فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ویژه
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Voting is one of the most significant ways for individuals to make a say in the government’s decision-making. A ballot is the bedrock to democracy which may be also argued as a formal expression of choice for a candidate or a proposed solution to an issue. The low turnout rate in the recent Malaysian by-election in Johor, Malacca and Sarawak as well as the 15th General Election (GE15) has led to the discussion on the rights to vote and not to vote. The primary issue to be addressed in this article is whether the right not to vote violates morality in the political context and whether or not such a right constitutes freedom of expression. Furthermore, the relationship between the state and the people will also be studied further in order to determine the responsibilities of the people. The primary objective of this article is to determine the relationship between low voter turnout rates from certain groups of communities and the validity of their decision to vote or not to vote in a legal and moral paradigm. The authors will collect data from primary and secondary sources such as books and journals related to the right to vote and not to vote in different political systems. The authors will also analyze data from books, journals, articles and more to make reasonable comparisons between the democratic system in Malaysia and in other countries that discuss the right not to vote.
منطقه گرایی انرژی؛ مطالعه موردی مدیترانه شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
43 - 62
حوزههای تخصصی:
کشف ذخایر گاز، تاثیر قابل ملاحظه ای بر موازنه اقتصادی، ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه مدیترانه شرقی داشته است. توسعه میادین و انگیزه بازیگران دولتی برای استخراج و صادرات احتمالی باعث شده تا منطقه انرژی در مدیترانه شرقی شکل بگیرد. اگرچه در نظریات کلاسیک منطقه گرایی، تشکیل منطقه با قرابت جغرافیایی و انگیزه امنیتی بازیگران دولتی گره خورده و عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به عنوان عناصر وابسته و فرعی در نظر گرفته می شوند اما در این پژوهش تلاش شده تا عامل انرژی را به مثابه عاملی مستقل در شکل گیری منطقه در نظر گرفته شود. این مساله باعث شده تا نقش بازیگران و عوامل دیگری در نظم منطقه ای مدیترانه شرقی مورد تاکید واقع شود. سوال اصلی مقاله آن است که فاکتورها و عوامل دخیل در شکل گیری یک منطقه انرژی کدامند و چه تاثیری روی امنیت و نظم منطقه ای به ویژه در منطقه مدیترانه شرقی داشته اند؟ فرضیه این مقاله آن است اکتشاف انرژی و ظهور منطقه انرژی در مدیترانه شرقی باعث شده تا بازیگران مختلفی از جمله بازار، شرکت ها و تنظیم کننده های ملی و بین المللی با فشار روی دولت های منطقه از درگیری ها و منازعات مستقیم ژئوپلیتیک جلوگیری کرده و بسترهای همکاری و به تعبیر بهتر رقابت غیر مستقیم را فراهم آوردند.
بازدارندگی سایبری و تحول در دکترین امنیتی-دفاعی اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت های ناظر بر موقعیت جغرافیایی در محیط آشوبناک خاورمیانه، فقدان عمق استراتژیک، و آسیب پذیری های ناشی از عدم تقارن عناصر قدرت ملی در مقابل دشمنان و همسایگان، دکترین دفاعی نوین اسرائیل را به سمت پرهیز از جنگ های کلاسیک و بهره برداری از ابزارهای نامتعارف بازدارندگی سوق داده است. این مقاله با مطالعه تحولات دکترین امنیتی-دفاعی اسرائیل به دنبال فهم چارچوب مند ظرفیت های سایبری در شکل دهی به راهبرد بازدارندگی نوین آن در مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی است. در چارچوب مفروضه های بازدارندگی سایبری، مقاله این ایده اصلی را مطرح می کند که؛ اسرائیل با بازتعریف ابزارهای بازدارندگی امنیتی-دفاعی خود، سرمایه گذاری هدفمندی در توسعه توانمندی های بازدارندگی سایبری انجام داده است. راهبرد بازدارندگی سایبری قلمرو مقابله با تهدیدات امنیت ملی اسرائیل را به خارج از مرزها گسترش داده و آسیب پذیری محیطی تهدیدات داخلی را به طور قابل توجهی کاهش داده است. براین اساس، گذار از ابزارهای متعارف نظامی به ابزارهای غیرمتعارف، اسرائیل را به تنظیم راهبردهای امنیتی ملی با محوریت توانمندی سایبری در مقابله با کانون های جدید تهدید ترغیب می کند. آسیب پذیری نظامی در مقابل گروه های مقاومت فلسطینی در جنگ اخیر نشان داد که در برخورد با چالش جدی تر مثل ایران، جنگ نظامی گزینه ای مطلوب برای اسرائیل نیست و پیش بینی می شود که در آینده بازدارندگی سایبری جایگاه ویژه ای در دکترین امنیتی -دفاعی اسرائیل داشته باشد.
مدل نظری رابطۀ متقابل قدرت سیاسی و توسعۀ اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
105 - 127
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصادی بخشی از توسعه جامع و فراگیر است که در صورت رشد پایدار و باثبات شاخص های رفاه اقتصادی؛ به همراه تغییرات ساختاری در آن حاصل می شود. ساخت قدرت سیاسی نیز حاصل تعادل و هماهنگی نسبتاً پایدار، بین عوامل فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و اجتماعیِ قدرت سیاسی، در قلمرو فضایی واحدهای سرزمینی است. این پژوهش از نوع بنیادی است و با روش توصیفی‑تحلیلی و روش گردآوری داده ها و اطّلاعات کتابخانه ای و پیمایش خبرگی (5 پرسشنامه متناسب با حوزه های تخصصی) رابطه ساخت قدرت سیاسی با توسعه اقتصادی را بررسی کرده است. نتایج تبیین نشان می دهد که ساخت قدرت سیاسی در پنج بُعد فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی با توسعه به مفهوم عام و توسعه اقتصادی با مفهوم خاص آن در ارتباط است. هر یک از ابعاد مزبور دارای مؤلفه ها و شاخص های ذی ربط هستند که مدل شماتیک آن در انتهای تحقیق رسم شده است. از بین پنج بُعد مورد ارزیابی، به ترتیب ابعاد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی بیشترین اولویت را در ارتباط ساخت قدرت سیاسی و توسعه اقتصادی دارا هستند که امتیازات مربوطه در ایران بر اساس نظر خبرگان در مدل مشخص شده است.
نووپلیتیک ؛ پارادایمی نو در ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
229 - 269
حوزههای تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم و با پایان دوره جنگ سرد، جهان شاهد تغییرات شگرفی در نقشه جغرافیای سیاسی خود بوده است؛ که زمینه ساز رقابت های ژئواستراتژیکی نوینی شد. تغییر اول، نگرانی های سیاسی ناشی از پویایی های نظامی بود؛ بطوری که حرکت جهان به سوی یک نظام بی قاعده، چندقطبی با شکل گیری موازنه قدرت و امکان تسلط نظامی ابرقدرت های بزرگ در مناطق کلیدی فر ارسید. تغییر دوم، عمدتاً اقتصادی بود؛ یعنی رشد عظیم سیستم های بازار آزاد در تجارت جهانی و شبکه های درهم پیچیده سرمایه گذاری. در این راستا، سومین تغییر در حال ظهور عبارتست از گسترش انقلاب اطلاعاتی با پیامدهایی از نوع قدرتِ دانش، که در بازیگران غیردولتی نفوذ کرده و منجر به همبستگی جهانی و ایجاد محصول جدیدی برای نظم جهانی شده است. به همین دلیل، گروهی از نظریه پردازان و استراتژیست ها آن را به عنوان مروری بر تغییر پارادایم می پندارند، اما اکثریت آن را با هریک از پارادایم های مهم رئال پلیتیک و ناسیونالیسم مرتبط می سازند.
در این راستا، تعامل میان دانش و قدرت، اصول بسیار ساده ژئوپلیتیک را که اغلب توسط رئال پالیتیک یا سیاست واقع گرایانه فراموش شده است، اصلاح می کند. ژئوپلیتیک نوعی چشم انداز پانوپتیک از قدرت/دانش است که بدنبال ارزیابی موقعیت قطب های قدرت جهان برای کمک به تمرین کشورداری توسط قدرت های بزرگ تعریف می شود. گاه نیز آن را گفتگو درباره سیاست جهانی با تاکید خاص بر رقابت دولتی و ابعاد جغرافیایی قدرت می دانند. از این رو، تعریف و چیستی قدرت و دانش و اعمال آن در ژئوپلیتیک اهمیت به سزایی می یابد. بنابراین، در حالی که ساختارها و حتی پویایی نظم جهانی بشدت در حال تغییر هستند، در مباحث ژئوپلیتیکی پارادایم های جدیدی به ویژه در حوزه غیردولتی مشتمل بر بازیگران جامعه مدنی درحال ظهور می باشند که اصطلاحاً به آن «نووپلیتیک» می گویند. «نووپلیتیک» رویکردی نسبت به حکومت داری است که بوسیله سازمان های غیردولتی به عنوان بازیگران دولتی انجام می شود، و بر نقش قدرت نرم در ابراز ایده ها، ارزش ها، هنجارها و اخلاق از طریق تمام رسانه ها تأکید می کند. این باعث متمایز شدن آن از سیاست واقع گرایانه، که بر ابعاد سخت و مادی قدرت و بر دولت ها به عنوان تعیین کننده های نظم جهانی تاکید دارد، می شود.
نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است: ماهیت استراتژی دانش چگونه به شکل دهی پارادایم نوینی به نام نووپلیتیک با بازیگران جامعه مدنی منجر شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، درهم تنیدگی سه مفهوم کلیدی نووسفر، قدرت نرم و قدرت هوشمند در عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین منجر به شکل گیری پارادایم جدیدی به نام نووپلیتیک شده است. ساخت این نووپلیتیک ها، منطبق با شرایط قرن 21 و وابسته به ماهیت استراتژی دانش/قدرت خواهد بود. زیرا در جهان کنونی، دانش به سرعت در حال تبدیل به منبع قوی تری از قدرت و استراتژی ها می شود، تا آنجا که سیاست واقع گرایانه و فضای بین المللی نمی تواند آن را جذب کند.
واکاوی تغییرات ایجاد شده در شکل هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی بین سالهای 2001-2019 (مطالعه موردی : سودان جنوبی و بلندیهای جولان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت سرزمینی و شکل هندسه سرزمین در موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک کشورها مهم است. از معاهده وستفالی (1648) که حکومت های سرزمینی شکل گرفته اند، کشورهای مختلفی با هندسه سرزمینی متفاوت ایجاد شده اند. طرح تقسیم سرزمین کشورهای اسلامی در خاورمیانه، ریشه در قرارداد سایکس- پیکو (1916) دارد که بر مبنای آن، امپراتوری عثمانی میان ابرقدرتهای آن زمان تقسیم شد. بعد از سالها و بعد از حوداث 11 سپتامبر در سال 2001، سناریوهای جدیدی برای کشورهای اسلامی نوشته شد؛ از موضوعات مطرح در این سناریوها، توجه دوباره به تقسیم سرزمینی برخی از کشورهای اسلامی بوده است. اصولاً چرا در سرزمین های اسلامی شاهد این تغییرات هستیم ولی در مناطق دیگر مانند آمریکای جنوبی و یا شمالی، جنوب شرق آسیا و یا اروپای غربی این تغییرات را در بازه زمانی مورد مطالعه نداشته ایم؟. از این رو، هدف اصلی در این پژوهش واکاوی تغییرات ایجاد شده در هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی بعد از 11 سپتامبر 2001 در خاورمیانه و شرق آفریقا می باشد. این مقاله با روش کیفی و ماهیت توصیفی-تحلیلی با رویکردی به نظریه ژئوپولیتیکی، مدل فضایی گسل های ژئواستراتژیک فعال جهان درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی در خاورمیانه و شرق آفریقا بعد از سال 2001 تغییراتی داشته اند؟ بر مبنای این پرسش، انگاره پژوهش این است که در هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی در خاورمیانه و شرق آفریقا بعد از سال 2001 تغییراتی اتفاق افتاده است. نتایج نشان می دهند که در کشورهای اسلامی در شرق آفریقا، با شکل گیری کشور سودان جنوبی و در خاورمیانه نیز بلندیهای جولان که توسط اسرائیل اشغال شده است، تغییرات هندسه سرزمینی را شاهد هستیم؛ البته در رابطه با بلندیهای جولان که اخیراً از سوی دولت آمریکا به عنوان سرزمین اسرائیل شناسایی گردیده است، کشورهای دنیا و سازمان ملل این موضوع (جدایی بلندیهای جولان) را به رسمیت نشاخته اند.
پیامدهای گسست مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۱۵-۹۲
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به دنبال شناسایی گسست های ناشی از مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران است. در حال حاضر حاصل تشدیدیافته این گسست نهادی و سازمانی در گذر زمان در کلانشهر تهران، عناصر رسمی نظام مدیریت شهری، طیف وسیعی شامل وزارت کشور و واحدهای تابعه آن، مسکن و شهرسازی، مهندسان مشاور، سازمان برنامه و بودجه، شرکت برق منطقه ای، شرکت گاز، شرکت مخابرات، شرکت پست، اداره آموزش و پرروش، دانشگاه ها و موسسات آموزش پزشکی، سازمان تربیت بدنی، اداره ارشاد اسلامی، ثبت اسناد و املاک و ... می باشد. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی است وجمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. در این تحقیق درآمدهای نفتی دولت به عنوان یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار در زمینه انباشت قدرت و ثروت در منطقه کلانشهری تهران مدنظر قرار گرفته که در نهایت به تمرکز و تجمیع سازمان ها و نهادهای دولتی پرشمار در کلانشهر تهران و ایجاد کارکردهای موازی با سازمان های مدیریت شهری و در نهایت گسست در مدیریت سیاسی فضا منتهی شده است
نقش پروژه گاپ در هیدروپلیتیک حوضه آبریز رودخانه های دجله و فرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
241 - 272
حوزههای تخصصی:
امروزه آب به منزله بقا و راه دستیابی به قدرت تلقی می شود. کشورهای بالادست رودخانه های بین المللی به فکر مدیریت آب هایی هستند که از خاک آن ها خارج می شود که پروژه گاپ در ترکیه نمونه ای از این اقدامات می باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و منابع اسنادی و کتابخانه در پی پاسخ به این سوال است که نقش پروژه گاپ در هیدروپلیتیک حوضه رودخانه های دجله و فرات چیست و استراتژی ترکیه از اجرای این طرح چست؟ نتایج مطالعه حاضر بر پایه رویکرد نظری هیدرورئالسیتی نشان می دهد که ترکیه به عنوان کشوری هیدروهژمون در بالادست دو رودخانه فرامرزی دجله و فرات و با بکارگیری استراتژی یک جانبه گرا(خود تفسیری) در الگوی روابط هیدروپلیتیکی با سایر کشورهای حوضه باعث شده تا چالش های هیدروپلیتیکی گوناگونی در ابعاد مختلف زیست محیطی و اجتماعی اقتصادی متوجه کشورهای پائین دست شود. لذا، تقویت دیپلماسی آب با رویکرد مصالحت آمیز در روابط هیدروپلیتیکی کشورهای منطقه، تغییر نگرش نظامی و امنیّتی به موقعیّت رودخانه های دجله و فرات به نگرش تعاملی و همکاری، اصلاح و توسعه روابط هیدروپلیتیکی کشورهای حوضه برای مذاکرات دو یا چندجانبه، تشکیل شورای هماهنگی حقوق آب در منطقه از مهم ترین راهکارها در این مطالعه می باشد.
تاثیر هویت های مکانی بر جهت دهی به الگوی فضایی رای (نمونه پژوهی: حوزه انتخابیه اسفراین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
۴۳۵-۴۱۱
حوزههای تخصصی:
کنش افراد تابعی از ادراک محیطی آنها بر بنیاد منافع و مصالح شان است. رای دهی به عنوان کنشی سیاسی از سوی واجدان حق رای نیز تابعی از ادراک محیطی آنها است که به الگویی فضایی آرا در حوزه انتخابیه جهت و معنا می دهد. در آن دست حوزه های انتخابیه که هویت های مکانی متفاوتی دارند و رقابت بین نواحی مختلف بالا است، مرز بین هویت ها به الگوی فضایی آرا جهت می دهند. حوزه انتخابیه اسفراین در استان خراسان شمالی از هویت های مکانی در قالب زبان نتیجه انتخابات و آراء نامزد پیروز را جهت می دهد. مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که همانندی های هویتی (زبانی) در قالب هویت های مکانی پایه ای ترین عامل شکل دهی به الگوی فضای آرا در این حوزه انتخابی هستند. روش شناسی حاکم بر متن ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و آمار و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) گردآوری شده سپس با بهره گیری از نرم افزار spss بررسی و واکاوی شده است. نتیجه پژوهش نشان داد عناصر هویت مکانی مانند تعداد جمعیت همشهری و همزبان نامزد، قومیت، همزبانی، جمعیت قوم و همزبانان نامزد، همشهری بودن با نامزد انتخاباتی به ترتیب بیشترین تاثیر را در خلق پایگاه رای کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در سطح حوزه انتخابیه داشته و بالعکس تعلق کاندیدای مجلس به حزب خاص، نظر ریش سفیدان و بزرگان طوایف، تجربیات و تحصیلات و اصلح بودن کاندیدا به ترتیب اهمیت کمتری در کسب رای نامزدها داشته است
The Study of Islamic Republic of Iran Foreign Policy Orientation in Iraq (Post-Saddam) based on the SWOT Model(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
122 - 150
حوزههای تخصصی:
Providing strategy in foreign policy orientation makes the following categories important: the necessity of correct and complete understanding and manipulating of national power and strength; the requirements and characteristics of the external environment, governing rule and pattern in a regional and international environment; recognizing the opportunities, environmental vulnerability, and existing threats and many other factors. Due to the geographical and cultural proximity of the two countries, as well as their neighborhood, the expansive relations between Iraq and Iran are very essential which lead to security establishment in the Middle East. This study's purpose is to show the capability/validity of the SWOT model used in the Islamic Republic of Iran foreign policy orientation field in Iraq post-Saddam. The main question is this, “based on SWOT analytical model, what and how appropriate strategies can be presented in the Islamic Republic of Iran foreign policy orientation in post-Saddam Iraq?” SWOT model is based on strengths, weaknesses, opportunities, and threats in both internal and external dimensions. Developing strategies based on SWOT is the new point of the current article. The findings show that one successful tool in the Islamic Republic of Iran's foreign policy orientation and policy-making in post-Saddam Iraq is a realistic understanding of Iraq's current situations. Proper analysis of opportunities, threats, and the associated strengths and weaknesses can determine Iran’s foreign policy orientation towards its fundamental and defined interests.
تاثیرمشارکت محلی بر بهبود کیفیت زندگی زنان؛ مطالعه موردی: محلات آهنگ، همایون شهر و اقدسیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
287-270
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مطالعات شهری مشارکت شهروندان را از زیر ساخت های افزایش توانمندی های مدیریت شهری می دانند. مشارکت شهروندان برای این که معنی دار باشد و مفهوم اصلی مشارکت را بیان کند باید در مقیاس محلی باشد و سپس به عرصه فراملی برسد. محله ها به عنوان بنیادی ترین عناصر شهر ها، در شکل دهی و سازماندهی امور شهر تهران جایگاه وی ژه ای دارند. با روی کار آمدن حکومت پهلوی و تلاش برای مدرنیزه نمودن ایران و رشد و افزایش جمعیت شهرها، ساختارهای سنتی زندگی شهری از جمله محله ها دچار دگرگونی شد. قانون انجمن های شهر قبل از انقلاب تصویب شد اما سال ها طول کشید تا با تشکیل و اجرایی شدن شوراهای اسلامی شهر در سال 1377 به زندگی محله ای توجهی دوباره شود. در سال های اخیر محله به عنوان کانون تمرکز و پیوند خدمات شهری -مردم و شهرداری- در کوچکترین حوزه ساختاری شهرداری تهران تعریف شده است. این کانون به گونه ای انتخاب شد که تمام ظرفیت های ممکن شهرداری را بتوان به آن تفویض کرد و در عین حال مشارکت ملموس و عینی شهروندان را در تمام زمینه های قابل مشارکت به آن معطوف نمود و کارکردهایی جدید و به روز را برای آن تعریف کرد، یکی از کارکردهایی که به سرای محله واگذار شده است بهبود کیفیت زندگی ساکنان محله از جمله زنان است. نظریه های جدید اجتماعی مشارکت زنان را در فرایندهای توسعه پایدار امری ضروری می دانند و از آنجا که عرصه فعالیت زنان به صورت سنتی در حوزه های خانواده و محله گسترده تر است؛ مدیریت محلی نقش خاصی را برای زنان در امور شهر متصور شده و برنامه های ویژه ای را برای بهبود کیفیت زندگی آنها اجرا کرده است. در یک رویکرد محیطی زنان توانایی ایفای نقش بیشتری به عنوان رهبران یا مشارکت کنندگان فعال در جوامع کوچک تر مانند محلات شهری را دارند. می توان گفت زنان نقش اساسی در پیوستگی اجتماعی محلی دارند. این نوع پیوستگی به ویژه برای دستیابی به طرح اجتماعی و مدیریت موفق در جوامع چند فرهنگی ضروری است. زیرا تجربه نشان داده است که زنان به ابعاد نیازهای همه گروه ها در اجتماع توجه می کنند و صرفا به دیدگاه و تمایلات اعضای قدرتمند و موثر جامعه محدود نمی شوند و اغلب در پی ایجاد پل هایی روی تقسیم بندی های اجتماعی، فرهنگ و نژادی و نیز ناسازگاری ها در اجتماع هستند، از طرفی مشارکت زنان در امور محلی و استفاده از خدمات ارائه شده در واحدهای محلی برای بهبود کیفیت زندگی زنان موثر خواهد بود و به تبع آن با بهبود کیفیت زندگی زنان، با توجه به نقشی که زن در خانواده دارد، خانواده و به تبع آن جامعه به سوی زندگی بهتری سوق پیدا خواهد کرد. بر این اساس پژوهش حاضر تلاش دارد به بررسی اثر مشارکت محلی زنان در برنامه های سازمان های فعال (سرای محله) بر بهبود کیفیت زندگی آنها بپردازد. محله های آهنگ، همایون شهر و اقدسیه به دلیل فعال بودن در این امر به عنوان نمونه توسط ستاد راهبردی مدیریت محله معرفی و انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از روش پیمایشی با دو هدف توصیف و تبیین استفاده شده است. در سطح توصیف هدف ارائه اطلاعاتی در زمینه میزان مشارکت زنان در اداره امور محله است و در سطح تبیین و تحلیل هدف، یافتن وجود یا عدم وجود رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است. در ضمن برای تدوین مبانی نظری و مرور بر پژوهش های پیشین به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان محلات فعال تهران در زمینه مشارکت در اداره امور شهر تشکیل می دهند که بر همین اساس از بین زنان این محلات دو گروه زنان فعال و غیر فعال انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. در این تحقیق حجم نمونه 240 تن هستند که بر اساس فرمول کوکران تعیین شد که به دو قسمت (124 تن فعال و 116تن غیر فعال) تقسیم می شوند. در روش نمونه گیری دو دلیل مهم انتخاب سرای محلات یکی زن بودن مدیر محله و دیگری معرفی توسط ستاد راهبردی مدیریت محله به عنوان فعال ترین سراها در سطح محلات تهران است که محله های آهنگ، همایون شهر و اقدسیه می باشند. برای انتخاب فعالین محلی از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است و در مورد افراد غیر فعال روش نمونه گیری تصادفی را برگزیده ایم. برای گردآوری اطلاعات، از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. پرسش نامه پس از احراز اعتبار و پایایی آن در مراحل مقدماتی پژوهش، برای جمع آوری داده های مورد نیاز در مرحله ی نهایی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که وجود نهاد مدیریت محله نشان می دهد که مشارکت شهروندان به عنوان ضرورت و نیاز زندگی جمعی به رسمیت شناخته شده است و زنان نیز به عنوان شهروندان جامعه از این امر مستثنی نیستند. سرای محلات به عنوان یکی از زیر نهادهای مدیریت محله فعال است که استفاده از خدمات ارائه شده در آن می تواند
تبیین بنیان های واگرایی کشورهای اسلامی و ناکامی اندیشه وحدت اسلامی در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
38 - 56
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام که سابقه تاریخی تمدن درخشان در چارچوب دولت یکپارچه اسلامی دارد، در دوره معاصر با فروپاشی نظام خلافت و در مواجه با مدرنیته و نظام دولت ملت، دچار تجزیه و ملی گرایی شد. در سده اخیر، برخی مصلحان و فعالان سیاسی اسلامی متأثر از آموزه «امت واحده»، اتحاد جهان اسلام را برای بازساخت و نوزایی تمدن اسلامی و مقابله با قدرت های سلطه گر غربی مطرح کردند. علیرغم برخی اقدامات انجام شده تاکنون هیچ گونه دستاورد مهمی از اتحاد و همگرایی کشورهای مسلمان مشاهده نشده است. هدف این پژوهش، بررسی ریشه ها و زمینه های اصلی واگرایی کشورهای مسلمان و پاسخ به چرایی ناکامی اندیشه وحدت اسلامی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابهام مفهومی جهان اسلام، عدم هم تکمیلی اقتصادی کشورهای اسلامی، وابستگی به جهان خارج از اسلام، رقابت و تضادهای ایدئولوژیکی درون جهان اسلام و دخالت قدرت های فرامنطقه ای و جهانی، باعث غلبه قاطع نیروهای واگرا بر نیروهای همگرا شده است.
Between Geography and International Relations: Explaining the Neighborhood(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
290 - 313
حوزههای تخصصی:
Geographical distance has always been one of the factors affecting relations between states. This has highlighted the position of neighbors in the foreign policy of countries and they have often adopted special strategies towards them. However, a glance at theories of International Relations (IR) shows that there is no specific theory about the neighborhood. Therefore, the main question is how to achieve a plan to explain the neighborhood in international politics? It seems that a hybrid theoretical approach can be presented by means of an eclectic approach and relying on the capacity and relevance of IR theories with geographical proximity and neighborhood. Therefore, the four approaches of Regionalism, Economic Interdependence, the English School and the Copenhagen School have been selected from different theories in the discipline of IR. Then, by collecting the scattered statements of the theorists of the mentioned approaches about the relations of states in close geographical distances, an attempt has been made to formulate a theoretical framework for explaining the neighborhood in international politics. This scheme not only explains the neighborhood in international politics but also introduces the link between Geography and IR.
From Winter War to Russia-Ukraine War: The Importance of Alliances for Russia's Nordic-Baltic Neighbors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
55 - 85
حوزههای تخصصی:
The significance of having an alliance was defined in the Great War when weak European and strong countries decided to ally to fight the mighty power of the Central Powers. Afterward, fragile countries decided to join strong alliances to overcome threats from their neighbors. The Second World War was another example of being allied with strong countries to cope with threats from Nazi Germany, Fascist Italy, and the Japanese Empire. During the Winter War and Russia-Ukraine War, Finland, and Ukraine, respectively, resemble weak countries with limited military and economic capabilities taking on a dominant and belligerent force. Neorealism is one of the structural theories in International Relations, which states that states intend and follow the balance of power to ensure their security. Neorealism posits that security organizations and alliances are vital tools in the pursuit of balancing threats and ensuring national security. This research aims to highlight the importance of alliances with Russia's neighbors to avoid future conflicts with Russia. The main question of this research is why Russia's neighbors need to form or join alliances to hedge against Russia's aggression and assist member states in reducing the large amount of budget spent on military expenses. This research argues that Finland's position in 1939 and Ukraine's in 2022 are the consequence of self-reliance under an anarchic system without having an alliance and leading to final defeat or territory cession. This paper argues alliances can secure European countries and act as a shield from Russia's threats. This research will employ the explanatory method as its research method.
Iran and the Resistance Policy making Toward US Regional Client’s Actors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Resistance is a concept that has been raised at different times and considered by many analysts from different angles. Islamic Republic of Iran’s resistance Policy Making is a method for foreign Policy analysis. Iran’s Foreign Policy is based on Policy Making. The Indexes of Islamic Republic of Iran’s resistance Policy Making in Foreign Policy is Cooperative method and interactive process with regional and international actors in environment crisis. Iran’s foreign policy is related and accordance with Identity and Revolution a thought on international relations.This article uses the descriptive method of analyzing and using library resources and information to answer the main questions of the article. What is Iran's strategic policy towards the American regional clients and what is the role of resistance in this process?The results show, the content and orientation of resistance policy making is based on regional competitive approach. Each kind of resistance Policy based on environmental competitive controls structural, identity, cultural and ideological differences and changes Islamic Republic of Iran’s resistance policy making have be seen in different issues especially resistance diplomacy and environmental security making in competitive regional policy.
How can Geopolitical Agents Restrain an Emerging Power’s Global and Regional Leadership? Evidence from Brazil(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
268 - 298
حوزههای تخصصی:
The investigation of the content and circumstances of domestic influences on foreign policy outcomes constitutes part of the challenge of conceptualization in foreign policy analyses. This paper contributes to that research agenda, aiming to isolate and to analyze the crucial causal forces of Brazil’s international power projection (or lack thereof). To achieve these objectives, the paper uses the model of neoclassical geopolitics, emphasizing geopolitical agents’ perceptions and capacities as pivotal domestic variables, and undertakes an empirical test on a single case study of Brazilian geopolitical design (2003-2018). The paper adopts a qualitative phenomenological approach, operationalized by techniques of process tracing and discourse analysis. Results show that the deterioration of Brazil’s relative potential and the lack of improvement of Brazil’s position in foreign affairs are most likely explained by (a) geopolitical agents’ choices, which have made (b) South American integration a top priority with respect to Brazil’s geopolitical design
مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و نقش آن در امنیت پایدار مناطق مرزی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
85 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و نقش آن در امنیت پایدار مناطق مرزی کرمانشاه است که در قالب فرضیه؛ بین مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و امنیت پایدار مناطق مرزی رابطه معنادار وجود دارد، مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش ترکیبی (کمی و کیفی) انجام شد؛ به نحوی که برای بعد کمی از پیمایش و برای بعد کیفی آن از روش گرند تئوری استفاده به عمل آمد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل صاحب نظران و متخصصین آگاه به موضوع پژوهش بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی بود، که با تعداد 30 نخبه و صاحب نظر به اجماع نظری رسید. در بخش کمی جامعه آماری شامل شهروندان مناطق مرزی استان کرمانشاه بودند. که تعداد این افراد بر اساس برآوردهای اولیه 540 نفر بودند. ابزار گردآوری اطلاعات؛ مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه های محقق ساخته بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها بعد از انجام مصاحبه ها از روش تحلیل کدگذاری برای شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های فرهنگی و امنیت پایدار مرزی استفاده شد. همچنین در قسمت کمی مطالعه از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که امنیت پایدار مرزی از دیدگاه پاسخگویان دارای 19 واحد معنایی می باشد که در شش مقوله مشترک «امنیت اقتصادی»، «امنیت اجتماعی»، «امنیت سیاسی»، «امنیت زیست محیطی»، «امنیت نظامی» و «امنیت فرهنگی» قرار گرفتند. از طرفی ابعاد فرهنگی مرزنشینان مشتمل بر شش بُعد «مشارکت و تعاون»، «انسجام فرهنگی»، «تعامل دوطرفه»، «بصیرت و آگاهی»، «ایدئولوژی» و «غیرت و جوانمردی» قرار گرفتند. ماتریس همبستگی بین مقوله های فرهنگی و امنیت پایدار مرزی نشان می دهند که ارتباط معنادار و مستقیمی بین هر یک از مؤلفه های این ماتریس وجود دارد. می توان گفت دو مقوله هسته ای امنیت پایدار مرزی و مؤلفه های فرهنگی شش گانه مرزنشینان در یک رابطه متقابل با هم قرار دارند؛ به نحوی که در تعامل دوطرفه این مؤلفه ها، سامان اجتماعی در مرزها شکل می گیرد و مرزنشینان شاهد نوعی امنیت پایدار می باشند.
A Jurisprudential Perspective of Self-Defence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ویژه
59 - 78
حوزههای تخصصی:
Natural law-based self-defense draws its moral force given that it is used in the presence of an immediate threat, giving the defender government no time for deliberation and placing them in a dreadful situation where they must choose between using force in self-defense or losing their lives. The self-defense right is an essential human right that has existed and been recognised throughout history. It is accessible to both individuals and, as states formed, to states as sovereign entities. Self-defense confines rather than widens the area for public officials' discretion, unlike other criminal justice systems that fulfil important political purposes. It rejects public interest and public justification in favour of private ones. The problem to be investigated in this article is the right of self-defense can still be imposed by the state at the same time preserving the natural law in the country. This article will analyse the view of the right to self-defense and jurisprudential analysis of the right to self-defense. The study is qualitative doctrinal research that derives its data from library-based sources. The article suggests that the state has the power to suspend our right to self-defense but certainly not extinguish it. A state may take away this natural law because of the welfare and safety of society. However, when facing immediate threat, natural law will be preserved as the State can't guarantee our safety is imminent
Multiplex Network Regionalism; A Theoretical Model for Iran's Multi-Neighborhood Foreign Policy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
281 - 315
حوزههای تخصصی:
With the complexity of the international system and being in a state of transition, the evolution of regional systems and the foreign policy of countries requires structural adaptation to the strategic requirements of such a transition. What springs from these developments is that the classical analytical thinking of regionalism and the linear conception of foreign policy does not meet the complexities of the uncertainty age. Therefore, this fundamental question has been raised as the present study's direct engagement: How will Iran's foreign policy strategy as a multi-neighboring country with diverse and heterogeneous ones be reconstructed in the context of a complex international system? The paper's major reason lies in multiplex networked regionalism that will serve us as a suitable theoretical model so well to go beyond the linear thinking to the region and outline proactive regionalism based on multi-neighborhood foreign policy. Research findings by using the abduction method, show that drawing Iran's multiplex networked regionalism requires putting innovative and adaptive strategic diplomacy on the agenda and drawing a strategic partner’s map based on smart synerg, which emphasizes the equifinality and dynamic equilibrium between Geopolitics, Geo-economics, and Geo-cultural dynamics.
نقش افغانستان در تغییر وضعیت هیرمند از هیدروپلیتیک به ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
357-336
حوزههای تخصصی:
افغانستان تا اسفند ماه 1236 خورشیدی جزوئی از ایران بود و در آن زمان براساس معاهده پاریس از ایران جدا و تحت قیمومیت بریتانیا قرار گرفت؛ این وضعیت تا سال 1298 ادامه یافت و در آن سال افغانستان اعلام استقلال کرد. پیش از جدائی افغانستان از ایران، رود هیرمند یک رود داخلی محسوب می شد و حساسیتی در خصوص بهره برداری از آب آن وجود نداشت. مشکل بهره برداری و حقابه از زمان استقلال افغانستان پدیدار شد. چگونگی پیدایش مشکل و روندهای گوناگون آن و نقش افغانستان در آن موضوع اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله که با رویکردی استقرائی و با راهبرد مطالعات تاریخی- جغرافیایی انجام شده، از نوع تحلیلی است و به شیوه کتابخانه ای انجام شده و در نگارش آن منابع داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش مورد توجه بوده اند. یافته های پژوهش تاکید دارند سهم ایران از آب هیرمند یک حق تاریخی است که پس از جدائی و استقلال افغانستان و با وجود معاهده در سال 1351 همواره رو به کاهش بوده و در مواردی به طور کامل قطع شده و منطقه سیستان را گرفتار زیان محیط زیستی و اقتصادی قابل توجهی کرده است. ساخت سدهای بزرگ و ایجاد کانال های انحراف آب از جمله اقدامات افغانستان بوده که به حقابه ایران از هیرمند و دوام جریان آن لطمه وارد کرده است. کارشکنی های افغانستان، آب هیرمند را از وضعیت هیدروپلیتیک به سطح ژئوپلیتیکی تغییر داده است. ضمن اینکه آن اقدامات مخالف اصل رفتار بر مبنای حسن همجواری و همچنین مغایر با کنوانسیون ها و اسناد بین المللی در خصوص آب های مشترک است.