فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
71 - 84
حوزههای تخصصی:
نورمن برایسون(۱۹۴۹) از نظریه پردازان حوزه فلسفه و تاریخ هنر معاصر است که با تکیه بر اندیشه هال و مطالعات فرهنگی و اهمیت بحث تصویر در این حوزه طرح فلسفی خود را پیش می برد. برایسون دغدغه بازنگری در مفهوم تاریخ هنر دارد و معتقد است پرداختن به تاریخ هنر راهی است برای بازاندیشی در نفس تاریخ از رهگذر هنر که بازاندیشی در وضعیت کنونی را نیز به دنبال خواهد داشت و در نهایت به شناخت فرهنگ راه خواهد برد. به گفته برایسون اگر تاریخ هنر بخواهد به واقع نقش تاثیرگذاری در نسبت با شرایط امروزی فرهنگ داشته باشد باید از خلال پژوهش های انتقادی نسبت به گذشته خود بازنگری کند و به شیوه های بروز و تکوین تجربه های هنری به ویژه در بحث تصویر متوجه گردد. بنابراین برای بازنگری در مفهوم تاریخ هنر لازم است به هسته مرکزی آن یعنی تصویر پرداخته شود و شیوه نگرش به تصویر مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا به این ترتیب پروژه کلی برایسون تکمیل گردد. تحلیل تصویر به طور سنتی از طریق روش شناسی هایی انجام می گیرد که به باور برایسون خود عامل ایجاد فهم نادرست تاریخ هنر و به بار آمدن وضعیت موجود هستند. در میان روش شناسی ها برایسون به طرز ویژه بر نقد مبتنی بر فرم و نقد مبتنی بر بازنمایی تاکید می کند که در تحلیل تصویر با تنزل آن به امری ایستا، پیوند آن با بافتار جامعه و فرهنگ را نادیده انگاشته و به همین جهت تحلیل ارائه شده توسط آنها نیز ابتر باقی می ماند. پژوهش حاضر با بهره جویی از آراء برایسون به مسئله، به نقد دو روش تحلیل فرمالیستی و بازنمایانه در مواجهه با آثار نقاشی می پردازد روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد انتقادی است که ضمن توصیف روش های تحلیل ذکر شده به تحلیل آنها وارد می شود و در نتیجه با رویکردی نقادانه آنها را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه حاصله از این پژوهش نشان می دهد که نگرش های فرمالیستی و بازنمایانه به نقاشی هنگام نقد به شکل پیش فرض نقاشی را به مثابه تصویری می دانند که در یک لحظه بار معنایی خود را آشکار می کند و بر پایه یک فرم یا بازنمایی یک امر استوار است که برای همگان در لحظه قابل درک و دریافت است. حال آنکه به باور برایسون تصویر یک موجودیت ایستا و نامتحرک نیست و در طول زمان بسط می یابد، چرا که بر فرهنگ بنا شده است و یک سویه مهم در آن فهم مخاطبی است که خود او نیز بر آمده از فرهنگ است و پروسه دیدن و نگاه کردن وی دائماً در حال بازبینی و بازآرایی ادراکات و دریافت های خویش است.
طایفه گرایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و عوامل مرتبط با تداوم آن در شهر پارس آباد، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طایفه گرایی و وجود احساسات و روحیات قوی در طایفه گرایی، از ویژگی های ساختار سنتی و قبیله ای می باشد که در برخی از مناطق ایران همچنان پایدار مانده و بر مسئله انتخابات تأثیرگذار است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مرتبط با طایفه گرایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شهر پارس آباد صورت گرفته است. روش و داده ها: پژوهش حاضر به روش پیمایش طراحی شده و از نظر زمان، مقطعی و از نظر نوع، کاربردی است. جامعه آماری تحقیق، افراد بالای 18 سال شهر پارس آباد که واجد شرایط شرکت در انتخابات هستند را تشکیل می دهند. داده ها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، در نمونه 384 نفری گردآوری شد. پرسشنامه محقق ساخته که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی به شیوه محاسبه آلفای کرونباخ سنجیده شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد بین قانونگرایی، احساس محرومیت نسبی و بعد تجسم یافته سرمایه فرهنگی با طایفه گرایی در انتخابات رابطه وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: طایفه گرایی در انتخابات منجر به حذف افرادی از انتخابات شده است که در سطح محلی و ملی می توانستند منشأ خدمات بسیاری باشند. در نتیجه، شخصیت های توانمندی از عرصه خدمت رسانی کنار نهاده شده اند. پیام اصلی: نظام انتخاباتی مطلوب تأثیر به سزایی در تحقق شکل گیری مجلس و دولت کارآمد، ثبات سیاسی و اجتماعی دارد و زمانی این مهم تحقق می یابد که سازوکارها و زمینه های فرهنگی و اجتماعی انتخابات، پی ریزی درستی داشته باشد. انتخاب افراد شایسته از همه طوایف، زمینه مشارکت همگانی در اداره امور کشور را میسر می سازد. با ایجاد سندیکاها و حزب ها و تحزب گرایی که فراتر از افراد و نخبگان بومی باشند، می توان طایفه گرایی را کاهش داد.
تحلیل گفتمان عدالت اجتماعی در «قانون بیمه بیکاری» و «طرح بیمه بیکاری ایام کرونا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
167 - 216
حوزههای تخصصی:
یافته های حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن بود که دال شناور «عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری» بر مبنای دال مرکزی «اعمال نظام رفاهی هدفمند» قابل تعریف است، این دال، ذیل گفتمان حاکم بر قانون بیمه بیکاری(گفتمان سازندگی) در قالب مدلول ها یا نشانه های اصلی ای چون «اشتغال زایی»، «ساختار دوگانه مدیریتی بیمه بیکاری»، «نگرش به بیکاری به عنوان معضلی اجتماعی»، «نبود نگاه حمایتی و جامع» و «رعایت عدالت استحقاقی» مسدود و مفصل بندی این گفتمان، حول دال های اصلی مذکور شکل گرفته است. اما دال شناور «عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری» در طرح بیمه بیکاری ایام کرونا که بر مبنای دال مرکزی «اعمال سیاست حمایتی جامع» قابل تعریف است، ذیل گفتمان حاکم بر این متن، که گفتمان اعتدال دولت روحانی بوده است، در قالب نشانه هایی اصلی یا مدلول هایی چون «عدم رعایت عدالت توزیعی»، «بهبود وضعیت رفاهی بیکاران»، «نگرش به بیکاری به عنوان مقوله ای کلان و فراسازمانی»، «طرح ریزی چهارچوبی برای پرداخت مقرری بیکاران»، «تأمین اعتبارات مالی در حوزه بیکاری»، «اصلاح در قوانین و مقررات بیکاری» و «رعایت عدالت استحقاقی»، مسدود و حول نشانه های اصلی مذکور، نظام معنایی ای گفتمان مذکور را شکل داده است. لذا نتایج حاصل از تحلیل گفتمان مبیّن آن است که تلقی از عدالت اجتماعی در قوانین بیمه بیکاری به لحاظ تحلیل گفتمانی (مضامین، روابط و فاعلان اجتماعی) یکسان نبوده است.
اثربخشی بازی شهر عشق بر دانش، نگرش و سوء پندارهای جنسی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
73 - 90
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی شهر عشق بر افزایش دانش جنسی، بهبود نگرش جنسی و سوءپندارهای جنسی در زوجین شهرستان اصفهان اجرا شد. این پژوهش از نوع کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. در پژوهش حاضر، 20 زوج بر اساس ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری هدفمند، از جامعه آماری مذکور انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی 10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه کنترل گمارده شدند و بازی شهر عشق (نجفی، 1395) به مدت هشت جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. سپس از پرسش نامه های دانش و نگرش جنسی و سوءپندارهای جنسی برای سنجش در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان معناداری و اندازه اثر برای متغیرهای پژوهش، به ترتیب دانش جنسی 001/0 و 36، نگرش جنسی 066/0 و 8، سوءپندارهای جنسی 001/0 و 36 است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بازی شهر عشق می تواند باعث افزایش دانش جنسی و اصلاح سوءپندارهای جنسی شود؛ اما بر اصلاح نگرش جنسی تأثیری ندارد. با توجه به اهمیت آموزش جنسی به زوجین به وسیله ابزارهای متنوع و جذاب، توصیه می شود از این بازی برای آموزش جنسی به زوجین استفاده شود.
نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
465 - 475
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنان 400 دانش آموز (۲۰۰ دختر و 200 پسر) بر پایه فرمول کاین به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اعتیاد به بازی های آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگواردیا و همکاران، 2000) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.7 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی و تمایزیافتگی خود بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر مستقیم دارند. نیازهای به علاوه، بنیادین روانشناختی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر غیرمستقیم داشت. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش نیز برازش مطلوبی با داده ها داشت (RMSEA= 0/055, GFI= /088).
بحث و نتیجه گیری: این گام مهمی در جهت شناخت عوامل موثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می باشد.
شهر به مثابه اثر هنری: تبیین نظری رویکرد حق به شهر لوفور در برنامه ریزی و توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
5 - 33
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری فراتر از درک شهر به عنوان یک محصول فیزیکی و اقتصادی است. نظریه حق به شهر لوفور، فراخوانی برای درک شهر فراتر از محصولی مادی است که معتقد است توسعه شهری مستلزم تحولات اجتماعی-فضایی شهری است که هم متعلق و هم نتیجه ساکنان آن است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی جهت دار است که به عنوان رهیافتی جهت بسط چارچوب نظری در ارتباط با موضوع پژوهش بکار گرفته شده. شیوه گردآوری داده ها، از نوع اسنادی و به لحاظ هدف، بنیادی-توسعه ای است. لذا در این تحقیق با استفاده از عدسی نظریِ حق به شهر لوفور، به مثابه چارچوبی تحلیلی جهت تبیین پیرامون توسعه شهری استفاده شده است. توسعه شهری از منظر تولید فضا، از سه فضای عینی، ذهنی و اجتماعی تشکیل شده است که ازنظر لوفور، سه حق بنیادین با جهت گیری های دیالکتیکی را شکل می دهند که عبارت اند از: حق به تصاحب (تصاحب در تولید و در مصرف) حق به مشارکت (مشارکت دگرگون کننده و بازتولیدی) و حق به تفاوت (اجتماعی و فضایی). ترجمه و تفسیر حق به شهر لوفور سه اصل عدالت فضایی، دموکراسی و سرزندگی شهری را شامل می شود که برای کاربست پذیری در توسعه شهری به ترتیب بعد محتوایی، رویه ای و تشخیصی را تشکیل می دهند. توسعه شهری مبتنی بر حق به شهر امری یکپارچه از لحاظ عینی، ذهنی و حسی است که هم زمان به نکوهش ارزش مبادله و اولویت بخشی به ارزش استفاده از فضای شهری اشاره دارد. این چارچوب نظری ما را قادر می سازد که، مؤلفه های مربوط به هر قلمرو شهر را به صورت دیالکتیکی شناسایی کنیم و به سمت «شهرها برای مردم" حرکت کنیم "نه برای سوداگری» و این یک آغاز است. نقطه ای برای تغییر خودمان از طریق تغییر شهر.
چالش های کانون های سلامت برای دستیابی به حکمرانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اامروزه حکمرانی مشارکتی اهمیت روزافزون یافته است. کانون های سلامت با هدف ایجاد فضایی برای حکمروایی مشارکتی در حوزه سلامت ایجاد شد، اما در عمل این طرح با چالش های بسیاری مواجه شد. مطالعه حاضر به منظور بازنگری و بررسی چالش های کانون های سلامت برای دستیابی به حکمرانی مشارکتی انجام شده است.مطالعه حاضر کیفی و با رویکرد نظریه زمینه ای است. در این مطالعه با 22 نفر از صاحب نظران، سیاست گذاران، مدیران، ارائه دهندگان خدمات در کانون های سلامت و مردم چهار منطقه از تهران مصاحبه شد. در این مطالعه داده ها با استفاده از مدل حکمروایی مشارکتی امرسون و نباتچی طبقه بندی شدند.موانع فرهنگی حکمرانی مشارکتی شامل فردگرایی و ضعف کار تیمی و گروهی و موانع اجتماعی شامل بی اعتمادی بین بخش دولتی و مردم، وجود رقابت بین ذی نفعان مختلف، منفعت طلبی در مشارکت و کاهش تعهدات اخلاقی متقابل است. در زمینه سیستم، موانع دینامیک همکاری شامل نبود فهم مشترک مسئله میان ذی نفعان مختلف، نداشتن اجماع در تصمیم گیری، درنظرنگرفتن منافع همگان، لابی گری، شنیده نشدن همه صداها، رقابت میان ذی نفعان و توجیه نشدن بدنه شهرداری نسبت به اهمیت مشارکت مردمی است. چالش های رهبری شامل ناکارایی رهبری رسمی در بخش دولتی در زمینه مدیریت تعارض، رهبری هدایت کننده و نگاه ابزاری به مشارکت است.از جمله چالش های کانون های سلامت برای دستیابی به حکمرانی مشارکتی، بستر شکل گیری آن است. همچنین در فرایند تصمیم گیری، فهم مشترک، انگیزه مشترک ذی نفعان، رهبری رسمی، ساختار و جریان مالی و اطلاعات میان ذی نفعان چالش هایی وجود دارد که نیازمند اصلاح است.
اثر سرمایه اجتماعی بر توسعه اقتصادی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی پژوهش حاضر درمورد میزان مطلوب سرمایه اجتماعی در جامعه است. در این راستا با تعبیر مطلبوبیت به توسعه، در ابتدا با اتکا به روش تحلیل ثانوی و با استفاده از داده هایی از بانک های مختلف اطلاعاتی (بانک جهانی، گزارش توسعه انسانی)، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و دو متغیر توسعه اقتصادی و سیاسی پرداخته شد. مطابق ادبیات نظری، در بُعد اقتصادی سرمایه اجتماعی نقش بسیار مهمی در دسترسی بهتر به اطلاعات، کاهش رفتارهای فرصت طلبانه، کاهش هزینه های معاملات، تأمین امنیت مالکیت و... ایفا می کند؛ در بُعد سیاسی نیز سرمایه اجتماعی از طریق آموزش تساهل، مسئولیت پذیری، تقویت روحیه کنش جمعی افراد را قادر می سازد تا مشکل هم سویی و تعارضات را راحت تر بین خودشان حل و فصل کنند. از این طریق آن ها غالباً قدرت کافی برای ایستادگی در مقابل نخبگان سیاسی را خواهند داشت. آزمون تجربی نیز (آزمون های آماری هم بستگی پیرسون و هم بستگی جزئی پیرسون) این ارتباط را به وضوح تأیید کرد. گام دوم بررسی این نکته بود که چه سطحی از سرمایه اجتماعی جهت تأثیرگذاری بر توسعه اقتصادی و سیاسی ضروری است. جهت پاسخ گویی به این پرسش، در ابتدا نقاط برش سرمایه اجتماعی به وسیله آزمون آماری 1ROC مشخص شد و سپس میزان هر یک از شاخص های توسعه در هر یک از این نقاط برش با یک دیگر مقایسه شد. مطابق آزمون آماری آنالیز واریانس، سرمایه اجتماعی صرفاً در بالاترین سطوح برروی شاخص های توسعه تأثیرگذاری مثبت معنی دار دارد.
وطن آنِ دیگری: روایتی از اشتیاق به مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 120
حوزههای تخصصی:
به دنبال اهمیت مطالعه مهاجرت به مثابه یک امکان در ادبیات متأخر مهاجرت، مفاهیمی چون «اشتیاق به مهاجرت» و «اشتیاق به ماندن» مورد توجه قرار گرفت. اشتیاق به مهاجرت اولویت مهاجرت نسبت به ماندن تعریف شده است که در روایت زندگی نامه ای افراد برساخت می شود. بر این اساس در این مطالعه سعی کرده ایم با بهره گیری از روایت پژوهی و انجام مصاحبه روایی با تعدادی از مهاجران بالقوه، اشتیاق آن ها به مهاجرت را توصیف و تفسیر نماییم. مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند از بین جوانان 20 تا 40 سال ساکن در شهر اصفهان انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که مضامین اشتیاق به ترک وطن در روایت زندگی نامه ای مشارکت کنندگان در سه بخش نقاط عطف، پیشاروایت ها و دلایل پیش نگرانه قابل برساخت است. نقاط عطف، اغلب با تفسیر راوی از کنش یا رخدادی مشخص در گذشته زندگی نامه ای اش شکل می گیرد که لحظه های سرنوشت ساز تصمیم او به مهاجرت بوده است؛ این کنش ها و رخدادها، شوق واره او را به پیش می برد و به سایر پیشاروایت ها یا دلایل برای مهاجرت منجر می شود. پیشاروایت ها، دیگر دلایل مشتاقان برای ترک وطن است که از بازاندیشی در سایر تجارب شخصی یا دانش و آگاهی شان نسبت به زمینه ای که در آن زندگی می کنند برساخت می شود. دلایل پیش نگرانه نیز در ادامه عقلانیت عملی مشتاقان به مهاجرت، توصیف کننده پیش بینی آینده زندگی در کشور مقصد یا آینده زندگی در سرزمین مادری است.
فراتحلیل مطالعات تجربی عوامل اثرگذار بر توانمندسازی اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
257 - 285
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو درصدد تحلیل مجدد و تلخیص آماری مجموعه تحقیقات پیشین در زمینه پدیده توانمندسازی اجتماعی به عنوان یکی از مفاهیم اصلی توسعه است. به عبارتی، به دنبال آن است که براساس مطالعات و تحقیقات کمی پیشین، عوامل مؤثر بر توانمندسازی اجتماعی و میزان این تأثیرگذاری را احصاء نماید. این مطالعه با کاربست روش فراتحلیل به عنوان یکی از انواع روش های مرور تحقیقات سعی دارد به سوال اصلی پژوهش پاسخ دهد. جهت اجرایی کردن فراتحلیل کلیه تحقیقات معتبر علمی در سطح داخلی از سال 1386 تا 1399 به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب و با مطالعه تمامی اسناد بدست آمده، نهایتاً 23 سند جهت انجام فراتحلیل مناسب تشخیص داده شد. تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از اسناد مزبور با استفاده از نرم افزار فراتحلیل (CMA2) صورت پذیرفت. یافته های تحقیق در دو بخش یافته های توصیفی و یافته های حاصل از فراتحلیل ارائه شد. یافته های حاصل از ترکیب شدت اثر، نشان می دهد که متغیرهای پایگاه-اقتصادی اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب با اندازه اثرات ترکیبی معادل 436/0 و 434/0 در حد متوسط بر میزان توانمندسازی اجتماعی اثرگذار بوده اند. هم چنین از میان متغیرهای مورد بررسی متغیر سن کمترین اثر را بر میزان توانمندسازی اجتماعی داشته و اثرگذاری آن نیز به صورت منفی بوده است.
مردم نگاری چندمیدانه اثرگذاری گسترش کرونا بر مناسک عزا (میدان مطالعه: ساکنین زاگرس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
گسترش ویروس کووید-19، زندگی بشر در کره ی خاکی را به میزان متفاوتی متأثر کرده است. برخی از اثرات این ویروس در حوزه ی فرهنگ روزمره و عمومی قابل رؤیت است. یکی از عرصه های متأثر از این پاندمی، سبک عزاداری است. تغییرات فرهنگی در سبک عزاداری به سبب ماهیت تدریجی خود چندان به چشم نمی آیند مگر اینکه نگاهی فرایندی به آن ها داشته باشیم. در زاگرس میانی و جنوبی که محل اسکان دو ایل بختیاری و بهمئی است؛ تغییرات سبک زندگی به ویژه در برگزاری مراسم سوگواری و سایر کنش های جمعی طی ماه های اخیر به وضوح به چشم می آیند. در میان افراد ایلات مذکور و در شهرستان های ایذه، باغملک و رامهرمز متأثر از گسترش ویروس، یک عقب نشینی احتیاط آمیز و در راستای حفظ بقا در برگزاری مناسک و آیین های جمعی به چشم می آید. هدف این مقاله مطالعه ی مردم نگارانه ی تغییرات رخ داده در این منطقه از منظر ذکر شده است. داده های مطالعه از کار میدانی در ماه های اخیر در مناطق روستایی و شهری ایذه، رامهرمز و باغملک گرد آوری شده است. مشاهدات روزانه، گوش دادن به روایت های مرتبط و حضور یا مشاهده ی مشارکتی در زندگی روزانه و موقعیت های مرتبط با تشییع و سوگ، کمک کرده اند تا یادداشت های میدانی تولید شوند. بر این اساس تم ها و کدهای تحلیلی شکل گرفتند. نتایج نشان داد که گسترش ویروس، با عقب نشینی از برخی آیین های سوگ، این مراسم را از نظر طول دوره ی برگزاری و جمعیت حاضر در مراسم کوتاه تر کرده و بر پیوندهای خویشاوندی به سبب قطع زنجیره ی همدلی أثر منفی گذاشته است.
کلیشه سازی جنسیتی و بازنمایی زنان در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
19 - 35
حوزههای تخصصی:
کلیشه سازی جنسیتی تمهیدی است که در واقع نمایی و برساخت پدیده های پیرامون نقش داشته و در جهت دهی افکار عمومی اثر گذار است. رسانه ها این تمهید را دستمایه قرار داده و در ترویج، شکل دهی و تهییج مخاطبانشان از آن استفاده می کنند. سینما از مهمترین ژانرهایی است که به مدد کلیشه سازی جنسیتی سعی در بازنمایی تصاویر خاصی از جهان زنانه و ارتباط آن با جامعه مردسالار دارد. سینما به دلیل ویژگی های بارز خود یعنی واقع نمایی، همدلی، همذات پنداری و گریزخواهی، به عنوان رسانه ای دیداری و کاربردی در فرآیند ارتباطات تلقی می شود و مخاطبان زیادی دارد. به همین دلیل است که مدیران و کارشناسان این صنعت باید دانش و آگاهی کامل داشته باشند تا بتوانند ارتباطات مناسبی را با مخاطب برقرار کنند. تاریخ سینمای ایران گویای آن است که هیچگاه از پرداختن به کلیشه های جنسیتی مبرا نبوده است. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی کلیشه سازی جنسیتی را در سینمای ایران مورد مداقه قرار داده و مسئله ی اصلی آن واکاوی نمایش زنان در سینمای پس از انقلاب می باشد. روش تحقیق کیفی با رویکردی توصیفی تحلیلی است و به شیوه جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای صوتی و تصویری انجام شده است. از این روی برای آشکارسازی مسئله پژوهش فیلم های ریحانه، عینک دودی، گیس بریده، رسوایی که پس از انقلاب تولید و پخش شده است بر مبنای گزینش هدفمند از موارد مطلوب انتخاب و بر اساس مبانی نظری پژوهش تحلیل کرده است.
بررسی اثرات نگرش مذهبی بر میزان طلاق توافقی و غیرتوافقی زوجین در سطح شهر آباده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
133 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات نگرش مذهبی بر میزان طلاق توافقی و غیرتوافقی زوجین بوده است. روش پژوهش، علی- مقایسه ای و جامعه آماری شامل زوجین متقاضی طلاق توافقی و طلاق غیر توافقی مراجعه کننده به دادگاه های خانواده و مراکز مشاوره خانواده در شهر آباده بودند که 15 زوج متقاضی طلاق توافقی و 15زوج متقاضی طلاق غیرتوافقی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه 15 گویه ای نگرش های مذهبی خدایاری فرد و همکاران (1383) با 2 بعد پررنگ شدن نقش دین و کم رنگ شدن نقش دین در زندگی استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه توسط تعدادی از اساتید علوم تربیتی و پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تائید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون میانگین دو جامعه مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معنا داری بین زوجین متقاضی طلاق توافقی و غیرتوافقی در نگرش های مذهبی آنان ( پر رنگ شدن نقش دین و کم رنگ شدن نقش دین ) وجود دارد.
کارزار زنان برای بسیج منابع در جنبش مشروطه خواهانه تأسیس بانک ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با تمرکز بر جنبش مردمی جمع آوری اعانه برایتأسیس بانک ملی پس از انقلاب مشروطه، کارزار زنان در این بسیج گری را بررسی کرده است. پرسش محوری درباره چگونگی فرایند بسیج زنان برای تأسیس بانک ملی است. رهیافت کلی پژوهش جامعه شناسی تاریخی است که با استناد به مدل بسیج تیلی میسر شده است.در گام نخست، مفاهیم و متغیرهای نظریه تیلی معرفی و تعریف شده است و در گام بعد و با ارجاع به متون تاریخی، اعم از کتب، مطبوعات و نیز متون و مکتوبات زن نوشته به روش تحلیل اسنادی، مصادیق روشنی از مؤلفه های کارزار زنان در جمع آوری اعانه برایتأسیس بانک ملی ارائه شده است.منافع گروه های زنان در قالب انگیزه های استقلال طلبانه ملی و قطع وابستگی به دول استعماری خارجی در شکل تاسیس نهاد مدرن و مستقل مالی، سازمان؛ مشتمل بر انجمن ها، هیئت ها و گردهمایی های زنانه و بسیج منابع فایده مندانه و هنجاری در تحلیل چگونگی فرایند بسیج معرفی و تحلیل و در نهایت پژوهش به توضیح فرصت ها و تهدیدات و نیز نوع بسیج در این خصوص می پردازد.گردآوری داده های معتبر و البته بی سابقه از عاملیت زنان در تاریخ معاصر ایران از جمله نوآوری های این پژوهش است. کارزار زنان برای تأسیس بانک ملی نشان از سطح بالای آگاهی شان از ماوقع سیاسی-اجتماعی روز، توان بسیج گری و نیز عاملیت ایشان در کنش های جمعی دارد که تاریخ معاصر ایران بسیار به خود دیده است.
The Effect of Individual Learning on Improvement the Quality of Training of the Staff of Eghtesad Novin Bank(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Today, the quality of training plays an important role in improving the performance of organizations. Therefore, the current research was conducted with the aim of determining the effect of individual learning on improving the quality of training of the staff of Eghtesad Novin Bank. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive from type of correlation. The research population was all the staff of Eghtesad Novin Bank of Tehran city with number 937 people. The sample size based on the Krejcie and Morgan table was determined 272 people who were selected by cluster random sampling method. The research tool was researcher-made questionnaires of individual learning (8 questions) and quality of training (23 questions), which its face validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was estimated above 0.70 by Cronbach's alpha method. Data were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Findings: The findings showed that the factor loading of all items was above 0.40 and individual learning had two components of intrapersonal factors and interpersonal factors and the quality of training had only one component. The average variance extracted of the components was above 0.50 and their reliability was above 0.80 by Cronbach alpha and combined methods. Also, the model of the effect of individual learning on improving the quality of training of the staff of Eghtesad Novin Bank had a good fit and individual learning had a positive and significant effect on the quality of training (P<0.001). Conclusion: Considering the effect of individual learning on the improvement the quality of training of the staff of Eghtesad Novin Bank, the planners of this bank can improve the quality of training through individual training and learning.
کیفیت زندگی شهری در شهر اصفهان: اولویت ها و مضامین بر سازنده(مقاله علمی وزارت علوم)
کیفیت زندگی شهری، مفهومی (سازه ای) پیچیده، پویا و چندبعدی و متکی به شاخص های ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. درون مایه اصلی کیفیت زندگی شهری، تأمین و ارضای نیازهای مادی و معنوی انسان به طور توأمان است. با توجه به اهمیت سازه کیفیت زندگی شهری در سیاست گذاری محلی در کلان شهرها، این پژوهش در شهر اصفهان با هدف تعیین اولویت های ابعاد کیفیت زندگی و همچنین شناسایی مؤلفه های برسازنده هرکدام از ابعاد، از دیدگاه شهروندان طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه که به شیوه پیمایش انجام شده است، 1806 نفر از شهروندان 15 تا 65 سال شهر اصفهان اند که با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. داده های کمی و کیفی این مطالعه به ترتیب با تکنیک تحلیل خوشه ای و تحلیل مضمون، تحلیل و دسته بندی شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد شهروندان اصفهانی ابعاد هفده گانه کیفیت زندگی را در پنج سطح زیستی، فرهنگی، آموزشی، مدنی و مدرن متمایز می کنند. در اولین سطح که بعد زیستی نامیده می شود، مهم ترین اولویت های شهروندان اصفهانی به ترتیب شغل و درآمد، مسکن، سلامت و بهداشت، ایمنی و امنیت و کیفیت آب و هواست. همچنین شهروندان شرکت کننده در این مطالعه، کیفیت زندگی شهری را در اصفهان در قالب سه مضمون فراگیر مطلوبیت شهر (تمیز، زیبا و چشم نواز، روشن، ایمن، امن، گذرهای سالم و هموار، زیرساخت های شهری سالم، ناوگان حمل ونقل ارزان، تمیز، خلوت، منظم و نو و واجد امکانات محله ای، تعاملات اجتماعی گرم و صمیمیانه)، تمهیدات شهر (تسهیل تملیک و تأمین مسکن، ترغیب به گردشگری، تقویت آداب فرهنگی، نوسازی) و تهدیدات شهر (مخاطرات شغلی و درآمدی، ناهنجاری های فرهنگی، ساختمان های متراکم و مرتفع، ازدحام، مهاجرپذیری، بحران آب، بیماری ها، آلودگی ها، مخاطرات صنعت، زوال فرهنگ بومی و میراث فرهنگی، مدیریت ناکارآمد و ترافیک) درک می کنند.
بررسی جامعه شناختی پدیده کودکان کار (مورد مطالعه: کودکان کار شهرستان مهرستان (سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
65 - 84
پدیده کودکان کار، یکی از آسیب های اجتماعی است که بروز و گسترش آن معلولی از عوامل گوناگون و در هم پیچیده اجتماعی و اقتصادی است و از طرفی خود، مولد آسیب های اجتماعی دیگر نیز به شمار می رود. این مقاله با هدف بررسی جامعه شناختی پدیده کودکان کار در شهرستان مهرستان انجام شده است. جامعه آماری شامل کودکان کار در شهرستان مهرستان بود. 20 نفر از کودکان کار با روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات به عنوان نمونه آماری تعیین شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحلیل مضمونی استفاده شده است. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای اعتباریابی نتایج پژوهش مرور همتا، مصاحبه شوندگان بازبینی کردند و بررسی انتقال پذیری را انجام دادند. نتایج نشان داد پدیده کودکان کار در شهرستان مهرستان با 8 تم اصلی شامل اعتیاد، نداشتن امنیت مالی، خشونت خانوادگی، مهاجرت، ناکارآمدی والدینی، تحصیلات، وجود خرده فرهنگ کار در شبکه خانوادگی، ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی شناسایی شدند. کمک به والدین در تأمین هزینه های خانواده با فراوانی 19(69/6) در رتبه اول و وضعیت شغلی والدین با فراوانی 13(63/6) در رتبه دوم و همچنین درآمد پایین خانواده و بی سرپرستی و بدسرپرستی خانواده با فراوانی 11(61/5) در رتبه سوم به عنوان مهم ترین عامل در ایجاد و گسترش پدیده کودکان کار در شهرستان مهرستان شناسایی شدند. نتیجه چنین بود که توجه به عوامل جامعه شناختی موجب کاهش کودکان کار در شهرستان مهرستان می شود و در این زمینه، بهبود اقتصادی خانواده های نیازمند و آموزش فرزندپروری و همچنین ایجاد اشتغال پایدار، توجه به صنایع دستی بومی در قالب بنگاه های اقتصادی کوچک، صنایع تبدیلی در حوزه کشاورزی، برقراری عدالت آموزشی، تدوین بسته آموزشی در جهت افزایش آگاهی والدین در فرزندپروری و تحت پوشش قرار دادن خانواده های نیازمند در سازمان های حمایتی در اولویت قرار دارند.
طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای غوغاسالاری در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رواج پدیده غوغاسالاری به عنوان یکی از جنبه های تاریک رفتار سازمانی که زمینه ناکامی سازمان ها را فراهم می آورد و از طرفی، اهمیت شناسایی پیشایندها و پیامدهای این پدیده در راستای مدیریت آن و نیز فقدان مطالعه ای جامع و کل نگر در این باره، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای غوغاسالاری در سازمان طراحی و اجرا شد. این مطالعه، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب اجرا شده است. نتایج حاصل بیانگر این است که پیشایندهای غوغاسالاری در سازمان، در سه بعد فردی (با سه مؤلفه ویژگی های قربانی، فرد غوغاسالار و عوامل بین فردی)، گروهی (با دو مؤلفه عوامل درون گروهی و برون گروهی) و سازمانی (با دو مؤلفه عوامل مرتبط با شغل و غیرشغلی) مطالعه می شوند. نتایج همچنین حاکی است که پیامدهای غوغاسالاری در سازمان نیز در چهار بعد فردی (با سه مؤلفه نگرشی- ادراکی، فیزیولوژیکی و رفتاری- عملکردی)، گروهی (با دو مؤلفه دورن گروهی و برون گروهی)، سازمانی (با دو مؤلفه فرهنگی و مدیریتی- اجرایی) و فراسازمانی (با دو مؤلفه خانوادگی و اجتماعی) قابل ردیابی و مطالعه است.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر الگوی مصرف اقتصادی (مورد مطالعه: شهروندان شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر الگوی مصرف اقتصادی شهروندان شهر قم بوده است. این پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی انجام شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده و دارای 45 گویه و 9 بعد بوده است. جامعه آماری پژوهش کلیه شهروندان شهر قم بود و برای تعیین نمونه آماری ، براساس فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SMARTPLS نسخه 3 مورد تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، با توجه به تایید تاثیر بین متغیر های مشارکت اجتماعی ، عضویت در نهادهای مدنی ، اعتماد ، روابط اجتماعی گسترده ، عضویت در شبکه ها ، تعهد به ارزشهای اجتماعی و هنجارهای اجتماعی بر سطح کالای مصرفی و ترکیب آن می توان نتیجه گرفت برنامه ریزی آموزش و افزایش سرمایه اجتماعی، بر نوع و نحوه انتخاب کالای مصرفی تاثیر گذار است و با شناخت و دستیابی به این تاثیر و تاثر، موفقیت بیشتری در الگوی مصرف مطلوب، به دست می آید و در نهایت با این دستاورد این موضوع در سطح گسترده تر قابل تعمیم و تحقیق مضاعف خواهد بود.
ادراک ساکنین متن شهر از حاشیه نشینان؛ استراتژی های مواجهه ساکنین مناطق برخوردار شهر مشهد با حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
205 - 238
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های کم برخوردار مناطقی با آسیب ها و محرومیت های گوناگون هستند. محرومیت ها موجب می شود این مناطق با «داغ ننگ مکانی» شناخته شوند. انگ مکانی ماهیتی پویا داشته و به افراد منتقل می شود و زمینه بدنامی آنان را موجب می شود؛ بنابراین ساکنین این محلات با داغ مکانی ادراک می شوند که به موجب آن برچسب های مختلفی به آنان تعلق می گیرد و استراتژی های گوناگونی برای مواجهه با آنان اتخاذ می شود. این پژوهش با هدف مطالعه چگونگی ادراک حاشیه نشینان از نگاه ساکنین مناطق برخوردار و استراتژی های مواجهه با حاشیه نشینان در شهر مشهد است. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختمند انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه براساس قاعده اشباع اطلاعاتی تعیین شده است. تحلیل مصاحبه ها با تکنیک تحلیل مضمون براون و کلارک پیش برده شد. یافته های حاصل از 21 مصاحبه با ساکنین مناطق برخوردار شهر مشهد نشان داد حاشیه نشینی از منظر این افراد با خصیصه هایی چون حصر مرتبه آغازین (زیست معاش محور، پایگاه اقتصادی فرومایه، خودایستا و خودناتوان)، خودنابه هنجار (ارزشمندی خصوصیات ناپسند، هنجارگریز) و فرهنگ فرومایه (کنش تکانشی، خود ناآراسته، تربیت فرودین، لهجه فرودین، گفتار فرودین، کنش فرودین و سرمایه فرهنگی فرودین) ادراک می شوند، که مجموع این ادراکات در کنار یک دیگر موجب برساخت «داغ ننگ حاشیه نشینی» می شود. برساخت داغ ننگ حاشیه نشینی و ادراک آن مبنایی برای کنش با حاشیه نشینان می شود که براساس آن دو دسته استراتژی های «سازش اجتماعی» که به منزله پذیرش حاشیه نشینان و تمایل به ارتباط با آن و «عدم سازش اجتماعی» به منزله عدم پذیرش و تمایل به مرزبندی با آنان دارد، در تعامل با حاشیه نشینان به کار گرفته می شود.