فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۸۱ تا ۵٬۳۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مزاحمت جنسی شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده است که آثار شایان توجهی بر قربانی دارد. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبه رو می شوند که این مسئله موجب بسیاری از عوارض روان شناختی و جامعه شناختی می شود. هدف مطالعة حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مؤلفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد مزاحمت یعنی پسران است. تحقیق پیش رو به روش کمی و با تکنیک پیمایش انجام گرفته است. جامعة آماری شامل تمام افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در سنندج می شود. نمونه گیری پژوهش به صورت سهمیه ای متناسب با حجم جامعه انجام گرفت که بعد از مشخص کردن طبقات فرعی براساس سن و سهم هریک از طبقات از نمونة کل، افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسشنامة محقق ساخته، بررسی و تحلیل شدند. درکل، براساس نتایج توصیفی از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی می شود، از مجموع 380 نفر فقط 18 نفر مرتکب هیچ گونه مزاحمتی نشده اند. نتایج تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نشان می دهد از میان شش متغیر موجود در تحلیل، سه متغیر میزان سنتی بودن، میزان جنسیت زدگی و میزان خشونت در خانواده، تأثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند.
شناسایی کیفیِ پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهلِ شهر دلوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی به ارزیابی پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهل و بچه دار شهر دلوار پرداخته است. تحلیلِ مصاحبه ها نشان داد عوامل مرتبط با این تعارض و مدیریت ان را می توان در سه مقوله محوری "" سرمایه اجتماعی(نوعی و خاص) "" ، "" عوامل تکنولوژیک""، و "" خود مدیریتی فردی( مدیریت ابزاری، شناختی و عاطفی) ""؛ و یک مقوله هسته "" اجتماعی، تکنو و فردی محور بودن پدیده تعارض خانواده – کار"" جای داد. مقوله هسته بیانگر این واقعیت است که عوامل اجتماعی، تکنولوژیک و فردی، در تعامل با هم، کمیت و کیفیت تعارض تجربه شده زنان مورد مصاحبه را تحت تأثیر قرار می دهند. متناسب با ارزیابی های مصاحبه شوندگان، نبود سرمایه اجتماعی نوعی( سازمانی) زمینه تشدیدکننده این تعارض بوده، در مقابل، و ضعیت سرمایه اجتماعی خاص(خانوادگی)، به ویژه همسر، در بین مصاحبه شوندگان ناهمگون بوده، به طوریکه خانم های برخوردار از حمایت اجتماعی خاص میزان خیلی کمتری از این نوع تعارض را به نسبت سایر زنان تجربه کرده اند. عوامل تکنولوژیک که در تحقیقات پیشین اصلا مورد توجه قرار نگرفته اند، زمینه تشدید تعارض تجربه شده همه زنان مورد مصاحبه را فراهم کرده اند. تاکتیک های فردی اتخاذ شده، نیز، هر چند برای مدیرت تعارض مؤثر بوده اند، اما آنها بیشتر ابزارهایی بوده اند که با هدف تخفیفِ تنش خانوادگی در جهتِ تأیید برتری مردان و خودقربانی کردن زنان در حوزه خانواده عمل کرده اند تا اینکه کاهنده فشار مضاعفِ تعارض خانوده کار باشند.
مطالعه شناخت وضعیت موجود مسئولیت اجتماعی دانشگاه مبتنی بر الگوی والایس بر اساس دیدگاه اعضای هیئت علمی (مورد: دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو باهدف «مطالعه وضعیت موجود دانشگاه تهران در رابطه با مسئولیت اجتماعی آن بر اساس دیدگاه اعضای هیئت علمی، مبتنی بر الگوی والایس» صورت گرفته است. این پژوهش در حیطه ی پژوهش های توصیفی از نوع پیمایشی و در زمره مطالعات موردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشکده های واقع در شهر تهران «دانشگاه تهران» با تعداد 1593 نفر هست که با روش نمونه گیری چندمرحله ای و به صورت تصادفی، تعداد 138 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد مبتنی بر الگوی والایس (2008) است. پس از تائید روایی صوری و محتوایی از دیدگاه متخصصان این حوزه، اعتبار ابزار ا ز طریق تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار PLS بررسی و تأیید گردید. همچنین، پرسشنامه ازنظر پایایی، قابلیت اعتماد بالایی (9.7 درصد)، داشت. یافته های پژوهش گویای آن است که وضعیت مسئولیت اجتماعی در دانشگاه تهران چندان مطلوب و رضایت بخش نمی باشد. با توجه به اینکه وضعیت مسئولیت اجتماعی دانشگاه در چهار حوزه دانشگاه مسئول به لحاظ اجتماعی و زیست محیطی، آموزش معتبر و مسئولانه حرفه ای و شهروندی، مدیریت اجتماعی دانش و مشارکت اجتماعی و حمایت از توسعه پایدار هم موردبررسی قرار گرفت، نتایج نظرسنجی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران مؤید این مطلب است که وضعیت موجود دانشگاه در هر چهار حوزه فوق، چندان رضایت بخش و مطلوب نمی باشد و مستلزم بهبود است. بدین منظور، ضمن ارائه نتایج تحقیق، بر اساس تحلیل داده ها و الگوبرداری از تجارب دانشگاه های سایر کشورها، جهت بهبود وضعیت مسئولیت اجتماعی دانشگاه تهران در قالب چهار حوزه فوق، راهکارهایی ارائه شد که می تواند مورداستفاده سایر دانشگاه های کشور نیز قرار گیرد. شایسته است، دانشگاه ها ایجاد تصویر مطلوب درون و برون سازمانی خود را بیش ازپیش موردتوجه قرار داده و یک واحد مستقل به منظور پیشبرد امور مربوط به مسئولیت اجتماعی دانشگاهی ایجاد و تأسیس نمایند. پیوستن به شبکه های بین المللی مسئولیت اجتماعی دانشگاهی و ایجاد مرکز پژوهش های مسئولیت اجتماعی در دانشگاه و دانشکده های آن ها از اهم پیشنهاد های کاربردی می باشد.
بررسی عوامل موثر بر جایگاه زنان در ساختار قدرت نهاد خانواده (نمونه موردی: زنان متأهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چند دهه قبل شکل مسلط خانواده در ایران، خانواده ی گسترده تابع سنت و مذهب بود، که ریاست اصلی آن در اختیار پدر بود، اما تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی با ایجاد تغییراتی در نقش های اجتماعی زنان، زمینه را جهت تغییر ساختار قدرت در خانواده را فراهم نمود و سیستم مردسالاری سنتی را با چالش هایی مواجه ساخت. موقعیت زنان نیز از نظر تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی بهبود یافت و به دستیابی آنان در کنترل منابع و قدرت تصمیم گیری در خانواده منجر گردید .با توجه به اصل مشورت، این واقعیتی غیرقابل انکار است که اگر هر دو همسر در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند، نتایج بهتری نیز حاصل خواهد شد. پژوهش حاضر با استفاده از رویه ی پیمایش و پرسشنامه در شهر شیراز، انجام می شود. جمعیت نمونه 600 نفر از زنان متاهل هستند که از طریق نمونه گیری طبقه بندی سهمیه ای انتخاب شدند. واکاوی داده ها با استفاده از تکنیک های رگرسیون تک متغیره، چند متغیره و F تست نشانگر آن است که بین میزان پذیرش ارزش های دینی در باب خانواده، دینداری، تحصیلات زن، شوهر و والدین، منزلت شغلی مرد با ساختار قدرت در خانواده ارتباط معناداری وجود دارد. از بین این عوامل ارزش های دینی در باب و تحصیلات مادر به ترتیب بیشترین تأثیر را بر ساختار قدرت در خانواده دارند.
تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان در بازماندگی از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
۱۲۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشجویان دکتری دارای تأخیر در ازدواج در دانشگاه کردستان بود. در این راستا از روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان مطالعه و جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان که دارای تأخیر در ازدواج بودند در نظر گرفته شد؛ پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری در این پژوهش با مصاحبه 19 نفر حاصل شد، لذا حجم نمونه در این مرحله از پژوهش 19 (15 دختر و 4 نفر پسر) نفر بود. مدت زمان مصاحبه ها بین 40 تا 100 دقیقه بود. تحلیل مصاحبه ها به روش تحلیل هفت مرحله ای کلایزی بود و جمع آوری و تحلیل داده ها به صورت هم زمان انجام شد، به این صورت که ابتدا مصاحبه ها به صورت گفتاری و کلمه کلمه نوشته شد و سپس گزارش مصاحبه ها به صورت نوشتاری آماده شد. در مراحل بعدی واحدهای معنایی به صورت جمله از متن گزارش مصاحبه ها استخراج و به صورت کدهایی مشخص شد. در ابتدا 476 مفهوم استخراج شد که بعد از دسته بندی و ادغام موارد مشابه به 157 واحد معنایی تقلیل و نهایتاً در 8 مضمون اصلی دسته بندی شد. جهت قابلیت اعتماد یافته های پژوهش نیز از طریق ارسال ایمیل به چند نفر از شرکت کنندگان و تائید نتایج تحلیل مصاحبه از طرف آن ها از صحت یافته ها اطمینان حاصل شد. نتایج یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر تأخیر و بازماندگی از ازدواج دانشجویان شامل 6 مضمون اصلی؛ تحولات اجتماعی- فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل خانوادگی، عوامل مربوط به شرایط شغلی، عوامل فردی و عوامل دولتی- حکومتی است و پیامدها و تبعات تأخیر در ازدواج دارای دو مضمون اصلی پیامدهای منفی و پیامدهای مثبت بود که پیامدهای منفی دارای 6 مضمون فرعی؛ فردی/ شخصی؛ اجتماعی/ فرهنگی؛ خانوادگی؛ اقتصادی؛ سیاسی و فردی بود و پیامدهای مثبت تنها شامل پیامدهای فردی می شد.
تحلیل جامعه شناختی سبک زندگی پایدار در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی پایدار، نقطه شروع ارزیابی پیامدهای زیست محیطی است که بر چرخه زندگی ما وارد می شود؛ بنابراین، از دیدگاه سبک زندگی باید به اقداماتی که افراد انجام می دهند و پیامدهای زیست محیطی آن توجه داشت. در این تحقیق، میزان گرایش دانشجویان نسبت به سبک زندگی پایدار و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن موردبررسی قرار گرفت. سبک زندگی پایدار نوعی شیوه زندگی سازگار با محیط زیست و پایدارسازی منابع انرژی برای کاهش تولید کربن است. بررسی حاضر با رویکرد کمی انجام شده و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای از بین 10313 دانشجو، 415 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مازندران به عنوان نمونه موردبررسی انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که سبک زندگی دانشجویان، ناپایدار بوده و میزان رعایت سبک زندگی پایدار برحسب جنسیت و محل سکونت دانشجویان متفاوت است. به عبارت دیگر، دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر و شهرنشینان بیش از روستانشینان سبک زندگی پایدار داشتند. علاوه براین، نتایج تحقیق نشان داد که بین منابع اطلاعات زیست محیطی، نگرش زیست محیطی و دانش زیست محیطی و سبک زندگی پایدار رابطه مستقیم دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که منابع اطلاعاتی و نگرش زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر سبک زندگی پایدار دانشجویان دارا می باشد.
مطالعه کیفی پیامدهای ارتباط با جنس مخالف در میان نوجوانان دختر و پسر (مطالعه موردی: نوجوانان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شواهد نشان می دهد رابطه عاطفی با جنس مخالف، از قشر جوانان به قشر نوجوان تسری یافته است و گروه زیادی از نوجوانان، رابطه اجتماعی با جنس مخالف را تجربه کرده اند. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که نوجوانان شهر مشهد پیامدهای رابطه با جنس مخالف را چگونه تجربه می کنند و آیا تجربه پیامدها، در میان نوجوانان دختر و پسر یکسان است. در این پژوهش، پیامدهای تجربه نوجوانان در ارتباط با جنس مخالف در شهر مشهد مطالعه می شود. بدین منظور، از رویکرد برساختی- تفسیری و از روش مردم نگاری و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. همچنین برای انتخاب مشارکت کنندگان، روش نمونه گیری هدفمند و برای تعیین حجم نمونه، اشباع نظری به کار گرفته شد. نتایج بیانگر آن است که نوجوانان پیامدهای رابطه با جنس مخالف را به اشکال مختلف مانند مشکلات آموزشی، درگیری فضای ذهنی، لذت عاطفی، لذت جنسی، وابستگی، نوع طلبی، میل به تجرد، ترس از ازدواج و بازاندیشی تجربه می کنند. برخی از این پیامدها، در نوجوانان دختر و پسر متفاوت است. تجربه پیامدهای مختلف و متناقض سبب شده است که نوجوانان براساس تجربه و اطلاعات ناشی از آن، به بازاندیشی این رابطه بپردازند و راهبردهای جدیدی را در این زمینه اتخاذ کنند. این راهبرد ها در نوجوانان دختر و پسر با یکدیگر تفاوت دارد.
بهبود مدل ارزیابی بلوغ مبتنی بر شاخص های عوامل اساسی موفقیت برای الگویِ مدیریت دانش مشتری الکترونیکی در دولت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهمترین مراحل قبل از اجرای یک راهبرد مبتنی بر فناوری مانند مدیریت دانش مشتری الکترونیکی، بررسی آمادگی سازمان جهت اجرای آن است، چرا که با این کار سازمان درک روشنی از هر سطح بلوغ پیدا کرده و منافع سرمایه گذاری های آینده خود را درک خواهد کرد. این مقاله قصد دارد جایگاه مدیریت دانش مشتری الکترونیکی را دفاتر پلیس +10 ارزیابی نماید. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع روش، توصیفی- تحلیلی است و در اجرای آن از ترکیب شیوه های کیفی و کمی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی پژوهش، عوامل اساسی موفقیت با روش دلفی و در بخش کمی پژوهش، سطوح بلوغِ شاخص های عوامل اساسی موفقیتِ ""مدیریت دانش مشتری اجتماعی""، با کمک آزمون «خی دو» و روش «مجموع وزنی» استخراج شده است. در ادامه ارزیابی بلوغ در پلیس +10 انجام شده است. جامعه و نمونه آماری این پژوهش را به ترتیب مراحل اجرا 17، 51 و 38 نفر از کارشناسان خبره در زمینه خدمات الکترونیک ناجا (پلیس +10) تشکیل داده اند و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Expert choice تحلیل شده اند. یافته ها: در این پژوهش مدل ارزیابی بلوغ مدیریت دانش مشتری اجتماعی بر اساس شاخص های عوامل اساسی موفقیت ارائه شد و 83 شاخص برای 11 عامل اساسی موفقیت بین سطوح دوم تا پنجم بلوغ توزیع شدند. نتایج: این مدل به عنوان مرجع تحلیل عمیق از آمادگی سازمان برای به کارگیری مدیریت دانش مشتری اجتماعی و بهبود آن، در سازمان های ارائه دهنده خدمات الکترونیک از جمله پلیس +10 کاربرد دارد. نتایج نشان داد خدمات الکترونیک ناجا (پلیس +10)، در سطح اول و دوم بلوغ قرار دارد.
فراتحلیل 4 دهه پژوهش در حوزه مشارکت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
مسئله مشارکت زنان از سرفصلهای مورد توجه در عرصه های پژوهشی کشور طی دهه های اخیر محسوب می گردد. نگاهی کلان و جامع به کم و کیف این عرصه و ارائه تحلیلی از نحوه ی بازنمود مشارکت زنان در پژوهش ها، رسالتی است که این مقاله به دنبال تحقق آن بوده است. در این پژوهش با فراتحلیل 29 پایان نامه، 212 کتاب و123 مقاله که به ترتیب از پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ی ملی و سایت نورمگز استخراج شده، به این یافته ی مهم و اساسی در حوزه زنان نائل آمدیم که حوزه مشارکت زنان، در بدنه ی نخبگانی و دانشگاهی از بعد از انقلاب تا کنون از روند مشخصی که ذیل آن بتوان به ارائه مدلی نظامند از کم و کیف مشارکت زنان در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یافت، برخوردار نبوده و به صورت مشهودی تحت تأثر فضاهای گفتمانی دولتهای حاکم بوده است و متأسفانه نگاه جزئی و موردی داشتن نسبت به مشارکت زنان در عرصه های محدود(اقتصادی-سیاسی) منجر به غفلتی مهم در شکل گیری نگاهی همه جانبه به این حوزه گردیده است.
بررسی شکاف و زمینه های آن در لایه های فرهنگی هویت ایرانیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هویت فرهنگی ایرانیان، تحت تأثیر سه شکاف عمده قرار می گیرد و به مرور، ممکن است ماهیت اصلی خود را از دست بدهد. این سه شکاف عبارتند از: شکاف ایدئولوژیکی، شکاف رفتاری و شکاف موقعیتی. هدف این پژوهش، تحلیل هر یک از این شکاف ها و بیان زمینه هایی است که موجب این شکاف ها می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که دو عامل چندگانگی منابع هویتی و قرائت های متفاوت از آنها، زمینة شکاف ایدئولوژیکی در هویت فرهنگی را فراهم می کند و عواملی همچون فرم گرایی، اباحه گری و مصلحت اندیشی های کاذب، دنیاطلبی، کمیت گرایی، سیاست زدگی، ترویج فساد، اغواگری و... زمینه های شکاف رفتاری در هویت فرهنگی را ایجاد می کنند. همچنین مدرنیته و جهانی شدن، دو عاملی هستند که زمینه های شکاف موقعیتی در هویت فرهنگی را به دنبال خواهند داشت.
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مدیریت بدن با تأکید بر خودنمایی (مورد مطالعه: مردان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عوامل اجتماعی بر مدیریت بدن با تأکید بر خودنمایی است. در دنیای روابط کوتاه و مقطعی امروزی، ظاهر هر فرد نقش عمده ای در معرفی هویت فردی او ایفا می کند. لذا بدن به عنوان ابزار تجلی هویت، اهمیتی اساسی می یابد. اصلاح بدن و کنترل آن که ویژگی جامعه مدرن است در راستای ایجاد تصور مطلوب برای دیگران از بدن و ظاهر فرد صورت می گیرد. نظریات گافمن، گیدنز، الیاس، بوردیو و باندورا چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهند. جامعه آماری پژوهش اعضای باشگاه های پرورش اندام شهر تهران بودند و برای تعیین حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. از روش پیمایشی برای تبیین تأثیر عوامل اجتماعی ( شامل متغیرهای نمایش تمایز خود با دیگران، نمایش ظاهر مورد پسند دیگران، نمایش پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سرمایه فرهنگی و یادگیری رفتار دیگران) بر مدیریت بدن - با درنظر گرفتن نقش واسطه ای متغیر خودنمایی- استفاده گردیده است. اطلاعات لازم از طریق پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و با آزمون آلفای کرونباخ اعتبار سنجی شد. از آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون برای تحلیل فرضیه ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین عوامل اجتماعی و خودنمایی، بین خودنمایی و مدیریت بدن و بین عوامل اجتماعی و مدیریت بدن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که متغیر واسط خودنمایی در مجموع توانسته است در رابطه با عوامل اجتماعی فوق الذکر و متغیر وابسته مدیریت بدن نقش واسطه ای ایفا نماید.
مطالعه کیفیت زندگی سرپرستان خانوار شهر زنجان در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و بررسی جامعه شناختی کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد. سوال اصلی تحقیق این بوده که وضعیت کیفیت زندگی خانواده ها و خانوارهای شهرستان زنجان چگونه بوده و عوامل موثر در تغییر کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهر زنجان چیست؟
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش کمی انجام و به شیوه پیمایشی اجرا گردیده است که ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد که تعداد آنها 110943 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 390 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردیده و سرپرستان آنها مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته های تحقیق: بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده، بین اغلب متغیرهای زمینه ای(همانند سن، سواد، تاهل و ... ) با متغیر سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معنادار وجود داشت. همچنین بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، کیفیت زندگی و سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معناداری وجود داشت.
نقش تحمل نکردن بلاتکلیفی و تنظیم هیجان در پیش بینی رضامندی زناشویی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان در پیشبینی رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به OCD بود. روش این پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی بود. جامعه آماری پژوهش را تمام بیماران مبتلا به وسواس فکری علمی تشکیل دادند که به بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تبریز مراجعه کرده اند. 60 نفر از این افراد با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند که برای تحلیل داده ها نیز از آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که رضامندی زناشویی مبتلایان به OCD با بلاتکلیفی در مورد آینده (45/0 = r؛ 000/0>p)، نشخوارگری (28/0- = r؛ 01/0>p)، ارزیابی دوباره مثبت (28/0- = r؛ 01/0>p)، فاجعه سازی (30/0 = r؛ 00/0>p) و نمره کلی تنظیم هیجان (32/0 = r؛ 006/0>p) ارتباط معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 34 درصد و 32 درصد از کل واریانس رضامندی زناشویی بیماران مبتلا به OCD به ترتیب بر اساس برخی عوامل تحمل نکردن بلاتکلیفی و تنظیم هیجان تبیین می شود. نتایج پژوهش کنونی می تواند تلویحاتی برای ایجاد زمینه های بیشتر حمایت اجتماعی از این بیماران بیش از پیش داشته باشد و پیشینه ای برای پژوهشهای گسترده تر در این زمینه ایجاد کند.
ریخت شناسی تلفظ برخی واژه های فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
165 - 175
حوزههای تخصصی:
ساختار و روابط حاکم برآن با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
ساختار عبارت از نظم و چینشی خاص است که بر اجزا حاکم شده و آثار و تبعات ویژه ای را از خود در پدیده ها بر جای می گذارد. ساختار ها به دلیل پهن دامنه بودن امکان تحلیل کلان پدیده ها را فراهم می آورند و شناختی را از پدیده به دست می دهند که بدون در نظر داشتن یک نظریه ساختاری دستیابی به آن نامقدور است. حرکت به سوی کشف یک نظریه ساختاری مستلزم شناخت ساختارهاست. ما در این پژوهش به دنبال آنیم تا با استفاده از روش تحلیل متن تبیینی مبتنی بر معارف اسلامی از ساختار ها و روابط آنها در تفسیر المیزان ارائه داده و به این پرسش پاسخ گوییم که ماهیت ساختار چیست و چه ویژگی ها و روابطی بر آنها حاکم است؟ در این نوشتار در کنار پرداختن به تضاد میان ساختار ها، به روابطی چون همزیستی، تعادل و آتش بس میان ساختارها در دو سطح فردی و اجتماعی پرداخته شده است.
اولویت ابعاد و معیارهای تأثیرگذار در ارتقای امنیت اجتماعی بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
115 - 136
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه کاهش امنیت اجتماعی شهرها، از نتایج رشد بی رویه ی شهر و بی هویت ماندن در آن است. رویکردهای جدید طراحی محیطی نیز بر این نکته تأکید دارند که با توجه به ساختار کالبدی فضاهای شهری و تدوین و اعمال ضوابط ویژه در آن ها، می توان به میزان گسترده ای از ارتکاب جرائم شهری جلوگیری کرد و «پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی» را می توان برای کاهش یا جلوگیری از جرائم و بهسازی کیفیت زندگی دانست.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر، دارای رویکردی تحلیلی_توصیفی است. مبانی پژوهش به روش کتابخانه ای و مرور اسنادی تهیه شده است. نگارندگان در این پژوهش، پس از بیان مفاهیمی مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین بیان ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع، به بررسی پیشینه نظریه های طراحی کالبدی به منظور پیشگیری از جرائم محیطی پرداخته و پس از استخراج مؤلفه ها، ابعاد و شاخص های تأثیرگذار بر ارتقای امنیت اجتماعی برگرفته شده از نظرات اندیشمندان این حوزه، اقدام به تدوین الگوی تحلیلی مرتبط با موضوع پژوهش کرده اند و سپس پرسش نامه ای بر اساس شاخص های بیان شده در این الگوی تحلیلی تنظیم شده است.
یافته ها: با استفاده از آزمون تی؛ تحلیل همبستگی، رگرسیون ساده و چند متغیره در نمونه موردی مدنظر مورد سنجش قرارگرفته که در نهایت، صحت و درستی الگوی مفهومی تبیین شده اثبات شد.
نتیجه گیری: نتایج بررسی های آماری نشان می دهد که مؤلفه حس مالکیت (قلمروگرایی)، بیش ترین نقش را در ارتقای امنیت اجتماعی بافت های فرسوده شهری به نسبت مؤلفه های دیگر دارا است.
<br clear="all" />