فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
350 - 365
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین راهکارهای اقتصادی در توسعه منطقه ای توجه به مقصدهای گردشگری روستایی به عنوان بستری برای توسعه کسب وکارهای کوچک است. به عبارتی، الگوی فضای گردشگری در محیط روستا موزاییک وار در کنار سایر فعالیت ها قرار می گیرد و معمولاً تقاضا برای صنایع دستی، هنرهای سنتی و فعالیت هایی که نیاز به نیروی کار انسانی بیشتری دارند را ارتقاء می دهد و به دنبال آن ذهنیت و تفکر کارآفرینی را در میان روستاییان گسترش می دهد. از این رو، مقاله حاضر با هدف شناخت و تبیین آثار مؤلفه های پیش برنده توسعه کارآفرینی در مقصدهای گردشگری روستایی بخش سامن شهرستان ملایر پرداخت؛ روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی بود. صاحبان کسب وکار مبل و منبت، به تعداد 100 نفر جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. برای گرد آوری داده ها از روش های میدانی و پرسشنامه ای استفاده شد که پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای 6 مؤلفه روحیه کارآفرینی، فرصت های گردشگری، اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی و زیست محیطی بیش از 95 درصد محاسبه شد. یافته ها نشان داد همبستگی قوی بین برخی مؤلفه های پیش برنده با متغیر کارآفرینی گردشگری روستایی وجود دارد. مؤلفه های فرصت های گردشگری، محیط زیستی، کالبدی - فیزیکی و روحیه کارآفرینی افراد درمجموع 98 درصد از تغییرات متغیر توسعه کارآفرینی در مقصدهای گردشگری روستایی را تبیین می کنند. در این میان بیشترین آثار مستقیم مربوط به فرصت های گردشگری بود و بیشترین اثر غیرمستقیم را مؤلفه زیست محیطی تبیین کرد.
Spatial Analysis of Tourism Impacts on the Economy of Rural Areas (Case Study: Rezvanshahr County, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Tourism, as a booming and dominant activity of this century, has a lot of effects in rural areas, including economic effects, which according to different spatial situations can have different intensity and directions of changes and developments. In this regard, this study was codified with the aim of spatial analysis of tourism impacts on rural areas of Rezvanshahr. Design/methodology/approach - According to the purpose, nature and method, this study is considered as a developmental and descriptive-analytical research, respectively. Documentary and survey methods have been used to obtain the required information and the TOPSIS model has been used to rank the economic and social needs of the villages studied. Using SPSS and GIS software, the collected data was processed and Pearson correlation test was used in inferential analysis of data. Findings - The results showed that the economic level of villages varies based on four indicators (the income level, unemployment rate, level of facilities and misery rate), the lowest and the highest of which are related to Kish-e-Khaleh village with 0.001 and Punnel village with 0.9056, respectively. Furthermore, the results of Pearson correlation coefficient showed that there is a significant relationship between the independent variable of the number of tourists and dependent variable of the local economy level with a correlation coefficient of 0.626 at a confidence level of 0.99. Research limitations / implications - The lack of documented information and the indeterminate number of tourists, especially in rural areas, are the most important challenges and problems of the study. Practical implications - Therefore, according to the findings, It is possible to shape the economic development of villages by developing tourism attractions and actualizing the potential of tourist attraction in settlements. Originality/value - Numerous studies have, so far, been carried out on tourism and rural economics. However, this study is valued based on the spatial analysis of the economy in the rural areas of the three types of coastal, plain and mountainous/ highland in the district of Rezvanshah and has not been addressed in previous studies.
بررسی رفتارهای مدیریتی کشاورزان در هنگام خشکسالی به عنوان پاسخ های پیشگیرانه: مورد مطالعه شهرستان دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزان در کشورهای در حال توسعه در میان سایر قشر های جامعه در برابر اثرات تغییرات اقلیم به ویژه خشکسالی آسیب پذیرتر می باشند، فرض بر این است که مسائل ابعاد روانی نقش مهمی در پیش بینی نیات کشاورزان و پاسخ واقعی آنها ایفا می کند. با این حال، تحقیقات کمی بر روی مکانیسم های روانی که تسهیل کننده یا محدود کننده رفتار سازگاری می باشد انجام شده در این مطالعه به منظور شناخت محرک های برجسته و موانع سازگاری با خشکسالی از مدل اعتقاد سلامت استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش به تعداد 320 نفر از کشاورزان شهرستان دهلران از استان ایلام که بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند و از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای انتخاب نمونه مورد مطالعه بهره گرفته شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخت بود که روایی صوری آن توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با ضرایب آلفای کرونباخ بررسی شد که بین 65/0 تا 95/0 بود که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار پژوهش می باشد. نتایج نشان داد، رفتار کشاورزان برای سازگاری با خشکسالی به طور عمده توسط نیت، شدت آسیب پذیری درک شده، آسیب پذیری درک شده و منافع درک شده پیش بینی شده است. این یافته های می تواند اطلاعات لازم برای سیاست گزاری هایی جهت سازگاری با خشکسالی در بین کشاورزان فراهم کند.
واکاوی اثرهای اقتصادی خشکیدگی درختان بلوط بر روستائیان شهرستان ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
576 - 591
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی اثر های اقتصادی خشکیدگی درختان بلوط بر روستائیان شهرستان ملکشاهی بود. نمونه آماری پژوهش تعداد 216 نفر از روستائیان بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی گرد آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته و از پیش آزمون شده ای بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظر استادان گروه توسعه روستایی و علوم جنگل دانشگاه ایلام تأیید گردید. برای تعیین پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 87/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که عامل های ضعیف شدن فعالیت های کشاورزی و دامپروری، پایین آمدن اشتغال، مشکلات تأمین مواد غذایی، فقر عمومی، کاهش تولیدات جانبی، کم شدن توریسم و گردشگری، پایین آمدن درآمد و کاهش فعالیت های زنبورداری مهم ترین اثر های اقتصادی خشکیدگی درختان بلوط بر زندگی روستائیان بودند. این عوامل 56/68 درصد از کل واریانس را تبیین نمودند. با توجه به تأثیر خشکیدگی درختان بلوط بر کاهش درآمد روستاییان، بهینه کردن بهره برداری از تولیدات فرعی جنگل و ایجاد اشتغال پایدار برای رونق بخشیدن به اقتصاد منطقه پیشنهاد می گردد.
عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری در مناطق روستایی شمال استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامپروری و دامداری به عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق ترین فعالیت های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان های کشور به خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است . مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم انداز ، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه های تأمین نهاده ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه های مبتنی بر افزایش تولید و بهره وری فعالیت های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح ها، به لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست های توسعه، برنامه ها، پروژه ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری جمعیت شناور روستایی (موردمطالعه: دهستان تبادکان در حاشیه کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
290 - 313
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد تغییرات گسترده ای در جابه جایی های میان شهرها و روستاها هستیم، به طوری که جابه جایی های دائمی میان شهر و روستا به رفت وآمدهای روزانه تبدیل شده است که از آن تحت عنوان شناوری جمعیت یاد می شود. این امر در میان ساکنان روستاهای پیرامون کلان شهرها بیشتر به چشم می خورد. در این میان علاوه بر انگیزه های اقتصادی، عوامل مختلفی می تواند در شکل گیری و تقویت جریان جمعیت شناور روستایی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری جمعیت شناور روستایی در نقاط شهری است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، خانوارهای 20 روستای دهستان تبادکان در پیرامون کلان شهر شهر مشهد است. جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه محقق ساخته و بر اساس شاخص های تحقیق انجام گرفت. نتایج نشان داد که عوامل مؤثر بر شناوری جمعیت روستایی را می توان در قالب عوامل اقتصادی، اجتماعی، فردی، جغرافیایی- محیطی، نهادی دسته بندی کرد. در این میان عامل اقتصادی، عامل اجتماعی و عامل فردی به ترتیب 71/37، 13/12 و 78/7 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده اند. همچنین نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن رابطه معکوس و با شدتی متوسط میان دو متغیر فاصله از شهر و نسبت شناوری جمعیت روستایی را ارائه کرد. در نهایت نتایج حاصل از آزمون رگرسیون لجستیک حاکی از آن است که متغیرهای سن، شغل و داشتن محل سکونت یا خانه در شهر تأثیر آماری معنی داری بر متغیر وابسته (شناوری یا غیرشناوری جمعیت) دارند و قادر به پیش بینی تغییرات متغیر وابسته هستند.
سنجش و ارزیابی ابعاد مؤثر بر ارتقاء تاب آوری جوامع روستایی در مواجهه با خشکسالی (موردمطالعه: شهرستان سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
630 - 645
حوزههای تخصصی:
افزایش تاب آوری مهم ترین عامل جهت حفظ انعطاف پذیری سیستم های اجتماعی-زیست محیطی و مقابله با خشکسالی است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی و تحلیل شاخص های مبتنی بر تاب آوری جوامع روستایی در مواجهه با خشکسالی در سه روستا با شدت های متفاوت خشکسالی است. در این راستا ابتدا با استفاده از نقشه های پهنه بندی خشکسالی بر اساس شاخص SPEI در دوره زمانی ده ساله روستاهای موجود در سه زون خشکسالی بسیار شدید، شدید و متوسط شناسایی و از هر زون یک روستا به صورت تصادفی انتخاب گردید. سپس با استفاده از رویکرد پیمایشی، روش مشاهده مستقیم و بازدید میدانی، کشاورزان به عنوان جامعه هدف شناسایی گردیده و موردبررسی قرار گرفتند. با توجه مجموع تعداد کشاورزان در سه روستا، طبق فرمول کوکران، حجم نمونه به تعداد 105 نفر برآورد گردید. بر اساس پرسشنامه های تاب آوری و آزمون های آماری به ارزیابی ابعاد و شاخص های مؤثر بر تاب آوری پرداخته شد. نتایج مدل اندازه گیری لیزرل بر اساس متغیرهای سطح اول ابعاد سنجش تاب آوری نشان داد بیشترین اثرگذاری و اهمیت ابعاد در میزان تاب آوری متعلق به بعد زیرساختی و فیزیکی و بعد طبیعی است. ابعاد اقتصادی و مالی، اجتماعی و فرهنگی، حکمرانی و مدیریت، انسانی و فردی به ترتیب در رتبه بعدی اهمیت قرار دارند. سنجش میزان ابعاد تاب آوری در روستاهای موردمطالعه نشان داد بعد اجتماعی و فرهنگی دارای بیشترین میزان و بعد طبیعی دارای کمترین میزان در روستاهای موردمطالعه در این منطقه هستند. ﺗﻘﻮیﺖ ابعاد تأثیرگذار ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ ﺳﻄح ﺗﺎب آوری و انطباق پذیری ﺑﺎ ﺷﺮایط را اﻓﺰایﺶ دﻫﺪ و نقش مؤثری در به حداقل رساندن ضررهای احتمالی در شرایط بحرانی، ایفا نماید. در این راستا، لازم است به تصمیم گیری و تخصیص منابع به کشاورزان منطقه در مواجهه ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻃﺮات، توجه ویژه ای معطوف شود.
Process Model of Rural Planning Based on the Experiences of Community-based Development Projects (The 2020s Projects in the Critical Centers of Sistan, Rigan and Jazmourian)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The implementation of participatory projects aiming socio-economic empowerment and environmental sustainability is one of the sustainable management strategies in arid rural areas across the world in the recent decades. This study was conducted to answer two questions: What have been the characteristics and achievements of participatory development and community-based projects in rural areas located within the critical centers of Sistan, Jazmourian, and Rigan? How is a process model for rural development planning consistent with the geography of aforementioned areas?
Design/methodology/approach- The present study is descriptive-analytical and the research process includes the analysis of the goals and final achievements of participatory plans in Rigan (RFLDL), the progress and development Plan in Ghaleh-Ganj, the Carbon Sequestration plan in Jazmourian and Lashar, the Menarid Project in Sistan, "Village without unemployed" project, SAHAB community-based projects, and ASEMAN project from Barekat Foundation in Sistan region. The required data consisted of the performance statistics of the above-mentioned projects, and the required analysis was conducted on the dat.
Finding- Each of these projects has positive achievements in accordance with its short-term goals. Although it is quantitatively desirable, they failed to continue to operate in a regular and stable planning process in rural areas. Execution of a process model for rural development planning requires institutional transformations and the establishment of an integrated facility direction system for the economic infrastructure of rural areas (with a focus on the value chain) and a series of previous and subsequent jobs in each chain.
Research limitations/implications- Among the main limitations of reformation in the programs and continuous learning from past experiences are the effort of conductors in charge of implementing rural development projects to indicate the expected achievements by relying on seemingly favorable statistics with false documentation, and the weakness or lack of a public oversight system on the actual achievements of projects. Real decentralization in the country's rural planning system, the establishment of a public oversight system, and a process planning are the best strategies for sustaining local communities.
Analyzing the Impact of the Social Capital on the Performance of Rural Municipalities (Case Study: Sonqor and Kolyai County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
101 - 116
حوزههای تخصصی:
Purpose - Rural municipality, as an organization for sustainable rural development, is supposed to be a public entity for rural administration supervised by villagers through the Islamic Council. Capital inputs are vital for achieving the best performance of rural municipalities in order to realize the development in rural areas. The main purpose of this article was to investigate the effect of social capital on the performance of rural people. Design/methodology/approach - The study area of this research is located in the villages of Sonqor and Kolyai Counties in Kermanshah Province. The statistical population of this study is 180 villages with rural municipalities, and 123 samples were determined by Cochran's formula. 28 items for rural performance of rural municipalities and 30 items for social capital were utilized to design the questionnaire. Cronbach's alpha method was used for the reliability, and experts’ opinions were used for to determine the validity. The correlation for the collected data was analyzed by Pearson Correlation Coefficient. Finding - The findings confirm that there is a significant relationship between the level of social capital and the performance of the rural municipalities. Among the indicator of social capital, social participation has the highest correlation and social trust has the lowest correlation with the performance of rural municipalities. The variables entered in the regression equation were able to explain 32% of the variance of the dependent variable. In addition, among them, the dependent variable is affected by the social participation at the highest and the social trust at the lowest.
سنجش و تحلیل تاب آوری بهره برداران مرتع در مواجه با سیر قهقرایی اکوسیستم های طبیعی (موردمطالعه: روستای نردین، شهرستان میامی، استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
102 - 115
حوزههای تخصصی:
امروزه نظریه ها و رویکردهای مدیریت بحران بر تاب آوری جوامع محلی در برابر مخاطرات و بحران ها تأکید دارند. از این روی، تاب آوری راهی برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آن ها مطرح می شود و رویکردها، شاخص ها و مدل های سنجشی متفاوتی در مورد آن شکل گرفته است. هدف مطالعه حاضر سنجش و تحلیل تاب آوری بهره برداران مرتع روستای نردین شهرستان میامی استان سمنان، در مواجه با سیر قهقرایی اکوسیستم های طبیعی می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و حجم نمونه در تحقیق، طبق جدول مورگان، 28 نفر از بهره برداران مرتع برآورد شده است. در این راستا، ابتدا مؤلفه ها و ابعاد مطرح در تاب آوری تدقیق گردید. سپس با تحلیل پرسش نامه ها و محاسبات لازم میزان میانگین تاب آوری بهره برداران و همچنین میانگین تاب آوری ابعاد شش گانه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای سنجش و رتبه بندی متغیرهای آن ها با استفاده از آزمون فریدمن مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل شده، میزان میانگین تاب آوری بهره برداران مرتع روستای نردین 2/88 است و نشان می دهد که تاب آوری بهره برداران این روستا در برابر تخریب مرتع از حد متوسط پایین تر بوده و مناسب نیست، بنابراین ضروری است در اولویت برنامه ریزی و تخصیص منابع قرار گیرند.
تحلیل وضعیت امنیت غذایی و ضایعات مواد غذایی در خانوار های روستایی در شرایط خشکسالی (مورد: شهرستان خرامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای دهه های متمادی، برنامه های مختلفی به منظور ایجاد امنیت غذایی طرح ریزی و اجراشده است، اما شمار افرادی که از ناامنی غذایی رنج می برند رو به افزایش است. این وضعیت در مناطق روستایی کشور های درحال توسعه بیشتر است. افزایش بحران های اقلیمی همچون خشکسالی و کاهش شدید منابع آب نیز دستیابی به امنیت غذایی را دشوارتر ساخته است. بنابراین، واکاوی میزان امنیت غذایی خانوار های روستایی در شرایط خشکسالی ضروری می باشد. از سوی دیگر، برآورد ها نشان می دهند که میزان ضایعات مواد غذایی در حدود یک سوم است و نیمی از این ضایعات در سطح خانوار تولید می شود. باوجوداین، اطلاعات چندانی در خصوص رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار در شرایط خشکسالی وجود ندارد. این در حالی است که شناخت رفتار مدیریت ضایعات مواد غذایی خانوار و عوامل تعیین کننده آن از حیاتی است. داده های موردنیاز این پژوهش پیمایشی از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی چندمرحله ای گردآوری شد. در این راستا، نسبت به انجام مصاحبه حضوری با 219 خانوار روستایی شهرستان خرامه از توابع استان فارس اقدام شد. یافته های پژوهش نشان داد که 4/75 درصد از خانوار های روستایی، در طول دوره خشکسالی ناامنی غذایی را تجربه نموده بودند. تحلیل رگرسیون نشانگر آن است که میزان آب کشاورزی، درآمد، قیمت غذا، تولیدات کشاورزی، نرخ اشتغال و دارایی های سرمایه ای از سازه های مهم تعیین کننده امنیت غذایی خانوار روستایی بودند. از سوی دیگر، بروز خشکسالی نقش مهمی در شکل گیری رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار داشت. به نحوی که میزان تولید ضایعات غذایی خانوار های دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید کمتر از سایر خانوار ها بود. علاوه بر کم آبی، میزان دانش و آگاهی، نگرش، دسترسی به غذای ادراک شده، کیفیت غذای ادراک شده، میزان درآمد و قیمت غذا نیز در تبیین رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار تأثیرگذار بودند. بر مبنای یافته های پژوهش، توصیه هایی برای ایجاد امنیت غذایی و کاهش ضایعات غذا در شرایط خشکسالی ارائه شده است .
تحلیل اثرات عملکرد اقتصادی-اجتماعی روستا-شهرها بر توسعه منطقه ای مورد: استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام شهری استان مرکزی طی سال های 1355 تا 1395 و شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه شهرهای کوچک و روستا-شهرها است. این پژوهش به شیوه تحلیلی انجام شده و از سنت های روش پژوهش کمی بهره برده است . برای تحلیل نظام شهری از شاخص های نخست شهری، شاخص توزیع متعادل(آنتروپی) و شاخص تمرکز هرفیندال، توزیع جهت دار و تراکم فضایی کرنل استفاده شده است. برای شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منطقه ای با رویکرد تقویت روستا-شهرها، از نظرات نخبگان و متخصصان در قالب روش دلفی و 23 پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه مذکور در راستای ابعاد فضایی و غیر فضایی و مؤلفه های چهارگانه مربوط، شامل سیاست گذاری و قوانین ، اقتصادی – فعالیتی ، اجتماعی و فرهنگی ، و درنهایت کالبدی و ارتباطی و 26 معیار مربوط تدوین شده است. به منظور اولویت بندی مؤلفه ها و معیارها، از مدل ویکور و همچنین برای شناسایی عوامل نهایی و زیرمعیارهای مربوطه از آزمون تحلیل عاملی استفاده شد . نتایج پژوهش حاکی از آن است که تمرکز فزاینده جمعیت شهری در دو شهر اراک و ساوه و کثرت روستا-شهرها (28 شهر از 33 شهر استان)، از ویژگی های اصلی نظام شهری استان مرکزی است، اما این وضعیت طی سال های 1375 تا 1395 به دلیل جمعیت پذیری شهرهای دوم، سوم و چهارم استان، تا حدودی به سمت عدم تمرکز گرایش یافته و به لحاظ توزیع فضایی، جابه جایی جمعیت به سمت شمال و جنوب شرقی استان بوده است. همچنین بر اساس نتایج مدل ویکور، مؤلفه " سیاست گذاری و قوانین" به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین عامل بر تقویت روستا-شهرها و توسعه منطقه ای استان شناسایی شده و مؤلفه های " کالبدی و ارتباطی"، "اقتصادی-فعالیتی" و در نهایت مؤلفه "اجتماعی-فرهنگی"، در اولویت بعدی قرار دارند. در نهایت نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد که معیارها در هشت عامل اصلی دسته بندی شدند که 84.63 کل واریانس تجمعی را شامل می شوند و در بین این عوامل، عامل نخست با زیرمعیارهای قانون گذاری و اقتصادی، از اهمیت ویژه ای در توسعه روستا-شهرها برخوردار هستند.
ارزیابی پایداری سیاست های سازگاری کشاورزی با تغییرات اقلیم از دیدگاه کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی پایداری سیاست های سازگاری با تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی است. به لحاظ روش شناسی، این تحقیق در دو مرحله متوالی به انجام رسیده است که مرحله نخست آن با هدف شناسایی و استخراج فهرستی از نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی سیاست های سازگاری با تغییرات اقلیمی در بخش کشاورزی مبتنی بر پارادایم تحقیق کیفی و با بهره گیری از تکنیک گروه های کانونی و مصاحبه با 17 نفر از کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی به انجام رسیده است. در مرحله دوم، با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به مقایسه زوجی معیارها و زیرمعیارها با توجه به هدف اصلی یعنی پایداری سیاست های سازگاری و همچنین مقایسه زوجی هرکدام از مجموعه گزینه های دسته بندی شده در چهار محور قوت، ضعف، فرصت و تهدید با توجه به این معیارها و زیرمعیارها پرداخته شد. داده ها از طریق نرم افزار Expert Choice تحلیل شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد به منظور دستیابی به پایداری در پیشبرد سیاست های سازگاری به ترتیب معیارهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بیشترین اهمیت را داشته اند. همچنین در معیار زیست محیطی، «عدم انتشار گازهای گلخانه ای»؛ در معیار اقتصادی، «کمک به تنوع درآمدی کشاورزان» و در معیار اجتماعی، «توجه به مشارکت اجتماعی» به عنوان مهم ترین زیرمعیارها شناسایی شدند.
تحلیل موانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر از دیدگاه کشاورزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
308 - 323
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت فناوری انرژی های تجدیدپذیر در کاهش اثرات تغییر اقلیم جهانی و نیز کاهش انتشار دی اکسید کربن در بخش کشاورزی، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل موانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر از دیدگاه کشاورزان بوده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را 2501 نفر از کشاورزان شهرستان لارستان تشکیل دادند. روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب بود و حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 331 نفر برآورد شد. یافته ها نشان داد که اصلی ترین مانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر مانع اقتصادی است که شامل هزینه های بالای سرمایه گذاری اولیه در رتبه اول و سپس عدم دسترسی به منابع مالی جهت توسعه انرژی های تجدیدپذیر (وام ها و ...) و سرمایه ناکافی کشاورزان برای اجرای پروژه ها در رتبه دوم و سوم قرار داشتند. پس از بعد اقتصادی به ترتیب ابعاد نهادی- قانونی، اجتماعی- آگاهی و زیرساختی- تکنولوژیکی قرار دارند و همه این موانع در قالب مدل تأییدی با استفاده از نرم افزار لیزرل (LISREL8/72) مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به اینکه در بخش کشاورزی کشور افزایش تقاضای انرژی وجود داشته و کنترل آلودگی محیط زیست از مباحث مهم روز بوده است، لذا برنامه ریزی جامع برای شناسایی موانع توسعه فناوری انرژی های تجدید پذیر از دیدگاه کشاورزان و اقدام برای رفع آن ها بسیار ضروری است. که در این مقاله به این مهم پرداخته شده و در انتها پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
تحلیل اختلافات فضایی فعالیت (اشتغال و بیکاری) در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیکاری یکی از چالش های پیش روی برنامه ریزان در اکثر مناطق جهان می باشد. در ایران نیز بیکاری و کاهش میزان بیکاری یکی از اهداف اصلی برنامه های دولت مطرح شده است. شاخصهای مربوط به فعالیت نشان از تغییرات بیکاری طی زمان دارد. از این رو تحقیق حاضر در پی الگوی فضایی تغییرات مکانی بیکاری در نواحی روستایی کشور است. برای انجام تحقیق از مدل آزمونی تی استودنت استفاده شده است که می تواند آزمون تغییرات فضایی-مکانی را در سطح محلی انجام دهد. برای انجام تحقیق از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 و 1390 استفاده شده است. این اطلاعات در قالب بخش های سال 1390 باهم تلفیق شدند و شاخص سازی روی آن ها انجام شده است. نتایج تحقیق حکایت از نابرابری های فضایی اشتغال و بیکاری در نواحی روستایی دارد. هم چنین مشخص شد که بهبودهایی در زمینه اشتغال زایی در روستاها بوجود آمده، ولی اختلافات فضایی مشهودی قابل مشاهده است. به علاوه میزان اشتغال زایی برای زنان کمتر و محدودتر بوده و تفاوت های فضایی- جنسیتی در زمینه اشتغال در نواحی روستایی کشور مشهود است.
تبیین چارچوب مفهومی-کاربری استفاده از انرژی تجدید پذیر در مناطق روستایی با محوریت منابع زیست توده (موردمطالعه: روستای نوآباد چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
526 - 545
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصادی و افزایش تقاضا برای انرژی، استفاده از منابع انرژی بی خطر و تجدیدپذیر را ضروری می نماید. پسماند جامد روستایی به عنوان یکی از منابع زیست توده به طور قابل توجهی در ایجاد یک منبع انرژی تجدید پذیر کمک می نماید. بررسی ها نشان می دهد که انرژی زیست توده می تواند یکی از گزینه های مناسب برای جایگزینی با سوخت فسیلی باشد. چراکه افزون بر آثار مخرب کمتر بر محیط زیست، می توان آن را به عنوان منبع پایان ناپذیر انرژی محسوب نمود. هدف کلی از این پژوهش تبیین چارچوب مفهومی-کاربری استفاده از انرژی تجدید پذیر در مناطق روستایی با محوریت منابع زیست توده است که به منظور عملیاتی شدن هدف مذکور، با بررسی منابع معتبر داخلی و خارجی در زمینه موضوع تحقیق، چارچوب مفهومی طراحی و سپس با استناد به چارچوب مفهومی تحقیق، میزان انرژی قابل استحصال روستا در بخش های باغی، زراعی، دامی و خانگی موردمحاسبه قرار گرفت. در ادامه با توجه به محاسبات پایه انرژی در منطقه موردمطالعه، به ارائه سناریوهای کاربردی در این زمینه پرداخته شد. نتایج حاصل نشان داد که میزان کل انرژی حاصل از زیست توده برابر با 1/ 70857266 کیلوژول است که با تعریف سناریوهای متعدد و میزان انرژی محاسبه شده از بخش زیست توده می توان 17/ 17 در صد مصرف برق خانگی ،60/ 2 درصد مصرف گاز ، 58/68 درصد در تأمین انرژی موردنیاز بخش روشنایی معابر عمومی روستا، 67/54 درصد در تأمین برق پمپ آب رسانی روستا به اراضی منابع طبیعی با ارتفاع 131 متر، 70/3 درصد در تأمین برق آبیاری بارانی و یا 60/42 برق موردنیاز آبیاری قطره ای اراضی روستای موردمطالعه را تأمین نمود.
آسیب شناسی مطالعات گردشگری در فصلنامه پژوهش های روستایی: کاربست تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
328 - 359
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی پژوهش های گردشگری در فصلنامه پژوهش های روستایی انجام پذیرفت. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، کیفی، ازنظر هدف و نوع، کاربردی و با رویکرد تحلیل محتوای اسناد بود. جامعه آماری پژوهش، مقاله های حوزه گردشگری در فصلنامه پژوهش های روستایی به تعداد 38 مورد بود که با استفاده از رویکرد تمام شماری تمامی مقالات در تحلیل شرکت داده شدند. برای تعیین شاخص های تحلیل محتوا، در ابتدا، با مطالعه پژوهش های پیشین، مدلی یکپارچه ارائه و سپس بر اساس آن، 38 مقاله موجود در حوزه گردشگری، ارزیابی گردید. ابعاد کلان مدل در تحلیل محتوا شامل ابعاد شناختاری، ساختاری، عملکردی و استنادی بود. روایی و پایایی از طریق روایی فهرست کنترل و پایایی مصحح تأیید گردید. از دو بسته نرم افزاری iMindMap9 و SPSS25 در فرآیند تحلیل استفاده شد. نتایج تحقیق در غالب شناسایی آسیب ها و چالش های پژوهش های گردشگری در فصلنامه پژوهش های روستایی با توجه به ابعاد مدل تحلیل محتوا گزارش شد و مبتنی بر آن ها، راهکارهای لازم پیشنهاد و ارائه گردید.
The Gender Analysis of the Saffron Production Process in Rural Areas (Case Study: Torbat-e-Jam and Bakherz Counties)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Gender analysis is a sort of methodology offering a comprehensive image of the contribution and role of women and men in the economy of a community. In this exploration, it has been endeavored to investigate the role and contribution of women in producing and profiting from the financial benefits of saffron as an essential and exportable economic product. Design/methodology/approach- For this purpose, 253 saffron producers in 9 villages of the cities of Torbat-e-Jam and Bakherz were studied as a statistical sample using descriptive-analytic research method, including a questionnaire and a semi-organized interview. Data were analyzed by T-test, MANOVA, Duncan and Fisher test using SPSS software and Rural Participatory Appraisal (PRA) research. Finding - The outcomes of the study exhibited that there is a significant difference between the participation of family members in the studied area during different phases of production (planting, harvesting, cropping, marketing, and sales). Moreover, the inferential findings revealed that although the men's participation ratio of only 24% is significantly higher than women's participation in the production of saffron, the benefit rate of the gained saffron production profit for the men (i.e. 74/16%,) is significantly higher than the benefit rate for women (i.e. 25/84%). The Rural Participatory Appraisal method also revealed that there is a significant difference between the physical participation and saffron income between males and females. In other words, men possess almost all the financial benefits of saffron production; in fact, women are deprived of the sources that can help them be empowered in economic and social areas. Of course, rural women in the study area did not express dissatisfaction with this issue, and they believed that this income would be well spent for the whole family.
Land Suitability Evaluation for Tourism Development in Desert Areas (Case Study: Eastern Regions of Isfahan Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Today, tourism has become the largest industry in the world with both direct and indirect socio-economic effects. Given the diverse climatic conditions and limited water resources for agriculture in Iran, among various forms of tourism, tourism in desert areas with a multifaceted approach can narrow the gap caused by environmental constraints and play an important role in the development of different areas such as eastern regions of Isfahan province, which have many tourist attractions. In this research, we try to identify and evaluate land suitability for tourism development in counties located in desert areas of Isfahan province. Design/methodology/approach- In this research, the multi-criteria evaluation (MCE) method was used in the GIS environment. Considering the variety of criteria used, before preparing the final map of land suitability, selected criteria were categorized in different groups with regard to topography, climate, land covers and animal species diversity, environment, hazards, socio-economic aspects. Then, land suitability classes in each of the mentioned groups were identified. In the following step, the maps produced in each of these groups were given to the relevant experts to generate the final map of the land suitability according to the current situation, weigh the selected criteria based on the AHP paired comparison, and implement the results of this comparison in the GIS environment through applying weighted linear combination (WLC) method. Findings - The results of multi-criteria evaluation showed that the study area has highly suitable lands in almost all assessment groups, and there were no specific human and natural constraints in this area. The result of the final land suitability map also showed that 21044 square kilometers of the total area (nearly 30 percent) were ranked in the “very suitable” and “suitable” classes, indicating high capacity and capabilities or minimum natural and human constraints for tourism development in the region. Practical implications- Making use of the capabilities of desert areas in eastern regions of Isfahan province and providing the necessary conditions for tourism development with regard to the particular natural and human conditions of this region can offer the best available, affordable, and effective alternatives in the short term to tackle the current problems based on the principles of sustainable development in these areas. The problems include socioeconomic inequalities between developed and underdeveloped regions of Isfahan province, limited water resources for development of agricultural activities, and low ecological capacity of the region for some activities especially in vulnerable communities.
تحلیل اثرات رشد بخش غیر کشاورزی بر مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی به بخش غیر کشاورزی و فعالیت آن ها در مشاغل شهری از نشانه های بارز تغییر و تنوع در روابط کار در بخش کشاورزی محسوب می شود که به میزان قابل توجهی تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار می گیرد. در این مطالعه، به بررسی تأثیر رشد بخش غیر کشاورزی بر مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی در ایران پرداخته شد. برای این منظور، در ابتدا با استفاده از روش موندلاک میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی ایران به بخش های غیر کشاورزی در بازه زمانی 1391-1353 محاسبه شد. سپس، با استفاده از مدل خودتوضیح با وقفه های گسترده عوامل مؤثر بر مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که به طور متوسط در هر سال بیش از 3 درصد از نیروی کار بخش کشاورزی به سایر بخش های اقتصادی مهاجرت می نمایند. همچنین، در کوتاه مدت، با رشد درآمدهای بخش غیر کشاورزی میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی افزایش می یابد. با این وجود، در بلندمدت، میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی با افزایش اختلاف درآمدهای شهری و روستایی به طور معناداری تحت تأثیر قرار می گیرد. لذا می بایست به منظور جلوگیری از معایب مهاجرت بیش از ظرفیت موجود برای نیروی کار بخش کشاورزی، در کوتاه مدت تضمین و تقویت درآمدهای بخش کشاورزی و در بلند مدت ایجاد توازن منطقی میان دستمزدهای شهری و روستایی در دستور کار سیاست گذاری قرار گیرد.