فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی و جاذبه های گردشگری ایران گنجینه ای است که برای استفاده بهینه از آن باید توجه گردشگران داخلی و خارجی به جاذبه های روستایی گسترش یابد و روش های مدیریت مؤثر و کارآمد مناسب اتخاذ شود. بهره برداری بهینه از فرصت های موجود در زمینه گردشگری، مانند هر فعالیت دیگری مستلزم انجام مطالعات اصولی و طرح برنامه های مبتنی بر تحقیقات و مدیریت علمی است. از اساسی ترین فعالیت های علمی در حوزه گردشگری، ارزیابی منابع قابل توسعه در این زمینه است. نواحی روستایی دارای منابع و جاذبه های فراوانی است که قابلیت سرمایه گذاری دارد. بنابراین برای فراهم کردن بستر مناسب سرمایه گذاری، شناسایی این نواحی در گام نخست ضروری است و بهترین مکانیسم برای این شناسایی به کارگیری روش های مختلف و دقیق علمی است. شهرستان ورزقان دارای جاذبه های فراوان گردشگری است که تا به حال توجه چندانی به آن نشده است، لذا با ارزیابی دقیق جاذبه های گردشگری و معرفی آن به سرمایه گذاران بخش گردشگری می توان شاهد شکوفایی مناطق روستایی شهرستان از نظر گردشگری بود. جامعه آماری مقاله تمام جاذبه های مطرح شهرستان است که سالانه گردشگران به آنجا مراجعه می کنند. شاخص های مورد بررسی با رویکرد فضایی مکانی برای ارزیابی با توجه به اسناد و منابع موجود مدنظر قرار گرفت و با استفاده از تئوری خاکستری- که یکی از روش های تصمیم گیری تحت شرایط عدم قطعیت است- با تلفیق این روش با تاپسیس به ارزیابی جاذبه های گردشگری، نواحی روستایی مستعد سرمایه گذاری در بخش گردشگری شهرستان ورزقان را مشخص کرده است. براساس نتیجه به دست آمده جاذبة جنگل های ارسباران به عنوان بهترین گزینه بین سایر جاذبه ها برای سرمایه گذاری انتخاب شده است.
تحلیل فضایی اماکن ورزشی در مناطق 5 و 6 اصفهان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اماکن و فضاهای ورزشی از مهمترین کاربری های شهری در جهت افزایش سلامت جسمانی و روانی شهروندان می باشند، که مکان گزینی بهینه برای آنها از مهمترین وظایف مدیران، مسئولان و برنامه ریزان شهری است. تعدد عوامل مؤثر در مکان یابی اماکن ورزشی با توجه به مشکلات شهرهایی با بافت فشرده همانند اصفهان، استفاده از روش های نوین را امری بسیار ضروری نموده که بی توجهی به این موضوع در بسیاری از موارد موجب هدر رفتن سرمایه های زیادی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین وضعیت مکانی اماکن ورزشی موجود در دو منطقه 5 و 6 شهر اصفهان و ارزیابی عملکرد مدیران مربوطه در زمینه مکان یابی بود، که متعاقبا به واسطه نتایج به دست آمده به تعیین نیازها و کمبود های موجود در محدوده پرداخته شد. در این پژوهش از فن آوری GIS استفاده شد که ابتدا داده های مکانی از روی نقشه های رقومی و خطی تهیه و سپس داده های توصیفی جمع آوری شده از اسناد و مدارک، آمار و مشاهده میدانی با آن ها تلفیق و تشکیل پایگاه اطلاعاتی دادند. برای انجام عملیات تحلیل فضایی از معیارهای سازگاری، ایمنی، جمعیت، دسترسی و توزیع عادلانه استفاده گردید، که با استفاده از یک روش ابتکاری برای هر یک از اماکن ورزشی بر اساس هر معیار امتیازی در نظر گرفته شد. پس از جمع بندی امتیازهای به دست آمده مشخص شد، 7 درصد از اماکن مورد بررسی در وضعیت بسیار نامناسب، 26/52 درصد در وضعیت نامناسب، 63/29 درصد در وضعیت متوسط، 88/9 درصد در وضعیت مناسب و 23/1 درصد در وضعیت بسیار مناسب قرار داشتند. در نهایت، بر اساس نقشه ها و نتایج به دست آمده، کمبودها و نیازهای منطقه از لحاظ تاسیسات ورزشی به طور کامل مشخص گردید.
آشکارسازی تغییرات پوششی و کاربری اراضی با رویکرد به مجموعه های فازی (مطالعه ی موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی ارتباطات جهانی در ابعاد مختلف و گسترش شهرها، شرایطی را به وجود آورده است که انسان خواسته یا ناخواسته، پا را از چارچوب مجاز بهره برداری ضابطه مند از محیط زیست فراتر گذاشته است که سبب افزایش روند تغییرات غیراصولی در کاربری زمین شده است. در تخریب زمین های کشاورزی اطراف شهرها و روستاهای مجاور، عوامل خارجی، مانند تصمیمات سیاسی، تغییر در استانداردهای زندگی و فن آوری، آثار نیروهای بازار و فشار توسعه ی شهر، بسیار مؤثّر است و آثار عمیق و پُرشتابی در نابودی زمین های کشاورزی بر جای می گذارد. در این پژوهش برآنیم تا به تأثیر گسترش افقی شهر گرگان بر تغییر کاربری کشاورزی و جنگلی، پیش بینی روند تغییرات و تعیین مناطق جنگلی و کشاورزی مهم، از نظر خطر تبدیل به شهر بپردازیم. برای پی بردن به شدّت و میزان تغییرات کاربری در محدوده ی شهر گرگان تصاویر LISS III سال 2007 ماهواره، IRS-1D و TM سال 1991 ماهواره لندست منطقه، مورد استفاده قرار گرفت. نقشه ی تغییرات کاربری و پوشش منطقه با استفاده از نرم افزارهای ERDAS و ENVI به عنوان نرم افزار های پردازش تصاویر ماهواره و Arc GIS به عنوان نرم افزارهای سامانه ی اطلاعات جغرافیایی تهیّه شد. با استفاده از الگوریتم های مناسب از لحاظ هندسی و رادیومتریک، بازنگری های لازم انجام شد. برای تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری از ترکیب روش های تفریق تصاویر، همچنین تقسیم تصاویر و تحلیل مؤلّفه های اصلی با استفاده از رویکرد فازی، احتمال تبدیل کاربری ها مورد بررسی قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی شهر گرگان، از نظر میزان تغییر کاربری در رده ی اوّل بوده و در رده های بعدی، بیشترین تغییرات مربوط به زمین های هموار و دشت شهر گرگان در شمال و شمال شرق است و به کارگیری امور حفاظتی برای کنترل تبدیل اراضی مرغوب کشاورزی و چشم اندازهای زیبای جنگلی ناهارخوران به شهر در این مناطق، اهمّیّت بیشتری دارد.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم ارزیابی چند معیاره برای گردشگری در محیط همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات صنعت گردشگری را در جهان به کلی دگرگون کرده و باعث شده به عنوان یک صنعت بین المللی و بزرگ ترین تولیدکنندة مشاغل در جهان شناخته شود. در گردشگری همواره کاربران به اطلاعات خاصی دربارة محیط اطراف نیاز دارند؛ دسترسی به این اطلاعات موجب به کارگیری خدمات مکان مبنا در حوزة گردشگری شده است. هدف اصلی این مقاله طراحی و اجرای یک سیستم ارزیابی چندمعیارة گردشگری در محیط همراه است. برای طراحی و پیاده سازی سیستم گردشگری از مدل مرجع پردازشگری توزیع یافتة باز استفاده شد. سیستم گردشگری پیادهسازی شده نوع خاصی از خدمات مکان مبنا را با در نظر گرفتن ترجیحات گردشگر برای کاربران فراهم میکند. این سیستم برای انتخاب بهینة رستورانها از هفت معیار: کیفیت غذا، سطح قیمت، اینترنت بیسیم رایگان، دستگاه کارت خوان، محیط رستوران، موسیقی زنده و پارکینگ استفاده میکند. علاوه بر این، گردشگران قادرند راهبرد تصمیمگیری مورد علاقة خود را انتخاب کنند و سیستم بر اساس آن راهبرد، ارزیابی چندمعیاره را برای گردشگران انجام دهد. آزمون برنامة کاربردی گردشگری روشن کرد که سطح شخصی سازی در سیستمهای گردشگری همراه با به کار گیری روشهای ارزیابی چندمعیاره بهبود می یابد.
تهیه نقشه پراکنش مکانی شالیزارهای برنج با استفاده از داده های سری زمانی سنجنده MODIS ماهواره TERRA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های چندطیفی و چندزمانه برای آماده سازی اطلاعات مربوط به توزیع مکانی اراضی برنج از آن رو سودمند هستند که تمامی اراضی برنج با توجه به زمان در تقویم زراعی می توانند تحت پوشش مخلوطی از آب و خاک باشند. در این مطالعه به شرح و بسط الگوریتمی به منظور شناسایی و تفکیک شالیزارهای برنج، با استفاده از داده های سری زمانی NDVI و 2105LSWI مشتق شده از محصول شاخص های پوشش گیاهی 16 روزه MODIS با توان تفکیک مکانی 250 متر (1Q13MOD) پرداخته شده است. این الگوریتم بر مبنای حساسیت شاخص های 2105LSWI به افزایش رطوبت سطح در مرحله غرقابی، و نشاکاری و NDVI به افزایش محتوای کلروفیل و تاج پوشش گیاه برنج است. برطبق مشاهده ها، طی دوره نشاکاری برنج به دلیل غرقاب کردن زمین، شاخص 2105LSWI افزایش می یابد و بعد از رشد برنج از ارزش آن کاسته می شود، به گونه ای که در همان زمان شاخص NDVI رفتاری معکوس نشان می دهد. در این تحقیق دو روش برای تعریف این رابطه بین NDVI و 2105LSWI به منظور تفکیک مکان شالیزارهای برنج شهرستان آمل در استان مازندران (سال 1390) تکوین گردید. نتایج با استفاده از عملیات میدانی جامعی با برداشت 183 نقطه کنترلی برای دو کلاس (برنج ـ غیربرنج) انجام گرفت و دقت کلی روش ها به ترتیب 21/67 و 87/80 درصد بود. نتایج این مطالعه نشان از آن داشت که تهیه نقشه مکانی برنج مبتنی بر 1Q13MOD، بالقوه می تواند در مقیاس متوسط برای پایش اراضی کشاورزی برنج براساس زمان اجرا شود.
مدلسازی تولید رواناب در حوضه آبریز رودخانه کشکان بر اساس روشهای آماری
حوزههای تخصصی:
با تمام اهمیتی که آب در اقتصاد ایران دارد، هر ساله سیلاب حجم زیادی از آبها و خاکهای حاصلخیز کشور را از دسترس خارج نموده و به کویرها، دریاچه ها و دریاها انتقال می دهد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. با این وجود استفاده از مدل های مختلف تجربی موجود در برآورد رواناب با مشکلات فراوان همراه بوده است. به همین دلیل روش تحلیل منطقه ای در برآورد دبی با دوره های بازگشت معین با استفاده از ویژگی های فیزیوگرافی و اقلیمی کاربرد گسترده ای دارد. در این پژوهش از داده-های بارش و دبی در مقیاس ماهانه و ویژگی های فیزیوگرافی 5 زیر حوضه رودخانه کشکان که دارای پراکندگی مناسبی در سطح حوضه می باشند، استفاده شده است از طریق رگرسیون چند متغیره به مدل سازی تولید رواناب مبادرت گردیده است. برای ارزیابی مدلهای تهیه شده با استفاده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره برای مدل سازی تولید رواناب نشان می دهد که عوامل تعیین کننده بر میزان دبی با دورهای بازگشت مختلف در حوضه آبریز رودخانه کشکان ،عوامل حداکثر بارش ماهانه، مساحت، زمان تمرکز، ضریب فشردگی و حداکثر ارتفاع می باشند.
ارزیابی دقت مدل های رقومی ارتفاعی SRTM و GDEM با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی NIDEM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دقت و صحت ویرایش اول و دوم مدل های رقومی ارتفاعی استخراجی از ماهواره آستر (GDME1, 2009; GDEM2, 2011) با دقت تفکیک مکانی 30 متر و مقایسه آن با مدل رقومی SRTM (تفکیک مکانی 90 متر) و مدل رقومی تهیه شده به وسیله سازمان نقشه برداری کشور (تفکیک مکانی 10 متر) است. به این منظور سه نوار مطالعاتی که دربرگیرنده نواحی ای از کشور با خصوصیات ژئومورفولوژی مختلف اند انتخاب شدند و مدل های مذکور در این سه نوار مورد بررسی قرار گرفتند. پس از حذف محدوده دریاچه ها، هر سه لایه به روش موسوم به کوبیک به مدل های رقومی با دقت مکانی یک آرک ثانیه تبدیل شده اند. همچنین لایه های تفاضلی بین مدل های رقومی مختلف محاسبه گردید و توزیع خطا در گستره محدوده های مطالعاتی در مدل های مختلف به صورت دو به دو بررسی شد. با استفاده از دیاگرام پراکندگی بین مدل های رقومی مختلف و بررسی ابر پراکنش آنها، به مطالعه نوع و میزان خطاهای مختلف پرداخته شد. برای مقایسه بصری بهتر، مدل سایه روشن ارتفاعی سه بعدی و نیمرخ های توپوگرافی در امتداد خطاهای شناسایی شده برای هر سه مدل رقومی ترسیم گردید. نتایج این تحقیق نشان داده است که مدل 1GDEM دارای خطاهای عمده ای در مقایسه با مدل SRTM است که بیشتر از ماهیت و نحوه تهیه این مدل ناشی می شود. نتایج حاکی از انواع ناهنجاری ها همچون خطای پله ای، ناهنجاری های حفره ای، برامدگی و برآمدگی های حفره دار است که در مرز بین زون های دو استاک مختلف ایجاد شده اند. دامنه خطای این ناهنجاری ها از چند ده متر تا بیش از 300 متر مشاهده می شود. نتایج این پژوهش در عین حال نشان داد که میانگین خطای مدل 1GDEM در حدود 8/4 متر با انحراف استاندارد 8/13 متر، و در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات آن بین 9/31 و 3/22- متر است. بررسی مدل رقومی 2GDEM نشان از بهبود جدّی کیفیت این مدل در قیاس با ویرایش قبلی دارد. در مدل 2GDEM بسیاری از خطاهای ویرایش نخست حذف شده و میانگین خطای آن کمتر از 3 متر با انحراف استاندارد 1/9 متر است که در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات آن بین 8/14 و 8/20- متر خواهد بود. بررسی مدل رقومی SRTM نشان داده است که میانگین خطای آن کمتر از 2 متر با انحراف استاندارد 7/8 متر، و در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات میانگین بین 1/19 و 1/15- متر است. نتایج نشان می دهد مدل 1GDEM به رغم آنکه با تفکیک مکانی 30 متر منتشر شده است، عملاً فاقد جزئیات مدل رقومی ارتفاعی 30 متری است و کاربرد آن محدودیت های عمده ای دارد. همچنین مدل 2GDEM با توجه به رفع بسیاری از مشکلات ویرایش نخست دقت مناسبی در مقایسه با SRTM و NIDEM دارد و صرف نظر از خطاهای با دامنه کوتاه (نویز) این مدل در صورت اطمینان از نبود خطاهای محلی می تواند به عنوان مدل رقومی ارتفاعی سی متری به کار رود.
مکان یابی شعب جدید بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل وجود رقابت بین بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای جذب بیشتر منابع، تسلط بر مؤلفه های مؤثر بر تجهیز منابع مالی اهمیت ویژه ای یافته است. یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین توجه به مطلوبیت محل استقرار مکانی بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. مکان استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی، محرکی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانکی باید آن را به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. این تحقیق بدنبال ارائه مدلی برای یافتن مکان های جدید استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. برای رسیدن به این هدف به وسیله مطالعات کتابخانه ای، معیار ها و عوامل مؤثر اقتصادی، شناسایی و توسط نظرات کارشناسی تکمیل گردید. با توجه به میزان تأثیر گذاری و تأثیر پذیری معیارها از یکدیگر در دنیای واقعی، تکنیک DEMATEL برای شناسایی این روابط مورد استفاده قرار گرفت و از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP) پس از تکمیل پرسشنامه مقایسه زوجی از سوی کارشناسان برای وزن دهی به آن ها استفاده شد و از این اوزان بر اساس شعاع تأثیرگذاری معیار ها برای مدل سازی فضایی و پهنه بندی منطقه بر اساس روش جمع ساده وزنی(SAW) استفاده گردید. این فرآیند در منطقه 6 شهر تهران برای شناسایی مکان های جدید استقرار شعب بانک تات با 7 شعبه موجود در این منطقه اجرا شد. بر اساس مشاهدات میدانی نتایج به دست آمده از مدل مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب تاو-کندالb برای تعیین میزان همگونی میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد که نتایج حاصل ضریبی برابر با 855/0را نشان می دهد که از رابطه قوی بین دو متغیر حکایت می کند.
مکان یابی محل دفن بهداشتی زباله های شهر حاجی آباد به روش AHP و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت شهری ایران به همراه ایجاد مراکز جمعیتی جدید، فقدان سیاستگذاری و ارزیابی عملکردها و فعالیت های گوناگون شهری بر اساس برنامه جامع و کلان ملی (آمایش سرزمین) و تداوم تخلیه انواع زایدات و فاضلاب ها به محیط زیست از جمله عوامل بحران زایی است که محیط زیست طبیعی و کیفیت بهداشت و سلامتی انسان ها به ویژه شهر نشینان را در معرض خطرات و زیان های گوناگونی قرار داده است. هدف از این مطالعه گزینش مکان مناسب جهت دفن بهداشتی مواد زاید جامد در شهر حاجی آباد بر پایه معیارها و ضوابط مکان یابی می باشد. در این پژوهش از روش ها و قابلیت های مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ابتدا معیارها و ضوابط انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی مانند شیب، کاربری اراضی، فاصله از سکونت گاه ها و راه ها، آب های سطحی و زیرزمینی، خاک، زمین شناسی و غیره شناسایی گردید و سطح مورد نیاز دارای حداقل گنجایش برای دفن 20 سال مواد زاید جامد محاسبه و مکان هایی که دارای حداقل این سطح و بزرگتر را دارا بودند به مساحت 2416 هکتار از کل منطقه مورد مطالعه به مساحت 238396 هکتار به عنوان محل مناسب دفن بهداشتی مواد زاید جامد در شهر حاجی آباد مشخص شد.
ارزیابی روش های مختلف درون یابی در پهنه بندی شوری آبِ زیرزمینی، با استفاده از تکنیک Cross-Validation (مطالعه موردی: دشت شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت بی رویه آب های زیرزمینی و افزایش آلودگی های زیست محیطی در نتیجة رشد روزافزون جمعیت، منجر به افزایش املاح و کاهش کیفیت آب های زیرزمینی شده است. یکی از شاخص های مهم در بررسی وضعیت کیفیت آب های زیرزمینی، هدایت الکتریکی است. افزایش هدایت الکتریکی نه تنها موجب کاهش کیفیت آب آشامیدنی می شود بلکه خسارت های جبران ناپذیری را بر خاک و کیفیت محصولات کشاورزی وارد می کند. هدف این تحقیق ارزیابی دقت روش های زمین آمار کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روش های معین شامل روش عکس فاصله (IDW) با درجات 1 تا 5، روش درون یاب موضعی (LPI) و درون یاب عام (GPI) برای پهنه بندی شوری آب های زیرزمینی دشت شهرکرد است. با استفاده از تکنیک Cross-Validation با معیار آماری MAE و MBE، ارزیابی روش های مختلف زمین آمار صورت گرفت. نتایج نشان داد که روش کریجینگ معمولی با مدل نمایی به دلیل دارا بودن MAE و MBE پایین تر (09/0=MBE و 57/65=MAE)، با کمترین خطا و انحراف نسبی همراه است. بررسی های انجام شده نشان داد که همبستگی مکانی خوب بین داده های اندازه گیری شده در نقاط مختلف دشت شهرکرد وجود دارد، به گونه ای که مدل نیم تغییر نمای تجربی با شعاع تأثیر حداکثر 12 کیلومتر و دارای برابر 33 درصد است. در نهایت، روش کریجینگ معمولی به عنوان مناسب ترین روش میان یابی در تهیه نقشه تغییرات مکانی شوری دشت شهرکرد انتخاب شد.
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسل های مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگی های خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دوره های زمین شناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوب گذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافته های جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیک های سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش داده ها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهواره ای، از نرم افزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیق تر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدل های سه بُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آن اند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگی های زمین ساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چین ها، و یا گسیختگی و جابه جایی طبقات نمایان شده اند. حرکات این گسل، اُلگوی جهت گیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمین شناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دسته های شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح می سازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شده اند. در مجموع، شواهد زمین ساختی نشان می دهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوه زایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیه ای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
تعیین بهترین مدل محاسبه ضریب تشت در منطقه آمل بر پایهی آنالیز حساسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر و تعرق گیاه مرجع (ET0) به عنوان یکی از پارامترهای مهم در طراحی سیستم های آبیاری توسط اندازه گیری مستقیم (لایسیمتری) و یا به طور غیر مستقیم (معادلات تجربی) برآورد میشود. در شرایط عدم دسترسی به داده های دقیق لایسیمتری میتوان از روش پنمن مانتیث فائو(PMF) به عنوان روش استاندارد، برای ارزیابی نتایج سایر روش های تجربی استفاده کرد. در تحقیق حاضر با ضرب داده های چهارده ساله (1994-2007) تشت تبخیر ایستگاه هواشناسی آمل در مقادیر محاسبه شده ضریب تشت از طریق معادلات گوناگون نظیر کوئنکا (Cuenca)، آلن پروت (Allen and Pruitt)، اشنایدر(Snyder)، اشنایدر اصلاح شده (Modified Snyder)، اورنگ (Orang)و فائو (FAO) مقادیر ET0 محاسبه شد، و نتایج آن با مقادیر محاسبه شده از روش پنمن مانتیث فائو مقایسه گردید. سپس حساسیت مدل های فوق با ایجاد 10±، 20± و 30± درصد تغییر در پارامترهای ورودی سرعت باد و رطوبت نسبی مورد بررسی قرار گرفت. بررسیهای نشان داد که برای محاسبه ET0 روزانه از داده های تبخیر از تشت به ترتیب روش های کوئنکا، اشنایدر، آلن پروت و اورنگ پیشنهاد میگردد. برای محاسبه ضریب تشت در دوره های 10 روزه میتوان به ترتیب از روش های کوئنکا، اشنایدر و آلن پروت استفاده نمود. بررسیها نشان داد که برای تعیین ET0 ماهانه از داده های تبخیر از تشت به ترتیب روش های اشنایدر، کوئنکا و آلن پروت مناسب تر میباشند. نتایج تحلیل حساسیت نشان میدهد که حساسیت روش های اورنگ، آلن پروت و اشنایدر اصلاح شده نسبت به تغییرات پارامترهای ورودی کمتر از سایر روش ها است. با استناد به نتایج آماری و تحلیل حساسیت از بین روش های فوق مدل های آلن پروت و اشنایدر اصلاح شده برای برآورد ضریب تشت در منطقه آمل و سایر مناطق دارای اقلیم یکسان با آن منطقه مناسب میباشند
سیستم لیدار موج - پیوسته و کاربردهای آن
حوزههای تخصصی:
محاسبة دمای سطح زمین با استفاده از روش سبال و درخت تصمیم گیری در محیط RS, GIS در بخش مرکزی منطقه مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دمای سـطح زمین برای انواع وسیعی از مطالعات علمی از اقلیمشناسـی و هواشناسـی تا هیدرولوژی، بومشناسی، زمینشناسی، علوم پزشکی، طراحی و بهسازی شبکه حمل و نقل و مکانیابی آتش سوزی ها و بویژه در محاسبه تبخیر ـ تعرق واقعی مورد نیاز است. با توجه به پایش دمای سطح زمین در تعداد محدودی از ایستگاههای هواشناسی به صورت نقطه ای و نیاز به توزیع مکانی دمای سطح در پهنه وسیع و به طور همزمان، دمای سطح برآورد شد. جهت دستیابی به دمای سطح زمین از الگوریتم سبال و طبقه بندی از نوع درخت تصمیم گیری استفاده شد. با استفاده از تصویر ETM+ و انجام مراحل پیش پردازش، تصویر برای اجرای روش سبال آماده گردید. جهت انجام مراحل فوق الذکر از نرم افزارهای Envi4.5 و ArcGIS9.3 استفاده گردید. در این مقاله با برآورد اختلاف کمتر از 57/5 درجه سانتیگراد، اختلاف رضایتبخشی بین دمای سطح برآورد شده از طریق سنجش از دور و دمای برآورد شده از آمار اندازه گیری شده 12 ساله از سطح زمین (1993 الی 2005) در ایستگاه هواشناسی مراغه به دست آمد. لذا دمای برآوردی از طریق سنجش از دور قابل کاربرد در مطالعات و تحقیقات علوم زمین و محیط زیست می باشد.
تحلیل فضایی و مکانیابی پارک های درون شهری نمونه موردی: شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آلودگیهای صنعتی اثرات مخرب زیادی بر محیط زیستشهری و زندگی ساکنان آن وارد کرده است. به منظور تعدیل اثرات مخرب این آسیبهای زیستمحیطی مؤثرترین و در عین حال سادهترین راه توسعه فضای سبز میباشد. سامانه اطلاعات جغرافیایی با برخورداری از انواع توابع تحلیلی، امکان تلفیق دادههای مکانی و غیرمکانی و همچنین مدیریت و تحلیل توأمان آنها را فراهم نموده است، که میتواند به عنوان ابزاری در دست برنامهریزان شهری باشد. در شهر کازرون که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت کمبود شدید فضای سبز شهری و توزیع ناعادلانه آن به شدت احساس میشود. این پژوهش با ارائه الگوی مناسب و با استفاده از تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) و مدل همپوشان شاخصها (IO) به دنبال توزیع بهینه فضای سبز در شهر کازرون میباشد، برای رسیدن به این منظور با استفاده از نرمافزار GIS و پس از طی کردن مراحل جمعآوری داده، تهیة لایة اطلاعاتی جدید، طبقهبندی و ارزشگذاری لایهها و نهایتاً وزندهی و همپوشانی لایههای اطلاعاتی به اولویتبندی زمینهای شهر کازرون برای ایجاد فضای سبز جدید پرداختهایم. در نهایت زمینهای این منطقه را به پنج دستة خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف تقسیمبندی کردهایم که پس از تطابق این نقشه با واقعیت زمینی، زمینهای دسته خوب و خیلی خوب برای ایجاد فضای سبز جدید (پارک محلهای و شهری) مناسب تشخیص داد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق مشاهدة میدانی، مطالعه طرحهای جامع و تفصیلی شهر کازرون، نقشههای 2000/1 وضع موجود و تفضیلی این شهر به دست آمده است.
بهبود صحت آشکارسازی طیفی بام ساختمان ها از طریق تلفیق هوشمند روش های تشخیص هدف در تصاویر فراطیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی و حجم سنگین داده های حاصل از سنجنده های فراطیفی باعث شده است که امروزه روش های هرچه پیشرفته تر آنالیز داده های فراطیفی به منظور استخراج اطلاعات دقیق تر و کامل تر از آنها مورد توجه قرار گیرند. یکی از آنالیزهایی که بر روی تصاویر فراطیفی انجام می شود، آشکارسازی طیفی هدف است. در این مقاله به منظور بررسی روش های آشکارسازی طیفی هدف و امکان سنجی بهبود آنها، جمعاً چهارده الگوریتم در قالب سه دسته اندازه گیری های قطعی، اندازه گیری های آماری و آشکارسازی آنامولی پیاده سازی شده است. سپس تصاویر حاصل از بهترین الگوریتم ها در هر دسته انتخاب شده و به روش های مختلف در دو مرحله با یکدیگر تلفیق گردیده اند تا تصویر تلفیقی بهینه ای با بالاترین صحت به دست آید. در بررسی های انجام شده در زمینه دسته الگوریتم ها ی آشکارسازی مذکور، مشخص گردید که به ترتیب دو الگوریتم (Spectral Correlation Similarity)SCS و (Spectral Angle Measure)SAM، دو الگوریتم (Information Spectral Divergence) SID و (Jeffiries-Matusita Distance)JMD و سه الگوریتم (Covariance-based Matched Filter Measure)CMFM، (Constrained Energy minimizing) CEM و (Correlation-based Matched Filter Measure)RMFM دارای بالاترین صحت آشکارسازی در بین الگوریتم های موجود در هر دسته اند. در این مقاله به منظور تلفیق نتایج آشکارسازی، دو روش باینری ـ شامل عملگر بولی و فاصله اقلیدسی ـ و نیز دو روش استنتاج فازی شامل دستی (Fuzzy Inference System) FIS و اتوماتیک ((System Adaptive Neuro-Fuzzy Inference) ANFIS) ـ پیاده سازی شده است.
آزمون های انجام گرفته بر روی تصویری از سنجنده فراطیفی (Compact Airborne Spectrographic Imager)CASI از منطقه شهری تولوز واقع در جنوب فرانسه برای آشکارسازی بام ساختمان ها، نشان داد که در بین چهار روش تلفیق یاد شده، روش ANFIS به عنوان روشی هوشمند و خودکار، پس از اعمال روی نتایج هفت الگوریتم آشکارسازی طیفی مذکور، توانسته است به بالاترین صحت با ضریب کاپای 9/0 دست یابد.
نرمال سازی خودکار تصاویر ماهواره ای چندزمانه با استفاده از پیکسل های تغییرنیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر روش نرمال سازی خودکاری برمبنای رگرسیون با استفاده از پیکسل های تغییرنیافته، مدل سازی هیستوگرام تصویر هدف و محاسبه ضرایب تبدیل خطی برای دسته های مختلف پیکسل ها از لحاظ درجات روشنایی در هر باند، ارائه شده است. در مرحله تعیین پیکسل های تغییرنیافته، روش جدیدی معرفی شده است که این مرحله را به صورت خودکار انجام می دهد و صحت بالایی نیز دارد. در مرحله دسته بندی پیکسل ها نیز براساس درجات روشنایی، روش جدیدی پیشنهاد شده است که تعداد و بازه های لازم برای دسته بندی را به طور خودکار و جداگانه براساس اطلاعات هیستوگرام تصویر هدف، برای هر باند تعیین می کند تا تأثیرات مختلف اتمسفر و سایر عوامل را روی درجات خاکستری مختلف مدل کند. ایده مورد نظر روی دو تصویر سنجنده TM پیاده سازی شد. نتایج ارزیابی نشان داد در صورتی که از روش پیشنهادی در مرحله تعیین خودکار پیکسل های تغییرنیافته استفاده شود، صحت کلی آشکارسازی تغییرات از 15/95 درصد به 14/96 درصد در مقایسه با روش های متداول بهبود می یابد و همچنین خطای کمترین مربعات نرمال سازی، در مقایسه با حالتی که برای کل تصویر از یک برازش خطی استفاده شود، در باندهای 1، 2، 3، 4، 5 و 7 به ترتیب 44/26، 13/50، 54/38، 27/5، 75/3 و 31/3 و در مقایسه با حالتی که از مقادیر پیش فرض برای دسته بندی پیکسل ها براساس درجات خاکستری و برازش جداگانه خطی برای هر دسته استفاده شود، به ترتیب 82/30، 9/45، 53/30، 19/4، 82/2 و 32/0 کاهش می یابد.
تحلیلی بر ارزیابی وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی و جمعیتی شهر کرمان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی وضعیت آسیبپذیری لرزهای ساختمانهای شهر کرمان میباشد. این تحقیق از نوع پیمایشی و بر اساس شاخصهای کیفی و کمی بافت کالبدی شهر کرمان میباشد. جامعه آماری این تحقیق ساختمانهای شهر کرمان میباشند که به صورت نمونهبرداری احتمالی انتخاب شدهاند. شهر کرمان دارای یک هسته مرکزی بسیار قدیمی و عمدتاً از ساختمانهای خشتی و گلی است که بالاترین میزان آسیبپذیری را دارند. در حواشی این هسته مرکزی کمربندی را میتوان جدا کرد که ساختمانهای آن آجری قدیمی با سقف عمدتاً قوسی میباشند. سومین واحد شـهر ساختمانهای آجری و تیرآهنی بدون شناژ میباشـند. واحد چهار شهر ساختمانهای آجری تیر آهنی شناژدار میباشند که در بخشهایی از شهر وجود داشته که آسیبپذیر آنها نسبتاً کم مـیباشد. واحد پنج و شش بخشهائی از شـهر که کاملاً تازه ساز بوده را شامل مـیشوند که از نوع اسکلت فلزی و بتنآرمه میباشند، در مـجموع مقاومت این واحد بیش از سایـر واحدهای شـهر است و در برگیرنـدة محلههائی نظیر شهرک باهنر و شهرک الغدیر است. نتایج نشان میدهد که: شهر کرمان در یکی از فعالترین واحدهای لرزه زمینساختی ایران واقع شده 83 درصد از سازههای شهر کرمان در اثر رخداد احتمالی زلزله بیش از 6 ریشتر ناشی از جنبا شدن گسل تراستی کوهبنان در 15 کیلومتری شمال شرقی شهر کرمان دچار تخریب بیش از 50 درصد شده که بیش از 53 درصد جمعیت شهر در معرض آسیب زیاد قرار خواهند گرفت.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات و پراکنش افقی شهرها با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه و سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: شهر تبریز در مطقع زمانی 1389-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با رشدی شتابان در حال گسترش و توسعه هستند، به طوری که فرایند توسعة شهرها در حال حاضر یکی از مهمترین موضوعات پیشِ روی پژوهشگران مسائل شهری است. افزون بر میزان رشد شهرها، چگونگی تغییرات کاربری ها در سطح کلان نیز مورد توجه می باشد .در پژوهش حاضر چارچوبی برای تهیه نقشه و تحلیل الگوهای قابل پیش بینی از گسترش شهر در مقیاس های فضایی- کالبدی متفاوت، با هدف تحلیل فرایندهای رشد و گسترش شهر تبریز فراهم شده است. در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و با استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1363 تا 1389 با تاکید بر گسترش فضائی شهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته و نیز با استفاده از فنون پیش بینی تغییرات کاربری اراضی از جمله روش سلول های خودکار و زنجیره های مارکوف روند احتمالی گسترش شهر تبریز تا سال 1400 مورد پیش بینی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این تحقیق، مشخص شد که گسترش شهر تبریز در چه ابعاد و مقیاسی به ترتیب شدت عمل، کاربری های کشاورزی، مرتعی، آبی، بایر، کوهستانی پیرامون خود را تحت گسترش فضایی- کالبدی خود قرار داده است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر تبریز از 5768 هکتار در سال 1363 به 11853 هکتار در سال 1389 رسیده و با این روند، طبق پیش بینی های انجام شده در سال 1400 به بیش از 14312 هکتار خواهد رسید. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده این است که تمایل گسترش کالبدی- فضایی شهر تبریز در امتداد شرقی و غربی است؛ یعنی منطقه ای که زمین های مرغوب کشاورزی اطراف شهر در آنجا قرار گرفته است.
سطح بندی محلات شهری بر اساس میزان بهره مندی از امکانات و خدمات شهری با بهره گیری از تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: محلات شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دست یابی به توسعه پایدار شهری، فراهم نمودن امکانات و خدمات مورد نیاز شهروندان ساکن در محلات شهری است. در پژوهش حاضر به منظور سنجش محلات چهارده گانه شهر آباده از نظر میزان دستیابی افراد ساکن در محلات شهری به امکانات و خدمات مورد نیاز، ابتدا سرانه وضع موجود هر یک از افرد از کاربری های خدماتی وضع موجود شهر از نقشه DWG شهر با مقیاس 1:10000 استخراج گردید و سپس با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، به ارزیابی هر یک از محلات از نظر میزان برخورداری از امکانات و خدمات پرداخته شد و نتایج به صورت سطح بندی محلات شهر در 5 دسته از نظر میزان دست یابی به خدمات ارائه گردید. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری محلات شهری آباده از امکانات و خدمات شهری حاکی از آن است که در بین محلات شهری، از نظر میزان دستیابی به امکانات و خدمات شهری تفاوت فاحشی بر قرار است، به گونه ای که بین محروم ترین (تل آسیاب) و برخوردارترین محلات شهر اختلاف فاحشی وجود دارد. سطح بندی محلات شهری به گونه ای است که سه محله سعدی، بافت قدیم و محمود آباد در سطح ورا توسعه، محلات استقلال شرقی و بافت مرکزی وراتوسعه، محلات همت آباد، استقلال غربی، فاطمیه و سیدان در سطح متوسط قرار گرفته اند و محله تل آسیاب نیز در سطح فرو توسعه یعنی پایین ترین سطح برخورداری قرار دارد.