فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
59 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه دیدگاه جهانی از کاهش خسارات به افزایش مقاومت در برابر سوانح و گام برداشتن در مسیر ایجاد شهرهای تاب آورتر تغییر یافته است، بنابراین ضروری است که تاب آوری به عنوان بخش جدایی ناپذیر در تصمیم گیری های جامعه مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش های کمی و آماری از جمله رگرسیون چندگانه، معادلات ساختاری و تحلیل چند متغیره فازی بر پایه سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS، به بررسی میزان تاب آوری شهری و اولویت بندی شاخص های تاب آوری در منطقه یک کلانشهر تبریز پرداخته است. داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار گردآوری شده و حجم نمونه هم طبق فرمول کوکران معادل ۳82 خانوار برآورد گردید. تعداد 59 شاخص تاب آوری شهری در قالب 4 شاخص مکنون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از آزمون بارهای عاملی در نرم افزار LISREL، شاخص های آشکار براساس درجه اهمیت و تأثیرگذاری اولویت بندی و خلاصه سازی شده و برای تهیه نقشه شاخص های مؤثر، از مدل منطق فازی در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همه قسمت های منطقه یک کلانشهر تبریز، دارای تاب آوری یکسان نیست، به طوری که محلات شمالی به لحاظ برخورداری از مؤلفه های مذکور، در سطح پایین، محلات میانی در سطح متوسط و محلات جنوبی و جنوب شرقی در سطح بالاتر تاب آوری قرار دارند. از سوی دیگر در بین شاخص های تاب آوری، به ترتیب درجه اهمیت، می توان گفت که شاخص اقتصادی با مقدار 2/46 درصد، شاخص اجتماعی با 1/30 درصد، شاخص محیط زیستی با 7/19 درصد و نهایتاً شاخص کالبدی با مقدار 4 درصد در تبیین تاب آوری کل منطقه مطالعاتی نقش داشته اند که نشانگر مهم بودن بعد اقتصادی نسبت به سایر ابعاد تاب آوری است و در نهایت با ارائه پیشنهاداتی، بر تقویت شاخص های مؤثر بر اساس اولویت آنها تأکید شد.
ارزیابی شاخص های استراتژی توسعه شهری (CDS) در کلان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نوین استراتژی توسعه شهری، بر چهار شاخص حکم روایی خوب، رقابتی بودن، بانکی بودن و قابلیت زندگی داشتن استوار است. این مقاله می کوشد شاخص های فوق را در کلان شهر کرمانشاه ارزیابی و انطباق پذیری این شهر را با اصول اساسی CDS سنجش کند. روش مقاله توصیفی-تحلیلی است؛ داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش میدانی و پرسشگری از 383 نفر شهروندان با نمونه گیری کوکران تهیه شده است. در پردازش داده ها و سنجش شدت متغیر ها از نرم افزارهای LISREL8.5،SPSS20 و آزمون تی تک نمونه ای بهره گیری شده است. نتایج کلی تحقیق نشانگر وضعیت نامطلوب کلان شهر کرمانشاه در چهار شاخص استراتژی توسعه شهری است. بانکی بودن و رقابت پذیری شهر به ترتیب با میانگین های 38/2 و 12/2 در وضعیت مطلوب تر و شاخص های حکم روایی خوب شهری و قابلیت زندگی داشتن با میانگین71/1 و 72/1 در وضعیت بسیار نامطلوبی است. واضح است، در درون ساختار متمرکز نظام برنامه ریزی شهری و حاکمیت مطلق سیاست ها و تصمیم های دولت مرکزی، برنامه ریزی دموکراتیک به طور اعم و رویکرد مشارکتی از طریق CDS به طور اخص، کاری غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد بود.
نقش نخبگان تولیدی - تجاری در ارتقاء محلات رو به زوال شهری (نمونه موردی: محله ایثار شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی جمعیت شهر مشهد طی سال های 1365 تا 1390 نشان می دهد، این شهر طی سال های گذشته شاهد کاهش جمعیت در بخش مرکزی و افزایش آن در لبه ها بوده است. پدیده خروج جمعیت و مشاغل، با عنوان زوال شهری مشخص می شود. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که بر خلاف این روند کلی، محله ایثار در محدوده رو به زوال شهر، موفق به نوسازی و ارتقاء شده است. بررسی نقش نخبگان اقتصادی در این ارتقاء، موضوع اصلی این پژوهش است. این تجربه به جهت مستند سازی الگویی به نسبت وفق و وسعت بخشیدن به ادبیات احیای بافت های نابسامان شهری، توسعه بر مبنای بخش خصوصی، مشارکت خصوصی– عمومی و حکمروایی خوب شهری دارای اهمیت می باشد. این تحقیق بر حسب نوع، توصیفی- تحلیلی و از نظر روش، علی پس از وقوع می باشد که از بررسی های کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی در تبیین موضوع استفاده نموده است. علاوه بر داده های میدانی و سرشمارهای رسمی، در این پژوهش، 97 پرسشنامه بین مدیران فروشگاه های راسته بازار ایثار توزیع گردید که به 53 درصد از آنها پاسخ داده شد. همچنین روابط فضایی و غیر فضایی به وسیله رگرسیون عمومی و فضایی آزمون گردید. بررسی ها نشان می دهد، ائتلاف نخبگان تجاری – تولیدی محله ایثار(ماشین رشد)، با سرمایه گذاری اولیه و توسعه کسب و کار، موجب افزایش ارزش املاک، جذب و نگاه داشت جمعیت، همچنین ارتقاء کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سرانه کاربری های خدماتی محله شده اند.
الگوی فضایی فقر و طلاق در شهر قائمشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فقر شهری پیامدهای نامطلوب زیادی دارد که یکی از آن ها طلاق است. هدف این مقاله، بررسی پراکندگی جغرافیایی شاخص های فقر و طلاق در سطح بلوک های آماری شهر قائمشهر و ارتباط آن دو با یکدیگر است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای بی مقیاس سازی شاخص های فقر شهری و شاخص طلاق از روش فازی استفاده شده است. سپس شاخص های فقر و طلاق در محیط نرم افزار ArcGIS با روش لکه های داغ و خودهمبستگی موران تحلیل فضایی می شوند و جهت بررسی رابطه فقر و طلاق از آزمون رگرسیون چند متغیره و پیرسون در محیط نرم افزار SPSS استفاده می شود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که 9/54 درصد مساحت و 54 درصد جمعیت شهر قائمشهر فقیر و خیلی فقیر می باشد. همچنین 14/1 درصد از کل جمعیت، 64/0 درصد از جمعیت مردان و 63/1 درصد از جمعیت زنان نیز در وضعیت بی همسر بر اثر طلاق قرار دارند. جمعیت زنان طلاق گرفته 5/2 برابر مردان طلاق گرفته می باشد که بیشتر در مرکز و شمال شرق شهر تمرکز دارند. بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، شاخص های تراکم نفر در اتاق، تراکم اتاق در واحد مسکونی، بار تکفل، بار معیشت و میزان فعالیت عمومی نقش موثر و معناداری در میزان طلاق شهر قائمشهر دارند. نتایج: بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور کاهش پدیده طلاق در شهر قائمشهر، برنامه ریزی دقیق برای کاهش عوامل دخیل در فقر که از عوامل اصلی طلاق به شمار می روند، امری ضروری به نظر می رسد.
تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 235
حوزههای تخصصی:
تراکم ساختمانی به منزله نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعه زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه به دلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینه های توسعه شهری، همچنین ارائه خدمات مطلوب تر و اقتصادی تر، به متراکم شدن جمعیت و به تبع آن افزایش تراکم ساختمانی توجه بیشتری شده است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی است. براساس نتایج، توزیع الگوی تراکم در سطح شهر یکنواخت نیست و به صورت هسته هایی مشخص در بخش های مختلفی از شهر قرار دارد؛ به گونه ای که تراکم ساختمانی در مناطق 2، 3 و 6 بیشتر، و در مناطق 4، 11 و 22 کمتر است. مطابق تحلیل رگرسیون وزنی رابطه تراکم جمعیت با تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت در مناطق 5، 15، 17 و 18 هم بستگی بالایی با تراکم ساختمانی دارد. شاخص موران برای تراکم ساختمانی 455/0، و برای تراکم جمعیت 536/0 به دست آمد که نشان دهنده الگوی خوشه ای در شهر بابل است. براساس تحلیل لکه های داغ، تراکم مناطق 2، 3، 5، 6، 14 و 16 (مناطق جدید شهر) از سایر مناطق شهر بیشتر است. تحلیل هم بستگی نشان دهنده رابطه ای معکوس میان فاصله از مرکز شهر و انواع تراکم است؛ به نوعی که ضریب هم بستگی فاصله از مرکز با تراکم ساختمانی 495/0-، با تراکم مسکونی 292/0- و با تراکم جمعیتی 328/0- است. همچنین در کل محله ها رابطه میان تراکم ساختمانی و تراکم مسکونی مستقیم است، اما تراکم ساختمانی و تراکم جمعیتی رابطه ای غیرمستقیم دارند. براساس نمودار نیم رخ تراکمی، اوج تراکم ساختمانی در فاصله 1800 متر، و اوج تراکم جمعیتی در فاصله 2600 متر از مرکز شهر است. با بررسی روند تغییرات تراکمی در مناطق بیست ودو گانه شهر بابل مشخص شد تراکم ساختمانی و جمعیتی روند متفاوتی درپیش گرفته اند؛ تا آنجا که همسونبودن آن ها، تعادل را در ساختار فضایی شهر از بین برده است.
تحلیل تطبیقی توزیع شاخص های منتخب سلامت شهری در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
769 - 790
حوزههای تخصصی:
انسان در مرکزیت برنامه های توسعه قرار دارد؛ از این رو محورقرارگرفتن «سلامت انسان» با تمامی ابعاد و شئون آن نقشی اساسی در توسعه دارد و حلقه مرکزی تمامی ابعاد توسعه پایدار محسوب می شود. برنامه ریزی های توسعه ای در کشورها - چه در سطح شهری چه منطقه ای - بدون درنظرگرفتن مؤلفه سلامت انسان دچار نقص در ماهیت برنامه ریزی می شوند؛ از این رو «کیفیت و سلامت شرایط زندگی ساکنان شهرها به عنوان مرکز سیاست های برنامه ریزی شهری» امری پذیرفته شده و مسئله ای حیاتی برای نیل به توسعه پایدار شهرها به شمار می آید. شهر اهواز یکی از کلان شهرهای کشور است که به آلودگی های زیست محیطی دچار شده است و امکانات و خدمات شهری در آن کم است. از آنجا که این عوامل کیفیت زندگی و سلامت شهروندان را تهدید می کند، در پژوهش حاضر به تحلیل تطبیقی توزیع شاخص های سلامت شهری در کلان شهر اهواز پرداخته شده است. این پژوهش نظری-کاربردی و توصیفی-تحلیلی است. برای شاخص سازی مطالعات پیشین عملیاتی شدند و 28 نماگر که درجه تکرارپذیری آن ها بیش از سایر نماگرها بود انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات این شاخص ها از آمارنامه ها و پرسشنامه استفاده شد. تحلیل داده ها نیز به کمک تکنیک V- PROMETHEEو سیستم استنتاج فازی در نرم افزار Matlab صورت گرفت. در این میان، مناطق شهر اهواز براساس تکنیک پرامیتی با توجه به سه جریان مثبت (Phi+)، منفی (phi-) و خالص (Phi) رتبه بندی شدند. مناطقی که بیشترین مقدار مثبت و کمترین جریان منفی را داشته باشند در جایگاه نخست و مناطقی که با کمترین مقدار مثبت و بیشترین مقدار منفی همراه باشند، در جایگاه آخر قرار دارند. مناطق 2، 3 و 1 بیشترین جریان مثبت و کمترین مقدار منفی را دارند. مناطق 4، 7، 6، 5 و 8 نیز با توجه به جریان مثبت و منفی، با جریان خالص منفی همراه هستند. نتایج سیستم استنتاج فازی نشان می دهد وضعیت شاخص های سلامت شهری کلان شهر اهواز بین حالت متوسط، پایین و بسیار پایین قرار دارد که بیشتر تابع عضویت پایین و بسیار پایین است.
تحلیل فقر مسکن شهری از بُعد اجتماعی (مطالعه موردی: محلات منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فقر مسکن دارای ابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی است، که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متفاوتی هستند، وضعیت این شاخص ها در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر ساکن هستند نسبت به مناطق مرفه نشین نامناسب است. روش: هدف پژوهش تحلیل فقر مسکن از بعد اجتماعی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- پیمایشی صورت گرفته است، بدین صورت که با استفاده از منابع اسنادی - کتابخانه ای و مرور پیشینه تحقیق، نسبت به تدوین مبانی نظری و جمع آوری شاخص های پژوهش اقدام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t ، روش آنتروپی شانون و مدل ویکور استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد میانگین شاخص های اجتماعی مسکن در محلات منطقه17 از میانگین این شاخص ها در شهر تهران بالاتر است، لذا در این منطقه فقر اجتماعی مسکن وجود دارد. نتایج بدست آمده از آنتروپی شانون نشان داد، شاخص کمبود مسکن با وزن (0.134)، نفر در اتاق با وزن (0.102)، خانوار در واحد مسکونی با وزن (0.095) به ترتیب در بین شاخص های اجتماعی مسکن بیشترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. شاخص نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی با وزن (0.058) و شاخص خانوار در اتاق با وزن (0.076) به ترتیب کمترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. نتایج مدل ویکور نشان داد محلات زمزم ، زهتابی و ابوذر شرقی به ترتیب دارای بیشترین میزان فقر اجتماعی مسکن در بین محلات منطقه 17 هستند. نتایج: لذا با توجه به یافته های تحقیق می توان استنباط کرد که شاخص های کمبود مسکن، نفر دراتاق و خانوار در واحد مسکونی دارای بیشترین تاثیر در فقر اجتماعی و همچنین شاخص های نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی، خانوار در اتاق دارای کم ترین تاثیر در فقر اجتماعی مسکن می باشند.
بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام با مدل آنتروپی شانون و هلدرن
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش اهمیت توسعه ی شهراز یک طرف و همچنین راه های توسعه شهر از طرف دیگر لزوم بررسی الگوی توسعه کالبدی-فضایی شهر ایلام ضرورت پیدا کرده است. توسعه کالبدی - فضایی سریع و ناهماهنگ شهر ایلام در سال های اخیر، نتایج نامناسب اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را به دنبال داشته است. لذا با توجه به مطالب فوق هدف این پژوهش بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام می باشد. تحقیق حاضر در پی بررسی الگوی توسعه کالبدی - فضایی شهر ایلام با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن می باشد.این تحقیق از نوع کاربردی – توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش جامعه آماری شهر ایلام می باشد. از لحاظ تقسیمات کالبدی شهر ایلام به 4 منطقه تقسیم شده است، که در این تحقیق این مناطق مورد بررسی قرار می گیرد. با استفاده از روش اسنادی – کتابخانه ای مبانی نظری تحقیق به دست آمد، سپس با مشاهده میدانی و پس از جمع آوری اطلاعات و آمار از طرح تفصیلی شهر ایلام و سالنامه آماری و دسته بندی آنها، با استفاده از روش مشاهده مستقیم به تکمیل اطلاعات موجود اقدام شده و در نهایت با ترکیب اطلاعات و با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن به تعیین الگوی موجود رشد فیزیکی شهر پرداخته شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که برای تحلیل مدل ها از چند شاخص (جمعیت، سرانه ناخالص، مساحت هر کدام از مناطق و وسعت کل شهر) استفاده گردید. مدل آنتروپی شانون برای سال های (1391-1371) برای هر 4 منطقه محاسبه گردید که نتیجه تحلیل هر دو دهه برابر بود با نزدیکی به مقدار حداکثر آنتروپی که نشان از رشد افقی بی قواره ی (رشد پراکنده و غیرمتراکم) شهر ایلام در این دهه ها دارد. مدل هلدرن نیز هم برای دهه (1381-1371) هم برای دهه (1391-1381) محاسبه گردید که نتیجه تحلیل رشد فیزیکی منفی شهر ایلام را نشان داد. در کل نتیجه تحلیل مدل هلدرن برای دوره 20 ساله (1391-1371) برابر با 68/1 درصد رشد جمعیت و 68/0- درصد رشد فیزیکی است. لذا می توان گفت که شهر ایلام در این دوره نسبت به رشد جمعیت خود دارای رشد فیزیکی منفی بوده و توسعه شهر متوقف شده است. همچنین افزایش تراکم جمعیت، کاهش سرانه ناخالص زمین شهری و نهایتاً رشد افقی بدقواره (اسپرال) شهر ایلام از نتایج مدل هلدرن است. در پایان برای رهایی از بی قوارگی و رشد افقی شهر ایلام، الگوی توسعه میان افزا (توسعه ی درونی) پیشنهاد می گردد.
تحلیل توسعه فضایی شهر اردبیل در دوره زمانی (1390- 1335)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
120-136
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر، شهرها توسعه فضایی شتابانی را تجربه کرده اند. توسعه فضایی شتابان شهرها از مهم ترین موضوعات پیش روی محققین مسائل شهری است. شهر اردبیل نیز از شهرهایی است که در دهه های اخیر توسعه فضایی بالایی داشته است. ازاین رو، هدف تحقیق حاضر تحلیل توسعه فضایی شهر اردبیل در دوره زمانی (1390- 1335) با روش های کمی مانند آنتروپی شانون، هلدرن و سرانه زمین شهری می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی باهدف کاربردی – توسعه ای است. نتایج حاصل نشانگر آن است که شهر تا سال 1359 توسعه فضایی موزونی داشته و توسعه فضایی بالای آن بعد از سال 1359 شروع می شود. نتایج حاصل از مدل هلدرن طی دوره 1370 تا 1390 نشان می دهد که در این دوره 71 درصد از توسعه فضایی شهر ناشی از رشد جمعیت و 28 درصد آن مربوط به توسعه ناموزون شهر می باشد. همچنین مقدار آنتروپی شانون در سال 1390 برابر 37/1 بوده درحالی که حداکثر ارزش آنتروپی برای این سال 38/1 است؛ نزدیک بودن مقدار آنتروپی به مقدار حداکثر نشانگر توسعه فضایی ناموزون شهر اردبیل است. بررسی سرانه زمین شهری بین سال های 1335 تا 1390 نشان می دهد که سرانه ناخالص شهری از 40/108 مترمربع در سال 1335 برای هر نفر به 2/119 مترمربع در سال 1390 افزایش یافته است. نتایج روش های کمی بکار گرفته شده نشانگر توسعه فضایی ناموزون شهر اردبیل در دهه های اخیر می باشد ازاین رو، برای جلوگیری از توسعه فضایی ناموزون شهر در سال های آتی، استفاده از فضاهای خالی درون شهر و توسعه عمودی شهر را می توان پیشنهاد نمود.
تحلیل و سطح بندی جاذبه های گردشگری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
113 - 125
حوزههای تخصصی:
گردشگری به مثابه پدیده ای تمدنی، با تأثیرات متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی همراه است و رونق و رشد آن به عواملی متعددی مانند وضعیت آب و هوایی مطلوب، فرهنگ غنی ملت ها، مناظر دیدنی، بهره مندی از شبکه های ارتباطی، دردسترس بودن مراکز تفریحی و از همه مهم تر آثار تاریخی و تمدن های گذشته بستگی دارد. در این بین، استان اردبیل از جمله استان هایی است که پتانسیل های بسیار زیادی در زمینه گردشگری دارد و ارزیابی ویژگی های جغرافیایی گردشگری و جاذبه های تاریخی و معماری شهرستان های این استان گامی برای ورود به توسعه نواحی محروم این منطقه است. گفتنی است شناخت جاذبه های گردشگری موجود و رتبه بندی نواحی گردشگری از ابعاد مهم و گام های اولیه برای برنامه ریزی گردشگری به شمار می آید. در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و به منظور رتبه بندی شهرستان های استان اردبیل از نظر جاذبه های گردشگری، از نوزده شاخص در سه گروه جاذبه های ژئوتوریستی، جاذبه های تاریخی- معماری و حیات وحش و مناطق حفاظت شده استفاده شده است. روش تحلیل سلسله مراتبی نیز به منظور تعیین اوزان شاخص ها و روش پرومته، برای رتبه بندی شهرستان ها به کار رفته است. از بین شاخص های استفاده شده در انجام رتبه بندی، وجود چشمه ها و آبگرم های معدنی، مهم ترین و تأثیرگذارترین شاخص از بین شاخص های ژئوتوریستی و تاریخی- معماری تلقی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد شهرستان سرعین با وجود کمبود برخی جاذبه های مهم تاریخی- معماری، در رتبه اول شهرستان های استان قرار گرفته و شهرستان های اردبیل، مشکین شهر، نمین، پارس آباد، بیله سوار، نیر، گِرمی، کوثر و خلخال در رتبه های بعدی این مقایسه جای گرفته اند. درنهایت به منظور افزایش توانمندی جذب گردشگران با عنایت به نتایج مطالعه، پیشنهادهایی ارائه شده است.
بررسی شاخصه های توسعه پایدار در محله های حاشیه نشین مطالعه موردی: محله قلعه کامکار قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
81 - 94
حوزههای تخصصی:
رشد سکونتگاه های غیررسمی و نامنظم، به مثابه جزیره های فقر در حاشیه و درون شهرها مشکلی است که به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی و لحاظ نکردن آن ها به صورت فعال و به عنوان گروه های هدف در سیاست گذاری ها است. و باعث تخریب محیط زیست، تضعیف خدمات شهری، و نزول زیربناهای موجود شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل و بررسی سطح پایداری محله های حاشیه نشین از طریق شناخت شاخصه های کالبدی، جمعیتی، خدماتی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی توسعه پایدار است. محدوده موردمطالعه محله قلعه کامکار در شهر قم است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بر پایه پیمایش است و از ابزار پرسشنامه به جهت جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای ساکن در محدوده است (9019 خانوار) که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و واریانس به دست آمده از پیش آزمون با سطح اطمینان 95 درصد، 370 خانوار محاسبه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محله قلعه کامکار قم از مشارکت اجتماعی و تعلق شهروندی پایینی برخوردارند و ازنظر برخورداری از خدمات ارائه شده در این محله در سطح مطلوبی قرار ندارد، هم چنین با توجه به گسترش فقر و بیکاری حاشیه نشینان بیش تر در معرض آسیب های اجتماعی اند. شایان ذکر است که وضعیت اسفبار زندگی و شکاف عمیق بین سطح زندگی در این محدوده با بافت اصلی شهر، از ویژگی های منحصربه فرد این محله است. به طوری که عواملی از قبیل مهاجرت از نقاط فقیر روستایی، فقر ساکنان و هم چنین، ناکارآمدی مدیریت شهری از سطوح کلان تا خرد این مسئله را ایجاد و تشدید کرده است.
ارزیابی پراکنش ایستگاه های آتش نشانی با مدلسازی تحلیل شبکه (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در کارایی خدمات آتش نشانی در سطح کلان شهرها، کاهش زمان رسیدن به محل حادثه است. این موضوع باید در مکان یابی ایستگاه ها در نظر گرفته شود. توزیع مکانی ایستگاه ها باید به نحوی باشد که ارائه خدمات به طور عادلانه و در کم ترین زمان ممکن صورت پذیرد. با استفاده از مدل سازی تحلیل شبکه دسترسی به خدمات آتش نشانی و با در نظر گرفتن سرعت و جهت حرکت در بخش های مختلف این شبکه، می توان محدوده خدمات رسانی هر ایستگاه را با تعریف محدوده زمانی تعیین نمود. هدف این پژوهش، ارزیابی توزیع مکانی ایستگاه های آتش نشانی کلان شهر تهران با استفاده از مدل سازی تحلیل شبکه است؛ همچنین روش پژوهش حاضر، به صورت تحلیلی- توصیفی بوده و بر پایه مفاهیم تئوری گراف ارائه شده است. به منظور ارزیابی توزیع مکانی، مناطق مختلف از نظر دسترسی به این خدمات، مورد مقایسه قرار گرفته و نواحی خارج از محدود خدمات رسانی آتش نشانی برای توسعه آتی، مشخص گردیده اند. بر اساس نتایج، منطقه 10 بیش ترین و منطقه 21 کم ترین نسبت محدوده خدمات رسانی ایستگاه های آتش نشانی را دارند.
شناسایی و تحلیل انگیزه های گردشگران جنگ در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 33
حوزههای تخصصی:
گردشگری جنگ به عنوان گونه ای جدید از بازار پرتنوع گردشگری است. برای جذب آن ها به مقصد موردنظر باید نیازها و انگیزه های گردشگران را برآورده نمود. به منظور دستیابی به این امر در ابتدا نیاز است که مطالعات امکان سنجی به منظور شناسایی این انگیزه ها در مقاصد گردشگری انجام و سپس به دنبال حصول این شناخت؛ سعی در برآوردن آن ها نمود. ضرورت این امر در گونه های جدید و خاص گردشگری به مانند گردشگری جنگ، اهمیتی دوچندان دارد. پژوهش کاربردی حاضر نیز که آمیخته ای از هر دو روش کمی و کیفی بوده، به منظور دستیابی به این هدف یعنی شناسایی انگیزه های گردشگران جنگ و برآوردن آن ها در استان کردستان، با روش توصیفی-پیمایشی انجام گرفته است. در بخش کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با گردشگران، جهت شناسایی انگیزه هایشان و سپس تحلیل این مصاحبه ها با تکنیک تئوری بنیادی و در بخش کمی نیز، با توزیع پرسشنامه ای به صورت تصادفی در میان 400 نفر از گردشگرانی که به روش کوکران از حجم جامعه 360 هزارنفری بازدیدکنندگان مقاصد گردشگری جنگ استان کردستان، انتخاب شدند، اطلاعات گردآوری و مورد آزمون قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه ها با بهره گیری از مدل سازی ساختاری در نرم افزار لیزرل، نشان داد که مهم ترین انگیزه های گردشگران، در قالب 41 مفهوم، 10 مقوله؛ شامل: انگیزه های یادگیری، نشر و یادآوری، جاذبه ها، کنجکاوی، نوستالژی و بزرگداشت، خودشکوفایی، ملی گرایانه، ایدئولوژی و عقیده، مذهبی، کسب آرامش و لذت و درنهایت دو مقوله و بعد اصلی انگیزه های کششی و فشاری که در بخش کیفی شناسایی و دسته بندی گردیدند؛ دارای ارتباط و اثر معنی داری با عوامل و سازه مرتبط با خود بوده و در این میان، انگیزه های ملی گرایانه در بخش انگیزه های فشاری با بار عاملی 14/1 و مقدار t محاسبه شده برابر 47/6 و انگیزه های مربوط به بازدید از جاذبه ها در بخش انگیزه های کششی با مقدار بار عاملی برابر 06/1 و مقدار t برابر 18/8، بیشترین تأثیر را در هدایت و ایجاد تقاضای گردشگران به مقاصد گردشگری جنگ استان کردستان، دارا هستند.
نقش شورایاری ها در مشارکت مردمی و توسعه محله ای شهر تهران مطالعه موردی: محله داودیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 107
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به عنوان کوچک ترین سطح ساختار شهر نزدیک ترین سطح به تعاملات اجتماعی است و نقش مؤثری در شکل گیری جامعه پایدار شهری دارند. بدون شک مشارکت اجتماعی روزبه روز گسترش یافته و جوامع انسانی را با فرصت جدیدی روبرو می سازد که بررسی آن در بهبود اوضاع انسانی مؤثر خواهد بود. پیشبرد توسعه محلی و پاسخگویی به مسائل متنوع اقتصادی، اجتماعی، مالی، ارضی، آموزشی و... شهروندان در محله های شهری، نیازمند «مشارکت اجتماعی شهروندان» و «بهره گیری از ظرفیت های نهادها و سازمان های مردم نهاد» است. شورایاری های محلی در شهر تهران ازجمله نهادهایی هستند که به منظور افزایش مشارکت مردم در مدیریت شهری به وجود آمده اند. هدف از پژوهش بررسی نقش شورایارهای محله های شهر تهران در مشارکت و توسعه محله ای است. روش تحقیق تحلیلی- اکتشافی باهدف کاربردی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه ای) و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (مدل پیرسون) در نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با تقویت مشارکت محله ای می توان به توسعه محله ای دست یافت. اما نقش شورایاری ها در افزایش مشارکت عملیاتی شهروندان در مدیریت شهری نقش کم رنگی است. همچنین سازوکارهای شورایاری برای افزایش مشارکت مردم محله و نقش شهرداری در افزایش مشارکت مردم ضعیف و ناکافی است. همچنین شورایاری ها در سطوح برنامه ریزی و مدیریت شهری از جایگاه لازم برخوردار نیست.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری با محوریت باغات (مطالعه موردی: باغات سنتی شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
153 - 170
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی در سطح شهرها و کشورها، صنعت گردشگری می باشد. این صنعت روز به روز در حال گسترش می باشد و کشورها هر یک با توجه به پتانسیل های خود سعی در جذب هر چه بیشتر گردشگران دارند. در این میان یکی از پتانسیل های منحصر به فرد در کشور ما در جهت جذب گردشگران، وجود باغات واقع در حاشیه و داخل شهرها می باشد. باغ های اطراف شهر قزوین نیز یکی از این پتانسیل ها می باشد که در صورت برنامه ریزی درست می تواند ضمن ایجاد محیطی گردشگری برای شهروندان قزوین، به عنوان جاذبه گردشگران دیگر نقاط کشور وحتی خارج کشور باشد. در همین راستا هدف از این پژوهش، ارائه راهبردهای توسعه گردشگری باغات اطراف شهر قزوین می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی محسوب می شود. روش گردآوردی داده ها به صورت اسنادی – پیمایشی بوده است. حجم نمونه این پژوهش 30 از نفر کارشناسان و مدیران می باشد. به منظور تحلیل داده های گردآوری شده و ارائه راهبرد مناسب از مدل swot بهره گرفته شد. سپس برای اولویت بندی استراتژی های حاصل از تکنیک سوات، 5 نفر از اساتید و کارشناسان به پرسشنامه دوم پاسخ داده اند و برای رتبه بندی راهبردها از تکنیک دیمتل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که گردشگری باغات شهر قزوین، در موقعیت رقابتی قرار دارد. در نهایت جهت بهبود وضعیت گردشگری باغات قزوین، راهبردهای متناسب ارائه گردید.
تحلیل فضایی امنیت در پارک های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
491 - 510
حوزههای تخصصی:
پارک ها محلی برای آرامش، آسایش و تفریح شهروندان هستند و امن بودن آن ها امری مهم به شمار می آید. تا آنجا که نبود امنیت در این مکان ها منجر به کاهش مراجعه و تبدیل شدن پارک ها به فضایی مرده می شود. در پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربردی حاضر، با توجه به اهمیت و جایگاه امنیت در پارک ها، ارزیابی و تحلیل فضایی این مقوله در پارک های شهر تهران انجام شد. جامعه آماری 41 پارک شهر تهران در سال 1393 است. برای تعیین اهمیت هریک از شاخص ها از ANP، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل V PROMETHEE، برای تهیه نقشه پارک هایی که بیشترین ناامنی در آن ها رخ داده از مدل درون یابی تخمین تراکم کرنل و برای نشان دادن جهت توزیع، از بیضی انحراف معیار و مرکز میانگین استفاده شد. براساس نتایج، پارک های سهند، الغدیر، سعادت آباد، میثاق، شفق و 22 بهمن امنیت زیادی دارند، اما پارک های لویزان، چیتگر و سرخه حصار، مکان هایی امن محسوب نمی شوند. همچنین نتایج تحلیل تراکم کرنل و توزیع جغرافیایی نشان می دهد امنیت پارک های شرقی و غربی شهر تهران اندک است. علل اصلی این امر، شاخص های دستگیری معتاد، دستگیری اغفال کننده، دستگیری زورگیر، مظنون به زورگیر، دستگیری سارق، دستگیری اراذل واوباش، دستگیری شارب خمر و مشروبات الکلی، دستگیری حامل سلاح سرد و گرم، دستگیری سی دی فروش غیرمجاز، صدور قبض ابلاغ تخلفات خودرویی امنیت اجتماعی و توقیف خودرو در این پارک هاست؛ از این رو ضروری است راهکارهایی برای کاهش ناامنی در برنامه ریزی های آتی مدنظر قرار بگیرد.
برنامه ریزی ایجاد فضاهای امن شهری با تأکید بر توسعه گردشگری (مطالعه موردی : بافت تاریخی میبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش برنامه ریزی های مناسب و آینده نگرانه جهت تبدیل بافت تاریخی میبد به یک فضای امن است تا در جهت جذب گردشگر بتواند به صورت موفق تری عمل نماید. این در حالی است که با توجه به مشکلات جوامع شهری و اهمیت بحث گردشگری، توجه به مفهوم امنیت در محیط های شهری هم برای ساکنان و هم برای گردشگران و روش های برنامه ریزی جهت ایجاد امنیت، یکی از اولویت های اساسی کارشناسان شهری است. شهر میبد به دلیل وجود آثار تاریخی و فرهنگی و قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی، پذیرای گردشگران زیادی در بافتهای تاریخی خود است که وجود امنیت در این فضاها، به گردشگری رونق بیشتری خواهد بخشید. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز، از بررسی های اسنادی و همچنین مطالعات میدانی از قبیل پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان مربوطه استفاده شده است. با توجه به مدل های تحقیق شامل مدلSWOT، QSPM و مدل چشم انداز سازی اورگون، نتایج تحقیق بیانگر آن است که می توان با بهره گیری از پتانسیل های موجود شهر میبد، بافت تاریخی را به فضای امن شهری تبدیل نمود. باوجود چشم انداز (شهری تاریخی، ایمن با سکونت پایدار و قطب صنعت، گردشگری) برای شهر میبد، با ارائه راهکارهایی ازجمله حصارکشی ساختمان های مخروبه، ایجاد روشنایی در بافت و بهسازی ابنیه تاریخی در حال فرسایش جهت احداث مراکز گردشگری و..... می توان باعث بالا بردن امنیت در محورهای گردشگری و رونق بیشتر این شهر و رسیدن به چشم انداز مطلوب شد.
ارزیابی پایداری منطقه ای با رویکرد اقتصاد سبز مطالعه موردی؛ شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً اقتصاد سبز جایگزین مفهوم توسعه پایدار نیست، بلکه یک عنصر جدایی ناپذیر از سیاست های اقتصادی در مسیر پایداری است و می توان گفت پیش زمینه لازم برای دستیابی به پایداری است؛ زیرا دربرگیرنده سه فاکتور اصلی پیشرفت یعنی توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیطی است. از این منظر پژوهش حاضر در راستای ارزیابی پایداری منطقه ای استان آذربایجان غربی با رویکرد اقتصاد سبز و بهره گیری از شاخص های این رویکرد جدید در پایداری منطقه ای انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های موردبررسی، این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری برای انجام تحقیق، مسئولان، خُبرگان و کارشناسان مرتبط با موضوع در استان آذربایجان غربی بوده اند. بدین منظور در سطح استان و برای هر شهرستان (17 شهرستان) 25 پرسشنامه و درمجموع 425 پرسشنامه توسط کارشناسان مربوطه تکمیل گردید. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل های رادار و بارومتر پایداری اسکات آلن و همچنین آزمون های ضریب همبستگی چندگانه، آنوا و بتا در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل بارومتر پایداری نشان دهنده وضعیت پایداری متوسط استان می باشد. درعین حال آزمون رگرسیون چند متغیره رابطه شاخص های اقتصاد سبز در تحقق پایداری را تأیید می کند؛ همچنین ضریب تبیین بیانگر این مهم است که 81 درصد تغییرات متغیر وابسته توسط معیارهای مستقل تبیین می گردد؛ بنابراین در صورت بالا رفتن میانگین هر یک از شاخص های اقتصاد سبز در منطقه، نقش و تأثیر آن ها در تحقق پایداری افزایش می یابد. بطوریکه از میان شاخص های بررسی شده، شاخص سلامت محیطی و مخاطرات با مقدار بتای 637/0 بیشترین نقش و قدرت تبیین را در پیش بینی تحقق پایداری در محدوده موردمطالعه داشته و شاخص خدمات محیطی و رفاه با مقدار بتای 001/0 کمترین نقش و قدرت تأثیرگذاری را در تحقق پایداری استان آذربایجان غربی دارد.
ارزیابی و اولویت بندی چالش های مسکن مهر در ارتباط با خانوارهای کم درآمد در ایران، نمونه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
41 - 56
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از نیازهای اساسی بشر بوده و همواره دولت ها در جهت تأمین آن سیاست هایی را تدوین کرده اند. تجربیات جهانی در بررسی نتایج سیاست های اتخاذشده در بازار مسکن اکثراً در سه حوزه کلی زیر بوده است: حوزه اول دخالت دولت در بازار مسکن به عنوان برنامه ریز و سیاست گذار، حوزه دوم اتخاذ سیاست زمین صفر و واگذاری حق بهره برداری از زمین به متقاضیان مسکن و حوزه سوم سیاست های تخصیص وام ساخت به متقاضیان مسکن. بر اساس تبصره 6 قانون بودجه سال 1386 و بر اساس سیاست های کلان دولت در بخش مسکن، در جهت احداث مساکن مهر در ارومیه اقداماتی شده است، ولی هنوز چالش هایی، موفقیت و به هدف رسیدن آن را تحت الشعاع قرار داده و آن را با مشکلاتی مواجه ساخته است. هدف این تحقیق بررسی چالش های موجود در 4 سایت مسکن مهر ارومیه بر اساس مدل Topsis می باشد. در این تحقیق جهت تعیین شاخص های موردنظر از جامعه آماری که شامل 30 نفر از نخبگان استان آذربایجان غربی می شود مصاحبه به عمل آمده و پس از بررسی نظرات ارائه شده، 10 شاخص اصلی و عمده برای هر چهار محدوده (گلمان، طرزیلو، ایثار و گلشهر) به دست آمده است. همچنین ضریب اهمیت شاخص ها نیز از پرسشنامه های نخبگان استخراج گردیده و در نهایت به اولویت بندی محدوده ها ازلحاظ چالش های موجود بر اساس مدل Topsis پرداخته شده است. در اولویت دوم محدوده طرزیلو و اولویت سوم محدوده گلشهر و در نهایت محدوده گلمان می باشد که بر اساس داده های کسب شده دارای بیشترین چالش میان چهار محدوده می باشد.
ارزیابی تاثیر مقیاس مکان بر شدت دلبستگی به سه مقیاس خانه، محله و شهر بر پایه دو متغیر سن و جنسیت مطالعه موردی: شهرهای تهران و ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان، رابطه عاطفی مثبت میان فرد و مکان است که در شرایط مختلف نسبت به مکان های مختلف شکل می گیرد. افراد ممکن است نسبت به خانه ، محله و یا شهری که در آن ساکن هستند، سطوح مختلفی از دلبستگی را داشته باشند. عواملی چون ویژگی های ساختاری محیط، جو اجتماعی حاکم بر آن و احساسات و خاطرات یک فرد در آن محیط، از جمله عواملی هستند که بر شدت و یا ضعف این احساس تأثیرگذار می باشند. در همین ارتباط، پژوهش حاضر میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر به عنوان سه مقیاس مکانی تعریف کننده محل زندگی فرد، دلایل افزایش و یا کاهش دلبستگی به هر کدام از مقیاس های یاد شده و تأثیر دو متغیر سن و جنسیت افراد در این خصوص را مورد بررسی قرار می دهد. به منظور تدقیق در یافته ها، ساکنان دو شهر تهران و ساری با مقیاس های کالبدی و اجتماعی متفاوت به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید که حجم نمونه در شهر تهران شامل 427 نفر و در شهر ساری شامل 306 نفر ارزیابی شد. در چارچوب نظری تدوین شده، عوامل تأثیرگذار بر دلبستگی به سه دسته عوامل کالبدی ، اجتماعی و احساسی تقسیم شدند. بر همین اساس سه پرسشنامه مجزا به منظور سنجش میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس یاد شده تنظیم و در هر پرسشنامه، عوامل کالبدی، اجتماعی و احساسی که در شکل گیری دلبستگی به مقیاس های مورد نظر تأثیرگذارند، مورد سئوال قرار گرفت. داده های حاصل از پیمایش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس بین آزمودنی، آزمون اندازه های تکراری و تحلیل واریانس مختلط با کمک نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که شدت دلبستگی افراد نسبت به هر کدام از سه مقیاس مورد نظر برای ساکنان هر دو شهر تهران و ساری، متفاوت از یکدیگر است. در این ارتباط دلبستگی افراد به خانه شان در بالاترین سطح و دلبستگی آنها به محله در پایین ترین سطح قرار دارد. همچنین عامل جنسیت در میزان دلبستگی به مقیاس های یاد شده تأثیرگذار نیست؛ این در حالی است که سن افراد عاملی تأثیرگذار در دلبستگی آنها به مکان های مورد نظر به شمار می رود.