فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه آشکارسازی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهواره ای، یکی از حوزه های اصلی تحقیقات به شمار می رود. یکی از مشکلات استفاده از تصاویر ماهواره ای خطاهای بی شمار در این تصاویر است. خطاهای ناشی از اثر نورپردازی سطح جزء مشکلات اساسی در فرایند آشکارسازی تغییرات اند. از این رو، در پژوهش پیش رو، به منظور کاهش خطاهای ایجادشده در نتایج آشکارسازی تغییرات با استفاده از روش آنالیز بردار تغییرات، روشی ساده و در عین حال مناسب برای کاهش خطاهای ناشی از اثر نورپردازی ارائه شده است. در روش پیشنهادی، پس از اعمال تبدیل Tasseled cap روی تصاویر، جهت بردار تغییرات با راستای بردار پیکسل مربوط به تصویر مبنا در فضای طیفی مقایسه و سپس آستانه ای زاویه ای، برای کاهش خطاهای نورپردازی محاسبه می شود. مساحت زیر منحنی ROC و همچنین، پارامترهای احتمال تشخیص صحیح در روش پیشنهادی، به ترتیب،970/0 و 97/0 است و مقدارFalse Alarm برای آن 32/0 به دست آمده است. نیز، مقایسه نتایج روش پیشنهادی با نتایج روش های مرسوم آشکارسازی تغییرات دقت بیشتر روش پیشنهادی را نشان داده است
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش محیط زیست بر اساس مدل ADDIE در پارک جنگلی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش این است که با ارائه الگوی طراحی آموزشی محیط زیست بر اساس مدل ADDIE ، تأثیر اجرای برنامه های آموزش محیط زیست را بر رفتارهای زیست محیطی گردشگران در پارک جنگلی سرخه حصار بسنجد. مسئله اصلی این تحقیق رفتارهای اجتماعی زیست محیطی گردشگران در محدوده پارک جنگلی سرخه حصار است. این پارک دارای تنوع زیستی غنی و منابع طبیعی است اما به دلیل عدم بهره مندی آگاهانه با مشکل مواجه است. بر این اساس جامعه تحلیلی مورد مطالعه، شهروندان منطقه 13 تهران با جمعیتی بالغ بر 284074 نفر، در نظر گرفته شد که نهایتاً با توجه به داده های موجود و فرمول کوکران حجم نمونه برابر 308 نفر می باشد. مناسب بودن و اثرگذاری الگوی طراحی آموزشی سیستمی در پارک جنگلی سرخه حصار توسط آزمون مقایسه میانگین با عدد ثابت و داده های مربوط به اثرگذاری دوره از طریق پیش آزمون پس آزمون گردآوری شد، به منظور مقایسه میانگین آزمون پیش آزمون پس آزمون، از آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان رضایت افراد از دوره مطلوب می باشد که خود مشخص کننده مناسب بودن الگوی طراحی است و به دلیل یکسان نبودن میانگین متغیرها در پس آزمون و پیش آزمون، نشان دهنده تأثیرگذاری دوره بر متغیرهای مورد بررسی می باشد.
ارزیابی عملکرد شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی خشکسالی هواشناسی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی در جوامع بشری محسوب می شود که می تواند تاثیرات جبران ناپذیر کشاورزی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد. بنابراین آگاهی از وقوع خشکسالی می تواند در کاهش خسارات موثر باشد. در این پژوهش، به منظور مدلسازی و شبیه سازی شدت خشکسالی در طول یک دوره آماری 37 ساله (1350- 1386) در 21 ایستگاه بارانسنجی واقع در ناحیه نیمه خشک سرد شمال غربی ایران از شبکه عصبی مصنوعی بهره گرفته شد. داده های ورودی به شبکه شامل میانگین بارش سالیانه و نیز شاخص دهک بارش سالیانه برای تمامی ایستگاه ها بوده که 80% داده ها برای آموزش شبکه (1350-1379) و20% باقیمانده برای تست و اعتبار سنجی شبکه (1380-1386) انتخاب گردید. سپس عمل پیش بینی خشکسالی توسط الگوریتم آموزش دیده شده توسط شبکه عصبی مصنوعی و بدون استفاده از داده های واقعی و مشاهداتی، برای سال های 1387 تا 1391صورت گرفت. معماری مطلوب شبکه به صورت مدل پرسپترون با سه لایه پنهان، الگوی پس انتشار خطا و تابع محرک سیگموئید به همراه 10 نرون در لایه میانی انتخاب گردید. نتایج حاصله نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی به خوبی قادر به پیش بینی روابط غیر خطی بارش و خشکسالی بوده بطوریکه با همبستگی بیشتر از 97% و خطای کمتر از 5% مقادیر شاخص دهک بارش را پیش بینی نموده و نتایج حاصل از این پیش بینی بطور زیادی منطبق با مقادیر واقعی می باشد. از این رو با استفاده از این روش می توان وضعیت خشکسالی را در سال های آتی پیش بینی کرده و در مدیریت و بهره وری منابع آب و نیز مدیریت خشکسالی و تغییرات اقلیمی از این روش بهره جست.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای استان کرمانشاه با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه از شاخص های توسعه به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را در میان شهرستان های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان های استان از نظر میزان توسعه یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در استان بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که توزیع شاخص های بهداشتی، آموزشی و شاخص های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان بر شاخص های زیرساختی بیشتر از شاخص های دیگر تأکید شود.
پهنه بندی مناطق دارای پتانسیل آتش سوزی در جنگل ها با استفاده ازروش های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل ها یکی از منابع طبیعی مهمی هستند که انسان برای ادامه حیات به آن وابسته است. امروزه جنگل ها به دلایل مختلفی از قبیل گرم شدن زمین، بی دقتی گردشگران و سوزاندن عمدی درختان توسط افراد محلی برای ایجاد اراضی با قابلیت کشت، دچار آتش سوزی شده و بخش زیادی از آن ها از بین می روند. از فواید مهم جنگل افزایش میزان نفوذ پذیری آب در خاک و ذخیره آن، جلوگیری از فرسایش خاک، تصفیه هوای آلوده و زیستگاه گونه های گیاهی و جانوری مختلف است. بدیهی است که نبود جنگل مشکلات زیادی را برای زندگی بشر ایجاد می نماید. برای حفظ این منبع مهم و ارزشمند باید از وقوع این حادثه تا حد امکان جلوگیری شود و در صورت وقوع آن به هر دلیلی باید از پیشرفت و گسترش آن جلوگیری گردد. این پیشگیری از آتش سوزی و مهار آن در زمان وقوع، نیازمند تعیین مناطق پر خطر آتش سوزی و ایجاد تمهیدات لازم برای جلوگیری از گسترش آن است. تاکنون مطالعات مختلفی در رابطه با تهیه نقشه پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل ها انجام شده است که از روش تلفیق خطی وزن دار، نقشه های معیار با هم جمع شده که نتایج مطلوبی حاصل گردیده است. در این پژوهش با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره و تحلیل های مکانی مورد نیاز، نسبت به پیش بینی مناطق با ریسک باﻻی آتش سوزی اقدام گردید. روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) یکی از پرکاربردترین روش های وزن دهی است که به طور گسترده استفاده می شود و دلیل آن سادگی روش و ساختار سلسله مراتبی آن است که با شکستن مسایل پیچیده به ساده و مقایسه دودویی معیارها با هم به محاسبه وزن ها می پردازد. در این مقاله از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای وزن دهی و برای تلفیق لایه ها از دو روش فازی و میانگین وزنی مرتب شده (OWA) با کمیت سنج های مفهومی فازی، استفاده شده و نتایج حاصل از آن با استفاده از روش جمع کیفی(QS) با یکدیگر مقایسه گردید. به نظر می رسد استفاده از روش AHP-OWA برای پهنه بندی منطقه مورد مطالعه از نظر میزان خطر آتش سوزی نسبت به روش فازی از دقت بالاتری برخوردار است. در نهایت بهترین QS برای روش AHP-OWA با آلفای 4 به دست آمد که با توجه به قرار گرفتن درصد قابل توجهی از پهنه های آتش سوزی اتفاق افتاده در مناطق پرخطر و بسیار پرخطر و دقت 0874/0، QS این روش مقدار بالاتری را نسبت به روش فازی گاما نشان می دهد که بیانگر تفکیک بهتر بین پهنه های خطر و در نتیجه نقشه های پهنه بندی خطر با دقت بالاتری تولید می شود.
ارزیابی تناسب اراضی برای کشت برنج در استان زنجان در قالب مدل فائو و با استفاده از تکنیک تلفیقی AHP-TOPSIS در محیطGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی برای محصولات کشاورزی یکی از اقدامات ابتدایی و ضروری در توسعه پایدار، جلوگیری از تخریب اراضی و حفاظت از منابع زیستی برای استفاده آیندگان است. در این زمینه و با توجه به اهمیت برنج به عنوان محصولی استراتژیک در کشور، اقدام به ارزیابی تناسب اراضی در استان زنجان با استفاده از قابلیت های ترکیبی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) در قالب مدل فائو شد. در این پژوهش با توجه به نظرات کارشناسان مربوطه و مطالعه طرح ها و پژوهش های پیشین، از 4 شاخص زیست محیطی (منابع تأمین آب، متغیرهای اقلیمی، خاک، توپوگرافی) و 5 شاخص اجتماعی-اقتصادی (نیروی کار انسانی و ماشینی، فاصله از جاده و بازار، تعداد شرکت های تعاونی) برای مدل سازی تناسب اراضی استفاده شد. برای وزن دهی و تجمیع لایه ها، به ترتیب از روشAHP و روش رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل (TOPSIS) استفاده و در مرحله بعدی نتایج به دست آمده بر اساس مدل پیشنهادی فائو و یک کلاس به عنوان مناطق دارای محدودیت، طبقه بندی شدند. در نقشه اولیه تناسب اراضی به دست آمدهاز شاخص های زیست محیطی 36/114 کیلومتر مربع (51/0%) و در نقشه نهایی بعد از تجزیه و تحلیل اجتماعی-اقتصادی 73 کیلومتر مربع (33/0%)، به عنوان کلاس کاملاً مناسب (S1) شناخته شد. دقت کلی نقشه اولیه و نهایی در مقایسه با نقشه کاربری اراضی منطقه به ترتیب 7/74% و 3/89% به دست آمد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر مهمترین پارامترهای ارزیابی تناسب اراضی برای برنج به ترتیب منابع تأمین آب، اقلیم، خاک، ماشین آلات کشاورزی و توپوگرافی بوده، همچنین کمبود منابع آبی و شوری خاک از مهمترین موانع کشت برنج در منطقه مورد مطالعه به شمار می آیند.
تدوین راهبردهای باززنده سازی بافت قدیم شهر سمنان با استفاده از تکنیک های FAHP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیری گذرا بر سیمای شهر سمنان، بافت های قدیمی با ارزشی را به نمایش می گذارد که همگی در گذشته نه چندان دور، از تحرک، نشاط و سرزندگی مطلوب برخوردار بودهاند. کم توجهی به برنامه های ساماندهی و احیای بافت های قدیم در طول سالیان متمادی سبب شده تا آنها رونق، کارایی و فعالیت پیشین را از دست داده و به عنوان بافت مسئله دار و چالش برانگیز در سیستم شهری مطرح گردند. در همین راستا مقاله حاضر با هدف تدوین و اولویت بندی راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم تدوین شده است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را خبرگان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری سمنان و تنی چند از اساتید رشته جغرافیا تشکیل داده اند. در گام اول شاخص های مناسب سنجش مؤلفه های باز زنده سازی احصاء و در گام دوم جهت تعیین نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت شاخص ها توسط آزمون t استیودنت مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. سپس راهبردهای مؤثر باز زنده سازی بافت قدیم توسط تکنیک SWOT تدوین و با کمک تکنیکFAHP اولویت بندی شد. در این راستا و جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت و مقایسات زوجی استفاده شد. نظرات اساتید و استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، روایی محتوا و سازه، ابزار سنجش را تأیید نمود. همچنین ضریب پایایی 0.856 برای ابزار سنجش محاسبه شده است که میزان مناسبی است. نتایج نهایی حاصله از تکنیک FAHP نشان می دهد سه راهبرد بازنگری در سیاست های اطلاع رسانی از جمله برگزاری کارگاههای آموزشی و اطلاع رسانی به مردم و بازاریان و سرمایه گذاران در خصوص فرصت های سرمایه گذاری، آموزش به ساکنان بافت قدیم در خصوص نحوه نگهداری و حفظ محل سکونت خود و تهیه نقشة جامع زیر ساخت ها جهت هماهنگی ارائه خدمات مؤثرترین راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم شهر سمنان هستند.
ارائه نقشه پهنه بندی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی با تکیه بر AHP و GIS مطالعه موردی: علی آباد کتول- استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مکانیابی مراکز مستعد دفاعی و تعیین مناطق مساعد احداث آن در بخشی از جنگل های متراکم در استان گلستان-شهرستان علی آباد کتول با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شده است. به این منظور با استفاده از نظرات کارشناسان خبره دفاعی، اساتید دانشگاه، کارشناسان نظامی و مرور منابع، لایه های اطلاعاتی درصد شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از روستاها، سنگشناسی (لیتولوژی)، تراکم پوشش گیاهی و فاصله از مناطق شهری به عنوان عوامل مؤثر بر مکانیابی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی شناسایی شده و نقشه های مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی گردیدند.در مرحله بعد فرم های استاندارد AHP تهیه و به منظور وزن دهی و اولویت بندی عوامل مؤثر در اختیار کارشناسان مختلف قرار گرفتند. فرم های وزندهی شده جمع آوری وهریک ازآنها به صورت جداگانه در نرم افزارExpert Choice و ماژول AHP در نرم افزار Arc GIS 9.3 مورد آنالیز قرار گرفت. نهایتاً وزن هر یک از معیارها و زیرمعیارهای مرتبط با هدف مشخص گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که سه عامل فاصله از شهر (321/0)، فاصله از جاده (217/0) و سنگ شناسی (176/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را در مکانیابی مراکز مستعد دفاعی منطقه مورد مطالعه داشته، در حالیکه تراکم پوشش گیاهی(023/0) و جهت شیب (017/0) کمترین تأثیر را داشته اند. نهایتاً نقشه نهایی پتانسیل مراکز مستعد دفاعی با استفاده از مدل AHP در محیط نرم افزار GIS تهیه و به چهار طبقه پتانسیل کم (07/9 درصد)، متوسط (80/41 درصد)، زیاد (01/30 درصد) و خیلی زیاد (13/19 درصد) تقسیم بندی گردید.
بررسی فرسایش خندقی حوضه آبریز دیره با استفاده از روش تلفیق وزنی و شاخص توان آبراه های(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود دانش فنی و نظری برای تشخیص خندق ها، به تمیز مناطق خندقی روی نقشه توپوگرافی و مدل رقومی آن کمک می کند. به هر حال، توانایی استفاده از نقشه ی توپوگرافی( مدل رقومی ارتفاعی) برای شناسایی موقعیت خندق ها نیازمند دانش لازم در مورد فرآیند خندق زایی و فراوانی خندق ها است. تحقیق حاضر به منظور مدل سازی مناطق مستعد خندق زایی در حوضه رودخانه دیره انجام شده است. مواد و روش های مورد استفاده در این تحقیق شامل استفاده از لایه های مدل رقومی ارتفاع (DEM) و لایه های ثانویه استخراج شده از آن، شاخص توان آبراهه ای ((SPI، کاربری اراضی، آبراهه ها، لیتولوژی و راههای موجود در حوضه و جمع آوری داده های میدانی بوده است. داده های مذکور در محیط ARC GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از آن توسط آزمون کای اسکویر بررسی شد. براساس نتایج به دست آمده از این تحقیق در حوضه ی آبریز دیره از مجمو ع 8 عامل بررسی شده، 5 عامل(شیب، انحنای افقی شیب، کاربری اراضی، فاصله از جاده ها، لیتولوژی) به عنوان عوامل مؤثر در تولید خندق شناسایی شدند. از میان این پنج عامل، کلاس شیب 0 تا 1/4 درجه که از مجموع مساحت حوضه دیره حدود 22/33 درصد آن در این فاصله قرارگرفته است بیشترین تأثیر تولید خندق را در این حوضه دارد.
کاربرد متریک های سیمای سرزمین در ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده ازسنجش از دور و GIS مطالعه ی موردی: منطقه ی بیابانی دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری سرزمین ناشی از فعالیت انسان به دلیل عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی بر سیمای محیط بسیار تأثیرگذار بوده است و روند در حال توسعه ی تغییر کاربری در نتیجه ی فعل و انفعالات پیچیده ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی، آثار محیط زیستی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی داشته است. بنابراین با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده ی نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است.این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه ی دهلران استان ایلام انجام شد. به منظور تهیه ی نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب از تصاویر ماهواره ای (1364)TMو (1386)ETM+و متریک های مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه،متوسطاندازه یلکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. به منظور آنالیز گسستگی چشم انداز، متریک های متنوع الگوی چشم انداز در سطح کلاس با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیهوتحلیل متریک های سیمایسرزمین بیانگر جایگزینی گسترده ی اراضی مرتعیمتوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعی فقیر، مسکونی و بایر بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد، افزایش تعداد لکه ها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است. نتایج به دست آمده، لزوم توجه به وضعیت کاربری و پوششسرزمین در منطقه، به منظور
بهره برداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی را نشان دهد.
بررسی و تحلیل گسترش ناتو به سمت شرق و تسلط ایالات متحده آمریکا بر منطقه راهبردی اوراسیا با استفاده از مدل تحلیلی SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناتو به عنوان یک پیمان نظامی، پس از فروپاشی شوروی توانست با تغییر کارویژه های خود و با نگاه ویژه به رویکرد تسهیل مسائل سیاسی و اقتصادی غرب، وارد عرصة جدیدی از تعامل های دفاعی- امنیتی شود. این سازمان، با به کارگیری شورای همکاری آتلانتیک شمالی و طرح مشارکت برای صلح، وارد حیات خلوت روسیه شد. این عملکرد ناتو که با هدف نفوذ سیاسی، اقتصادی، امنیتی، به ویژه برای تسلط بر منابع انرژی طراحی شده بود، کم کم برای تسلط بر منطقه، به غرب پاسخ مثبت داد. اکنون این سازمان، برای صلح، همة کشورهای شوروی سابق را زیر چتر طرح مشارکت ناتو درآورده است و از این راه، سعی دارد به طور کامل به این کشورها نفوذ کند. می توان گفت غرب و ناتو توانسته اند با مشارکت در پروژه های اقتصادی به ویژه انرژی، جای پای مناسبی در منطقه پیدا کنند. به نظر می رسد کشورهای روسیه، چین و ایران با وجود مخالفت با روند یک جانبه گرایی ایالات متحده آمریکا و نگرانی برای حضور ناتو و غرب در منطقه نتوانسته اند گام های تقابلی بردارند. اگرچه با همگرایی حول محور سازمان همکاری شانگهای، درصدد نشان دادن قدرتی منطقه ای هستند، گام مؤثری برای تقابل با غرب از طرف آن ها مشاهده نشده است. در این بررسی- که با استفاده از مدل SWOT انجام شده است- قوت ها، فرصت ها، تهدیدها و ضعف های ناتو در منطقه مطالعه شده و راهبردهای چهارگانة استخراج شده با تحلیلی مناسب ارائه شده است. درنهایت، راهبرد مورد نظر برای کشورهای رقیب نیز ارزیابی شده است.
رتبه بندی نواحی روستایی براساس میزان رضایت از کیفیت زندگی با استفاده از مدل تصمیم گیری کوپراس (مطالعه موردی: دهستان نورآباد، بخش مرکزی شهرستان دلفان، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت مکان زندگی انسان، یکی از مهم ترین حوزه های پژوهش های برنامه ریزی مکانی- فضایی در کشورهای مختلف است. این اهمیت، به دلیل تأثیرگذاری روزافزون پژوهش های کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی مکانی است. هرچند ارتقای کیفیت زندگی در مقیاس های فردی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی، از دیرباز مورد توجه برنامه ریزان بوده است، اما در دهه های اخیر و با اولویت یافتن اهداف اجتماعی توسعه و تدوین آن ها در قالب برنامه های توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی دربارة کیفیت زندگی، به ادبیات توسعه و همچنین برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان کشورهای پیشرفته راه یافته است. هدف این پژوهش، سنجش و اولویت بندی شاخص های کیفیت زندگی در محدودة روستاهای دهستان نورآباد، شهرستان دلفان استان لرستان، با استفاده از شاخص های عینی و ذهنی است. داده ها با استفاده از پیمایش میدانی جمع آوری شدند. براین اساس، 240 خانوار از روستاهای مورد مطالعه به شیوة تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. درادامه، از مدل تصمیم گیری کوپراس و شیوه های تحلیلی مربوطه، برای رتبه بندی شانزده روستای مورد مطالعه براساس میزان رضایت از کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان می دهد 9/39 درصد از ساکنان این روستاها، از شاخص های کیفیت زندگی ذهنی، کاملاً ناراضی و تنها 78/1 کاملاً راضی هستند. همچنین، براساس مدل تصمیم گیری کوپراس می توان گفت روستاهای خلیفه آباد، اکبرآباد و ظفرآباد، به ترتیب بالاترین و روستاهای هاشم آباد، سبزه خانی و محمدرضاآباد، به ترتیب پایین ترین سطح کیفیت زندگی را از دید جامعة نمونه دارند.
به کارگیری روش تصمیم گیری چند معیاره در تعیین اراضی مناسب به منظور استفاده از منابع آب شور در اجرای طرح های پرورش آرتمیا در محیط های خشک و بیابانی (مورد مطالعه: پلایای سیاه کوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق خشک و بیابانی به دلیل دارا بودن منابع گوناگون از جمله منابع فراوان و بدون استفادة آب های بسیار شور و نامتعارف، در سال های اخیر در کانون توجه برای اجرای طرح های توسعه ای و کسب منافع اقتصادی قرار گرفته است. اجرای هرگونه طرحی در این مناطق، بدون توجه به شرایط خاص محیطی حاکم و ضرورت نگاه ویژه به اجرای این گونه طرح ها در اراضی مناسب، به گونه ای که از آثار و پیامدهای مخرب آنها جلوگیری کند، اجتناب ناپذیر است. این تحقیق با هدف تعیین اراضی مناسب استفاده از منابع آب شور در پرورش آرتمیا، در پلایای سیاه کوه یزد انجام گرفته است. به همین منظور و برای تعیین عوامل مهم، ارزشگذاری و اولویت بندی آنها و تعیین اراضی مناسب از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مثابة یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پرسش نامه، معیارهای محیط زیستی، فنی و اقتصادی و اجتماعی معیارهای اصلی در نظر گرفته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در مناطق بیابانی، بهترین و مناسب ترین عرصه ها از دیدگاه کارشناسان، لحاظ کردن رخساره های ژئومورفولوژی مناسب به مثابة اراضی پایة ارزیابی دیگر معیارها و شاخص هاست و دیگر معیارها از جمله فنی و اقتصادی و اجتماعی، در درجه های بعدی اهمیت قرار گرفت.
مطالعه تطبیقی روش های چند شاخصه جهت اولویت بندی استقرار مراکز ICT (مطالعه موردی: بخش فورگ شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این نکته که امروزه یکی از مهم ترین اقدامات در توسعه روستاها، ایجاد مراکز ICT است، هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت روستاهای بخش فورگ در شهرستان داراب از نظر استقرار مراکز ICT روستایی است.
روش : روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه روش های رتبه بندی از سه روش میزان انحراف از اپتیمم، SAW و WSM استفاده شده است و در نهایت، با استفاده از شاخص ترکیبی رتبه نهایی هر یک از روستاهای مورد مطالعه برای اولویت بندی استقرار مراکز ICT تعیین شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که به کارگیری روش های چند شاخص جهت اولویت بندی استقرار مراکزICT در سطح روستاهای بخش فورگ شهرستان داراب، نتایج یکسانی به همراه نداشته است. جهت حل این مشکل از روش های ادغامی استفاده شده است. نتایج به کارگیری روش ادغامی نیز در این پژوهش نشان داده است که روستاهای مُرز، قلاتویه، قلعه نو به ترتیب، از نظر اولویت استقرار مراکزICT دارای رتبه های برتر هستند.
محدودیت ها/ راهبردها: پراکندگی بیش از حد روستاهای منطقه مورد مطالعه، جمعیت کم روستاهای منطقه، کیفیت نامناسب راه های ارتباط روستایی، ضعف زیر ساخت های فناوری از جمله مهم ترین محدودیت های توسعه مراکز ICT در سطح روستاهای منطقه مورد مطالعه هستندکه باید به آن توجه شود.
راهکارهای عملی: ارتقای زیر ساخت های مخابراتی، مکان یابی بهینه مراکز ICT، ارتقای فرهنگ منطقه مورد مطالعه، توسعه زیر ساخت های اقتصادی؛ مانند بانک ها از جمله مهم ترین راهکارهایی است که در جهت توسعه مراکز ICT روستاهای منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می شود.
اصالت و ارزش: ارزش این پژوهش می تواند به دلیل کاربرد هم زمان سه روش چند شاخصه برای اولویت بندی مراکز ICT روستایی باشد.
ارزیابی اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری در توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتی هلدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیّت شهرهای ایران از اواسط دهه ی 1360 با افزایش چشمگیری نسبت به دهه های قبل مواجه بوده است. از جمله تحولاتی که به دنبال افزایش جمعیّت رخ داد، گسترش اسپرال شهری است که ناشی از بی برنامگی در بهره برداری مناسب از زمین های شهری است. در این راستا جوامع مختلف شهری برای روبه رو شدن با مشکل توسعه ی پراکنده شهری، راه حل های مختلفی در پیش گرفتند. از جمله این راهبردها، تئوری رشد هوشمند به عنوان یک نظریه ی برنامه ریزی شهری، منطقه ای و حمل و نقل است که در آن بر جلوگیری از پراکنده شدن شهر و تخصیص فضا به سایر کاربری ها در بخش فشرده یا مرکز شهر تأکید می کند. هدف مقاله ی حاضر نیز تحلیل راهبرد، اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری با تأکید بر توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتیهلدرن است. نتایج به دست آمده نشان داد که مساحت شهر رشت در فاصله ی سال های 1345- 1385 از 810به 12722 هکتار و جمعیّت از 109491 به 557336 نفر افزایش پیدا کرده است، که نشان از توسعه ی شتاب زده ی شهر طیّ این دوره دارد. همچنین تعداد محله های شهر طیّ همین دوره از 8 محله به 35 محله افزایش یافته است. از میان 100 درصد زمین های اضافه شده به شهر بین سال های 1345- 1369، 57 درصد مربوط به رشد جمعیّت و 43 درصد مربوط به گسترش افقی و در فاصله سال های 1370- 1385، 73 درصد مربوط به جمعیّت و 27 درصد مربوط به گسترش افقی شهر بوده است که نشان دهنده ی کاهش توسعه افقی در فاصله ی این سال ها است. بنابراین بایستی برای کنترل توسعه ی پراکنده ی شهر به توسعه ی فشرده بخش مرکزی شهر، گسترش فرهنگ عمودی سازی شهر و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر تأکید کرد.
پراکندگی فضایی عوامل آب و هوایی در حوضه مرکزی و شمال ایران با استفاده از مدل های آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی آب وهوایی و شناخت نواحی همگن اقلیمی امری ضروری جهت آمایش سرزمین و برنامه ریزی های منطقه ای می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تفاوت های اقلیمی سه منطقه جغرافیایی ایران، ناحیه ساحلی خزر، ناحیه کوهستانی و ناحیه خشک داخلی که در محدوده استان های مازندران، سمنان، تهران، قزوین، قم و مرکزی جای می گیرد است. روش کار در این تحقیق، بررسی داده های آب و هوایی 56 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی و 19 عنصر اقلیمی با استفاده از مدل های خوشه بندی و تحلیل عاملی است. بدین منظور یک ماتریس با ابعاد 19*56 و با آرایش R تشکیل و به عنوان پایگاه داده برای ناحیه بندی مورد استفاه قرار گرفت. با اعمال تحلیل عاملی بر مبنای تحلیل مولفه های اصلی و با چرخش متعامد واریماکس مشخص شد که در اقلیم این سه منطقه، چهار عامل رطوبتی، دمایی، غباری و تندری موثر می باشند که در مجموع بیش از 85 درصد از واریانس اقلیم منطقه را تبیین می کنند. با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، چهار ناحیه اصلی و چندین خرده ناحیه شناسایی شدند. نواحی اصلی عبارتند از ناحیه گرم و خشک بیابانی، ناحیه کم بارش دامنه ای، ناحیه سرد و نیمه پربارش کوهستانی و در نهایت ناحیه معتدل و پر بارش. بررسی نواحی چهارگانه با شرایط محلی و منطقه ای نشان می دهد که همسایگی با منابع رطوبتی مانند دریای خزر و پیکربندی ناهمواری ها مانند ارتفاعات رشته کوه البرز نقش تعیین کننده ای در شکل گیری خرده نواحی شمال ایران دارند.
ارزیابی استفاده از الگوریتم های فازی در افزایش دقت نقشه های کاربری اراضی استخراج شده با روش های پردازش شیءگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د رراستای هدف استخراج سریع نقشه های کاربری اراضی،تکنولوژی سنجش ازد وربه عنوان یک فناوری کارآمد شناخته شد ه که باارائه تصاویرماهواره ای امکا ناستخراج نقشه های کاربری اراضی رافراهم می آورد . سنجش ازد ورباارائه تصاویرماهواره ا ی با قد رت زمانی متفاوت مد لسازی وپایش تغییرات محیطی راممکن ساخته که این امر،گامی مهم د رمد یریت منابع طبیعی محسوب می شود . روشﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪیﺷیءﮔﺮامبتنی برالگوریتم های د انش پایه،یکی ازروش های کارآمد د رطبقه بند ی تصاویرماهواره ای است که علاوه براستفاد ه ازاطلاعات طیفی تصاویرماهواره ای،امکانات لازم برای استفاد ه ازاطلاعات محیطی وویژگی های فیزیکی وهند سی پد ید ه های سطح زمین را فراهم می آورد . تحقیق حاضرباهد ف ارزیابی میزان افزایش د قت حاصله ازکاربردالگوریتم های د انش پایه فازی د رطبقه بند ی نقشه های کاربری/پوشش اراضی انجام شد ه است. د راین تحقیق به منظورمقایسه روش های شیءگرای طبقه بند ی تصاویرماهواره ای بد ون استفاد ه ازالگوریتم های فازی وروش های شیءگرابراساس الگوریتم های فازی،ازتصاویرسنجند ه یAVNIR2ماهواره ای ALOS استفاد هگ رد ید ه است ونقشهک اربری اراضی شهرستان مراغه باهرد وروش مذکوراستخراج شد ه است. نتایج حاصل ازارزیابی د قت نشان می د هد که نقشه کاربری اراضی تولید شد ه توسط روش های د انش پایه فازی باد قت کلی93/28 د رمقایسه بانقشه کاربری اراضی تولید شد ه توسط روش شیء گرا بد ون استفاد ه ازالگوریتم های فازی باد قت 88/06 د رصد ازاعتباربیشتری برخورد اراست. باتوجه به ماهیت مقایسه ای این تحقیق نتایج آن برای شناسایی روش های بهینه د رتولید وتهیه نقشه کاربری ا راضی ازاهمیت بالایی برخورد اربود ه ونقشه های تولید شد ه نیزبرای سازمان های اجرایی (نظیرجهاد کشاورزی،منابع طبیعی و ...) ازارزش کاربرد ی بالایی برخورد ارهستند .
تحلیل همدید ترمودینامیک بارش های ابرسنگین شمال غرب ایران (استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به منظور شناسایی الگوهای همدید موجد بارش های ابرسنگین استان آذربایجان شرقی از رویکرد محیطی به گردشی بهره گرفته شد. بدین منظور نخست با استفاد از روش آماری حد نهای تیپ یک با دوره بازگشت ده هزار ساله، شاخص بارش برای 9 ایستگاه سینوپتیکی و کلیماتولوژی واقع در سطح استان تعیین و با در نظرگیری شرط فراگیر بودن این بارش ها، 25 روز تحت عنوان روزهای همراه با بارش فراگیر ابرسنگین برای استان آذربایجان شرقی مشخص شد. سپس با اعمال خوشه بندی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 1000 هکتوپاسکال روزهای مذکور، سه الگوی چرخند بهاره، گردنه هم فشار و چرخند زمستانه تحت عنوان الگوهای موجد این بارش ها شناسایی گردید. تحلیل همدید این الگوها نشان داد که در تمامی آن ها، کم فشار قطبی و پرفشار جنب حار ه ای ضمن انحراف از موقعیت به هنجار و بلند مدت خود، زبانه های آن ها بر روی منطقه مدیترانه خاورمیانه گسترش می یابد. لذا، این شرایط به وجود آمده در مراکز ذی ربط، باعث افزایش شیو مداری دما فشار و برقراری گردش نصف النهاری و ایجاد سردچاله ها و سامانه مانع، در منطقه مدیترانه خاورمیانه و به تبع در منطقه مورد تحقیق شده بود. بنابراین استان آذربایجان شرقی به طور همزمان تحت تأثیر سامانه های عرض های بالا و پایین قرار می گیرد. تحلیل ترمودینامیک با استفاده از داده های ایستگاه رادیو گمانه تبریز نشان داد که شرایط ناپایداری بالقوه در هنگام رخداد بارش ابرسنگین بر نیمرخ قائم جو مستولی گشته بود. در واقع چون در این دوره ها منطقه مورد مطالعه، تحت نفوذ سامانه های عرض های پایین و بالا قرار داشت و این سامانه ها در ترازهای مختلف ارتفاعی، از بُعد دمایی رطوبتی اختلاف شایانی با هم دارند، یک اشکوب بندی دمایی رطوبتی در جو شکل گرفته و سبب ایجاد ناپایداری بالقوه در نیمرخ قائم جو شده بود.
اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان آذرشهر با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی به عنوان مهم ترین فعالیت اقتصادی در شهرستان آذرشهر با مشکلات اساسی (عدم بازاریابی مناسب، بالا بودن ضایعات، پایین بودن قیمت محصولات و ...) روبه رو است. بخش اعظمی از این مشکلات با ایجاد صنایع فرآوری محصولات کشاورزی قابل حل است. هم چنین، بخشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی منطقه مانند، نبود اشتغال کافی، بیکاری پنهان و پایین بودن درآمد، با ایجاد چنین صنایعی فرآوری بهبود می یابد. کشاورزی در آذرشهر طبق آمار شهرستانی، سالانه بالغ بر یک میلیون تن محصولات زراعی تولید می کند و وجود مازاد تولید در برخی از تولیدات دامی و زراعی مثل انواع صیفی جات و انواع محصولات باغی، لزوم توجه به صنایع تبدیلی و تکمیلی را در این شهرستان نشان می دهد. این مقاله در پی اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی است و برای این هدف با اتکا به روش شناسی توصیفی- تحلیلی، ابتدا به شناسایی اهداف و سپس به اولویت بندی صنایع با استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی و شهرستان آذرشهر پرداخته شده و با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس به این مهم ممارست شده است. نتایج تحقیق حاکی از این نکته است که در شهرستان آذرشهر بایستی صنایع مرتبط با فرآوری محصولات لبنی به دلیل مازاد تولید بیش تر و نیز مشکل فسادپذیری سریع این محصولات و پس از آن صنایع تبدیلی و تکمیلی مرتبط با محصولات باغی به دلیل نقش پراهمیت آن ها در استفاده بهینه از محصولات کشاورزی تولیدی منطقه، در اولویت قرار گیرند.
بررسی قابلیت داده های طیفی سنجندة OLI ماهوارة لندست8 در برآورد مشخصة تراکم جنگل های زاگرس میانی (مطالعة موردی: منطقة حفاظت شدة مانشت استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور ارزیابی قابلیت تصاویر سنجندة OLI ماهوارة لندست8 در تهیة نقشة تراکم تاج پوشش جنگل های زاگرس، ابتدا پنجره ای از تصاویر سنجندة مذکور از جنگل های منطقة حفاظت شدة مانشت با مساحت 2300 هکتار در استان ایلام انتخاب شد.برای تهیة نمونه های تعلیمی و برآورد صحت طبقه بندی ها، نقشة واقعیت زمینی به شکل نمونه ای از طریق نمونه برداری به روش منظم-تصادفی با 100 قطعه نمونة مربعی شکل (36/0 هکتاری) روی شبکه ای با ابعاد 500×400 متر تهیه شد. در هر قطعه نمونه، سطح تاج پوشش تمامی درختان اندازه گیری شد و درصد تاج پوشش در هر قطعه نمونه به دست آمد. پس از انتخاب نمونه های تعلیمی و مجموعة باندهای مناسببا استفاده از معیار واگرایی تبدیل شده، طبقه بندی داده ها به روش نظارت شده و با استفاده از خوارزمی های حداقل فاصله از میانگین و حداکثر احتمال انجام شد.نتایج حاصل از طبقه بندی با استفاده از معیار های تعیین صحت نشان دادند که خوارزمیِ حداقل فاصله از میانگین با صحت کلی و ضریب کاپای 80 درصد و 68/0 در مقایسه با خوارزمیِ حداکثر احتمال با صحت کلی و ضریب کاپای 60 درصد و 35/0 در طبقه بندی تراکم تاج پوشش بهتر عمل می کند. بازبودن تاج پوشش و همچنین اختلاط بازتاب خاک و پوشش گیاهی در این منطقه مانع دستیابی به نتایج مطلوب تر گردید. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر، قابلیت نسبتاً مناسب داده های سنجندة OLI را در طبقه بندی تراکم تاج پوشش جنگل های زاگرس نشان می دهند. کلید واژه ها : استان ایلام، جنگل های زاگرس، سنجندة OLI، لندست8.