فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to explore the dimensions and components of empowerment and promote the position of female educational managers. Methodology: The present study was a qualitative research of contractual content analysis. The sample size included 27 written documents related to the research topic and 19 interviews with academic experts, successful educational administrators and senior administrators who were selected by purposive sampling method. Semi-structured interviews were used to collect data. To analyze interview information and documents; Inductive and content analysis methods were used. Findings: Findings from the analysis of interviews and documents showed components and dimensions to empower and promote the position of female educational managers in the field of information 3 dimensions (general, educational and managerial information), in the field of self-personality 2 dimensions (existential personality) Manager and interpersonal personality), in the political field 2 dimensions (government view and qualification), in the field of management attitude 3 dimensions (human relations management, special knowledge management and performance and efficiency), in the environmental field 4 dimensions (information from the environment, View of society, family and environmental impact) and in the economic sphere there is only one dimension of credit. Conclusion: The results showed that the most important components and dimensions for empowerment and promotion of female educational managers are: information field, personality, political, managerial, environmental and economic attitudes, respectively
مطالعه پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی کاربران اینترنتی از سایت های قمار: مطالعه موردی کاربران سایت وان ایکس بت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در طول تاریخ مقوله ی کسب درآمد و ترکیب آن با سرگرمی، بشر را به گونه های مختلف به سوی خود جذب کرده است. اکنون که در قرن 21 سایت های قمار و شرط بندی آنلاین در این زمینه پیشتازند و کاربران این سایت ها به طور روزافزون در حال گسترش هستند. کشور ایران نیز از جمله کشورهای است که برخی از جوانان آن زمان و انرژی زیادی را در این سایت ها صرف می کنند. هدف این پژوهش مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته کاربران سایت های قمار و شرط بندی است تا به این سئوالات پاسخ دهد که کاربران ایرانی چگونه جذب چنین سایت هایی می شوند و چگونه درآمد حاصل از آن را برای خود توجیه می کنند؟روش مطالعه: روش شناسی این مطالعه پدیدارشناسی است و برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش پس از بررسی ادبیات موضوعی با 20 نفر کاربر سایت های قمار و پیش بینی مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفت.یافته ها: بر اساس بررسی و تحلیل مصاحبه ها، با قطبی سازی، انتزاع و بسترمندسازی، منسجم سازی یک تم مرکزی (استحاله درآمد حلال) و دو تم بنیانی (کسب استقلال مالی و فرار از روزمرگی) و دو تم پسینی (وابستگی شدید و روش یابی) است که از 19 تم اصلی انتزاع شده است.نتیجه گیری: کاربران با ارائه یک تحلیل ذهنی از کار که مبتنی بر تولید خدمات است و اینکه امروز در ایران بسیاری از مردم بدون تولید خدمات خاصی کسب درآمد می کنند و درآمد آنها حرام محسوب نمی شود، درآمد حاصل از قمار را نتیجه تلاش و کوشش و تحقیقات شان می دانند و اینکه حق کسی را نخورده اند. همچنین با همه گیری فضای مجازی آنها باور دارند در آینده تعریف جدیدی از شغل ارائه خواهد شد و قمار در آینده یک شغل خواهد بود.
Identifying the Human Capital Dimensions and Components in the Iranian Education System to Provide a Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the dimensions and components of human capital in the Iranian education system in order to provide a model for it. Methodology: The present study was applied research in terms of purpose and mixed (qualitative/quantitative) research in terms of implementation method. In the qualitative section, the participants included 15 university experts from Zanjan in the academic year 2019-20, selected by purposive sampling. In the next part of the study, the statistical population consisted of 1029 high school principals in Zanjan in the academic year 2019-20. The sample size was determined 292 principals based on Morgan table and was selected by simple random sampling. Data were collected through a questionnaire obtained based on qualitative findings, the validity of which was confirmed by professors and the reliability of which was calculated to be 0.81 through Cronbach's alpha test. To analyze the data in the qualitative part, the researchers used the thematic analysis method, the validity of which was confirmed by experts and the reliability of which was obtained as the coding agreement coefficient (0.86). To analyze the quantitative part, the researchers used content analysis method and confirmatory factor analysis and structural modeling with Amos24 for the quantitative part analysis. Findings: The results demonstrated that HC had 5 dimensions and 20 components, namely skill (5 components), knowledge (4 components), ethics (4 components), mental health (4 components) and sociocultural (3 components), as well as 70 indicators (P <0/05). The results of confirmatory factor analysis showed that the measurement models have a good fit. The RMSEA value was less than 0/08, the GFI, AGFI and NFI values were greater than 0.9 and the indices (PNFI and PCFI) were greater than 0/5 The results of structural equations also showed that all dimensions had a direct and positive effect on human capital (P <0/05). Conclusion: Planners and practitioners of the education system can use the results of this research at two levels of study time of human resources in universities, especially Farhangian University for the growth and excellence of human capital and during service to maintain them in the education system.
تخمین تقاضای غذا در بیستک های درآمدی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۳۲۷-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بی ثباتی های اقتصادکلان، نوسانات قیمت ارز، تورم و به تبع آن نوسانات قیمت غذا یکی از مسائل موردتوجه طی سال های اخیر در کشور بوده است. ناکارآمدی سیاست ها و نوسانات قیمت مواد غذایی بیش از هر چیز گروه های کم درآمد را تحت تأثیر قراردادِ و در فقر غذایی یا سوءتغذیه فرو برده است. مطالعه کشش های درآمدی و قیمتی اقلام غذایی به ویژه در گروه های مختلف درآمدی اطلاعات ارزشمندی را برای سیاستگذاری ارائه می کند. روش: در این مطالعه با تخمین سیستم تقاضای تقریباً ایده ال، به بررسی سبد غذایی خانوار و محاسبه کشش اقلام غذایی در سبدمصرفی خانوارها و نیز مقایسه گروه های مختلف درآمدی پرداخته شده است. داده های مورداستفاده داده های خام پیمایش هزینه ودرآمد خانوار برای سالهای 1395 و 1397 بوده است. به دلیل اثرات ناهمگن تغییرات قیمت بر تقاضا در گروه های مختلف درآمدی این مطالعه روی بیستک های مختلف درآمدی و با تأکید بر نان، گوشت و لبنیات انجام شده است. یافته ها: بر اساس نتایج، نان به عنوان یک کالای کم کشش شناسایی می شود. کشش قیمتی لبنیات و گوشت در هر دو سال موردبررسی مقادیر بزرگ تر از یک داشته و ازاین رو نشان دهنده پرکشش بودن این دو کالا است. مطالعه بیستک های درآمدی نشان می دهد در سال 1397 نان یک کالای پست و گیفن بوده و برای بیستک های سوم و پنجم یک کالای ضروری بوده است. بحث: نتایج بیانگر این است که میزان مصرف منابع پروتئین جانوری و لبنیات از حساسیت بالایی نسبت به قیمت این کالاها برخوردار است و افزایش قیمت این کالاها موجب محدود شدن مصرف این ریزمغذیها در سبد غذایی خانوار و چه بسا حذف آن در بیستکهای پایین درآمدی خواهد شد.
خوانشِ پسااستعماری رمان های عربی با موضوع مهاجرت به غرب بر اساس الگوی رشدِ هویتِ نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفر و مهاجرت به غرب را می توان پربسامدترین درون مایه رمان های پسااستعماری عربی برشمارد. ماده داستانی این رمان ها از خط روایتِ یکسان و کارکردهایِ روایت شناختیِ هم گونی تبعیت می کند که تقریباً در همه آن ها تکرار می شود. در این دست رمان ها، شخصیت اصلی همواره سفری پر فرازونشیب را به کشوری غربی (غالباً فرانسه، انگلستان و آمریکا) تجربه می کند. این سفر از شیفتگی به تمدن غربی و تقلید از ارزش های موردِ تأیید اکثریت، آغاز می شود و پس از تقابل با این ارزش ها و مقاومت در برابر آن ها (با دو سازوکارِ فرویدیِ «جابه-جایی» و «واپس روی») در نهایت یا به درون گرایی و خودکوچی می انجامد و یا با درکِ عقلانی جایگاهِ «خود» در میان اکثریت، منجر به خودشکوفایی و بالندگی فرد می شود. پژوهش پیش رو، ضمن تبیین فرآیند رفتاری این شخصیت ها در سفر به غرب، می کوشد این فرآیند را بر مبنای الگوی پنج مرحله ایِ رشد هویت نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو» تبیین و واکاوی کند. برآیندِ این پژوهش اثبات مطابقتِ نظریه مزبور با الگوی رفتاری شخصیت های داستانی عربی در سفر به غرب است. با این حال، در طول مراحل پنج گانه، مغایرت ها و تعارضاتی نیز دیده می شود که ناشی از شرایط منحصربه فرد جوامع عربی، تجربه خشونت بار استعمار غربی در جهان عرب، و تاریخ و سنت گران مایه عربی-اسلامی است.
شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
111 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم و تربیت بود.روش شناسی : نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت و خبرگان و پژوهشگران در رشته های علوم تربیتی شهر تهران در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 15 نفر بود که با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیش برداری از اسناد و متون و مصاحبه با خبرگان و پژوهشگران بود. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت 86 شاخص، 8 مفهوم و 3 بعد داشت. بعد سازمانی دارای سه مولفه مدیریت و همکاران، شرایط محیط کاری و سیستم ارزیابی عملکرد، بعد اجتماعی دارای سه مولفه روابط اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و منزلت اجتماعی معلم و بعد فردی دارای دو مولفه ویژگی های شخصی و اهداف غیرمادی معلمان بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت، برنامه ریزی جهت بهبود انگیزه معلمان از طریق ارتقای مولفه های مولفه مدیریت و همکاران، شرایط محیط کاری، سیستم ارزیابی عملکرد، روابط اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، منزلت اجتماعی معلم، ویژگی های شخصی و اهداف غیرمادی معلمان ضروری است.
بررسی اثر بخشی سبک های مدیریت معلمان بر ابعاد تربیت حرکتی دانش آموزان: نقش مداخله-ای راهبرد یاددهی- یادگیری حل مسئله در مهارت بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
230 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، به بررسی اثر بخشی سبک های مدیریت معلمان بر تربیت حرکتی دانش آموزان با نقش مداخله ای راهبرد یاددهی- یادگیری حل مسئله در مهارت بسکتبال پرداخت.روششناسی: روش پژوهش آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 706 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه هفتم شهرستان سراب در نیم سال تحصیلی اول 97-1396 تشکیل دادند که از این بین 30 نفر با توجه به ارزیابی های اولیه و به صورت هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و کنترل(20 نفر)گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش گروهی مهارت حل مسئله را در 12 جلسه تمرین 65 دقیقه ای در هر هفته یک جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی ابعاد تربیت حرکتی ولفگانگ و گلیکمن (1986) استفاده شد. برای جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره(آنکوا)با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معناداری 001/0 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، استفاده از سبک های مختلف مدیریت کلاس در تمام ابعاد تربیت حرکتی ( شناختی، عاطفی، آمادگی جسمانی و مهارتی) معنی دار است. تمام ابعاد تربیت حرکتی تفاوت معناداری با سبک مداخله گرا وجود دارد، ولی تفاوت زیادی با سبک عدم مداخله گرا ندارند. همچنین سبک مدیریت کلاس تعامل گرا می تواند به همراه ارائه راهبرد حل مسئله اثربخش ترین سبک مدیریت کلاس باشد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش آموزش مهارت حل مسئله راهبردی کوتاه مدت، کارآمد و بی ضرر است که با هدف قرار دادن توانایی شناختی دانش آموزان می تواند آنها را در برابر یادگیری مهارت بسکتبال توانمند سازد.
مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی مدرسه بر اساس دیدگاه شاین: مطالعه موردی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
116 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد بر اساس دیدگاه شاین بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا قوم نگاری با رویکرد کیفی بود. نمونه موردمطالعه را 15 نفر از مدیران، معاونان، معلمان و دانش آموزان در دو مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه در شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که به شیوه هدفمند و طبق اصل اشباع انتخاب شدند. کفایت حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از روش مشاهده نیمه مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده ها از تکنیک کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بهره گرفته شد. اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه گوبا و لینکن و با اطمینان از میزان «موثق بودن» داده ها و نیز کدگذاری و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی و استخراج 37 مقوله گزینشی در سه سطح الگوهای رفتاری (18 کد گزینشی)، ارزش ها و هنجارها (12 کد گزینشی) و مفروضات بنیادین و باورها (7 کد گزینشی) بر اساس دیدگاه شاین بود. از مجموع 436 کد باز، 227 کد در سطح الگوهای رفتاری، 121 کد در سطح ارزش ها و باورها و 88 کد در سطح مفروضات بنیادین شناسایی شدند. از مجموع 88 کد محوری نیز 42 کد در سطح الگوهای رفتاری، 29 کد در سطح ارزش ها و هنجارها، و 17 کد در سطح مفروضات بنیادین فرهنگ سازمانی استخراج شدند. از ویژگی های مهم فرهنگ سازمانی در سطح الگوهای رفتاری می توان به تعامل اجتماعی ضعیف میان اعضای مدرسه و رفتار نامناسب کادر مدرسه با دانش آموزان و در سطح ارزش ها و هنجارها به همکاری، همدلی اجتماعی با والدین و انگیزش دانش آموزان و در سطح مفروضات به تعاون و همکاری والدین و دانش آموزان در امور مدرسه، نظارت و مدیریت رفتار انضباطی دانش آموزان و کارکنان اشاره نمود. بحث و نتیجه گیری: نظر به غلبه ویژگی های فرهنگ سازمانی بوروکراتیک، رسمی و قیمی از نوع کنترلی به ویژه دوگانگی بین بوروکراسی و مشارکت طلبی ضروری است توجه ویژه ای به مقوله نرم و چندلایه ای فرهنگ سازمانی مدرسه که رفتارهای آشکار اعضای مدرسه را به ویژه در امر آموزش و یادگیری تحت تأثیر قرار می دهد، در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری آموزشی از سوی سیاست گذاران آموزشی به ویژه مدیران مدارس صورت گیرد.
بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
289 - 298
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین بود.روش شناسی: پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی و کمی) بود. جامعه بخش کیفی مدیران، مسئولان و خبرگان آموزش وپرورش و مدارس پیشرو مانند صالح، پژوهش و سبز شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 20 از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. جامعه بخش کمی مدیران و معاونان مدارس متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 291 از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد. همچنین، ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 97/0 بدست آمد. داده ها با روش های کدگذاری در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج کدگذاری نشان داد که پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین دارای 31 شاخص در دو بعد مدرسه توانمندساز (با سه مولفه آموزش موثر، فرهنگ کارآمد و نظام پایش) و یادگیری خودراهبر (با دو مولفه آگاهی و راهبردهای یادگیری) بود. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز حاکی از بار عاملی بالاتر از 40/0 برای همه گویه ها و وجود دو بعد و پنج مولفه مذکور بود. علاوه بر آن، مدل برازش مناسبی داشت و همه گویه ها بر مولفه های مربوطه اثر معناداری داشتند (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، برای بهبود وضعیت مدارس و ارتقای مدارس تراز می توان از طریق بهبود مدرسه توانمندساز و یادگیری خودراهبر با توجه به مولفه های شناسایی شده برای آنها اقدام کرد.
Presenting a Model of Self-handicapping Based on Time Perspective and Intelligence Beliefs mediated by Academic Self-efficacy in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research was conducted with the aim of presenting a model of self-handicapping based on time perspective and intelligence beliefs mediated by academic self-efficacy in students. Methodology: Present study was cross-sectional from type of correlation. The research population was all secondary high school students of Tehran city in 2019-20 academic years. The sample size was considered 400 people who were selected by multi-stage cluster sampling method. The research tools were the revised self-handicapping scale (Jones & Rhodewalt, 1982), time perspective questionnaire (Zimbardo & Boyd, 1992), intelligence beliefs scale (Abd-El-Fattah & Yates, 2006) and academic self-efficacy scale (Jinks & Morgan, 1999). Data were analyzed by structural equation modeling method in SPSS-25 and Amos-23 software. Findings: The findings showed that the model of self-handicapping based on time perspective and intelligence beliefs mediated by academic self-efficacy in students had a good fit. Also, time perspective and intelligence beliefs had a direct and positive effect on academic self-efficacy and time perspective, intelligence beliefs and academic self-efficacy had a direct and negative effect on self-handicapping. In addition, time perspective and intelligence beliefs with mediated by academic self-efficacy had an indirect and negative effect on self-handicapping (P<0.05). Conclusion: According to the results of this study, planning is necessary to reduce students’ self-disability which for this purpose, school counselors and psychologists can improve their time perspective, intelligence beliefs and academic self-efficacy through workshops
عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر مدگرایی جوانان در شهر شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مدگرایی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز هست. اساس نظری پژوهش در تقابل با رویکردهای نظری ماکس وبر، تورستن بوند وبلن، گئورگ زیمل، پیر بوردیو، رابرت کی مرتون، جیمز ساموئل کلمن، هربرت مارکوزه، هربرت بلومر، اروینگ گافمن، پاول فلیکس لازارسفلد، تئودور آدورنو، ماکس هورکهایمر و کینگزلی دیویس بناشده است. روش پژوهش با معیار هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان 19 تا 34 ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز هستند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر محاسبه شد. شیوه نمونه گیری برای دسترسی به نمونه های موردمطالعه تصادفی از نوع خوشه ای است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه پیش آزمون اجرا شد که طی آن 35 پرسشنامه مقدماتی بین تعدادی از افراد نمونه آماری برای پاسخگویی توزیع شد. اعتبار هریک از مقیاس ها با استفاده از روش اعتبار صوری و پایایی هریک از متغیرها با روش آلفای کرونباخ تعیین گردید. یافته های پژوهش نشان داد که متغیر جنسیت، استفاده از ماهواره، اینترنت، باورهای دینی، الگوپذیری، پایگاه اجتماعی و نمودهای عینی بر مدگراایی تأثیر دارند، درحالی که ارتباطی بین سن و مدگرایی مشاهده نشد.
سودای مهاجرت: تمایل ایرانی ها به مهاجرت و عوامل تعیین کننده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مهاجرت و جابه جایی بین المللی جمعیت ها با هدف دستیابی به رفاه و شرایط زندگی بهتر روزبه روز درحال گسترش است. مهاجرت از ایران هرچند قدمتی طولانی دارد، اما در سال های اخیر روند افزایشی داشته، و همچنان، نسبت قابل توجهی از جمعیت نیز در سودای مهاجرت و تمنای رفتن به خارج از کشور هستند. بر این اساس، هدف از مقاله پیشِ رو، سنجش تمایل ایرانی ها به مهاجرت از کشور و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از تحلیل ثانویه داده های خرد پیمایش ملّی سرمایه اجتماعی با تعداد نمونه 14.200 نفر ساکن در مناطق شهری و روستایی ایران است. نتایج نشان داد حدود یک-چهارم پاسخ گویان میل به مهاجرت از ایران دارند. افرادی که در سودای مهاجرت از ایران هستند اغلب مرد، مجرد، جوان، تحصیل کرده دانشگاهی، با رضایت اجتماعی پایین، متعلّق به طبقه اجتماعی متوسط و بالا و ساکن در شهرهای بزرگ هستند. از این رو، اغلب افراد دارای میل مهاجرت را افراد تحصیل کرده، ماهر و متخصص تشکیل می دهند؛ بنابراین، سودای مهاجرت در میان ذهنیت ایرانی ها، -به ویژه نسل جوان- شکل گرفته و این وضعیت، می تواند منجر به افزایش حجم مهاجرت های بین المللی از کشور شود.
توسعه فرصت های شغلی و آثار اجتماعی مدل هرروستا یک محصول (OVOP)، (مطالعه موردی: گیوه در روستای هجیج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
335 - 360
حوزههای تخصصی:
مطالعه درزمینه صنایع روستایی و آثار اجتماعی آن، بدون تردید یکی ضرورت های مهم امروز ماست؛ چراکه صنعتی کردن روستاها در مفهوم واقعی آن، یکی از عملکردهای مهم، در جهت اشتغال، بالابردن درآمد و درنهایت جلوگیری از مهاجرت روستاییان و جلوگیری از بزهکاری اجتماعی می باشد؛ زیرا ارتکاب جرم و جرایم صورت گرفته ارتباط مستقیمی با اشتغال دارد. دراین پژوهش به بررسی توسعه فرصت های شغلی براساس مدل یک روستا- یک محصول (مطالعه موردی صنعت گیوه بافی در روستای هجیج) و آثار اقتصادی و اجتماعی آن پرداخته شده است. روستای هجیج که اهالی آن به صورت خودجوش در چارچوب «یک روستا - یک محصول» در تولید گیوه فعالیت می کنند، به عنوان مدل و الگو انتخاب شده و با استفاده از منابع مختلف، ازجمله طرح هادی روستا، اطلاعات حاصله از مطالعات میدانی و پرسش نامه در ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد فعالیت در زمینه تولید گیوه برای یک خانوارِ نوعی در سال اول دارای سود خالص 5.5% و دارای دوره بازگشت سرمایه تقریباً چهارماه بوده که انگیزه کافی برای عدم مهاجرت نسلی و وفاق اجتماعی شده و تقریباً 18/87% از افراد مورد مطالعه در این پژوهش معتقدند صنعت گیوه بافی در روستای هجیج الگوی مطلوبی برای معرفی یک روستا - یک محصول است و تقریباً 05/89% از افراد موردمطالعه در این پژوهش معتقدند صنعت گیوه بافی در روستای هجیج بر اشتغال زایی مردم روستا مؤثر است. از آثار مهم اجتماعی این فعالیت می توان به نرخ بسیار پایین بزهکاری در این روستا در مقایسه با متوسط استان اشاره کرد.
بررسی هویت سیاسی و فرهنگی جوانان دهه های اول و چهارم انقلاب اسلامی ایران(مطالعه ی موردی: شهرستان بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از نگارش این پژوهش، بررسی شاخصه های هویت فرهنگی و سیاسی جوانان در دهه های اول و چهارم انقلاب اسلامی ایران در شهرستان بابلسر بوده و تشابهات و تمایزات هویتی جوانان این دو دهه بیان می گردد. این پژوهش، با بررسی شاخصه های هویتی جوانان دهه های اول و چهارم انقلاب با استفاده از چهارچوب نظری امانوئل کاستلز در مورد هویت ها ،در شهرستان بابلسر به این پرسش پاسخ می گوید که وجه تمایز و تشابه هویت فرهنگی سیاسی جوانان در دو دهه ی اول و چهارم انقلاب چه بوده است؟ پژوهش حاضر به لحاظ روش توصیفی است و ابزار جمع آوری آن از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای مشتمل بر کتب ، مقالات و همچنین به صورت پیمایشی مشتمل بر توزیع تعدادی پرسش نامه در غالب برگه های نظرسنجی و پالایش و پایش این پرسش نامه هاست. در تحلیل آماری نظرسنجی های صورت گرفته نیز از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هرچند هویت اسلامی انقلابی جوانان دهه ی چهارم نسبت به جوانان دهه ی اول ، بسیار کم رنگ تر گشته است؛ اما جوانان در این دوران نیز همچنان دارای تشابهاتی با جوانان دهه ی نخست انقلاب اسلامی می باشند.
نقش برنامه ی طنز تلویزیونی دورهمی در میزان نشاط اجتماعی- فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
113 - 135
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تعیین نقش برنامه طنز تلویزیونی دورهمی در میزان نشاط اجتماعی- فرهنگی مخاطبین از دیدگاه کارکنان صدا و سیما در تابستان 1398 انجام پذیرفت. روش تحقیق پیمایشی از نوع توصیفی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه کارکنان سازمان صدا و سیمای شهر تهران به تعداد430 نفر بود. 203 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای- نسبتی از بین کارکنان بخش های مختلف به عنوان نمونه انتخاب شدند. در فرآیند گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ای برگرفته از ابزار اندازه گیری آکسفورد و نظریه هزارجریبی و مرادی (1393) برای نقش برنامه دورهمی در نشاط اجتماعی در سه بعد احساسی- شناختی- رفتاری و با اضافه کردن بعد آگاهی رسانی در نشاط فرهنگی استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق نظر متخصصان و پایایی متغیرهای پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و بالای 7/0 بدست آمده و مورد تایید قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون تی تک نمونه ای با نرم افزارآماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج حاصل نشان داد؛ برنامه شاد دورهمی در افزایش میزان نشاط اجتماعی- فرهنگی و ابعاد آن شامل احساسی، شناختی، رفتاری و آگاهی رسانی نقش دارند (05/0p<). نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نیز نشان داد: نقش برنامه شاد دورهمی در بعد آگاهی رسانی رتبه اول، در بعد رفتاری رتبه دوم، در بعد شناختی رتبه سوم و در بعد احساسی آخرین رتبه را داشته است (05/0p<).
Sustainability and Free Education Policy: An Examination of Public Secondary Schools in Ogun State, Nigeria.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The study examined whether education should be free or not among the public secondary school teachers in Ogun State in Nigeria. The study examined the status of the secondary schools in terms of funding available to public secondary schools in Ogun State. Methodology: The study applied Structural Functionalist theory and adopted qualitative method of data collection. Five (5) Key Informant Interviews (KII) and In-depth Interviews (IDI) were conducted respectively for both the Nigeria Union of Teachers (NUT) and Academic Staff Union of Secondary Schools (ASUSS) union in Ogun State. Result was analysed and transcribed via qualitative content analysis Findings: Findings revealed that teacher performance was not encouraging due to poor motivating factors; running of free education was more problematic and cumbersome due to inadequate funding by the government. Conclusion: The study recommended that Government need to abolish the free running of education and if not opt in or re-introduce the Parent Teacher Association (PTA levy) to the public secondary school as this will screen out unserious students who constitutes the student population in various schools across the state
Effect of Environmental Psychology on Reducing Stress and Anxiety on the Pediatric Dialysis Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose : The impact of the physical surroundings on the healing process and overall well-being has become particularly important for patients in recent years. This study aimed to identify the effects of environmental psychology on reducing stress and anxiety on the pediatric dialysis. Methodology : This descriptive, analytical study was conducted on 150 hemodialysis patients (50 males and 40 female) using convenience sampling at three hemodialysis centers in Ibn Sina, Saadi and Namazi hospitals. Data collection was performed during three months using questionnaire of DASS-21. Collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics. Findings : Boys accounted for 55.6 percent of pediatric dialysis patients, while girls accounted for 44.4 percent. The sample's youngest participant was 13 years old, while the eldest was 18 years old. According to the results of Table 2, the mean score of the mental state of adolescents hospitalized in three hospitals of Ibn Sina, Namazi and Saadi was M= 42.14. Also, in their opinion, the mean score of medical spaces was M= 73.54. Conclusion : The results of this study showed that the quality of the treatment room is more effective in mitigating tension in dialysis patients aged 13-18 years admitted to the dialysis ward of Ibn Sina Hospital in Shiraz than the other two dilapidated hospitals.
تجزیه وتحلیل جغرافیایی کانون های جرائم مرتبط با مواد مخدر در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
29 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعمال مجرمانه در کانون های جرم خیز که مکانی با میزان بالای وقوع جرائم است، رخ می دهد. وقوع جرائم در یک مکان، نقشه ای ظاهری را تولید می کند که توزیع فضایی جرائم در آن نمایش داده می شود؛ ازاین رو، هدف اصلی پژوهش حاضر تجزیه وتحلیل جغرافیایی کانون های جرائم مرتبط با مواد مخدر در شهر اهواز است. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی -تحلیلی و از بُعد روش شناسی، کمّی است. جامعه آماری پژوهش، پرونده قضایی زندانی هایی زندان سپیدار شهر اهواز است که درمجموع مرتکب 300 فقره جرائم مرتبط با مواد مخدر در سال 1394 شده اند. برای تجزیه وتحلیل فضایی داده ها و تولید نقشه جرائم مواد مخدر در شهر اهواز، از آزمون های آماری مانند توابع زمین آمار از مجموع ابزارهای کریجینگ و معکوس فاصله و توابع آمار فضایی از ابزارهایی مثل بیضی انحراف معیار و مرکز متوسط؛ و برخی روش های آماری گرافیک مبنا ازجمله روش تخمین تراکم کرنل در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد با توجه به تحلیل توزیع کمّی و کیفی جرائم مواد مخدر در شهر اهواز، بیشترین جرائم در محدوده های مرکز، غرب و جنوب غربی و در محلات آخر آسفالت، خشایار، حصیرآباد، عین دو، کمپلو و گلدشت بوده است. کانون های اصلی جرائم مواد مخدر در محلات حصیرآباد، منبع آب، بیست متری و آسیاباد از منطقه هفت، خشایار و کمپلو، لشکر و شلنگ آباد از منطقه شش، آخر آسفالت از منطقه یک قرار دارد. بالاترین آمار جرائم مواد مخدر مربوط به شیشه با تعداد 106 فقره، تریاک 68 فقره و هروئین 39 فقره تعلق داشته است. مرکز متوسط کل جرائم منطبق بر مرکز شهر و بیضی انحراف معیار کل جرائم مرتبط با مواد مخدر با پراکندگی و گستردگی در بخش مرکزی و کشیدگی به سمت شمال شرق، غرب و جنوب غرب است. نتیجه گیری: نتایج تحلیل جرائم مواد مخدر نشان داد که الگوی توزیع جرائم مواد مخدر در شهر اهواز به صورت خوشه ای بوده است و مهم ترین کانون های جرائم مواد مخدر در شهر اهواز بر مرکز جغرافیایی شهر انطباق یافته است.
مصرف موسیقی رپ به مثابه خرده فرهنگ معارض (مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف موسیقی رپ در میان نوجوانان و جوانان پدیده رایجی است؛ بخش قابل توجهی از اوقات فراغت آن ها را به خود اختصاص داده و جزء اصلیِ برسازنده سبک زندگیِ خرده فرهنگی آن ها است. پژوهش حاضر می کوشد شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی این پدیده را در میان دانش آموزان دبیرستان شهر همدان به شیوه ای کیفی مطالعه کند. نمونه ها به شیوه ای هدفمند انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل مضمونی داده های حاصل از مصاحبه ها بیانگر آن است که شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی موسیقی رپ در میان دانش آموزان دبیرستان را می توان ذیل شش مضمون محوری دسته بندی کرد: ابراز عواطف و هیجان زدگی، برقراری ارتباط، بازنمایی خود، تفنن و سرگرمی، محدودیت گریزی و رؤیاپردازی، و پس زدن دیگریِ بزرگ. سه مضمون اول دلالت بر آن دارند که دانش آموزان این ژانر موسیقایی را در خدمت دستیابی به نوعی رهایی ایجابی مصرف می-کنند و می کوشند به میانجی مصرف این موسیقی معناها و امکان هایی در زندگی شخصی و عمومی خود بیافرینند. اما سه مضمون دوم ناظر به نوعی رهایی سلبی هستند، یعنی رهایی از قیود، الزام ها و موانعی که فضاهای نمادین موجود بر حیات روزمره دانش-آموزان تحمیل می کند. مصرف موسیقی در این جا دستمایه ای ست برای گریز و مقاومت و طفره روی. می توان گفت که مصرف موسیقی رپ در میان دانش آموزان فعالیت روزمره ای است که از ناهمگونی و شکاف بین جهان رویایی و جهان واقعی زندگی آن ها تغذیه می کند.
هنر و خیابان: دلایل دیوارنگاری غیررسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
131-150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به چرایی پیدایش وگونه شناسی گرافیتی یا دیوارنگاری غیر رسمی در فضای شهرهای ایران می پردازد. در این پژوهش گرافیتی به تمامی تصاویر یا حروف به کاربرده شده در اماکن عمومی بر روی سطوحی نظیر دیوارها یا پل ها و … که برای عموم قابل رویت (گاهی نیز غیر قابل رویت) است گفته می شود. البته باید به این نکته توجه داشت که این نگارندگان هیچ مجوزی برای عرضه هنرخود درفضای عمومی از هیچ نهادی دریافت نمیکنند و به صورت خود جوش و با صرف هزینه های شخصی به آن می پردازند. این پژوهش برای نخستین بار به روش نظریه زمینه ای انجام شده وبدین منظور در مدت زمان5 سال(از سال 1392 الی 1397 ) با 31 نفر از دیوارنگاران غیر رسمی در شهرهای تهران، شیراز ، مشهد، تبریز، مصاحبه های عمیق انجام شده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که پدیده دیوارنگاری غیر رسمی را می توان به دو گونه تفکیک کرد. اول : دیوارنگ اران خودبیانگر انگیزه اصلی این گروه از ترسیم دیوارنگاری غیر رسمی یا گرافیتی تولید هیجان، خودبیانگری ، دست یازیدن به یک کنش اجتماعی است و دوم : دیوارنگاران معترض .منظور گروه دیگری از جوانان ونوجوانان دیوارنگار است که آشکارا طالب حق خود بر شهرهستند و علاوه بر خود بیانگری، دیوارنگاری برایشان ابزاری است برای نقد وضع موجود جامعه ای که در آن زندگی می کنند.