فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱٬۰۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
منطقه خلیج فارس از 8 کشور کرانه ای و یک گستره آبی به وسعت تقریبی 240000کیلومتر تشکیل شده است. میزان دست یابی کشورهای ساحلی به آب های خلیج فارس البته در میان کشورهای کرانه ای یکسان نیست و این مسأله باعث بروز مشکلاتی گردیده که پیامدهای زیست محیطی خطرناکی در پی داشته است. خلیج فارس که در گذشته به دریای پارس مشهور بوده، دارای شرایط خاص زیست محیطی و طبیعی است و با دریاها و گستره های آبی دیگر تفاوت های زیادی دارد. به دلیل وجود همین تفاوت ها در دهه 1970 دفتر محیط زیست سازمان ملل متحد کنوانسیونی را به نام کنوانسیون کویت تصویب کرد تا کشورهای ساحلی در حفاظت از محیط زیست این دریا حساس تر از گذشته عمل کنند و در جهت حفظ محیط زیست این دریا تلاش نمایند. در دهه های اخیر به دلیل مجموعه فعالیت های نامطلوب انسانی در شکل های گوناگون محیط زیست خلیج فارس زیان ها و خسارت های زیادی را محتمل شده است. در نتیجه فعالیت های ویرانگر انجام شده اکوسیستم منحصر به فرد این دریاها در حال نابودی است. گستره تخریب ها در این دریا بسیار وسیع بوده و انواع فعالیت ها را شامل می شود. تغییر شکل ساحل توسط برخی از کشورها یکی دیگر از اقداماتی است که در روند تخریب محیط زیست این دریا با سرعت بیشتری ادامه پیدا می کند.
این مقاله تلاش کرده ضمن بررسی وضعیت طبیعی و زیست محیطی خلیج فارس، جایگاه آن را در کنوانسیون کویت و کنوانسیون حقوق بین الملل دریاهای 1982 سازمان ملل به شکل تحلیلی- علمی مورد بررسی قرار داده و به وظایف کشورهای ساحلی در نگهداری از این دریا اشاره نماید.
بررسی چالش های قدرت ملی در ایران با تأکید بر بحران هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین تلاش رهبران سیاسی در همه کشورها ارتقاء اقتدار ملی است. این در حالی است که به نظر می رسد جامعه ایرانی امروزه با چالش هایی در زمینه تأمین حداکثر قدرت ملی روبروست. یکی از مؤلفه هایی که در شرایط کنونی موجب گردیده تا قدرت ملی با چالش مواجه گردد، بحران هویت ملی است. هویت ملی به معنای وحدت و همبستگی میان اجزای تشکیل دهنده یک نظام سیاسی و اجتماعی، یکی از مؤلفه های اصلی اقتدار ملی محسوب می شود . این در شرایطی است که با افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی از میزان تهدیدات داخلی و خارجی کاسته شده و زمینه مناسبی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم می گردد.مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در پی بازشناسی رابطه میان متغیر هویت ملی به مثابه متغیر وابسته، با قدرت ملی به عنوان متغیر مستقل می باشد. همچنین تلاش می گردد تا با اشاره به برخی نمادهای بحران هویت ملی در ایران، عوامل و عناصر مؤثر در بروز آنها نیز معرفی گردند. رویکرد غالب در اینجا تحلیل کارکردی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که هم اکنون هویت ملی به عنوان زیرساخت منافع ملی در کشور از درون با برخی چالش ها مواجه است که در صورت عدم توجه کافی به آنها از استعداد زیادی برای تبدیل شدن به بحران برخوردارند، که آن نیز به نوبه خود موجب کاهش ضریب قدرت ملی و آسیب پذیری کشور در مقابل تهدیدات خارجی می گردد.
بسترهای ژئوپلیتیکی قاچاق کالا و ارز با تأکید بر بازارچه های مرزی (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقدامات تجاری پویا و بازارچه های مرزی، می توانند نقش اساسی و بسیار مؤثری در ترقی و پیشرفت و همچنین، توسعه پایدارِ اقتصاد نواحی مرزی و بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمدها، ایجاد روابط دوستی و جلوگیری از مهاجرت و به خصوص کاهش و حتی جلوگیری از جریان قاچاق کالا و ارز ایفا کنند. در بازارچه های مرزی کرمانشاه مبادلاتی زیادی انجام می گیرد. جریان قاچاق کالا و ارز در کنار سایر گونه های قاچاق، ازجمله فعالیت های مافیایی است که مخاطرات انسانی و مشکلات بی شماری را در مقیاس های گوناگون برای مکان و جوامع به ارمغان آورده است. این نوشتار درصدد است نقش بازارچه های مرزی کرمانشاه را درثبات اقتصادی و امنیتی مرتبط با جریان قاچاق در این استان، به ویژه در مناطق مرزی بررسی کند. سؤال اصلی پژوهش این گونه مطرح شده است که آیا ایجاد بازارچه ها، ثبات اقتصادی و امنیتیِ مناطق مرزی را به همراه دارد و زمینه کاهش قاچاق را فراهم می آورد؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش پژوهش تحلیلی توصیفی بهره جویی شده است. جمع آوری اطلاعات و داده ها نیز میدانی (پرسشنامه) و کتابخانه ای است، استفاده از نمودار و تحلیل داده ها، زمینه شکل گیری پاسخ نهایی و نتیجه گیری را فراهم آورده است. نتایج پژوهش بیان می کند که مجموعه عوامل ژئوپلیتیکی نامناسبی در مناطق مرزی وجود دارد که همانند بازارچه های مرزی، زمینه قاچاق کالا و ارز را فراهم کرده است. امنیت و ثبات اقتصادی نیز در این مناطق وجود ندارد و اغلب، سرمایه گذاری برای حل مشکل بیکاری درکانون توجه نیست.
تبیین نشانگان قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت نظامی و اقتصادی به مثابه قدرت سخت می توانند دیگران را به تغییر مواضع خود سوق دهند. قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب آنچه می خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش. در دوره پس از انقلاب، اقدامات آمریکا به دفعات امنیت ملی ایران را به خطر انداخته است. در طول حدود هفت دهه گذشته ایران و آمریکا در مناسبات دوجانبه خود با فراز و فرودهایی بسیار روبرو شده اند. از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می توان در پرونده مناسبات این دو کشور مشاهده کرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی تغییر در ابزارهای اعمال قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران انجام پذیرفته است. بر اساس یافته های تحقیق مناسبات آمریکا با ج.ا.ایران نشان دهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریم های اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم توجه بیشتری کرده است. برهمین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران به ویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه ای از شاخصهای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه کننده دیگری عمل می کند.
بررسی پدافند غیرعامل در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدافند غیرعامل از مهم ترین رویکردها و راهبردها در حوزه مدیریت بحران شهری می باشد، ایمنی و امنیت از دیرباز تاکنون در برنامه ریزی و مدیریت سکونتگاه های شهری مورد توجه بوده است. با نگاهی به ساختار و فضای سیاسی موجود و پارادایم های نظامی در فضاهای شهری لازم بهنظر میرسد تا در بستر نگاهی جامع، اقدامات سیستم دفاع غیرعامل مورد توجه قرار گیرد تا افزایش توان و اقتدار نظام و کاهش آسیب پذیری های کالبدی و انسانی از تجاوزات احتمالی، امکان وقوع یابد. در این میان، پدافند غیرعامل را نیز مجموعه اقدامات غیرمسلحانهای میدانند که موجب کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی، ساختمان ها و تأسیسات شهری و تجهیزات و شریان های شهری و منطقهای در مقابل عملیات خصمانه و مخرب دشمن میگردد. در این راستا، بررسی پدافند غیرعامل و تحقق یکپارچگی، شناسایی عوامل مؤثر بر یکپارچگی و تفرق در مدیریت شهری و پدافند غیرعامل ضروری است. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، پس از تبیین اصول، اهداف و ملاحظات دفاع غیرعامل و تحلیل رویکرد پدافند غیرعامل در مناطق شهری، نقش مدیریت یکپاچه شهری (عوامل مؤثر بر یکپارچگی مدیریت شهری در سطح سیاستگذاری و تصمیم گیری) در پدافند غیرعامل شهری مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، مدیران شهری در بحث پدافند غیرعامل بایستی به گونه ای تلاش نمایند تا آمادگی لازم در جهت کاهش خسارات جانی و مالی به مقابله سریع و بهبود اوضاع تا سطح وضعیت عادی در سطح شهر در هنگام اضطرار فراهم آید.
آسیب شناسی و تحلیل روند تکامل مفهوم حکومت در ایران با نگاهی به تجربیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت از مهمترین ارکان تشکیل دهنده کشور است، از این رو یکی از مهمترین مباحث مورد مطالعه در جغرافیای سیاسی به شمار می آید. فرآیند گذار از حکومت های سنتی به حکومتهای مدرن و ملی بازتابهای جغرافیایی متفاوتی را در پهنه سرزمین و به تبع آن در زندگی مردم بر جای گذاشته است. از این رو در جغرافیای سیاسی که هنوز مطالعه حکومت به عنوان ساختار سیاسی مدیریت سرزمین از اهمیت ویژه برخوردار است. ایران به عنوان کشوری کهن که شاهد برپایی نخستین حکومتهای تاریخ بشری در خود بوده است از این حیث قابل مطالعه و بررسی است. یکی از برجسته ترین مسائلی که در این مورد در میان صاحبنطران مختلف دیده می شود عدم وجود اتفاق نظر در میان آنها درباره زمان شکل گیری حکومت ملی در ایران است. بنابراین با وجود عرصه های گسترده قابل مطالعه در این رابطه، محل و تمرکز مقاله حاضر بر روی این مسئله است که حکومت ملی(Nation State) در ایران چگونه و طی چه فرایندی واقعیت یافته است و اینکه آیا می توان شکل گیری آن را در ایران صرفاً در یک مقطع تاریخی خاص مطالعه نمود و نیز این نکته که آیا تجربیات ایرانی در این خصوص با روندهای جهانی مطابقت دارد.
با توجه به چنین امری پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای در صدد برآمده است تا ضمن بررسی روند و سیر تکامل شکل گیری حکومت ملی در جهان بر مبنای شاخصهای مشخص، مقوله شکل گیری و تکامل حکومت ملی در ایران را به شیوه ای تطبیقی مورد مطالعه قرار دهد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد گرچه حکومت ملی در ایران به مفهوم علمی آن در مقطع زمانی انقلاب مشروطه شکل گرفت، ولی باید توجه داشت که در دوران قبل و بعد از انقلاب مشروطه نیز رویدادهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی در ایران روی داده است که به عنوان مقدمه و نیز مکمل شکل گیری این نوع حکومت در ایران به شمار می آیند. همچنین برخلاف روند جهانی که در آن حکومتهای مدرن به عنوان مقدمه و بستری برای شکل گیری حکومت ملی عمل کردند در ایران حکومت ملی مقدم بر حکومت مدرن شد و این امر موجب آشفتگی های علمی در میان صاحبنظران و نیز شکست تجربه انقلاب مشروطه در ایران و نیز تحولات سیاسی عمیق سالهای بعدی شد.
جایگاه ژئوپلیتیک ایران در زبان استعاری؛ با نگاه به حوزه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از زبان استعاره شیوه جدید در ادبیات ژئوپلیتیک است. با مطالعه گفتمان های ژئوپلیتیک، متون صاحب نظران و دکترین رهبران قدرت های بزرگ می توان نمونه هایی از به کارگیری زبان استعاره برای نمایش جایگاه ژئوپلیتیک ایران را مشاهده نمود. در این مطالعات جایگاه ژئوپلیتیک ایران به سه شکل به تصویر کشیده شده: ایران به عنوان یک کشور استثنایی، ایران به عنوان مرکز، و ایران به عنوان پل. در حوزه انرژی کاربرد همین استعارات را شاهد هستیم که استعاره ایران به عنوان قطب انرژی(است یا می تواند باشد) مهم ترین استعاره محسوب می شود. با بررسی استعاره های فوق، می توان فهم بهتری از جایگاه ایران در ژئوپلیتیک(انرژی) جهان کسب نمود که در نتیجه در طرحریزی سیاست ها و بهره برداری جهت تأمین منافع ملی مورد ملاحظه قرار داد.
تهدیدات زیست محیطی در کشورهای منطقه ی ژئوپلیتیکی خلیج فارس با تأکید بر بحران منابع آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش پدیده خطرناک کم آبی، اکنون بیش از 26 کشور با بیش از 300 میلیون نفر جمعیت با بحران کمبود آب مواجه اند.در صورت ادامه روند موجود تا سال 2050 میلادی این رقم به 66 کشور با جمعیتی حدود دو سوم کل جمعیت دنیا، خواهد رسید.طبق گزارش های سازمان ملل در نیم قرن اخیر، بیش از 1830 مورد، مناقشه در زمینه آب در جهان رخ داده که 37 مورد آن سبب بروز جنگ و یا انفجار سدها شده است. برخی ژئوپلیتیسین ها، قرن 21 را سده ی هیدروپلیتیک می دانند و بر این باورند که اغلب درگیری ها و جنگ های منطقه ای در جهان به دلیل بحران برامده از کمبود آب خواهد بود. در واقع هیدروپلیتیک مطالعه ستیز و همکاری میان ملت ها بر سر تقسیم منابع آبی است. از این رو هیدروپلیتیک را می توان دانشی توصیف کرد که با توجه به ثابت بودن میزان آب شیرین و ابعاد فزاینده مصرف آن به مطالعه برهمکنشی های واحدهای سیاسی در سطوح محلی، منطقه ای و گروهی در خصوص منابع آب شیرین می پردازد.کشورهای مصر، سودان و اتیوپی بر سر تقسیم آب رود نیل در کشمکش با هم هستند. عراق با سوریه و ترکیه بر سر رودهای دجله و فرات تنش های جدی دارند. از این رو در خاورمیانه، کشورها در طول سالیان اخیر، برنامه ریزی برای دستیابی به منابع آبی جدید و استفاده بهینه از منابع آب را آغاز کرده اند. به طوری که برنامه های جدی کشورهای حاشیه ی خلیج فارس در این زمینه قابل تأمل به نظر می رسد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به دنبال بررسی وضعیت منابع آب به ویژه آب شیرین و کمبود آن در کشورهای حاشیه ی خلیج فارس می باشد. نتایج نشان می دهد که در منطقه ی ژئوپلیتیکی خلیج فارس، منابع آب شیرین و قابل استفاده برای جمعیت این کشورها وضعیت مناسبی را ندارد.
Geopolitical bottlenecks of Republic of Azerbaijan based on Peter Haggett model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
National space and existing human and natural geographical values in each country are the creating factors of tension and conflict within the milieu of that country, especially with neighboring countries that may have potential and actual effects on geopolitical relationships of that country with its neighbors. Using a 12 – trigger hypothetica model, Peter Haggett, the famous English geographer, has represented the geographic sources of tension contributing to the conflict of that country with others. Depending on a country’s geographical situation and the functionality of natural factors and human operations, these sources of tension can play a role in creating crisis at national and supranational (macro regional) scales. If proper management fails, the geographic sources of tension can not only overwhelm the country’s capabilities to reinforce general politics of the country, but also falsify the relations and ties of a political unit with other neighboring political units. Hence, the role of geographical factors and values should not be considered as neutral, null and void in international relations and in the emergence of geopolitical challenges and crises. As the most important country in the Southern Caucasia, ‘The Republic of Azerbaijan’, like any other political unit, has a series of geographic sources of tension with neighboring and other countries and this is no exception. Naturally, the geographical grounds of conflict involve in determining the level of foreign relations and policy and without doubt, recognizing these factors contribute to reducing this country’s problems and tensions in the region both intrinsically and extrinsically and particularly with its neighbors as well as with Iran. Accordingly, the current study, using descriptive-analytical method, attempts to answer this question ‘if geographic sources of international tension of the Republic of Azerbaijan fully conform to Peter Haggett’s 12 - trigger hypothetica model’. According to research findings, from among twelve triggers which Haggett called geographic sources of tension, six triggers can be obviously observed in Azerbaijan and the remaining six ceased to prove true in this country. Meanwhile there is a series of geographic factors creating tension in geopolitical relations of this country about which nothing is mentioned in Haggett’s model, the differences and conformities of geographical factors of conflict with the facts and realities of the Republic of Azerbaijan are reflected on various maps.
Explanation of relationship between Geography and Elections (Electoral Geography)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Democracy is a social philosophy and the most geographic form of government in which people in role of arbitration hold the ultimate power to make decisions about issues of politics. Effectiveness of democracy and the development of democracy around the world have made the electoral geography the most flourishing trend of political geography over the past four decade. Since the politics is a plural phenomenon and geographic phenomena which are influenced by location- space processes, have dynamic and changeable nature, the spatial patterns obtained from the plurality and dynamism are studied in political geography and consequently in the electoral geography. Despite of many researches in the area of electoral geography, fewer researches have been conducted on the nature and existential philosophy of the topic. This research is a fundamental study which through an explanatory approach assumed that the scientific description of electoral geography is possible in a combine conceptual form. Required data is collected by library research methods. The results showed that electoral geography as a subset of political geography studies the spatial distribution pattern of power in the context of mutual relations between geography, election and power.
Geopolitical regions of Southwest Asia based on civilization variable(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
South-West Asia, the most common theories is the world as part of the Middle East. Limits the term is unclear or there is no consensus. South-West Asia, the most common theories is the world as part of the Middle East. Limits the term is unclear or there is no consensus. While South-West Asia, is a geographical term that refers to the part of Asian countries and political units of the Southwest are included.This part of Asia is a large region based on different variables, is comprised of several distinct regions. Study based on cultural and Civilization factors, several regions the region's geopolitical and political units combined and a single political unit that is shared between each of these regions, there is geopolitical hierarchy. In each of the geopolitical regions in South-West Asia, intra-regional competition and competition between regions neighboring a region with no longer there, Therefore this kind of competition is reflected in the behavior of social - cultural and Civilization regions appears.This article is a descriptive - analytic study using a documentation data gathering method, tries to analyze the geopolitical regions South-West Asia and geopolitical relationships prevailing each of these regions is based on cultural and Civilization variables.
گاز طبیعی؛ فرصت ها و چالش های ایران از منظر ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش مصرف گاز طبیعی و رشد تقاضا برای آن به علت سازگاری با محیط زیست و آلودگی کمتر هوا، اهمیت کشورهای دارنده آن افزون گشته است. در این بین ایران با دارا بودن نزدیک به 18 درصد از کل ذخایر گاز جهان دومین دارنده این منبع مهم انرژی به شمار می رود. ایران در راستای بهره برداری از منابع غنی گاز طبیعی خود با چالشها و فرصتهایی روبروست. این مقاله براساس روش تحلیلی و توصیفی و با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای به دنبال پاسخگویی به این سؤال می باشد که چه چالش ها و فرصت هایی برای ایران از منظر ژئوپلیتیک در بخش گاز طبیعی وجود دارد؟ نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که چالش های عمده ایران در بخش گاز طبیعی، مصرف بیش از حد گاز، وجود میادین گازی مشترک، تحریم ها و اقدامات آمریکا و کشورهای غربی و حجم عظیم گازهای سوزانده شده هستند و فرصت های ایران در این زمینه، توسعه اقتصادی، به دست آوردن بازارهای عمده وارد کننده گاز جهان، افزایش امنیت، توسعه مناطق محروم، کاهش واردات بنزین و افزایش بازیافت و تولید نفت می باشد.
تبیین نظری مفهوم منطقه استراتژیک پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی شاخصیابی و مصداق شناسی مفهوم منطقه استراتژیک همواره یکی از دلمشغولیها و دغدغه های فکری اندیشمندان حوزه ژئوپلیتیک بوده است. آنها همواره کوشیده اند با توجه به شرایط گوناگون، شاخصها و مصادیق مختلفی را برای این مفهوم مطرح نمایند و دولتمردان و سیاستمداران را برای دسترسی و تسلط بیشتر بر این مناطق ترغیب نمایند. بدیهی است این مفهوم نیز همانند دیگر مفاهیم مطرح در حوزه ژئوپلیتیک از ماهیت سیال و پویا برخودار بوده و در طی زمان در نتیجه تغییر نوع دیدگاه حکومتها نسبت به سرچشمه ها و منابع تولید قدرت و رقابت دچار بازساخت و بازتعریف می گردد. در این راستا به نظر می رسد که با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی شاخصهای مفهومی این موضوع با شاخصهای متناظر با آن در قبل از این دوره زمانی یکسان نباشد، که در سالیان اخیر کمتر به آن پرداخته شده است. همین عامل سبب تولید نوعی اغتشاش نظری در چگونگی به کار بردن این مفهوم در متون گوناگون گردیده است. از اینرو در این مقاله کوشش گردیده که با رویکردی توصیفی – تحلیلی شاخصهای مفهومی این مفهوم در بازه زمانی بعد از جنگ سرد استخراج گردد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که امروزه حوزه های جغرافیایی ظهور جریانات، شبکه ها و فرایندهای بزرگ مقیاس و جهانی می تواند به مثابه منطقه استراتژیک در نظر گرفته شود.
بررسی روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس از منظر تئوری سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس از جمله مناطق جغرافیایی با ویژگی های ممتاز در جهان است و از قرن ها پیش به طور پیوسته مورد توجه دولت ها بوده، بنابراین همواره در معرض رقابت ها و کشمکش ها بوده است. این منطقه در برگیرنده کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به علاوه ایران و عراق است. روابط میان ایران و کشورهای جنوبی خلیج فارس از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی روابط این کشورها با جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب تئوری سازه انگاری است. در مسیر بررسی این موضوع، نظر به شیوه خاص و بینابینی که این رویکرد با توجه به هستی شناسی خود در شناخت و بررسی پدیده ها دارد، ما نیز در بحث روش شناسی راهی میانه را برگزیده و بنابراین از روشی هرمنوتیکی- اثباتی بهره خواهیم جست. روش گردآوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای و اسنادی بوده و پس از بررسی اطلاعات گردآوری شده به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد. عوامل و مؤلفه های مختلفی منجر به شکل گیری نوعی سوءظن دایمی میان دو طرف شده است که تغییر این ذهنیت نیازمند بازساخته شدن مبانی و انگاره های هویتی جدیدی برای دو طرف است که منابع تنش زا در آن به حداقل ممکن برسد. دو طرف برای همگرایی نیازمند بازتعریف مفاهیمی هستند که در چارچوب منافع و هویت ملّی هر دو طرف باشد.
بررسی سیاست ها، راهبردها و اهداف چین در قاره آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط چین و قاره آفریقا سابقه طولانی دارد، دریانوردی بین سواحل چین و شرق آفریقا در اقیانوس هند از مهم ترین وسایل ارتباط بین دو منطقه بوده است. هرچند که در مراحل تاریخی این روابط دارای فراز و نشیب بوده است. اما پس از روی کار آمدن نظام جدید در چین و استقلال کشورهای آفریقایی، روابط دو منطقه به علت نیاز متقابل طرفین و اشتراکات ایدئولوژیکی تعمیق یافت. بروز حادثه میدان تیان آن من در سال 1989 و انزوای سیاسی این کشور از سوی غرب، باعث اهمیت بیشتر قاره آفریقا گردید و چین دریافت که می تواند در مواقع بحرانی به کمک کشورهای آفریقایی تکیه نماید. این مقطع را می توان نقطه عطف روابط چین و قاره آفریقا یاد کرد که همزمانی آن با سیاست های گشایش اقتصادی و تعدیل سیاست های ایدئولوژیک و پایان جنگ سرد، باعث گردید تا چین با تدوین سیاست ها و راهبردها بتواند از فضای جدید بهره برد و اهداف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را در این قاره پیاده نماید و با استفاده از آرای کشورهای آفریقایی و دیگر کشورهای جنوب در جهت تقویت جایگاه خود در نظام بین الملل گام بردارد، به طوری که اکنون روابط استراتژیک بین چین و قاره آفریقا برقرار شده است و جمهوری خلق چین این نوع روابط را طولانی مدت و با هدف نتایج گسترده در روابط خارجی خود در نظر گرفته است. این مقاله در تلاش است با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به بررسی تاریخ روابط، سیاست ها و اهداف جمهوری خلق چین در قاره آفریقا بپردازد و چگونگی تدوین راهبردها و اجرای سیاست های یک کشور را در روابط خارجی نسبت به آفریقا نشان دهد.
کوپلینگ، نظریه ای بنیادین در هویّت مدنی ایران
حوزههای تخصصی:
پردازش مفاهیم و دیدگاههای جدید در حوزه معرفت شناسی علوم، ضمن طرح اصول و قوانین جدید، معیارهای ارزیابی، پردازش و حل مسائل را نیز تغییر می دهد. از جمله این مفاهیم و تئوریهای جدید، که در حوزه دانش جغرافیا مطرح می گردد، کوپلینگ است. کوپلینگ مفهومی است که از یک زوج فرایند همسو و مرتبط با یکدیگر حکایت دارد. به عبارت دیگر کوپلینگ تبیین کننده، فرآیندهای هماهنگِ مکمل، در راستا و جهتی همسو است. این مفهوم می تواند مارا در شناسایی و فهم بسیاری از پدیده ها که ظاهراً با هم ارتباط چندانی ندارند رهنمون ساخته و علت تامه متفاوتی را برای آنها مطرح سازد. این پژوهش سعی دارد ضمن تبیین مفهوم کوپلینگ در جغرافیا، هویّت مدنی ایران را در قالب این تئوری بررسی نماید. به طور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که مفهوم کوپلینگ با مفاهیمی چون دوال و ثنویت تفاوت ماهوی دارد اگر چه ممکن است تکنیک های بکار گرفته شده در مورد تحلیل اعداد و ارقام یکسان باشد. همچنین نتایج حاکی از آنست که پیوند ژنریک میان چاله ها و چکادهای مجاور آنها به عنوان کوپل های هماهنگ و همسو تأثیر مستقیمی بر تکوین کانون های مدنی ایران داشته است. به عبارت دیگر رابطه استقرار کانون های مدنی ایران با قلل، یک پیوند زمانی است که هویت مدنی شهری در ایران بر این اساس بنیان گرفته است. حتی بزرگی و توان اکولوژیکی چنین شهرهایی در ایران بستگی تام با مساحت طبقه ارتفاعی بالای ۲۵۰۰ متر و حجم کوهستانها در این ارتفاع دارد.
جهانی شدن ارتباطات و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر مرزهای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فرایند جهانی شدن در قرن بیست و یکم آینده ی جامعه ی بشری را به میزان زیادی تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ پدیده ای حساس و با بار امنیتی بالا ارزیابی می گردد. بر این اساس تأمّل در خصوص ماهیّت و پیامدهای ناشی از این فرایند، برای حیات سیاسی ـ اجتماعی کشورها دارای اهمیت زیادی است. فرایند جهانی شدن، بدون توسعه ی فناوری ارتباطات ممکن نیست و توسعه ی فناوری ارتباطات علاوه بر تسهیلاتی که در زمینه های گوناگون ایجاد می کند، محدودیت ها و مشکلاتی نیز برای دولت ها به وجود می آورد که یکی از آن ها در بُعد امنیت دولت ها است. امروزه امنیت ملی کشورها، تنها با حصاربندی مرزهای ملی و تقویت بنیه ی دفاعی تأمین نمی شود؛ چرا که شکل تهدیدات با گذشته فرق کرده و امنیت ملی کشورها نه تنها با تهدیدات سخت افزاری، بلکه با تهدیدات نرم افزاری مورد هجوم واقع شده است. هدف این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از تجزیه و تحلیل کیفی تدوین شده است؛ بررسی اثرات جهانی شدن ارتباطات بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. بر اساس یافته های تحقیق، جهانی شدن ارتباطات ضمن کاهش نقش سنتی مرز در کنترل و جداسازی قلمرو کشور ایران از کشورهای همسایه، باعث افزایش ارتباطات ساکنین دو سوی مرزها شده است. این ارتباطات باتوجه به مشترکات فرهنگی و زبانی، می تواند دارای تبعات منفی و مثبت امنیتی باشد. براین اساس توسعه ارتباطات منجر به نفوذپذیری مرزهای غربی ایران شده و این کشور را با چالش های امنیتی متعددی روبرو کرده است.
بازتاب های جهانی شدن سیاسی بر سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده یا فرایند جهانی شدن بیانگر نوعی پراکنش کرویکالا، اندیشه و ... است که اثرات متعددی بر شاخص های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها دارد. جهانی شدندربعد سیاسی ازویژگهای متعددی برخوردار است مانند فرسایش حاکمیت های ملی، شدت گیری روندهای منطقه گرایی و ورود بازیگران جدید در عرصه تصمیم سازی سیاسی در سطح ملی و فراملی. سازمان های منطقه ای از جمله بازیگران جدید در صحنه بین الملل هستند که در نیمه دوم قرن بیستم در طی روند منطقه گرایی که با جهانی شدن همزمان بوده است به سرعت در مناطق جغرافیایی جهان گسترش یافته اند. یکی از بزرگترین سازمان های منطقه ای درجهان به لحاظ وسعت و جمعیت، «سازمان همکاری شانگهای» می باشد که در سال 2001 تأسیس شده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از رویکرد اثبات گرایانه به بررسی و تحلیل چگونگی تاثیرات جهانی شدن سیاسی بر این سازمان می پردازد. نتایج این نوشتار نشان می دهد دو مولفه در ارتقای تاثیرپذیری «سازمان همکاری شانگهای» از «جهانی شدن سیاسی»نقش داشته اند: اول، ملاحظات نظامی- امنیتی و اهداف سیاسی بنیان گذاران سازمان؛ دوم، تاثیر پذیری کشورهای آسیای مرکزی عضو سازمان از مسائلی همچون افراط گرایی مذهبی، تجزیه طلبی و تروریسم.
جغرافیای سیاسی و حقوق بین الملل دریاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز تدوین حقوق بین الملل دریاها، عامل جغرافیا نقش مهمی را ایفا کرده است. امروزه نیز مسائلی مانند وقایع قطب شمال و منازعات میان کشورها در بسیاری از نقاط دنیا بر سر قلمروهای دریایی، بیانگر این واقعیت است که عامل مکان، نقش اساسی در بحث های میان کشورها درباره ادعاهای حقوقی آنها بازی می کند. این پژوهش بر اساس دیدگاه نئورئالیستی و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله می پردازد که عوامل جغرافیایی، چه نقشی در تدوین حقوق بین الملل دریاها و منازعات میان کشورها بر سر قلمروهای دریایی داشته است. در این راستا نقش عوامل موقعیت جغرافیایی، جزر و مد، شکل سواحل و وضع ناهمواری های ساحلی، خلیج، عمق، جریان های دریایی، دلتا، آبسنگ، برآمدگی جزری، تنگه، دهانه رودخانه، بسته یا نیمه بسته بودن دریا، مجمع الجزایر و منابع اقتصادی بستر دریا، در تدوین حقوق بین الملل دریاها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که جغرافیای سیاسی دریاها هویتی میان رشته ای دارد؛ یعنی نقش جغرافیا، حقوق بین الملل، دیپلماسی، فناوری و قدرت را در چگونگی تعیین قلمروهای دریایی و بهره برداری دولت های ساحلی از آنها مورد بررسی قرار می دهد. در این میان جغرافیا بستر تمام این مسائل است؛ چراکه جغرافیای کشورهایی که در روند تدوین حقوق بین الملل دریاها حضور فعال داشته اند، به خصوص خصیصه های فیزیکی و ژئومورفولوژیکی سواحل آنها، نقش مهمی در تعیین وضعیت حقوقی قلمروهای دریایی داشته است. از سوی دیگر قوانینی که بر اساس منافع و با اعمال زور قدرت های بزرگ تصویب شده اند نیز، بر جغرافیای کشورها تأثیر گذاشته است.
رتبه بندی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از تصمیم گیری چندشاخصه جبرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و تبیین ساختار نظام قدرت منطقه ای در مناطق مختلف جغرافیایی کره زمین، کمک مؤثری به آگاهی و شناخت کشورها و قدرت های منطقه ای می کند. رده بندی این گونه کشورها بر اساس قدرت ملی، شناخت آنها را تسهیل می کند. با مشخص کردن جایگاه کشورها و تعیین قدرت های برتر یا فروتر در این ساختار نظام قدرت منطقه ای، کنش ها و تعاملات منطقه ای با شفافیت بیشتری انجام خواهد شد و این موضوع تصمیم سازان و سیاستمداران کشورها را در راه تحقق اهداف ملی و صیانت از منافع ملی یاری خواهد رساند. از این رو تلاش های متعددی از سوی دانشمندان و صاحب نظران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک جهت سنجش و مقایسه قدرت ملی کشورها در قالب روش ها و مدل های مختلف صورت گرفته است. اما همه آنها از منظر یک یا چند متغیر یا بعد محدود، کشورهای جهان را رتبه بندی و مقایسه نمودند و هیچ گاه منعکس کننده قدرت ملی جامع و فراگیر کشورها نبوده اند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، جایگاه قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه جبرانی مورد بررسی قرار می گیرد. به این منظور تکنیک انتروپی تعدیل شده برای تعیین وزن شاخص ها و با کاربرد روش های TOPSIS, SAW ELECTRA برای بررسی و رتبه بندی گزینه ها در مورد مطالعه ی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه، مورد استفاده قرار می گیرند. پس از تحلیل حساسیت بر روی پارامترها و شاخص ها، نتایج مورد بررسی قرار می گیرند. مدل های مورد استفاده برای سنجش و مقایسه قدرت ملی کشورها در این پژوهش، از سوی نگارندگان ارائه شده و از نوآوری های تحقیق به حساب می آید. این مدلها از نظر روش کار و تعداد و ترکیب متغییرها و شاخص های موثر بر قدرت ملی نسبت به مدل های پیشین برتری دارد. نتایج نهایی حاصل شده از این پژوهش نشان می دهد، در منطقه خاورمیانه سه سطح قدرت قابل تشخیص است؛ قدرت های درجه اول به ترتیب شامل: ترکیه، ایران. قدرت های درجه دوم به ترتیب شامل: اسرائیل، عربستان و مصر. قدرت های درجه سوم به ترتیب شامل: سوریه، اردن، امارات، لبنان، عمان، عراق، کویت، یمن، بحرین و قطر می باشند.