فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
129 - 142
حوزههای تخصصی:
در فضاهای باز و سرپوشیده مجتمع های مسکونی بخش عمده ای از فعالیت های روزمره ساکنین شکل می گیرند. از مهم ترین مسائل در جلب رضایت ساکنین، افزایش کیفیت محیط در مجتمع های مسکونی همراه با ایجاد آسایش حرارتی در محیط های سرپوشیده و باز می باشد، در همین راستا ضرورت توجه به مؤلفه های کیفیت محیط موجب گردید تا در پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فضاهای باز و سرپوشیده بر آسایش حرارتی مجتمع های مسکونی، تلاش شود تا ضمن بررسی وضعیت موجود، زمینه شناخت و طراحی مطلوب تر را برای برنامه ریزان و طراحان این عرصه فراهم سازد. جامعه نمونه بر اساس شیوه نمونه گیری طبقه ای با در نظرگرفتن انواع ترکیب بندی فضاهای باز و سرپوشیده مجتمع های مسکونی شهر تهران استخراج و گونه بندی گردید، از گونه پراکندهمجتمعآپادانا، از گونه نواری مجتمعنویسندگان، از گونه متمرکزمجتمعآ. اس. پ. و از گونه حیاط دار مجتمع پیکانشهرانتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی، پیمایشی و شبه آزمایشی از نوع شبیه سازی است. داده های مربوط به نمونه های پژوهش با شیوه پیمایشی و سایر داده ها با استفاده از منابع مکتوب و مطالعات اسنادی به دست آمدند و ابزارهای گرد آوری داده ها با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر کتاب ها و اسناد، نقشه هایGIS و خروجی های نرم افزار AutoCAD 2018 و برای شبیه سازی و مدل سازی، نرم افزارهای Revit Architectural 2018 وHoneybee 2018 وLadybug 2018 می باشند. در نرم افزارExcel 2013 بررسی و تحلیل تناسبات با کمک خروجی های شبیه سازی شده و نقشه های دو بعدی و سه بعدی انجام گردید و با روش منطق فازی در نرم افزارMatlab 2016 تحلیل داده ها صورت پذیرفت. نتایج بررسی مؤلفه آسایش حرارتی در چهار گونه بررسی شده، نشان می دهند نوع چیدمان فضاهای باز و سرپوشیده، تناسبات طول به عرض بین بلوک ها، جهت گیری و مصالح بر ارتقای مولفه آسایش حرارتی در فضاهای باز و سرپوشیده تأثیرگذار می باشند.
بررسی کیفیت کالبدی و عملکردی مبادی ورودی شهر یزد ازنظر گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
113 - 128
حوزههای تخصصی:
فضای ورودی شهرها مسیر حرکتی (بین بستر طبیعی بیرون شهر با محیط مصنوع درون آن) است که جریان ورود به شهر از طریق آن میسر می شود و از شخصیت و هویت مستقلی برخوردار می باشد. در این بین گسترش خودبه خود و توسعه بی رویه و بدون برنامه شهرها و توجه نکردن به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها در ایران گردیده است، و این امر آسیب جدی به سیما و هویت شهرها وارد کرده است. این مقاله باهدف ارزیابی کیفیت کالبدی و کارکردی ورودی های شهری به ارزیابی مبادی ورودی شهر یزد به عنوان یک قطب گردشگری می پردازد. پژوهش حاضر ازنظر نوع کاربردی و ازنظر روش توصیفی – تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی و به کمک ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. بدین ترتیب که جامعه آماری این تحقیق را گردشگران واردشده به شهر یزد تشکیل می دهد. با توجه به آمار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان یزد از تعداد گردشگران واردشده به شهر یزد در بهار 1397 از طریق سه ورودی و با استفاده از فرمول کوکران 320 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و روش آمار استنباطی) آزمون T یک طرفه، کروسکال والیس) بهره گرفته شده است. مجموعه معیارهای تحقیق شامل وضعیت ورودی های شهر ازنظر کیفیت معابر، امکانات خدماتی، زیبایی و بازنمایی هویت شهر می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که گردشگران، کیفیت ورودی های شهر یزد را ازنظر شاخص های موردنظر در حد متوسط ارزیابی کرده اند به طوری که هیچ کدام از ورودی ها به بازخوانی هویت شهر نمی پردازند و در مقایسه سه ورودی با یکدیگر، ورودی یزد- کرمان ازنظر گردشگران در سطح پایین تری قرار دارد.
تحلیل فضایی میزان تناسب محیطی شهر شیراز با استفاده از روش مناسبت محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، رشد و گسترش شهرها به صورتِ بی رویه و شتابان صورت گرفته است . این رشد بی رویه، پیامدهایی نظیر نابودی اراضی کشاورزی و گسترش به سمتِ پهنه های آسیب پذیر (نظیر حوضه های سیلابی، مناطق مخاطره آمیز از جهتِ لرزه خیزی و نیز شیب های نامناسب) داشته است که باعث به هم خوردن تعادل و پایداری اکولوژیکی شهر ها شده است. در این ارتباط، شهر شیراز به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور شاهدی بر این مدعاست که رشد کالبدی آن بدون برنامه ریزی و ملاحظات زیست محیطی، سبب گسترش به سوی پهنه های آسیب پذیر از منظرِ مخاطرات محیطی و اکولوژیکی شده است. در واقع در رشد و گسترش فضایی شهر شیراز، تناسب محیطی یا هماهنگی با شرایط و بسترهای محیط زیستی و اکولوژیکی رعایت نشده است؛ آنچه که کمّ و کیف آن نیازمند ارزیابی علمی است. لذا، برای ارزیابی میزان تناسب محیطی شهر شیراز در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، از فنون تحلیل مناسبت محیطی استفاده شد. در ادامه با توجه به ساختار اطلاعات موجود و قابلیت به کارگیری آن در سیستم های رایانه ای، از میان فنون تحلیل مناسبت محیطی، فن ترکیب خطی انتخاب شد. سپس معیارهای توپوگرافیک و اکولوژیک شاملِ شیب، ارتفاع، پهنه بندی خطر زلزله و اراضی کشاورزی و باغی انتخاب شد و بر اساس فن ترکیب خطی رتبه بندی شدند. سپس این معیارها با توجه به اهمیت شان ترکیب شدند و نقشه نهایی میزان تناسب محیطی به دست آمد. نتایج نشان داد که از کل مساحت شهر، 6/38 درصد را پهنه های نامناسب، 5/38 درصد پهنه های کمتر مناسب و تنها 8/22 درصد را پهنه های مناسب تشکیل می دهد. وضعیتی که میزان تناسب محیطی پایین شهر شیراز را نشان می دهد.
بررسی وضعیت دسترسی به پارک های شهری و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه کاربران، نمونه مورد مطالعه: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه های عمومی مهم ترین بخش شهرها و محیط های شهری اند. در چنین عرصه هایی بیشترین تماس، ارتباط و تعامل بین انسان ها رخ می دهد و تمامی بافت شهری که مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند را شامل می شوند. پارک ها و فضاهای سبز شهری یکی از مهم ترین عناصر این مجموعه ها هستند که همواره نقش فعالی در سلامتی شهر و شهروندان ایفا می کنند و بایستی برای همه افراد جامعه دسترس پذیر باشند؛ بنابراین هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر میزان دسترسی شهروندان شهر شیراز به این فضای مهم شهری است. برای این منظور چهار عامل مجاورت و نزدیکی به پارک، مالکیت اتومبیل و نحوه پیمودن مسیر محل سکونت تا پارک، کمیت و کیفیت پیاده روها مورد بررسی قرارگرفته است و اطلاعات لازم جهت پیشبرد این مهم از طریق توزیع پرسشنامه در 28 پارک این شهر جمع آوری شده و مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از بین 993 نفر پاسخ دهنده به سؤالات، حدود 70 درصد افراد در فاصله 5 تا 1000 متری پارک ها زندگی می کنند و فاصله آن ها تا نزدیک ترین پارک به صورت پیاده بین ا تا 15 دقیقه است. نتایج همچنین نشان می دهد که داد که حدود 64 درصد پاسخ دهندگان به صورت پیاده مسیر بین محل سکونت تا پارک را طی می کنند و بیش از 70 درصد آن ها از کمیت و کیفیت پیاده روها مسیر پارک رضایت داشته اند و حدود 9/67 درصد از افراد از تعداد پارک های موجود در شهر رضایت متوسط به بالا داشته اند؛ بنابراین، می توان گفت در شهر شیراز، دسترسی به پارک ها نسبتاً مناسب بوده و فقط درصد کمی از افراد با مشکل دسترسی مواجه هستند.
بررسی مطلوبیت فضای سبز مجتمع های مسکونی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
265 - 283
حوزههای تخصصی:
فضای سبز شهری یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده منظر شهرهاست. در این میان یکی از فضاهایی که عرصه ای برای ایجاد فضاهای سبز در شهرها به شمار می رود، فضای موجود در مجتمع های مسکونی است. این فضاها با توجه به اینکه مساحت نسبتاً زیادی را در شهر به خود اختصاص می دهند، نقش مهمی در تأمین سرانه مورد نیاز ساکنان داشته و می توانند فرصتی مهم برای ایجاد فضای سبز در شهرها به شمار آیند. این مجتمع ها با توجه به ویژگی های خود، مانند موقعیت قرارگیری، مساحت و...، قابلیت یکسانی برای تأمین فضای سبز ندارند و از این نظر برخی وضعیت مطلوب و برخی دیگر نامطلوب دارند. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، رتبه بندی مجتمع های مسکونی شهر رشت از نظر فضای سبز است. به منظور جمع آوری اطلاعات ابتدا مطالعات اسنادی-کتابخانه ای صورت گرفت و پس از جمع آوری داده های اولیه، فرایند بازدید میدانی آغاز شد و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش، پرسشنامه و مصاحبه برای رسیدن به هدف به دست آمد. رتبه بندی مجتمع های مسکونی از نظر مطلوبیت فضای سبز با روش AHP صورت گرفت و برای بررسی فرضیه پژوهش با به کارگیری نرم افزار SPSS، از آزمون اسپیرمن استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان می دهد مجتمع های مسکونی گاز و باهور با وزن 54/0 بیشترین امتیاز را دارند و از نظر مطلوبیت فضای سبز در رتبه اول هستند. مجتمع های مسکونی اطلس، پاسارگاد، شقایق، باهنر و سفیدرود کمترین امتیاز و آخرین رتبه را دارند. همچنین نتایج آزمون اسپیرمن نشان دهنده وجود رابطه معناداری میان مساحت و رتبه مجتمع های مسکونی از نظر فضای سبز است؛ یعنی با افزایش مساحت مجتمع های مسکونی رتبه فضای سبز آن ها نیز افزایش می یابد.
نقش مراکز مذهبی در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی (مطالعه موردی: شهر فردوسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران شهرنشینی حاضر به ویژه در جوامع جهان سوم که بی اعتمادی و عزلت بر زندگی اکثریت شهروندان سایه افکنده است، تلاش در جهت همبستگی اجتماعی و بالابردن سرمایة اجتماعی درون شهرها از مهم ترین اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد. به این منظور مذهب با تکیه بر ابزارهای مادی و معنوی خود نقشی به سزا در بالابردن حس تعلق و اعتماد اجتماعی و مهم تر از همه ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی بین شهروندان می تواند داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی نقش مراکز مذهبی به ویژه مسجد در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی در مسجد جامع شهر فردوسیه شهرستان شهریار می باشد. جامعة پژوهش را تمام شهروندان شهر فردوسیه تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. برای انجام این تحقیق با توجه به حجم نمونة تعیین شده از طریق جدول مورگان، تعداد 341 پرسشنامه میان شهروندان مورد مطالعه توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) از طریق نرم افزار Smartpls.2 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل ایجاد شده برای ایجاد همبستگی میان شهروندان از برازش مناسبی برخوردار بود و عوامل پیشنهاد شده به خوبی توانایی اندازه گیری مفهوم مورد نظر را دارند. بارهای عاملی به دست آمده برای متغیرهای مشاهده شده بالاتر از 5/0 بود و سازه ها از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند؛ همچنین، بر اساس مدل ایجاد شده از طریق مدل یابی ساختاری، اعتماد و مشارکت ارتباطی معنادار و مثبت با همبستگی اجتماعی داشتند، در حالی که انسجام اجتماعی ارتباطی معنادار با همبستگی اجتماعی نداشت.
مسافرت به افغانستان
تحلیل وضعیت تاب آوری شهری در برابر مخاطرات طبیعی (مورد مطالعه: شهر باقرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
41 - 54
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی، شرایط زندگی سکنه شهرهای جهان را بشدّت تحت تأثیر قرار داده است. فزونی بلاها و خسارات مالی و جانی آن ها، پژوهش هایی با موضوع تاب آوری را در مطالعات شهری الزام آور ساخته و در پی آن، مفهوم تاب آوری به سرعت در ادبیات پایداری شهری جای گشوده است. در پژوهش حاضر تاب آوری شهر باقرشهر از شهرهای استان تهران و حاشیه پایتخت در برابر بلایای طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از منظر هدف جز تحقیقات شناختی و از جهت روش با رویکرد ارزیابی-تحلیلی که برای گرداوری داده ها با رویکرد اسنادی- پیمایشی با بکارگیری ابزارهای پرسشنامه و بازدید های میدانی صورت پذیرفته است. حجم نمونه تحقیق به تعداد 30 نفر افراد متخصص و متولی در ساختارمدیریت شهری و افرادی که شناخت کافی به شهر باقرشهر داشته اند با تکنیک گلوله برفی شناسایی و انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از شاخص های مرکزی آمار توصیفی، مدل آنتروپی شانون (برای وزن دهی شاخص ها و معیارها) و مدل ویکور (بمنظور رتبه بندی) با نرم افزارهای SPSS، GIS و Excel بوده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از بین ابعاد چهارگانه تاب آوری (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی) بعد کالبدی-محیطی دارای بیشترین اهمیت (0.4) در میزان ناتاب آوری شهر باقرشهر داشته است. وضعیت نامطلوب بافت محلات و دسترسی نامناسب به امکانات و خدمات امدادرسان از جمله ویژگی های این شهر است که تاب آوری آن را تحت تأثیر قرار داده است. در بررسی زیرشاخص ها در سطح محلات، مشخص شد که سه محله جنوب شهر با توجه به شرایط کالبدی، اجتماعی (0.25)-اقتصادی (0.15) و نهادی (0.2) دارای تاب آوری کمتری نسبت به محلات شمال شهر هستند. نتایج کلی تحقیق بیانگر آنست که شهر باقرشهر در برابر مخاطرات طبیعی از تاب آوری پایینی برخوردار است و نیازمند توجّه جدی به ابعاد مختلف آن به خصوص بعد کالبدی- محیطی شهر است.
ارزیابی میزان فرسودگی بافت محلات منطقه3 شهراصفهان و جایگاه مشارکت ساکنین در فرآیند ساماندهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل گریبانگیر بافت های شهری مسئله فرسودگی است که در مناطق تاریخی و قدیمی شهرها محسوس تر می باشد. مبحث شاخص شناسی بافت های فرسوده و تعیین میزان فرسودگی در راستای ساماندهی این گونه بافت ها اهمیت ویژه ای دارد. همچنین مشارکت ساکنین در فرآیند ساماندهی، در اجرا و موفقیت طرح ها موثر می باشد. منطقه3 اصفهان به عنوان بافت تاریخی با مساحت قریب 300هکتار بافت فرسوده، مورد مطالعه این پژوهش می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و در روند تحلیل ها از «فرآیند تحلیل سلسله مراتبی1» استفاده شده است. هدف پژوهش، رتبه بندی و اولویت بندی محلات از نظر میزان فرسودگی و تعیین جایگاه تمایل ساکنین به مشارکت در فرآیند ساماندهی می باشد. بدین منظور، شاخص های جدیدی در این زمینه مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که محلات جویباره و احمدآباد به ترتیب حائز رتبه یک و هشت از نظر میزان فرسودگی و محلات احمدآباد و نقش جهان به ترتیب بیشترین و کمترین تمایل به مشارکت در ساماندهی را دارا می باشند.
تحلیل فضایی رابطه میان کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: محله های شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت فضاهای شهری به عنوان ابزار طراحان شهری درجهت ارتقا و ساماندهی محیط، قابلیت فراهمکردن بسترهای لازم برای شکل گیری و ارتقای سرمایه اجتماعی را دارند. وظایف فضاهای عمومی و شهری را می توان ابزاری برای ارتباطات شبکه های اجتماعی، مکانی برای رویارویی مراسم شهروندی و مدیریت و هماهنگ سازی فعالیت های شهروندی بیان کرد. هدف از این پژوهش، ارزیابی رابطه میان کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی در شهر یزد است. این پژوهش، توصیفی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و در آن، به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه و فرم برداشت میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی، آزمون همبستگی، آزمون رگرسیون و آزمون واریانس) در نرم افزار SPSS استفاده شد. جامعة آماری، شامل ساکنان شهر یزد با جمعیت 582,652 نفر است که 322 نفر از آنها در پنج محله به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. براساس یافته ها، بین کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی، رابطهای به میزان 748/0- وجود دارد. بهعبارتی، در محلههایی با کیفیت محیط شهری بالا، میزان سرمایه اجتماعی پایین و در محلههایی با کیفیت محیط شهری پایین، میزان سرمایه اجتماعی بالاست. در زمینه عوامل تشکیل دهندة سرمایه اجتماعی در کیفیت محیط شهری، اعتماد نهادی با میزان 275/0 بیشترین تأثیر را بر تبیین تغییرات کیفیت محیط شهری دارد. همچنین از میان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کیفیت محیط شهری، نوع اشتغال با میزان 414/0 بیشترین ارتباط را با کیفیت محیط شهری داشته است.
ارزیابی و سنجش زیست پذیری شهری در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مفاهیم مختلفی از پارادایم توسعه پایدار ارائه شده است که بیشتر بخش های آن را شاخه های جغرافیایی تشکیل می دهد. چنانکه مفاهیمی مانند شهر سبز، بوم شهر، شهر قابل زندگی و شهر محیطی را در چهارچوب توسعه پایدار شهری نام می برند. شهر زیست پذیر نیز به عنوان یک رویکرد جدید جهت نیل به تحقق توسعه پایدار شهری می باشد که توسط اپلیارد در کتاب خیابان های زیست پذیر وارد عرصه علمی و جغرافیایی گردید. با توجه به افزایش شهرنشینی در جهان علی الخصوص کشورهای درحال توسعه مانند ایران بررسی و مطالعه ابعاد این رویکردها جهت ایجاد شهری قابل زندگی ضروری می باشد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های زیست پذیری شهری در مناطق 8 گانه شهر اهواز تهیه شده است. روش تحقیق از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل 1095389 نفر جمعیت ساکن در مناطق هشت گانه شهر اهواز و حجم نمونه که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شده، برابر با 384 نفر است. ابتدا با استفاده از منابع اسنادی- کتابخانه ای شاخص های شهر زیست پذیر شناسایی، سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه اطلاعات موردنیاز از مناطق هشت گانه شهر اهواز جمع آوری شده است. درنهایت با استفاده از روش های آنتروپی شانون و روش تصمیم گیری چندمعیاره ویکور (VIKOR) مناطق 8 گانه شهر اهواز ارزیابی و رتبه بندی شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، منطقه سه شهر اهواز دارای بیشترین میزان زیست پذیری و منطقه پنج شهر اهواز دارای کمترین میزان زیست پذیری نسبت به سایر مناطق هستند. برای روشن تر شدن وضعیت هریک از مناطق موردمطالعه کل مناطق در سه طیف دسته بندی شدند. درمجموع سه منطقه شهر دارای وضعیت مطلوب، یک منطقه نیمه مطلوب و چهار منطقه دارای وضعیت نامطلوب بودند. بنابراین برنامه ریزی متوازن بین مناطق و رسیدگی به وضعیت مناطق دارای وضعیت نامطلوب باید در سرلوحه وظایف مسئولین امور قرار گیرد.
ارائه مدلی برای تبیین دیدگاه کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در معماری با تکیه بر نگاشت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران سنتی، در رابطه انسان و طبیعت تعادل برقرار بود. باوجود افزایش دانش و آگاهی انسان نسبت به طبیعت بعد از رنسانس، تعادل در رابطه انسان و طبیعت ازمیان رفته است؛ این امر تأثیرات منفی زیادی در زندگی انسان و نیز حیات زمین ایجاد کرده است. در نوشتار حاضر ارائه دیدگاه کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در معماری به عنوان راهکاری در ایجاد تعامل مناسب میان انسان و طبیعت ارائه گردیده است. نوشتار حاضر به مقایسه تأثیرات دیدگاه کل نگر دوره سنتی و دیدگاه جزئی نگر دوره مدرن در رابطه انسان و طبیعت پرداخت تا با پی بردن به نحوه اثر گذاری عوامل مؤثر در این رابطه، به ارائه مدلی کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در عصر معاصر بپردازد. عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری با تحلیل محتوای متون به دست آمده و کدگذاری گردیدند. میزان روایی کدها با ارائه پرسشنامه به خبرگان و استفاده از روش CVR به دست آمد. برای بیان نحوه تأثیر کدهای به دست آمده در رابطه انسان و طبیعت از روش نگاشت شناختی بهره گرفته شد. با ترسیم روابط علت و معلولی میان عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری دو دوره سنتی و مدرن این نتیجه به دست آمد که دیدگاه کل نگر در دوران قبل از مدرن در رابطه انسان و طبیعت و به تبع آن تعادل میان نگرش مادی و ارزشی به طبیعت موجب شکل گیری رابطه ای متعادل میان انسان و طبیعت بوده است. همچنین دیدگاه جزئی نگر و کمی گرا و تأثیر آن بر افزایش دانش انسان به طبیعت و ایجاد نگرش مادی به طبیعت در دوره مدرن در آسیب به طبیعت و جدایی رابطه انسان و طبیعت در معماری مؤثر بوده است و در بخش دوم تحقیق با بهره گیری از کدهای به دست آمده در بخش نظری پژوهش و نتایج نمودارهای شناختی دو دوره سنتی و مدرن، مدلی کل نگر در رابطه انسان و طبیعت برای عصر حاضر ترسیم گردید.
تحلیل فضایی و سطح بندی شهرستان های استان البرز بر اساس شاخص های خدمات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع متناسب منابع میان سکونتگاه های انسانی با هدف دستیابی به توسعه متوازن در جامعه، نیازمند برنامه ریزی اصولی است که در گام نخست با تبیین وضع موجود و شناسایی امکانات و محدودیت های مناطق همراه است. با توجه به اهمیت مقوله فرهنگ و ابعاد کمّی و کیفی آن در توسعه جوامع، این پژوهش به تحلیل و طبقه بندی شهرستان های استان البرز از نظر درجه توسعه کمّی فرهنگ می پردازد. به این منظور 24 متغیر های فرهنگی با روش اسنادی انتخاب و وزن آن ها با الگوی ANP در نرم افزار SuperDecision تعیین شد. در این راستا ابتدا روابط میان متغیرها با روش دیماتل تحلیل شد و سپس در الگوی ANP لحاظ شد. طبقه بندی شهرستان ها از نظر میزان برخورداری از شاخص های فرهنگی، با روش تاپسیس در برنامه excel و روش تحلیل خوشه ای در نرم افزار spss انجام و با نرم افزار ARCGIS گویا شد. نتایج پژوهش حاضر بیان کننده نبود تعادل در توزیع شاخص های فرهنگی میان شهرستان های استان است. شهرستان کرج با میزان تاپسیس 50/0، بیشترین رتبه و شهرستان نظرآباد با میزان تاپسیس 14/0، کمترین رتبه را از جنبه توسعه کمّی فرهنگ در استان کسب کرده اند. شهرستان های کرج، طالقان و فردیس با کسب بیشترین میزان تاپسیس در طبقه برخوردار، شهرستان اشتهارد در طبقه نیمه برخوردار و شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد با کسب کمترین میزان تاپسیس در طبقه محروم از شاخص های توسعه فرهنگ قرار دارند که نیازمند توجه در برنامه های توسعه آینده استان البرز است.
تحلیلی بر تاثیر طرح کالبدی بر رفتار در فضاهای شهری (نمونه موردی خیابان امام ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
محیط کالبدی شهر و شهروندان می توانند تأثیرات متقابل و دوسویه ای بر یکدیگر داشته باشند. خیابان به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای عمومی شهر می تواند عرصه ی نمود این تأثیرات باشد. هدف تحقیق حاضر سنجش ارتباط بین طرح کالبدی محیط با رفتارهای منفی و مثبت در فضای خیابان است که برای این منظور اقدام به تحلیل و رتبه بندی پراکنش رفتارها (وجد و شور، احترام و کمک، عجله، خشم و ترس) در چهار قرارگاه رفتاری در خیابان امام شده است. جهت گردآوری اطلاعات از ابزار فیلم برداری، پرسش نامه و چک لیست مطالعاتی استفاده و وزن دهی شاخص ها از طریق نرم افزار Expert Choice انجام شده است. به منظور رتبه بندی رفتارها از تکنیک Topsis و مدل آماری فریدمن و جهت برآورد معنی داری در تفاوت بین رفتار و همچنین طرح کالبدی از واریانس آنوا (ANOVA) و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفتارهای مثبت و منفی با طرح کالبدی قرارگاه ها ارتباط معناداری وجود دارد و طرح کالبدی مکان سبب افزایش رفتارهای مثبت و منفی در قرارگاه های خاص می شود که این ارتباط در بین رفتارهای مثبت بیشتر از رفتارهای منفی است؛ درواقع محیط، قبل از آن که قادر به حذف رفتارهای منفی باشد، می تواند رفتارهای مثبت را تقویت نموده، آن ها را شکوفا کند. رتبه بندی کل رفتارهای منفی و مثبت در کل خیابان امام نیز نشان می دهد که خیابان امام به لحاظ رفتاری، طرح کالبدی مناسبی ندارد. نتیجه ی کلی تحقیق این است که احتمال جبر معماری در رفتارهای هیجانی رد می گردد.
بررسی مؤلفه های فردی رضایت مندی سکونتی در پروژه های مسکن اقشار کم درآمد (مورد شناسی: مسکن مهر قُرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
215 - 228
حوزههای تخصصی:
مسکنبه منزلهنیازانسان،مقوله ای پیچیدهمعرفی می شودوابعادمتنوعی دارد؛ ولیامروزه امکانات محدود دولت و افزایش سریع تقاضای مسکن، اجازه تأمین مسکن برای تمامی افراد جامعه را نمی دهد؛ازاین رو، چارچوب هدف های توسعه ملی به ویژه هدف های اولویت دار اقتصادی و اجتماعی، سهم مسکن گروه های کم درآمد را مشخص می سازد. بزرگ ترین طرح دولتی برای تأمین مسکن، «مسکن مهر» است که باتوجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن و اقدام برای حذف این متغیّر، کنترل قیمت مسکن از این طریق و تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب را ملاک نظر قرار داده، ولی مجموعه ای از مسائل اصلی را نادیده گرفته است؛ بنابراین هدف اصلی این مقاله تعیین متغیّرهای فردی بر رضایت مندی سکونتی، بر پروژه های مسکن مهر در محدوده منفصل قُرقی است. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، مطالعات اسنادی و میدانی ازطریق تکمیل پرسشنامه و انجام مصاحبه است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل، از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مسکن مهر قُرقی، علی رغم زمان و هزینه صرف شده، هنوز به مرحله واگذاری در برخی فازهای اجرایی نرسیده و دارای مشکلات متعددی است که این امر بر میزان رضایت مخاطبان بسیار تأثیرگذار بوده است. همچنین نتایج به دست آمده از بررسی متغیّرهای رضایت مندی سکونتی نشان می دهد که متغیّر جنسیت تأثیر بیشتری بر رضایت مندی سکونتی را تبیین می کنند.
ارزیابی سطح پایداری اجتماعی در بافت های تاریخی شهری مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
در بین محققان اتفاق نظر وجود دارد که لازمه تبدیل محله های تاریخی شهری به مکان هایی برای زندگی جمعی، توجه به جنبه های پایداری اجتماعی در این محله ها است. در واقع، مهم ترین وجه تأثیرگذار بر حفاظت محله های تاریخی در روند توسعه پایدار شهری، به مؤلفه اجتماعی آن بازمی گردد. هدف این پژوهش سنجش پایداری اجتماعی محله های شش گانه بافت تاریخی شهر اردبیل می باشد. حجم نمونه شامل 384 نفر از ساکنان بافت تاریخی شهر اردبیل است که به روش تصادفی ساده نمونه گیری شدند. سنجه های پژوهش نیز در قالب یک پرسشنامه محقق ساخته با 10 مؤلفه اصلی پیاده سازی شد که عبارت اند از: (امنیت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، هویت جمعی، سرزندگی، تعامل اجتماعی، حس تعلق، کیفیت مسکن، بهره مندی اقتصادی، و عدالت فضایی). نتایج نشان می دهد که پایداری اجتماعی در بافت تاریخی اردبیل درمجموع پایین است. بااینکه مؤلفه های امنیت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعامل اجتماعی و حس تعلق وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر مؤلفه ها داشتند، اما ناپایداری در وضعیت اقتصادی ساکنان، پایین بودن کیفیت کالبدی بافت و دسترسی نامناسب به خدمات عمومی، عامل مهمی در تشدید ناپایداری اجتماعی محدوده موردمطالعه بود. در بین محله ها نیز، تفاوت های فضایی معنی داری از نظر میزان پایداری اجتماعی مشاهده شد. در واقع، موقعیت مکانی هر یک از محله ها و نحوه دسترسی به خدمات شهری، بر پایداری اجتماعی آن ها مؤثر بود. نتایج این مطالعه ضمن تأکید بر ضرورت ارزیابی پایداری اجتماعی در سطح محله های شهری، نقش ابعاد اجتماعی توسعه پایدار را در ارتقای کیفیت بافت های تاریخی برجسته می سازد.
بررسی تطبیقی نقش بهره برداران در مدیریت حریم و بستر رودخانه های فصلی و دایمی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها سرمایه ای ملی و از منابع آبی مهم کشور در زمینه های کشاورزی، اقتصادی، صنعتی، ترابری، بهداشتی، آشامیدنی و تفریحی هستند و حفاظت از آن ها ضروری است؛ با وجود این، تاکنون پژوهش های اقتصادی و اجتماعی چندانی در این زمینه انجام نشده است. هر نوع دخل و تصرف کمی و کیفی در رودخانه، واکنش های مختلفی را در پی دارد و چنانچه تغییرات ایجادشده در راستای قانونمندی آب و بستر رودخانه نباشند، در گذر زمان مقابله پرخسارت و پرهزینه ای را طلب می کنند. بنابراین، لازم است تمام طرح های شهرسازی و منطقه ای مبتنی بر پایه ای علمی و صحیح مطرح شوند. پژوهش حاضر با روش پیمایشی انجام شد و بهره برداران حاشیه رودخانه های دایمی و فصلی در استان خوزستان، جامعه آماری این طرح را تشکیل دادند. حجم نمونه با فرمول کوکران، 270 نمونه محاسبه و برای بهره برداران حاشیه شش رودخانه در استان خوزستان پرسش نامه تکمیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که میزان انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، گرایش به کشاورزی، دلبستگی به زمین کشاورزی حاشیه رودخانه و عوامل اقتصادی ازجمله عوامل مؤثر بر بهره برداران در مدیریت حریم و بستر رودخانه های فصلی و دایمی هستند؛ این عوامل در بهره بردارانی که زمین کشاورزی آن ها در حاشیه رودخانه های دایمی قرار داشت بیشتر از بهره بردارانی بود که زمین کشاورزی آن ها در حاشیه رودخانه های فصلی قرار داشت. گرایش های اجتماعی، اختلاف اساسی بین بهره برداران حاشیه رودخانه های فصلی و دایمی بود که حالت جمعی (شامل انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) داشت و در گرایش های فردی (شامل سطح تحصیلات) اختلاف چندانی بین دو نوع بهره برداری وجود نداشت.
تأثیر مؤلفه های فرم کالبدی شهری بر آسایش حرارتی فضاهای باز شهری (مطالعه موردی: اراضی پشت سیلو شهر یزد)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن نظریه های شهر پایدار، شهر اکولوژیکی، بوم شهر، شهر هوشمند و شهر سبز در دهه های اخیر، توجه ویژه به طراحی سازگار با طبیعت، پایداری اکولوژیکی و مسائل اقلیمی مد نظر طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است؛ تحقیق حاضر با هدف تبیین معیارهای کالبدی موثر بر اسایش حرارتی فضاهای باز شهری و خرد اقلیم تدوین گردیده و بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به استخراج مولفه های فرم شهری تاثیرگذار بر آسایش حرارتی فضاهای باز شهری در سلسله مراتبی از بنا تا بافت، بپردازد. این تحقیق در بخشی از اراضی 17.5 هکتاری سیلو شهر یزد انجام گرفته است. در مرحله اول با روش شبیه سازی با استفاده از نرم افزار انوی مت میزان دمای متوسط تابشی در نقاط منتخب سایت محاسبه گردیده و سپس آسایش حرارتی بر اساس شاخص PMV برای گروه مشخص در گرم ترین روز سال 2015 برآورد شده است. در قسمت دوم با مقایسه آسایش حرارتی و عوامل فیزیکی محیط شامل ارتفاع، محصوریت، پوشش گیاهی و .... معیارهای فرم کالبدی موثر در تحقق آسایش حرارتی شناسایی گردیده اند. نتایج نشان می دهد ابعاد فضایی، کالبدی و محیطی عناصر تشکیل دهنده فرم شهری چون محصوریت (نسبت ارتفاع به عرضH/W)، ضریب دید به آسمان و الگوی شبکه معابر، مصالح (جنس، رنگ) بام، بدنه و کف، پوشش گیاهی (گونه و تراکم آن)، کاربری و ... از جمله عوامل موثر بر آسایش حرارتی فضاهای باز شهری هستند که توجه به آنها در فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری، می تواند سبب خلق فضاهایی شود که آسایش حرارتی را برای کاربران فراهم کند.
بررسی امنیت در بوستان های شهری بااستفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره(MCDM) (مطالعه موردی: بوستان های شهر مرزی پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم در هر جامعهای دارای حقوق مشترکی هستند که یکی از این حقوق برخورداری از امنیت به ویژه در فضاهای عمومی و بوستان ها می باشد که تحت تأثیر موارد مختلف میزان بهره مندی از آن در شهرهای گوناگون متفاوت است. هدف این مقاله بررسی و رتبه بندی میزان امنیت در بوستان های شهر مرزی پارس آباد مغان میباشد. ازاینرو، این پژوهش بر آن بوده تا با استفاده از 10شاخص میزان امنیت در بوستان های شهر مرزی پارس آباد مغان را رتبه بندی کند. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی - تحلیلی میباشد. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی بوده و برای تجزیه وتحلیل مؤلفه های مؤثر بر امنیت بوستان های شهری با استفاده از آنتروپی شانون وزن دهی شده و با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(MCDM) مانند TOPSIS، VIkOR و SAW رتبه بندی شده و درنهایت با استفاده از مدل ادغامی کپلند رتبه بندی نهایی بوستانها به لحاظ امنیت را مورد توجه قرارمی دهد. همچنین، برای ترسیم نقشه های اولویت بندی از ARC GIS10.3 و برای پیاده سازی ضرایب از نرم افزارexcel 2013 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد باتوجه به ماهیت و تفاوتهای مدل های مورد استفاده و همچنین تفاوت بوستانها به لحاظ مؤلفه های مؤثر بر امنیت آنها رتبه بندی بوستانها در مدل های مورد استفاده تفاوت هایی را نشان می دهد. رتبه بندی نهایی حاصل از تکنیک کپلند نشان داد که در بررسی های میدانی بوستان های مغان و شاهد به لحاظ وزنی در رتبه های اول و دوم به لحاظ امنیت مراجعه کنندگان قراردارند و بوستان کاج در رتبه آخر قرار گرفته است.
بررسی توزیع خدمات عمومی بر اساس عدالت اجتماعی (مورد شناسی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع عادلانة خدمات و امکانات شهری، از مهم ترین موضوعات در مطالعات شهری به شمار می آید. ازنظرِ جغرافیایی، عدالت اجتماعی شهر مترادف با توزیع فضایی عادلانة امکانات و منابع، بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنهاست و از اهداف آمایش شهری به شمار می آید . عدم توزیع عادلانة این امکانات و منابع، به بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیدة فضایی خواهد انجامید. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی توزیع خدمات عمومی در شهر سقز با توجه به عدالت اجتماعی است. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی-تحلیلی با استفاده از سه مدل ضریب مکانی ( L.Q )، ضریب امتیاز استاندارد شده و ویکور ( VIKOR ) به منظورِ رتبه بندی توزیع امکانات و خدمات در سطح محله های شهر است. برای اطمینان از صحت داده های به دست آمده، به تلفیق این سه مدل با استفاده از مدل کپ لند پرداخته شده است. همچنین به منظورِ تهیة جداول و نقشه ها، از نرم افزار های ArcGIS و Excel استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مدل استاندارد نشان می دهد که تفاوت بارزی در سطح محله ها وجود دارد؛ به طوری که بیش از 50 درصد از محله ها دارای میانگین استاندارد شدة منفی می باشند. نتایج به دست آمده از مدل L.Q حاکی از این است که توزیع خدمات بر اساس توزیع جمعیت صورت نگرفته و نتایج مدل ویکور نشان می دهد که محلة یک بیشترین سطح برخورداری از امکانات و خدمات شهری را داراست؛ ازاین رو، به نظر می رسد مسئولان محلی شهر سقز باید با سیاستگذاری های اصولی و منطبق بر عدالت اجتماعی، شکاف بین محله ها را کاهش دهند.