فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: بی تردید فضای سبز و پارک های شهری را باید در زمره اساسی ترین عوامل پایداری جیات طبیعی و انسانی در شهرنشینی امروز به شمار آورد که اگر به طور صحیح برنامه ریزی شوند، در سالم سازی جسم و روح انسان تاثیرات مطلوبی خواهند داشت. بر همین اساس یکی از وظایف اساسی و مهم برنامه ریزان شهری، تخصیص بهینه زمین به کاربری فضای سبز شهری است؛ که در این تحقیق رهیافت توسعه پارک های جیبی از طریق مشارکت شهروندان به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای جبران بخشی از کمبود فضای سبز در محلات شهری پیشنهاد شده است. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر نوع کاربردی و ماهیت آن منطبق بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به طرق کتابخانه ای و مشاهده میدانی(مصاحبه ساختار یافته با ابزار پرسشنامه) صورت گرفته است. محدوده مکانی تحقیق شهرک زیباشهر و امیرکبیر شهر با( جمعیت13907 نفر) بوده و حجم نمونه برای کل محدوده مورد مطالعه 374 نفر می باشد. با توجه به نزدیکی جمعیت دو منطقه به یکدیگر، برای هر دو محدوده نمونه یکسان در نظر گرفته شده لذا برای هر محله 187 پرسشنامه توزیع گردید. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تک نمونه ای T، آزمون تحلیل واریانس و روش تحلیل مسیر با کمک نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که ضریب تاثیر شاخص ها بر توسعه پارک های جیبی در محله زیباشهر برابر 26.98 و در محله امیرکبیر برابر 25.5 است. از طرفی، مطابق تحلیل مسیر، مولفه سمن ها با اثر کل 0.507 و مولفه احساس تعلق با اثر کل 0.432 بیشترین تاثیر را بر توسعه پارک های جیبی در محدوده مورد مطالعه داشته است. نتایج: آنچه از نتایج پژوهش در محلات زیباشهر و امیرکبیر محرز گردید امر مشارکت در محله های زیباشهر و امیرکبیر برای توسعه چنین فضاهایی از کشش پذیری بالایی برخوردار بوده و می تواند مامنی برای بازآرایی آن در راستای خلق و توسعه پاکت پارک ها باشد.
ارزیابی روند تغییرات سیمای شهر لاهیجان با استفاده از مفاهیم و متریک های سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
129 - 148
حوزههای تخصصی:
سیمای سرزمین بر اثر عوامل طبیعی و غیرطبیعی در حال تغییر است و این پویایی به دلیل دخالت های انسانی شدت بیشتری دارد. گسترش شهرنشینی و شهرگرایی زمینه ساز تغییرات محیطی سریع تر است. هدف اصلی این مطالعه، پایش و مدل سازی تغییرات مکانی-زمانی شهر لاهیجان است. به منظور پایش تغییرات با رهیافت اکولوژی سیمای سرزمین، این پژوهش به تجزیه و تحلیل تصاویر ماهواره ای به کمک فنون سنجش ازدور می پردازد. محاسبات و اندازه گیری ها با کمک شاخص ها و متریک هایی از جمله مساحت لکه ها، تعداد لکه ها، کل حاشیه و... در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین صورت گرفت. براساس نتایج، اگرچه بستر و زمینه منطقه کشاورزی بوده است، مساحت عرصه های ساخت وساز با نرخ سریعی افزایش یافته و لکه غالب در مقیاس منطقه ای، پهنه های ساخته شده است. همچنین مساحت، تعداد لکه ها و کل حاشیه پهنه ساخت وساز در حال افزایش است. پیچیدگی و نسبت فراکتال در لکه های پوشش سبز در حال کاهش، اما پیچیدگی در لکه های ساخت وساز و کشاورزی رو به افزایش است. متریک ها در سطح سیمای سرزمین نشان می دهد سیمای منطقه درمجموع منظم تر، هندسی تر و ساده تر شده است. همچنین تنوع پوشش های اراضی و لکه ها در حال کاهش، و غلبه لکه های ساخت وساز در حال افزایش است. مطابق نتایج، حرکت سرزمین بیشتر به سوی شهرگرایی است که نشان می دهد با توجه به کاربری ها و پوشش متناسب با آن، برنامه ریزی راهبردی برای بهره برداری پایدار از سرزمین ضرورت دارد.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی شهرستان پلدختر با استفاده از تصاویر ماهواره لندست
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
۱۰۳-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی منطقه پلدختر در طی دوره زمانی 31 ساله انجام شده است. برای انجام تحقیق از تصاویر سال 1986، 200 و 2017 سنجنده TM، ETM+و TM ماهواره لندست استفاده شده و پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیش پردازش، با طبقه بندی شیءگرا تصاویر در محیط نرم افزارهای (TerrSet)، (Envi) نقشه آشکارسازی تغییرات تهیه شده و نتایج نهایی ارائه شده است. تجزیه و تحلیل تغییرات نشان داد که مساحت نیمی از جنگل های انبوه کاهش یافتند و جای خود را به جنگل های تنک شده و مراتع دادند و همچنین اراضی کشاورزی (زراعت دیم، زراعت آبی و باغات) که هر کدام به ترتیب 4.7 درصد افزایش یافتند؛ همچنین مناطق مسکونی نیز نسبت به دوره های پیشین دستخوش تغییر شده است، این تغییرات می توانند علاوه بر اثرات منفی بر محیط زیست و منابع طبیعی، سبب افزایش بلایای طبیعی شود و همچنین با توجه به روند رو به رشد جمعیت و شهرنشینی نتایج حاصل از این پژوهش، اطلاعات ضروری را جهت اخذ تصمیمات اساسی در تدوین سیاست های مدیریتی برای برنامه ریزان و مدیران منطقه ای جهت پایداری و ارزیابی منابع طبیعی را فراهم می نماید.
تحلیل اثرات پایداری اجتماعی بر میزان ادراک امنیت تصرف در سکونتگاه های غیررسمی مطالعه موردی: محله کشتارگاه شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
29 - 42
حوزههای تخصصی:
تجارب علمی و عملی در رابطه با رویکردهای ارتقای امنیت تصرف در سکونتگاه های غیررسمی نشان داده که امنیت تصرف یک حس است که تنها از طریق ابزارهای رسمی و قانونی همچون سند مالکیت به دست نمی آید. امروزه به جای ارتقای امنیت تصرف از طریق فاکتورهای قانونی، استفاده از ابزارهای میانجی گر مرسوم شده است. با توجه به این سئوال که آیا پایداری اجتماعی می تواند به عنوان یک ابزار میانجی گر مطرح باشد، هدف این تحقیق بررسی و سنجش تأثیرات توسعه پایدار اجتماعی بر میزان امنیت تصرف در محله کشتارگاه شهر ارومیه می باشد. در این تحقیق از شاخص های عدالت فضایی و انسجام اجتماعی برای تببین پایداری اجتماعی و از پنج شاخص نیز برای سنجش میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه استفاده شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی_تحلیلی بوده و در آن از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و از تکنیک های تحلیل شبکه در محیط ArcGIS، تحلیل فازی و روش های آماری چون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با افزایش میزان انسجام اجتماعی و تأمین عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری، میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه افزایش می یابد؛ بدین گونه که تغییری به اندازه یک واحد انحراف معیار در انسجام اجتماعی و دسترسی به عدالت فضایی به ترتیب موجب تغییر 0.873 و 0.792 واحد انحراف معیار در میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله می شود. بنابراین می توان گفت حرکت به سمت پایداری اجتماعی می تواند زمینه ساز افزایش حس امنیت تصرف زمین و مسکن در ساکنان محله کشتارگاه باشد.
اصول، ابعاد و متغیرهای رضایتمندی سکونتی در برنامه ریزی مسکن مهر مطالعه موردی: شهرک مهرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۹
27 - 36
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک نیاز همواره در جوامع مختلف مطرح بوده است. در ایران نیز، سیاست های مختلفی برنامه ریزی و اجرا شده است. یکی از این سیاست ها، برنامه مسکن مهر است. علی رغم آنکه مسکن مهر به عنوان یکی از بزرگترین و پربحث ترین طرح های ملی در جهت حل مشکل مسکن گروه های کم درآمد ارائه شده است، مشکلات اجتماعی و به عبارتی نارضایتی ساکنان را همراه داشته است. لذا پرسش اصلی این است که با بکارگیری چه اصولی می توان رضایتمندی ساکنان را ارتقاء داد و مانع از بروز مشکلات در این محدوده ها شد. مقاله حاضر با هدف تحلیل برنامه ریزی مسکن مهر و سنجش رضایتمندی سکونتی در شهرک مهرگان تدوین شده است. همچنین به شناسایی اصول، ابعاد و متغیرهای آن می پردازد. بررسی ها طبق روش تحقیق بنیادی، تحلیل قیاسی و استنتاجی صورت پذیرفته است و در ادامه متغیرهای دستیابی به رضایتمندی سکونتی در مسکن مهر در قالب پرسشنامه و از ساکنان مورد نظرسنجی قرار گرفتند. سپس، اطلاعات حاصل با استفاده از روش های آماری تحلیل عاملی، تحلیل رگرسیونی، تحلیل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند و از نرم افزارهای Lisrel، Spss و Smart PLS استفاده شده است. در این میان "جامع نگری" به عنوان یکی از اصول مهم معرفی شده که به موجب ایجاد نگاهی یکپارچه به مسائل، از تمرکز صرف به بخشی از مشکلات جلوگیری کرده است. از سوی دیگر "توسعه اجتماع مبنا" موجب می شود تا با حضور ساکنان در تمام فرآیند مسکن مهر، ضمن بهره مندی از دارایی های جامعه محلی و سرمایه های اجتماعی، اقدامات مسکن مهر به دیدگاه های ساکنان نزدیک شده و در نهایت رضایتمندی آن ها حاصل شود، به عبارت دیگر دو اصل جامع نگری و توسعه اجتماع مبنا از اصول مهم در سیاست های مسکن مهر می باشند که در کنار اصل "فرآیندمحوری"، می توان انتظار رضایتمندی ساکنان را از نتایج آن داشت. در انتها تاثیر اصل توسعه اجتماع مبنا بر اصل جامع نگری مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل تعادل فضایی بخش خدمات و جاذبه های گردشگری(نمونه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نابرابری ها و عدم تعادل فضایی در بخش خدمات گردشگری در محدوده های جغرافیایی مختلف، پی بردن به اختلافات و تفاوت های موجود و سیاست گذاری جهت رفع و کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی مدیران و دست اندرکاران بخش گردشگری به شمار می آید. یکی از عوامل اصلی در برهم خوردن توازن بین جاذبه های گردشگری، عدم توجه به توزیع عادلانة خدمات در سطح جاذبه های گردشگری است. هدف پژوهش حاضر استفاده از شاخص های آماره های فضایی و آنالیزهای مربوطه با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی در راه دست یابی به شناخت اختلافات و تفاوت های موجود خدمات گردشگری در منطقة مورد مطالعه است. در این تحقیق از دو واحد پایه شامل واحد پایة رسمی (واحد پایة بخش های سیاسی استان فارس) و واحد پایة قراردادی (شبکه های الگوی راست گوشه) استفاده شده است. آماره های فضایی همچون خود هم بستگی فضایی، شاخص موران I، آمارة عمومی G، تحلیل لکه های داغ، مرکز متوسط و منحنی انحراف معیار برای تحلیل داده های مورد نظر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق حکایت از عدم تعادل شدید خدمات در استان فارس به ویژه مناطق مرکزی و نزدیک شهر شیراز با مناطق جنوب و جنوب غرب استان دارد. نتایج آماره های فضایی نشان می دهد که خدمات معین، خدمات پذیرایی و خدمات تجاری استان دارای خودهم بستگی ضعیف است و همچنین از الگوی خوشه ای پیروی کرده اند و بیشترین تراکم این خدمات نیز در بخش های مرکزی استان و بر روی بخش های شیراز، مرودشت، زرقان و ارژن قرار دارد. همچنین، از نظر زیرساخت های انسانی نیز تراکم بیش از حد آن بر روی مناطق شمالی استان واقع شده است. از سویی تمرکز جاذبه های گردشگری استان نیز در بخش های مرکزی استان واقع شده اند و می توان نتیجه گرفت که با توجه به وجود شهر شیراز که مرکز استان واقع شده است، خدمات گردشگری نیز به همان نسبت در حوالی این شهر و بخش های نزدیک به آن تمرکز یافته است و دیگر مناطق همچون مناطق جنوب و جنوب غربی استان حداقل امکانات را دارند.
ارزیابی وضعیت شاخص های زیست پذیری شهری از دیدگاه شهروندان (مورد شناسی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به رشد و گسترش شهرها، مسائل شهرسازی و مفاهیمی مانند شهر و شهروندی به مهمترین مسائل تأثیرگذار بر زندگی انسان در ابعاد کمّی و کیفی تبدیل شده اند؛ بنابراین پرداختن به تئوری های جدید شهرسازی مانند شهر زیست پذیر با اهدافی از قبیل حل مشکلات شهری، ارتقای کیفیت زندگی در شهر، کارآمدی مدیریت شهری و راهبری شهر به سمت و سوی مطلوبیت بیشتر با احترام گذاشتن به ارزش های بومی و محلی بیش از پیش اهمیت یافته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی وضعیت زیست پذیری مناطق پنج گانه شهر زاهدان از دیدگاه شهروندان انجام شده است. ماهیت این پژوهش «توصیفی-تحلیلی» و از نوع «کاربردی» است. جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و جامعه نمونه پژوهش 400 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل رگرسیون، آزمون T تک نمونه ای و در مرحله نهایی به منظور بررسی زیست پذیری و رتبه بندی مناطق 5گانه شهر زاهدان، از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیّر درآمد با مقدار بتای 322/0 بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی ساکنان شهر زاهدان از شاخص های زیست پذیری دارد. نتایج آزمون T تک نمونه ای بیانگر آن است که میانگین کلی شاخص های زیست پذیری 67/2 و پایین تر از حد متوسط است. از میان ابعاد مورد مطالعه، «بُعد اجتماعی» با میانگین 02/3، در حد متوسط قرار دارد و از وضعیت مطلوب تری برخوردار است؛ البته با توجه به سطح معنی داری که از 05/0 بالاتر بوده، به لحاظ آماری این رابطه معنی دار نیست و نمی توان این نتیجه را به کل جامعه تعمیم داد؛ در حالی که «بُعد اقتصادی» با میانگین 54/2، «بُعد چالش های شهری» با میانگین 64/2 و «بُعد زیرساخت های شهری» با میانگین 50/2 کمتر از حد متوسط می باشند و وضعیت نامطلوبی دارند. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان می دهد که از میان مناطق 5گانه شهر زاهدان، منطقه 1 با میانگین رتبه ای 83/243، دارای بیشترین زیست پذیری است. در مقابل، منطقه 4 با میانگین رتبه ای 33/137، دارای کمترین زیست پذیری در بین مناطق 5گانه شهر زاهدان است.
یکپارچه سازی سیستم حمل و نقل راهکاری در جهت دستیابی به حمل و نقل پایدار مطالعه موردی: کلانشهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
47 - 60
حوزههای تخصصی:
سیاست های حمل و نقل پایدار در صدد جستجوی روش هایی است که امکان دسترسی مناسب را برای همه اقشار جامعه فراهم کرده، هزینه های اقتصادی را تعدیل نموده و زمینه آلودگی های زیست محیطی را کاهش دهد. از طرفی دیگر، تجارب کنونی حمل و نقل درون شهری در کشور ما و ادامه روند موجود، قرابت اندکی با چشم انداز حمل و نقل پایدار دارد. "راهبرد حمل و نقل یکپارچه" (Integrated Transportation Approach) با هدف یکپارچه سازی و هماهنگ نمودن خدمات جابجایی در راستای دستیابی به آرمان حمل و نقل پایدار پیشنهاد شده است. کلانشهر شیراز امروزه با مشکلات عمده ای در حوزه حمل و نقل درون شهری همچون سهم پایین استفاده از حمل و نقل عمومی، ازدحام ترافیکی روزافزون در بخش مرکزی شهر، مصرف بالای سوخت و بروز انواع آلودگی مواجه بوده و به منظور کاهش مشکلات مذکور، طرح ها و اقدامات عملی و نرم افزاری متعددی را تجربه نموده است. پژوهش حاضر به بیان یافته های یک تحقیق مبتنی بر نظرسنجی کارشناسی (Expert Opinion) می پردازد که در آن وضعیت جاری شیراز در حوزه حمل و نقل درون شهری و سیاست های اعمال شده را با رویکرد یکپارچه سازی بررسی شده است. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با مدیران و کارشناسان بخش دولتی و خصوصی (مشاورین) جمع آوری شده و با روش تحلیل چند معیاری سلسله مراتبی (AHP) مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست های جاری مدیریت شهری شیراز از نظر معیارهای "راهبرد حمل و نقل یکپارچه"، وضعیت مطلوبی ندارد. از دیدگاه کارشناسی، اولویت بندی سیاست های یکپارچه سازی با محوریت توسعه حمل و نقل عمومی و به ترتیب شامل افزایش دسترسی و کارایی اتوبوسرانی در مناطق شهریِ دارای پتانسیل تقاضا، تخصیص بخشی از عواید ناشی از دریافت عوارض شهرداری در بخش حمل و نقل عمومی و ایجاد مسیرهای ویژه اتوبوس در کرویدورهای پر تردد و بخش مرکزی شهر می¬باشند.
تبیین مدل مفهومی توسعه شهری دانش بنیان مبتنی بر رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری مورد پژوهی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
73 - 90
حوزههای تخصصی:
ظهور جامعه شبکه ای و پدیده اقتصاد دانش بنیان، چشم انداز نوینی تحت عنوان «توسعه شهری دانش بنیان» را پیش روی برنامه ریزی و توسعه شهری گشوده است. این گرایش جدید، کلان شهرهای کشور و به ویژه تهران را نیز ناگریز از گذار به سوی اقتصاد دانش بنیان کرده است. در این راستا، هدف مقاله حاضر ارائه تبیین توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران مبتنی است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای- کاربردی، گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات اسنادی و مصاحبه های تخصصی با 20 نفر از خبرگان و به صورت دلفی است. 11 عامل مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش بنیان کلان شهر تهران در 4 بعد اقتصادی، نهادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی- محیطی احصاء شده که با متدولوژی تحلیلی نوین مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM) روابط تحلیل شده است. دستاورد اصلی پژوهش طراحی مدل مفهومی در چهار سطح و سه لایه است، یافته های پژوهش حاکی از آن است که در لایه اول (سطح چهارم) عوامل پایه ای شامل مؤلفه های سرمایه انسانی، مکان دانش و دانش انسانی به ترتیب با قدرت نفوذ 10 و 9 و 8 دارای بیشترین تأثیر و در واقع برانگیزاننده توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران به شمار می روند. لایه دوم شامل عوامل ساختاری، یعنی مؤلفه های فناوری و ارتباطات، تعامل و تبادل دانش، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی در سطح دوم به شمار می روند و مؤلفه های اقتصاد دانش محور، مدیریت دانش و کیفیت محیط کالبدی و فعالیتی شهری در سطح سوم است که از بین آن ها دو مؤلفه سرمایه اجتماعی و تعامل و تبادل دانش با میزان 9 دارای بیشترین وابستگی به سایر مؤلفه ها هستند، لایه سوم غایت توسعه شهری دانش بنیان است که شامل مؤلفه سطح اول یعنی دستیابی به مکانی پایدار و با کیفیت برای زندگی و با میزان قدرت 1، کمترین نفوذ را دارا است، لذا در نهایت بایستی اولویت دهی به این پیش برنده های کلیدی در تدوین راهبرد اصلی آینده دانش بنیان تهران از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوی طرح های برنامه ریزی فراهم آید.
شناسایی و اولویت بندی مهم ترین عوامل مؤثر در پیشبرد برنامه های مدیریت شهری در حوزه بافت فرسوده (مطالعه موردی: شهر ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
137 - 154
حوزههای تخصصی:
شهرها که یکی از سکونتگاه ها و مکان تجمع زیستی انسان از ابتدا تاکنون بوده اند، مجموعه ای از عوامل زنده و پویا هستند و ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ یک ﻣﻨﺒﻊ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻄﺮﺡ می باشند. ﻧﻘﺶ و ﺟﺎیﮕﺎﻩ ﻣﺪیﺮیﺖ ﺷﻬﺮی ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺳکﻮنتگاه ﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﺑﺴیﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺗﻌییﻦ کننده بوده و امروزه در پی روند شتابان توسعه و تحولات شهری در کشور، فراهم سازی محیط زندگی متناسب با این تغییرات جزء جدانشدنی برنامه ریزی و مدیریت شهری شده است. در سال های اخیر به منظور پاسخگویی به این نیازها، بافت های فرسوده شهری که اصالت و هویت هر شهری بیشتر در آن متجلی می باشد، اهمیت عمده ای یافته و مورد توجه ویژه قرار گرفته اند. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی، ارزیابی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر فرآیند برنامه ریزی بافت فرسوده ماکو می باشد. این تحقیق بر اساس هدف، کاربردی بوده و ماهیت داده های آن کیفی است. بر اساس گردآوری داده ها نیز، اسنادی و پیمایشی بوده و روش تحقیق آن، تحلیل ساختاری است. داده های اولیه به منظور تحقق هدف پژوهش، 22 عامل و متغیر در قالب 5 دسته معیار می باشد که با استفاده از نرم افزار میک مک جهت شناسایی عوامل کلیدی و به کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی جهت اولویت بندی تحلیل گردیده اند. نهایتاً 11 عامل و متغیر شیوه مدیریت؛ طرح های ساماندهی، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده؛ مدیران و نیروی انسانی متخصص؛ فراهم بودن زیرساخت ها و امکانات زیربنایی اولیه؛ هماهنگی دستگاه های اجرایی؛ مسکن و زمین؛ ظرفیت های اقتصادی-محیطی؛ محیط زیست و منابع اکولوژیکی؛ سرمایه گذاری (دولتی و خصوصی)؛ تحقیق و توسعه و مشارکت به عنوان عوامل کلیدی و پیشران فرآیند برنامه ریزی شناسایی گردیده و مبنای ارائه پیشنهادها و راهکارهایی جهت پیشبرد برنامه ها و دستیابی به اهداف آتی مدیریت شهری در حوزه بافت مذکور قرار گرفته اند.
بررسی تأثیر ابعاد اجتماعی تاب آوری شهری بر توسعه پایدار گردشگری مطالعه موردی: شهر محمودآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
شهرها مقصد اصلی گردشگری به شمار رفته و امروزه گردشگری به یکی از موتورهای محرکه توسعه شهری و بازسازی آن تبدیل شده است. بر این اساس شهرهای گردشگری به دلیل نقش غالب گردشگری در توسعه خود غالباً منحصربه فرد در نظر گرفته شده و در معرض اختلال های خارجی قرار دارند. مبتنی بر این دیدگاه نیز تاب آوری برای درک توانایی اجتماع در توسعه صنعت گردشگری به روشی پایدار مهم به شمار می رود در این تحقیق تلاش شد تأثیر ابعاد اجتماعی تاب آوری شهری بر توسعه پایدار گردشگری موردبررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارشناسان و مسئولان حوزه شهری و گردشگری شهر محمودآباد و شهرداری شهر محمودآباد، به تعداد 80 نفر که در سال 1398 اشتغال به کار دارند و به دلیل حجم کم نمونه، تمام جامعه آماری به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SMART PLS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که تاب آوری اجتماعی با ضریب مسیر 689/0 بر توسعه پایدار گردشگری در شهر محمودآباد تأثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که تاب آوری اجتماعی قادر است 5/47 درصد از واریانس متغیر وابسته (توسعه پایدار گردشگری) را تبیین نماید. همچنین ابعاد تاب آوری اجتماعی، بعد حمایت اجتماعی با ضریب مسیر 502/0، بعد دل بستگی مکانی با ضریب مسیر 222/0، بعد آگاهی با ضریب مسیر 194/0، بعد مشارکت با ضریب مسیر 188/0 و بعد اعتماد نهادی با ضریب مسیر 163/0 به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را بر توسعه پایدار گردشگری در شهر محمودآباد داشتند.
ارزیابی کیفیت اجزای مقاصد گردشگری شهری از جنبه مدیریت مقصد (مطالعه موردی: شهرتوس، خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نواحی شهری به علت داشتن جاذبه های تاریخی و فرهنگی بسیار، اغلب مقصد گردشگریمهمی به شمار می آید، البته در صنعت نوین گردشگری دنیا یک مقصد تنها به دلیل وجود اماکن تاریخی، جلب کننده گردشگران نیست. مجموعه آرامگاه فردوسی واقع در شهر تاریخی توس، یکی از جاذبه های تاریخی مشهور است که علی رغم استقبال گردشگران و توجه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (به عنوان مهم ترین متولی امور گردشگری ایران) هنوز جایگاه ویژه ای بین مقاصد گردشگری پیدا نکرده است. یکی از دلایل عمده این مسئله بی توجهی به عناصر کلیدی مقصد و نشناختن و ارزیابی نکردن آن ها به منظور بهبود کیفیت مدیریت مقصد گردشگری این شهر است که در پژوهش حاضر به این مسئله پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش های کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه از گردشگران صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش نیز گردشگران داخلی بازدیدکننده توس در سال 1395 هستند که به روش تصادفی ساده 383 نفر از آن ها نمونه گیری شدند، همچنین پرسشنامه با استفاده از مقیاس گذاری لیکرت پنج گزینه ای در قالب شش مؤلفه و نوزده پرسش طراحی، و با استفاده از آزمون T تک نمونه ای و روش تحلیل مطلوبیت تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که به طورکلی مدیریت مقصد گردشگری در توس موفق نبوده است و گردشگران به بیشتر پرسش ها، نمراتی کمتر از میانگین داده اند. بر اساس این، بهترین وضعیت مؤلفه جاذبه های گردشگری مقصد با میانگین رتبه ای 07/4، و نامطلوب ترین مؤلفه نیز مدیریت منابع انسانی و قیمت است. مؤلفه های دسترسی، تصویر ذهنی گردشگران و تسهیلات رفاهی قلمروهایی است که وضعیت نسبتاً مطلوبی دارند.
تبیین سیاست های دولت محلی و توسعه شهری با تأکید بر شهرهای ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه و استقلال درون شهرها، از جمله دغدغه های اصلی حاکمان جوامع گوناگون در جهان می باشد. توجه به امور شهرها در عصر جهانی شدن در گرو مدیریت قوی و کارامد است. این امر جز با اجرای الگوی دولت محلی و دخالت دادن مردم در امور شهری خودشان و احقاق حقوق شهروندی آنها، امکان پذیر نیست. کانون اصلی مشکلات توسعه نیافتگی در کشورهای در حال توسعه، شهرها هستند. افزایش جمعیت شهری و مهاجرت پیوسته روستاییان به شهرهای پرجمعیت، فشار شدیدی بر زیربناهای شهری وارد آورده و بیشتر آنها را از ایفای نقش مطلوب در فرایند توسعه در کشورهای در حال توسعه بازداشته است. توسعه شهری بستگی زیادی به زیربناهای شهری مانند انرژی، جاده ها و منابع دیگری دارد. لذا این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد آن است که توسعه شهری با رویکرد به نقش دولت محلی در ایران را مورد بررسی قرار دهد. نتایج یافته های این مقاله نشان می دهند که در ایران برخی شهرها، از فضا و سیمای شهری زیبایی برخوردار نیستند. تصمیمات عموماً از بالا به پایین به شهرداری ها دیکته می شوند. در شهرداری ها، حضور افراد متخصص و کارشناس در امور شهری و شهرسازی بسیار کم می باشد. با توجه به ویژگی هایی جغرافیایی سرزمین ایران (جغرافیای فرهنگی، جغرافیای اقتصادی، جغرافیای ناحیه ای) الگوی دولت محلی در مدیریت شهری و توسعه شهرها، می تواند کارایی داشته باشد.
بررسی توزیع خدمات شهری در راستای عدالت فضایی (مطالعه موردی: مناطق چهارگانه شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه خدمات شهری، یکی از مهم ترین محورهای تصمیم گیران برنامه ریزان شهری است. در این میان توزیع فضایی، عادلانه و پایدار یکی از ساختارهای کلیدی برنامه ها و طرح ها برای همه انسان هاست. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق مناطق چهارگانه شهر کرمان می باشند. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، شاخص های بهداشتی و درمانی (کلینیک و بیمارستان های اصلی)، شاخص های فرهنگی-مذهبی (سینما و مسجد) و شاخص های تأسیسات و تجهیزات شهری (مراکز اصلی پست، ایستگاه های اصلی آتش نشانی و جایگاه های سوخت) در نظر گرفته شده اند که با استفاده از نرم افزار Geoda مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند و سپس با استفاد از مدل saw مناطق بر حسب برخورداری از خدمات، رتبه بندی شده اند. نتایج به دست آمده نشانگر این موضوع است که جز کاربری مذهبی، تأسیسات و تجهیزات شهری، توزیع بقیه خدمات در شهر کرمان در راستای عدالت فضایی نیست. همچنین طبق رتبه بندی که با مدل saw انجام شد، منطقه 3 در بین مناطق در برخورداری از خدماتِ مورد مطالعه، حائز رتبه نخست شد.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.
تحلیل فضایی تاب آوری منطقه ای در برابر بلایای طبیعی (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بروز سوانح طبیعی در نقاط مختلف جهان موجب گردیده تا ایمن تر نمودن مناطق، به یک چالش درازمدت اما دست یافتنی تبدیل شود. در این میان، تاب آوری راهی مهم برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آن هاست. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی تاب آوری شهرستان های استان آذربایجان شرقی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی می باشد. منطقه مورد مطالعه در پژوهش حاضر، استان آذربایجان شرقی می باشد و شیوه جمع آوری داده ها، اسنادی و کتابخانه ای می باشد که از سالنامه آماری 1395 استان آذربایجان شرقی استخراج شده اند. داده ها شامل 25 گویه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و درمانی، خدماتی-زیرساختی و محیطی می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کریجینگ در GIS، جهت تحلیل فضایی شاخص ها و از روش همپوشانی فازی جهت تلفیق نقشه های حاصل از روش کریجینگ استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان 20 شهرستان استان آذربایجان شرقی، شهرستان های مرند، جلفا، شبستر و تبریز دارای تاب آوری بالایی در برابر مخاطرات طبیعی می باشد، این در حالی است که شهرستان های ملکان، بناب، عجب شیر، آذرشهر و اهر به لحاظ تاب آوری در شرایط نامناسبی قرار دارند و هنگام مواجه با بحران های طبیعی با مشکلات و تلفات جانی و مالی زیادی روبرو می گردند.
ارزیابی ویژگی های شهر پایدار از منظر حکمت اسلامی مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
شهر پایدار ازنظر حکمت اسلامی شهری است که بتواند بسترها، زمینه ها و ملزومات آدمی را برای طی طریق و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی فراهم سازد. هدف از انجام مقاله حاضر، بررسی و تبیین انطباق پذیری ویژگی های حاکم بر شهر زنجان با معیارها و اصول شهر پایدار در حکمت اسلامی است. روش تحقیق در مطالعه حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی است. برای تحلیل داده ها از تکنیک های آماری توصیفی و آزمون نیکوئی برازش کلموگروف-اسمیرنف و تحلیل رگرسیونی لجستیک با کمک نرم افزار SPSS استفاده گردید.طبق یافته های تحقیق، مقدار آماره کلموگروف-اسمیرنف (K-S) شاخص اقتصادی 869/0، شاخص کالبدی-محیطی 697/0، و شاخص اجتماعی 619/0 است. با توجه به مقدار (K-S)، بیشترین انطباق ویژگی های شهر زنجان با شهر حکمت اسلامی در شاخص های اقتصادی می باشد. همچنین، بر اساس مقدار ضریب کاکس و اسنل در شاخص اقتصادی، 1/60 درصد و شاخص اجتماعی 6/51 درصد، بیشتر از شاخص های مدیریتی و کالبدی، تغییرات متغیر پاسخ گو توسط متغیرهای پیشگو تبیین می شود. که احتمال بهبودی این شاخص ها در آینده جهت انطباق پذیری با شاخص های شهر حکمت اسلامی بیشتر است.
مقایسه تطبیقی ارزشگذاری اقتصادی CVM مقاصد گردشگری شهری (مطالعه موردی: پارک های ائل گلی و باغلارباغی کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بنا به گزارش سازمان جهانی گردشگری، صنعت گردشگری بعد از صنعت نفت به عنوان دومین اقتصاد جهان، درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی چون به گسترده ترین صنعت دنیا نیز تبدیل شده است، لذا به یکی از مؤلفه های تفکیک ناپذیر زندگی انسان معاصر نیز تبدیل شده است. ارزشگذاری مناطق توریستی در شهرها در راستای اتخاذ راهبردها و سیاست های اقتصادی از مهمترین مقولات توسعه و برنامه ریزی صنعت گردشگری به شمار می-آید. پارک های ائل گلی و باغلارباغی واقع در استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز به دلیل دارا بودن جاذبه های زیاد، از مناطق توریستی و گردشگری مهم شهر تبریز می باشند. لذا مطالعه ارزش توریستی آن می تواند در پیش بینی نیاز ها و رفع کمبود ها و توسعه گردشگری در این شهر مؤثر باشد. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر برآورد ارزش توریستی پارک های ائل گلی و باغلارباغی با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط CVMبوده که در این راستا با استفاده از مدل لوجیت و پرسشنامه انتخاب دوگانه به بررسی عوامل مؤثر در پذیرش تمایل به پرداخت برای بازدید از این پارک ها می پردازد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 320 نمونه برای پارک ائل گلی و تعداد 150 نمونه برای پارک باغلارباغی انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که 65 درصد بازدیدکنندگان پارک ائل گلی و 67 درصد بازدیدکنندگان پارک باغلارباغی حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدید از این جاذبه های توریستی می باشند. متغیر های مبلغ پیشنهادی، میزان تحصیلات، درآمد، رضایت، بعدخانوار، سن و جنسیت عوامل مؤثر در احتمال پذیرش تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان از این پارک ها می باشند. متوسط تمایل به پرداخت گردشگران در ازای استفاده از خدمات گردشگری پارک ائل گلی 12000 ریال برای هر نفر و پارک باغلارباغی 10000 ریال برای هر نفر است و با در نظر گرفتن این میزان متوسط ارزش کل تفریحی سالانه پارک ائل گلی 1.069.409.952.000 میلیارد ریال و ارزش کل تفریحی سالانه پارک باغلارباغی 63.894.732.000 میلیارد ریال برآورد می شود.. لذا با توجه به ارزش و اهمیت بالای این پارک ها، می بایست برنامه ریزان برای توسعه گردشگری و بالا بردن رفاه بازدیدکنندگان به این منطقه توجه بیشتری داشته باشند
نقش راهبرد توسعه شهری (CDS) در توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های CDS در منطقه 3 شهر شیراز جهت بهبود وضع موجود و نقش آن در دستیابی به توسعه پایدار شهری می باشد. روش پژوهش در دو بخش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. در این راستا با استفاده از روش کوکران و با لحاظ کردن جمعیت 205775 نفر ساکن در محدوده به عنوان جامعه آماری، حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین شد. جهت سنجش روایی سازه ای از آزمون آلفای کرونباخ، برای تعیین روایی محتوایی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین معیار قابلیت زندگی 56/2، رقابت پذیری 08/3، بانکی بودن 81/2 و حکمروایی خوب شهری 16/2 می باشد و با توجه به عدد 5/2 به عنوان میانه نظری، می توان گفت که منطقه 3 به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS وضعیت نسبتا خوبی دارا می باشند. معیارهای قابلیت زندگی، رقابت پذیری و حکمروایی خوب شهری دارای رابطه معنی دار می باشند و باتوجه به نتیجه آزمون رگرسیون چندمتغیره، معیار بانکی بودن بیشترین تأثیر را در جهت ارتقاء رویکرد CDS در منطقه 3 دارد.
تاثیر عوامل کالبدی فضاهای بازی بر خلاقیت کودکان 6 تا 12 سال در پارک های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در توسعه روز افزون شهرها با وجود امکانات گسترده ای که در اختیار کودکان قرار می گیرد، توجه ویژه ای به نحوه تاثیر فضاها بر خلاقیت کودکان نشده است. با توجه به این مسئله که کودکان از سن 6 سالگی بیشتر به صورت مستقل در فضاهای بازی به ویژه در پارک های شهری حضور دارند و بیشترین تاثیرپذیری از محیط در همین دوران می باشد؛ لازم است که به فضاهای بازی کودکان جهت تقویت خلاقیت با دقتی مضاعف نگریسته شود؛ بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تاثیر مولفه های کالبدی فضاهای بازی بر افزایش خلاقیت کودکان 6 تا 12 سال ایرانی در پارک های شهری می باشد. در پژوهش حاضر از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توامان استفاده شده است. در بخش دیدگاه های نظری و مروری بر مطالعات پیشین از روش توصیفی و برای دستیابی به روابط علی و شناخت همبستگی و روابط بین متغیرها و شاخص ها، روش تحلیلی به کار گرفته شد؛ در این مرحله داده های مورد نیاز با کمک روش مطالعات پیمایشی و از طریق پرسشنامه بسته – پاسخ محقق ساخته، از جامعه آماری منتخب جمع آوری و پس از دسته بندی با استفاده از نرم افزار spss، با روش تحلیل عوامل و همبستگی، متغیرهای موثر در تحقیق به دست آمد؛ سپس با روش تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار Smart PLS مدل پژوهش بر اساس روابط میان متغیرها تدوین گردید و در نهایت جهت اطمینان از نتایج به دست آمده، از جامعه آماری کودکان 6 تا 12 سال پرسشنامه تصویری به همراه مطالعه رفتار آن ها در حین بازی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده وجود رابطه معنادار میان مولفه های محیطی و خلاقیت را نشان می دهد و در خصوص میزان تاثیرگذاری مولفه های کالبدی بر خلاقیت، مولفه تنوع (شامل شاخص های تنوع در جزئیات بصری و تنوع مصالح)، بیش از دیگر مولفه ها تاثیرگذار است و پس از آن به ترتیب میزان تاثیر مولفه سرزندگی ناشی از حضور عوامل طبیعی و انعطاف پذیری کالبدی، بیشترین تاثیر را بر مولفه های خلاقیت دارند.