فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر به منظور بررسی کاربرد مدل های عامل مبنا در شبیه سازی پدیدة جدایی گزینی سکونتی، مدلی رستری با ترکیب GIS و تکنیک های Agent-Based و برمبنای نظریة Schelling ارائه شد و روی داده های ناحیه ای از تهران ارزیابی گردید. با مطالعة سوابق، دلایل و روند شکل گیری این پدیده در شهرهای مختلف دنیا و تهران، نوع غالب جدایی گزینی در تهران اجتماعی اقتصادی تشخیص داده شد. در فرض اولیه، افراد جامعه به چهار گروه اجتماعی اقتصادی تقسیم شدند و برای هر یک از آنها ویژگی ها و رفتارهایی تعیین شد. پارامترهای مؤثر بر جدایی گزینی در قالب مجموعه ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی با روش AHP وزن دهی شدند و میزان تأثیر آنها در تصمیم گیری های هر گروه تعیین گردید. نقشه های مربوط به هر شاخل در محیط ArcGIS تولید و طبق سلسله مراتب چینش زیرمعیارها با یکدیگر تلفیق شدند. مدل پیشنهادی با برنامه نویسی در محیط Netlogo تکمیل شد. اطلاعات مکانی در قالب نقشه های تولید شده، در محیط Netlogo فراخوانی و آنالیزهای مربوط به تصمیم گیری عامل ها در قالب توابع موجود در این محیط انجام شد. الگوی جدایی گزینی در منطقة مطالعه شده در بازة سال های 1365 تا 1385 شبیه سازی شد. تأثیر دو پارامتر مهم شعاع همسایگی و سطح رضایت عامل ها در این الگو بررسی شد و مدل با استفاده از این دو و پارامترهای دیگری چون نرخ رشد جمعیت، اندازة پیکسل ها، قیمت املاک، تعداد عامل ها، سهم هر گروه از عامل ها از کل جمعیت، مقادیر عدم تجانس گروه های مختلف نسبت به هم و پرستیژ محله ها کالیبره شد. اعتبارسنجی مدل به روش تعیین درصد پیکسل های صحیح برآورد شده انجام گرفت و صحتی معادل 5/62 درصد را نشان داد. کلید واژه ها : جدایی گزینی سکونتی، مدل عامل مبنا، شبیه سازی.
پایش و تحلیل سینوپتیکی پدیده گرد و غبار با استفاده از سنجش از دور و GIS (مطالعه موردی: گرد و غبار18 ژوئن 2012)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده گرد و غبار در دهه اخیر یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی در ایران، غرب و جنوب غرب آسیا می باشد. این پدیده از فرآیندهای بیابان زایی بوده که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان رخ می دهد. سنجش از دور علم و تکنیک به دست آوردن اطلاعات از پدیده های جغرافیایی بدون تماس با آنها می باشد. برای تشخیص پدیده گرد و غبار نیاز به تصاویری با پوشش وسیع و تکرار زیاد است. از این لحاظ، تصاویر مربوط به سنجنده مادیس به دلیل داشتن باندهای طیفی زیاد برای مطالعات مربوط به پدیده گردوغبار مناسب می باشد. شناسایی منشاء تولید کننده ذرات گرد و غبار و پایش آن، با سرعت، دقت و هزینه کم از اهمیت فراوانی برخوردار است. اهداف اصلی این پژوهش شناسایی منشاء تولید کننده ی گردوغبار ورودی به مناطق غرب و جنوب غرب ایران و همچنین پایش حرکت گرد و غبار می باشد. در این پژوهش منشاء رخداد پدیده گرد وغبار مربوط به 18 ژوئن 2012 که در نواحی غرب و جنوب غرب کشور رخ داده است، به کمک تصاویر ماهواره ای و با استفاده از باندهای مرئی و باندهای حرارتی سنجنده مادیس و با به بکارگیری شاخص اکرمن شناسایی شد. معلوم گردید منشاء اصلی آن محل اتصال رودخانه های دجله و فرات بوده که در محدوده شمال و شمال شرق عراق و غرب سوریه می باشد و در ادامه مشخص شد تصاویر سنجنده مادیس به دلیل در دسترس بودن، هزینه کم وتکرار پذیری آن در 2 بازه زمانی در 24 ساعت برای پایش گرد و غبار مناسب می باشد. همچنین تحلیل سینوپتیکی آن برای شناسایی چگونگی حرکت گرد و غبار از منشاء به داخل ایران با استفاه از داده های سینوپتیکی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکالی، فشار تراز دریا و نقشه های جهت جریان باد 500 و 1000هکتوپاسکالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل سینوپتیکی یافتن منشاء و نحوه انتقال گرد و غبار را بهینه کرده و تصمیم گیری مناسب تری را برای پیش بینی مسیر حرکت گرد و غبار ممکن می سازد. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و با بکارگیری ابزار Spatial Analysis Tools نمایش حرکت آن از منشاء تا داخل ایران رهگیری شد.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
تخمین میزان رواناب حوضة کن با استفاده از شبکة عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواناب یکی از اجزای ضروری محاسبة فرایندهای منابع آب و مسئله ای اصلی در هیدرولوژی است. مدل های مفهومی زیادی برای پیش بینی میزان رواناب مطرح شده اند که عمدتاً نیازمند داده های توپوگرافی و هیدرولوژیکی هستند. روش های مرسوم گذشته برای نواحی ای که داده های هیدرولوژیکی کافی ندارند، نامناسب اند. تخمین رواناب، فرایندی غیرخطی و از نظر ز مانی و مکانی به طور کامل تصادفی است و شبیه سازی آن با مدل ساده به راحتی امکان پذیر نیست. امروزه استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی در مواردی که کمبود داده ها محسوس است، روش مناسبی به شمار می آید. در پژوهش حاضر از داده های بارش، دما و دبی ایستگاه های حوضة کن در بازة زمانی 1375 تا 1385 و همچنین خصوصیات فیزیوگرافی حوضة مورد مطالعه به عنوان ورودی شبکة عصبی برای پیش بینی رواناب استفاده شد. بدین منظور به صورت تصادفی 80 درصد داده ها برای آموزش و 20 درصد داده ها برای تست و اعتبارسنجی شبکه اختصاص داده شدند. به منظور انتخاب شبکة بهینه، از دو نوع تابع انتقال، 12 تابع آموزشی، و تعدادی نرون مخفی مختلف بین 1 تا 9 نرون استفاده شد. نتایج پژوهش پس از آزمون شبکه با لایه های پنهان و با توابع یادگیری مختلف آشکار ساختند که استفاده از داده های بارش، دما و دبی، و تابع آموزشی LM و تابع انتقال Tansig و چهار نرون مخفی، بهترین ساختار را برای تخمین رواناب به دست می دهد. شبکة عصبی با این ساختار می تواند رواناب را با دقت (0.68≤R2≤0.78 و 0.53≥RMSE 0.03≤) برآورد کند. کلید واژه ها : تخمین رواناب، شبکة عصبی مصنوعی، الگوریتم پس انتشار خطا، حوضة کن، سامانة اطلاعات جغرافیایی.
ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های شهر با مدل Fuzzy AHP وGIS مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی کاهش آسیب پذیری ساختمان های شهری در مقابل زلزله و ارائه ی تصویری روشن از وقوع احتمالی زلزله و عواقب ناشی از آن ارزیابی پهنه های آسیب پذیر شهری ضروری است. براین اساس امروزه وضعیت و شرایط مختلف قبل از رخداد زلزله های احتمالی در شدت های مختلف شبیه سازی و بر مبنای آن نقشه های پهنه بندی آسیب پذیری ساختمان های شهری تهیه و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پژوهش حاضر سعی دارد تا با مدلFuzzyAHP و نرم افزارGIS به طراحی سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به منظور برآورد آسیب پذیری ساختمان های منطقه 3 شهرداری تهران در برابر زلزله ارائه نماید. این پژوهش کاربردیو با روش هایتوصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. میزان آسیب های وارده به ساختمان های این منطقه شهری در پنج گروه شامل: پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و نابودی کامل تقسیم شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان آسیب پذیری ساختمان ها در سناریوهای طراحی شده 6 مرکالی به ترتیب 88/53، 77/26، 04/19، 04/0، 25/0 درصد و در 7 مرکالی به ترتیب 28/23، 22/21، 31/9، 42/26، 75/19 درصد و در 8 مرکالی به ترتیب 54/0، 33/22،59/20، 55/9، 97/46 درصد است. بالاترین میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در نواحی 2، 3، 5، 4، 1 و 6 منطقه وجود دارد. مهمترین دلایل این وضعیت استفاده از مصالح بی دوام و کم مقاوم در ساخت و سازها، بالا بودن عمر ساختمان ها، مکان یابی ساخت و سازها بر روی زمین های ناپایدار، عدم رعایت استاندارد های ساخت و ساز از جمله آیین نامه 2800، تمرکز و تراکم زیاد جمعیّت و برج سازی با مطالعات ضعیف می باشد.
تحلیل نابرابری نماگرهای توسعه پایدار فضای سبز شهری (مطالعه موردی: مناطق شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی شاخص های توسعه فضای سبز شهری، دست یابی به میزان نابرابری های منطقه ای و در نهایت سطح بندی مناطق ۲۲ گانه شهر تهران ازنظر برخورداری از فضای سبز است. روش تحقیق در این پژوهش «توصیفی، قیاسی و تحلیلی» است. جامعه آماری آن، ۲۲ منطقه شهرداری تهران است. لذا پس از گردآوری اطّلاعات و داده های آماری و پردازش آن به وسیله نرم افزارهای SPSS و ArcGIS وضعیت فضای سبز مناطق شهری تهران تحلیل و شاخص های توسعه پایدار فضای سبز استخراج گردید و با استفاده از تحلیل GSSDI (شاخص توسعه پایدار فضای سبز) و فن TOPSIS، به سطح بندی وضعیت فضای سبز مناطق پرداخته شد تا براساس آن، مناطق محروم و در اولویت توسعه فضای سبز شناسایی گردد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که متوسط سرانه فضای سبز به دست آمده برای مناطق شهر تهران در سال ۱۳۸۸، ۵/۹ مترم ربع است که تقریباً نصف حداقل سرانه پیشنهادی برای شهر تهران (۱۰ مترمربع) براساس طرح جامع آن در سال ۱۳۸۶ است. کمترین سرانه، متعلق به منطقه ده با سرانه ۰/۱۶ مترمربع با جمعیت ۳۲۹۵۰۷ نفر و مساحت ۸۱۵۹۵۱۵,۰۸ مترمربع و بیشترین سرانه فضای سبز متعلق به منطقه سه با سرانه ۱۵ مترمربع با جمعیتی در حدود جمعیت منطقه ده، ۳۲۱۴۹۶ نفر و مساحت ۲۹۲۹۹۵۱۲.۳ متر مربع است.
تحلیلی بر وضعیت شاخص های بهداشتی درمانی در شهرستان های استان کرمانشاه با بهره گیری از مدل های TOPSIS، AHP، تحلیل خوشه ای و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت و سلامت شرایط زندگی ساکنان شهرها و روستاها به عنوان هدف اصلی سیاست های برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشد. همچنین، وضعیت بهداشتی- درمانی جامعه به عنوان مسئله ای ضروری و مهم مدنظر برنامه ریزان می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل فضایی شهرستان های استان کرمانشاه به لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی- درمانی است. در این پژوهش، که از نوع توصیفی تحلیلی بوده، با بهره گیری از اطلاعات سالنامه آماری 1388 استان کرمانشاه، شاخص های بهداشتی- درمانی با مدل TOPSIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین، در این مطالعه برای سطح بندی شهرستان های استان کرمانشاه از لحاظ شاخص های بهداشتی- درمانی از تقسیم بندی سازمان ملل، که به درجه بندی شاخص توسعه انسانی در سه دسته، توسعه یافته، نیمه توسعه یافته و محروم پرداخته است، استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هیچ کدام از شهرستان های استان کرمانشاه به لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی- درمانی، در سطح توسعه یافته قرار ندارد. همچنین، شهرستان های قصرشیرین و ثلاث باباجانی به ترتیب با امتیاز نهایی 781/0 و 191/0 برخوردارترین و محروم ترین شهرستان استان به لحاظ بهره مندی از شاخص های بهداشتی درمانی می باشند. نمایش فضایی شهرستان های مورد مطالعه به لحاظ توسعه یافتگی در شاخص های بهداشتی درمانی، با استفاده از نرم افزار Arc GIS ، نشان داد که فضای توسعه غالب و حاکم بر شهرستان های استان، فضای توسعه محروم است.
تحلیل حساسیت وزن های چند معیاره در ارزیابی تناسب پتانسیل منابع هیدروکربنی با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرآیند اکتشاف منابع هیدروکربنی نقشه های متعدد زمین شناسی، ژئوشیمی، و ژئوفیزیک مورد نیاز می باشند. علاوه بر این، با توجه به قابلیت های سیستم اطلاعات مکانی، و با فراگیر شدن کاربردهای روش های تصمیم گیری چند معیاره در GIS، این روش برای تهیه نقشه تناسب پتانسیل منابع هیدروکربنی روش مناسبی به نظر می رسد. همچنین به منظور فهم رفتار مدل، تصمیم گیری چند معیاره GIS مبنا با فرآیند تحلیل حساسیت ضروری به نظر می رسد. بنابراین در این مقاله، یک روش تحلیل حساسیت برای سنجش وابستگی خروجی مدل به وزن های معیارهای ورودی، و شناسایی معیارهای حساس به تغییرات وزن ارائه می شود. برای پیاده سازی مدل مذکور، برگه 1:25000 اهواز که حاوی میادین نفتی عظیمی می باشد، انتخاب شد. برای این منظور لایه های GIS شامل شاخص کل کربن آلی، شاخص بازده پتانسیل برای تولید هیدروکربن، شاخص Tmax، مجاورت به محور طاقدیس ها، و وجود یا مجاورت به مناطق دارای آنومالی باقیمانده ثقل بوگه بالا استفاده شدند. نتایج نشان داد که وجود یا مجاورت به مناطق دارای آنومالی ثقل بوگه بالا دارای بالاترین حساسیت، و شاخص Tmax دارای کمترین حساسیت در میان تمامی معیارها می باشند. نقشه تناسب نهایی در مجموع حدود 82 درصد از ذخایر شناخته شده را در طبقات بسیار مناسب و مناسب تقسیم بندی نمود.
مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهری با استفاده از روش های دلفی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS (مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها در طول تاریخ هیچ گاه از آسیب های حوادث طبیعی و انسان ساخت بی امان نبوده اند، به طوری ک ه اگر در گذشته به خاطر موانع و سدهای اطراف آن از آخرین اهداف جنگ بوده اند، امروزه با توسعه تکنولوژی و برداشته شدن آن موانع به اولین اهداف جنگی تبدیل شده اند. در واقع آنچه که جنگ و حملات هوایی را به عنوان تهدیدی جدی برای شهر مطرح می کند عدم پایداری و آمادگی برای مقابله با آن است. یکی از راه های اساسی برای ایجاد آمادگی در برابر تهدیدات، آگاهی از درجه آسیب پذیری شهر در صورت وقوع آن است. لذا اگر بتوان با روش یا روش هایی میزان آسیب پذیری المان های شهری ناشی از حمله به آن ها را تعیین کرد، می توان با اتخاذ راهکارهایی آمادگی را تا حد بسیار زیادی افزایش داد. آنچه که محققین در این تحقیق به دنبال آن بوده اند مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهر (به عنوان یکی از مهمترین المان های کالبدی شهر) ناشی از تهدیدات برای یکی از مناطق تهران (منطقه6 شهرداری) بوده است. با توجه به اینکه آسیب پذیری خود تابعی از چندین شاخص می باشد، لذا مدل مدنظر تحقیق از نوع مدل های چند معیاره بوده و با توجه به ماهیت مکانی شاخص ها پیاده سازی مدل در محیط GIS صورت گرفته است. استخراج شاخص های آسیب پذیری با روش دلفی و تهیه پرسشنامه هایی از کارشناسان شهرسازی، سازه، معماری و پدافند غیرعامل و مطالعه کارهای گذشته انجام پذیرفت. نتایج حاصل از مدلسازی 9 شاخص مستخرج از روش دلفی با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، حاکی از آن است که حدود 38 درصد ساختمان ها آسیب پذیری کم، 60 درصد ساختمان ها آسیب پذیری متوسط و حدود 2 درصد ساختمان ها آسیب پذیری بسیار بالایی دارند که این خود نشان از ضرورت بالای اقدامات اساسی با رویکرد پدافند غیرعامل برای کاهش آسیب پذیری می باشد
انتخاب نسبت طیفی بهینه به منظور تشخیص میزان کاتیون ها و آنیون های خاک با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER مطالعه موردی: کویر دره انجیر – بافق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت گیری طیفییکی از رایج ترین روش های محاسباتی بارزسازی پدیده های سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای محسوب می شود و کاربردهای زیادی در زمین شناسی، کشاورزی، اکولوژی و غیره دارد. هدف از تحقیقحاضر استفاده از نسبت گیری های طیفی مختلف جهت تفکیک کاتیون ها و آنیون های خاک و انتخاب نسبت طیفی بهینه بااستفادهازداده هایماهواره ای استر در کویر دره انجیر بافق می باشد.بدینمنظورپس از تصحیحاتهندسیورادیومتریک تصاویر ماهواره ایو اعمال فیلتر میانگین، 56 نسبت مختلفطیفی ساخته شد. سپس نمونه برداریازخاک (42 نمونه) از سطح 5-0 سانتیمتر انجام و مقادیر کاتیون ها و آنیون های آنها اندازه گیری گردید. نقشه نقطه ای تهیه شده از محل پروفیل ها با تمامی لایه های اطلاعاتی حاصل از نسبت گیری های طیفی تلاقی داده شد و ارزش بازتاب هر پروفیل استخراج گردید. از روش اعتبارسنجی تقاطعی به منظور اندازه گیری میزان همبستگی و میانگین مربعات مجذور خطای بین مقادیر تخمینی هر نسبت طیفی و مقادیر آزمایشگاهی مربوط به هر پروفیل استفاده شد.
نتایج نشان داد که نسبت باندهای 5 به 6 ، 5 به 8 و ا به 2، 11 به 12 و 6 به 9 و 1 به 2 به ترتیب جهت بارزسازی کلسیم، پتاسیم و منیزیم و نسبت باندهای 11 به 12 و 7 به 9 و 11 به 10 به ترتیبجهت بارزسازی آنیون های سولفات و بیکربنات خاک می توانند با دقت مناسب (R2>0.5 , RMSE<13.61)مورد استفاده قرار بگیرند.
کاربرد تحلیل عاملی و مدل تخمین تراکم کرنل در ارزیابی توسعه مکانی- فضایی مناطق روستایی شهرستان تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات جغرافیای روستایی، به دلیل تنوع پدیده های مکانی و فضایی امکان مطالعه به صورت مجرد و منفرد مقدور نیست. لذا اولین گام طبقهبندی این پدیده ها در گروه های مشابه است، که در این خصوص تحلیل عاملی به عنوان ابزاری قدرتمند در مقابل این مشکل، راه حل تقلیل و تحلیل عوامل توسعه را به عهده دارد. در این مقاله از 38 شاخص جهت سطحبندی روستا های شهرستان تنکابن استفاده گردید، که با استفاده از تحلیل عاملی به 4 عامل تقلیل یافت. امروزه استفاده از سامانه های اطلاعات جغرافیایی در تحلیل فضایی توسعه روستایی و به کارگیری مدل ها و آزمون های آماری گرافیک مبنا در جهت تهیه پایگاه داده مکانی، مرتب سازی، نمایش فضایی اطلاعات ،تلفیق اطلاعات و تحلیل فضایی آن متداول شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی_ترکیبی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کمی و کیفی با بهرهگیری از روش های آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار های SPSSو ArcGIS10 انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد عامل اقتصادی-کالبدی با مقدار ویژه 305/17 ، به تن هایی قادر است، 769/33 درصد از واریانس را محاسبه کند، و دارای بیشترین تأثیر در بین عوامل چهارگانه میباشد، به عنوان عامل اصلی در سطحبندی روستا ها شناخته شده است. همچنین بهترین مدل جهت تخمین تراکم توسعه در منطقه، مدل کرنل بوده که با ضریب تعیین 71/0 بهترین مدل انتخاب گردید. با توجه به این مدل، تراکم توسعه در روستا های شمال غربی شهرستان میباشد.
احتمال وقوع بارش های روزانه ی ایران و پیش بینی آن با مدل زنجیره ی مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش وقوع بارش های ایران بر اساس قوانین احتمال به صورت فرآیندهای تصادفی و با استفاده از مدل زنجیره ی مارکوف واکاوی شد. به منظور رسیدن به این هدف از داده های رخ داد و رخ نداد بارش پایگاه داده ی اسفزاری به مدت 43 سال ( 1/1/1340 تا 11/10/1383) استفاده شد. این اطلاعات بر روی 7187 یاخته و 15991 روز می باشد. با استفاده از مدل زنجیره ی مارکوف مرتبه ی اول با دو حالت بارش و بی بارش، آرایه فراوانی تشکیل شد و سپس به روش حداکثر درست نمایی آرایه ی احتمال انتقال محاسبه شد. همچنین با انجام آزمون نیکویی برازش، خی- دو پیروی داده ها از مدل انتخاب شده در سطح بالایی تأیید گردید. با به توان رساندن مکرر این آرایه احتمال پایا و دوره ی بازگشت روزانه حالت های بارش و بدون بارش برآورد شد. دوره ی بازگشت بارش روزانه حدود 7 روز و دوره ی بازگشت خشکی حدود 1 روز برآورد شد. بنابراین احتمال وقوع بارش در هر روز 0/1449 و احتمال عدم وقوع آن 0/8551 به دست آمد. دوره ی بازگشت بارش با تداوم 1 تا 3 روز برای تمام ماه ها محاسبه شد. بیشترین احتمال وقوع روز همراه با بارش طی ماه اسفند 0/27 بوده است. کوتاه ترین دوره ی بازگشت بارش ها با تداوم 1 و 2 روزه طی ماه های اسفند و بهمن به ترتیب 3/7 و 5/6 روز است.
بررسی سطح توسعه روستایی با تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: بخش اصلاندوز- پارس آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی می تواند معیاری مناسب برای تعیین جایگاه روستا و رفع مشکلات و نارسایی های جهت نیل به رفاه اقتصادی و سلامتی اجتماعی باشد. هدف این تحقیق بررسی توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی بخش اصلاندوز شهرستان پارس آباد می باشد. تعداد سکونتگاه ها 118 مورد و تعداد شاخص 27 مورد اشند. این تحقیق از نوع توصیفی بود. جهت رتبه بندی سکونتگاه های بخش از روشTOPSIS استفاده شد. نتایج نشان داد که بر اساس میزان محاسبه شده، حداقل 083/0 برای قشلاق گدایلو و حداکثر 67/0 برای شهر اصلاندوز می باشد و میانگین آن برابر 16/0 است. دامنه نوسان سطح توسعه یافتگی سکونتگاه های بخش 58/0 برآورد شده است. هم چنین 13 سکونتگاه در حال توسعه و 103 سکونتگاه توسعه نیافته می باشند. تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین های های سطوح توسعه وجود دارد.
بررسی و ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ای با استفاده از مدل TOPSIS مطالعه موردی: کلان شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره توجه به مقوله ی مشارکت های اجتماعی شهروندان یک جامعه در پیشبرد اهداف کلان مدیریتی از مهمترین سرفصل های مدیریت شهری به ویژه در مقیاس کلان شهرها به حساب می آید. توجه به نقش مشارکت های خودجوش مردمی در راستای مدیریت محلی را تنها نباید خاص کلان شهرهای عصر حاضر دانست بلکه شهر های باشکوه باستان نیز برای رونق خویش چاره ای جز تمسک به مردمان خویش نداشتند. هدف مقاله حاضر ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ایبا استفاده از مدل TOPSISدر کلانشهر ارومیه می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. محدوده ی مورد مطالعه شامل سه محله (ایثار، میثم و آذربایجان) شهر ارومیه است.محلات مورد نظر با توجه به 6 معیار کمّی و کیفی مشارکت اجتماعی (میزان مشارکت در اداره ی امور محله، مشارکت در تصمیم گیری های محلی، مشارکت در پرداخت عوارض شهری، مشارکت در حفظ فضای سبز محله، اطلاع رسانی مشکلات محله به مدیران و سطح توسعه یافتگی محله) با مدل TOPSISمورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مدلTOPSIS، سلسله مراتب و اولویّت بندی محلات را در سطح شهر ارومیه به این صورت A2>A1>A3نشان می دهد. بنابراین A2 (میثم) در رتبه 1، A1 (آذربایجان) در رتبه 2، A3 (ایثار) در رتبه 3 قرار می گیرد.
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
تهیه نقشه پوشش گیاهی و پایش تغییرات آن با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی تغییرات در برنامه ریزی های محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت اند. درحالحاضراستفاده ازنقشه های پوشش گیاهی یکی ازارکان مهم درتولیداطلاعات جهت برنامه ریزی های کلان وخرد می باشد. در این پژوهش جهت نمایش تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی شهرستان بهبهان ازاطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM+و OLIدر دو سال 1378 و 1392 استفاده و مقدار شاخص NDVI برای دو سال محاسبه گردید. همچنین به منظوربررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی مقادیرعددی این شاخص به 4کلاس مختلف سرسبزی شامل اراضی با پوشش عالی، پوشش بسیار خوب، پوشش خوب و ضعیف طبقه بندی شد. سپس تغییرات رخداده با استفاده از CROSSTAB مشخص شد.نتایج نشان داد تغییرات کمی وکیفی پوشش گیاهی درطی١4سال برای منطقه موردمطالعه گسترده بوده است به طوری که اراضی با پوشش عالی، بسیار خوب و ضعیف افزایش مساحت و اراضی با پوشش خوب کاهش مساحت را داشته است. بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی عالی صورت گرفته، به طوری که از 79/5069 هکتار در سال 1378 به 5/7735 هکتار در سال 1392 افزایش یافته است. همچنین بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش خوب می باشد که از 4/34061 هکتار به 43/27434 هکتار رسیده است. در خاتمه، برای نشان دادن رابطه بهتر پوشش گیاهی و دما معادله رگرسیون بین این دو پارامتر به دست آمد. نتایج این نکته را که سطوح پوشیده ازگیاه،دمای سطح کمتری دارندوپوشش گیاهی آثارخنک کنندگی برپیرامون دارد تأیید کرد. بنابراین تخریب پوشش گیاهی منطقه، گرمتر شدن سطح شهر و بسیاری عواقب زیست محیطی دیگر را به دنبال خواهد داشت.
ارزیابی و بهینه سازی روش سالومونسون و همکاران در برآورد سطح پوشش برف حوزه های کرج و لتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تعیین سهم پوشش برف حوزه های کرج و لتیان با استفاده از تصاویر MODIS، به روش سالومونسون و همکاران و شناسایی منابع خطای این روش است. اهمیت سطح پوشش برف به دلیل تأثیرگذاری بر بیلان تابش، بیلان آب و مدل سازی انجام تحقیقات گوناگون را ضروری ساخته است. در این تحقیق برای بررسی سطح برف از داده های MODIS و برای ارزیابی دقت، از تصاویر LISIII-IRS استفاده شده است. تا کنون روش های متفاوتی برای استخراج سهم برف پیکسل ها به کار گرفته شده که در تحقیق حاضر از روش سالومونسون و همکاران به دلیل دقت مناسب و نیاز نداشتن به اطلاعات اولیه از منطقه استفاده شده و عوامل ایجاد خطا در آن شناسایی شده است. افزون بر این، ضرایب معادلة سالومونسون و همکاران با استفاده از داده های منطقه ای ایران بهینه سازی شده و دقت حاصل از مدل با ضرایب بهینه، در منطقه ای جدید ارزیابی شده است. نتایج ارزیابی دقت نشان داده اند که روش سالومونسون و همکاران می تواند سهم برف پیکسل های MODIS را با خطای RMS 20/0 پیکسل برآورد کند. ضرایب کاپا و دقت کلی این روش به ترتیب 84/0، 12/92 است، که دقت مناسب آن را نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهند که به دلیل خطای بالاتر روش سالومونسون و همکاران، باید در نواحی حاشیة رودهای ایران که عموماً دارای پوشش درختی کم تراکم و باغ های پراکنده اند، از این روش صرف نظر شود. لازم است برای حذف مناطق آبی از ماسک های مناسب استفاده شود. بهینه سازی ضرایب مدل توانسته است دقت برآورد مدل را بهبود بخشد، به طوری که مقدار خطای RMS مدل با ضرایب اصلاح شده در منطقه ای جدید 258/0 پیکسل به دست آمده، درحالی که معادلة سالومونسون و همکاران در همین منطقه خطای RMS عدد 266/0 پیکسل را نشان داده است. کلید واژه ها : روش سالومونسون و همکاران، زیرپیکسل، سطح پوشش برف، شاخص تفاضلی نرمال شدة برف.
بررسی سامانه های همرفتی میان مقیاس(MCSs) با استفاده از تصاویر دمای درخشندگی در جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سامانه های همرفتی همه ساله در مناطق مختلف ایران خسارت های زیاد و در مواردی غیر قابل جبران به وجود می آورند. با توجه به این که بارش حاصل از این سامانه ها در جنوب غرب ایران بخش عمده ای از بارش کل را تشکیل می دهند و نقش مهمی در تامین منابع آب دارند، ضرورت بررسی ویژگی های اقلیم شناسی آن ها اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه به منظور شناسایی الگو های مکانی و زمانی رخداد سامانه های همرفتی میان مقیاس (MCSs) در جنوب غرب ایران از محصول موزاییک شده دمای درخشندگی مرکز پیش بینی اقلیمی NCEP/NWS و داده های ایستگاه های همدید استفاده شد. سامانه های همرفتی میان مقیاس طی ساعات بارشی و رخداد پدیده های مرتبط با همرفت، بر اساس آستانه ی دمایی 228 درجه کلوین، آستانه ی بیشینه مساحت ده هزار کیلومترمربع و آستانه ی طول عمر 3 ساعت، شناسایی شدند. در مجموع 189سامانه همرفتی میان مقیاس طی سال های 2001 تا 2005 شناسایی شد. یافته های این تحقیق نشان داد، بیشترین تعداد MCSs در ماه دسامبر (54 مورد) رخ داده است، شکل گیری MCSs از شرایط توپوگرافی تاثیر پذیرفته ، ولی دامنه ی رو به باد نقش خیلی مهمی در شکل گیری آن ها نداشته است. فراوانی رخداد این سامانه ها در ماه آوریل و می کاملا از توپوگرافی منطقه تبعیت کرده، اما با افزایش سرما میزان تبعیت از توپوگرافی کم تر شده تا آن جا که در ماه ژانویه هماهنگی بین فراوانی رخداد MCSs با توپوگرافی منطقه مشاهده نشده است.
اولویت بندی تناسب اراضی در فرآیند مکان گزینی فضای سبز شهری با استفاده از فنون تحلیل چند معیاری مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضایسبزشهریازمهمترینکاربریهایشهریاستکهازآنهمانندششهایتنفسیشهرهایادمی کنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری،سلامت، آسایش و زیبایی می باشد، مکان یابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد.بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود.با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکان گزینی فضای سبز شهری در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب منطقه1شهرداری تبریز به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از TOPSIS به عنوان یکی از فنون تحلیل چند معیاری(MADM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی در مکان گزینی فضای سبز شهری مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تاثیرگذار در مکانیابی فضای سبز،اقدام به تهیه نقشه های معیار شده و پس از آن استانداردسازی داده ها و وزن دهی آنها انجام گرفته است.در نقشه نهایی، زمین های منطقه برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز اولویت بندی شده است.بررسی نتایج بکارگیری مدل در محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که پیکسل های معرفی شده در خروجی حاصل از مدل،دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابرایناستفادهازتکنیک های کاربردی مثل تکنیک TOPSIS و توانمندی های GIS می تواند متولیان امور شهریرادر تصمیم گیری بهتر در جهت تخصیص اراضی برای کاربری های مورد نیاز به طور اعم و کاربری فضای سبز به طور اخص یاری رساند.
به کارگیری روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) در رتبه بندی مناطق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) بر اساس 12 شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق 3 و 4 از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه 5 با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.