فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مهم ترین کارکرد فضاهای سبز و پارک ها مقابله با آثار سوء گسترش صنعت و کاربرد نادرست تکنولوژی است و موجب افزایش کیفیت زیستی شهرها می شوند. وجود فضاهای سبز و تأثیر آنها در شهرها اجتناب ناپذیر است؛ به طوری که بدون آن ممکن نیست شهرها پایدار باقی بمانند. از این رو برنامه ای هدفمند جهت توسعه اینگونه فضاها در شهرهای حاضر نیاز می باشد. برای این منظور ابزار و فنون پیشرفته ای ابداع شده اند؛ تا در خدمت تحلیل کاراتر برنامه ریزی شهری قرار گیرند. هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه ای راهبردی جهت مکان یابی پارک های محله ای در منطقه 2 شهر زاهدان می باشد، که با استفاده از تکنیک سوات، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم های اطلاعات جغرافیایی، الگوی مکان یابی بهینه پارک های محله ای در منطقه 2 شهر زاهدان را ارائه نموده است. ماهیت تحقیق به لحاظ نوع هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل های SWOT، FUZZY AHP و شاخص همپوشانی (IO) استفاده شد. برای ایجاد بانک اطلاعاتی، تجزیه و تحلیل اطلاعات و تولید نقشه های مربوطه از سیستم اطلاعات مکانی GIS استفاده شده است و وزن دهی معیارها در نرم افزار Expert choice انجام گرفته است. نتایج پژوهش در اولویت سنجی شاخص ها بیانگر آن است که معیارهای نزدیکی به مراکز مسکونی بعنوان زیر شاخص کالبدی با وزن نسبی (0.368) و تراکم جمعیت بعنوان زیر شاخص اجتماعی با وزن نسبی (0.123) بیشترین اولویت در مکا ن یابی پارک های محله ای را دارند.
جنرالیزاسیون عوارض ارتفاعی در تولید نقشه های کوچک مقیاس مبتنی بر نقشه های پایه با استفاده از الگوریتم های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه، تصویر کوچک شده و قراردادی تمام کرة زمین یا بخشی از آن است که به روش هندسی، روی سطحی مستوی به نمایش درمی آید. با توجه به محدودیت فضای نقشه، انتخاب و طراحی عناصر نمایش اطلاعات زمین، نیازمند فرایندی انتخابی، متناسب با اهداف تهیه است تا به کاهش سیستماتیک اطلاعات جغرافیایی پردازد. نقشه ، عوارض زمینی را در مقیاسی کوچک تر از شکل حقیقی اش به نمایش می گذارد. هرچه عدد مقیاس بزرگ تر باشد، جزئیات کمتری از عوارض قابل نمایش است. با تغییر عدد مقیاس باید ارتباط منطقی میان عوارض و ابعاد نقشه حفظ شود؛ بنابراین، عوارض باید به گونه ای حذف شوند که این رابطه منطقی از بین نرود. همچنین یک نقشة کامل در مقیاس جدید با توجه به نیازمندی های کاربران و اصول و قواعد کارتوگرافی حاصل شود. جنرالیزاسیون به عنوان یک فرایند کوچک سازی و تولید نقشه در مقیاس کوچک تر، همیشه مورد توجه بوده است. با توجه به مشکلات پیش روی روند تولید نقشه های کوچک مقیاس و نیاز صرف زمان و هزینة زیاد برای گویاسازی و گسترة عملیات میدانی، امروزه این روش به عنوان یک راهکار اجرایی ضرورت یافته است. به طورکلی، جنرالیزاسیون در دو بخش عمده برای عوارض مسطحاتی و ارتفاعی انجام می شود. در این مقاله، به بررسی جنرالیزاسیون عوارض ارتفاعی به صورت اتوماتیک، شامل نقاط ارتفاعی و منحنی میزان ها پرداخته می شود. جنرالیزة منحنی میزان ها، به دو روش استفادة مستقیم از نقشة مبنا یا تولید DEM انجام می شود. سپس با توجه به عبور عوارض هیدرولوژیکی مانند آبریزها، منحنی ها تصحیح می شوند. در جنرالیزاسیون، نقاط ارتفاعی نیز نقاط براساس اهمیت و ارتفاع، انتخاب یا حذف می شوند. درنهایت، عوارض ارتفاعی نقشه هایی با مقیاس 100.000/1، 250.000/1 و 500.000/1- که به روش اتوماتیک جنرالیزه شده اند- نمایش و تجزیه و تحلیل می شوند.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
طراحی وب سرویس مدیریت امدادرسانی پس از وقوع سیل با کمک اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه (VGI) بر مبنای تکنولوژی متن باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به اطلاعات لحظه ای از منطقه و موقعیت جغرافیایی آسیب دیدگان در سرعت و کیفیت امدادرسانی به سیل زدگان نقش مهمی در کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از آن ایفا میکند. جمع آوری و پردازش اطلاعات لحظه ای سیل از قبیل وضعیت و موقعیت دقیق آسیب دیدگان با توجه به امکانات سخت افزاری مورد نیاز و اهمیت زمان به موقع پاسخ به نیاز سیل زدگان, بسیار پرهزینه, زمان بر و از جهاتی در کشور ما ناممکن می باشد. در جهت رفع این مشکل , تحقیق حاضر بر آن شده است تا از ظرفیت اطلاع رسانی خود حادثه دیدگان در سیل استفاده کرده و امکان جمع آوری و مدیریت لحظه ای دقیق اطلاعات مکانی و غیر مکانی از طریق مشارکت حادثه دیدگان سیل جهت امدادرسانی سریع و هدفمند متناسب با نیاز اعلام شده از هر حادثه دیده فراهم شود. در این تحقیق با استفاده از فناوری متن باز سیستمی طراحی شده است که بدون نیاز به نصب نرم افزار خاص و با استفاده از مرورگر, متقاضی امداد می تواند با ارسال موقعیت مکانی دقیق خود که توسط سیستم طراحی شده به صورت اتومات برداشت میشود و همچنین اطلاعات مولتی مدیای دیگر همچون عکس و اطلاعات نوشتاری, نوع کمک درخواستی و آسیب وارده را در هر لحظه به مدیران امداد و نجات اعلام کند. این اطلاعات پس از آنالیز در ژئوسرور,به صورت نقشه لحظه ای در دسترس مدیر امداد و نجات قرار دارد و میتواند در تصمیم گیری برای نقشه بندی نوع کمک و امداد برای هر نفر و هم به صورت خوشه ای برای گروهی از افراد در یک محدوده مشخص جغرافیایی استفاده شود. در طراحی سامانه از معماری واسط کاربری برای آسیب دیدگان و مدیران بخش امدادرسانی و در اجرای سامانه از نرم افزارهای متن باز، زبان های برنامه نویسی سمت سرور و سمت کاربر، ژئوسرور و استاندارد WFS برای ارائه ی مکانمند درخواست های کمک بهره گرفته شده است. نتیجه تحقیق ارائه یک سامانه تحت مرورگر بوده که در واسط کاربری, آسیب دیدگان امکان زوم خودکار بر روی موقعیت آن ها و ارسال درخواست کمک شامل مشخصات فردی و نوع آسیب وارده با استفاده از زبان های PHP و SQL فراهم شده است. در واسط کاربری مدیران، درخواست های کمک ارسال شده بصورت مکانمند و متمایز با استفاده از Openlayers و استاندارد WFS به صورت آنلاین به نمایش درمی آیند. اجرای سامانه با این متدلوژی باعث عملی شدن جمع آوری و ارسال داده های دقیق و لحظه ای و متعاقبا کاهش هزینه های جمع آوری داده های جغرافیایی و غیر جغرافیایی تا حد بسیار زیاد ، تسریع در ارسال درخواست کمک توسط آسیب دیدگان، عملکرد بهتر و تسریع در امر امدادرسانی و خوشه بندی هدفمند مکانی کمک رسانی پس از وقوع سیل می شود و این سرویس در مناطقی مانند کشور ما که ار کمبود امکانات تهیه اطلاعات لحظه ای رنج می برد از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی کاربرد GIS برای تخمین فرسایش خاک و بار رسوب با استفاده از مدل RUSLE (مطالعه موردی: حوضه قلعه چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این پژوهش به بررسی میزان فرسایش خاک و بار رسوب حوضه آبریز قلعه-چای با استفاده از مدل تجربی RUSLE در محیط (GIS) پرداخته شده است. روش: برای دست یافتن به هدف تحقیق، از مدل تجربی RUSLE در محیط GIS که شامل عامل فرسایندگی باران، عامل فرسایش پذیری خاک، عامل توپوگرافی و پوشش گیاهی است، استفاده شد و اسناد و مدارک مختلفی، ازجمله نقشه های توپوگرافی، زمین-شناسی، خاک شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه-های باران سنجی و مدل ارتفاعی رقومی به عنوان ابزار تحقیق مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها/ نتایج: نتایج و رسوب کلّ برآورد شده در روش USDA، قابلیت تلفیق مدل RUSLE و GIS را در برآورد میزان فرسایش و بارِ رسوب نشان می دهد. نتیجه گیری: بررسی نقشه خطر فرسایش خاک نشان می دهد که میزان خطر فرسایش خاک در سطح دشت، از صفر تا ۲۲۵/۲ برحسب تن در هکتار در سال متغیّر است و منطقه موردمطالعه، جزو طبقه فرسایشی خیلی کم تا کم قرار داشت و حداکثر بار رسوب ۶۴/۰ تن در هکتار در سال برآورد شد.
شناسایی راهبردهای آسیب پذیر توسعه اقتصادی منطقه با رویکرد برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) (مطالعه موردی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی توسعه منطقه ای، شناسایى فقدان قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایه آن ها شکل گرفته از مهم ترین زمینه هاى اصلى شناسایى مشکلات و چالش هاى پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز به ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامه ریزی تدوین شده در افق زمانی آینده می پردازد. برنامه ریزی فرض بنیاد از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیری تهیه کرد. هدف از کاربرد برنامه ریزی بر پایه فرض، کاهش تعداد شگفتی های اجتناب پذیر است. این پژوهش بر ارتباط و ارزش هر یک از راهبردها در فقدان قطعیت های آینده استان تهران در افق 1404 متمرکز شده و با هدف تصحیح راهبردهای توسعه بلند مدت استان تهران در افق برنامه صورت گرفته است. تحلیل راهبردهای بلندمدت توسعه استان تهران در حوزه مورد مطالعه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نظر نوع، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت براساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با استفاده ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام شده است. با توجه به ماهیت این پژوهش، در این تحقیق از روش های تصمیم گیری سلسله مراتبی، تحلیل اثرات متقابل، دلفی و در تحلیل درون دادها از نرم افزارهای مختلف MicMac، Expert Choice، SPSS بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حوزه اقتصادی در استان دارای راهبردهای آسیب پذیری است. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و نادیده انگاری هایی که درخصوص توسعه بلند مدت استان تهران وجود دارد را شناسایی و بازبینی کرد.
برآورد شدت فرسایش و رسوب حوزه ی آبخیز ایور با استفاده از روش تجربی MPSIAC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش و رسوب زایی یکی از مشکلات مهم در مدیریت حوزه های آبخیز کشور می باشد. فرسایش و پیامدهای ناشی از آن، با تشدید بهره برداری انسان از طبیعت از اوائل قرن بیستم، آثار منفی خود را بر اکوسیستم حیاتی وارد ساخته است. مطالعات فرسایش خاک به علت پیامد های نامطلوب زیست محیطی و اقتصادی، شور شدن تدریجی اراضی، از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش حاصلخیزی خاک، افزایش فرسایش و رسوب گذاری، آلودگی شیمیایی خاک و آثار سوء بر مدیریت پایدار اراضی، اهمیّت قابل توجهی پیدا کرده است. جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوزه ها و حوزه ی آبخیز ایور استان خراسان شمالی از مدل MPSIAC بر اساس نه فاکتور زمین شناسی، خاک،آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، استفاده از اراضی، وضعیت فرسایش سطحی و فرسایش رودخانه ای و انتقال رسوب استفاده شد. بطوری که پس از مشخص شدن نقشه واحد کاری امتیازات مربوط به عوامل نه گانه مدلدر هر واحد کاری برآورد و در هر واحد کاری مقدار رسوب محاسبه گردید. سپس با میانگین وزنی از واحدهای کاری مقدار رسوب برای هر زیرحوزه و کل حوزه برآورد گردید و در نهایت با محاسبه SDRبرای حوزه و زیرحوزه ها مقدار فرسایش محاسبه گردید. با توجه به نتایج حاصل مقدار متوسط فرسایش در کل منطقه به میزان 01/7 تن بر هکتار بر سال و زیرحوزه های I′9 و I′10با داشتن حدود 14 تن فرسایش سالیانه ی خاک، بیشترین مقدار فرسایش را دارا می باشند. از میان رخساره های ژئومرفولوژی نیز رخساره های مسیل با داشتن فرسایشی معادل 32/45 تن بر هکتار اختلاف فاحشی با سایر رخساره ها دارد. زیرحوزه I´9و I´10با مقادیر رسوبدهی بالای 7 تن بر هکتار در سال بیشترین مقدار تولید رسوب را به خود اختصاص داده اند. مقدار متوسط رسوبدهی در کل منطقه به میزان 95/2 تن بر هکتار بر سال و طبقه رسوبدهی متوسط بیشترین مساحت حوزه را به خود اختصاص داده است. واحدهای زمین شناسی Qal (بستر رودخانه) دارای بیشترین مقدار فرسایش می باشد. میزان فرسایش در مناطق مرتفع و سراب حوزه به دلیل بارندگی بیشتر نسبت به نقاط خروجی و پست ترحوزه افزایش می یابد. با افزایش حجم رواناب خصوصاً در بخش های پایینی حوزه میزان فرسایش به شدت افزایش خواهد یافت. از مهمترین عوامل فرسایش و تولید رسوب در حوزه آبخیز ایور نوع تشکیلات زمین شناسی خصوصاً در بخش های خروجی حوزه می باشد. وجود تشکیلات حساس مارنی که در برخی مناطق بطور کامل در سطح زمین ظاهر شده اند و در برخی نقاط نیز در محدوده ی فرسایش های آبراهه ای ظهور پیدا نموده اند، از دلایل وجود فرسایش طبیعی در منطقه می باشد. در بخش های خروجی حوزه میزان فرسایش افزایش یافته و در طبقات زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیل خیزی با استفاده از منطق فازی TOPSIS در محیط GIS (مطالعه موردی: حوضه ی آبخیز شهر باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد بی رویه جمعیت، تسطیح زمین و اشغال حریم رودخانه ها و مسیل ها در کنار عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی در شهرهای بزرگ سبب گسترش سیلاب های شهری شده است. حوضه آبخیز شهر باغملک نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوری که رخداد این پدیده مخرب در طی چند سال گذشته باعث تخریب برخی از راه های ارتباطی، آسیب به برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات واقع در این حوضه شده است. از سوی دیگر این حوضه با داشتن آب و هوای نیمه خشک مستعد وقوع سیلاب های ناگهانی است. هدف از این پژوهش ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه آبخیز شهر باغملک واقع در شرق استان خوزستان می باشد. در این تحقیق عوامل موثر در ایجاد سیلاب شامل: بارش، ارتفاع، شیب، جهت شیب، سازند، فاصله از آبراهه و کاربری اراضی در محیط Arc GIS10 ساخته و طبقه بندی شدند؛ سپس این داده ها به نرم افزار Idrisi منتقل شدند. استانداردسازی آن ها بر اساس توابع فازی صورت گرفت و با استفاده از روش CRITIC وزن دهی شدند. در نهایت نقشه پهنه بندی با استفاده از مدل فازی TOPSIS تهیه شد. نتایج نشان می دهد که 86/17 درصد از محدوده در طبقه با خطر بسیار بالا، 15/24 درصد در پهنه با خطر بالا قرار دارد. روش TOPSIS فازی در مقایسه با روش TOPSIS غیر فازی به دلیل استفاده از مجموعه های فازی سازگاری بیشتری با توضیحات زبانی و گاه مبهم انسانی دارد این روش با داشتن انعطاف پذیر فوق العاده برای تحلیل معانی زبان طبیعی قادر است ابهامات برخواسته از ذهن انسان، محیط و عدم قطعیت را مدل سازی نماید.
تلفیق روش WRASTIC با ارزیابی چندمعیاره و مدل فازی به منظور ارزیابی ریسک آلودگی آب های سطحی (مطالعه ی موردی: استان تهران و بخشی از استان های همجوار آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روش جامعی برای ارزیابی و مدل سازی ریسک آلودگی منابع آب سطحی وجود ندارد. روش های موجود تنها به بررسی منفرد برخی از معیارها می پردازند و روشی بر مبنای GISکه با مدل سازی بتواند وضعیت کلی ریسک در سطح یک حوضه را ارائه دهد وجود ندارد. تنها روش موجود برای این منظور شاخص WRASTICمی باشد که با نمره دهی به هفت پارامتر فاضلاب انسانی و حیوانی، فعالیت های تفریحی و تفرجی، فعالیّت های کشاورزی، فعالیّت های صنعتی، اندازه حوضه، راه و حمل و نقل و تراکم پوشش گیاهی یک ارزیابی کلی فاقد مکان از وضعیت ریسک ارائه می دهد. در تحقیق حاضر، ارزیابی ریسک آلودگی منابع آب سطحی به شیوه ای جدید توصیف می شود. تحقیق در قسمت عمده استان تهران به همراه بخشی از استان های سمنان، قم، مازندران و البرز به کمک روشی که در چارچوب ارزیابی چند معیاره (MCE) قرار دارد، چندین معیار را بر اساس روش WRASTIC مورد ارزیابی قرار می دهد و در نهایت با فازی سازی این معیارها، روشFuzzy-WRASTICرا تدوین می کند. مراحل انجام این روش به این قرار است که ابتدا با وزن دهی به معیارها و زیر معیارها اقدام به تولید نقشه های لایه های مختلف نموده سپس با ترکیب فازی آنها نقشه های نهایی تولید می شوند که در گام بعدی با کمک روش WLC و استفاده از وزن های ارائه شده در مدل ورستیک، این زیرلایه ها ابتدا با هم ترکیب شدند و سپس مدل سازی وضعیت ریسک آلودگی با استفاده از روش روی هم گذاری فازی و به کارگیری عملگرهای OR، ANDو GAMMAصورت می پذیرد.
نتایج نشان می دهد که استفاده از عملگر OR به دلیل دارا بودن دامنه ی متعادلی از ارزش ها در کل منطقه از کم تا بسیار زیاد، مناسب ترین عملگر برای تولید نقشه ارزیابی ریسک و تحلیل آن می باشد. بر این اساس 14/31 و 83/27 درصد از منطقه ی مطالعاتی که بخش عمده ای از استان تهران و سمنان را شامل می شود، به دلیل تمرکز جمعیّت و فعالیّت های مختلف به ترتیب در معرض ریسک زیاد و خیلی زیاد برای منابع آب های سطحی خود می باشد.
پیش بینی سیلاب های تاریخی رودخانه کشکان با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز، پیش بینی، مهار و کاهش خسارت های ناشی از سیل اهمیت ویژه ای دارد. با اقدامات مناسب می توان شدت خسارات ناشی از سیل در حوضه را کاهش داده و در برنامه ریزی، طراحی و پیاده سازی سیستم هشدار سیل استفاده کرد. حوضه آبریز رودخانه کشکان واقع در استان لرستان دارای پتانسیل بالای سیل خیزی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با کمک مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، میزان رواناب حاصل از بارش در این حوضه را شبیه سازی نمود. در این راستا، ابتدا مدل HEC-HMS توسط داده های ثبت شده بارش-رواناب روزانه طی دوره ترسالی، واسنجی و پارامترهای موردنیاز بهینه شدند. سپس کارآیی این مدل در پیش بینی سیلاب های تاریخی (با دوره بازگشت های 2 تا 1000 ساله) با وارد نمودن بارش با دوره بازگشت های مختلف به عنوان ورودی مدل، موردبررسی قرار گرفت. برای مقایسه نتایج مدل، تحلیل فراوانی سیلاب داده های حداکثر دبی لحظه ای ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری نیز انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل HEC-HMS دارای کارآیی بالایی در شبیه سازی رواناب روزانه طی دوره ترسالی و همچنین در حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کمتر از 300 سال را دارد. لذا به خوبی می توان از این مدل هیدرولوژیکی در شبیه سازی رواناب روزانه و حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کوچک در حوضه موردمطالعه استفاده نمود. اما به ازای دوره بازگشت های بالاتر از 300 سال، فاصله بین دبی های سیلاب پیش بینی شده توسط مدل با مقادیر به دست آمده از تحلیل فراوانی بیشتر می شود. بنابراین برای پیش بینی سیلاب های تاریخی بزرگ توسط مدل HEC-HMS، باید ضریب اطمینان لازم را منظور و یا با توجه به عوارض ژئومورفولوژیک که شواهد عینی شرایط هیدرولوژیک حاکم بر رودخانه طی دوران متمادی می باشند، ضریب اصلاحی لازم را برای افزایش دقت مدل اعمال نمود.
پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله با مدل AHP در محیط GIS، مطالعه موردی بخش چورزق شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل روستاها و ارائه راهکارهای مناسب برای آنها از اقدامات اساسی در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی است. یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان منطقه ای، مخاطرات طبیعی در مناطق مختلف است. شهرستان طارم در شمال استان زنجان به دلیل ساختار خاص زمین شناسی و توپوگرافی آن، آسیب پذیری بالایی در برابر خطر زمین لرزه دارد. در این تحقیق، تلاش شده است تا با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی و روش تحلیل چندمعیاری فضایی و با بکارگیری پنج شاخص محیطی و جمعیتی به پهنه بندی سکونتگاه های روستایی در برابر خطر زلزله اقدام شود. برای این کار، ابتدا پارامترهای موثر شامل: وجود گسل، جنس زمین، شیب، زمین لغزش و تراکم جمعیت انتخاب شده و سپس لایه های اطلاعاتی آنها در محیط GIS تهیه و کلاس بندی شد. وزن دهی به معیارها با استفاده از منطق فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفته و نقشه نهایی پهنه بندی خطر زلزله در چهار کلاس پهنه های با خطر پائین، خطر متوسط، خطر بالا و خطر خیلی بالا به دست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بخش عمده ای از محدوده شهرستان طارم و سکونتگاه های روستایی منطقه در پهنه های با خطر بالا (45.71 درصد) و خیلی بالا (14.71 درصد) قرار گرفته است. با توجه به پهنه های خطر بالقوه، ضروری است تا محل مناسبی برای اسکان اضطراری در منطقه مکان یابی و تجهیز شود.
پایش خشکسالی در استان اردبیل با استفاده از شاخص فازی SEPI توسعه یافته بر اساس منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی به عنوان یک پدیده اقلیمی با کمبود رطوبت و بارندگی نسبت به شرایط نرمال تعریف می شود. این پدیده به شدت بر همه جوانب فعالیت های بشری تأثیر می گذارد. در حالی که مطالعات انجام شده در رابطه با این پدیده بر اساس روش های مناسب بسیار کم می باشد. در مقاله حاضر سعی شده است با استفاده از قابلیت های سامانه نرم افزاری MATLAB و شاخص تلفیقی SEPI در دو مقیاس زمانی 6 و 12 ماهه، به بررسی وضعیت خشکسالی در استان اردبیل پرداخته شود. برای این کار از داده های اقلیمی ایستگاه های سینوپیتیک شهرستان اردبیل، پارس آباد و خلخال در استان اردبیل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد شاخص SEPI ویژگی دو شاخص SPI و SEIرا به خوبی در خود منعکس می کند و همچنین دما را که به عنوان یکی از پارامترهای مؤثر در تغییر شدت خشکسالی است، در بررسی شرایط خشکسالی وارد می کند؛ بنابراین بررسی خشکسالی با شاخص SEPI بهتر از شاخص SPI می باشد. بررسی ها در رابطه با خشکسالی بر اساس شاخص SEPI نشان می دهد که روند خشکسالی در استان اردبیل رو به افزایش است. دما هم با شدت بیشتر روند افزایشی دارد. طولانی ترین تداوم زمانی خشکسالی در استان، در ایستگاه پارس آباد در مقیاس زمانی 12 ماهه از ماه ژوئن سال 1998 تا ماه نوامبر سال 1999 به مدت 18 ماه اتفاق افتاده است. بیشترین درصد وقوع خشکسالی در ایستگاه پارس آباد و کمترین آن در ایستگاه خلخال مشاهده می شود.
ارزیابی پتانسیل ناپایداری دامنه ای به کمک مدل منطقه ای در بخش شمال غرب زاگرس با توجه به زمین لغزش های حوضه ی لیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامنه های زاگرس در بعضی از قلمرو این رشته کوه ها مستعد انواع حرکات توده ای است. در این تحقیق حساسیت دامنه های بخش شمال غرب زاگرس از نظر نوع سطحی این پدیده با توجه به لغزش های حوضه ی لیله مورد ارزیابی قرارگرفته است. هدف از این کار نه تنها پهنه بندی دامنه های حوضه لیله از نظر شدت و ضعف در وقوع لغزش بوده است بلکه دستیابی به مدلی نیز بوده است تا جهت پهنه بندی دامنه ها از نظر ناپایداری ها قابل تعمیم به مناطق مجاور هم باشد. برای این منظور دامنه های منطقه ی مورد نظر با استفاده از هشت متغیّر: لیتولوژی، شیب، مورفولوژی دامنه، جهت گیری دامنه، کاربری اراضی، فاصله از زهکش، فاصله از جاده و فاصله از سکونتگاه، با چهار روش: وزنی؛ ارزش اطلاعاتی؛ تراکم سطح و AHP مورد پهنه بندی قرار گرفته است. متغیّر های هشت گانه ی فوق با توجه به ارتباط آماری بین پراکندگی فضایی 39 توده لغزشی در سطح حوضه با هر طبقه یا کلاس از متغیّر های تأثیرگذار در وقوع لغزش های سطحی انتخاب شده اند. انتخاب روش های فوق نیز به دلیل استفاده ی گسترده ی آنها توسط پژوهشگران ایرانی بوده است.نتایج تحقیق که بهصورت چهار نقشه پهنه بندی در چهار سطح: پهنه با خطر خیلی زیاد، پهنه با خطر زیاد، پهنه با خطر متوسط و پهنه با خطر کم ارائه گردیده است، نشان می دهد که روش آماری دو متغیّره تراکم سطح بیشترین و روش وزنی نیز کمترین همخوانی با ویژگی های منطقه ی مورد مطالعه را دارد. مطابق نتیجه روش تراکم سطح حدود86/16 درصد از مساحت حوضه لیله در معرض خطر خیلی زیاد، 21/49 درصد در معرض خطر زیاد، 35/25 درصد در معرض خطر متوسط و 57/8 درصد نیز در معرض خطر کم از نظر لغزش قرار دارد.
مدل سازی مکانی زمانی سه بعدی پراکنش آلاینده ی اکسید های ازت هوا ناشی از ترافیک در تقاطع خیابان ولی عصر فاطمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اصلی شهرها افزایش سریع آلودگی هواست که ترافیک وسایل نقلیه یکی از مهم ترین عوامل آن به شمار می رود. مدیریت هدفمند این عامل آلوده کننده نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق از نحوه ی انتشار آلاینده ها در شرایط گوناگون مکانی و زمانی است. در این باره، پژوهش حاضر نحوه ی انتشار سه بعدی آلودگی حاصل از اکسیدهای نیتروژن (NOx) را در مقیاس میکرو بررسی و با استفاده از مدل GRAL [1] محدوده ی تقاطع ولی عصر فاطمی شهر تهران را در فصل زمستان مطالعه می کند. با توجه به این، خودروها به منزله ی مهم ترین عامل آلاینده به مدل معرفی شد و فرآیند مدل سازی در نُه ارتفاع متفاوت (از 7/1 تا 5/52 متری) انجام گردید. برای بررسی ویژگی های فضایی و زمانی داده های میزان غلظت آلاینده ی NOx از روش های خودهم بستگی فضایی عمومی و محلی موران استفاده گردید. میزان شاخص موران معادل 7/0 تا 9/0 در حالت دوبعدی و معادل 22/0 در حالت سه بعدی در نتایج حاصل نشان دهنده ی وجود سطح بالایی از خود هم بستگی فضایی مثبت معنادار است که گواه صحت عملکرد شبیه سازی صورت گرفته است. تحلیل شاخص موران محلی/انسلین نشان دهنده ی غلبه ی نقاط بالا بالا در ارتفاعات پایین تا متوسط و افزایش نقاط پایین پایین در ارتفاع های بالاتر است. همچنین، وجود خوشه های آلودگی نسبتاً پایدارتر در ارتفاع های مختلف در تقاطع ها و ناپایداری وضعیت خوشه بندی آلودگی هوا در نزدیکی ساختمان ها در نتایج حاصل مشهود است
مکان گزینی مراکز درمانی شهر سیرجان با استفاده از روش Ad-Hock
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و توسعه روزافزون و اغلب نامتناسب آنها تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی صورت می گیرد. ارائه خدمات به شهروندان و دسترسی آنها به امکانات شهری از مهمترین اولویت های برنامه ریزان و مدیران شهری محسوب می شود. ارائه بهترین خدمات، معمولاً با مکان یابی مراکز خدماتی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند. مسلماً مشخص کردن معیارهای لازم و مؤثر بر مکان یابی این مراکز و تعیین اولویت یا وزن هر معیار در فرآیند مکان یابی اهمیت به سزایی دارد. در این پژوهش به منظور مکان یابی مراکز درمانی شهر سیرجان از ۱۱ معیار از قبیل فاصله تا مراکز درمانی موجود، فاصله تا معابر، تراکم جمعیت، فاصله تا مراکز محله های شهری و ... استفاده شده است. ابتدا با استفاده از نرم افزار ArcGIS نسبت به تهیه لایه های رستری هر کدام از معیارها اقدام شده و سپس با وزن دهی به زیرمعیارهای هر معیار به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و روش اَد-هوک نسبت به همپوشانی لایه های رستری وزن دارشده اقدام گردیده و معیار تراکم جمعیّت و فاصله تا مراکز درمانی موجود بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل که به صورت نقشه مناسبت عرصه و نقشه بهترین مناطق جهت احداث مراکز درمانی جدید به دست آمده، نشان می دهد که از مجموع مساحت ۴۸ کیلومتر مربعی شهر سیرجان، در حدود ۹/۶ کیلومتر مربع جهت احداث مراکز درمانی جدید مناسب است. همچنین با بهره گیری از تابع اشتراک در محیط ArcGIS مشخص شد که هیچ گونه ارتباط مؤثر و مناسبی بین تراکم جمعیت و مراکز درمانی فعلی شهر سیرجان وجود ندارد. در نهایت با استفاده از آزمون «فاصله تا مکان های مطلوب» مشخص شد که مراکز درمانی فعلی شهر سیرجان در مکان های مناسبی احداث نشده اند.
ارزیابی توان اکولوژیکی استان آذربایجان غربی جهت تعیین مناطق مستعد توسعه شهری با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که تعیین مقدار دق یق توان سرزمین برای کاربری های مختلف غیرعملی است، با به کارگیری منطق فازی به عنوان منطق مدل سازی ریاضی فرآیندهای غیردقیق و مبهم، می توان زمینه ای برای مدل سازی فرایندهای مطرح در تعیین توان اکولوژیکی فراهم ساخت. برای این منظور، در این تحقیق مدل اکولوژیکی توسعه شهری ایران به عنوان مبنا مدنظر قرار گرفت و با استفاده از منطق فازی برای استان آذربایجان غربی اجرا شد. فازی سازی نقشه های منابع اکولوژیکی، در واقع کاربرد سیستم استنتاج گر فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به منظور تعیین درجه عضویت و همپوشانی فازی لایه های مختلف برای توسعه شهری است. نتایج ارزیابی توان اکولوژیکی برای توسعه شهری و تحلیل نقاط قوت و ضعف منطق فازی در مقایسه با پیاده سازی مدل مبتنی بر مدل مخدوم (ایران) نشان داد که با به کارگیری موتور استنتاج گر فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ارزیابی توان اکولوژیکی به خصوص در کناره های مرز یگان های تشکیل دهنده نقشه های منابع اکولوژیکی، نزدیک تر به واقعیت انجام می گیرد. در نهایت به منظور تخصیص سرزمین به کاربری های مختلف در استان، به مطالعات اقتصادی و اجتماعی و مدل سازی های بیش تری نیاز است.
تحلیل مقایسه ای روش های تصمیم گیری چندمعیاره AHP و ANP در مکان یابی فضاهای سبز روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش های تحلیل مکانی در GIS و روش های تصمیم گیری چند معیاره شامل فرایند تحلیل شبکه (ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، جهت انتخاب مکان های مناسب و مستعد فضای سبز روستای چنار شهرستان کلات استفاده شده است. فرایند تشخیص واحدهای مناسب برای فضای سبز طی چند مرحله انجام شده است که مقاله حاضر این موارد را به صورت کامل بیان کرده است، در ادامه تعیین واحدهای مناسب جهت فضای سبز روستایی مورد کنترل قرار گرفت و با مطالعات میدانی صورت گرفته در طرح هادی روستا جهت مکان های پیشنهادی فضای سبز مقایسه شد و مشخص گردید زمین هایی که دسترسی به راه اصلی درجه یک با ضرایب 146/0 در مدل AHP و 171/0 در مدل ANP ، زمین هایی با کاربری بایر با ضرایب 077/0 در مدل AHP و 875/0 در مدل ANP و زمین هایی با قیمت ارزان با ضرایب 198/0 در مدل AHP و 321/0 در مدل ANP در اولویت می باشد. مکان پیشنهادی فضای سبز در طرح هادی روستا 52 درصد از کل کاربری پیشنهادی در پهنه کاملاً مناسب در مقایسه با مدل ANP می باشد و این میزان در پهنه کاملاً مناسب با مقایسه با مدل AHP، 41 درصد می باشد.
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
شناسایی راهبردهای مطلوب توسعة گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی با تلفیق مدل های برنامه ریزی راهبردی و شبکة عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش مهمی از تقاضای جهانی گردشگری را گردشگری فرهنگی تشکیل می دهد. به رغم غنا و تنوع فرهنگی سکونتگاه های روستایی کشور، این گردشگری رشد مناسبی در این نواحی ندارد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل راهبردهای مطلوب توسعة گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی با ماهیتی کاربردی توسعه ای است. جمع آوری اطلاعات به شیوة اسنادی و میدانی انجام شده است. با استفاده از مدل تحلیلی SWOT ، راهبردهای مناسب توسعة گردشگری فرهنگی نواحی روستایی ارائه شد. به منظور اولویت بندی راهبردها، از روش شبکة عصبی مصنوعی (ANN) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند راهبردهای مطلوب برای توسعة گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود براساس امتیازهای نرمال شده در مدل ANN، راهبردهای محافظه کارانه (با امتیاز 5431/0) و پس از آن راهبردهای تدافعی (با امتیاز 2842/0) هستند. براساس شبکة عصبی مصنوعی، 10 راهبرد دارای اولویت انتخاب شد، که راهبرد «تدوین برنامة جامع و بلندمدت گردشگری فرهنگی» با امتیاز یک بیشترین اولویت را در منطقة مطالعه شده دارد.
کارایی الگوهای ریزمقیاس نمایی آماری SDSM و LARS-WG در شبیه سازی متغیرهای هواشناسی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نتایج دو الگوی ریزمقیاس نمایی SDSM و مولد آب و هوایی LARS-WG با درنظر گرفتن تحلیل عدم قطعیت روی بارش روزانه، کمینه و بیشینه دمای روزانه مقایسه می شود. منطقة این پژوهش شامل ایستگاه های هواشناسی تبریز و ارومیه به مثابة نمایندة حوضة آبریز دریاچة ارومیه است که آمار بلندمدت آنها موجود است. دورة پایه در این الگوها، داده های دما و بارش روزانة ایستگاه های تبریز و ارومیه در دورة بلندمدت 1990-1961 است. پس از بررسی اولیة داده های روزانه، تحلیل عدم قطعیت روی دو الگوی یادشده در دورة پایه انجام گرفت. در این مقاله، از روش های نموداری و آماری برای مقایسة عملکرد دو روش ریزمقیاس نمایی استفاده شد. در روش نموداری قدرمطلق اختلاف داده های الگوشده و مشاهده شده به صورت ماهانه برای هریک از مؤلفه های بررسی شده، روی نمودار آورده و تحلیل شد. نتایج کلی نشان داد الگوی SDSM در دو ایستگاه بررسی شده، برای کمینه و بیشینه دمای روزانه عملکرد بهتری نسبت به الگوی LARS-WG دارد؛ درحالی که برای بارش روزانه نتایج عملکرد دو الگو تاحدودی در دو ایستگاه مشابه بود.