فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
89 - 104
حوزههای تخصصی:
زلزله پدیده ای است طبیعی که بی توجهی به آن خسارات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. بر این اساس بررسی های مربوط به آسیب پذیری لرزه ای مناطق مسکونی یکی از ضروریات مدیریت شهری است که با ایجاد یک مدل مناسب و به کارگیری انواع داده های مکانی و غیرمکانی و انجام تحلیل های مربوط در سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چند معیار، بتوان به ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله کمک نمود. در این پژوهش شهر اشکذر به عنوان یکی از شهرهای استان یزد جهت بررسی آسیب پذیری انتخاب گردید. در این پژوهش برای تعیین آسیب پذیری، از مدل رادیوس استفاده شد. داده های ورودی این مدل عبارتند از: 1- اندازه و حد و مرز منطقه مورد مطالعه 2-جمعیت کل منطقه 3- تعداد کل ساختمان 4- نوع خاک 5- اطلاعات شریان های حیاتی 6- انتخاب سناریوی زلزله و خروجی های این نرم افزار عبارتند از: شدت لرزه ای، خسارات وارده به ساختمان و شریان های حیاتی و تلفات. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد خسارات ناشی از زلزله در دو سناریوی احتمالی وقوع زلزله در منطقه مورد مطالعه ناچیز است، به گونه ای که در سناریو گسل جنوب غرب، خسارات اندکی وارد می شود و در سناریوی گسل شرقی، میزان خسارت صفر است.
تحلیل آماری-همدیدی الگوهای سرماهای فراگیر غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
169 - 188
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از نمره استاندارد داده های دمای حداقل، مشخصه های آماری سرماهای فراگیر غرب ایران و شرایط همدید رخداد آن ها برای دوره 1992-2015 تحلیل شد. نخست با بررسی رخدادهای سرمایی و طبقه بندی آن ها و انتخاب آستانه معین برای تعیین سرماهای فراگیر، 176 روز سرد فراگیر در چهار ماه دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس استخراج و سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 850 هکتوپاسکال و با استفاده از روش همبستگی 5 الگوی گردشی در ایجاد این سرماهای فراگیر استخراج شد. در میان این الگوها، الگوی چهارم با 105 روز رخداد به عنوان الگوی اصلی و الگوی سوم فقط با 3 روز به عنوان رخدادهای تصادفی شناسایی شد. از لحاظ فراوانی ماهانه و سالانه، برخی از الگوها مانند الگوی سوم در سال 2006 و الگوی پنجم در سال 1996 و فقط در ماه ژانویه رخ داده اند. برخی دیگر نیز مانند الگوی دوم در سال 2006 و الگوی چهارم در بیشتر سال های دوره مطالعاتی و در هر چهار ماه رخ داده اند. الگوی اول نیز از سال 2001 به بعد و در ماه های ژانویه و فوریه رخ داده است. واکاوی همدیدی روزهای نماینده الگوها نشان داد که عامل اصلی ایجاد سرماهای فراگیر غرب ایران با توجه به مکان گزینی مراکز فشار، نفوذ سرما از سمت شمال شرق، شمال غرب و شمال به منطقه می باشد. بطوریکه در الگوی اول و دوم از سمت شمال شرق، الگوی سوم و چهارم از سمت شمال غرب و الگوی پنجم نیز از سمت شمال فرارفت هوای سرد به داخل ایران و منطقه پژوهش اتفاق افتاده است.
تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال بر اساس شاخص های جهانی در مناطق مختلف کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج گرما عموماً به عنوان یک دوره ای از روزهای متوالی با دماهای بالای غیر عادی تعریف می شوند که به دلیل متأثر کردن بخش های مختلف طبیعی و انسانی از قبیل سلامت، بهداشت، منابع آب و کشاورزی به یک نوع مخاطره رایج در جهان تبدیل شده است. شناسایی این گونه اثرات نیازمند شناخت موج گرما و تعیین آستانه های آن می باشد. لذا، در این پژوهش سعی می گردد به تعیین آستانه دمایی موج گرما در مناطق مختلف کشور در دوره گرم سال پرداخته شود. بدین منظور آمار دمای حداکثر روزانه 90 ایستگاه سینوپتیک طی دوره آماری 2015- 1986 از ماه های آوریل تا سپتامبر از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس بعد از پردازش اولیه داده های خام، به تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال، بر اساس 3 شاخص جهانی (صدک 95، بالدی، سازمان هواشناسی جهانی(WMO) برای ایستگاه های مورد مطالعه پرداخته شد. سپس در محیط ArcGIS با استفاده از روش ترکیبی IDW و رگرسیون با در نظر گرفتن عرض جغرافیایی و ارتفاع (به عنوان 2 عامل مهم و تأثیرگذار در مقدار آستانه دمایی موج گرما)، آستانه دمایی برای کل کشور درونیابی گردید. نتایج نشان داد که مقادیر آستانه دمایی در زمان ها و مکان های مختلف کشور در دوره گرم سال یکسان نیست و از رنج متفاوتی برخوردار است. به طوری که که آستانه دمایی در ماه آوریل بین 40 – 15، در ماه می بین 46 – 21، در ماه ژوئن بین 50 – 25، در ماه جولای بین 49 -29، در ماه آگوست بین 52- 32 و در ماه سپتامبر بین 47 -27 درجه سلسیوس متغیر می باشد. در ماه های آوریل، می و سپتامبر، این آستانه از تفاوت مکانی بیشتر و در ماه های ژوئن و جولای و آگوست تقریباً از یکنواختی نسبی برخوردار است که علت آن را می توان وجود پرفشار جنب حاره ای آزور دانست که تمام ایران را تا جنوب کوه های البرز تحت استیلای خود در می آورد و از جهتی وجود این پدیده باعث می شود که نقش عوامل محلی مانند ارتفاعات، عرض جغرافیایی در مقدار آستانه دمایی در این ماه ها چندان محسوس نباشد و آستانه دمایی از یکپارچگی نسبی برخوردار باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که بالاترین آستانه دمایی موج گرما در دوره گرم سال مربوط به استان خوزستان و کمترین آستانه مربوط به قسمت های از نوار شمالی و شمال غرب کشور می باشد. نتایج این تحقیق دلالت بر این حقیقت علمی دارد که جهت به دست آوردن آستانه دمایی دقیق برای مناطق مختلف کشور باید از شاخص های مختلف استفاده کرد؛ زیرا این شاخص ها مکمل همدیگر هستند و تنها با استفاده از یک شاخص نمی توان به نتایج دقیقی در این زمینه دست یافت.
ارزیابی و شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان دزفول با استفاده از داده های ماهواره ای قبل از جنگ عراق با ایران پرداخته شده است. جنگ به همراه خود خرابی های زیادی خصوصاً در محیط های شهری در بر دارد. در دوران پس از جنگ توجه به رشد و توسعه شهری در جهت از بین بردن آسیب های وارده اهمیت ویژه ای می یابد. امروزه مدل سازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار بسیار مفیدی برای تشریح روابط متقابل بین محیط انسان ساخت و محیط طبیعی برای کمک به تصمیم گیری برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. در این تحقیق مدل شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی CA-Marcov به کاربرده شد و در این مدل از داده های تاریخی به دست آمده از استفاده از داده های سنجش از دور چندزمانه (Landsat ETM+) مربوط به سال های 1985 و 2005 استفاده شد. نقشه های کاربری و پوشش اراضی با روش طبقه نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال در طی دو سال مورد نظر تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه های کاربری و پوشش اراضی بدست آمده و ترکیب آن با روش های پیش بینی زنجیره های مارکوف به شبیه سازی و پیش بینی تغییرات فیزیکی آتی در سال های 2018 و2030 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی در سال های 2018 و 2030 نشان از روند افزایشی در اراضی شهری شهر دزفول به ترتیب برابر 77/130 و 334 هکتار و روند کاهشی در اراضی کشاورزی به ترتیب برابر 22/320 و 24/273 هکتار دارد. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Marcov در پایش روند تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات خصوصاً رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری (مطالعه موردی: داوطلبان آموزش دیده محله سرآسیاب کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر، جوامع جهانی برای کاهش خسارات ناشی از وقوع بلایای طبیعی و افزایش توانایی های اجتماعات محلی سعی در غنا بخشیدن به رویکردهای مدیریت بحران داشتند. به دنبال این تلاش ها، در کنفرانس بین المللی هیوگو در ژاپن، تاب آوری جوامع محلی به عنوان رویکردی جامع مطرح شد. علاوه براین، بر دانش نیز به عنوان ابزاری برای دستیابی به مدیریت بلایای طبیعی اثربخش و کارا، و در پی آن رسیدن به تاب آوری تأکید شد. از طرف دیگر چون شهر کرمان از نظر وضعیت نسبی بودن خطر زلزله در سطح بسیار زیاد درجه بندی شده است، هدف کلی از این تحقیق رابطه میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری می باشد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بوده که برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده گردید. پرسش نامه مورد استفاده در این تحقیق محقق ساخته می باشد که روایی آن توسط استادان راهنما و مشاور و دیگر متخصصین تأیید گردید. همچنین ضریب پایایی پرسش نامه ۸۵۱/ برآورد گردید. نمونه آماری این تحقیق ۱۰۳ نفر می باشد که با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، تی دو نمونه ای، آنوا و همچنین از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تأیید یا رد فرضیات استفاده شد. نتایج نشان داد که میان مدیریت دانش مرتبط با زلزله و تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ علاوه بر این تمامی فرضیات فرعی نیز مورد تأیید قرار گرفتند. از طرفی دیگر نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها حاکی از آن است که میانگین مدیریت دانش بین دو گروه زن و مرد تفاوتی ندارد، اما میانگین مدیریت دانش در گروه های باتجربه و بی تجربه، تحصیلی و سنی متفاوت است و میانگین تاب آوری در بین تمامی گروه ها متفاوت است.
طبقه بندی مخاطرات رودخانه های شهری (مطالعه موردی: استان مازندران، شهر نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی می تواند با مطالعه مخاطرات رودخانه ای در مدیریت سیستم های رودخانه ای مشارکت نماید. در این مطالعه، رودهای شهری نوشهر مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفتند. نوشهر در شمال ایران و استان مازندران واقع شده است. در این مقاله روشی برای طبقه بندی مخاطرات رودخانه ای در مناطق شهری پیشنهاد شده است. کار در سه مرحله صورت گرفته است: 1) بازه های کانال بر اساس ویژگی های ژئومورفیک و شاخص های تعدیل رود تفکیک شدند. حساسیت زئومورفیک هر بازه در سه گروه زیاد، متوسط و کم تقسیم بندی شدند. 2) در مرحله دوم، هر بازه رودخانه ای بر اساس فعالیت مستقیم انسان(مدیریت) و سازه های رودخانه ای تقسیم بندی شدند. بازه های رودخانه ای به چهار گروه A، B، C و D گروهبندی شدند. در مرحله سوم، با ترکیب مراحل قبلی (تعدیل ژئومورفیک و فعالیت انسانی) رودهای شهری به 12 طبقه تقسیم بندی شدند. شدت فعالیت فرایندهای ژئومورفیک هم با مقادیر 1، 2 و 3 رتبه بندی شدند. ظرفیت تعدیل ژئومورفیک همه بازه ها در گروه متوسط و کم قرار دارد. بازه های رودهای کورکورسر(4-1) و ماشلک (14-12) تقریباً طبیعی بوده و در گروه MD و MC قرار دارند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی متوسط داشته و مداخلات حفاظتی در کمتر از 10 درصد بازه وجود دارد. بازه های رودخانه گردکل در طبقه LA و LB طبقه بندی شدند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی کمی داشته و کناره های آن ها با پوشش های محافظ حفاظت می شود. پس از طبقه بندی رود، مخاطرات کانال های رودخانه ای شامل فرسایش، رسوب گذاری، فعالیت انسانی و هیدرولوژی در هر بازه مورد بررسی قرار گرفتند. در طبقه MD فرسایش غلبه داشته و در طی سیلاب فرایند تعدیل طبیعی اتفاق می افتد. دخالت های انسانی مشاهده شده در این بازه ها شامل اشغال دشت سیلابی، انباشت نخاله های شهری و برداشت رسوب از بستر رود می شود. در طبقات LA و LB در همه بازه ها اشکال رسوب گذاری دیده می شود. رسوب گذاری موجب کاهش ظرفیت کانال و خروج سیل از بالای تراس های آبرفتی شده که موجب ایجاد خسارت به مناطق شهری شده است.
برآورد میزان فرسایش خاک و رسوبدهی با بهره گیری از مدل بارش-رواناب WMS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سعدل-استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
1 - 18
حوزههای تخصصی:
برآورد میزان فرسایش و رسوب در حوضه های آبخیز بدون آمار رسوب یکی از مسائل اساسی بوده و استفاده از روش های تجربی را لازم می نماید تا داده های حاصل بتواند مبنایی برای برنامه ریزی های مدیریتی واقع گردد. هدف از این پژوهش، کاربرد مدل اصلاح شده پسیاک (MPSIAC) و مدل توسعه یافته آن در حوضه آبخیز سعدل به مساحت 2663 هکتار با توجه به معیارهای لحاظ شده در این مدل و نیز استفاده از مدل بارش-رواناب WMS جهت کاهش خطا و افزایش دقت نسبی در تجزیه و تحلیل مدل می باشد. حوضه سعدل به دلیل اختلاف ارتفاع زیاد و تغییرات ناگهانی شیب دارای خصوصیات هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی خاص می باشد لذا برآورد مقدار رسوب و کمی سازی آن بر اساس روابط تجربی جهت طرح های حفاظت آب و خاک ضروری می نماید. به منظور تعیین تغییرات مکانی بارش حداکثر روزانه از آمار 11 ایستگاه باران سنجی استفاده شد. به منظور برآورد بارش در دوره های بازگشت مختلف از نرم افزار Easy fit و روش های مختلف درون یابی استفاده شد. برآورد حداکثر دبی سیلاب، حجم و دبی ویژه توسط مدل بارش- رواناب WMS انجام شد. بررسی پوشش گیاهی منطقه از طریق سنجش از دور (ERDAS) و با شاخص NDVI محاسبه شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری مدل MPSIAC نشان داد که فرسایش خاک و تولید رسوب رابطه مستقیم با نوع خاک و متوسط شیب حوضه دارد همچنین بررسی روابط همبستگی بین عوامل مدل توسعه ای نشان داد که متوسط شیب حوضه و عامل رواناب بیشترین تأثیر را بر روی افزایش تولید رسوب در منطقه دارد. بیشترین مقدار رسوب تولیدی در زیرحوضه Q1 در هر دو مدل برآوردی (1599 تن در مدل MPSIAC و 1232 تن در مدل توسعه ای) و کمترین میزان رسوب کل در هر دو مدل مربوط به زیرحوضه E به دست آمد.
مدل سازی آبخوان آبرفتی با استفاده از نرم افزار PMWIN و بررسی عوامل مؤثر بر پدیده فرونشست در دشت اسدآباد، استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
121 - 136
حوزههای تخصصی:
محدوده مطالعاتی دشت اسدآباد از نظر تقسیمات هیدرولوژیکی، قسمتی از حوضه آبریز رودخانه کرخه است. کاهش بارندگی و افزایش بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در چند سال اخیر باعث افت شدید سطح آب زیرزمینی و فرونشست زمین گردیده است. لذا در این تحقیق به منظور ارزیابی هیدروژئولوژیکی، شناخت بهتر آبخوان و بهره برداری بهینه از این منابع با استفاده از اطلاعات موجود، مدل تفهیمی و ریاضی آبخوان تهیه گردید. به منظور تهیه مدل ریاضی آبخوان دشت اسدآباد، ابتدا داده های کمی و کیفی آبخوان همچنین اطلاعات زمین شناسی، هواشناسی هیدرولوژیکی و هیدروژئولوژیکی جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با توجه به مدل تفهیمی آبخوان، مدل کمی آبخوان با استفاده از نرم افزار PMWIN تهیه گردید. مدل برای سال آبی 85-1384 با در نظر گرفتن 12 دوره تنش یک ماهه اجرا و واسنجی گردید. آنالیز حساسیت مدل ریاضی نشان داد که مدل تهیه شده به هدایت هیدرولیکی حساسیت بیشتری دارد. به منظور صحت سنجی، مدل برای سال آبی 86 - 1385 اجرا شد. در این مرحله مدل قادر به شبیه سازی شرایط طبیعی آبخوان نبود. دلیل اصلی عدم مقبولیت مدل، عدم قطعیت داده های ورودی و نبود پیزومتر در بخش وسیعی از لایه دوم تشخیص داده شد. همچنین با بررسی عوامل مؤثر بر پدیده فرونشست زمین (افت سطح آب، جنس آبخوان، ضخامت آبخوان و وجود سفره تحت فشار) مشخص شد که مناطق مرکزی و جنوبی دشت قابلیت آسیب پذیری بیشتری نسبت به پدیده فرونشست دارند.
کاربرد تحلیل موجک در شناسایی رفتار دوره ای خشکسالی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش آشکارسازی رفتار دوره ای خشکسالی های ماهانه ایران است. برای رسیدن به این هدف ابتدا بارش روزانه 41 ایستگاه همدید کشور برای یک دوره آماری 31 ساله (2013–1983) از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید. سپس شاخص خشکسالی مؤثر (EDI) در مقیاس زمانی ماهانه محاسبه و رفتار دوره ای سری های زمانی شاخص خشکسالی مؤثر (EDI) ایستگاه ها با استفاده از تحلیل موجک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که دوره های تناوبی موجود در سری های زمانی شاخص خشکسالی مؤثر (EDI) ایستگاه های مورد مطالعه در ایران بسیار متنوع بوده و از بازه-های تناوبی 28- 24 ماهه تا 220- 210 ماهه را شامل می شود. علاوه بر این، در تعدادی از ایستگاه های مورد مطالعه، بازه ها ی تناوبی غالب به چشم می خورد. از جمله بازه های تناوبی غالب می توان به دو بازه 120- 108 ماهه و 80- 60 ماهه اشاره کرد. ولی در مجموع درکل ایستگاه ها این بازه های تناوبی غالب مشاهده نمی شود. همچنین در اکثر ایستگاه ها بازه تناوبی در طول سری زمانی نغییر می کند. در تمام نواحی به جز ناحیه نیمه شمالی ایران مرکزی، پهنای نوار تناوبی در حال افزایش است. به عبارت دیگر نوار تناوبی به سمت بازشدگی است. در اوایل سری های زمانی، نوارهای تناوبی دارای پهنای کمتری بوده و دوره های کوتاه تری را شامل می شوند؛ اما با نزدیک شدن به اواخر سری های زمانی، پهنای نوارهای تناوبی بزرگتر شده و دوره های بلندتری را شامل می شوند. بنابراین در کل ایران می توان نتیجه گرفت که بازه های تناوبی با شیب خیلی ملایمی به سمت دوره های بلندمدت متمایل می شود.
مدل سازی جریان و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در هیدروگراف سیل در حوزه آبخیز عموقین، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
89 - 108
حوزههای تخصصی:
تمرکز اقدامات مدیریت آبخیز باید در جهت کنترل رواناب، پیش بینی سیلاب و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در تولید سیل با هدف کاهش خسارت باشد. ارائه راهکارهای مدیریتی و اجرایی کنترل سیل نیازمند توسعه مدل ها در زمینه مدل سازی بارش-رواناب و شبیه سازی هیدروگراف جریان به خصوص در حوزه های فاقد آمار است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی مدل HEC-HMS در شبیه سازی بارش-رواناب حوزه آبخیز عموقین و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در جریان خروجی است. در این راستا، مدل HEC-HMS برای 9 رویداد متناظر بارش-رواناب با روش شماره منحنی SCS در بخش تلفات، روش هیدروگراف واحد SCS در بخش تبدیل بارش به رواناب و روش Muskingum در بخش روندیابی اجرا شد. سپس پارامترهای ورودی مدل برای شش رویداد با تابع هدف Nash-Sutcliffe بهینه شده و میانگین مقادیر بهینه شده، برای سه رویداد دیگر در مرحله اعتبارسنجی در نظر گرفته شد. در ادامه به منظور اولویت بندی سیل خیزی زیرحوزه ها مدل HEC-HMS برای بارش طرح 25 ساله با حذف یک به یک زیرحوزه ها اجرا گردید و شاخص های سیل خیزی F% و
ارزیابی و تحلیل فضایی سیل گیری رودخانه قره سو با استفاده از منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیانباری را در سراسر جهان و از جمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطق دارای پتانسیل بالا و همچنین مولفه های اصلی و تاثیرگذار در ایجاد آن را شناسایی نمود. به این منظور، این پژوهش با استفاده از پارامترهای شیب، ارتفاع، فاصله از رود، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، لیتولوژی، انحنای پروفیل، انحنای پلانیمتری و بارش در چارچوب منطق فازی به تحلیل سیلاب در رودخانه قره سو با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می پردازد. مقادیر عضویت هر یک از این پارامترها با توجه به نوع روابط شان با سیل گیری و بر حسب توابع فازی تعیین شدند. یافته ها نشان می دهد که در حوضه رودخانه قره سو اغلب توابع عضویت بین پارامترهای مؤثر در سیل گیری، خطی و به شکل مستقیم می باشد. بر این اساس، بیشترین میزان سیل گیری در بخش های شمال غربی و در بالا دست حوضه در حوالی شهر روانسر و همچنین در شهر کرمانشاه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که کم ترین میزان سیل گیری در ارتفاعات و نیز در نواحی با شیب بیشتر و جایی که فاصله بیشتری از مسیر رودخانه دارد دیده می شود. بر اساس نتایج خروجی مدل فازی و همپوشانی نقشه سیل گیری، مؤثرترین سطوح در ایجاد پهنه های سیل گیر اغلب شیب بین 0 تا 5 درجه، خاک های گروه هیدرولوژیکیD، سطوح ارتفاعی 1240 تا 1250، تراکم زهکشی4/0 تا 1، بارش 650 تا 700 میلی متر، انحنای پروفیل 4/0، انحنای پلانیمتری6/0 و کاربری اراضی شهری و فاصله 500 تا 1500 متری از آبراهه می باشد.
ارزیابی پتانسیل مدیریت بحران زلزله در کارگزاران مدیریت روستایی مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان بستک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
205 - 220
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که می تواند آسیب های جبران ناپذیری را موجب گردد. غالباً این آسیب ها در مناطق روستایی از شدت بیشتری برخوردارند. یکی از راههای کاهش آسیب های زلزله ارتقاء سطح معلومات افراد، به ویژه مدیران روستایی است. بر این مبنا، هدف از تحقیق حاضر این است که دانش و مهارت مدیریت بحران زلزله در نزد مدیران محلی روستایی بخش مرکزی شهرستان بستک واقع در استان هرمزگان ارزیابی گردد. این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها به دو شیوه اسنادی- کتابخانه ای و پیمایش میدانی مبتنی بر پرسشنامه انجام گرفته است. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ در آزمون اولیه مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری عبارت است از جمعیت 130 نفری مدیران روستایی بخش مرکزی شهرستان بستک. حجم نمونه برحسب فرمول کوکران 97 نفر تعیین شد. برای تحلیل داده ها به کمی سازی پاسخ ها، محاسبه میانگین و انجام آزمون t استیودنت با استفاده از نرم افزار SPSS مبادرت گردید. نتیجه تحقیق نشان داد که در بیش از 94% موارد میزان مهارت ها و معلومات از حد میانگین آزمون کمتر است. بر حسب مراحل سه گانه بحران زلزله، میانگین مرحله آمادگی پیش از زلزله 95/1، مرحله وقوع زلزله 47/1 و مرحله پس از رخداد زلزله 73/1 محاسبه شده است. بنا براین دوره های آموزشی مناسب برای افزایش آمادگی مدیریت بحران زلزله باید مورد توجه قرار گیرد.
بررسی فراسنجه های مرفولوژی گیاه، مرفومتری، کانی شناسی و دانه بندی رسوبات بادی نبکاهای منطقه سرخس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مناطق غربی و جنوبی شهرستان سرخس نبکاهای زیادی گسترش دارند که نشان دهنده فعالیت بادی و حمل رسوبات است که توسط پوشش گیاهی کنترل شده اند. ریخت شناسی و کانی های رسوبات نبکاها جدا از اینکه به خصوصیات گیاهان تشکیل دهنده آن ارتباط دارند می تواند اطلاعات مناسبی از محیط شکل گیری و منشأ رسوبات فراهم کند. نبکاها باعث به وجود آوردن جزایر حاصلخیزی در یک منطقه می گردند. برای سنجش و رصد عملکرد نبکاها و همچنین بررسی روند تغییرات شاخص های مرفولوژی گیاهان به وجود آورنده نبکا و نحوه تغییرات دانه بندی رسوبات بادی نبکا، تعداد 120 عدد نبکا در 3 سایت از شمال تا جنوب نبکازارهای غرب شهرستان سرخس مورد بررسی قرار گرفت. برای هر نبکا پارامتر های مرفولوژی گیاه و مرفومتری نبکا مورد نیاز از قبیل ارتفاع، طول و حجم نبکا و ارتفاع، قطر بزرگ، حجم و محیط گیاه مورد ارزیابی قرار گرفت و بررسی ضریب همبستگی و تبیین بین شاخص-های مرفولوژی گیاه با شاخص های مرفومتری نبکا صورت پذیرفت. همچنین رسوبات نبکاهای بررسی شده مورد آزمایش های تعیین بافت رسوب، کانی شناسی، pH، EC و دانه بندی قرار گرفتند و نتایج آزمایش ها با روند تغییرات پارامترهای بررسی شده از گیاه، نبکا و رسوبات مورد بررسی قرار گرفتند. بر طبق نتایج آزمایش های دانه بندی و کانی شناسی و جهت باد غالب، محل برداشت رسوبات از فاصله حدود 50 کیلومتری در جنوب کشور ترکمنستان است. همچنین مشخص گردید در منطقه با افزایش مسافت حمل رسوب میزان EC کاهش و بر میزان pH رسوبات افزوده می گردد. از میان شاخص های مرفولوژی گیاهی بررسی شده شاخص های حجم گیاه تأثیر بیشتری بر روی حجم نبکا ی به وجود آمده دارند. همچنین تأثیر حجم و ارتفاع گیاه بر شاخص های D10، D50، D90 و میانگین قطر رسوبات بیشتر از تأثیر شاخص مسافت حمل رسوب است؛ اما بر روی شاخص کشیدگی رسوبات بیشترین عامل مؤثر مسافت حمل رسوب می باشد.
تحلیل اقلیم شناسی تگرگ در محدوده زاگرس شمالی در فصل رشد گیاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
37 - 52
حوزههای تخصصی:
کشاورزی تنها فعالیتی است که کم ترین آسیب را به طبیعت وارد می سازد؛ اما از شرایط طبیعی، به ویژه آب و هوا به شدت تأثیر می پذیرد. پدیده تگرگ از مهم ترین مخاطره ی طبیعی است که هر ساله با صدمات به محصولات کشاورزی باعث ناپایداری فعالیت های کشت و کار شده است. به همین دلیل بررسی نیازهای اقلیم شناختی گیاهان زراعی، ترویج و به کارگیری کامل دانسته های بشری پیرامون فرآیندهای جوی، منجر به بهبود کمی و کیفی محصولات و در نهایت پایداری کشاورزی می گردد. بنابراین بررسی جامع در توزیع زمانی– مکانی و شرایط همدیدی این پدیده ی مخرب، هدف تحقیق حاضر می باشد. به این منظور از داده های آماری ۲۳ ساله، ۱۰ ایستگاه سینوپتیکی منطقه (۲۰۱۴-۱۹۹۲) در فصل رشد گیاه (ماه های آوریل تا سپتامبر) استفاده و با انتخاب ۴ نمونه از بارش-های شدید تگرگ و نیز داده های مرکز NCEP/NCAR نقشه های همدیدی تراز دریا ۵۰۰، ۸۵۰ و ۱۰۰۰ هکتوپاسکالِ وزش سرد، وزش رطوبتی، اُمگا و جبهه زایی در محیط نرم افزار Grads ترسیم شده است. ساعت ۹ الی ۱۵ (با اوج بارش در ساعت ۱۲) به وقت گرینویچ و ماه های آوریل، می و ژوئن به ترتیب حداکثر فراوانی را داشته اند. در حداکثر بودن فراوانی وقوع در منطقه علاوه بر عوامل محلی چون توپوگرافی آن ها (با ارتفاع زیاد از سطح دریا)، محل ورود سیستم های بارش زا مانند بادهای غربی نقش مؤثری داشته است. قرارگیری فرودهای عمیق ناشی از فعالیت های بادهای غربیِ دارای هوای بسیار سرد عرض های شمالی، رطوبت دریای مدیترانه و سیاه روی منطقه، اختلاف دمای شدید بین سطح زمین (ناشی از فرارفت های هوای گرم و مرطوب در سطح زمین) و ترازهای بالا (همراه با جبهه های سرد) و صعود توده هوای سطح زمین منجر گشته که بیش ترین فراوانی وقوع تگرگ در فصل بهار (اوج بارش در آوریل و می) می باشد.
تحلیل همدید و پایش ماهواره ای پدیده ی گرد و غبار در استان کرمانشاه در - بازه ی زمانی 1987 تا 2010) )مطالعه ی موردی: گرد و غبار فراگیر 27و 28 خرداد 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین تحقیق وضعیت گرد و غبار در 6 ایستگاه سینوپتیک استان کرمانشاه، در دوره ی 2010-1987 مورد بررسی قرارگرفته است. جهت بررسی این پدیده، روزهای گرد و غباری در سال 2009 با کد (06) از شاخص هوای حاضر استخراج شد. سپس داده های ترازهای مختلف جو از پایگاه سازمان ملی جو و اقیانوس شناسی ایالات متحده (NCEP/NCAR) برداشت و نقشه ها در نرم افزار GrADS ترسیم شدند، در نهایت از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS و با کاربرد شاخص دمای درخشایی، آشکارسازی گرد و غبار انجام و قلمرو گسترش آن مشخص شد. نتایج تحقیق نشان داد که در سطح زمین هنگامی که سامانه ی پرفشار اروپائی به شمال و غرب عقب نشینی می کند در مناطق شرقی دریای مدیترانه کم فشار سودانی گسترش یافته و این سامانه در جهت جنوب غرب به شمال شرق جابجا می شود و با ورود آنها به منطقه آشفتگی ایجاد می شود و به دلیل نبود رطوبت گرد و خاک ایجاد می شود، منابع عمده ی گرد و غبارهای وارده به استان کرمانشاه شامل بیابان های شمال عربستان، جنوب عراق و تا حدودی شمال صحرای افریقا می باشند.
ارزیابی و پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل ها به عنوان ریه های تنفسی زمین، بخشی از منابع طبیعی ما بوده که نقش مهمی را در سلامت جسمی و روانی موجودات زنده ایفا می کنند. آتش سوزی جنگل در ایران و به ویژه در جنگل های شمالی، آثار مخربی را در سیمای ظاهری این مناطق به جای گذاشته است. یکی از روش های پیشگیری و مدیریت مخاطرات ایجاد شده در زمینه آتش سوزی جنگل، تعیین محدوده خطر آتش سوزی می باشد. هدف از این تحقیق تعیین مناطق حساس به آتش سوزی در جنگل های نوشهر می باشد. پس از شناسایی عوامل مؤثر در آتش سوزی (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، دما، بارندگی، فاصله از سکونتگاه، فاصله از جاده)، وزن هرکدام از معیارها و زیر معیارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره محاسبه و نقشه آتش سوزی در محیط نرم افزاری ARC GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که 32/17 درصد از مساحت منطقه که 8/311 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد و 82/47 درصد از مساحت منطقه که 67/860 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر کم و خیلی کم قرار گرفته است. همچنین ارزیابی نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب آماری کاپا نشان می دهد که روش مورد استفاده با ضریب 64/0 از دقت خوبی در پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل برخوردار می باشد.
نقش تنوع فعالیت های اقتصادی زراعی و غیرزراعی بر تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی در معرض خشکسالی (مطالعه موردی: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران کشاورزی محور اساسی تأمین معیشت به شمار آمده و در اغلب برنامه های توسعه نیز، مهم ترین و تنها رکن اقتصادی روستا محسوب می شود. هرچند چنین ساختاری درگذشته با توجه به اقتصاد بسته روستا قابلیّت دوام داشت ولی با بروز ناپایداری در فضاهای روستایی مشکل بتواند آسیب پذیری خانوارهای کشاورز روستایی را در برابر تکانه های بیرونی ازجمله خشکسالی کاهش دهد. مطالعه حاضر به بررسی نقش تنوع فعالیت های اقتصادی در تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی شهرستان چناران می پردازد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. متغیر مستقل «تنوع فعالیت های اقتصادی» و متغیر وابسته «تاب آوری» است. تنوع به تفکیک کشاورزی و غیر کشاورزی و تاب آوری به تفکیک پنج مؤلفه و 34 شاخص کمی گردید. جامعه آماری شامل 2902 خانوار کشاورز روستایی در 15 روستای در معرض خشکسالی شهرستان چناران بوده است که به کمک فرمول کوکران 271 خانوار به عنوان نمونه تعیین گردید. در انجام تحلیل ها از تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل مسیر و تحلیل خوشه ای استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد «تنوع فعالیت های اقتصادی» موجب افزایش تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی گردیده است. به طوری که میانگین تاب آوری در خانوارهای دارای منابع درآمدی غیر متنوع 40/2، نیمه متنوع 48/2 و متنوع 83/2 است. بر اساس نتایج تحلیل مسیر «تنوع فعالیت های اقتصادی» به میزان 19/0 و «تنوع غیرزراعی» به میزان 12/0 طور مستقیم موجب افزایش تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی گردیده است. با توجه به یافته های تحقیق تنوع معیشت با تأکید بر بخش غیرزراعی، را می توان به عنوان استراتژی توسعه نواحی روستایی در معرض خشکسالی معرفی نمود.
ارزیابی ریسک مخاطره آتش سوزی درجنگل با استفاده از WLC و ANP (مطالعه موردی: حوضه آبخیز 33 و 34 شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل یک مسئله عمده محیط زیست می باشد که منجر به آسیب های اقتصادی و زیست محیطی می شود. آتش سوزی جنگل ها یکی از مخاطرات محیطی طبیعی در ایران می باشد. کنترل این آتش سوزی ها بصورت طبیعی غیر ممکن است اما با استفاده از نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل می توان مناطق دارای ریسک بیشتر را شناسایی و آتش سوزی را به حداقل رساند. بنابراین تهیه نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل به عنوان یک راهکار مناسب برای حفاظت از جنگل در برابر آتش سوزی ضروری به نظر می رسد. در این مقاله به منظور پهنه بندی ریسک آتش سوزی جنگل ابتدا معیارها و شاخص های موثر به روش دلفی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. سپس نقشه معیارها در سامانه اطلاعات جغرافیایی( GIS ) رقومی و کلیه معیارها و شاخص ها به روش فازی کمی و نرمال گردید . سپس با استفاده از GIS و تلفیق آن با روش های ترکیب خطی وزنی ( WLC ) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) به پهنه بندی ریسک آتش سوزی در جنگل های منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. در نهایت نقشه ی پتانسیل آتش سوزی منطقه از روی هم گذاری وزنی همه نقشه ها تهیه شد. به منظور بررسی صحت ارزیابی، نتایج به دست آمده از تحقیق از طریق مقایسه با حوادث آتش سوزی سال های گذشته به روش ضریب کاپا صحت سنجی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان داد که نقشه پهنه بندی دارای ضریب کاپای 0.87 و دقت کلی 90% می باشد که نشان دهنده دقت بالای ارزیابی می باشد.
ارزیابی ریسک زیست محیطی تالاب بین المللی رودهای شور، شیرین و میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم های تالابی، به ویژه تالاب های ساحلی دریایی از مهم ترین و در عین حال آسیب پذیرترین منابع محیط زیستی جهان محسوب می شوند که همواره به جهت حساسیت و شکنندگی بالای نوار ساحلی، تراکم بالای جمعیت و انجام فعالیت های شدید انسانی با خطر تخریب و نابودی مواجه بوده اند. مطالعه حاضر بر اساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک های تهدیدکننده تالاب بین المللی رودهای شور، شیرین و میناب در شمال خور هرمز واقع در استان هرمزگان صورت پذیرفت. بر این اساس جهت شناسایی ریسک های شاخص از روش شناسی دلفی، و به منظور اولویت بندی و تعیین عدد اولویت ریسک از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده گردید. در نهایت با توجه به مخاطره پذیری ریسک ها، اولویت های مدیریتی تعیین شد. براساس نتایج، 32 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و محیط زیستی بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده طبقه بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی ( Cj + ) چهار عامل آلودگی نفتی (91/0)، احداث سد در بالادست (81/0)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (80/0) و قاچاق سوخت (75/0) در رده غیرقابل تحمل برای تالاب قرار دارند. بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق از عوامل تهدید کننده تالاب ها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آن ها می تواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولی تر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرح های حفاظت از تالاب ها و مدیریت محیط زیستی آن ها فراهم آورد .
ارزیابی و سنجش شرایط اقلیمی برای فعالیت های گردشگری با رویکرد گردشگرمحور (مطالعه موردی: جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت عامل اقلیم در سنجش وضعیت مقصدهای گردشگری، توجه و ارزیابی به این عامل از طریق ارائه شاخص ها و دیدگاه های مختلف افزایش یافته است و در این میان تأکید بر داده ها و ارزیابی های میدانی مبتنی بر سنجش دیدگاه ها و رضایتمندی های گردشگران، در کنار توجه به شاخص های استاندارد اقلیم گردشگری و دیدگاه های کارشناسانه، می تواند تصویر واقع بینانه تری را از شرایط اقلیمی برای گردشگری ارائه دهد. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقاصد گردشگری و بین گردشگران، هدف این پژوهش، سنجش شرایط اقلیمی برای گردشگران با ترکیب رضایتمندی گردشگران با داده های کارشناسی و اصلاح و بازبینی در شاخص های قبلی است و برای این منظور، جزیره قشم به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور ارزیابی شرایط اقلیمی، شاخص های PMV، PET و CIT به صورت ترکیبی برای ایستگاه ساحلی جزیره قشم و در دوره آماری 2003-2014 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها، نشانگر نکته قابل توجهی بود. با وجود مطلوبیت اقلیم گردشگری برای ماه های سرد سال و ساعات شبانه در جزیره قشم، از منظر شاخص CIT، کلیه ماه های سال و همچنین کلیه مقاطع شبانه روز (به جز ساعات روزانه ماه های تابستان) از شرایط مطلوب یا قابل قبول برای گردشگری برخوردار بودند که کمی با شرایط منطقه ناسازگار به نظر می رسید. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقصدها و بین گردشگران، بازبینی مختصری در شاخص CIT صورت گرفت و با ترکیب نتایج شاخص PMV و میزان رضایتمندی گردشگران از شرایط حرارتی مختلف، نتایج جدیدی برای اقلیم گردشگری جزیره حاصل شد که نشان می دهد جزیره قشم در نیمی از سال (از ماه می تا اکتبر) و کلیه ساعات شبانه روز در همین بازه زمانی، از شرایط مطلوب یا قابل قبول فاصله دارد. علت متفاوت بودن نتایج فعلی، دخالت دادن مستقیم رضایتمندی گردشگران در داده های اقلیمی است.