فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
51 - 74
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده و تاریخی شهر بوشهر به دلیل جایگاه خود در مرکزیت شهر، مهم ترین محدوده شهر از نظر تمرکز خدمات تجاری، اداری، سیاسی و اقتصادی به شمار می رود که دارای مساحتی برابر با 492 هکتار است که با خطر سوانح طبیعی از جمله زلزله تهدید می شود. در این میان برنامه ریزان و مدیران شهری به منزله مهم ترین نهادهای درگیر در طراحی کالبد شهرها در پی آن هستند که در صورت وقوع این بحران در مدت کوتاهی حیات شهری به وضعیت گذشته خود بازگردد، بنابراین افزایش تاب آوری این بافت در برابر بلایای طبیعی به ویژه زمین لرزه ها به میزان زیادی در کاهش این خسارات و همچنین زمان بهبودی جوامع موثر است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، با هدف شناسایی شاخص ها و عوامل موثر بر تاب آوری کالبدی، به سنجش و مقایسه زیرمعیارهای کالبدی تاب آوری در محله های فرسوده شهر بوشهر می پردازد. جامعه آماری پژوهش را ساکنین محلات قدیمی و فرسوده دهدشتی، کوتی ، بهبهانی ، شنبدی، عالی آباد، سنگی، بن مانع، مخ بلند، دواس، خواجه ها، جلالی، جبری، صلح آباد، جفره تشکیل می دهدکه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 381پرسش نامه به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. به منظور ارزیابی اختلاف سطح تاب آوری محلات فرسوده شهر بوشهر از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده گردید و همچنین به منظور پی بردن به جزئیات این آزمون و بررسی اختلاف بین محلات مختلف از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشانگر آن است که درصد بالایی از بافت محلات فرسوده شهر بوشهر در برابر زلزله تاب آوری نامناسبی را دارا می باشد و نکته حائز اهمیت آن است که کاربری های حساسی نظیر مدارس و مراکز درمانی نیز در برابر زلزله به شدت آسیب پذیر هستند. آزمون فرضیه نشانگر آن است که محلات مورد مطالعه از نظر شاخص های کالبدی باهم تفاوت معناداری دارند.
ریز پهنه بندی خطر سیلاب در شهر لامِرد با استفاده از AHP، GIS و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
وقوع سیلاب به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی با اثرگذاری بالا در عرصه های شهری محسوب شده که محیط، انسان و دارایی های انسانی را به صورت دائمی مورد تهدید قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از م دل تحلیل سلسله مراتبی، منطق فازی و تلفیق آن با امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی، پدیده سیلاب در شهر لامِرد در جنوب استان فارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای ریز پهنه بندی خطر سیلاب از 8 معیار تاثیرگذار در سیل خیزی شهر لامرد شامل معیارهای طبیعی(فاصله از آبراهه، زمین شناسی، شیب) و انسانی(شبکه معابر، پل های شهری، کاربری های مسکونی، کاربری های کشاورزی - جنگلی و قابلیت اراضی) استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، پهنه مستعد خطر سیل به صورت نواری وسیع در امتداد شمال غربی - جنوب شرقی کشیده شده و بخش عمده ای از محدوده شهری لامرد را در برمی گیرد. این پهنه از محدوده زنگنه و نیرایی در شمال غرب حومه و حریم لامرد آغاز و بزرگراه مُهر- لامِرد، مناطق احمدآباد و زیارت را در بر می گیرد. این پهنه خطر سیل در امتداد خیابان مطهری، خیابان جمهوری و بلوار معلم تا انتهای جنوب شرقی شهر لامرد کشیده شده است. بنابراین بخش مهمی از شهر لامرد و حومه آن مستعد خطر سیلاب می باشند و حداقل نزدیک نیمی از محدوده در وضعیت هشدار قرار داشته و شرایط سیل خیزی بسیار مهیا است.
بررسی شاخص شدت زمستان در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت بحران حوادث اقلیمی به ویژه در خصوص نگهداری شریان های ارتباطی (جاده ها) در فصل زمستان اهمیت زیادی دارد و کشورها هرساله بودجه های فراوانی را به این امر اختصاص می دهند. این مطالعه برمبنای آمار 18 ایستگاه سینوپتیک در شمال غرب کشور در فصل سرد (از اول اکتبر تا آخر مارس) در دوره آماری 2015-1986 انجام و با توجه به عدم گزارش ارتفاع برف و مقدار تجمعی آن در ایستگاه های سینوپتیک کشور، در این پژوهش از مقدار تجمعی درجه روز یخبندان به عنوان شاخص استفاده شد. بررسی ها نشان می دهد که ایستگاه های سراب، ماکو و تکاب مهم ترین کانون های شدت زمستانی است و درعین حال ایستگاه تکاب شدیدترین فصل زمستان را در دوره موردمطالعه به خود اختصاص داده است. همچنین مشخص شد که سال 1988 به عنوان سردترین و 1998 به عنوان گرم ترین زمستان منطقه بوده است. تحلیل سینوپتیک دوره آماری مورد بررسی مشخص نمود که آنومالی منفی ارتفاع ژئو پتانسیل به میزان 10- متر سبب سرمایش شدید در سال 1988 گردیده و نیز آنومالی مثبت آن با بیش از 35+ متر منجر به گرمایش غیرعادی فصل سرد در 1998 شده است.
اندازه گیری غلظت گاز رادون در آبهای زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
269 - 284
حوزههای تخصصی:
گاز رادون یکی از عوامل اصلی سرطان ریه محسوب می شود، انتشار این گاز در منابع آبی می تواند باعث مخاطرات زیست محیطی عمده ای شود. هدف از این تحقیق اندازه گیری غلظت گاز رادون محلول درآب های زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های فعال در منطقه است. در این راستا 40 نمونه آب از چا ه های محدوده دشت جیرفت تهیه و با استفاده از دستگاه RAD7 غلظت گاز رادون محلول در آنها محاسبه شد. طبق نتایج بدست آمده 67 درصد از چاه های منطقه مورد مطالعه دارای غلظت گاز رادون بیش از حد مجاز هستند. با انجام عملیات درونیابی، نقشه پهنه بندی میزان غلظت گاز رادون تهیه شد و منطقه مورد مطالعه به چهار کلاس بسیار بالا، بالا، متوسط و کم به لحاظ غلظت گاز رادون طبقه بندی شد. به طوری که منطقه ای در حدود 54000 هکتار در محدوده با غلظت بالا و خیلی بالا قرار دارد. در این بین شهر جیرفت در بخش غلظت بالای گاز رادون قرار گرفته است. جهت تعیین ارتباط بین غلظت بالای گاز رادون و گسل های منطقه از روش وزن های نشانگر استفاده شد. نتایج حاصل از این روش نشان می دهد که بین چا ه های دارای غلظت بالا و خیلی بالای گاز رادون و گسل های اصلی منطقه ارتباط بالایی وجود داشته و به لحاظ کمی بیشترین ارتباط در فاصله 1000 متری از گسل ها به دست آمد و با فاصله گرفتن از امتداد گسل ها این ارتباط نیز کمتر می شود.
ارزیابی ریسک اجرای طرح جنگلداری بر تغییرات تراکم مکانی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با رهیافت مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مدل سازی تغییرات مکانی تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با توجه به ساختار اکوسیستم جنگل و فعالیت های طرح جنگلداری به عنوان یک مخاطره زیست محیطی می باشد. واحدهای همگن محیط زیستی با استفاده از منابع اکولوژیکی و سیستم اطلاعات جغرافیایی ، تهیه گردید . در این تحقیق به کمک شبکه های عصبی مصن وعی ، تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل بر اساس متغیرهای اکولوژیکی و انسانی شبیه سازی شد. شبکه پرسپترون چندلایه با یک لایه پنهان و 4 نرون در هر یک از لایه های مخفی و آرایش نهایی 1-4-23، با توجه به بیشترین مقدار ضریب تبیین آزمون شبکه (معادل 8576/0) و کمترین مقدار میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق (به ترتیب معادل 866/0 و 736/0)، بهترین عملکرد بهینه سازی توپولوژی را نشان می دهد. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت، عوامل اکولوژیکی و انسانی شامل تراکم تاج پوشش توده، تراکم دام در جنگل، شدت فرسایش خاک و شدت کوبیدگی آن به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییرات پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل از خود نشان دادند. نتایج حاصله در این تحقیق در چهارچوب روش تجزیه و تحلیل سیستمی منجر به مدل سازی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل در ارزیابی مخاطرات محیط زیستی طرح های جنگلداری و طراحی سامانه پشتیبان تصمیم گیری شده است که می تواند راه گشای تصمیم گیری در مورد ساختار طرح و اجرای پروژه های مشابه در مکان های مشابه باشد.
تعیین فاکتورهای موثر بر آتش سوزی جنگل با استفاده از ترکیب مدل رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره و الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی: جنگل گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی فاکتورهای موثر بر آتش سوزی جنگل ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا سالانه مساحت زیادی از جنگل های جهان بر اثر آتش سوزی نابود می شوند و تکرار این اتفاق در بلندمدت می تواند خسارات جبران ناپذیری بر زمین و ساکنین آن وارد کند. با شناسایی این فاکتورها می توانیم زمان ها و نقاط دارای ریسک بالای آتش سوزی را شناسایی نمائیم و با وضع قوانین و سیاست های مدیریتی کارآمد، آموزش به مردم و نظارت بیشتر در جهت مقابله با عوامل محرک آتش برآییم. در این تحقیق سعی شده است فاکتورهای موثر بر آتش سوزی های جنگل گلستان شناسایی شود و برای این منظور از سه روش رگرسیون خطی چندگانه، رگرسیون لجستیک و رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره در ترکیب با الگوریتم ژنتیک استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که هر دو دسته فاکتورهای بیوفیزیکی و انسانی در آتش سوزی های منطقه مورد مطالعه دارای تأثیر هستند. از این میان تنها فاکتورهای حداقل دما و حداکثر سرعت باد در هر سه حالت موثر شناخته شدند. روش رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره در مقایسه با دو روش دیگر عملکرد بهتری از خود نشان داد. مقدار RMSE نرمال شده این سه روش برابر 4291/0 برای رگرسیون خطی چندگانه، 9416/0 برای رگرسیون لجستیک و 1757/0 برای رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره و مقدار R 2 آن ها نیز به ترتیب برابر 9862/0، 9912/0 و 9886/0 به دست آمد.
ارزیابی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت زرند با استفاده از تصاویر ماهواره ای و زمین آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
67 - 82
حوزههای تخصصی:
اافزایش جمعیت و در نتیجه آن افزایش تغییرات کاربری اراضی و بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی نه تنها باعث کاهش کمیت بلکه سبب تخریب کیفیت این منابع ارزشمند شده است. مطالعه و بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی می تواند به مدیریت صحیح استفاده از این منابع آبی کمک نماید. لذا هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی و همچنین مقایسه روش های مختلف زمین آمار در پهنه بندی کیفیت آب از لحاظ پارامتر های کیفی EC و SAR برای کشاورزی و آبیاری به کمک روش ویلکاکس می باشد. به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده های 2000 TM و 2015 OLI با استفاده از روش حداکثر احتمال، استفاده گردید. همچنین به منظور مقایسه تناسب مدل های برازش داده شده بر داده ها نیز از دو معیار خطای ریشه میانگین مربعات (RMSE) و ضریب همبستگی (R) استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که روش کریجینگ ساده با مدل واریوگرامی دایره ای با مقادیر RMSE معادل 19/1782 و R معادل 81232/0 برای پارامتر EC و روش کریجینگ معمولی با مدل واریوگرامی گوسی با مقادیر RMSE معادل 29534/3 و R معادل 79791/0 برای پارامتر SAR مناسب ترین روش ها در جهت پهنه بندی کیفیت منابع آب بودند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که طی سال های مطالعاتی در منطقه مورد نظر، افزایش وسعت کاربری های شهری و کشاورزی و نیز افزایش 13 درصدی تخریب آب زیرزمینی رخ داده است که از جمله عمده ترین دلایل آن می توان به برداشت بی رویه جهت مصارف شهری و کشاورزی اشاره نمود. به طور کلی در پی افزایش وسعت کاربری های شهری و کشاورزی در منطقه طی سال های مطالعاتی، افزایش 2 درصدی آلودگی از لحاظ پارامتر EC و نیز افزایش 5/5 درصدی آلودگی از لحاظ پارامتر SAR در منابع آب زیرزمینی رخ داده است.
ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی آبخوان دشت عجب شیر به منظور پیشگیری از خطرات آلودگی و اعمال مدیریت بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
53 - 66
حوزههای تخصصی:
منابع آب زیرزمینی دارای اهمیت فراوانی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری این منابع جهت پیش گیری از آلودگی و حفاظت آن ها جزو اولویت های سازمان های زیست محیطی محسوب می شود. دشت عجب شیر در استان آذربایجان شرقی و در شمال غرب ایران واقع شده است. تحقیق حاضر با هدف تهیه نقشه های آسیب پذیری ذاتی آبخوان دشت عجب شیر با استفاده از روش های DRASTIC و GODS انجام یافته است. پارامترهای مدل دراستیک شامل عمق سطح ایستابی، تغذیه ی خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، محیط غیراشباع و هدایت هیدرولیکی آبخوان هستند. در مدل GODS نیز از چهار پارامتر نوع آبخوان، منطقه غیر اشباع، عمق آب زیرزمینی و نوع خاک استفاده می شود. تهیه لایه های هر مدل و رتبه بندی و وزن دهی آن ها در محیط نرم افزار ArcGIS انجام یافته است. سپس نقشه های آسیب پذیری از هم پوشانی این لایه ها تهیه شده است. در مدل دراستیک، منطقه مورد مطالعه در چهار طبقه آسیب پذیری خیلی کم (48/13 درصد)، کم (43/55 درصد)، متوسط تا کم (69/28 درصد) و متوسط تا زیاد (08/3 درصد) تقسیم شده است. مدل GODS منطقه را در سه طبقه آسیب پذیری کم (36/43 درصد)، متوسط (42/52 درصد) و زیاد (21/4 درصد) تقسیم نموده است. به طور کلی آسیب پذیری سطح عمده ای از آبخوان در هر دو روش کم و متوسط ارزیابی شده است، در حالی که بیشترین آسیب پذیری در هر دو روش سطح بسیار کوچکی از منطقه را پوشش داده است.
بررسی تأثیر متقابل نوسانات سریع دریای خزر و بیلان رسوبی در تغییرات خط ساحلی محدوده مورد مطالعه (سواحل رودخانه تجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسانات سطح دریای خزر نسبت به سایر دریاها و دریاچه ها سریع تر است. دریای خزر چندین دوره نوسانات شدید را در دهه های اخیر تجربه کرده است و این امر منجر به جابجایی خط ساحل در هر دوره از تغییرات تراز شده است. هدف این پژوهش بررسی تغییرات خط ساحلی دریای خزر در سواحل رودخانه تجن از سال 1334 تا 1395 است. داده های مورداستفاده در این پژوهش شامل عکس های هوایی و تصاویر گوگل ارث در سری های زمانی مختلف و همچنین آمار مربوط به دبی آب و رسوب رودخانه تجن است. برای انجام محاسبات موردنظر از نرم افزارArc GIS 10.3 و اکستنشن DSAD استفاده شد. محاسبات در 3 بازه زمانی که تراز دریا روند افزایشی یا کاهشی داشته است انجام شد و تغییرات خط ساحل در هر بازه زمانی به صورت مجزا بررسی گردید و نهایتاً با داده های دبی آب و رسوب تجزیه وتحلیل صورت گرفت. نتایج نشان می دهد میزان نرخ نقطه نهایی (ٍEPR) در بازه زمانی اول که کاهش تراز دریا رخ داده رقم76/1 است و در بازه زمانی دوم که افزایش تراز آب وجود دارد رقم نقطه نهایی90/11- است. در بازه زمانی سوم مجدداً کاهش تراز آب رخ د اده و میزان نقطه نهایی 95/5 است. نتایج بیانگر آن است که در این بخش از سواحل دریای خزر وضعیت پیشروی و پس روی ساحل دقیقاً منطبق با تغییرات تراز آب دریا است و پس از بررسی دبی آب و رسوب در هر بازه زمانی مشخص گردید که میزان دبی آب و رسوب نیز در تطابق کامل با فرسایش و رسوب گذاری ساحل است و درمجموع تمام عوامل در محل قرارگیری خط ساحل مؤثر هستند و تفکیک میزان اثرگذاری هر یک از عوامل بسیار دشوار است.
تولید سرمایه و آسیب محیط زیست مناطق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
157-178
حوزههای تخصصی:
رشد مخاطرات محیطی در عصر حاضر که هر روز بیش از پیش، دامن گیر حیات و زندگی انسانی است، توجه عقلایی به نوع برخورد و ارتباط با طبیعت از سوی بشر را ضروری می نماید. تولید سرمایه و کسب ارزش افزوده از فعالیت های بخش صنعت از زمینه هایی به شمار می رود که در تقویت ارتباط انسان و محیط دارای نقش ویژه و روبه تزایدی است. بر این اساس، تلاش شده است تا ضمن تحلیل فضایی و زمانی میزان خطرآفرینی و صدمات صنایع در مناطق کشور، به برآورد نسبت صدمات فعالیت های محیط زیستی کارگاه های صنعتی به میزان ارزش افزوده کسب شده از صنایع در هر یک از استان های ایران طی دوره 92-1388 پرداخته شود. هفت شاخص مورد استفاده قرار گرفته است که اطلاعات آن از مرکز آمار ایران به دست آمد. برای تحلیل داده های تحقیق از برخی الگوریتم های آمار فضایی و نماگرهای آمار کلاسیک در محیط نرم افزاری GIS و GEO Da TM استفاده شده است. نتیجه ی به دست آمده این است که روز به روز صنایع در ایران، زیست ناسازگارتر شده و با تشدید آسیب های وارد به محیط زیست، به گسترش و شدت مخاطرات محیطی علیه محیط های انسانی دامن زده است. همچنین اینکه، عمدتاً ارزش افزوده کسب شده در بخش صنعت مناطق، بیشتر برپایه ملاحظات اقتصادی بوده و چندان سودمندی زیست محیطی آن، در نظر گرفته نشده است.
بررسی رفتار آشوبناک فرایندهای ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.71338
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوگ ها معمولاً به عنوان یک اصل ضروری به تشریح گذشته و حال پرداخته و آینده فرایندها را پیش بینی می کنند تا ماهیت و سرعت تغییرات را درک نمایند. آشوب به معنای نظم در بی نظمی است. این پژوهش بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی، سعی دارد رفتار آشوبناک فرایندهای ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز قزل اوزن را موردمطالعه قرار دهد. به این منظور تغییرات سطح اساس، اسارت و انحراف رودخانه، قطع ناگهانی سطوح تراکمی، مخروط های افکنه متداخل، سلول های هیدروژئومورفولوژیکی، دومینوی ژئومورفولوژیکی، گنبدهای نمکی و ضریب فرسایش قهقرایی در زیرحوضه های قزل اوزن موردمطالعه قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که آثار تغییرات سطوح اساس محلی در دو ژئونرون بیجار و زنجان رود به صورت سطوح تراکمی منعکس شده است. همین تغییرات منجر به اسارت و انحراف رودخانه های قلعه چای، مهرآباد و انگوران چای شده است. تغییر سطوح اساس در ژئونرون طارم در دو طرف قزل اوزن بیش از 10 مخروط افکنه متداخل برجای گذاشته است. شبکه ژئونرونتیکی حوضه از عوامل مختلفی متأثر شده که از تجمع آن ها به عنوان سلول یادشده است. توزیع سلول های لیتولوژیکی و تکتونیکی موجب فرسایش خطی یا خط در سطح رودخانه شده است. انرژی ناشی از تغییرات سطح اساس برون حوضه ای، از بالاترین رتبه آبراهه یک حوضه، مانند مهره های دومینو تا آبراهه های رتبه یک منتقل می شود. در برونزد گنبدهای نمکی قزل اوزن، علاوه بر دیاپیر و زمین ساخت، کاوش و حفر رودخانه های حوضه قزل اوزن نقش اساسی داشته اند. بعد فرکتال بین 1 تا 2 اکثر زیرحوضه ها حاکی از فرکتال خط در سطح است. بعد فرکتالی بالاتر از 2 در بقیه زیرحوضه ها، دال بر فرکتال در سطح است. میانگین ضریب فرسایش قهقرایی در رتبه یک آبراهه های زنجان و طارم دلالت بر تخلیه ماده و انرژی ژئونرون طارم به صورت خطی دارد.
بررسی تغییر پذیری مخاطره جزیره گرمایی با توجه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
103-120
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری به عنوان یکی از مخاطرات محیطی نو ظهور شرایط زیست محیطی دشواری را برای ساکنان شهرها به وجود آورده. هدف این مطالعه ارزیابی تغییر پذیری فضایی و مکانی جزیره گرمایی شهر اصفهان با توجه به نقش کاربری اراضی می باشد. میکروکلیمای پژوهش حاضر 2/190 کیلومتر مربع از شهر اصفهان است که برای تحلیل رابطه بین تغییرات کاربری و پوشش زمین بر جزیره گرمایی شهر اصفهان از تصاویر لندست 7 (سنجنده TM و ETM+ ) و لندست 8 ( سنجنده OLI/TIRS ) در تاریخ 20 جولای 1989، 17 آگوست 2005، 18 آگوست 2014، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نواحی شهری دارای 31 درصد تغییرات در جهت مثبت بوده این در حالی است که مساحت اراضی کشاورزی و فضای سبز با 25 درصد کاهش مواجه شده است. بررسی شدت جزیره ی گرمایی نشان می دهد هسته های پر حرارت متعلق به اراضی نامرغوب و اراضی بایر با میانگین 33/37 و 5/36 بوده است همچنین بیشترین مساحت طبقه دمایی در سال 1989 و 2005 مربوط به طبقه دمایی گرم بوده این در حالی است که در سال 2014 درصد طبقات دمایی متوسط 8/63 درصد را به خود اختصاص داده است .توزیع تغییرات مکانی جزیره گرمایی در شهر اصفهان نیز نشان می دهد که جزایر گرمایی به مرور زمان تغییر مکانی داشته است به طوری که در سال 2014 به لکه هایی در اطراف شهرک های جنوبی شهر، مناطق نظامی و اراضی بایر در نیمه جنوبی، قسمت هایی در شمال غرب و شمال شرق و لکه های کوچکی در شرق اصفهان محدود شده است. به عبارتی نتایج این پژوهش نشان داد که گسترش شهر عامل اصلی افزایش دمای سطح و گسترش جزیره گرمایی نمی تواند باشد بلکه نوع کاربری سایر اراضی در افزایش یا کاهش دما نیز موثر بوده است.
تحلیل گستره فضایی عناصر آلاینده در محدوده شهری باقرشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
163 - 178
حوزههای تخصصی:
دشت آبرفتی جنوب ری از دهه 1330 به واسطه نزدیکی به تهران و خطوط ارتباطی، داشتن زمین های هموار و منابع آب، کانون استقرار صنایع عظیمی چون پالایشگاه نفت تهران و مجموعه های مرتبط گردیده که آلایندگی خصلت ذاتی همه آنهاست. هدف این تحقیق بررسی منابع آلایندگی و گستره فضایی عناصر آلاینده، مشتمل بر ترکیبات نفتی، نیکل، وانادیم، روی و گوگرد در هوا، خاک و گیاهان در محدوده شهری باقرشهر بوده است. محدوده مطالعاتی در 4 کیلومتری جنوب شهر تهران قرار گرفته و 5/551 هکتار وسعت دارد. منبع داده ها، سنجش های مستقیم صورت گرفته به کارفرمایی شهرداری باقرشهر بوده که با استفاده از ابزارIDW در سیستم اطلاعات جغرافیایی میان یابی شده و تفسیر نتایج، از روی نقشه های حاصل، صورت پذیرفته است. یافته های تحقیق گویای سطح بالای آلودگی در هوا، خاک و گیاهان است. در نیمی از اوقات، غلظت ذرات معلق در هوا فراتر از حد استاندارد بوده و برای خاک ها نیز میانگین رقم mg/kg15362 ترکیبات نفتی درخاک، روشنگر شدت آلودگی هاست. پهنه بندی کلی آلاینده ها نشانگر آلودگی بیشتر نواحی جنوب شرقی شهر است که با پهنه بندی آلاینده ها در خاک انطباق زیاد داشته و با پهنه بندی در گیاهان نیز کم و بیش منطبق است اما با پراکندگی آلاینده های هوا منطبق نمی باشد. منشاء آلودگی های جوی، صنایع منطقه، عملیات بارگیری و حمل سوخت و حمل و نقل بوده است. نفوذ آلودگی ها به خاک و گیاهان کمتر از منشاء جوی بوده و عبور کانال فاضلاب وآبیاری فضای سبز با آب های آلوده چاه هایی که در داخل و اطراف شهر قرار دارند در پراکنش آلودگی ها تاثیرگذار بوده اند.
پهنه بندی خطر فروچاله ها با استفاده از روش وزن شواهد مطالعه موردی: دشت کبودر آهنگ-فامنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عواقب و آثار فعالیت های انسانی در چند دهه اخیر گاه چنان مخرب و غیرقابل بازگشت به حالت اولیه بوده که توجه همه اقشار را به خود جلب کرده است. یکی از این اثرات، فروچاله هایی است که در بخش های مختلف سیاره زمین و ازجمله ایران، استان همدان و به صورت متمرکز در دشت کبودر آهنگ-فامنین اتفاق افتاده است. دراین ارتباط، پژوهشگران معتقدند که مهم ترین پیامد های برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، حفر چاه های غیرمجاز و فعالیت نیروگاه حرارتی شهید مفتح، تغییر پارامترهای خاکی و پیدایش فروچاله های منطقه است. بدین منظور کلیه اطلاعات زمین شناسی، گسل، هیدرولوژیکی، ارتفاعی، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی و راه های منطقه با استفاده از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی و تصاویر Google Earth استخراج و جهت بررسی روند فروچاله ها با توجه به تعداد و تراکم آن ها در نرم افزار GIS وزن دهی گردید. نتایج نشان می دهد که تراز آب های زیرزمینی، زمین شناسی، کاربری اراضی و دامنه ارتفاعی از مهم ترین عوامل اثرگذار در ایجاد فروچاله است؛ اما نقش عوامل خارج از منطقه و در بخشی دورتر از فروچاله ها که باعث افت شدید آب های زیرزمینی شده است، در یک دید فضایی اهمیت بیشتری دارد. احداث سد اکباتان بر روی مهم ترین رودخانه تأمین کننده آب دشت های موردمطالعه، گسترش شهر همدان و تغییر کاربری اراضی اطراف آن ازجمله در شهر بهار به کشاورزی، مانع از رسیدن آب به دشت های کبودرآهنگ و فامنین همانند سابق شده و افزایش تقاضای آب در پایین دست به همراه شرایط مساعد محیا شده از قبل (انحلال آهک) باعث ایجاد فروچاله های متعدد شده است.
برآورد حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و شاخص آنتروپ ی مطالعه موردی: ارتفاعات شهرستان دالاهو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
165-180
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها بخصوص در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، یکی از شناخته شده ترین مخاطرات طبیعی در جهان هستند و نتایج آنها به ویژه در مناطق شهری می تواند تهدیدی مستقیم برای زندگی و اقتصاد مردم در معرض خطر باشد. در این مطالعه به تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دامنه های شهرستان دالاهو با استفاده از مقایسه ی شاخص آنتروپی و رگرسیون لجستیک پرداخته شده است. پارامترهای مورد مطالعه در تهیه نقشه LSM شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رود، فاصله از جاده، فاصله از گسل، کاربری اراضی، لیتولوژی و بارش هستند. هر یک از پارامترها با توجه به تأثیر بر مخاطره لغزش، طبق نظرات کارشناسی امتیازدهی شده و به صورت رستری به عنوان لایه های اصلی در شاخص آنتروپی بکار گرفته شده اند. ماتریس آنتروپی برای هر یک از عوامل محاسبه شده، و در محیط GIS نقشه پهنه بندی زمین لغزش منطقه، تهیه شده است. در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک با توجه به متغیرهای مستقل( پارامترهای مؤثر بر لغزش) و متغیر وابسته(داده های زمین لغزش) به تعیین بهترین معادله اقدام شده و با استفاده از ضرایب مربوط به هر یک از متغیرهای مستقل، نقشه LSM منطقه مورد مطالعه تهیه شده است. جهت اعتبار سنجی مدل ها، با استفاده از 30 درصد نقاط لغزشی، منحنی ROC ، ترسیم شده و مساحت زیر منحنی( AUC ) محاسبه شده است. نتایج اعتبار سنجی نشان داده که شاخص مدل آنتروپی( AUC = .86 .) نسبت به مدل رگرسیون لجستیک ( AUC= .80 ) در تولید نقشه های حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از صحت بیشتری برخوردار است.
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.78235
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست که با استفاده از شاخص میزان انتشار گاز دی اکسید کربن به عنوان یکی از اصلی ترین شاخص های نشان دهنده گرم شدن کره زمین قلمداد می شود، موضوع بررسی این تحقیق است. عواملی مانند مصرف انرژی، صادرات، تراکم جمعیت و تولید سرانه بیشترین سهم را در تولید و انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. مسئله این پژوهش به دست آوردن رابطه ای تجربه ای بین عوامل یادشده و انتشار دی اکسید کربن در کشورهای مورد مطالعه است. روش پاسخگویی به مسئله مزبور از طریق تحلیل اقتصادسنجی داده های پانلی برای کشورهای خاورمیانه در سال های 1990 تا 2015 است. داده ها نیز از سایت بانک جهانی دریافت شده است. لازم به ذکر است که داده های مورد نیاز پژوهش از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شده است. درواقع با توجه به متغیرهای احتمالی مؤثر بر میزان انتشار دی اکسید کربن که در مبانی نظری بیان شده است، این تحقیق، تأثیر آن متغیرها را برای کشورهای خاورمیانه آزمون کرده و معنی داری و یا عدم معنی داری آن ها را برای کشورهای حوزه خاورمیانه نشان داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیر عوامل تولید سرانه، تراکم جمعیت و میزان مصرف انرژی سرانه بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی دار است، درحالی که تأثیر صادرات سرانه کشورها بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی داری نیست، همچنین نتایج این مطالعه، فرضیه محیط زیستی کوزنتس مبنی بر وجود رابطه U شکل معکوس بین رشد اقتصادی و میزان انتشار گاز دی اکسید کربن را برای کشورهای مورد نظر تأیید می کند.
تحلیل آماری فراوانی وقوع گردوغبارهای استان یزد و الگوسازی آنها براساس عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
121-142
حوزههای تخصصی:
گردوغبار به عنوان یکی از مخاطرات محیطی مناطق خشک و ازجمله ایران مرکزی باعث ایجاد معضلات زیست محیطی بسیار شده است که لزوم مطالعه و مدیریت بحران آن را در مجامع علمی و اجرایی تایید می کند. پژوهش حاضر سعی دارد تأثیرسنجی عناصر اقلیمی دما، بارش، رطوبت نسبی، تبخیروتعرق و همچنین پوشش گیاهی را بر فراوانی وقوع گردوغبارهای استان یزد در دوره 5 ساله (2009 تا 2014) ارزیابی کند. لذا پس از تعیین ایستگاه های سینوپتیک، اقدام به استخراج داده های گردوغبار براساس کد پدیده های هوای حاضر و مقادیر عناصر اقلیمی نمود و در گام بعد مبادرت به پهنه بندی فضایی آنها ازطریق روش های زمین آمار کرد. سپس داده های نمایه EVI از تصاویر MODIS با رعایت اصل تطابق زمانی استخراج گردید. نهایتاً جهت تخمین احتمال وقوع گردوغبار، انواع روش های رگرسیون ساده و چندگانه برازش داده شد و مناسبترین روابط با ارزش رجحانی بالاتر گزارش گردید. نتایج نشان داد بیشترین رابطه معنی دار بین فراوانی کل گردوغبار با تبخیروتعرق و رطوبت نسبی با ضریب تبیین 973/0 و 614/0 و انحراف برآورد 104/24 و 477/92 در سطح 99 و 95 درصد وجود دارد. همچنین حداکثر رابطه معنی دار گردوغبارهای خارجی با تبخیروتعرق و رطوبت نسبی با ضریب تبیین 968/0 و 621/0 و خطای برآورد 173/0 و 427/75 در سطح 99 و 95 مشاهده شد. گردوغبارهای داخلی با تبخیروتعرق و حداکثر دما با ضریب تبیین 770/0 و 371/0 و خطای برآورد 751/15 و 642/0 در سطح 95 درصد رابطه معنی دار دارد. نتایج رابطه سنجی گردوغبارهای کل، خارج و داخلی با عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی براساس روش اینتر حاکی از ارتباط معنی دار آنها به ترتیب با ضریب تبیین 994/0، 985/0 و 956/0 و خطای برآورد 13713/18، 55551/24 و 49989/10 در سطح 99 و 95 درصد می باشد که نشان از عملکرد سیستماتیک عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی در وقوع گردوغبار است.
ارزیابی وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی- جمعیتی شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
123 - 150
حوزههای تخصصی:
شهرستان رفسنجان در شمال غربی استان کرمان واقع شده و از شمال به بافق در استان یزد، از جنوب به بردسیر و سیرجان از مغرب به شهر بابک و از مشرق به کرمان محدود می شود. با توجه به وضعیت لرزه خیزی استان کرمان، میزان آسیب پذیری لرزه ای شهر رفسنجان سوال اساسی این پژوهش بوده است. به همین علت این پژوهش سعی دارد وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان در برابر زلزله را ارزیابی نماید. نتایج نشان می دهد که 51/13 درصد از پارامترهای کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان از آسیب پذیری بالایی برخوردار می باشند که از این مقدار 38/7 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط و 13/6 درصد نیز در پهنه با خطر لرزه خیزی کم قرار دارد. همچنین از مجموع 41/36 درصد از پارامترهای کالبدی و جمعیتی این شهر که از آسیب پذیری متوسط برخوردار است، 61/19 درصد آن در در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط و 81/16 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی کم قرار دارد. از طرفی فقط حدود نیمی (08/50 درصد) از پارامترهای کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان از وضعیت آسیب پذیری کم و مناسب برخوردار است که از همین مقدار هم 37/25 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط قرار داشته و فقط 7/24 درصد آن در پهنه کم خطر از نظر لرزه خیزی قرار گرفته است. لازم به هرچند طبق نتایج شهر رفسنجان از خطر لرزه خیزی بالایی برخوردار نیست ولی نتایج تحلیل لرزه خیزی حاکی از آنست که احتمال وقوع زلزله هایی با بزرگی 7 ریشتر امکان پذیر است. به همین علت با توجه به اینکه حدود 50 درصد از مساحت این شهر از نظر کالبدی و جمعیتی آسیب پذیر می باشد بنابراین برنامه ریزی کاربردی جهت کاهش خطرات احتمالی از اهمیت بالایی برخوردار است.
استفاده از روش تحلیل خوشه ای و رگرسیون چند متغیره در ارزیابی پتانسیل سنجی سیلاب با تاکید بر پارامترهای هیدروژئومورفولوژیکی (مورد مطالعه: حوضه آبخیز رودخانه مارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی سیل خیزی حوضه آبخیز مارون بوده که در طول سال های گذشته سیلاب های نسبتا شدیدی در آن رخ داده است. در ابتدا دبی حداکثر لحظه ای زیر حوضه ها تعیین و با کمک نرم افزار P10 و تحلیل فراوانی سیلاب و مشخص کردن توزیع لوگ نرمال، دبی با دوره بازگشت های مختلف برآورد شد. در ادامه 18 متغیر مختلف هیدروژئومورفولوژیکی اثرگذار بر سیل خیزی حوضه آبریز مارون انتخاب شد. برای تعیین مناطق همگن سیلاب و کاهش خطا در مدل سازی از روش تحلیل خوشه ای استفاده گردید. سپس با استفاده از نرم افزارSPSS و رگرسیون چند متغیره مدل های هیدروژئومورفولوژیکی سیلاب مناطق همگن در دوره های بازگشت مختلف تدوین گردیدند. پارامترهای موثر و مهم در مدل های رگرسیونی این مناطق در قالب 6 عامل خلاصه و بر مبنای آنها نقشه پتانسیل سنجی سیلاب حوضه ترسیم گردید. بر اساس این نقشه، زیرحوضه های همگن 1( 1، 2، 3 ، 4 ، 7، 8، 9 ، 10،17 ،20) با سیل خیزی زیاد، زیرحوضه های همگن 2( 5 ، 6 ، 11، 14 ، 16) با سیل خیزی متوسط، زیرحوضه های همگن3( 12 ، 13 ، 15 ،19 ) با سیل خیزی کم و زیرحوضه همگن 4( 18) با حساسیت و سیل خیزی بسیار زیاد مشخص شدند.
پیش بینی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه در استان خراسان رضوی با تحلیل های فضایی- زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
103-117
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های محیطی در سالیان اخیر در استان خراسان رضوی پدیده گرد و غبار است. بر این اساس پیش بینی فضایی- زمانی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه با استفاده از روش کریجینگ و با کمک نرم افزار R مورد بررسی قرار گرفت که در آن سرعت باد 15 متر در ثانیه و بیشتر و دید افقی زیر 1000 متر از نظر سازمان هواشناسی جهانی به عنوان روز گرد و غباری در نظر گرفته شد. پس از حذف همپوشانی داده ها از دو ماتریس فضایی- زمانی دید افقی و سرعت باد، آرایه SP Data به صورت ترکیبی از ماتریس و بردار در کلاس STFDF و STF ساخته شد. سپس تمامی مدل های تفکیک پذیر و غیر تفکیک پذیر، به مدل تجربی داده ها برازش داده شدند که تغییرنگار متریک با کمترین میانگین مربعات خطا به عنوان بهترین مدل برای پیش بینی تعداد روزهای گرد و غباری سالیانه انتخاب شد. خروجی مدل نشان داد که داده ها تا 5 سال دارای وابستگی فضایی- زمانی هستند، لذا می توان تا سال 2022 تعداد روزهای گرد و غباری را برآورد نمود. حدود اطمینان تعداد روزهای گرد و غباری در سطح 95% نشان داد در سال 2019 ایستگاه سبزوار با 56 روز بیشترین و ایستگاه گناباد با 26 روز کمترین تعداد روز گرد و غباری را خواهند داشت. همچنین پیش بینی ها نشان می دهد تعداد روزهای گرد و غباری در استان خراسان رضوی از 39 روز تا 42 روز در سال 2022 می رسد که روندی افزایشی دارد.