فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
413 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلال های روان پزشکی است که به صورت اضطراب افراطی و نگرانی ذهنی غیرقابل کنترل درباره مسائل مختلف تعریف می شود. در نتیجه، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی، تاب آوری و تنظیم هیجان در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه دوم دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر منطقه یک شهر تهران بودند که تعداد 30 نفر از آنها پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه برابر (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش ذهن آگاهی کابات- زین (2003) آموزش دیدند و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، مقیاس تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی ال اس دی در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش معنادار تحمل پریشانی، تاب آوری و ارزیابی مجدد هیجانی و کاهش معنادار سرکوبی هیجانی در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0.001P<).نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت می توانند از روش آموزش ذهن آگاهی در کنار سایر روش ها جهت بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت از جمله تحمل پریشانی، تاب آوری و تنظیم هیجان استفاده کنند..
تاثیر آموزش آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال در حوزه سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزه سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون تک گروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزه سلامت در شهرداری های مناطق 22گانه شهر تهران طی سال های 1397 و 1398، شامل 862 نفر بودند و حجم نمونه شامل 456 زن بود که با روش نمونه گیری هدفمند از بین شرکت کنندگان در کارگاه آموزشی که در یک جلسه در هر منطقه و به مدت 3 ساعت برگزار شد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته آگاهی سنجی مضرات مواد دخانی بود که روایی صوری آن با نظر چند نفر از متخصصان حوزه دخانیات تایید شد و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 755/0 به دست آمد. با توجه به نرمال نبودن توزیع جامعه آماری بر حسب آزمون کولموگروف اسمیرنف، از آزمون یومن ویتنی جهت مقایسه تغییرات پیش آزمون و پس آزمون در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بعد از مداخله آموزشی، در شاخص های آگاهی از عوارض دود تحمیلی بر جنین، نوزادان، کودکان و زنان باردار، مضرات دخانیات برای مردان و زنان، قلیان در قیاس با سیگار، سرطانهای ناشی از دخانیات و میانگین آگاهی از دود ثانویه و دود ثالثیه تفاوت معنی داری وجود داشت(p<0.05). اما در شاخص آگاهی از دود تحمیلی قلیان و سیگار تفاوت معنی دار مشاهده نگردید(بزرگتر از 05/0).بحث و نتیجه گیری: مداخله آموزشی آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی، سطح آگاهی زنان در خصوص مضرات دخانیات را ارتقا بخشید و روش مداخله مذکور می تواند توسط متخصصان سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
چرخش به سوی سلبریتی ها: بررسی جامعه شناختی تغییر مرجعیت فرهنگی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
95 - 127
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر بر این فرض استوار است که مرجعیت فرهنگی به واسطه خرده سلبریتی های مجازی و رشد رسانه های اجتماعی در می ان جوان ان در ح ال تغیی ر اس ت و مراجع فرهنگی سنتی مانند گذشته، مرجع جامعه پذیری نیستند و جوانان برای الگوپذیری و سبک جدید و دل خواه خ ود گاه از گروه هایی متغایر با ارزش و هنجارهای جامعه تأثیر می پذیرند. از توضیحات یادشده، این سؤال مح وری اس تنتاج می ش ود که چرا جوانان، گرایش به مراجع فرهنگی متمایز با مراجع فرهنگی پیشینیان دارند. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است. گردآوری اطلاعات با ابزار مصاحبه عمیق انجام شد که اشباع نظری یافته ها در شانزدهمین مصاحبه حاصل شد. تحلیل داده ها نیز از روش گراندد تئوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت. میدان تحقیق در این پژوهش، جوانان فعال در شبکه های اجتماعی بودند. مشارکت کنندگان به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای رعایت ویژگی های کیفی پژوهش از سه معیار قابل قبول بودن، تأییدپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته های به دست آمده در شانزده مقوله عمده شامل دسترسی آسان، تنوع محتوا، تأثیرگذاری های اجتماعی، ارتباط مستقیم، تأثیرگذاری های همسالان، تفریح و سرگرمی، تحول در رسانه ها، ارزش های مصنوعی، گسترش ارتباطات اجتماعی، افزایش چشمگیر رسانه های داخلی و خارجی، ناکارآمدی دولت، همرنگی، شکاف نسلی، ایده آل ها و آرزوها، فرار از واقعیت و جذابیت و شهرت ارائه شده است که مقوله اصلی و هسته ای (هسته مرکزی) دلایل اصلی تغییر مرجعیت فرهنگی در میان جوانان با تکیه بر شبکه های اجتماعی هستند. نظریه زمینه ای به دست آمده در قالب یک مدل پارادایمی شامل سه بعد تعاملات، فرایندها و پیامدها ارائه شده است. نتایج پژوهش هم نشان می دهد که تغییر مرجعیت فرهنگی اگر تغییری مثبت و با عقلانیت باشد، باعث پیشرفت جوان و جامعه می شود؛ اما اگر این تغییر، منفی و به خاطر ستیز و مخالفت با نگرش ها و ارزش های حاکم بر جامعه باشد، هویت فرد خدشه دار و جامعه به سمت ابتذال و استحاله فرهنگی پرتاب می شود و این یکی از مسائل مهم اجتماعی است.
شناخت نقش آفرینی مددکاری اجتماعی در حوزه صنعت؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
43 - 77
حوزههای تخصصی:
مددکاری اجتماعی به عنوان یک حرفه یاورانه سالهاست که در سطوح فردی، گروهی و جامعه ای و برای گروه های هدف مختلف، جایگاه و نقش های خود را به تناسب نیاز مخاطب خود تعریف نموده و به رسالت خود در زمینه های مختلف پرداخته است. یکی از گروه های هدف مددکاری اجتماعی، کارکنان شاغل در صنایع است که یک جامعه فرهنگی و اجتماعی مختص به خود را تشکیل می دهند و دارای آسیب ها و نیازمند کمک های یاورانه مرتبط با خود هستند. هدف پژوهش حاضر، شناخت نقش آفرینی مددکاری اجتماعی در حوزه صنعت است. این پژوهش، یک مطالعه کیفی در چند شرکت صنعتی است که از مددکاران اجتماعی با سابقه ی بیش از سه سال فعالیت در صنعت و با معیار اشباع داده ها با ده نفر از افراد صاحب نظر و مرتبط با موضوع به صورت هدفمند و با مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. داده ها به روش تحلیل مضمونی مورد تبیین واقع شده اند. نتایج نشان داد که همیه مشارکت کنندگان بر اهمیت و نقش مددکاری اجتماعی صنعتی و ضرورت آن تأکید داشتند. سه مضمون احصاء شده عبارتند از: حرفه ای گرایی صنعتی، مددکاری کل نگرانه، و پایش سازمانی. نتیجه این پژوهش می تواند در تبیین خدمات مددکاری اجتماعی در سیاستگذاری های حوزه رفاه کارکنان در شرکت های صنعتی، مؤثر واقع گردد.
پیش بینی آمادگی ازدواج بر اساس مدل هویت، صمیمیت، تمایل به ازدواج و خوش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
553 - 566
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مدل آمادگی ازدواج بر اساس متغیرهای هویت یافتگی، صمیمیت مبتنی بر تمایزیافتگی، تمایل به ازدواج و خوش بینی است. روش این پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان مجرد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی و تهران تشکیل داده اند که به شیوه غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. نمونه های هر دو جنس در بازه سنی 20 تا 35 سال قرار داشتند. در این مطالعه 597 آزمودنی پرسش نامه های مربوطه را تکمیل کردند که از این میان پاسخ 37 شرکت کننده ملاک های خروج را احراز کردند و از نمونه حذف شدند و درنهایت 560 نفر به ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه هویت یافتگی بنیون و آدامز، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو، رغبت سنج ازدواج، پرسش نامه خوش بینی و معیارهای آمادگی ازدواج پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق معادله های ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد متغیر های پژوهش، واریانس بالایی از آمادگی ازدواج را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: از این پژوهش می توان نتیجه گرفت هویت یافتگی، صمیمیت، تمایل و خوش بینی به ازدواج تأثیر مثبت معناداری بر آمادگی ازدواج جوانان دارد و بر حسب آن ها می توان آمادگی ازدواج در جوانان را بررسی و تقویت کرد.
تبیین های اجتماعی- فرهنگی جمعیت در اندیشه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«جمعیت» موضوعی چندبعدی است که به مثابه مسئله ای راهبردی و عاملی مهم در پایایی و پویایی جوامع، مدنظر اندیشمندان اجتماعی قرار گرفته است. در این زمینه علامه مصباح یزدی، فلیسوف اجتماعی برجسته، به ارائه تحلیل های اجتماعی و فرهنگی درخصوص جمعیت پرداخته است. پرسش کانونی این نوشتار از تبیین های اجتماعی و فرهنگی علامه مصباح یزدی درباره جمعیت است. روش گردآوری داده ها «اسنادی و کتابخانه ای» بوده و پردازش داده ها به صورت توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که علامه مصباح یزدی اسلام را طرفدار افزایش جمعیت می داند، اما حکم آن را متأثر از شرایط اجتماعی معرفی می کند. از نظر ایشان، جمعیت موضوعی چندبعدی است که برای حل مسائل آن باید کارشناسان علوم گوناگون با یکدیگر همگرایی داشته باشند. ایشان عمده ترین عوامل شکل گیری چالش جمعیت را دو چیز می داند: نخست توطئه دشمنان؛ و دوم گسترش فرهنگ راحت طلبی. از نظر ایشان روحانیت برای جبران کاستی های گذشته دو وظیفه عمده دارد: انجام فعالیت های فرهنگی و علمی؛ و معرفی نتایج تحقیقات به عموم مردم. وی گره اصلی چالش جمعیت را «فرهنگ» و «ضعف دینداری» دانسته است که برای حل آن باید دین و آموزه های دینی تقویت شوند.
نگاهی جامعه شناختی به مفهوم تنظیم گری محیط زیست در پرتو اصول 8 و 50 قانون اساسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه محیط زیست سازنده بستر و شالوده زیستی انسان و سایر موجودات زنده است، از اهمیت بنیادین و انکارناپذیر ی برخوردار است؛ اما علی رغم این جایگاه، توسعه صنعتی و فناورانه ی جهانی، به ویژه در دو قرن اخیر، سبب ساز تغییرات ناخواسته و اغلب ناخوشایند و تخریب محیط زیست در بسیاری از مناطق جهان شده است. ازاین رو بسیاری از دولت ها ناچار از تنظیم گری مستقیم و غیرمستقیم در حوزه حفاظت و بهبود محیط زیست هستند. در ایران نیز دولت با به کارگیری تنظیم گری حقوقی، تلاش دارد تا دشواره ها و چالش های محیط زیستی را حل کند و دستکم از پیشروی تخریب و فرسایش آن به مثابه یک پروبلماتیک اجتماعی جلوگیری کند؛ چنانکه اصل 50 قانون اساسی ایران نیز بر تنظیم گری محیط زیست تأکید دارد. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و با نگاهی جامعه شناختی، به بررسی نحوه تنظیم گری محیط زیست در پرتو اصل 8 و 50 قانون اساسی می پردازد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که با بهره گیری از ظرفیت های قانون موجود، باید رویکردی ترکیبی اتخاذ شود که از فواید و کارآمدی دیگر شیوه های تنظیم گری برای جبران نقصان ها و پر کردن خلأهای تک رویکردی بهره بگیرد.
بررسی تبیینی متوالی شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
99 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی کمی و کیفی شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران بود.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها آمیخته بود. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان زن دانشگاه فرهنگیان بوشهر بودند که 235 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جامعه بخش کیفی نیز دانشجویان زن دانشگاه فرهنگیان بوشهر بودند که 25 نفر طبق اصل اشباع نظری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار محتوایی پرسشنامه، با اخذ نظرات و پیشنهادات اعضای پانل خبرگان و پایایی ابزار با آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سرمایه 8/0، ارزش های فرهنگی 73/0 و ساخت توزیع قدرت در خانواده 74/0 تأیید شد. ابزار تحقیق در بخش کیفی، مصاحبه نیمه – ساخت یافته بود. قابلیت اعتماد از طریق روش مثلث بندی محققان و کنترل توسط مشارکت کنندگان و قابلیت اتکاء با روش توافق درون موضوعی دو کد گذار 5/75 درصد تأیید شد. در بخش کمی، داده ها با رگرسیون چندگانه و آزمون یو – من ویتنی با نرم افزار SPSS 26 و در بخش کیفی، با تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.یافته ها: در بخش کمی، نتایج نشان داد که اختلاف بین مادران و دختران به لحاظ ارزش های فرهنگی معنا دار بود. متغیر های تفاوت سرمایه و ساخت توزیع قدرت مهمترین پیش بینی کننده های معنی دار شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران بودند. در بخش کیفی، در توصیف مشارکت کنندگان از شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران، 225 مضمون پایه، 8 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر شکل گرفت. در بررسی دیدگاه مشارکت کنندگان، پیرامون چگونگی نقش تفاوت سرمایه بر شکاف ارزش های فرهنگی، 385 مضمون پایه، 11 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر و چگونگی نقش ساختار توزیع قدرت بر شکاف ارزش های فرهنگی، 102 مضمون پایه، 5 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر بوجود آمد.بحث و نتیجه گیری: بین مادران و دختران به لحاظ ارزش های فرهنگی تفاوت معنی داری وجود داشت. متغیر های تفاوت سرمایه و ساخت توزیع قدرت بر شکاف ارزش های فرهنگی نقش معنی داری داشتند که مشارکت کنندگان با توضیح چگونگی این نقش، بر آن صحه گذاشتند.
اثربخشی خودِ رستگاربخش بر سلامت روان در افراد ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
135 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی این موضوع بود که اولاً بزرگسالان ایرانی خود رستگاری بخش را تجربه می کنند به عبارت دیگر روایات زندگی خود را به صورت رستگاری بخش بیان می نمایند. ثانیاً رابطه بین خود رستگاری بخش و مولد بودن و در نتیجه سلامت روان در جامعه ایران مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه روایتی، 57 بزرگسال ایرانی در دامنه سنی 22-65 سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از تکمیل فرم رضایت نامه برای شرکت در پژوهش، از آنها خواسته شد پرسشنامه داستان زندگی مک آدامز و مقیاس مولد بودن لویالا را تکمیل کنند. پاسخ های افراد به سؤالات پرسشنامه داستان زندگی با استفاده از روش کدگذاری مک آدامز و داده های پرسشنامه مولد بودن با استفاده از مقیاس لیکرت نمره گذاری و با روش همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که در جمعیت بزرگسال ایرانی، بین نمرات خودرستگاری بخش و مولد بودن رابطه معنی دار وجود دارد. (0/05>P) جمعیت بزرگسال ایرانی عمدتاً داستان های خود را در تم خودرستگاری بخش تعریف نکردند، همچنین آنها در آزمون مولد بودن نیز نمرات کمی را کسب کردند.
از جان هیک تا ابونمر: تحلیل های نظری از گفت وگوی بینادینی در دوران مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگوی های بینادینی در دهه های اخیر تبدیل به کانونی برای تبادلات فکری بین رهبران دینی شده و اندیشمندان متعددی به این مسئله پرداخته اند. این مقاله با هدف بررسی جایگاه گفت وگوی بینادینی از نگاه اندیشمندان برجسته ای همچون جان هیک، ریمون پنیکار، لئونارد سویدلر، هانس کونگ، و محمد ابونمر براساس چارچوب فکری و رویکردی که در مسیر علمی شان اتخاذ کرده اند، به این مسئله پرداخته است. تحلیل ها نشان داد جان هیک تحقق گفت وگوی بینادینی را مبتنی بر دو اصل پذیرش کثرت گرایی دینی و قاعده طلایی در اخلاق می داند. پنیکار نه بر تعلیق بلکه معتقد به رویارویی با دیگری دینی براساس نظام و رهیافتی فارغ از اپوخه ای است که هوسرل مطرح می کند. سویدلر با تأکید بر نگاهی معرفت شناختی، مسئله گفت وگو با دیگری دینی را به تعریف دین پیوند زده و بر قانون محوربودن آن پای می فشرد. هانس کونگ با طرح اعلامیه اخلاق جهانی از گفت وگوها با هدف ایجاد صلح جهانی سخن می گوید. و در نهایت، ابونمر بر آورده های سنت های مذهبی، منابع معنوی و رفع سوءبرداشت ها در گفت وگو با دیگری دینی اصرار ورزیده و هر سه را از اساسی ترین مراحل اولیه در تحقق این سنخ از گفت وگوها می داند.
تبیین رابطه بین احساس امنیت و ناهنجاری (مورد مطالعه شهروندان خرمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
129 - 159
حوزههای تخصصی:
ناهنجاری، وضعیتی است که طی آن، هنجارها به عنوان تنظیم کننده کنش های جمعی و تعیین کننده تمامی رفتار جامعه، کارکرد خود را از دست می دهد. غایت هنجار، حفظ و حراست از حقوق فردی و جلوگیری از تجاوز به دیگران است که در نهایت مودی و موجد نظم پایدار و بسترساز و تسهیل کننده امنیت و احساس امنیت در میان کنشگران فردی و جمعی داخل اجتماع است. رابطه میان وجود ناهنجاری و ایجاد حس امنیت، متقابل است و وجود هر کدام مقوم دیگری بوده، تأمین کننده نظم اجتماعی است. پژوهش حاضر، با استفاده از مطالعه ای توصیفی - تبیینی است و روش پیمایش در بین شهروندان بالای هجده سال ساکن شهرستان خرمشهر انجام شده است. حجم نمونه 380 نفر و ضریب تعیین (R2) به دست آمده در ارتباط با ناهنجاری برابر با 20/0 است. در بخش معادلات ساختاری، اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته (برون زا بر درون زا) مسیر مدل نشان داد که میزان تأثیر کل متغیرهای احساس امنیت، احساس آنومی، احساس عدالت و اعتماد اجتماعی بر ناهنجاری به ترتیب 514/0، 275/0، 145/0 و 448/0 است که متغیر احساس امنیت، بیشترین اثر کل (مستقیم و غیرمستقیم) و متغیر احساس عدالت نیز کمترین اثر را بر ناهنجاری داشته است.
نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر- نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
649 - 670
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر-نوجوان دختر بود. جامعه مورد پژوهش همه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شاخه نظری در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 و مادرانشان بود. تعداد 315 نفر از دانش آموزان دختر و مادرانشان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آن ها پرسش نامه رفتار تعارض (CBQ) و به مادرانشان پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ)، پرسش نامه حرمت خود روزنبرگ (SES)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel و با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/شرم و منفی بینی مادران بر تعارض های میان آن ها و دختران نوجوانشان اثر مستقیم معنادار دارند. طرحواره منفی بینی علاوه بر اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم معنادار نیز بر تعارض والد-نوجوان می گذارد. طرحواره های وابستگی و خویشتن داری ناکافی اثر مستقیمی بر تعارض والد-نوجوان ندارند، اما به واسطه تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معنادار بر تعارض می گذارند. همچنین اثر مستقیم طرحواره های نقص و وابستگی بر روی حرمت خود معنادار است، اما حرمت خود اثر معناداری بر تعارض ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مادران در ایجاد تعارض میان مادران و نوجوانانشان نقش بسزایی دارد. همچنین به نظر می رسد حرمت خودِ پایین در مادران صرفاً می تواند سبب کاهش ارتباط آن ها با نوجوانانشان شود و قادر نیست در ایجاد تعارض میان والدین و نوجوانان دختر نقش بسزایی داشته باشد. این یافته ها می تواند در تبیین بهتر تعارض های والد فرزندی و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمان خانواده کمک کننده باشند.
مؤلفه های خانوادگی مرتبط با مُدگرایی در میان دختران جوان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
151 - 165
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مد و مدگرایی از فراگیرترین و مهم ترین نیروهای تغییرات فرهنگی و اجتماعی معاصر است و پیامدهای مهمّی در تغییر سبک زندگی و تعاملات روزمره جوانان و خانواده ها دارد. والدین و خانواده به عنوان الگوهای نقش برای فرزندان، نقش زیادی در پیروی جوان از مد در پوشش و رفتاردارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه مؤلفه های خانوادگی با مدگرایی در میان دختران جوان شهر یزد است.
روش و داده ها: روش تحقیق از نوع کمّی- پیمایشی است و داده ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شد. با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی، ۳۰۰ دختر 15 تا 29 ساله از مناطق سه گانه شهر یزد به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه را تکمیل کردند. داده ها در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافته ها: متغیرهای تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، اشتغال پدر، مصرف گرایی خانواده، مدگرایی خانواده، دینداری والدین و شکاف نسلی با مدگرایی جوانان رابطه معنادار دارد. نتایج آزمون چندمتغیره نشان داد مدگرایی خانواده، مصرف گرایی خانواده و شکاف نسلی مهم ترین متغیرهای خانوادگی تبیین کننده مدگرایی جوانان است.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، روابط والدین و فرزندان و گرایش مصرفی در خانواده می تواند سبک زندگی و هنجارهای کنشگران جوان در خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.
پیام اصلی: جهت گیری مصرفی والدین، تعاملات خانواده و روابط والدین و فرزندان، یکی از عوامل مهم گرایش جوانان به کنش های نمایشی و مصرفی از جمله مدگرایی است.
پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی و آینده فرهنگ فلسفی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
105 - 127
حوزههای تخصصی:
اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.
بررسی جامعه شناختی تقلب دانشگاهی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی جامعه شناختی تقلب دانشگاهی در میان دانشجویان است. این پژوهش در پرتو نظریه های انتخاب عقلانی و بازدارندگی، موضوع تقلب دانشگاهی دانشجویان را بررسی کرده است. روش این تحقیق بر پایه روش پیمایشی و شیوه نمونه گیری آن تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. جامعه آماری این تحقیق، دانشجویان دانشگاه مازندران اند و برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. حجم نمونه این تحقیق برابر با 401 دانشجو است که اطلاعات به دست آمده از آنان با استفاده از نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که متغیرهای نیازهای منفعت گرایانه، باورهای اخلاقی، مجازات غیررسمی و خودکنترلی، قابلیت پیش بینی متغیر تقلب دانشگاهی را دارند. تقلب دانشگاهی در میان دانشجویان، تحت تأثیر میزان ادراک از مجازات غیررسمی، یعنی احساس گناه، شرمساری و طرد شدن به وسیله ی اشخاص مهم، کاهش پیدا می کند. هنگامی که باور اخلاقی فرد، تقلب را به عنوان تقابل با ارزش ها تلقی کند نیز، از آن پرهیز می شود. از طرفی، گاهی افراد براساس اینکه تقلب چه هزینه و یا فایده ای به همراه دارد، دست به تقلب یا پرهیز از آن می زنند. در نهایت دستاورد نظری این پژوهش، حمایت تجربی نسبی از تئوری های انتخاب عقلانی و بازدارندگی در تبیین تقلب دانشگاهی است.
تعارضات همسرگزینی دختران با والدین: یک مطالعل پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
551 - 567
حوزههای تخصصی:
مطالعه کیفی حاضر با هدف آشکارسازی تعارضات همسرگزینی دختران با والدین، در زمینه انتخاب همسر به شیوه پدیدارشناختی بود. جامعه آماری کلیه دختران متعارض با والدین در زمینه انتخاب همسر شهر اصفهان بود که با نمونه گیری هدفمند، 15 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با روش تحلیل کلایزی تحلیل شد. مضمون های پژوهش عبارت بود از: مضمون اول، پویایی های قدرت با زیرمضمونِ جنگ قدرت دختر با والدین برای بهبود شرایط قبل از ازدواج، ساده گرایی دختر در برابر ایدئال گرایی والدین در ازدواج، ساده گرایی والدین در برابر ایدئال گرایی دختر در ازدواج، مضمون دوم تعارضات مالی با زیرمضمونِ تعارض دختر با والدین بر سر استقلال طلبی مالی قبل از ازدواج، مادی گرایی والدین در برابر همه جانبه نگری ملاک های دختر، مضمون سوم تعارضات ارتباطی با زیرمضمونِ شکاف نسلی، تعارض دختر و همشیره ها در حوزه ازدواج، تعارضات عمومی والدین دختر در حوزه های مختلف، باورهای متعارض والدین دختر در حوزه ازدواج و مضمون چهارم تعارضات نگرشی اعتقادی با زیرمضمونِ درگیری بر سر نگرش های اعتقادی بین والدین و دختر، تفاوت ملاک های والدین و دختر در ازدواج.
بررسی تطبیقی دیدگاه های جوانان در مورد عدالت در فضای مجازی و سیاست گذاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان تعاریف روزمره عدالت و متون سیاستگذاری شکاف وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی تعاریف عدالت در این دو ساحت به منظور رفع شکاف های احتمالی است. انواع تعریف شامل توزیعی، رویه ای، مراوده ای و معرفتی که از متون نظری استخراج شده بودند برای حساسیت نظری انتخاب شدند و از قو م نگاری مجازی و روش تحلیل تماتیک برای بررسی فضای مجازی و متون سیاستگذاری استفاده شد. نتایج نشان دادند که تعریف جوانان از عدالت عمدتا شامل عدالت توزیعی و رویه ای بوده و منطبق با تعریف کالایی گفتمان رسمی است، ضمن اینکه مرکزگرایی و تمایزگذاری در توزیع مواهب که در یافته های سیاستگذاری دیده می شوند، مورد نقد هستند. گرچه داده های فضای مجازی بر اهمیت عدالت اطلاعاتی و معرفتی برای جوانان تأکید داشتند اما عدالت اطلاعاتی یعنی قرار گرفتن جوانان در معرض اطلاعات و تصمیم-گیری ها، و عدالت معرفتی یعنی حضور جوانان در فرایند معناسازی در مورد عدالت و حضور داشتن آنان در فرایندهای تولید سیاست گذاری ها به ندرت در متون سیاستگذاری دیده شد. گرچه برخی از اسناد و مصوبات جوانان بر مشارکت جویی جوانان در امور مختلف تأکید کرده اند اما سیاست گذاری مدونی پیرامون حضور جوانان در تشکل ها، احزاب و سازمان های مردم نهادی که در سیاستگذاری های کلان نقش دارند صورت نگرفته است. سیاست گذاری های فرهنگی معطوف به جوانان نیز دچار مشکلاتی همچون بی توجهی به سبک زندگی های گوناگون، دیگری سازی به دلیل نگرش آسیب شناسانه که به پلیسی و قضایی کردن مسائل انجامیده و برون سپاری وظایف خویش هستند.
بازخوانی نظریه سینومرفی در هنر موسیقی خیابانی (مورد مطالعه: پیاده گذرهای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر در پیدایش منظر دیداری–شنیداری شهرها، تعامل بین شهر، شهروند و موسیقی خیابانی است که در بستری به نام پیاده راه شکل می گیرد. در تحقیق حاضر که به روش توصیفی–تحلیلی و با تکیه بر نظریه «سینومرفی» تهیه شده است؛ نویسندگان باهدف دستیابی به چرایی و چگونگی شکل گیری این نوع منظر دیداری- شنیداری به بررسی هنر موسیقی خیابانی در پیاده گذرهای شهر تهران می پردازند. برای این منظور با حضور در میدان تحقیق و مشاهده رفتاری افراد فعال در این حوزه هنری مسائلی چون زمان و مکان استقرار، تعریف محدوده، انتخاب موقعیت، نوع موسیقی و ادوات مورد استفاده، نوع پوشش و هویت هنرمندان را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهند. بررسی یافته ها در محدوده تحقیق نشان می دهد رفتار و واکنش شهروندان در مواجهه با موسیقی خیابانی تحت تأثیر پیوندهای سینومرفیک به سه شکل «ترغیب و تشویق»؛ «سازگار» و «خنثی» نمود پیدا می کند. به گونه ای که رفتارهای مثبت با تأثیر در تداوم این فعالیت در یک بستر مناسب و تثبیت جایگاه موسیقی خیابانی موجب ارتقای کیفیت منظر دیداری- شنیداری در شهر شده و تعاملات اجتماعی بین مردم و محیط را افزایش می دهد.
کاوشی زمینه مند از فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
67 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی است. برای رسیدن به هدف مزبور، نویسندگان مقاله از روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده کرده اند. جامعه هدف، مدیران بازاریابی شرکت ها و صاحبان کسب وکار در شبکه های اجتماعی بودند که با نمونه گیری نظری و هدفمند، تعداد 15 نفر آنها برای اخذ مصاحبه عمیق انتخاب شد. فرایند نمونه گیری در این تحقیق تا مرحله اشباع اطلاعات ادامه یافت، به شکلی که مصاحبه جدید تأثیری در پیشبرد نظریه نهایی نداشت. داده های جمع آوری شده در این تحقیق با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و نتایج آن در قالب 11 مقوله اصلی و 1 مقوله نهایی، به همراه مدل پارادایمی، خط داستان و مدل نظری ارائه شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که «توسعه بازار فرامکان» به عنوان پدیده مرکزی به دنبال مجموعه عواملی چون تعامل آنلاین با مشتریان، نیروی انسانی متخصص در بازاریابی، توسعه تحقیقات بازاریابی، استراتژی های بازاریابی، سرمایه گذاری بر تبلیغات و کیفیت مطلوب وب سایت به همراه مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر ایجاد می شود. این بازار فرامکان به منظور حفظ پویندگی های حاکم بر خود، متکی بر راهبرد هایی چون برندسازی شبکه ای و اصلاح کانال های توزیعی است که پیامدی چون انگیزش مشتریان را به دنبال دارد. این نتایج همچنین نشان می دهند پویندگی های سودمحور بازارهای شبکه ای براساس کنش های عقلانی معطوف به هدف شرکت ها و متخصصان آنها عمل می کند. طرح واره نظری و مدل پارادایمی، درک بهتری را از نتایج فوق به دست می دهند.
بررسی گفتمان مطالبه گری دو نسل از کارگران کارخانه سیمان تهران با رویکرد پارادایم تفسیری پرگمتیستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ مطالبه گری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعیِ سازمان های اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افرادِ جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. «تضاد» به عنوان گوهر مطالبه گری در تمامی اشکال آن در پارادایم ها و گفتمان های متعارف به عنوانِ دیالکتیکی از نوع قطبی و هگلی آن که اساسا تضاد به تناقض تبدیل می شود دیده می شود. در حالیکه توجه و فهمِ اشکال مورد نظر زیمل و گورویچ از دیالکتیک می تواند تغییرات بنیادی در نگاه عناصر موجود در مطالبه گری ها اعم از جنبش های اجتماعی یا مطالبات صنفی را به وجود بیاورد و یک بازتولید روابط را در تمامی مطالبه گری ها شاهد باشیم.کشف، شناخت و بررسیِ نقش زمینه ها و عناصر محیطی و تاریخی در جهت مطالبه گری از اهداف این پژوهش می باشد. پژوهش میدانی با راهبرد استقرایی و کنش پژوهی با رویکرد تئوری زمینه ای بوده و از ابزارهای مشاهده غیر رسمی و به صورت مشارکت کامل پژوهشگر و همچنین مصاحبه رسمی و غیر رسمی بهره گرفته شده و در تحلیل داده ها از تحلیل موقعیت و تحلیل گفتمان استفاده گردید. این پژوهش نشان داد که نسل جدید شیوه مطالبات خود را با توجه به شرایط و موقعیت موجود متناسب نموده و با احتسابات عملگرایانه کمتر دست به مطالبه گری صنفی از جنس کنشی جمعی و کنش پیوسته می زند.