان نتیجه گرفت که حسادت زناشویی به وسیله ابعاد دلبستگی و خود-متمایزسازی قابل پیش بینی است. بنابراین اقدام در جهت بهبود خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی می تواند باعث کاهش اثرات منفی حسادت زناشویی در زندگی زوجین شود.
معماری به مثابه فرهنگ؛ تحلیلی بر کاراکتر زاویه بصری در تطبیق پذیری فرهنگ و معماری فضاهای بینابین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
109 - 127
حوزههای تخصصی:
فرهنگ در معماری هر جامعه ای، نمایش ایدئولوژی هایی است که با احجام عینی نمود پیدا می کند، فرایندی که طی آن دگرگون شدن معماری شکل می گیرد. فرهنگ معماری مشتمل بر هر بنایی است که اندیشه ذهنی طراح خود را از طریق شکل ظاهری عینیت می بخشد. امروزه خوشایندی فضای بصری در حوزه معماری مسئله ای مهم و قابل توجه است. درحالی که همواره برای طراحی نماهای ابنیه از معیارهای تجربی و هنجاری استفاده شده است؛ اما مبحث ویدئواکولوژی در پی به دست آوردن معیارهای بصری برای انطباق بیشتر محیط مصنوع با مکانیسم های بینایی انسان با دنیای بصری است. این مقاله تلاش کرده تا با توجه به ویژگی های ساختار چشم انسان در ارتباط با نماهای ابنیه و تحلیل زوایای بصری عمودی به الگوریتم مشخصی مبتنی بر بوم شناسی بصری از منظر فرهنگ حاکم بر جامعه برسد؛ تا در کنار سایر معیارهای زیبایی شناختی و هنجاری موجود، بتوان در هماهنگی و خوشایندی بیشتری این فضا را شکل داد. این پژوهش از روش توصیفی- پدیدارشناسانه در رویکردی استنتاجی و خوانشی تأویلی استفاده برده است و اطلاعات و داده های مربوط به موضوع، از روش تحلیلی-قیاسی در رابطه با زوایای بصری بکار گرفته شده است. سپس از همسوسازی داده ها برای دستیابی به الگوریتم مذکور استفاده شده و در نهایت یافته های پژوهش به صورت نتیجه و مدلی مفهومی ارائه گردیده است. نتایج این پژوهش در 4بنای شاخص نشان داد همانطور که در فرهنگ معماری ایرانی رعایت مقیاس انسانی و مردم واری فضاها مورد توجه بوده است، ارتفاعی که از الگوریتم بدست می آید، از مرسوم ترین و خوشایندترین ارتفاعات مورد استفاده طراحان در فرهنگ معماری زمان خود بوده است.
مطالعه ی تطبیقی ارتباط دین و به هم پیوستگی اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسان از دیرباز، «دین» را به عنوان عامل مهمِ تأمین و حفظ به هم پیوستگی اجتماعی جوامع محسوب نموده و استدلال هایی را در معقول سازی این رابطه مطرح کرده اند. در مقابل، برخی نظریه پردازان متأخر سکولاریزاسیون در علوم اجتماعی این استدلال را مطرح نموده اند که امروزه یکی از مهم ترین پیامدهای مدرنیزاسیون و توسعه یافتگی بر حیات دینی جوامع آن بوده که پیوند دین و به هم پیوستگی اجتماعی را به شدت تضعیف نموده است تا جایی که به هم پیوستگی اجتماعی، دیگر وابستگی چندانی به دین و دینداری اعضای جامعه ندارد. در تحقیق حاضر، ابتدا استدلال های این دو دیدگاه نظری رقیب در جامعه شناسی به دو فرضیه ی متفاوت درخصوص چگونگی ارتباط دین با به هم پیوستگی اجتماعی ترجمه گردید. سپس، تلاش گردید با واحد تحلیل قرار دادن «استان» و استفاده از داده های جمعی نیمه ی دوم دهه ی 1390، اعتبار این فرضیات با روش تطبیقی درون کشوری در ایران مورد آزمون تجربی قرار گیرند. نتایج این آزمون از یک سو، حمایتی تجربی برای فرضیه ی سنتی در جامعه شناسی فراهم آورد مبنی بر آن که دین تقویت کننده ی به هم پیوستگی اجتماعی است. از سویی دیگر، یافته های تحقیق حمایتی تجربی برای پیش بینی نظریه پردازان سکولاریزاسیون فراهم نیاورد و فرضیه ی آن ها توسط شواهد تجربی برآمده از استان های ایران ابطال گردید. در مجموع، یافته های مربوط به آزمون تجربی فرضیات این تحقیق در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که دین عامل مهمی در تقویت به هم پیوستگی اجتماعی است؛ حتی هنگامی که اثرات توسعه یافتگی کنترل و حذف شوند.
تحلیل عملکرد صادقی بیگ افشار در میدان هنر صفوی براساس رابطه دوسویه منش و میدان (نیمه دوم سده دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم سده دهم هجری/شانزدهم میلادی، با روی گردانی شاه تهماسب صفوی از میدان هنر، حمایت درباری از هنر و هنرمندان به حداقل خود رسید و حوادث سیاسیِ پس از مرگ شاه تهماسب نیز بر پیچیده گی اوضاع افزود. شرایط پیش آمده صادقی بیگ افشار، نقاش، شاعر و کتابدار کتابخانه سلطنتی صفویان را وادار کرد تا به فراخور روابط جدید حاکم بر میدان فرهنگ، استراتژی مناسبی را درپیش گیرد. این استراتژی روی آوردن به منش شخصی و اتّکا به فردیت خویش بود. پژوهش حاضر ضمن توجه به زمینه تاریخی و تحولات اجتماعی مؤثر در هنر صفوی نیمه دوم سده دهم/شانزدهم، به مناسبات مابین کنشگرانِ عرصه فرهنگ، انگیزه های احتمالیِ شخصیِ هنرمند، و یا تأثیر روابط مذکور در عملکرد نهاییِ وی تأکید داشته است. هدف اصلی، شناخت رابطه میان عملکرد هنرمند (در اینجا صادقی بیگ) و نیروهای مؤثر در صحنه هنر نیمه دوم سده دهم/شانزدهم است. درنتیجه، عملکرد خاص هنرمند در رابطه با گفتمان حاکم بررسی و بازشناسی شده است . برای تقویت مفاهیم مذکور به عملکرد هنرمندانِ هم عصر صادقی چون آقارضا و علی رضا عباسی نیز مختصراً پرداخته شده است. برای یافتن این رابطه و ترسیم مختصات آن، منابع و اسناد تاریخیِ درجه اول تحلیل و تفسیر شده اند . لذا ماهیت این پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش توصیفی تبیینی، به تحلیل عملکرد ویژه و نمادین صادقی بیگ در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آن دوران پرداخته است . رویکرد تحلیلی مورد استفاده در تفسیر متن ها، گزارش ها و عملکردها در این مقاله مبحث جامعه شناسی رابطه گرایانه پی یر بوردیو است . این رویکرد سبب شد تا دریابیم روابط موجود در میدان هنر و فرهنگ صفوی در نیمه دوم سده دهم/ شانزدهم به گونه ای بود که کنشگران حاضر در آن را وادار می کرد تا براساس منش (عادت واره) شخصی شان و میزان سرمایه نمادینی که در اختیار داشتند، دست به انتخاب استراتژی مناسب با مقتضیات میدان بزنند و در این راستا از قوانین حاکم بر میدان سیاست و قدرت نیز تبعیت می کردند.
تبیین ارتباط جامعه پذیری جنسیتی و طلاق (مقایسه زنان مطلقه و غیر مطلقه دارای طلاق عاطفی شهر بندر عباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
225 - 255
جامعه پذیری جنسیتی به عنوان یکی از پایه ای ترین انواع جامعه پذیری، حیات فردی و اجتماعی شخص، از جمله، ثبات زندگی زناشویی وی را متأثر می سازد. هدف تحقیق حاضر، تبیین رابطه جامعه پذیری جنسیتی با طلاق، بین 178 زن مطلقه و 222 زن دارای طلاق عاطفی است که به روش پیمایشی و در بندرعباس، انجام شد. این مطالعه برای تبیین جامعه پذیری جنسیتی، از تئوری های زیستی و اجتماعی و برای تبیین طلاق، از نظریه های کارکردگرایی ساختاری و مثلث عشق بهره برد. در پژوهش حاضر، نمونه گیری تصادفی ساده و طبقه ای متناسب با حجم، جهت زنان دارای طلاق عاطفی و نمونه گیری زنجیره ای جهت زنان مطلقه استفاده شد. داده های پرسشنامه با مصاحبه جمع آوری و روایی صوری از طریق مرور ادبیات و قضاوت خبرگان، روایی سازه ای با تحلیل عاملی و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید گردید. نتایج بدست آمده نشان داد، جامعه پذیری جنسیتی 4/29 درصد از زنان مطلقه و 6/70 درصد از زنان دارای طلاق عاطفی، سنتی است و از سوی دیگر 2/60 درصد از زنان مطلقه و 8/39 درصد از زنان دارای طلاق عاطفی، جامعه پذیری جنسیتی مدرن داشتند. مطابق نتایج آزمون کای اسکوئر نیز، بین نوع جامعه پذیری جنسیتی زنان، ارزش های جنسیتی، نابرابری جنسیتی و روابط قدرت با نوع طلاق، رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس، زنان دارای طلاق عاطفی، نسبت به زنان مطلقه، دیدگاه سنتی تری دارند.
تأثیر سرمایه های اقتصادی و اجتماعی بر فرهنگ فقر: زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
85 - 114
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی فرهنگ فقر در زنان شهر کرمانشاه انجام شد. این پژوهش پیمایشی در سال 1399 در شهر کرمانشاه انجام شد و جامعه آماری آن شامل کلیه زنان 15 تا 59 ساله بود که از بین آن-ها 384 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی وضعیت سرمایه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگ فقر، از پرسش نامه ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از دو نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره فرهنگ فقر در میان زنانی که همسر آن-ها فوت شده بود 50/3 بود که بالاتر از افراد مجرد با میانگین 60/2 بود. همچنین میانگین نمره فرهنگ فقر در میان طبقات سنی بالای 51 سال بیشتر از گروه سنی 15 تا 24 سال بود. علاوه بر این نتایج، فرهنگ فقر در میان افراد بیسواد (34/3) بود که بیشتر از سایر طبقات تحصیلی بود. نتایج همچنین نشان داد که نمره فرهنگ فقر (3) در میان کسانی که پایگاه اقتصادی-اجتماعی بسیار محروم دارند در مقایسه با دیگر طبقات، بالاتر بود. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد که سرمایه های اجتماعی و سرمایه های اقتصادی بترتیب و بصورت منفی 28 درصد و 26 درصد از واریانس فرهنگ فقر را توانستند تبیین نمایند. بنابراین سرمایه های اقتصادی و اجتماعی تأثیر منفی ای بر روی فرهنگ فقر دارند و بهبود و افزایش آن ها باید همواره مورد توجه قرار بگیرد.
تولید فضا و ضرباهنگ کاوی فضای شهری تهران: رهیافت هانری لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعیت زندگی روزمره و ضرباهنگ های درهم تنیده آن رابطه ای متقابل با فرایند تولید فضای شهر و قدرت های دخیل در آن دارد. پژوهش حاضر تلاش می کند به این پرسش ها پاسخ دهد که ضرباهنگ زندگی روزمره در شهر تهران چگونه تجربه می شود و این ضرباهنگ با تولید فضای شهری چه رابطه ای دارد. با استفاده از روش ضرباهنگ کاوی و مردم نگاری و رفت وبرگشتی بین واقعیت و نظریه و سطح خرد و کلان، سه فضای انتخاب شده (بازار بورس، دریاچه خلیج فارس و محله خلازیر) و استفاده از نظریه تولید فضای هانری لوفور مشخص شد که دولت اقتدارگرا و حاکمیت آمرانه شهری، فرهنگ چندپاره، نظم پولی تحت تاثیر تقسیم جهانی کار و ناکارآمدی محلی به همراه طبیعتی اسطوره پردازی شده، از طریق درساژی به وسعت یک شهر، ضرباهنگ زندگی روزمره زیست کنندگان آن را در تداخلات پیچیده ای رقم می زند و همزمان از آن متاثر می شود. در کنار شکاف های عمیق اجتماعی و طبقاتی، که خود از جلوه های متنوع زندگی روزمره برمی آید، آن چه زیست کنندگان فضای شهر تهران را به هم پیوند می دهد، حضور ضرباهنگی از انتظار در حیات روزمره آنان است؛ انتظار برای امری که نویدبخش سعادت است و هرگز محقق نمی شود.
مطالعه کیفی پیامدهای کارتن خوابی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
129 - 154
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارتن خواب ها، از آسیب پذیرترین و مطرودترین گروه های شهری هستند که با مشکلات پیچیده ای درگیرند. آمار دقیقی از تعداد افراد کارتن خواب، در ایران در دسترس نیست؛ ولی واقعیت ها از افزایش چشمگیر این گروه آسیب پذیر حکایت دارد. هدف از این تحقیق،واکاوی پیامدهای کارتن خوابی مردان در شهر تهران است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های کیفی قرار می گیرد. مشارکت کنندگان، مردان کارتن خواب و مطلعین کلیدی محلی هستند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تکنیک مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، «مصاحبه نیمه ساخت یافته» است. این پژوهش، برای افراد کارتن خواب پس از مصاحبه هجدهم و برای مطلعین کلیدی پس از مصاحبه پنجم به اشباع نظری رسید. داده ها از طریق روش تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: در فرایند تحلیل بر مبنای مفاهیم پایه، چهار مضمون فراگیر شامل پیامدهای سطح فرد، جامعه، خانواده و محله شناسایی شد. مضامین سازمان دهنده در سطح فرد شامل مضامین اختلالات روانی، تروما، مرگ، شکل گیری هیجانات و احساسات منفی، اعتیاد و تداوم آن و درونی شدن فرهنگ کارتن خوابی؛ در سطح جامعه شامل مضامین خشونت و درگیری، خریدوفروش مواد مخدر، سرقت / خفت گیری، پیوستن به گروه های مجرمانه، قمار، شیوع بیماری های پرخطر در سطح جامعه، طرد اجتماعی و زندان و پیامدهای آن؛ در سطح محله شامل مضامین ناامنی در محلات شهری، نارضایتی در ساکنان، احساس بدنامی اجتماعی / فرودستی محله ای، فروپاشی شیرازه و هویت محله ای و نقل مکان به دیگر محلات و در سطح خانواده شامل مضامین شکل گیری شخصیت ناسازگار در نهاد خانواده، از بین رفتن کارکرد و اقتدار فرد در نظام خانواده و فروپاشی شبکه ارتباطیفرد با خانواده است که استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که کارتن خوابی با انواع آسیب های اجتماعی مرتبط است و در چهار سطح اصلی فرد، جامعه، محله و خانواده پیامدهایی را به همراه دارد. مزمن شدن وضعیت فرد و در پیش گرفتن کارتن خوابی به عنوان سبکی از زندگی، از پیامدهای مستقیم این آسیب ها برای فرد است که نه تنها وی بلکه به طور همزمان طیف گسترده تری را نیز درگیر پیامدهای خود می کند.
رابطه شکاف نسلی با آسیب های اجتماعی در نوجوانان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۱۵۶-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده شکاف نسلی میان والدین و فرزندان، به منزله نسل دیروز و نسل امروز در دهه های اخیر، به یکی از مسائل اساسی در حوزه آسیب شناسی خانواده تبدیل شده است. به عبارتی، دگرگونی و تغییر در ساختار روابط بین والدین و فرزندان، در خانواده های امروزی به چشم می خورد. ازآنجایی که خانواده به عنوان نخستین کانون زندگی مشترک و جامعه پذیری فرزندان، همان گونه که می تواند در کنترل انحرافات اجتماعی نقش مؤثری داشته باشد، در صورت نابسامانی و بحرانی بودن روابط بین اعضاء، در بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز تأثیرگذار خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه شکاف نسلی با آسیبهای اجتماعی در نوجوانان شهر صورت پذیرفت. روش: این پژوهش از نوع پژوهش توصیفی تحلیلی و ازلحاظ روش، کمی و از نوع پیمایش و با در نظر گرفتن معیار زمان، مقطعی است. جامعه آماری شامل خانواده های دارای فرزند 10 تا 19 ساله شهر تهران است که با ن مونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای در بازه زمانی نه ماهه (خرداد تا اسفند 1399) به تناسب خانواده های ساکن در مناطق دو، نه و شانزده با بهره برداری از فرمول کوکران، تعداد 374 نفر انتخاب شدند. ابزار، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین روایی پرسشنامه از روش اعتبار صوری، برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و لیزرل استفاده شده است. یافتهها: شکاف نسلی با بروز آسیبهای اجتماعی در بین نوجوانان شهر تهران ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. همچنین، شکاف نسلی با بروز آسیبهای پرخاشگری، سرقت، ترک تحصیل، خودکشی، مصرف مواد و فرار از منزل نیز ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. بحث: آسیبها و مسائل اجتماعی محصول فرایند مختل شده جامعه پذیری و بازتولید آن در خانواده ها و جامعه است. عدم مدیریت شکاف بین نسلها از یکسو زنگ خطری است برای فروپاشی نظام خانواده که در آئین اسلام و فرهنگ ایرانیان از جایگاه خاصی برخوردار است. از سویی دیگر این شکاف همراه با بروز آسیبهای اجتماعی، یکی از موانع اصلی توسعه اجتماعی کشور خواهد بود.
Presenting the Pattern of School Administrators’ Interaction with Educated New Teachers of Farhangian University based on the Anthropological of Islamic Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Educational environments are a place for the development of science, advancement of educational goals and cultural transfer. As a result, the aim of this study was presenting the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The statistical population of this research was managers and professors familiar with the field of research in Farhangian Universities of Razavi Khorasan province in 2021 year. In this study, the samples according to the principle of theoretical saturation were included 8 people who were selected based on the inclusion criteria and with using the purposive sampling method. Data collection tools were included demographic information form and semi-structured interview with managers and professors, which whose validity was confirmed by triangulation method and its reliability was calculated by agreement coefficient method between two coders 0.86. Also, to analyze the data were used from thematic analysis method. Findings: The findings of the present research showed that for the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education were identified 42 sub themes in 11 main themes. The identified main themes in this research were included the principal's respect to new teachers, principle of human respect, principle of dialogue, principle of tolerance and leniency, principle of altruism, principle of piety, principle of moderate rationality, principle of accepting intellectual and religious differences, management skills, interpersonal skills and communication skills. Finally, the pattern of the main themes of the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education was designed. Conclusion: According to the results of this study, in order to improve the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education can provide the ground for the realization of the identified sub and main themes for it.
مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی-رفتاری بر خود ناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
329 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: خود ناتوان سازی تحصیلی نقش مهمی در سایر متغیرهای تحصیلی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری بر خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آن همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر قاین در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش به تفکیک 10 جلسه 90 دقیقه ای با روش های روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر-پلستر (2011) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر دو روش روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان شدند و اثربخشی روان درمانی انگیزشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بیشتر بود (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه بهره گیری از هر دو روش مداخله روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری به ویژه روش روان درمانی انگیزشی در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی ضروری است. بنابراین، مشاوران و روانشناسان می توانند از روش روان درمانی انگیزشی در کنار سایر روش های موثر جهت کاهش خودناتوان سازی تحصیلی استفاده نمایند.
تحلیلی بر نقش شخصیت های کارتونی غیر ایرانی در الگوپذیری فرهنگی کودکان از منظر والدین (جمعیت مورد مطالعه : والدین کودکان 6 تا 12 سال شهر صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت نقش کارتون ها در الگوپذیری کودکان، مقاله حاضر به بررسی نقش شخصیت های کارتونی غیر ایرانی در الگوپذیری فرهنگی کودکان از منظر والدین پرداخته است. این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است آیا رابطه معنی داری بین میزان تماشای کارتون های غیر ایرانی و الگوی پذیری فرهنگی کودکان از منظر والدین وجود دارد؟ فرضیه اصلی این مقاله عبارت است از: بین میزان تماشای کارتون های غیر ایرانی و الگوپذیری فرهنگی کودکان رابطه معناداری وجود دارد. چهارچوب نظری مقاله، تلفیقی از نظریه های حوزه رسانه و ارتباطات، نظریات مربوط به یادگیری اجتماعی و نظریه های فرهنگی است. روش پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری شامل والدین دارای کودک 6 تا 12 ساله شهر صومعه سرا می باشد، والدین دارای یک یا بیشتر از یک فرزند، از یکی از دو جنس پسر یا دختر در این جامعه آماری قرار گرفتند. 330 نفر از والدین به عنوان نمونه آماری به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی و همچنین نرم افزار SPSS بهره برده شد. بر اساس یافته های تحقیق کودکان بین 3 تا 4 ساعت در روز به تماشای کارتون می نشینند و بر اساس یافته ها بین تماشای کارتون های غیر ایرانی و الگوپذیری فرهنگی در کودکان رابطه معناداری وجود دارد.
موسیقی محلی؛ چالش ها و راهکارهای خلق ثروت (مورد مطالعه: موسیقی محلی کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
57 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله مطالعه چالش ها و را ه کارهای خلق ثروت در موسیقی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از تحقیق کیفی و مصاحبه با 12 نفر از کنشگران موسیقی محلی استان، چالش های موسیقی محلی شناسایی و راه کارهایی برای رشد و سودآوری در این حوزه ارائه گردید. سابقه نگرش منفی به موسیقی، نبود سابقه مصرف عمومی هنر، ذائقه موسیقیایی، پایین بودن درآمد اقتصادی مردم، نبود حامیان مالی، گران بودن ادوات موسیقی و محدودیت واردات تجهیزات استودیویی، ابهام در احکام موسیقی، حساسیت های مذهبی، مدیران غیرمتخصص، کمبود امکانات زیرساختی و بودجه، استفاده ابزاری از هنرمندان در جهت مقاصد ایدئولوژیک و نقض حقوق مؤلف از جمله چالش ها و محدودیت هایی است که موسیقی محلی با آن روبروست. حمایت از گردشگری موسیقی، تأسیس تلویزیون اینترنتی، تشکیل نهاد مدیریت جمعی، استفاده از بازی های دیجیتال، استفاده از ظرفیت مهاجران قومی در شهرهای بزرگ کشور، استفاده از ظرفیت مهاجران خارج از کشور، حضور در فستیوال های جهانی، بازاریابی محلی، ملی و جهانی، سرمایه گذاری در آموزش، حمایت رسانه ای از کارآفرینی فرهنگی، توزیع نوآورانه و دیجیتال موسیقی و حق پخش رسانه ای راه کارهایی است که می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رشد، ترویج و در نتیجه تولید ثروت در صنعت موسیقی محلی بینجامد. نکته مهم و قابل تأمل آن است که اغلب راه کارها با توجه به فضای نوین رسانه ای ارائه شده است. لذا از آنجا که در ایران گفتمان دولتی بر حوزه سیاستگذاری فرهنگ و رسانه غلبه دارد، تغییر در سیاست های فرهنگی و سرمایه گذاری در زیرساخت هاست که می تواند بستری برای تحقق این راه کارها، فراهم کند.
کارکردهای رسانه ای موسیقی رپ در چارچوب خرده فرهنگ هیپ هاپ (مورد مطالعه: رپ زیرزمینی فارسی در دهه های هشتاد و نود شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
89 - 108
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی «موسیقی» رسانه ای تاثیرگذار و یک کالای پرمصرف فرهنگی محسوب می شود. موسیقی به واسطه جذابیت های سمعی و تهییج روانی افراد، اثرات روحی و روانی موثر و ماندگاری ایجاد می کند. در سال های اخیر، موسیقی «رپ» به عنوان ابزار رسانه ایِ خرده فرهنگِ «هیپ هاپ»، طرفداران زیادی را جذب خود کرده که عمدتاً در تنش و یا تضاد با فرهنگ غالب جوامع حرکت می کند و از این حیث به آن موسیقی زیرزمینی نیز گفته می شود. این نوع موسیقی سعی می کند با خیابانی ترین کلمات، عامی ترین افراد جامعه را تهییج و جذب نمایند. این نوع از رسانه در متن ها و فرامتن های خود انواعی یافته و کارکردهای متفاوتی را برای شنوندگان مهیا می کند که مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که کارکردهای رسانه ای موسیقی رپ زیرزمینی فارسی در دهه های 80 و 90 شمسی چگونه است و با چه مضامینی خودش را ترویج می کند؟ برای رسیدن به پاسخ، از روش کیفی تحلیل مضمون استفاده شد و متن آهنگ های رپ 4 خواننده زیرزمینی و معروف این حوزه در 20 سال اخیر که قریب به ۹۲ آهنگ و ۶۵۷۴ کلمه بود، کدگذاری و تحلیل گردید که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مضامین کارکردی این متن ها، بیشتر حول آگاه سازی، اطلاع رسانی، انتقال ناآگاهانه و آگاهانه فرهنگ، تعلق اجتماعی و همبستگی اجتماعی بوده است.
A Comparative Study of Political Islam with Modernity in the First Pahlavi Era with a Discourse Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this study, the sociological model of the conflict between political Islam, jurisprudence and modernity in contemporary Iran (with emphasis on the Pahlavi era) has been studied. Methodology: The present research method is based on discourse methodology. Findings: We find that based on the main hypothesis, which seems to be the incomplete understanding of traditional political jurisprudence of the logic of modernity on the one hand and the concern for the rule of modernity values on the other hand has caused a confrontation between the two currents. Findings indicate that due to the passage of time and the need for more tendency of the traditional world to the world of modernity and society is facing modernization and scientific changes; Technical; Conclusion: The new world requires the adaptation of both traditional and modern tendencies to harmonize and create a new culture, so it is very important to advance the modern or traditional goals of culture and adaptation in society
تحلیل محتوای کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای دانش آموزان با نیازهای ویژه بر اساس مؤلفه های تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
81 - 95
حوزههای تخصصی:
تنظیم هیجان به مثابه فرآیندی تعریف شده است که افراد می توانند به وسیله آن ماهیت، سیر و بیان هیجان ها را شناسایی، ارزیابی و تحت تأثیر قرار دهند. افراد دارای ناتوانی ذهنی مشکلاتی را در تنظیم هیجان تجربه می کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای آموزش کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای بر اساس مؤلفه های تنظیم هیجان بود. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های تفکر و سبک زندگی پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره اول متوسطه حرفه ای (۳ جلد کتاب) در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ بود. ابزار پژوهش شامل چک لیست تهیه شده بر اساس مدل فرآیندی تنظیم هیجان گراس بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه مربوط به اصلاح موقعیت با ۳۴ مورد بیشترین فراوانی و گسترش توجه با ۷ مورد کمترین فراوانی را دارد. بیشترین ضریب اهمیت در بین مؤلفه های تنظیم هیجان، مربوط به اصلاح موقعیت با مقدار (۳۶/۰) و کمترین ضریب اهمیت به گسترش توجه با مقدار (۰۶/۰) بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که به طور کلی به تنظیم هیجان در کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای کمتر توجه شده است.
ارائه مدل پارادایمی فقر و تبیین جامعه شناختی آن در مناطق محروم استان خوزستان (مورد مطالعه: شهرهای حمیدیه و اندیکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کیفی، با هدف ارائه مدل پارادایمی فقر و تبیین جامعه شناختی آن در شهرهای محروم اندیکا و حمیدیه در استان خوزستان به انجام رسیده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد است. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تعداد مشارکت کنندگان 40 نفر بوده است. بعد از کدگذاری، نوزده مقوله اصلی پدیدار شد. پاردایم ظهوریافته، در بعد شرایط شامل(چالش تأمین اعتبار از طریق جذب اعتبارات بخش دولتی و خصوصی، ضعف فرهنگ کار و مهارت آموزی در میان جوانان(ساختمان ذهنی دولت گرا)، بی توجهی به شایسته سالاری در مدیریت شهرستان، عدم حمایت ویژه از مناطق محروم استان، عدم خودباوری جوانان در نتیجه محرومیت( پذیرش روانی فرهنگ فقر)، توزیع ناعادلانه فرصت ها در نتیجه وجود فساد اداری، نارضایتی از میزان حمایت دولت و مشکل نقدینگی در راه اندازی بنگاه های کوچک، خانگی و زودبازده، ضعف سرمایه اجتماعی جوانان در مناطق شهری) و در بعد کنش – تعامل (کلید اشتغال؛ مهارت آموزی همراه با نگاه کارآفرینی، ایجاد و تقویت شهرک های صنعتی، تخصیص اعتبارات ملی و ویژه، شایسته سالاری و انتخاب مدیران متخصص، جهادی و اثربخش، ظرفیت های اجتماع محور، پشتوانه رفع فقر) و در بعد پیامدها (نزاع ها و تنش های طایفه ای و قومی به عنوان عامل تشدید چرخه فقر، بی قدرتی و بیگانگی اجتماعی، کاهش کیفیت سبد کالای مصرفی خانوارها و تورم غذایی( فرسایش شاخص قدرت خرید مردم)، احساس یأس اجتماعی، فرسایش اعتماد اجتماعی، آسیب های اجتماعی) است که حول یک مقوله هسته به نام «فقر شهری در پیوند با محرومیت از فرصت ها در روستا و حاشیه ها» شکل گرفته اند. واژه های کلیدی فقر شهری، روش نظریه داده بنیاد، شهرهای اندیکا و حمیدیه
تحلیل فضایی فقر شهری در شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
123 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل فضایی فقر شهری در سطح بلوک های آماری شهر بیجار می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و بنابر هدف، کاربردی می باشد. داده ها از بلوک های آماری مرکز آمار استخراج شده و برای طبقه بندی داده ها از نرم افزار Gis بهره گرفته شد. همچنین با توجه به این که شاخص های مورد مطالعه پژوهش از نوع منفی و مثبت بودند، بسته به جهت هر شاخص از رابطه مثبت یا منفی روش بی مقیاس سازی فازی در نرم افزارExcel استفاده شد. ابتدا 12 شاخص فقر اقتصادی با روش فازی بی مقیاس شدند و در محیط نرم افزار Gis فراخوانی شد و با روش لکه های داغ و خود همبستگی موران تحلیل فضایی شدند. بر اساس نقشه پهنه بندی تولید شده می توان گفت، 259 بلوک شهری، که 80/27 درصد جمعیت شهر را به خود اختصاص داده اند، در پهنه خیلی مرفه شهری قرار گرفته اند، 279 بلوک با 16/33 درصد از جمعیت شهری در پهنه مرفه، 497 بلوک و 31/37 درصد جمعیت در پهنه متوسط و نهایتاً پهنه فقیر و خیلی فقیر با مجموع 274 بلوک و 7/1 درصد جمعیت را به خود اختصاص داده اند. براساس نتایج روش خودهمبستگی موران نیز می توان گفت که نحوه پراکنش شاخص های فقر به صورت الگوی خوشه ای است به این گونه که پهنه های قوی فقر شهری به سمت شمال شرق سوق یافته اند.
فرا ترکیب تحلیل های موجود درباره اعتراض های 1401 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
145 - 179
حوزههای تخصصی:
نیمه دوم سال 1401 درگیر حوادث و اعتراض هایی بود. در میانه این اعترض ها جامعه شناسان متعددی به تحلیل وقایع پرداختند. مقاله حاضر فراترکیبی از تحلیل های آن ها (40 سخنرانی در انجمن جامعه شناسی ایران و مجموعه 46 یادداشت تحلیلی) درباره این اعتراض ها است. تلاش شده ضمن ارائه نیمرخی از اهم مطالب مطرح شده، درباره علل، چیستی و پیامدهای این اعتراض ها از منظر تحلیل گران، این موارد جمع بندی و ارائه شود. بر این اساس نظریه های غالب به کارگرفته شده، فاصله ای که هر تحلیل گر نسبت به اعتراضات داشته و پنج دسته بندی نظری (کارکردگرایان، همبستگی گرایان، تفسیرگران فرهنگی، پیروان جنبش های جدید زندگی و اهمیت دهندگان به روابط و گره های اجتماعی) از مجموعه تحلیل ها ارائه شده است.