فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بهینه سازی فضاهای کاری مناسب زنان، موضوع مهمی است که باید در مطالعه زندگی زنان مورد توجه قرار گیرد. فضاهای کاری بدلیل ساختار کالبدی و کارکرد اجتماعی شان یکی از مهم ترین مسایل، در جهت تقویت جامعه به شمار می آیند. حضور زنان در جامعه و در فضاهای کاری و مشارکت آن ها در امور اجتماعی متضمن ایجاد جامعه ای توسعه یافته است. هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش عوامل فضایی کالبدی و دستیابی به راهکارهای طراحی معماری در راستای بهینه سازی فضای کاری برای زنان بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده، روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از پرسشنامه است. جامعه مورد مطالعه شامل 265 نفر از زنان شاغل در ادارات دولتی استان گلستان در شمال ایران بوده است. به منظور آزمون فرضیات مطرح شده در این پژوهش، از آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن بود که عواملی از قبیل وجود حریم شخصی و قلمرو، امنیت و آراستگی، زیبایی و نظم فضا از مهم ترین عوامل موثر کالبدی و فضایی در بهینه سازی فضای کاری زنان می باشند.
تحلیلی بر پراکنش خدمات و جمعیت شهری با تأکید بر عدالت فضایی و برخورداری شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی عادلانه خدمات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها، یکی از فاکتورهای مهم جهت دستیابی به عدالت اجتماعی می باشد، زیرا عدم برخوداری عادلانه منجر به ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی و توزیع عادلانه نیز زمینه ساز توسعه متوازن مناطق شهری خواهد شد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر ایلام و ارائه راهکارهای بهینه برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح شهر، به منظور بهره مندی همه شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیل می باشد. با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره جستن از دو روش تحلیل عاملی و خوشه ای، به بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح شهر ایلام پرداخته است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که در بین سه شاخص خدمات شهری بین محلات شهر ایلام، شرایط شاخص کالبدی نسبت به دیگر شاخص ها در موقعیت بهتری قرار داشته و پس از آن شاخص اقتصادی و در نهایت شاخص اجتماعی در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. از طرفی بر اساس نتایج مقایسه ای از دو روش تحلیل(عاملی و خوشه ای) مشخص می گردد که ناحیه مرکزی در بهترین شرایط، ناحیه شادآباد در شرایط تا حدودی مناسب و نواحی جانبازان، چالیمار، نوروزاباد، آزادگان، رزمندگان و بانبرز در شرایط نامناسب قرار دارند. نتایج: وضعیت بوجود آمده ماحصل مشکلاتی چون: عدم مدیریت مداوم (طی 21 سال 13 شهردار تغییر کرده است)؛ ضعف در تدوین و اجرای قوانین؛ سوء مدیریت و ناهماهنگی میان دستگاه های مرتبط با مدیریت شهری و نداشتن نگاه یکپارچه؛ ناپایدار بودن درآمدهای شهرداری؛ غلبه نگاه قبیله ای بر نگاه شهروندی؛ پراکندگی نامطلوب تراکم؛ کمبود سرانه کاربری های تفریحی و ... می باشد.
ارزیابی سازگاری اقلیمی شاخصه های فرمی مسکن بومی لافت مبتنی بر مدل ماهانی
حوزههای تخصصی:
در گذشته، نبود امکانات برای استفاده از انرژی های تجدید ناپذیر، ساکنان بومی هر منطقه را ناچار به ابداع شگردهایی برای ساخت سکونتگاه های سازگار با اقلیم نموده و معماری بومی هر منطقه را رقم زده است. این در حالی است که همزمان، محدودیت هایی وجود داشته که ممکن است مانع اعمال تمام اصول اقلیمی در این ساخت ها شده باشد. از این رو ارزیابی سازگاری الگوی ساخت و سازهای بومی با شرایط اقلیمی، پیش از اعمال آنها در ساخت های مدرن ضروری به نظر می رسد. در مقاله حاضر با هدف ارزیابی میزان سازگاری اقلیمی سکونتگاه های بومی لافت،ابتدا با استفاده از مدل ماهانی پیشنهادات طراحی اقلیمی در قشم استخراج و در مرحله ی بعد شاخصه های مورد اشاره در مدل ماهانی در 50 نمونه از سکونتگاه های بومی مطالعه شد. در مرحله ی آخر نیز به وسیله ی نرم افزار اس.پی.اس.اس. ، با انجام آزمون t تک نمونه، سازگاری الگوهای مستخرج با پیشنهادات اقلیمی ارزیابی گشت. یافته های این آزمون نشان داد میانگین سازگاری الگوهای استقرار بنا، فاصله گذاری میان ساختمان ها و فرم پلان با پیشنهادات اقلیمی ماهانی، تفاوت معنی داری داشته که مثبت بودن این تفاوت نشان داد سکونتگاه های بومی از نظر 3 شاخصه الگوی استقرار بنا، فاصله گذاری میان ساختمان ها و فرم پلان با اصول پیشنهادی ماهانی سازگار است. این در حالی است که نحوه استقرار و درصد اشغال بازشوهای داخلی و خارجی با پیشنهادات ماهانی سازگاری کامل ندارد.
ارزیابی مدل های خطی فضایی و غیرخطی در تبیین پراکنش فضایی دفاتر مسافرتی در شهر مشهد، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدل های خطی و غیرخطی کاربرد زیادی در مطالعات پدیده های شهری دارند و پژوهشگران به روش های گوناگون و بسته به نوع مطالعه از آن ها بهره می برند. در بین مدل های خطی، رگرسیون جغرافیایی به دلیل دخالت عامل موقعیت در تبیین پراکنش فضایی پدیده ها از جمله مدل های مؤثر به شمار می رود. از سوی دیگر پیچیدگی مسائل، نگرش محققان را به سمت بهره گیری از مدل های غیرخطی رهنمون ساخته است؛ شبکة عصبی از جمله روش های مؤثر است. این مطالعه به شکل ویژه قصد دارد با تکیه بر مدل های رگرسیون جغرافیایی و شبکه عصبی به تبیین عوامل مؤثر در الگوی استقرار دفاتر مسافرتی در شهر مشهد بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو مدل نام برده قادرند تصویر بهتری از این استقرار را به نمایش بگذارند. شیوه مطالعه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مدل های علّی است. این بررسی نتایج متفاوتی را از مدل های بالا نشان می دهد؛ به گونه ای که از نظر رگرسیون جغرافیایی، دفاتر مسافرتی عمدتاً متأثر از فضاهای خاص گردشگری هستند در حالی که از نظر شبکة عصبی، متأثر از فضاهای عمومی شهر هستند. انطباق یافته های هر مدل با واقعیت، بیانگر انحراف کمتر مدل شبکه عصبی در این خصوص و کارایی آن در زمینه پراکنش پدیده های فضایی است.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های ارزش ویژه برند در مقاصد گردشگری (مطالعه موردی: شهر خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
77 - 90
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صنعت گردشگری و رقابتی تر شدن آن، به نظر می رسد مقاصد گردشگری به مانند دیگر محصولات مصرفی، به برند به عنوان هویت یگانه ای برای ایجاد تمایز بین خود و سایر رقبا، نیازمند هستند. شهر خلخال به دلیل دارا بودن جاذبه های گردشگری فراوان، در سال های اخیر، به مقصد محبوب گردشگران تبدیل شده است. این پژوهش بر آن است تا مؤلفه های ارزش ویژه برند از دیدگاه گردشگران داخلی سفر کرده به شهرستان خلخال را بررسی کند. این پژوهش جزو پژوهش های کاربردی است و برای انجام آن از پرسش نامه ای استفاده شد که برگرفته از پژوهش کونینک است. جهت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد که فرض نرمال بودن داده ها برای تصویر برند با 0.174، کیفیت ادارک شده با 0.186، آگاهی از برند با 0.210 و وفاداری به برند با 0.154 تأیید شد. بررسی فرضیه های تحقیق نشان می دهد که سه فرضیه از چهار فرضیه مورد نظر نگارندگان (آگاهی از برند با آماره T 5.22 ، تصویر برند با آماره 8.47 و وفاداری به برند با آماره 12.54 تأیید شد و یکی از فرضیه ها (کیفیت ادارک شده با آماره 0.594) رد شد. یکی از دلایل اینکه گردشگران کیفیت ادراکی مقصد گردشگری شهرستان خلخال را مناسب ارزیابی نکردند این است که زیرساخت های مناسبی در حوزه گردشگری در این شهرستان وجود ندارد. از طرفی، تصویر گردشگران از مقصد گردشگری شهرستان خلخال خوب بوده که از دلایل آن می توان به آب و هوای خوب، چشم اندازهای زیبا، محیط آرام، مردم مهمان نواز و ... اشاره کرد. لذا باید از چشمانداز طبیعی محافظت گردد.
تحلیلی بر پیشران های توسعه گردشگری شهر کاشان با تأکید بر عملکرد سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان یک مفهوم فرا رشته ای در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی توسعه جوامع به ویژه توسعه گردشگری مطرح شده است. به این ترتیب پژوهش با هدف بررسی نقش و تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه گردشگری شهر کاشان انجام شده است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شهروندان شهر کاشان به تعداد 308476 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 322 نفر محاسبه شده است. گردآوری داده ها به صورت ترکیبی از مطلعات توصیفی و میدانی است. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای محقق ساخته با 85 متغیر است. نرم افزارهای مورد استفاده SPSS و AMOS است که با استفاده از آن ها، آزمون های آماری تی، ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری صورت گرفته است. روایی ابزار تحقیق با بهره گیری از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به به مقدار 0/821 مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج آزمون تی با سطح معناداری کمتر از 0/05 وضعیت سرمایه اجتماعی در شهر کاشان را مناسب ارزیابی کرده است.. نتیجه کاربرد مدلسازی معادلات ساختاری برای شناسایی اثرگذارترین عامل در تبیین سرمایه اجتماعی در بین شهروندان کاشان، نشانگر کسب بالاترین بار عاملی به میزان 0/99 برای شاخص آگاهی اجتماعی است. مهمترین عوامل رونق دهنده توسعه گردشگری، شاخص آسایش به مقدار وزن رگرسیونی 0/94 است. کسب ضریب همبستگی 0/34 در سطح اطمینان 99 درصد گویای رابطه مستقیم و مثبت بین سرمایه اجتماعی و توسعه گردشگری است. نتایج: تأیید ارتباط بین بهبود سرمایه اجتماعی با توسعه گردشگری ضرورت برنامه ریزی برای اعتمادسازی به عملکرد کارکنان دولت در بین جوامع محلی و بسترسازی اعتماد مردم به نهادهای اجتماعی را در راستای تقویت سرمایه اجتماعی به عنوان پیشرانی کلیدی در بهبود و توسعه گردشگری شهر کاشان گوشزد می نماید.
ارزیابی و تبیین میزان دسترسی زنان به فرصت های آموزشی در نواحی جنوبی کشور (مطالعه موردی: شهرستان های استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان دسترسی زنان به فرصت های آموزشی در شهرستان های استان بوشهر انجام گردید. این مطالعه به لحاظ ماهیت یک پژوهش کاربردی و از منظر روش شناسی در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ایی و ابزار جمع آوری داده ها با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر ابزارهای استاندارد شده در قالب جداول و فرم های رایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن(بویژه سالنامه آماری سال 1393 استان بوشهر) بوده است. شایان ذکر است که جامعه آماری پژوهش 9 شهرستان واقع در استان بوشهر بوده است که جهت سنجش سطح دسترسی زنان به فرصت های آموزشی، 19 مولفه در قالب شاخص های توسعه آموزشی، از آمارنامه رسمی استان، استخراج و با استفاده از تکنیک تحلیل مولفه های اصلی وزن دهی و سپس با استفاده از روش های وایکور و تحلیل سلسله مراتبی خوشه ای مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل یافته های پژوهش ضمن تایید وجود شکاف عمیق در توزیع و تخصیص فرصت های آموزشی بین شهرستان های استان بوشهر، حاکی از آن است که در مجموع شاخص ها، تنها شهرستان های بوشهر با ضریب 0 و گناوه با 12/0 دارای بالاترین سطح توسعه یافتگی به لحاظ دسترسی زنان به فرصت های آموزشی بوده و شهرستان های دیلم با ضریب 84/0، تنگستان با ضریب 89/0 و دیر با ضریب 1 در پایین ترین سطح دسترسی قرار گرفته اند. همچنین نتایج سطح بندی شهرستان ها نیز نشان داد به لحاظ میزان دسترسی زنان به فرصت های آموزشی نوعی محرومیت کلی بر فضای استان بوشهر حاکم است.
جامعه شناسی تمایل شهرنشینان به داشتن خانه های دوم در روستاهای زادگاهی-اجدادی (مورد مطالعه روستاهای دهستان دلفارد استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ به دلیل فشارها و تورمهای مختلف جمعیتی، اقتصادی، آلودگی و ... بیش از آنکه مهاجر پذیر باشند، مهاجر فرست هستند. اگر چه مالکیت خانه های دوم روستایی در قالب مهاجرت معکوس با قید فصلی و موقت بحساب می آیند، اما در قالب پدیده تمرکز زدایی اجتماعی و مهاجر فرستی شهرها بحساب می آید. خانه های دوم به عنوان یک پدیده اجتماعی یکی دو دهه اخیر به نوعی ادامه حیات شهری در مناطق روستایی بشمار می آیند، ضمناً گسترش و رواج این پدیده می تواند راه حل مؤثری برای تجدید حیات نواحی روستایی باشد. این تحرک جغرافیایی-جمعیتی و تعامل شهر و روستا، منتج به شکل گیری موج مهاجرت دیگری در خارج از قلمرو شهرها و ایجاد خانه های دوم در روستاهای خوش آب و هوای نزدیک شهرهای بزرگ از جمله کرمان (منطقه دلفارد) شده است. در این مطالعه از نظریه های روابط شهر و روستا و سبک زندگی بهره برده ایم. به لحاظ روشی، از قالب روشی آمیخته بهره برده و روش کیفی اساس کار و روش کمی در کنار آن استفاده شده است. جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان جیرفت(دهستان دلفارد) شامل 137 روستا که 21 روستا بعنوان نمونه ارزیابی شدند.نتایج مطالعه حاکی از آن است که موج مهاجرت معکوس فصلی بیشتر در روستاهای مرکزی دهستان گسترش یافته. مالکان جوان و میانسال اغلب ساکن جیرفت و کرمان بوده و از هر موقعیتی جهت بهره برداری از خانه ها استفاده میکنند در حالیکه مالکین و مهاجرین کرمان و بندرعباس اغلب بیش از 60 سال سن داشته و اغلب مناسبتها مراجعه می کنند. تمامی مالکان با ساکنین نسبت فامیلی داشتند، صاحبان خانه های دوم روستایی را می توان بر اساس سبک های زندگی، نوع و اولویت انگیزه ها، شرایط و عوامل زمینه ای به سه دسته فراغت جویان، هویت جویان و منزلت جویان با ویژگی های خاص خود تقسیم نمود که به اختصار آن را فَهم نامیدیم.
تحلیلی بر سرزندگی خیابان های تجاری شهری، نمونه مطالعه: بلوار نوبهار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر شهر کرمانشاه به عنوان بزرگترین شهر کُردنشین کشور و مرکز استان، در تحقق فضاهای شهری سرزنده ناموفق عمل نموده است. البته خیابان نوبهار جزو معدود فضاهای این شهر است که به سبب حضور پُر جنبت و جوش مردم، تا حدودی سرزنده قلمداد می شود. لذا پژوهش حاضر تلاش دارد با تحلیل وضعیت این خیابان، ضمن ارائه راهبردهایی پیشنهادی برای آن، راه را برای ارتقای سرزندگی سایر فضاهای شهری کرمانشاه، روشن و هموار نماید. روش: پژوهش حاضر تحلیلی-تفسیری است. لذا ابتدا شاخص های سرزندگی از پژوهش های معتبر داخلی و خارجی استخراج شده و به صورت سؤالات پرسشنامه ای تنظیم شده اند. روایی سوالات با دریافت نظر کارشناسان و پایایی با محاسبه آلفای کرونباخ (0/806) مورد بررسی و تایید قرار گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان کرمانشاهی است که برای خرید یا تفریح به خیابان نوبهار مراجعه داشته اند. حجم نمونه نیز بر مبنای فرمول کوکران 384 مورد بوده است که به تقریب 400 در نظر گرفته شده است. همچنین نمونه گیری به صورت تصادفی ساده صورت پذیرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS و به کمک مدل های تحلیل عاملی و رگرسیون چند متغیره خطی انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد حدود 38 شاخص، نمایانگر سرزندگی یک خیابان تجاری شهری هستند که در قالب 8 عامل شامل «پیاده مداری»، «فضایی برای ماندن»، «نشاط بخشی»، «راحتی خرید»، «دسترس پذیری»، «همه شمولی»، «انعطاف پذیری» و «خاطره انگیزی» دسته بندی می شوند. در این میان، دو عامل پیاده مداری و فضایی برای ماندن بیشترین تاثیر را بر جلب رضایت مردم از سرزندگی یک خیابان تجاری دارند که باید مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گیرد. نتایج: اگرچه خیابان نوبهار در شهر کرمانشاه از سرزندگی نسبتا مطلوبی برخوردار است اما نارضایتی مراجعه کنندگان در دو عامل «دسترس پذیری» و «همه شمولی» مشهود است. از همین رو، در انتهای مقاله، راهبردهایی برای ارتقاء این دو عامل ارائه شده است.
تحلیلی بر گسترش کالبدی-فضایی شهر و تعیین الگوی بهینه و پایدار رشد کالبدی شهر صالح آباد با بهره گیری از مدل های کمی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۴۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
به رغم گذشت دو دهه از ورود مفهوم راهبرد های توسعه شهری در ادبیات مدیریت شهری رویکرد غالب توسعه در سیستم های مدیریت شهری کشور ما به گونه ای است که تنها در حد هدایت و راهبری طرح های هادی یا جامع شهری، تغییرات کاربری و گسترش سرمایه های فیزیکی محدود مانده است، به طوری که شهرها به شکلی بی برنامه رشد نموده و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه ی خود رسیده اند. این معضل به الگوی گسترش افقی معروف گردیده و منشاً بسیاری از مشکلات در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. بنابراین بررسی الگوی گسترش شهرها یکی از مسائلی است که می تواند راهبرد توسعه را در افق دوردست، جهت توانمندسازی مدیریت شهری فراهم سازد. این پژوهش با در نظر گرفتن شاخص های مساحت، جمعیت، تراکم کلی مسکونی و بهره گیری از مدل هلدرن و ضریب جینی به تحلیل الگوی گسترش کالبدی- فضایی شهرصالح آباد پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی و به صورت مطالعه ی اسنادی بوده و جهت بررسی بیشتر به مشاهده ی مستقیم و غیرمستقیم، پرداخته شده است و هدف نهایی آن ارائه راهکارهایی جهت جلوگیری از رشد افقی یا پراکندگی شهر در راستای توسعه پایدار شهری می باشد. نتایج نشان می دهد که شهرصالح آباد در طی دهه های گذشته به صورت پراکنده رشد نموده و منجر به پدیده ی گسترش افقی یا پراکندگی شهری شده است. بر این اساس باید از الگوی گسترش متمرکز درون بافتی فشرده و در عین حال الگوی پیوسته ی قطاعی با توسعه سیستم شبکه ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت تا رشد کالبدی شهر روندی معقولانه تر را طی نماید.
مدل سازی تغییرات کاربری زمین ازطریق زنجیره مارکوف و استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور (مورد شناسی: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
153 - 172
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، افزایش جمعیت شهرنشین و رشد بی رویه و کنترل نشده شهرها در سرتاسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، موجب بروز مسائل زیست محیطی بسیاری نظیر نابودی باغات و زمین های کشاورزی اطراف شهرها و از بین رفتن منایع طبیعی شده است. یکی از اجزای اصلی در استراتژی فعلی برای مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر تغییرات زیست محیطی، تحلیل و سنجش میزان پوشش و تغییرات کاربری زمین است. در همین راستا، این پژوهش سعی بر آن دارد تا با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی و همچنین، با به کارگیری روش زنجیره مارکوف، به مدل سازی تغییرات کاربری زمین در استان قم بپردازد. به همین منظور، با استفاده از تصاویر سری زمانی ماهواره های لندست 5 ،4 و 8 (در طول 30 سال و در سه بازه زمانی) و انجام پیش پردازش ها (تصحیحات اتمسفری و توپوگرافی)، کاربری های اصلی زمین مانند مناطق مسکونی و صنعتی، زمین های کشاورزی، مراتع، کویر و شوره زار و دریاچه نمک و آب استخراج شدند. تجزیه و تحلیل نقشه های به دست آمده در این دوره 30 ساله نشان می دهد که مساحت مراتع در استان از سال 1365 تا 1395 کاهش یافته، به طوری که از 5600 به 4848 کیلومترمربع رسیده است. همچنین، مساحت اراضی کشاورزی در طی دوره 30 ساله حدود 100 کیلومترمربع کاهش یافته است و با افزایش شهرنشینی، وسعت مناطق مسکونی و صنعتی نیز افزایش یافته و از 130 به 364 کیلومتر مربع رسیده است. در نهایت باتوجه به اینکه پیش بینی تغییرات کاربری زمین، در دید کلی برای مدیریت بهتر منابع طبیعی و حفاظت زمین های کشاورزی اطراف مناطق شهری و اتخاذ تدابیر و سیاست های دراز مدت مؤثر است، با استفاده از مدل پیش بینی زنجیره مارکوف، تغییرات کاربری زمین در سال 1405 پیش بینی شد که با گسترش مناطق مسکونی-صنعتی و کویر و شوره زار و کاهش زمین های کشاورزی همراه بوده است. این تحقیق نشان می دهد که داده های سری زمانی سنجش از دور می توانند در مدل سازی تغییرات کاربری زمین نقش بسیار مؤثری ایفا کنند.
برنامه ر یزی توسعه پایدار شهری با تعیین مسیرهای بهینه دوچرخه سواری با استفاده از مدل های کمی، مطالعه موردی: کلان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت کلان شهر رشت از لحاظ دوچرخه سواری شهری و اولویت بندی مسیرهای بهینه برای طراحی مسیرهای دوچرخه سواری انجام پذیرفت. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی با روش پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان حاضر در مسیر دوچرخه سواری میدان گیل رشت بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 74/0 مورد تأئید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از مدل تحلیل SWOT و ماتریس QSPM، تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، استفاده گردید. نوآوری تحقیق حاضر در استفاده از نظرات شهروندان و پیشنهاد مسیرهای بهینه دوچرخه سواری بر همان اساس، با رعایت رتبه بندی می باشد. طبق یافته های تحقیق، 33/52 درصد از نمونه های تحقیق، تمایل به استفاده از دوچرخه داشته اند و 33/36 درصد، اتوبوس را برای انجام سفرهای شهری ترجیح داده اند. بررسی وضعیت مسیر فعلی دوچرخه سواری نشان داد که شهروندان برخلاف تمایل بالا برای دوچرخه سواری، مسیر دو کیلومتری فعلی را انتخاب نمی کنند. بیش از 60 درصد از پاسخگویان، میزان تمایل خود برای استفاده از مسیر دوچرخه سواری میدان گیل تا میدان مصلی را در سطح کم و خیلی کم ابراز نموده اند. تحلیل ماتریس SWOT، نشان داد که بهترین راهبردها برای ارتقاء سیستم دوچرخه سواری شهری در شهر رشت، راهبردهای تهاجمی به ویژه، طراحی مسیرهای جدید برای دوچرخه سواری است. در این راستا با استفاده از مدل AHP، بهینه ترین محدوده برای این راهبرد پیشنهاد گردید.
امکان سنجی احداث پیاده راه به عنوان یک کاتالیزور در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری (مطالعه موردی: محور بوعلی همدان)
حوزههای تخصصی:
حرکت پیاده از قدیمی ترین و ابتدایی ترین اشکال جابه جایی انسان درگذشته بوده است که متأسفانه امروزه با غلبه تدریجی حرکت سواره و توجه به رفع نیازهای سواره موجب افول ارزش های بصری و محیطی گشته است. حرکت پیاده دارای ارزش هایی چون احساس تعلق به محیط، درک هویت فضایی و کیفیت های محیطی است که با حرکت سواره این ادراک حاصل نمی شود. در این پژوهش با بهره گیری از مطالعات میدانی و استفاده از پرسش نامه و با هدف تبدیل خیابان شهری به پیاده راه، عوامل مؤثر بر احداث پیاده راه مطلوب در خیابان بوعلی همدان مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چهار گروه عوامل شامل سرزندگی، امنیت و ایمنی، انعطاف پذیری و دسترسی و ترافیک بر احداث یک پیاده راه مطلوب شهری مؤثر هستند که در این میان عامل ایمنی و امنیت دارای بیشترین تأثیر از نظر عابران پیاده است.
توسعه فضای اخلاقی شهرها؛ بررسی و تحلیل ابعاد جغرافیایی مصرف اخلاقی در زمینه محصولات محلی (مورد پژوهی: منطقه یک و بیست شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات جغرافیایی از زمانی که گسترش یافته است، مسائل اخلاقی را در گستره ای از زمینه ها، از جمله شیوه های مصرفی، مورد بررسی قرار داده است. یکی از مباحث اخلاقی مورد تاکید در جغرافیا، مصرف محصولات محلی است که درباره مسافت غذایی و حفاظت از محیط زیست، تجارت منصفانه، عدالت اجتماعی و دموکراسی غذایی بحث می کند. گرچه در سال های اخیر مصرف مواد غذایی محلی در کشورهای توسعه یافته شایع تر بوده اما اخیرا مصرف این محصولات در کشورهای در حال توسعه نیز رواج یافته است. در کشور ایران نیز مناطق مختلف اقلیمی، زمینه های متنوعی را برای رشد محصولات محلی ایجاد کرده است. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی رفتار مصرف کنندگان در خصوص مصرف محصولات محلی با توجه به ارزش های اخلاقی آنها است. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس از 197 نفر از شهروندان ساکن در مناطق یک و بیست تهران سؤالاتی در قالب پرسشنامه بعمل آمد. نتایج برگرفته از تحلیل آزمون های آماری نشان می دهد که با توجه به ارزش های اخلاقی مصرف کنندگان در خصوص سلامت فردی، حمایت از تولیدات محلی و حفاظت از محیط زیست، عامل دسترسی و فاصله جغرافیایی بعنوان اصلی ترین چالش مصرف کنندگان در زمینه خرید محصولات محلی به شمار می رود. بنابراین یکی از ضرورت های توجه به مصرف اخلاقی در برنامه ریزی شهری، ایجاد فضاهای اخلاقی تولید و مصرف با توجه به عامل "فاصله جغرافیایی" می باشد. چرا که برنامه ریزان می توانند اجتماعات محلی را برای تولید و مصرف مواد غذایی محلی پایدارتر و حفظ منابع کشاورزی محلی تشویق کنند.
سنجش و رتبه بندی توسعه یافتگی مناطق روستایی در برابر تاب آوری خشکسالی با تأکید بر بُعد اقتصادی در بخش ماهی دشت شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
91 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای کاهش ابعاد آسیب پذیری جوامع روستایی در برابر مخاطرات طبیعیِ خشکسالی، تاب آورساختن این جوامع است که می تواند یکی از استراتژی های اصولی مدیریت، برنامه ریزی و توسعه پایدار روستایی در برابر پیامدهای خشکسالی باشد. هدف از این پژوهش، سنجش و رتبه بندی توسعه یافتگی مناطق روستایی در برابر تاب آوری اقتصادیِ ناشی از خشکسالی در بخش ماهی دشت شهرستان کرمانشاه است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورداستفاده توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه در ابعاد توسعه یافتگی -اجتماعی-رفاهی، اقتصادی، سیاسی-انتظامی و اداری، کالبدی، آموزشی، تأسیسات-زیربنایی و ارتباطی و فرهنگی و مذهبی و بُعد تاب آوری (اقتصادی)- استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق براساس سرشماری سال 1395، دارای 5081 خانوار است که براساس فرمول کوکران و با خطای 05/0، حجم نمونه 357 خانوار برآورد شده است. همچنین برای ارزیابی شاخص از 10 کارشناس کمک گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره توصیفی و استنباطی و مدل ویکور استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که سه متغیر بازار فروش محصولات کشاورزی با میانگین 24/3، بیمه محصولات و دام با میانگین 76/2 و مهارت شغلی با میانگین 54/2، به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص داده و دارای بیشترین اهمیت هستند. درمقابل نیز سه متغیرِ توانایی جبران خسارت با میانگین 47/1، عضویت در تعاونی و شرکت های کشاورزی با میانگین 865/0 و کارآفرینی با میانگین 814/0 به ترتیب با کسب رتبه های 17، 18 و 19، کم ترین میزان اهمیت را داشتند. همچنین روستاها از نظر شاخص های مورد مطالعه در 5 گروه قرار گرفتند که به ترتیب روستاهای چقاگینو (0)، قلعه دارابخان (038/0)، سه چقا (125/0)، جامه شوران (166/0) و رحیم آباد سفلی (168/0)، در ردیف توسعه یافته؛ روستاهای کاشنبه سفلی (293/0)، تازه آباد نامیوند (355/0) و ذالکه وزیری (400/0) در ردیف روستاهای درحال توسعه؛ روستای گوهرآباد (535/0) در ردیف روستاهای کم تر توسعه یافته؛ روستاهای قمشه تپه (624/0)، لعل آباد حسینقلی خانی (709/0) و توه لطیف (717/0) به عنوان توسعه نیافته و در مرحله آخر نیز روستاهای قیماس (809/0)، بان لرینی (901/0)، لعل آباد کل کل 2 (959/0) و قمشه باباکرم (1) در ردیف روستاهای محروم قرار دارند.
تحلیل همبستگی تحرکات فضایی جمعیت و چالش های زیست محیطی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری توازن بین منابع طبیعی و محیط زیستی و رشد جمعیت و به دنبال آن افزایش نیازهای انسانی، موضوعی است که باید در کانون توجه سیاست گذاران و برنامه ریزانِ جمعیت قرار گیرد تا بتوان بر مبنای آن ها پایداری توسعه در کشور را تضمین کند. جمعیت انسانی، هم بر تغییرات اقلیمی مؤثر است و هم از آن متأثر می شود؛ درنتیجه شناسایی رابطه بین جمعیت و محیط زیست در درجه اول به دلیل گستردگی اثرات جمعیت بر محیط زیست از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین پژوهش حاضر درصدد است تا بتواند با استفاده از کشف روابط متقابل بین تحرکات جمعیت و شاخص های زیست محیطی، ضمن تبیین شرایط حاکم بر کشور، راهکارهایی ارائه دهد تا با اجرای این راهکارها، امکان دستیابی هرچه بیشتر به پایداری در ایران فراهم آید. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر داده های ثانویه است. در راستای هدف پژوهش از 5 مؤلفه (اقلیم، آب، خاک، هوا و مخاطرات طبیعی) و 9 شاخص بهره گرفته شده است. در مرحله ورود و مرتب سازی داده ها از نرم افزار Microsoft Excel و در مرحله تحلیل داده از نرم افزار SPSS و ضریب هم بستگی پیرسون برای در نظر گرفتن همبستگی بین داده های زیست محیطی و تحرکات جمعیتی استفاده شده است. همچنین در بخشی از کار برای تحلیل داده ها از نرم افزار GIS استفاده شده است و خروجی داده ها در قالب نقشه، جدول و نمودار نمایش داده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تحرکات جمعیتی در ایران منشأ زیست محیطی نداشته اند، اما این تحرکات و مهاجرپذیری برخی از استان ها در طول دوران مورد مطالعه (1365-1395)، سبب ایجاد بحران های زیست محیطی متعددی شده است؛ ازجمله این بحران ها می توان به برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی و بحران آب و همچنین در تداوم این مسئله، وقوع پدیده فرونشست اشاره کرد. همچنین فعالیت های انسانی در اثر افزایش جمعیت و از بین بردن پوشش گیاهی در شهرها و اطراف آن سبب تشدید مخاطرات طبیعی ازجمله سیل و زلزله شده است.
مدلسازی آسیب پذیری اجتماعی در محله ی حصارک شهر کرج با روش ANFIS و رگرسیون درختی
حوزههای تخصصی:
آسیب پذیری اجتماعی مخلوق و آفریده روابط ساختاری گروه ها و نیروهای جامعه دربرابر فشارهای مختلف طبیعت و تصمیمات و ظرفیت جامعه به منظور پاسخگویی و واکنش دربرابر مخاطرات محیطی است. جذب مهاجرین با منشاء جغرافیایی متفاوت یکی از مهمترین عوامل و فاکتور های موثر بر تنوع ساختار اجتماعی و تشدید حس لا مکانی درشهر کرج می باشد. تحقیقات نشان می دهد در برخی از محدوده های شهرکرج مانند محله حصارک (منطقه 5و6) به علت ساختار کالبدی به ویژه مشخصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حاشیه نشینی ساکنین، فرصت برای آسیب های اجتماعی در مقایسه با سایر نقاط شهر بیشتر است. با توجه به اهمیت این موضوع تحقیق حاضر در پی ارائه ی مدلی برای شاخص های آسیب پذیری اجتماعی این محله است تا الگوی این شاخص ها و تاثیر هریک ازآنها بر روی رضایتمندی یا عدم رضایتمندی ساکنین از محله مشخص شود. روش تحقیق به لحاظ ماهیت تحلیلی- اکتشافی بوده و حجم جامعه کل خانوارهای منطقه 5 و 6 شهر کرج و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 350 نفر محاسبه شد. داده های پژوهش از طریق فن پرسشگری به صورت تصادفی- احتمالی از محدوده مورد مطالعه جمع آوری گشته و با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی وسیستم استنتاج فازی انفیس به مدل سازی هوشمند(پایگاه قواعد) ومدل رگرسیون درختی جهت تخمین عوامل موثر برآسیب پذیری پرداخته شد. مدل پیشنهادی در این تحقیق از چند بعد قابل توجه می باشد؛ اول این که نتیجه آن، ارایه متدولوژی دراین زمینه است که با معماری خاص و بهره گیری از هوش محاسباتی و پایگاه دانش ارزیابی محیطی انجام شده است و نتیجه دیگر آن ایجاد یک پایگاه دانش براساس مجموعه ای ازمعیارها است که می تواند به صورت هوشمند با توجه به شرایط محیط به ارزیابی وضعیت منطقه وهمچنین موارد مشابه بپردازد.
بررسی تأثیر ارزش ویژه برند گردشگری بر وفاداری گردشگران مطالعه موردی: ایران مال تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 71
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم رقابت شهرها برای جذب گردشگر بیشتر اهمیت شایانی به خود گرفته است. جاذبه های گردشگری در مقاصد شهری به دلیل تأثیر جهانی شدن و تأکید بر برند سازی به عنوان عنصر ملموس و فیزیکی به خصوص در مقصدهای شهری بیشتر شبیه هم شده اند. چنین امری رقابت برای متمایز ساختن جذب گردشگر را دشوار ساخته است. در این راستا هدف پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری ایران مال از دیدگاه گردشگران می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه گردشگران بالقوه ایرانی، می باشد که در بازه زمانی 1 مهرماه الی 30 آبان ماه 1399 از ایران مال بازدید کرده اند. در پژوهش حاضر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده بهره گرفته شده است. همچنین، به منظور تعیین حجم نمونه از نرم افزار Sample Power استفاده گردید که تعداد 160 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که آگاهی از برند با ضریب مسیر 410/0، تصویر برند با ضریب مسیر 235/0 و کیفیت ادراک شده با ضریب مسیر 212/0 بیشترین تأثیر را بر ارزش ویژه برند دارند. همچنین، ارزش ویژه برند با ضریب مسیر 540/0، تصویر برند با ضریب مسیر 203/0 و ارزش ادراک شده با ضریب مسیر 164/0 و کیفیت ادراک شده با ضریب مسیر 110/0 بیشترین تأثیر را بر وفاداری به برند دارند. بنابراین، به وضوح روشن است که ارزش ویژه برند به همراه معیارهای تصویر برند، ارزش ادراک شده، و کیفیت ادراک شده می توانند منجر به وفاداری به برند مقصد شوند.
شناسایی سناریوهای بافت ناکارآمد شهری بر اساس رویکرد بازآفرینی پایدار در افق 1414(مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد جزئی از پیکره شهر هستند که به دلیل فرسودگی روبه تزاید از صحنه حیات شهری به دورمانده است. بازآفرینی، با توسعه مجدد و یکپارچه که شامل ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است، به عنوان راه حلی برای دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی مطرح گردید. با توجه به سرعت روزافزون تغییرات شهری، آینده پژوهی به عنوان ابزاری جهت رسیدن به بازآفرینی پایدار برای مواجه با عدم قطعیت های آینده شهری است. هدف این مقاله شناسایی آینده های پیش روی بافت ناکارآمد شهر یزد در افق 1414 جهت دستیابی به بازآفرینی پایدار است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و ازنظر ماهیت، بر اساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. از لحاظ نوع داده ها کیفی و از لحاظ زمان، مقطعی است. برای تحلیل متغیرها، از روش تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر بر آینده بافت ناکارآمد 10 عامل کلیدی بر بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر یزد نقش دارد که در مجموع 30 عدم قطعیت بر آینده، برای عوامل کلیدی تعیین گردید که درنهایت با اخذ نظرات کارشناسان و بر اساس تحلیل های نرم افزار سناریو ویزارد، درمجموع دو سناریو قوی به دست آمد که سناریو اول شرایط بحرانی و سناریو دوم شرایط مطلوب را برای آینده بافت ناکارآمد شهر یزد متصور می شود. درنهایت جهت دستیابی به آینده مطلوب در سناریو دوم، راهکارهایی ارائه گردید.
تحلیلی بر توان های توسعه شهرستان های استان کردستان با تاکید بر همگرایی ملی
حوزههای تخصصی:
استان کردستان در غرب ایران با دارابودن مرز مشترک با کشور عراق، پتانسیل های قوی و بالقوه ایی جهت توسعه بازرگانی، به خصوص در شهرهای مرزی را دارا است. در این راستا توسعه و و جود منابع و امکانات در شهرستان های استان کردستان به عنوان شهرهای مرزی می تواند نقش مهم و حیاتی در برقراری ارتباط با کشورهای همسایه ی خود داشته باشد و هم می تواند آهنگ همگرایی ملی را تسریع کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیلی بر توان های توسعه شهرستان های استان کردستان با تاکید بر همگرایی ملی بود. . و از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل مؤثر بر توسعه استان کردستان با تاکید بر شاخص های همگرایی ملی، با استفاده از نظرات 45 نفر از کارشناسان از طریق روش دلفی شناسایی شده است برای آزمون فرضیه از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین تحقق توسعه یافتگی و اثر گذاری آن بر روی همگرایی ملی با ضریب مسیر 0.48 رابطه مؤثری وجود دارد بدین معنی مؤلفه ها و معیارهای توسعه یافتگی 0.48 درصد موفقیت استراتژی توسعه یافتگی را تبیین می کند. از طرف دیگر بین (شاخص های توسعه انسانی با ضریب مسیر 0.91) با تحقق توسعه یافتگی رابطه علی قوی وجود دارد یعنی دسترسی به شاخص های توسعه انسانی تعیین کننده توسعه یافتگی می باشد، ولی بین عوامل دسترسی توسعه سیاسی (با ضریب مسیر 0.021- ) با موفقیت توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان رابطه علی وجود ندارد و این بدین معنی است که عوامل دسترسی توسعه سیاسی به واسطه تأثیری که بر تحقق توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان می گذارد می تواند عاملی تعیین کننده در موفقیت توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان تلقی گردد. در مجموع چنین می توان گفت که توسعه یافتگی شهرستان ها بر معیارهای همگرایی ملی اثرگذار است.