فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی احتمال رخداد بیشینه بارش روزانه در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از خصوصیات مهم اقلیم همدان نامنظم بودن زمان بارش و ریزش حداکثر 24 ساعته در ماه های اسفند و فروردین است. این عامل، یعنی ریزش باران های شدید باعث افزایش خطر سیل در این استان گشته است. فصل زمستان ریزش به صورت برف است و زمان ذوب آن در فروردین ماه همراه با بارش باران باعث طغیان رودخانه ها می گردد. در ماه های دیگر سال خالی بودن زمین از پوشش زراعی و گیاهی و خشک بودن خاک و ... باعث افزایش سیلاب می گردد. عوامل سیل خیزی در استان همدان گوناگون و متنوع می باشد. از علل مهم و مؤثر در سیل خیزی یک منطقه، آب و هوا، ناهمواری پوشش گیاهی و ... هستند. در این مقاله حداکثر روزانه بارش به منظور پیش بینی حجم آب قابل استحصال ناشی از سیلاب ها و برنامه ریزی در جهت مدیریت منابع آب منطقه، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور بر اساس بارندگی های حداکثر 24 ساعته، نقشه مدل ارتفاعی و گرادیان بارش و نقشه هم باران منطقه برای دوره بازگشت های 2،10،25،50 با روش بهترین توزیع آماری برای منطقه (توزیع گمبل) برآورد و در محیط GISپهنه بندی شده (به روش کریجینگ) پهنه بندی شده با کاهش دوره بازگشت، میزان بارش محتمل روزانه کاهش می یابد. بر این اساس در دوره برگشت های فوق مناطق جنوب شرق و شمال غرب استان همدان (دشت کبودر آهنگ) دارای بیشترین بارش محتمل روزانه است. فراوانی تعداد سیل های رخ داده در استان، نشان دهنده این واقعیت است که مناطق نامبرده بیشترین و مهیب ترین سیل ها را در استان به خود اختصاص داده اند (سیل سال 1366منطقه کبودر آهنگ). طبق این نقشه ها مناطق شرقی استان دارای کمترین بارش محتمل روزانه است. نتایج این مطالعه می تواند در پهنه بندی و پیش بینی سیلاب و همچنین برنامه ریزی و مدیریت منابع آب منطقه بکاربرده شود.
سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات و تعیین محلات نابسامان شهری با استفاده از تکنیک های کمی (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات نظری و چارچوب شناختیِ متحول در علوم اجتماعی، مفهوم توسعه ابتدا در واکنشی انتقادی به مفهوم رشد اقتصادی و مفهوم توسعه پایدار در برابر مفهوم توسعه بوجود آمد. این مقاله ی به بررسی، شناخت و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- فضایی و زیربنایی محلات شهر بناب و سنجش میزان برخورداری آنها با استفاده از تکنیکهای کمی مختلف مانند تکنیکهای توسعه یافتگی موریس، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس می پردازد. طوری که هر تکنیک نتایج تکنیک متفاوت دیگر را کنترل می نماید. اهداف تحقیق؛ تحلیل عوامل موثر در توسعه شهر بناب، سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات با استفاده از تکنیکهای کمی و تعیین اولویتهای اقدام و برنامه ریزی محلاتاست. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی- توصیفی است. نوع تحقیق کاربردی بوده و جامعه آماری تحقیق محدوده ی مکانی محلات شهر بناب است. با استفاده از فرمول عمومی کوکران حجم نمونه 400 نفر انتخاب شده است. جهت نمایش فضایی محلات و یافته های پژوهش از نرم افزار Arc GIS بهره مند شده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که گسستی آشکار بین محلات مختلف شهر بناب به لحاظ برخورداری درانواع شاخصهای مورد بررسی وجود دارد.
مقایسه عملکرد مدل درختی M5 با مدل های شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان در استخراج منحنی تداوم جریان مطالعه موردی: ایستگاه خزانگاه رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و پرکاربردترین علائم پاسخ هیدرولوژیک حوزه، منحنی تداوم جریان است و در کاربرد های هیدرولوژیکی بی شماری برای آنالیز فراوانی جریان های کمینه و سیلاب مورد استفاده قرار می گیرد. برای نمایش محدوده کامل دبی رودخانه، از جریان های حداقل تا حداکثر سیلاب و منحنی تداوم جریان (FDC) استفاده می شود؛ بنابراین استخراج دقیق این منحنی ها با حداقل خطا حائز اهمیت فراوانی است. در این مطالعه کارایی مدل درختی M5 در استخراج منحنی تداوم جریان در مقایسه با شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان برای ایستگاه خزانگاه رودخانه ارس واقع در استان آذربایجان شرقی بررسی شد. با توجه به نتایج به دست آمده در مدل درختی M5 ، ترکیب 80% داده ها برای آموزش و مابقی برای تست مدل، بهترین عملکرد را در ارائه منحنی تداوم جریان با 992/0 R 2= ، ( m 3/s )47/5 RMSE= و ( m 3/s ) 38/4 MAE= نشان داد . با بررسی نتایج مدل های مختلف شبکه عصبی ، بهترین مدل با 2 نرون برای لایه مخفی با مقادیر 997/0 R 2= ، ( m 3/s ) 91/3 RMSE= و ( m 3/s ) 30/3 MAE= به دست آمد . بررسی عملکرد کرنل RBF مدل ماشین بردار پشتیبان نشان داد که این مدل بهترین عملکرد را در شبیه سازی منحنی تداوم جریان داشت؛ به طوری که دارای حداقل مقدار مجذور میانگین مربع های خطا (( m 3/s ) 98/2 RMSE= )، بالاترین ضریب همبستگی (998/0 R 2= ) و کمترین مقدار خطای نسبی (( m 3/s ) 66/2 MAE= ) بود. مقایسه نتایج بین انواع مدل های هوشمند مورد بررسی، بیانگر این است که هر سه مدل در تخمین مقادیر دبی منحنی تداوم جریان عملکرد مناسبی دارند؛ اما مدل درختی M5 به علت سادگی محاسبات و ارائه روابط شده، به لحاظ کاربردی قابلیت بیشتری می تواند در استخراج منحنی تداوم داشته باشد.
ارزیابی نئوتکتونیک گسل کلمرد با استفاده از GIS، منطقه شیرگشت (ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین میزان فعالیّت تکتونیکی جوان هر منطقه می توان به کمک اندازه گیری های کمی، چشم اندازهای سطح زمین را بررسی و شاخص های مورفولوژیک را محاسبه کرد. از جمله مهم ترین عناصری که در طبیعت متأثر از فعالیّت های زمین ساختی هستند، رودخانه ها و شبکه های زهکشی می باشند. در این مطالعه نیز به منظور بررسی سطح فعالیّت تکتونیکی اخیر منطقه شیرگشت، 6 اندیس مورفومتریک شامل گرادیان طولی رودخانه ای (SL)، میزان کج شدگی حوضه (Af)، انتگرال هیپسومتری و نمودار هیپسومتری (Hi)،نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf)، نسبت شکل حوضه (Bs)و سینوسیته پیشانی کوهستان (J)اندازه گیری شده و نتایج آن با مطالعات لرزه خیزی بر روی گسل کلمرد در شمال بلوک طبس (ایران مرکزی) تلفیق شده است. به همین جهت در ابتدا بر روی مدل رقومی ارتفاعی Aster DEM با وضوح 30متر در محیط ArcGISآماده سازی لازم صورت گرفته و 89 حوضه های آبریز و نیز طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه برای هر حوضه استخراج گردیده و سپس اندیس های مورفومتریک مذکور اندازه گیری شده است. نتایج حاصل از اندازه گیری های صورت گرفته پس از تدقیق با بررسی صحرایی نشانگر فعالیّت بالای تکتونیکی در ناحیه ی نِوِنگ کوه، کوه پیرحاجت می باشد.گسل کلمرد نیز دارای فعالیّت بعد از نئوژن می باشد. وقوع زلزله های 100 سال اخیر بر روی گسل های نام برده گواهی بر این مدعا می باشد.
بررسی رابطه گرانولومتری رسوبات تپه های ماسه ای با جهت باد غالب (مطالعه موردی: ارگ حسن آباد بافق)
ارزیابی تغییرات اقلیمی بین زمان حال و پلئیستوسن و بازسازی شرایط اقلیمی گذشته با استفاده از شاخص های ژئومورفیک(نمونه موردی: حوضه دشت ابراهیم آباد-یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران مرکزی در حال حاضر از شرایط آب وهوایی گرم و خشک و بعضاً بسیار خشک برخوردار است. بااین وجود، آثار لند فرم های موجود در منطقه حاکی از آب وهوای بسیار سردتر و البته مرطوب تری درگذشته است. هدف این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیمی گذشته و محاسبه تفاوت های آن با شرایط دمایی و بارشی حال حاضر است. برای انجام این تحقیق، از نقشه های توپوگرافی 50000/1، نقشه زمین شناسی 100000/1، عکس های هوایی، نقشه رقومی ارتفاعی زمین باقدرت تفکیک 20 متر، گوگل ارث و نرم افزارهای Excel، GIS، سامانه GPS و همچنین بررسی های میدانی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که برف مرزها در این منطقه برحسب روش های رایت و پورتر در ارتفاع حدود 2200 متری و خط تعادل آب و یخ نیز در سه طبقه ارتفاعی 1570 متر، 1700 و 1800 متر قرار داشته است که احتمالاً مربوط به شکل گیری سه دوره یخچالی یا دست کم پسروی یخچال ها در سه دوره متناوب بوده است. مقایسه نقشه های هم دمای حال و گذشته حاکی از تفاوت دمایی 14.4 درجه سانتی گراد دارد. درواقع، متوسط دمای حال حاضر 11.4 درجه بوده اما این میزان برای گذشته 3- درجه بوده است که این مقدار نیز در ارتفاعات مختلف نیز تغییر می کرده است به گونه ای که بین 10- در ارتفاعات تا 4.1 در بخش پایین دست حوضه متغیر بوده است. ازنظر شرایط بارش نیز، مقایسه نقشه های هم بارش حال و گذشته نشان می دهد که بارش گذشته در حدود 350 میلی متر (2.5) برابر بیشتر از حال حاضر بوده است که با افت دمایی 14 درجه سانتی گراد، قاعدتاً بیشتر بارش ها به صورت برف نیز می باریده است.
ارزیابی تغییرات فضایی زمانی تابش خورشیدی دریافتی سطح زمین در استان کرمانشاه با مدل ""لیو و جُردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف برآورد میزان تابش دریافتی در سطح استان کرمانشاه به منظور گسترش سایت های خورشیدی با استفاده از مدل لیو و جُردن به انجام رسیده است. با استفاده از شاخصی به نام شاخص شفافیت آسمان () مقدار حذف اتمسفری در هر ماه محاسبه و بر روی شیب ها ، جهات شیب و ارتفاع های مختلف اِعمال گردید. سپس با توجه به نتایج به دست آمده، مقادیر تابش مستقیم، پراکنده و کل در توپوگرافی های مختلف منطقه محاسبه و نقشه های مربوطه رسم گردید. نتایج نشان داد مقدار حداقل حذف اتمسفری و در نتیجه بیشترین مقدار تابش دریافتی در سطح استان به دلیل افزایش شاخص در اواخر فصول بهار و تابستان با حداکثر ماه می به میزان 1360 کالری بر سانتی متر مربع در روز رخ می دهد. در مقابل، کمترین مقدار تابش دریافتی متعلق به ماه ژانویه به میزان 3/386 کالری بر سانتی متر مربع است. تغییرات تابش در سطح استان بین مناطق پست و مرتفع در ماه های ژانویه و دسامبر با توجه به نقش زاویه تابش و تغییرات قابل توجه ارتفاعی زیاد است. اما در تابستان به دلیل ارتفاع زیاد خورشید، توزیع تابش در سطح زمین تقریباً یکسان شده و مقدار انحراف معیار مقادیر تابش رسیده کاهش می یابد. بیشترین مقدار تابش در شهرستان جوانرود به میزان 1/528 کالری بر سانتی متر مربع در روز به دلیل ارتفاع بیشتر، و کمترین آن در شهرستان قصرشیرین به میزان 6/443 کالری بر سانتی متر مربع در روز به دلیل ارتفاع کمتر دریافت می شود.
پهنه بندی خطر زمین لغزش از طریق ارزیابی متغیرهای محیطی با استفاده از مدل تحلیل شبکه (مطالعه موردی: شهرستان بیجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان بیجار در شمال شرق استان کردستان یکی از مناطق مرتفع و کوهستانی است که از پتانسیل بالایی برای حرکات دامنه ای برخوردار است. اگر این فرایند به صورت علمی مطالعه نگردد یکی از مخاطرات جدی برای توسعه محسوب می گردد و برنامه ریزی را با مشکل مواجه می کند. این پژوهش با هدف شناسایی سهم متغیرهای مختلف بر روی زمین لغزش به عنوان یکی از حرکات دامنه ای و پهنه بندی آن در محدوده شهرستان بیجار صورت گرفت. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانه ای برای شناسایی معیارهای تأثیرگذار در این فرایند انجام شد. با توجه به پیشینه تحقیق و داده های موجود معیارهای شیب دامنه، جهت شیب، کاربری اراضی، لیتولوژی، تراکم زهکش، فاصله از جاده و ارتفاع برای بررسی این فرایند انتخاب شدند. سپس معیارها باهم مقایسه و وزن آن ها در زمین لغزش تعیین گردید. برای تعیین وزن نهایی معیارها و زیر معیارها، ابرماتریس با استفاده از نرم افزار Super Decision تشکیل داده شد. وزن های نهایی جهت تلفیق، همپوشانی لایه ها، اجرای مدل ساختار شبکه و نقشه پهنه بندی بکار رفت. سپس محدوده مطالعاتی بر اساس مدل موجود( ANP ) به لحاظ خطر زمین لغزش به پنج منطقه خطر تقسیم گردید. نتایج پژوهش نشان داد که 41 درصد از محدوده شهرستان بیجار جزو مناطق دارای قابلیت خطر محسوب می شود. نتایج دقیق تر نشان داد که از بین متغیرهای محیطی مؤثر، فاصله از گسل و ارتفاع، بیشترین و کاربری اراضی کمترین تأثیر را در زمین لغزش در محدوده شهرستان بیجار دارند. نتایج حاصل از صحت سنجی نیز نشان داد که همپوشانی مناسب بین پهنه بندی و نقاط زمین لغزش موجود بوده و بنابراین مدل به کار گرفته شده کارا بوده و نتایج آن در نظام برنامه ریزی و پایداری محیطی منطقه می تواند به کار گرفته شود.
کاربرد تصاویر ماهواره ای برای تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه آبخیز قزل اوزن با استفاده از تکنیک فیوژن و پردازش شی گرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. در این راستا نقشه های کاربری اراضی یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب می شود. در حقیقت نقشه های کاربری اراضی در برگیرنده روش استفاده از سطح زمین برای نیازهای مختلف است. امروزه، روش های تشخیص تغییر بصورت دیجیتال با استفاده از چند دوره تصاویر ماهواره ای به درک پویایی چشم انداز کمک می کند. تحقیق حاضر با هدف طبقه بندی پوشش اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و تکنیک فیوژن با رویکرد پردازش شی گرای تصاویر در حوضه آبخیز قزل اوزن انجام شد. برای انجام این تحقیق از تصویر ماهواره ای لندست 8، سنجنده OLI/TIRS استفاده شد. که پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیش پردازش، اقدام به بارزسازی یا فیوژن تصویرمورد نظر با استفاده از باند پانکروماتیک نمودیم. و قدرت تفکیک مکانی تصویر مورد استفاده را از 30 متر به 15 متر ارتقاع دادیم. سپس با طبقه بندی از نوع شی گرا در محیط نرم افزار eCognition، نقشه پوشش/ کاربری اراضی تهیه و نتایج نهایی ارائه شد. همچنین ضرایب ارزیابی صحت استخراج شده (دقت کلی 89.41% و ضریب کاپای 87/0) نشان دهنده دقت بالای این روش طبقه بندی می باشد. باتوجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق پیشنهاد می شود که برای تهیه نقشه های پوشش/کاربری اراضی و آشکار سازی تغییرات از تصویر به روز و مناسب، تکنیک افزایش قدرت تفکیک مکانی تصاویر(فیوژن) و همچنین روش دقیق طبقه بندی شی گرا استفاده شود.
بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه در رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل می باشد.
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، صاحبان رستورانهای جاده هراز به تعداد 76 نفر بوده که پرسشنامه ای ماتریسی به منظور تعیین روابط بین آن ها اجرا شد. همچنین از نظریه و مدل تحلیل شبکه و با استفاده از نرم افزار Ucinet و آزمون های تراکم، درجه، دوسویگی، انتقال پذیری، E-I و غیره جهت تجزیه وتحلیل داده ها و از انواع گراف ها جهت نمایش روابط بهره برده شده است.
یافته ها: به صورت کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده وضعیت نامناسب حمایت مالی از یکدیگر در بین رستورانها می-باشد. تعداد بسیار کمی از رستورانها (4 درصد) از یکدیگر حمایت مالی کرده که 23 درصد آن به صورت دوسویه و متقابل می باشد.
محدودیت ها: بالا بودن هزینه و زمان تکمیل پرسشنامه ها، با توجه به گستردگی محدوده مورد مطالعه، از اصلی ترین چالش-های پیش روی محققان در پژوهش حاضر بود.
اصالت/ ارزش: مقاله حاضر از این جهت دارای اهمیت است که می تواند به عنوان رویکردی جدید در برنامه ریزی توسعه گردشگری مورد استفاده قرار گیرد.
طبقه بندی دمایی ایستگاه های هواشناسی کشور با استفاده از خوشه بندی فازی و شبکه عصبی مصنوعی کوهونن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی ایستگاه های هواشناسی موجب اختصاص حجم زیادی از اطلاعات به چند دسته متجانس کوچک تر، سهولت استفاده در مدل سازی و هم چنین کمک شایانی به گسترش اطلاعات نقطه ای به اطلاعات منطقه ای برای نقاط فاقد آمار می نماید. در این تحقیق 112 ایستگاه هواشناسی پس از بررسی های اولیه از بین تمام ایستگاه های سینوپتیک کشور انتخاب و سپس با استفاده از خوشه بندی فازی و شبکه عصبی مصنوعی کوهونن طبقه بندی دمائی آنها مورد بررسی قرار گرفت. میانگین دمای سالانه، طول جغرافیایی، عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاه ها به عنوان پارامترهای ورودی معیارهای طبقه بندی در نظر گرفته شدند. تعداد بهینه خوشه ها با استفاده از شاخص دیویس-بولدین، محاسبه و ایستگاه های هر خوشه به تفکیک مشخص و با کمک سیستم اطلاعات جغرافیائی روی نقشه مشخص گردید. در ادامه از پهنه بندی اقلیمی کشور بر اساس روش دمارتن جهت ارزیابی دقت هر دو روش استفاده گردید. هر چند نتایج حاکی از دقت قابل قبول هر دو روش می باشد، لیکن خوشه بندی فازی تا حدودی نسبت به شبکه عصبی کوهونن انطباق بهتری را با پهنه های اقلیمی حاصل از روش دمارتن نشان می دهد
شناسایی پهنه های مناسب جهت ایجاد مراکز اقامتی- سیاحتی در شهر بجنورد (با استفاده از مدل ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: جریان گردشگری براساس عرضة محصول گردشگری شکل می گیرد و توسعه می یابد. مراکز اقامتی و استراحتگاهی یکی از عوامل اصلی تسهیل کنندة جذب گردشگر برای استفاده از محصول گردشگری بک ناحیه است. مکان یابی بهینة مراکز اقامتی به ویژه در شهرها و نواحی که گذرگاه گردشگران محسوب می شوند، نقش مهمّی در استفادة گردشگران از این مراکز دارد. شهر بجنورد و نواحی پیرامون آن به دلایل مختلف از جمله گذرگاه اتّصال نواحی شرقی و شمال شرق، طبیعت زیبا و همچنین جاذبه های فرهنگی، ظرفیّت بالایی برای عرضة محصول گردشگری به طبقات مختلف اجتماعی در سطح ملّی و بین المللی دارد. مسأله ای اساسی که تاکنون کمتر به آن توجّه شده است، استفادة بسیار محدود از ظرفیّت های اقتصادی خیل عظیم گردشگران برای ایجاد توسعه و رونق اقتصادی در شهر بجنورد و حومه به دلیل کمبود مراکز اقامتی و تسهیلاتی است.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است که به کمک مطالعات اسنادی - میدانی و از طریق فرایند تحلیل شبکه ای و استفاده از نرم افزار (GIS) صورت گرفته است.
یافته ها/ نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد معیارهای اقتصادی با ضریب اهمّیت 252/0 بیشترین و معیارهای اجتماعی با میزان 067/0 کمترین تأثیر را در مکان یابی مراکز اقامتی به خود اختصاص داده اند که بر این اساس چهار پهنة مناسب شامل قسمتی از محدودة مرکز شهر، موقعیّت هایی در محدودة گردشگری باباامان، پهنه ای در منطقة توریستی بش قارداش و قسمتی از محدودة غربی شهر در مسیر جادة شمال، جهت ساخت مراکز اقامتی شناسایی و معرّفی شده است.
نتیجه گیری: در نظام برنامه ریزی به منظور جذب گردشگران و افزایش زمان اقامت آن ها شهر باید به معیارهایی همچون دسترسی آسان مسافران، نزدیکی به مراکز خرید، نزدیکی به جاذبه های طبیعی و تاریخی و غیره توجّه ویژه ای مبذول داشت که این مهم با مکان گزینی بهینة مراکز اقامتی محقّق خواهد شد.
کاربرد مدل شبکه عصبی مصنوعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی در مناطق کوهستانی محسوب می شود که هر ساله منجر به خسارات زیادی می شود. حوضه آبریز دوآب الشتر با داشتن چهره ای کوهستانی و مرتفع و شرایط طبیعی مختلف دارای استعداد بالقوه زمین لغزش است. هدف از این تحقیق پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی در حوضه دوآب الشتر می باشد. بدین منظور ابتدا پزمارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش استخراج و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. درادامه نقشه پراکنش زمین لغزش های رخ داده شده حوضه تهیه شد. سپس با تلفیق نقشه عوامل مؤثر بر لغزش با نقشه پراک نش زمین لغزش ها، تأثیر هر ی ک از عوامل شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل و آبراهه در محیط نرم افزار ArcGIS سنجیده شد. در این پژوهش مدل شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پس انتشار خطا و تابع فعال سازی سیگموئید به کار گرفته شد. ساختار نهایی شبکه دارای 7 نرون در لایه ورودی، 11 نرون در لایه پنهان و 1 نرون در لایه خروجی گردید. دقت شبکه در مرحله آزمایش 85/93 درصد محاسبه شد. پس از بهینه شدن ساختمان شبکه، کل اطلاعات منطقه در اختیار شبکه قرار گرفت. بر اساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب 37/44، 45/7، 93/8، 49/32، 76/6 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
ارزیابی و مکان یابی سامانة مدیریت پسماند روستایی با استفاده از تحلیل شبکه مورد شناسی: شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روزافزون دورریز پسماندهای روستایی کشور، نیاز مبرم به توجه بیشتر به مدیریت پسماندهای روستایی و نقش آن در حفظ محیط زیست را توجیه می کند. گردآوری پسماند روستایی به دلیل تعدد روستاها و مقدار اندک پسماند روستایی نیازمند به برنامه ریزی فضایی است تا با بهره گیری اقتصادی و مشترک از تجهیزات، حوزة وسیع تری را تحت پوشش قرار داد. هدف اصلی مطالعة حاضر نیز بررسی ارزیابی پتانسیل و مکان یابی سامانة مدیریت پسماند روستایی شهرستان شیروان و چرداول می باشد. روش تحقیق مطالعة حاضر ترکیبی پیمایشی، توسعه ای و دلفی است که رویکرد غالب آن پیمایشی است. جامعة آماری مطالعة حاضر، کلیة روستاهای دارای سکنة دائمی، 198 روستا، بودند. به منظور بررسی جامعه، همة روستاها مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات مورد نیاز، از دهیاران (55 دهیار) و افراد مطلع (در روستاهای فاقد دهیاری) (143 نفر) و اعضای شورای اسلامی روستایی (55 عضو شورای اسلامی روستایی) از طریق پرسشنامه گردآوری شد. همچنین، به منظور تعیین استانداردهای مناسب گردآوری پسماند روستایی، اطلاعات مورد نیاز از 65 نفر مدیران عامل تعاونی های دهیاری ها و کارشناسان سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور و نیز استانداری ایلام دریافت شد. برای ارزیابی سناریوهای پوشش خدمات مدیریت پسماند روستایی، از تحلیل شبکه در نرم افزار Arc gis استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، فقط در 52/1 درصد از روستاهای مورد مطالعه، زبالة تولیدشده جمع آوری و دفن می شود، 62/11 درصد جمع آوری، دفن و در خارج از روستا تلنبار می شود و 87/86 درصد از زباله ها جمع آوری نمی شود. همچنین، بیشترین رضایتمندی روستاییان از دورة زمانی یک روز در میان و هفتگی است. براساس نظر کارشناسان، بهترین شعاع خدمات رسانی اشتراکی مدیریت پسماند، شعاع 15 و 20 کیلومتر (69 درصد) می باشد. به منظور پوشش خدمات روستایی با توجه به تجهیزات موجود، در مجموع سه سناریو مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی سناریوها نشان می دهد، در صورت سازماندهی مناسب تجهیزات، امکان خدمات رسانی کامل به روستاهای شهرستان فراهم است.
ساماندهی فضایی کاربری فضای سبز شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی: منطقه ۷ شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
فضای سبز، به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع دارای ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است. برای اینکه بتواند نقش ها و عملکردهای خود را به خوبی ایفا کند، اولین و مهمترین گام تعیین مکان های مناسب برای آن است. هدف از انجام این تحقیق، ساماندهی فضای سبز شهری در منطقه ۷ تهران می باشد. برای این منظور از مدل AHP Fuzzy استفاده شد. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق با بررسی و ارزیابی معیارهای مورد نیاز در مکان گزینی فضای سبز شهری اقدام به تهیه نقشه و ایجاد لایه اطلاعاتی برای هر یک از معیارها در محیط GIS گردید و جمعاً از ۱۰ معیار استفاده شد. سپس به منظور مدل سازی، به هرکدام از لایه های اطلاعاتی بر اساس مدل AHP وزن مناسبی اختصاص داده شد. در نهایت نقشه ها با یکدیگر تلفیق شده و نقشه نهایی حاصل گردید. با قرار دادن لایه پارک های موجود با نقشه مطلوبیت، فضایی جهت جانمایی کاربری فضای سبز مشخص گردید که هیچ کدام از پارک های موجود در منطقه ۷ در پهنه های بسیار مطلوب قرار نگرفته و نزدیک به نیمی از پارک های موجود در این منطقه یعنی بالغ بر ۴۳ درصد در پهنه نامطلوب، حدود ۳۴ درصد در مطلوبیت متوسط و ۲۳ درصد نیز در پهنه مطلوب قرار داشته اند. با توجه به اینکه نزدیک به نیمی از پارک های موجود منطقه در پهنه نامطلوب قرار دارند، می تواند بیان کننده این نکته باشد که در مکان یابی کاربری فضای سبز ضوابط سازگاری برنامه ریزی کاربری اراضی نادیده گرفته شده است.
سنجش سازگاری کاربری های شهری با تأکید بر الگوی همجواری با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره فازی (مطالعه موردی: کاربری های آموزشی دبیرستان شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از شهرها، الگوی مکانی کاربری های آموزشی به دلایل مختلف مانند قرارگیری کاربری های مزاحمی چون کاربری های صنعتی، نظامی، مراکز پمپ بنزین، کاربری درمانی و ... از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار ناست همین امر باعث افت کیفیت خدمات مدارس و تأثیر نامطلوب روحی و جسمی بر روی دانش آموزان دارد. لذا در مکان یابی فضاهای آموزشی باید اصول و معیارهای لازم رعایت گردد تا این فضاها با سایر کاربری های شهری سازگاری داشته باشند. در این راستا هدف تحقیق حاضر سنجش کاربری های شهری با تأکید بر الگوی همجواری است و به سنجش کاربری های آموزشی (مدارس دبیرستان) در شهر مراغه می پردازد. روش تحقیق توصیفی _تحلیلی است. داده های تحقیق به روش اسنادی و میدانی جمع آوری گردیده و در نرم افزار GIS مورد تحلیل قرار گرفتند. متغیرهای مورد مطالعه تحقیق؛ آلودگی صوتی و هوا (فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از بزرگراه، فاصله از راه های اصلی)، آسایش و امنیت عمومی (فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، فاصله از جایگاه های سوخت، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مرکز انتظامی، نزدیکی به مزاکز فرهنگی، نزدیکی به مراکز ورزشی) و زیباشناسی (نزدیکی به فصای سبز، فاصله از گورستان) است. به منظور وزن دهی و تعیین اندازه اثر متغیرهای مورد مطالعه تحقیق از مدل FAAZY- AHP استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار Arc Gis به تعیین حریم کاربری های آموزشی با توجه به معیارهایی که در پنج طبقه کاملاً سازگار، نسبتاً سازگار، بی تفاوت، نسبتاً ناسازگار و کاملا ً ناسازگار طبقه بندی شده اند، می پردازد. نتایج به دست آمده از بررسی همجواری 41 دبیرستان در شهر مراغه نشان می دهد که 37 درصد مدارس در وضعیت نامطلوب، 39 درصد در وضعیت نسبتاً مطلوب و 24 درصد در وضعیت مطلوب از لحاظ قرارگیری و همجواری با کاربری ها سازگار و ناسازگار قرار دارد و در بین مدارس، دبیرستان شهید باکری در مقطع پسرانه رتبه 1 و دبیرستان خواجه نصیر در مقطع پسرانه رتبه 41 را به دست آورده است.
تعیین نظام سلسله مراتبی شهرهای استان لرستان بین سال های1390-1335 با مدلهای همسایگی، آنتروپی و حد اختلاف طبقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به نظام سلسله مراتب شهری و نحوه ی پراکنش و توزیع کانون های شهری در پهنه ی یک منطقه از یک طرف و رشد سریع شهرنشینی از طرف دیگر به عدم تعادل و گسیختگی در ساختار فضایی شهرها منجر خواهد شد. تعیین نحوه سازمان یابی فضائی سکونتگاه های شهری به مدیریت فضائی آنها کمک شایانی می کند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی نظام سلسله مراتب شهری استان لرستان است. پژوهش از نوع توسعه ای و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل های رایج در ارزیابی نظام سلسله مراتبی مانند، حد اختلاف طبقه ای، تحلیل نزدیک ترین همسایگی و ضریب آنتروپی استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشانگر آن است که: سلسله مراتب شهری استان لرستان از لحاظ شاخص نزدیک ترین همسایگی، به تعادل (2.15) تمایل دارد. ضریب آنتروپی در اکثر دوره های مورد بررسی به سمت 1 میل کرده و از حالت نرمال و استانداردی برخوردار بوده است. بنابراین بر اساس نتایج این دو مدل توزیع فضایی نقاط شهری در استان لرستان در طی دوره ی1390-1335 متعادل بوده است. با توجه به مدل حل اختلاف طبقه ای توزیع جمعیتی نقاط شهری استان لرستان از یک گسیختگی و عدم تعادل در طی دوره ی زمانی مورد مطالعه برخوردار بوده است. این امر ناشی از آن است که شهر خرم آباد با مرکزیت سیاسی، اداری و اقتصادی و شهر بروجرد با سابقه ی تاریخی، موقعیت طبیعی و رشد صنایع، بیشترین جمعیت را به خود جذب کرده اند و با شهرهای کوچک دارای اختلاف فاحش جمعیتی هستند.