فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
63 - 86
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری فضایی در خصوص مدیریت ریسک سیلاب به یک سری اعمالی گفته می شود که برای دستیابی به یک راه حل منطقی در کاهش آسیب های ناشی از سیلاب همچنین کاستن از گسترش سیلاب است. سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاها در تقاطع بسیاری از ملاحظات مدیریتی قرار دارد و به همین هنگام تدوین سیاست های فضایی مدیریت ریسک سیلاب باید به شاخص های متعدد اعم از محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، مدیریتی – نهادی و کالبدی (کاربری اراضی) که هر یک دارای تعداد زیادی گویه می باشند توجه نمود در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی اهمیت هریک از این شاخص های پنج گانه در تدوین سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب در روستاها پرداخته است. با توجه به نوع هدف پژوهش که مقوله اهمیت شاخص ها در سیاست گذاری فضایی است، جامعه آماری پژوهش را متخصصین امر اعم از اعضا هیئت علمی متخصص در این راستا فارغ التحصیلان و دانشجویان دکتری با عنوان رساله مرتبط و مسئولین امر می باشند به همین منظور تعداد 70 نمونه انتخاب شده است. پرسشنامه مرتبط از منظر آن ها دارای سطح روایی مطلوب و میزان پایایی با مقدار ضریب آلفای کرون باخ 97/0 است که سطح بسیار مطلوبی را نشان می دهد با توجه به نوع شاخص ها و تعداد نمونه سعی بر آن گردید تا از طریق آزمون های آماری آنوا[1] و جهت تکمیل عملکرد آن از آزمون آماری تعقیبی دانکن[2] استفاده شده است که نتایج این بررسی حاکی از آن است که شاخص محیط زیستی کمترین میزان اهمیت را با مقدار 9484/2 در طیف یک به همراه شاخص اقتصادی با مقدار 1056/3 قرار گرفته است. شاخص های اجتماعی – فرهنگی با مقدار 2381/3 و مدیریتی – نهادی با مقدار 3105/3 هم سایه در طیف دو شده اند و این دو شاخص (اجتماعی – فرهنگی و مدیریتی – نهادی) و تنها شاخصی که به صورت مجزا در طیف آخر قرار گرفته و در طیف های ماقبل جایگاهی ندارد شاخص کالبدی (کاربری اراضی) است که تنها با مقدار 4186/3 در گروه سوم قرار گرفته است و بیشترین زیرمجموعه را به خود اختصاص داده است که این امر نشان از اهمیت بیشتر این شاخص در بحث سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاها بوده است.
ارتقای فرم های ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
131 - 150
حوزههای تخصصی:
تعیین میزان آسیب پذیری ساختمان ها، با استفاده از شناخت نقاط ضعف سازه و مصالح مصرفی با هدف اولویت بندی پروژه های مقاوم سازی حائز اهمیت بسیاری است و در صورتی که این ارزیابی با دقت و ظرافت خاصی صورت نپذیرد، خسارات مالی زیادی را برجا خواهد گذاشت. بررسی ها به وضوح نشان می دهند که برخی از معیارهای تاثیرگذار در تصمیم گیری در راستای اولویت بندی ساختمان ها در ایران نامناسب هستند. با توجه به اهمیت این موضوع در مقاله حاضر سعی شده است با شناسایی نقاط ضعف فرم های ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای ساختمان های موجود در ایران به خصوص فرم های ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های مدارس، معیارهای موثرتری در تصمیم گیری در راستای اولویت بندی مدارس شناسایی شوند. بدین منظور با بررسی دستورالعمل های ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های موجود و سایر منابع مرتبط و همچنین نظرسنجی از اساتید و مهندسین سازه ای مجرب، معیارهای موثرتری به منظور ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های مدارس، شناسایی و وزن دهی شدند. به منظور بررسی دقت معیارهای وزن دهی شده بیش از ۱۰۰ مدرسه مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فرم های طراحی شده نواقص کارشناسی شده فرم های مدارس موجود را برطرف نموده است.
ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع کووید ۱۹ در مناطق روستایی کشور به دلیل فرهنگ های رایج روستایی خطرات بیشتری را در پی داشته و ناآگاهی و نبود مدیریت کارآمد این بحران در روستاها تبعات جبران ناپذیری را برای این مناطق وارد نموده است. در چنین مواقعی وجود سرمایه اجتماعی می تواند درایجاد وفاق ملی و سیاست گذاری های موفق برای عبور از این مرحله حساس بسیار حیاتی باشد. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با استفاده از فرمول کوکران از مجموع ۶۹۰۳ خانوار روستاهای نمونه، تعداد ۳۶۲ خانوار به عنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسش نامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان ، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین گردید و از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل واریانس مدل رگرسیونی برای سنجش میزان ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هرچه میزان مشارکت مردم و اعتماد آنان نسبت به یکدیگر ،مسئولیت پذیری و دانش افراد در سطح بالاتری قرار دشته است دارای نقش و اثر مثبت بر شاخص های اجتماعی و اقتصادی در راستای کاهش آسیب پذیری از شیوع بیماری کووید ۱۹ داشته است.
ارزیابی کمی ناپایداری کناره ای رودخانه جاجرود در بالادست سد لتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در رودخانه ها است در صورتیکه از حالت طبیعی خارج شود منجر به مخاطره ناپایداری کناره ا ی می شود و رسوب تولیدی برای سازه های پایین دست از جمله سدها مشکلات زیادی ایجاد می کند. رودخانه جاجرود بعنوان یکی از تامین کننده های مهم آب شرب و کشاورزی در شرق تهران، با توجه به توسعه سکونتگاه های شهری و روستایی، دارای پتانسیل بالای فرسایش کناره ای است. قرارگیری سدهای لتیان و ماملو نیز در پایین دست آن، می تواند چالش های زیادی در خصوص بهره برداری بهینه از این سازه ها ایجاد نماید. از این رو، در پژوهش حاضر، میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش کناری در رودخانه جاجرود با استفاده از مدل BANCS (شاخص NBS و BEHI) در 11 بازه بر اساس برداشت های میدانی و داده های تکمیلی از جمله تصاویر هوایی و پهبادی ارزیابی می شود. مقایسه نتایج و ارزیابی این دو شاخص، نشان داد مدل BEHI نسبت به مدل NBS برای رودخانه جاجرود کارآمدتر است. نتایج حاصل از شاخص BEHI نشان داد که در کناره راست و چپ بازه 3،7،8،9 و کناره چپ بازه 2 فرسایش زیاد و در سایر کناره ها فرسایش کم است. هم چنین، با توجه به مشاهدات میدانی، مشخص شد فرسایش کناره ای از پدیده های غالب و فعال در بازه های مورد مطالعه رودخانه جاجرود است، که در بازه های مختلف، آثار و پیامدهای گوناگونی چون تغییر الگوی رودخانه و گسترش عرض رودخانه در مسیرهای مستقیم داشته است.
سنجش تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی و کیفیت زیستگاه های حوضه آبخیز تجن با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۱۱-۹۷
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زیستگاه های آبخیز تجن در شمال ایران بر مبنای تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 1431-1371 و بررسی ارتباط آن با سنجه های تعداد لکه (NP)، تراکم لکه (PD)، تراکم لبه (ED)، بزرگترین لکه (LPI)، شکل لکه (LSI) و جداشدگی (SPLIT) انجام پذیرفت. تصاویر لندست 8 و 4 برای تهیه نقشه های کاربری اراضی در سال های 1371، 1401 و 1431 با استفاده از روش های حداکثر احتمال، ترکیب متقاطع و CA-Markov در نرم افزارهای انوی و ترست پردازش شد. کیفیت زیستگاه های حوضه نیز با استفاده از اینوست در سه سناریو بر مبنای نقشه های کاربری اراضی ارزیابی و رابطه آن با تغییرات کاربری اراضی و سنجه های موردنظر بر اساس رگرسیون حداقل مربعات و آزمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد در بازه زمانی 1371 تا 1431، اراضی جنگلی و کشاورزی به ترتیب بیشترین تغییرات کاهشی (82460- هکتار) و افزایشی (76392 هکتار) را داشتند. زیستگاه های بخش مرکزی حوضه از کیفیت بالاتری نسبت به پهنه های شمالی و جنوبی برخوردار بودند. رابطه کیفیت زیستگاه ها با تغییرات کاربری اراضی معنادار و معکوس (-0.95)، با سنجه های NP، PD، ED و LSI غیرمستقیم و معنادار (-0.46) و با سنجه های LPI و SPLIT ضعیف مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که کیفیت زیستگاه ها حوضه مطالعاتی تحت تأثیر تغییرات کاربری اراضی و ویژگی های لکه های سیمای سرزمین طی 30 سال گذشته کاهش یافته و احتمالاً همین روند تا 30 سال آینده نیز ادامه می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنای تصمیم گیری در راستای توسعه کاربری ها در منطقه و حفاظت محیط زیست آن قرار گیرد.
پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر ایلام در برابر مخاطره سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیلاب ها از جمله مخاطراتی هستند که همیشه احتمال رخ دادن آن ها به عنوان یک مخاطره طبیعی برای انسان ها وجود داشته است. همچنین با توجه به بالا رفتن وقوع سیلاب مخصوصاً در سطح شهرها و به وجود آمدن خطرات جانی، مالی و محیط زیستی ناشی از افزایش آن، پهنه بندی مناطق سیل خیز از اهمیت بالایی برخوردار است. پهنه بندی سیل یکی از بهترین روش ها برای برنامه ریزی و شناسایی مناطق تحت تأثیر سیل می باشد. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش حاضر، ضمن شناسایی متغیرهای مؤثر در پهنه بندی خطر سیل؛ پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر ایلام در برابر مخاطره سیل است. روش شناسی پژوهش: رویکرد پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بوده است. در این پژوهش در ابتدا متغیرهای اثرگذار بر پهنه بندی آسیب پذیری سیل بر اساس مطالعات مختلف شناسایی، سپس با استفاده از روش AHP و نظرات مربوط به 73 کارشناس و متخصص وزن مربوط به هر کدام از متغیرها در محیط Export Choice مشخص شده و در نهایت با استفاده از روش FAHP و در محیط GIS نقشه مربوط به پهنه بندی وضعیت آسیب پذیری شهر ایلام در برابر مخاطره سیل ترسیم شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر ایلام مرکز استان ایلام می باشد؛ که از نظر موقعیت جغرافیایی در غرب و جنوب غربی کشور استقرار یافته است. یافته ها: در پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر ایلام در برابر سیل از 11 متغیر مورد بررسی 3 متغیر فاصله از آبراهه با وزن 244/0؛ فاصله از رودخانه با وزن 126/0 و جهت شیب با وزن 102/0 با اهمیت ترین متغیرها هستند و نقش کلیدی در پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر ایلام در برابر سیل ایفا می کنند. همچنین محدوده ی وسیعی از شهر ایلام (1687 هکتار) دارای پتانسیل بالای آسیب پذیری از مخاطره سیل می باشد که ناشی از شرایط توپوگرافی و زمین شناسی خاص این محدوده می باشد. نتایج: بررسی وضعیت پهنه بندی میزان آسیب پذیری مخاطره سیل در شهر ایلام بیانگر آن است که قسمت های شمال غربی، غرب و جنوب غربی و جنوب شهر ایلام در وضعیت آسیب پذیری کمتری نسبت به سایر مناطق شهر ایلام قرار دارند. همچنین بیشتر قسمت های مرکزی، شرق و شمال شرق ایلام در وضعیت آسیب پذیری بالا قرار دارند. در ادامه جهت کاهش میزان آسیب پذیری شهر ایلام در برابر سیل پیشنهاد هایی ارائه شده است.
ارزیابی تاب آوری فرا محلی سکونتگاه های روستایی بخش شاهو در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
393 - 424
حوزههای تخصصی:
شناسایی سطح کلی تاب آوری فرامحلی سکونتگاه های روستایی نسبت به خشکسالی به منظور حکمرانی خوب روستاها از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا با شناسایی و رتبه بندی تاب آوری فرامحلی روستاها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب برای کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در شرایط وقوع خشکسالی، پیوندها و جریان های فرامحلی نقش مؤثری در تاب آوری اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی ایفا می نمایند. این جریان ها شامل جریان افراد، محصولات کشاورزی، سرمایه، فناوری و اطلاعات هستند که در بین نواحی روستایی و شهری وجود دارند. هدف کلی این تحقیق ارزیابی تاب آوری فرامحلی سکونتگاه های روستایی بخش شاهو در مواجهه با خشکسالی است. تحقیق کمّی حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی است که به دنبال اولویت بندی تاب آوری فرامحلی بخش شاهو شهرستان روانسر نسبت به خشکسالی با بهره گیری از تکنیک تاپسیس است. جامعه آماری تحقیق شامل دو دهستان قوری قلعه و منصور آقایی که دارای 9 روستا است با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 285 نفر تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد تراکم جمعیت بیشتر بعضی از روستاهای موردمطالعه به دلیل سیال بودن، پویایی و مجاورت به مرکز دهستان با شبکه درهم تنیده روستاهای تحت پوشش خود، منشأ شکل گیری پیوندها و جریان های سرمایه ای، کالایی و محصولات، اطلاعات و فناوری ها و نوآوری های متعدد شده اند، این فرآیند توأم با منابع درآمدی متنوع، وسعت زمین های کشاورزی زیر کشت، پذیرش و بهره گیری از نوآوری هایی نظیر بذرهای اصلاح شده به شیوه به نژادی مشارکتی و کشت حفاظتی، همراه با مهارت تجربی منتقل شده از کشاورزان استان همدان، بستر نوعی پایداری معیشتی و درنهایت تاب آوری فرامحلی را در شرایط خشکسالی برای روستاهای مذکور فراهم نموده است. نتایج این مطالعه می تواند پیشنهادهای کاربردی همکاری و هماهنگی دهیاران با مدیران و مسئولان جهاد کشاورزی، فرمانداری روانسر و سایر نهادهای مسئول برای حکمروایی خوب روستایی موردمطالعه به منظور تعدیل آسیب پذیری و افزایش تاب آوری روستاییان نسبت به خشکسالی داشته باشند.
شناسایی کانون شکل گیری توده های گردوغبار با استفاده از نگرش تنسوری (مطالعه موردی: شهرستان سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
یکی از این پدیده های غالب جوّی در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی جهان، گردوغبار است. یکی از عوامل این پدیده وزش بادهای شدیدی است که به دنبال تغییرات سریع فشار هوا و دما در موقع مشخصی از سال در منطقه رخ می دهد. ذرات گردوغبار یکی از چالش های مهم و اساسی در این مناطق هستند که ابعاد و اندازه های مختلفی دارند و در هوا پراکنده می شوند و می توانند مشکلات زیادی را برای محیط زیست و افراد آن مناطق ایجاد کنند؛ بنابراین بایستی اقدامات لازم جهت مقابله با آن صورت پذیرد که در اولین قدم برای این کار بایستی منشأ و کانون شکل گیری این توده ها شناسایی شود. این پژوهش به بررسی این موضوع در منطقه مطالعاتی شهر سبزوار پرداخته است. در این مطالعه ابتدا داده های سازمان هواشناسی بررسی شده و دو دوره زمانی با گردوغبار بالا در سطح شهر سبزوار انتخاب شده است. دوره های زمانی موردمطالعه شامل ماه ژوئن سال های 2008 و ماه مارس سال 2018 است. پس از تعیین دوره های زمانی، با استفاده از سامانه GEE تصاویر مربوط به شاخص AOD با ابعاد پیکسل 2 کیلومتر استخراج شده و مورد پردازش قرار گرفته است و سپس هر تصویر به صورت لایه های مجزا در تنسور ترسیم شده است. طبق نتایج به دست آمده در این پژوهش، منشأ شکل گیری توده های گردوغبار در سبزوار، در دشت های غربی شهر داورزن، در فاصله 70 تا 80 کیلومتری از منطقه موردمطالعه قرار گرفته است که این توده ها جابجا شده و به سمت شهر سبزوار امتداد می یابد و می تواند این شهر را تحت تأثیر ذرات گردوغبار قرار دهد.
مقایسه مدل های RUSLE و EPM در برآورد فرسایش و تولید رسوب با استفاده از GIS (مطالعه موردی: حوضه چم گردلان استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
339 - 371
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفی و کمی فرسایش با استفاده از مدل های تجربی برآورد فرسایش و رسوب، یکی از راهکارهایی است که از طریق آن می توان فرسایش خاک را تا حدودی کنترل و مقدار آن را به حداقل رساند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه دو مدل EPM و RUSLE در برآورد فرسایش و رسوب در حوضه چم گردلان استان ایلام انجام شده است. در این راستا، از عوامل مؤثر بر فرسایش شامل فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک، توپوگرافی، پوشش گیاهی و عملیات حفاظت خاک و همچنین ضرایب فرسایش مشاهده ای، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش، استفاده از زمین یا کاربری زمین، شیب متوسط زمین به درصد مورد استفاده در مدل های یاد شده استفاده شده و درنهایت مقدار فرسایش و رسوب تولید شده با توجه به مدل های ارائه شده محاسبه و با مقدار مشاهده شده در ایستگاه رسوب سنجی حوضه چم گردلان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد میزان رسوب برآوردی مدل RUSLE، 37/16 تن در هکتار در سال و در روش EPM، 49/21 تن در هکتار در سال برآورد گردید که با توجه به نزدیک تر بودن مقدار برآوردی RUSLE به مقدار رسوب مشاهده ای 58/16 تن در هکتار در سال، کارایی مدل RUSLE در برآورد رسوب منطقه موردمطالعه بیش تر است. درنهایت توصیه می شود، برای فازهای اولیه مطالعات توجیهی، اجمالی و شناسایی از مدل EPM و برای مطالعات تفصیلی و دقیق تر برآورد فرسایش و رسوب حوضه از روش RUSLE بهره گرفت.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در حوضه آبخیز میشخاص ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زﻣیﻦﻟﻐﺰشﻫﺎ، یکی از مخاطرات طبیعی هستند که جان و مال انسانها را تهدید می کنند. زمین لغزش ممکن است در یک منطقه ده ها، صدها و شاید هزارن هکتار از اراضی را در زمانی کوتاه تخریب نماید. این مخاطره سالهاست که در منطقه کوهستانی میشخاص استان ایلام، اراضی باغ میوه، مزارع، عرصه های جنگلی و مراتع، راه های ارتباطی، سکونتگاه های روستایی را تخریب نموده است. پهنه بندی خطر زمین لغزش جهت کنترل این مخاطره در این حوضه ضرورت دارد. هدف اصلی این تحقیق پهنه بندی مناطق خطر زمین لغزش در این حوضه آبخیز می باشد. یکی از روش های نوین جهت بررسی خطر زمین لغزش، روش شبکه عصبی مصنوعی می باشد .این روش نسبت به روش های دیگر دارای مزیت هایی است، توزیع آماری داده ها مستقل است و به متغیرهای آماری مخصوصی نیاز ندارد. در این تحقیق، ابتدا اقدام به تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش در حوضه انتخابی گردید. سپس ارتباط بین متغیرهای مستقل مانند شیب، سنگ شناسی، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از شبکه راه ها، فاصله از آبراهه ها، جهت شیب با مناطق تحت تاثیر زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. پس از تهیه نقشه های وزنی، این لایه ها در محیط نرم افزار ArcGIS به اطلاعات عددی تبدیل و پس از استاندارد کردن به نرم افزار MATLAB وارد شده و برنامه ای با ساختار پرسپترون با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا، نوشته شد. بعد از مشخص شدن ساختار شبکه عصبی مصنوعی و آموزش و آزمایش آن، نتایج مورد ارزیابی و خروجی شبکه در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی، تبدیل به نقشه خطر زمین لغزش شد. نقشه خطر حاصله به پهنه های مختلف خطر، طبقه بندی و مقدار زمین لغزش در هر پهنه آن محاسبه گردید. نتایج حاصل از بررسی عوامل نشان داد که در حوضه میشخاص ایلام سازند آسماری، طبقه شیب 10تا20 درصد، طبقه فاصله از گسل بیشتر از 500 متر، جهت شمال شرق، فاصله از آبراهه های بیشتر از 100 متر، باغات میوه حساس ترین کاربری ها و فاصله ازجاده بیشتر از 200 متر، حساس ترین طبقات نسبت به وقوع زمین لغزش و دارای بیشترین نسبت فراوانی وقوع زمین لغزش در حوضه می باشند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی نشان داد در حوضه میشخاص ایلام حدود 80 درصد زمین لغزش ها در پهنه های خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته اند.
تحلیل رابطه تغییرات کاربری بر تشدید پدیده فرونشست زمین در دشت دهگلان استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین به عنوان یکی از مخاطرات ژئومورفیک,سبب آسیب های جدی به زمین های کشاورزی, ساختمان های مسکونی, جاده ها و دیگر سازندها و بروز خسارت های زیست محیطی, اقتصادی و اجتماعی شده است. منطقه پژوهش بخشی از حوضه آبریز دریای خزر به مساحت تقریبی 50083 هکتار در شرق استان کردستان در شمال غربی ایران است. تغییرات شدید کاربری اراضی،افزایش تعداد چاه های عمیق و آثار پدیده فرونشست در دشت دهگلان ضرورت نیاز به بررسی تاثیر دو پارامتر مهم تغییرات کاربری زمین و برداشت آب های زیرزمینی بر نشست سطح زمین را نشان می دهد. .دراین پژوهش ابتدا به کمک 15 تصویرماهواره ای سنتینل- 2 و لندست 8 شاخص NDVI دشت بررسی و بهترین تاریخ برای تصاویر سنتینل-1 انتخاب شد. به این صورت 8 تصویر ماهواره ای سنتینل-1 طی بازه زمانی 8 ساله( 2014-2021) دانلود و تمامی تصاویر به کمک نرم افزار SNAP در هشت مرحله تحلیل و پردازش شد. جهت بررسی تغییرات کاربری اراضی (2021-2000) از 3 تصویر ماهواره ای لندست 7و8 استفاده شد. با اعمال تصحیحات اتمسفری و رادیومتری و درنهایت انجام روش طبقه بندی نظارت شده با استفاده از نرم افزار Arc GIS کاربری اراضی استخراج و میزان تغییرات آن بررسی شد. نتایج تداخل سنجی نشان داد که دشت دهگلان طی بازه زمانی 8 ساله در مجموع دچار 480 میلی متر فرونشست شده است. بطوریکه سالانه در این دشت 60 میلی متر فرونشست رخ داده است. در پایان با تهیه نقشه تغییرات کاربری،کلاس های اراضی کشاورزی آبی ومسکونی با نرخ 6.98 ، 1.47 درصد افزایش و کاربری های مرتع،جنگل و اراضی دیم با کاهش شدید روبه رو بوده است به صورتی که اراضی آّبی با8477 و مسکونی 672 هکتار افزایش مواجه شده است.
تحلیل تأثیر هم زمان چرخه های انسو، دوقطبی اقیانوس هند و نوسان شبه دو سالانه بر نوسان طوفان های گرد و غبار در نیمه غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
109 - 126
حوزههای تخصصی:
الگوهای پیوند از دور با اثر بر ایجاد و عدم ایجاد باد سبب می شوند ذرات گرد و غبار از سطح زمین به هوا بلند شده و طوفان های گرد و غباری ایجاد کنند. هدف این پژوهش، ارزیابی اثرات هم زمان دورپیوندهای ال نینو-نوسان جنوبی (ENSO)، دوقطبی اقیانوس هند (IOD) و نوسان شبه دو سالانه (QBO) بر نوسان طوفان های گرد و غبار نیمه غربی ایران است. برای این منظور، از کدهای طوفان گرد و غبار و دید افقی کمتر از ۱ کیلومتر در ۳۸ ایستگاه همدید نیمه غربی ایران طی دوره آماری ۱۹۸۷-۲۰۲۲ استفاده شد. با اعمال روش آماری، خروجی ها به محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انتقال یافت و پهنه بندی نسبت میانگین ها با روش درون یابی کریجینگ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که ارتباط معکوسی بین دورپیوندها با فراوانی گرد و غبار در اغلب ایستگاه های مورد بررسی وجود دارد که به ترتیب ۹۵ درصد، ۵۸ درصد و ۸۷ درصد از مساحت منطقه مورد بررسی را در شاخص های ENSO، IOD و QBO به خود اختصاص می دهد. بیشترین ضرایب همبستگی بین ۹۴/۰- تا ۱- در ایستگاه های پیرانشهر و خلخال مشاهده شد که در شاخص IOD در سطح اطمینان ۹۹ درصد معنی دار است. نتایج درون یابی نسبت میانگین گرد و غبار به میانگین بلندمدت سالانه نیمه غربی ایران نشان داد که هم زمانی فاز سرد ENSO با فاز منفی QBO بیشترین تأثیر را بر افزایش گرد و غبار سالانه نیمه غربی ایران در بلندمدت داشته است در حالی که هم زمانی فاز مثبت IOD با فاز مثبت QBO با اثر کمتری در افزایش فراوانی گرد و غبار همراه است.
بررسی تأثیر پل بر روی پهنه سیل گیر رودخانه با استفاده از نرم افزارهای HEC-RAS و Arc-GIS (مطالعه موردی: پل سرنق بر روی رودخانه زولا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
47 - 62
حوزههای تخصصی:
رودخانه زولا مهم ترین رودخانه آب شیرین استان آذربایجان غربی است. این رودخانه زهکش آب های سطحی حوزه آبریز دریاچه ارومیه است. پل سرنق بر روی این رودخانه در مسیر جاده سرنق- سلماس قرار دارد. وقوع سیل با دوره بازگشت بالا و مخرب در نواحی همجوار رودخانه ها بخصوص در مجاورت مناطق مسکونی شهری و روستایی موجب به وجود آمدن خسارات جانی و مالی بسیاری می شود. ازاین رو بررسی رفتار هیدرولیکی رودخانه ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در مطالعه حاضر به بررسی حد بستر رودخانه زولا و پهنه سیل گیر آن تحت تأثیر سازه پل پرداخته شد. در این راستا محدوده پل جاده سرنق با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS موردمطالعه قرار گرفت که با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:2000 رودخانه زولا و نرم افزار ArcGIS و الحاقیه HEC-Geo RAS و نرم افزار HEC-RAS تحلیل جریان با لحاظ دبی های با دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50 و 100 ساله انجام شد. بدین منظور دو حالت مد نظر قرار گرفته و بررسی گردید؛ حالت اول مربوط به شبیه سازی جریان در حالت طبیعی بوده و در حالت دوم به شبیه سازی جریان با وجود پل پرداخته شد. پل ها با توجه به شرایط منطقه براساس دبی با دوره بازگشت 25 ساله بررسی و با دبی سیلاب 100 ساله کنترل گردید. همچنین ارزیابی حد بستر برای شرایط قبل از احداث پل و شرایط کنونی انجام گرفته است. نتایج نشان داد با کاهش عرض رودخانه از حدود 225 متر به 32 متر در اثر احداث پل و کاهش سرعت به 38/0، پس زدگی جریان آب و رسوب گذاری در بالادست پل و افزایش سرعت جریان به 17/5 و فرسایش و کف کنی رودخانه پائین دست پل گردیده است که جهت جلوگیری فرسایش در پائین دست پل می بایست سازه تثبیت بستر اجرا گردد.
رفتارشناسی فضایی – زمانی فعالیت مجدد زمین لغزش قدیمی روستای حسین آباد کالپوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
314 - 343
حوزههای تخصصی:
لغزش های قدیمی یکی از عوامل شکست دامنه ها و وقوع لغزش های جدید در جهان هستند که با فعالیت مجدد خود، تهدید بزرگی را برای زندگی بشر، زیرساخت ها و سازه های مسکونی در مناطق شهری و روستایی به وجود می آورند. در این پژوهش، فعالیت لغزش قدیمی روستای حسین آباد در شمال استان سمنان، با استفاده از تصاویر سنتینل 1 و تکنیک تداخل سنجی راداری PSI در بازه زمانی 2018-2020 ارزیابی شد. سپس با استفاده از مشاهدات میدانی، ارزیابی آسیب پذیری ساختمان ها (BVA) و ارتباط مکانی آسیب آن ها با ژئومورفولوژی لغزش، رفتار فضایی- زمانی فعالیت لغزش قدیمی، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تکنیک PSI نشان می دهد میانگین نرخ جابه جایی به ترتیب در مدار صعودی و نزولی 19-12- و 16-22- میلی متر در سال است. این لغزش در تابستان حرکت خود را آغاز نموده و در دوره پربارش باران با 35- میلی متر بیشترین نشست را در بدنه اصلی و پای لغزش تجربه کرده است. مشاهدات الگوی ترک و ارزیابی آسیب پذیری ساختمان ها نیز نتایج تداخل سنجی راداری را تأیید می نماید. بیش از 70 درصد ساختمان ها به دلیل بالاآمدگی و نشست خاک در بدنه اصلی و پای لغزش تخریب شده اند. همچنین در پنجه لغزش و مرزهای جانبی خسارت کمتری به ساختمان ها وارد شده است. این امر نشان از افزایش تغییرات در داخل توده اصلی لغزش قدیمی و حرکت مجدد آن به صورت لغزش چرخشی در دوره پربارش سال 2019 دارد.
آشکارسازی تفاوت های دمایی ناشی از تغییرات کاربری شهری و حومه (مورد مطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
217 - 242
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان ارومیه و ارتباط آن با دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی دوره 1990 تا 2019 نگاشته شد. بدین منظور کاربری های اراضی شهرستان با استفاده از 50 موقعیت نمونه زمینی حاصل از ترکیب مرئی تصاویر لندست با به کارگیری الگوریتم طبقه بندی نظارت شده در محیط GIS طبقه بندی و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اراضی شهری با تغییرات چشمگیری روبرو بوده است. بررسی دمای سطحی کاربری های مختلف با استفاده از الگوریتم دمای درخشندگی نشان داد اراضی فاقد پوشش گیاهی با 5/33 درجه سلسیوس بالاترین دما را داشته اند؛ درحالی که کمترین میانگین دما با 4/25 درجه سلسیوس مربوط به کاربری باغات بوده است. از لحاظ تغییرپذیری دما، پهنه باغات با 5/7 درجه سلسیوس متغیرترین میانگین فضایی دما را داشته اند؛ درحالی که پهنه کشاورزی آبی با 2.1 درجه سلسیوس کمترین میزان انحراف معیار فضایی دما را داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین تفاوت دمایی و تغییرات کاربری اراضی نشان داد ضریب همبستگی بین تغییرات دمایی و تغییرات پهنه های شهری برابر 86/0 و در پهنه کشاورزی آبی برابر 82/0 بوده است. کاربری باغات، اراضی بایر و پهنه باتلاقی نیز همبستگی بین تغییرات دوره ای کاربری اراضی و تغییرات دما بیش از 8/0 بوده است و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار هستند؛ اما در سطح پهنه های مراتع، کشاورزی دیم و پهنه آبی، همبستگی یا ارتباط معنی داری در سطح اطمینان مذکور مشاهده نگردید.
پهنه بندی پتانسیل شدت بیابان زایی با استفاده از مدل های امتیازی مورا و آراس در زیر حوضه آبخیز یزد- خضر آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی پدیده ها به منظور شناخت و ارزیابی وضع کنونی، به عنوان پایه تصمیم گیری، از ملزومات مدیریت علمی منابع طبیعی می باشد، بنابراین در مدیریت عرصه های بیابانی نیز به منظور پیشگیری از پرداخت هزینه های گزاف تصمیم گیری نادرست نیاز به روش های قوی و مستدلی در شناخت وضع فعلی و روند توسعه می باشیم، براین مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی مناسب جهت پهنه بندی توزیع فضایی خطر بیابان زایی با استفاده از تکنیک های امتیازی مورا، آراس و استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در زیرحوضه یزد- خضرآباد می باشد. از این رو در ابتدا پس از تعیین واحدهای کاری به روش ژئومرفولوژی، اهمیت شاخص ها در هر واحد بر مبنای روش دلفی به دست آمد و اهمیت شاخص ها نسبت به هم از روش آنتروپی شانون برآورد شد، سپس ماتریس تصمیم شکل گرفت و بعد از موزون سازی، پتانسیل شدت بیابانزایی با محاسبه ضریب مطلوبیت از روش امتیازی مورا و آراس برآورد شد. نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته از هر دو مدل نشان داد که واحد اراضی کشاورزی کوهستانی و کشاورزی دشتی، واجد بیشترین پتانسیل بیابان زایی می باشند که 7135 هکتار (11/9 %) از کل منطقه مطالعاتی را در برگرفته اند. بیشترین اراضی منطقه، تحت تاثیر بیابانزایی با شدت نسبتاً متوسط (III) قرار دارد و ارزش کمی پتانسیل بیابانزایی برای کل منطقه از مجموع شاخص ها در کلاس متوسط (IV) به دست آمد.. بنابراین پیشنهاد می شود که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابان زایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
بررسی سرعت و جهت باد بیشینه در ایستگاه های همدیدی شرق دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
197 - 221
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت باد از دیدگاه مخاطرات و پتانسیل های آن، بررسی این موضوع موردتوجه محققان کشورهای مختلف است. استان آذربایجان شرقی در شرق دریاچه ارومیه و یکی از مناطق بادخیز کشور قرار دارد و به علت هم جواری با بستر نمکی حاصل از خشک شدن دریاچه ارومیه، در معرض مخاطرات زیست محیطی و بهداشتی است. در این تحقیق سرعت، روند تغییرات و جهت باد بیشینه 16 ایستگاه همدیدی واقع در شرق دریاچه ارومیه در دوره 1401-1394 بررسی شد. برای تعیین روند تغییرات سرعت باد از آزمون ناپارامتری من- کندال و تخمین گر شیب سن و برای بررسی جهت باد از نمودار گلباد استفاده شد. مطابق نتایج، تغییرات سرعت باد بیشینه فقط در دو ایستگاه شبستر و سهند به ترتیب با شیب 089/0+ و 070/0+ روند افزایشی معنی دار و در ایستگاه های تبریز، ملکان و مراغه به ترتیب با شیب 058/0، 037/0- و 092/0- روند کاهشی معنی دار داشت و در ایستگاه های کلیبر، میانه، جلفا، بستان آباد، بناب و سراب بدون روند بود. مطابق نمودارهای گلباد، در اکثر ایستگاه ها جهت باد غالب از سمت غرب و جنوب غربی است که این موضوع می تواند در آینده موجب افزایش بیماری های تنفسی در اثر طوفان های نمکی برخاسته از بستر خشک دریاچه ارومیه در استان های شرقی آن شود. به طورکلی علت این امر می تواند مرتبط با گرادیان فشار با توجه به توپوگرافی و وجود ارتفاعات کوه سهند در منطقه، اصطکاک سطحی با توجه به مشخصات جغرافیایی، کاربری اراضی و وجود ساختمان ها در مناطق شهری و دیگر عوامل جغرافیایی مرتبط با این مسئله باشد. فراوانی بادهای شدید در همه ایستگاه ها زیاد بوده و بیش از %50 از بادهای بیشینه در همه ایستگاه ها سرعتی بیش از m/s 11/11 دارند. اگرچه نتایج این تحقیق لزوم توجه به آسیب پذیری مناطق شرقی دریاچه ارومیه از نظر مخاطرات محیطی را نشان می دهد، ولی از دیدگاه انرژی، نشانگر پتانسیل مناسب این منطقه برای تولید انرژی بادی است.
پهنه بندی توده های جنگلی مستعد زوال بلوط زاگرس با استفاده از روش های یادگیری ماشین (جنگل بلوط بلند در استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
91 - 106
حوزههای تخصصی:
جنگل های زاگرس به عنوان یکی از زیست بوم های ارزشمند ایران به شمار می آیند که زیستگاه جانوران و گیاهان متنوعی هستند. بحران های اخیر مانند گرم شدن کره زمین، خشکسالی و طوفان های گرد و غبار این زیست بوم را به خطر انداخته و باعث ضعیف شدن تک درختان یا گروه هایی از درختان منطقه شده است. زوال به عنوان یک اختلال و چالش مهم، درختان بلوط در منطقه زاگرس را تهدید می کند. هدف این مطالعه بررسی امکان پهنه بندی درختان مستعد زوال با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین است. منطقه مورد مطالعه 101 هکتار از جنگل های زاگرس میانی موسوم یه منطقه "بلوط بلند" واقع در استان چهارمحال و بختیاری را در بر می گیرد. آماربرداری زمینی به منظور برداشت وضعیت سلامت درختان در 37 عدد قطعه نمونه 1000 مترمربعی انجام شد. علاوه بر این نقشه واقعیت زمینی به صورت موردی بر اساس بررسی درخت به درخت در 11 درصد از سطح منطقه تهیه شد. پس از انجام تحلیل تفکیک پذیری سه طبقه شامل "طبقه 1 خشکیدگی" با میزان خشکیدگی کمتر از 50 درصد، "طبقه 2 خشکیدگی" با میزان خشکیدگی بیش از 50 درصد و طبقه "سایر" شامل خاک لخت، جنگل تنک، جاده و بیرون زدگی سنگی برای طبقه بندی انتخاب شدند. در این مطالعه قابلیت چهار روش یادگیری ماشین شامل حداکثر احتمال، شبکه عصبی، جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان مقایسه شد. نتایج نشان داد که روش حداکثر احتمال می تواند بیشترین صحت کلی و ضریب کاپا را به ترتیب معادل 87/0 درصد و 73/0 ارائه دهد. همچنین در طبقه دوم مساحت خشکیدگی زیادتر است و بیانگر این است که میزان خشکیدگی منطقه رو به رشد است. پیشنهاد می شود با مطالعه مستقیم رفتار طیفی درخت در فرایند خشکیدگی و معرفی شاخص های طیفی مناسب، نسبت به شناسایی زود هنگام توده های در معرض خشکیدگی اقدام نمود.
ارزیابی داده های زمینی و تصاویر ماهواره ای در تحلیل گرد و غبارهای نیمه غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفر–زمین بوده و از نظر اقلیم شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده های دید افقی و سنجش از دور ماهواره ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می شود.طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفر–زمین بوده و از نظر اقلیم شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده های دید افقی و سنجش از دور ماهواره ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می شود.
واسنجی و ارزیابی شاخص وضع هوای آتش سوزی FWI در منطقه تالاب هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
45 - 60
حوزههای تخصصی:
تالاب ها از اکوسیستم های مهم جهانی هستند که انتظار می رود در برابر رخداد آتش سوزی های ناشی از تغییرات اقلیمی بسیار آسیب-پذیر باشند. اثرات نامطلوب اقلیمی سال های اخیر خطر وقوع آتش سوزی در محدوده تالاب هامون را افزایش داده است. یکی از روش-های پیش بینی وقوع آتش سوزی استفاده از شاخص های وضع هوایی آتش سوزی مانند FWI است. این شاخص که به طور گسترده در سراسر جهان بکار می رود، با در نظر گرفتن دمای هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد و بارش، اثر این عوامل بر خطر وقوع آتش سوزی را ارزیابی می نماید. در این مطالعه پس از تهیه لایه های رستری روزانه FWI در محدوده تالاب هامون، آستانه های جدید برای طبقات مختلف خطر آتش سوزی برآورد شد. در ادامه توانایی شاخص FWI در پیش بینی وقوع آتش سوزی بر اساس آستانه های جدید انجام شد. در بین پارامترهای هواشناسی، متوسط ماهانه سرعت باد بیشترین همبستگی را با تغییرات ماهانه شاخص FWI داراست. متوسط کل مقدار FWI در تمام منطقه بیش از 70 است. توزیع تجمعی مقادیر FWI در منطقه نشان داد که برای 75 درصد روزها (طی سال های 1998 تا 2021) مقدار FWI بزرگتر از 47 است. مقدار FWI برای نواحی شمالی تر به مراتب بالاتر از نواحی جنوبی تر است. نتایج آزمون روند من-کندال نشان دهنده روند افزایشی مقادیر FWI در سراسر منطقه است. نتایج نشان داد تفاوت قابل توجهی بین آستانه های جدید با مقادیر آستانه های استاندارد وجود دارد. به طوری که آستانه خطر بسیار بالا که در شرایط استاندارد برابر 38 است به 105 رسیده است. نتایج اعتبار سنجی نشان داد معیار AUC در پیش بینی خطر بسیار بالای وقوع آتش با در نظر گرفتن آستانه جدید، از 576/0 در شرایط استاندارد به 834/0 خواهد رسید. می توان گفت آستانه جدید FWI با دقت خوب و قابل قبولی توانسته خطر وقوع آتش سوزی در محدوده تالاب هامون را پیش بینی نماید.