فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب شرق ایران به سبب موقعیت جنب حاره ای در معرض این فرین آب و هوایی قرار دارد. در این پژوهش به بررسی ویژگی های آماری و شناسایی الگوهای همدید دماهای فرین بالای دوره ی گرم سال در جنوب شرق ایران پرداخته شده است. بدین منظور داده های دمای بیشینه 9 ایستگاه سینوپتیک در منطقه ی جنوب شرق اخذ گردید. سپس با اعمال شاخص فومیاکی بر روی دماهای بیشینه ایستگاه ها، مقادیر مثبت خروجی شاخص مذکور به سه طبقه گرم،گرم شدید و ابرگرم تقسیم شد. نتایج حاکی از افزایش روند روزهای فرین گرم می باشد. جهت بررسی الگوهای همدید تعداد 27 روز ابرگرم انتخاب گردید. کم فشار حرارتی گنگ به عنوان الگوی سطح زمین و تراز 850 هکتوپاسکال، و زبانه های پرارتفاع جنب حاره در تراز های 700 و 500 هکتوپاسکال در پدیدآیی روزهای ابرگرم نقش آفرینی کرده اند. الگوهای حاصل از تحلیل خوشه ای وارد نیز حاکی از آن است که تنوعی در الگوهای مولد روزهای ابرگرم مشاهده نمی شود. به سبب وجود هسته ی کم فشار حرارتی در سطح زمین و منحنی پرارتفاع بر جنوب شرق ایران، هسته بیشینه دما در روزهای ابرگرم بر روی منطقه مورد مطالعه بوده و بنابراین وزش گرم از مناطق خارجی صورت نگرفته است.
تحلیل شبکه عصبی در پیش بینی ویژگی های مؤثر بر رفتار حفاظتی بهره برداران روستایی حوزه تالاب شادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های فردی- حرفه ای مؤثر بر رفتار حفاظتی بهره برداران روستایی حوزهه تالاب شادگان استان خوزستان صورت گرفت.
روش: این مطالعه به روش پیمایشی بوده که جهت انجام آن از پرسشنامه استفاده گردید. جامعهه آماری، شامل کلیه خانوارهای بهره بردار روستایی ساکن در بخش مرکزی و دهستان خنافره از شهر شادگان در قالب هشت روستا می باشد. متناسب با حجم جامعه آماری (2319 خانوار) و حجم کلی نمونه (331 خانوار) با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. داده ها توسط 124 بهره بردار و از طریق نمونه گیری سهمیه ای تصادفی طبقه بندی شده تکمیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که 2/90 درصد نمونه آموزش و 5/60 درصد نمونه جدا نگه داشته شده، به درستی طبقه بندی شده اند. بر این اساس، متغیرهای فاصله محل زندگی تا اداره جهاد کشاورزی، فاصله محل زندگی تا نزدیک ترین شهر و سابقه فعالیت کشاورزی، بیشترین تأثیر را بر روی این که شبکه چگونه آزمودنی ها را طبقه بندی کند، داشته اند.
محدودیت ها: فاصله نسبتاً زیاد تالاب و روستاهای مورد مطالعه از اهواز و ناآشنایی به زبان عربی جهت برقراری ارتباط مؤثر با مردم محلی از محدودیت های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: پیشنهاد می شود جهاد کشاورزی منطقه خنافره با همکاری سازمان های متولی و بهره بردار از تالاب شادگان و کشاورزی حوزه آن، ارتباط بین بخشی مؤثری به منظور ایجاد هماهنگی در اقدامات و فعالیت های خود در راستای حفظ تالاب و کاهش آسیب پذیری آن در برابر اثرات ناشی از گسترش خشکسالی و پدیده ریزگردها برقرار نماید.
اصالت و ارزش: استفاده کنندگان نتایج این پژوهش، کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان و دیگر سازمان های وابسته که در جهت ارائه خدمات آموزشی و ترویجی به بهره برداران روستاهای اطراف تالاب مسئول می باشند، خواهند بود
طراحی مدل بهینه سازی کاربری اراضی مبتنی بر الگوریتم ژنتیک چندهدفه با رویکرد آمایش سرزمین (مطالعة موردی: رودبار جنوب – استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش نیازهای جامعه، آمایش سرزمین اهمیت ویژه ای یافته است. به دلیل پیوند آمایش سرزمین با چندین هدف متضاد، استفاده از الگوریتم های تکاملی چندهدفه درصورت تناسب الگوریتم با نوع مسئله می تواند مفید باشد. در پژوهش حاضر ضمن ارائة مدلی به منظور بهینه سازی کاربری اراضی، راه حلی مؤثر برای به کارگیری الگوریتم ژنتیک چندهدفه در انواع مسائل مربوط به آمایش سرزمین معرفی می گردد. مدل طراحی شده در پژوهش حاضر به منظور بهینه سازی کاربری اراضی از الگوریتم NSGA-II بهره می برد. خروجی های این مدل، الگوهایی برای آمایش سرزمین هستند که فرسایش منطقه را تا حد زیادی کاهش می دهند و سطح منفعت اقتصادی منطقه را بالا می برند. در این مدل، کاربری ها دارای بالاترین سازگاری، کمترین دشواری تغییر و بیشترین پیوستگی هستند. به منظور استفاده از الگوریتم ژنتیک چندهدفه در حل مسائل آمایش سرزمین در این پژوهش راهکاری ابتکاری برای تولید جمعیت اولیه و عملگر ابتکاری ترکیب متناسب با مسائل آمایش سرزمین شرح و بسط داده شد. مدل طراحی شده در منطقة رودبار جنوب واقع در استان کرمان پیاده سازی شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که الگوهای آمایش سرزمین پیشنهادشده در این مدل می توانند درحدود 30 تا 35 درصد فرسایش منطقه را کاهش دهند؛ درعین حال سطح منفعت اقتصادی حاصل از تغییر کاربری بین 40 تا 50 درصد رشد خواهد داشت. همچنین تمامی الگوها دارای سازگاری بالا و دشواری تغییر اندک هستند. با بررسی عملکرد عملگر های ابتکاری ارائه شده، مشخص شد این عملگرها تأثیر بسزایی در روند حل مسئله داشتند. کلید واژه ها : بهینه سازی چندهدفه، الگوریتم NSGA-II، توسعة عملگرهای ابتکاری، آمایش سرزمین، توان اکولوژیک.
بررسی تأثیر ریزگردها در بازتابندگی طیفی تاج پوشش گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراوانی و شدت وقوع پدیده طوفان های گردوغبار طی چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا و به ویژه در کشور ایران، افزایش پیدا کرده است. تاکنون آثار زیانبار این پدیده در مراحل گوناگون زندگی گیاهی، جانوری و انسانی بررسی شده است. در این پژوهش، تأثیر این پدیده در بازتابندگی طیفی گیاه گندم که مهم ترین گونه کشاورزی کشور به شمار می رود، بررسی و باندهای بهینه برای هریک از شاخص های باریک باند در مطالعه تأثیر این پدیده در گندم تعیین شده است. دو رقم از گندم (Triticum aestivum L. ) در محیط گلخانه و در شرایط کنترل شده پرورش داده شد و با استفاده از دستگاه تونل باد در طول روزهای متفاوت، بدون گردوغبار، دو، چهار و شش روز، و دو دوره رشد متفاوت، سه برگی شدن و خوشه دهی، درمعرض گردوغبار قرار گرفتند. اندازه گیری طیفی با استفاده از دستگاه طیف سنج Fieldspec-3-ASD با محدوده طیفی کامل انجام شد. چهار شاخص باریک باند طیفی جدید شامل NDVI، RVI، SAVI و PVI برای کل نمونه ها و همچنین، برای نمونه های مراحل سه برگی شده و خوشه دهی به طور جداگانه محاسبه و همبستگی بین این شاخص ها و تعداد روزهای گردوغباری بررسی شد. دقت نتایج تخمین تعداد روزهای گردوغباری با استفاده از R 2 و RMSE و روش اعتبار متقابل سنجیده شد. فقط باندهای بهینه انتخاب شده در شاخص SAVI2 محاسبه شده برای داده های مرحله خوشه دهی در محدوده طیفی SWIR قرار داشت. نتایج نشان دادند که در کل سه حالت، شاخص PVI ارتباط قوی تری (70/0 =RMSE،80/0=R 2 ) به نسبت دیگر شاخص ها، با تعداد روزهای گردوغباری نشان می دهد. همچنین، شاخص ها قابلیت بهتری در تخمین تعداد روزهای گردوغباری در داده های مرحله سه برگی شدن (77/0 67/0 و 80/0 63/0)، درقیاس با داده های مرحله خوشه دهی (91/0 73/0 و 71/0 62/0) نشان دادند. بنابراین، تعداد روزهای گردوغباری با استفاده از روش شاخص های باریک باند در مراحل ابتدای رشد گیاه با دقت بالاتری تخمین زده می شود.
ارزیابی عملکرد توصیفگرهای موضعی در تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیفگرها توزیع درجات خاکستری تصویر را در ناحیه اطراف عوارض توصیف می کنند و در تعیین مطابقت آنها، در کاربردهای گوناگونی همچون مرتبط سازی تصویر و تولید مدل سه بعدی در فتوگرامتری و سنجش از دور، نقش اساسی دارند. روش های گوناگونی برای ایجاد توصیفگر ارائه شده که ویژگی ها و کاربردهای متفاوتی دارند. شناخت ویژگی های الگوریتم ها و چگونگی عملکرد آنها در شرایط گوناگون نیازی اساسی برای استفاده مناسب از آنها در موارد گوناگون است. در این تحقیق عملکرد ده توصیفگر مطرح شامل SI، SC، SIFT، PIIFD، SURF، DAISY، LSS، LBP، LIOP و BRISK در انواع مختلف از تصاویر ماهواره ای اپتیکی با تنوع گسترده ای از اعوجاجات شامل اختلاف مقیاس، دوران، روشنایی و تغییر منظر مورد ارزیابی قرار می گیرد. هشتاد جفت تصویر ماهواره ای در سه دسته گوناگون شامل شبیه سازی شده، چندزمانه و چندسنسوری انتخاب می شود و نتایج با استفاده از چهار معیار اساسی Recall، Precision، دقت هندسی و کارآیی مقایسه می شود. الگوریتمی که در همه حالت ها و برای همه تصاویر بهتر از دیگر الگوریتم ها باشد، وجود ندارد اما به طور میانگین، توصیفگر های DAISY و SIFT بهترین عملکرد، و الگوریتم های SI و SC نیز بدترین نتایج را در تصاویر ماهواره ای دارند.
برآورد ارزش تفریحی جنگل های بلوط شهرستان های سیروان و چرداول با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم ها و منابع محیطی، میراث ارزنده طبیعیِ جوامع انسانی و اصلی ترین سرمایه های اکوتوریسم به حساب می آیند. استفاده تفریحی، از جمله منافع مهم منابع جنگلی، به عنوان بخش اصلی اکوسیستم های طبیعی است. در نظر نگرفتن یا ارزشگذاری پایین و نامطلوب این منابع یا قلمداد نمودن آنها به منزله کالا و خدمات رایگان، موجب تخصیص نابهینه و اعمال مدیریت و برنامه ریزی های نادرستی بر آنها می شود. ارزشگذاری اقتصادی اکوسیستم های طبیعی و پتانسیل های گردشگریِ مناطق مختلف، ابزار مدیریتی موثری برای اجرای برنامه های توسعه ای و موفقیت آنها خواهد بود. پوشش جنگلی وسیع شهرستان های سیروان و چرداول در استان ایلام، واجد زمینه های مساعدی برای استفاده های تفریحی است. تحقیق حاضر، در پی برآورد ارزش تفریحی این منابع جنگلی و تبیین عوامل مؤثر در تمایلِ افراد به پرداخت برای این منظور، با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط صورت گرفته است. داده ها از نمونه ای به حجم 240 نفر و به کمک پرسشنامه گزینش دوگانه دوبعدی، جمع آوری گردید. در مجموع بیش از 74 درصد پاسخگویان مایل به پرداخت مبالغی از دو تا ده هزار توان بوده اند. نتایجِ حاصل از تحلیل لاجیت نشان داد که متغیرهای دموگرافیکیِ سن و درآمد و همچنین نگرش های محیط زیست گرایانه و دیدگاه های توریستیِ افراد، دارای تأثیر مثبت معنی دار در برآورد تمایل افراد به پرداخت بوده و نزدیک به 71 درصد قادر به پیش بینی آن بوده اند. متغیرهای دیگرِ جنسیت، تحصیلات، نگرش های اقتصادی در بهره برداری از جنگل ها و همچنین دیدگاه های حفاظتی افراد، نقش معنی داری در این رابطه نداشته اند. متوسطِ تمایل به پرداخت هر خانوار در سال، برای بهره برداری های تفریحی و نگهداری از جنگل های بلوط منطقه، 5/5687 تومان و بر این اساس، با توجه به کل خانوارهای منطقه، ارزش تفریحیِ سالانه این جنگل ها برابر با 101153098 تومان برآورد گردید. این میزان، سرمایه بالقوه قابل ملاحظه ای در دست سیاست گزاران و مدیران محلی، برای برنامه ریزی و بهره برداری بهینه و پایدار از پتانسیل بالایِ تفریحی منطقه، سرمایه گذاری، حفظ و نگهداریِ منابع جنگلی، جذب گردشگران بیشتر و ایجاد فرصت های اشتغال و درآمد بیشتر، بویژه برای جوامع روستایی منطقه می باشد.
آزمون روشی کمّی در تحلیل گونه-ریخت شناسانه ی بافت های شهری بر اساس شاخص تراکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که روشی کمّی را بر اساس نگرش گونه-ریخت شناسانه به بافت های شهری معرفی و آزمایش کند. در این میان شاخص تراکم با تعریف خاصی به عنوان یک ویژگی گونه شناختیِ قابل سنجش مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار پس از مقدمه و اشاره ای کوتاه به پیشینه ی روش های کمّی مطالعه ی شکل بافت های شهری و نیز پیوند میان تراکم فیزیکی و گونه-ریخت شناسی ، ابزاری به نام spacemate معرفی و تشریح می گردد. برای آزمون این روش بافت هایی از کلانشهر تبریز برگزیده شده و پس از استخراج و طبقه بندی داده های مورد نیاز بر روی نمودار spacemateجانمایی و تحلیل شده است. با این که این روش در اصل با در نظر گرفتن ساختارهای شهری کشورهای غربی طراحی و به شکلی محدودآزموده شده است، نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش مورد آزمایش – که در کشور ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر آزموده می شود - در صورت وجود داده های قابل استناد ، قابلیت بومی شدن و کاربست ، هم به منظور توصیف و هم به منظور پیش بینی و برنامه ریزی در بافت های شهری ایران (و کشورهایی که بافت های شهری مشابه ایران دارند)را نیز دارا است.
تحلیل فضایی بارش ماهانة شمال غرب ایران با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از رفتار مکانی- زمانی بارش در برنامه ریزی های محیطی سرزمین مؤثر است. روش های آمار فضایی امکاناتی را فراهم می سازد که با استفاده از آنها، الگوهای فضایی متغیرهای تصادفی مانند بارش را می توان تحلیل کرد. در این پژوهش، با استفاده از دادة بارش ماهانة 42 ایستگاه سینوپتیک غرب و شمال غرب ایران طی دورة آماری 1990 تا 2010 و با به کارگیری شاخص خودهمبستگی فضایی Moran به تحلیل روندهای فضایی بارش ماهانة این بخش از کشور اقدام شد. برای این منظور، داده های میانگین بیست سالة بارش ماهانة ایستگاه ها به صورت لایة اطلاعاتی مکانمندی با مختصات متریک در محیط GIS بررسی شد. نتایج شاخص خودهمبستگی مکانی بیان کنندة آن بود که بارش در ماه های دسامبر، ژانویه، فوریه و نوامبر به ترتیب دارای بیشترین الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بود که در سطح 01/0 معنادار بود و کمترین تغییرپذیری مکانی را داشت که گویای آن است در این ماه ها تشابه و همگونی فضایی معنا داری بین بارش های ثبت شده در سرتاسر منطقه وجود داشته است و سامانه های بزرگ مقیاس جوی، تأثیر عوامل محلی متفاوت را کم رنگ کرده است؛ در حالی که در ماه های ژوئیه، سپتامبر و اوت به ترتیب کمترین الگوی خودهمبستگی فضایی مشاهده شد که معنادار نیز نبود. ضریب تغییرات فضایی بارش در این ماه ها نیز بسیار زیاد بود که گویای آن است که در این ماه ها بارش ها تحت تأثیر عوامل محلی ناهمگون ایجاد شد و به همین دلیل، هیچ گونه تشابه فضایی معناداری در بارش های ثبت شدة منطقه در ایستگاه های مختلف وجود نداشت.
مقایسه دو مدل منطق فازی و (AHP) در ارزیابی و پهنه بندی تناسب زمین برای توسعه فیزیکی شهر با تاکید بر پارامترهای طبیعی (مطالعه موردی: شهر سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه فیزیکی روز افزون شهرهابه ویژه شهرهای جاذب جمعیت مثل شهرهای توریستی و صنعتی، کنترل توسعه فیزیکی متناسب شهری در زمین های پیرامونی شهرها یکی از مهمترین دغدغه های مدیران وبرنامه ریزان شهری و محیطی است. برای انجام چنین کاری لازم است تناسب زمین با استفاده از متغیرهای مختلف مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش با استفاده از دو مدل منطق فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) تناسب زمین برای توسعه فیزیکی شهر سرعین مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج به دست آمده از مدل ها با توجه به وضعیت موجود توسعه شهر مورد بررسی و صحت سنجی قرار گرفته است. برای این کار از هشت معیار طبیعی استفاده شده که عبارتند از: شیب،کاربری زمین،تناسب خاک، سنگ شناسی، لندفرم ها، فاصله از شبکه ارتباطی، فاصله از گسلو فاصله از شبکه زهکشی. نتایج بدست آمده در پنج کلاس کیفی (تناسب خیلی کم، کم، متوسط، زیاد وخیلی زیاد) طبقه بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در مدل منطق فازی از سه مقدار مختلف گاما (7/0، 8/0 و9/0) برای انجام مدل استفاده شد و نتایج بدست آمده نشان داد که گامای 8/0بیشترین انطباق را با شرایط موجود دارد و طبق آن حدود 67 در صد از توسعه شهر بین سال های 1368 تا 1390 در زمین های با تناسب متوسط تا زیاد بوده است. حدود 7 درصد در زمین های با تناسب خیلی کم توسعه داشته است. در مدل AHP درصد زمین های با تناسب زیاد و متوسط زیاد نشان داده شده است و مقدار زمین های نامساعد(مثل مناطق شمال شرقی شهر) بسیار کم نشان داده شده است. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل منطق فازی و عملگر گامای آن نتایج بهتری را نسبت به مدل AHP ارائه می دهد.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای شهر بَردَسْکن در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی وارون (IHPW)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع ناپای امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله به عنوان یکی از مسائلِ اساسی جهان، پیشِ روی متخصصان رشته های گوناگون قرار دارد. مطالعات تکنیکی و تاریخی زلزله در ایران نشان می دهد که زلزله های ویرانگر در راستای گسل درونه، در موارد بسیاری سبب خرابی و کشته شدن صدها و گاهی هزاران نفر شده است. شهر بَردَسْکن به دلیل وجود چندین گسل فعّال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. هدف از این پژوهش شناسایی میزان آسیب پذیری اجزاء و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود در کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد. برای رسیدن به این هدف 16 شاخص کالبدی- فضایی مؤثر بر آسیب پذیری شهرها در سطحِ جهانی شناسایی شد؛ سپس در قالب مدل های برنامه ریزی و تلفیقی فازی و تحلیل سلسله مراتبی وارون، برآورد مناسبی از آسیب پذیری شهر در برابر زلزله با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزاء، عناصر اصلی و رفتاری ساختمانی و تعیینِ تأثیرِ هر کدام از معیارهای به کار رفته در میزان آسیب پذیری ارائه گردید. همچنین با ارائة سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به مدل سازی و ریزپهنه بندی آسیب وارده به ساختمان ها در برابر زلزله پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با حرکت از سمت جنوب به طرف شمالِ شهر بردسکن بر میزان آسیب پذیری قطعات ساختمانی افزوده می شود. همچنین مدل سازی سناریوهای زلزله در شدت 6 و 8 مرکالی نشان می دهد که میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در محلات 3، 1، 6، 5، 4 و 2 می باشد. مهم ترین دلایل این وضعیت نزدیکی به گسل، بالا بودن شتاب افقی زمین (PGA)، بالا بودن تراکم ساختمانی بنا و پایین بودن کیفیت و مصالح ساختمانی است. داری های دامنه ای در محورها و راه های ارتباطی به خصوص در مناطق کوهستانی، از جمله مواردی است که هر ساله خسارت های زیادی را به راه های مواصلاتی کشور وارد می سازد. در برخی موارد، وقوع این نوع از مخاطرات طبیعی در گردنه ها و تنگه هایی با شیبِ تندتر و جاده هایی با انحنای بیشتر، نظیر تنگة دره دیز و گردنة ننم وار استان آذربایجان شرقی، منجر به مرگ مسافران می گردد؛ بنابراین شناسایی ویژگی های طبیعی مناطقی که جهت اجرای پروژه های عمرانی اعم از احداث جاده و سایر راه های ارتباطی نظیر خطوطِ راه آهن، سدهای آبی و... گزینش می گردند و تعیین میزان استعداد آنها جهت وقوع ناپایداری های دامنه ای بسیار با اهمیت می باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون لجستیک به پهنه بندی و شناسایی مناطق مستعدِ وقوعِ این نوع از حرکات دامنه ای در محدودة مورد مطالعه اقدام شد. برای این مطالعه از تصویر ماهوارة لندست 8 سنجنده oLI-TIRS استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در وقوع ناپایداری های دامنه ای (شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GISبررسی و از میان آنها مهم ترین فاکتور مشخص گردید. سپس بر لایة پراکنش ناپایداری های دامنه ای انطباق داده شد، به این ترتیب نقشة پهنه بندی خطر وقوع ناپایداری های دامنه ای در نرم افزار ادریسی تولید گردید؛ پس از آن نقشة پیش بینی احتمال وقوع ناپایداری های محدوده به پنج گروه با درجه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا تقسیم شد.
ارزیابی توان محیطی استان آذربایجان غربی برای کشت کلزا بر اساس روش AHP و مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی، خاک و استعداد اراضی از مهم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد ک شت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی ش ود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، و مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. سپس با استفاده از روش واسطه یابی کریجینگ در نرم افزار Arc GIS 9.3 هر یک از نقشه های عناصر اقلیمی تهیه و لایه های اطلاعاتی طبقه بندی شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده شد. سپس ترکیب و تحلیل فضایی اطلاعات با استفاده از مدل TOPSIS در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی توان محیطی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (6/18%)، مناسب (4/34%)، متوسط (1/32%) و ضعیف (7/14%) تقسیم بندی شدند.
ارزیابی آسیب پذیری مخاطره ی بیابان زایی در حوضه ی آبریز مند با تاکید بر رهیافت ویکور توسعه یافته (E-VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی و تخریب زمین های مستعد کشاورزی در برخی مناطق خشک و نیمه خشک به صورت مخاطره ی طبیعی اکوسیستم های طبیعی و زندگی انسانی را به مخاطره انداخته است. بنابراین، ارزیابی و شناخت مناطق مستعد بیابان زایی ضروری به نظر می رسد. در ایران، به خصوص مناطق جنوبی به علت شرایط آب و هوایی خشک و نیمه خشک جزو مناطق مستعد بیابان زایی محسوب می گردد. این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل میزان آسیب پذیری بیابان زایی در حوضه ی آبریز مند در سواحل شمالی خلیج فارس انجام شده است. حوضه ی آب ریز رودخانه ی مند در محدوده ی استان بوشهر و جنوب استان فارس قرار دارد. به علت حساسیت و شکنندگی محیط طبیعی در این بخش به شناسایی مناطق مستعد تخریب خاک و بیابان زایی با استفاده از معیارهای جنس زمین، میزان فرسایش (پتانسیل فرسایش آبی)، میزان بارش، شیب، سطوح ارتفاعی، کاربری زمین اقدام شده است. همچنین، سنجش از دور را برای حجم پوشش گیاهی با کمک شاخص NDVI استفاده کردیم. تلفیق معیارها و سرانجام ارزیابی به کمک رهیافت ویکور توسعه یافته (E-VIKOR) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بیش از نیمی از سطح حوضه ی مند در طبقه ی با خطر بیابان زایی متوسط قرار دارد و در صورت تداوم روند فعلی تخریب خاک همه ی این پهنه ها مستعد تبدیل شدن به بیابان را دارند. زوال اکوسیستم های طبیعی و کاهش کیفیت حیات انسانی از پیامدهای چنین روندی خواهد بود
مقایسه مدل های EPM و CSY در محاسبه فرسایش و رسوبدهی مناطق خشک و نیمه خشک: حوضه آبریز شیرین دره، شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان فرایند های تخریب زمین، فرسایش خاک مهم ترین تهدید برای منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک بحساب می آید. این تحقیق در حوضه آبریز شیرین دره، منطقه ای نیمه خشک در شمال شرقی ایران، برای ارزیابی روش پتانسیل فرسایش (EPM) و روش هیدروفیزیکی (CSY) در تولید نقشه های پتانسیل فرسایش و بار رسوب با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. داده هایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند از نقشه های توپوگرافی، عکس های لندست ETM+، عکس های هوایی و داده های هواشناسی بدست آمده اند. سنجش فرسایش در روش EPM و CSY از طریق فاکتور های طبقه بندی شده انجام شد. در انتها مشخص شد بیشتر مناطق دارای پتانسیل فرسایش زیاد و بسیار زیاد دارای سازنده های زمین شناسی مثل: سرچشمه (Ksr)، سنگانه (Ksn) و رسوبات کواترنری (Q) هستند. همچنین نتایج نشان داد که بیشتر بار رسوب حوضه آبریز شیرین دره مربوط به بخش شرقی است. پیشنهاد می شود که عملیات آبخیزداری و حفاظت خاک در مناطق شرقی حوضه آبریز شیرین دره اجرا گردد.
پیش بینی تبخیر با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و سیگنالهای اقلیمی در حوضه دز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر از پدیده های مهم چرخه آبشناختی است و تخمین و پیش بینی آن در مدیریت و برنامه ریزی اصولی آب ضروری می باشد، به همین خاطر به پیش بینی این پدیده در حوضه دز که بخش مهمی از آب مصرفی کشور را تأ مین می کند پرداخته شده است. در شبیه سازی تبخیر و بررسی امکان پیش بینی آن ازمدل شبکه عصبی مصنوعی با بهره گیری از نرم افزار نروسلوشن استفاده گردیده که آمار مربوط به تبخیر در 4 ایستگاه همدید با حداقل 19 سال آمار ماهانه و داده های مربوط به مهمترین شاخص های آب و هوایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهمترین شاخص های مرتبط با تبخیر در حوضه شامل نینا 3، اس. دبلیومونسون، ام.ای.آی، نینا 1، نینا 4 و نینا 3/4 می باشد. مقایسه داده های مشاهده ای تبخیر و خروجی شبکه عصبی مصنوعی همبستگی بالا بین این داده ها را نشان می دهد، به طوریکه میزان این همبستگی در ایستگاه خرم آباد 79 درصد، دزفول 94 درصد، کوهرنگ 80 درصد و اراک 72 درصد است. با توجه به خروجی شبکه عصبی و داده های مربوط به شاخص های آب و هوایی می توان با دقت بالای 98 درصد به پیش بینی تبخیر درحوضه اقدام نمود.
بررسی عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در شهرستان ممسنی (با استفاده از مدل ترکیبی TOPSIS- SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی مدرن امروزی با توجه به سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل گیری نیازها، خواسته ها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده، تقاضا برای زمین و دخل و تصرف در آن نیز دچار تحول گردیده است. در این میان سکونتگاه های روستایی دارای پیشینه ای هماهنگ از نظر معیشتی و هویتی با زمین، نحوه بهره برداری و تغییر کاربری از این منبع کمیاب در راستای خلق فضاهای محل سکونت خود می باشند. که با توجه به تغییر در نوع معیشت، فضای کالبدی– ساختاری روستاها و سطوح فکری و رفتاری روستائیان نحوه ی استفاده از زمینِ درون روستاها نیازمند مدیریتی جامع و اتخاذ سیاست های راهبردی به منظور ایجاد نظام آمایش سرزمین درون روستاها می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است، که به بررسی استفاده مناسب از زمین های روستایی و عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان ممسنی پرداخته است. به منظور تحلیل داده ها یافته های مقدماتی تحقیق را در مدل «SWOT» مورد بررسی قرار داده و 10 نقطه قوت، 11 تهدید، 10 فرصت و 10 ضعف بررسی و 18 استراتژی ارائه شده است. در نهایت با بهره گیری از تکنیک «TOPSIS» نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های منتج شده از دیدگاه صاحبنظران رتبه بندی شدند. بر اساس یافته ها استراتژی تدافعی (WT)، بهترین روش در جهت برنامه ریزی و مدیریت اراضی زراعی روستاهای مورد مطالعه شناخته شد. همچنین بر این اساس نتایج تکنیک تاپسیس تهدیدها بیشترین تأثیر را در بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی روستایی دارد و در رتبه دوم فرصت ها قرار می گیرند. از این رو برای بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی در این بخش استراتژی تدافعی می بایست در اولویت قرار گیرد.
تحلیلی آماری از ارتباط دماهای بیشینه ایران با متوسط جهانی ناهنجاری های دمایی خشکی ها و اقیانوس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی و ارتباط معنی دار تغییرات دما و بارش نقاط مختلف دنیا با افزایش دمای کره زمین، به عنوان مهم ترین نمودهای تغییر اقلیم در قرن حاضر قابل توجه هستند. تاثیرات مخرب این پدیده بر روی کره زمین یکی از چالش برانگیزترین موضوعات در سطح جهانی می باشد. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو جهت آشکار سازی تأثیر گرمایش جهانی بر روی دماهای حداکثر، به صورت ماهانه و دوره ای(سرد و گرم) انجام گرفته است. برای انجام این پژوهش از دو دسته داده، داده های دمای 17 ایستگاه سینوپتیک کشور و مقادیر متناظر آن، داده های شاخص متوسط جهانی ناهنجاری های دمایی خشکی ها و اقیانوس ها طی بازه زمانی 60 ساله (1951تا2010)، میلادی استفاده گردید. جهت نیل به اهداف پژوهش از روش همبستگی پیرسون برای آشکار سازی ارتباط آماری بین داده ها، از روش رگرسیون خطی و سهمی جهت تحلیل روند سری زمانی داده ها، برای نشان دادن پراکندگی مکانی همبستگی بین داده های دمای ایستگاه ها با گرمایش جهانی در سطح کشور از مدل زمین آمار و در نهایت جهت آشکار سازی آماری معناداری تغییر روند دماها از آزمون ناپارامتری من – کندال استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده تأثیر گرمایش جهانی بر روی دمای حداکثر در ماه های سرد سال همچون ژانویه، دسامبر و نوامبر خیلی کمتر بوده و بیش ترین نمود آن در فصول بهار و تابستان بیشتر در ایستگاه های جنوبی مانند آبادان، اهواز و شیراز دیده می شود. فرآیند ذکرشده در بررسی دوره ای دمای سرد و گرم سال نیز مشهود است و تأثیرپذیری دمای دوره ی گرم ایستگاه های مطالعه شده از گرمایش جهانی نسبت به دوره ی سرد بیشتر بوده و بیانگر افزایش دمای دوره ی گرم سال می باشد. در این بین تعدادی از ایستگاه ها نیز مانند ایستگاه انزلی، ارومیه و خرم آباد در برخی ماه ها از گرمایش جهانی تأثیرپذیری معکوس داشته و در دماهای حداکثر آن ها افت دیده می شود. این امر در نتایج حاصل شده از تحلیل های دوره ای نیز مشاهده می گردد. تغییرات روند دمای حداکثر ایستگاه های مورد بررسی بیانگر معناداری آن در ماه های تابستان می باشد. روند تغییرات ماه های ژوئیه، آگوست و سپتامبر معنی دار بوده که این فرآیند در ایستگاه های جنوبی بیشتر نمایان است. بررسی معناداری تغییر روند دمایی صورت گرفته در دوره های(سرد و گرم) ایستگاه های مورد بررسی نشان دهنده معناداری آن در دوره گرمایی می باشد.
پهنه بندی فضایی سکونتگاه های روستایی در معرض مخاطرات محیطی با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره ویکور (مطالعه موردی: شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی در معرض مخاطرات طبیعی همچون زلزله یکی از گام های اولیه در مدیریت مخاطرات و برنامه ریزی توسعه ای و عمرانی است. مقوله زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله و غیره در طول حیات کره زمین همواره وجود داشته است. در دهه های اخیر علی رغم پیشرفت های علمی و تکنولوژی گسترده در پیش بینی حوادث، ساختمان سازی و مدیریت بحران، بلایای طبیعی همچنان هزینه های سنگینی را به جوامع انسانی تحمیل نموده است. هدف از این پژوهش شناسایی روستاهای در معرض وقوع زلزله می باشد، که نیاز به پهنه بندی فضایی مناطق زلزله خیز است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی می باشد. در بحث توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی داده های مورد نیاز گردآوری شده است و در بحث تحلیلی با استفاده از لایه های رقومی مورد نیاز و مدل ویکور پهنه بندی فضایی مناطق آسیب پذیر روستایی در برابر زلزله در شهرستان تالش صورت گرفته است. معیارهای استقاده در این پژوهش لایه های گسل، زمین شناسی، عمق و شدت زلزله های رخ داده در شهرستان تالش می باشد. برای وزن دهی معیارها از مدل تحلیلی AHP استفاده شده است. پس از اجرای عملیات پهنه بندی فضایی در مدل ویکور، مشخص گردید که از 315 روستای شهرستان تالش 155روستا یعنی 49 درصد از سکونتگاهای روستایی شهرستان در منطقه خطر بالای زلزله استقرار یافته اند. با مشخص شدن روستاهای در معرض، گام بعدی شناسایی مساکن مستعد (کم دوام) در این روستاها می باشد تا از طریق ظرفیت سازی که از طریق برنامه ریزی کالبدی توسط متولیان امر بهسازی و نوسازی مساکن، در جهت افزایش مقاومت مساکن کم دوام در مقابل زلزله اقدام گردد.
سطح بندی ریسک منابع آب آشامیدنی روستاهای تیپ کوهستانی با استفاده از تکنیک تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه موردی: دهستان بررود شهرستان کاشمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:کمبود آب آشامیدنی سالم به خصوص در کشورهای رو به رشد همچون کشور ما، به عنوان یکی از معضلات اساسی مطرح است. عدم کنترل در کیفیت و میزان برداشت و مصرف بی رویه آن می تواند، این معضلات را تشدید کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی ریسک هایی که منابع آب آشامیدنی را در مراکز روستایی دهستان بررود شهرستان کاشمر تهدید می کنند،انجامگردید.
روش: روش تحقیق توصیفی– تحلیلی مبتنی بر استفاده از مدل و آزمایش های تجربی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 10 درصد جمعیت روستاهای منطقه، دهیاران و مسئولین آب و فاضلاب می باشد. شاخص های ریسک منابع آب آشامیدنی با استفاده از روش سلسله مراتب زوجی، وزن دهی و براساس مدل تاپسیس رتبه بندی شد و سطح بندی مراکز روستایی در پنج سطح شامل؛ روستاهای با ریسک بسیار بالا، ریسک بالا، ریسک متوسط، ریسک کم و ریسک بسیار کم صورت گرفته است.
یافته ها:نتایج تحقیق نشان می دهد که روستای قراچه بالاترین رتبه و روستای خرو پایین ترین رتبه را به لحاظ ریسک منابع آب آشامیدنی داشته اند. روستاهای تجرود و طرق نیز در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفته اند. هم چنین مراکز روستایی مورد مطالعه با توجه به رتبه بندی صورت گرفته به پنج سطح از نظر ریسک مخازن و شبکه توزیع آب آشامیدنی تقسیم شدند که در سطح یک روستاهای قراچه و تجرود با ریسک بسیار کم و در سطح پنجم روستاهای کریز و خرو با ریسک بسیار زیاد، سطح بندی شده است. نتیجه نهایی مدل AHP نشان داد که عامل باکتریولوژیکی آب با وزن 197/0 بیشترین اهمیت را در مقایسه با دیگر عوامل داشته و هم چنین عوامل مدیریتی که در ارتباط مستقیم با نهاد مدیریت روستا می باشند، با وزن 160/0 در رتبه دوم اهمیت قرار دارند.
محدودیتها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق حاضر، عدم دسترسی به آمار و اطلاعات در مورد کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آب است.
راهکارهای عملی: شناخت ویژگی های مربوط به منابع آب آشامیدنی در جوامع روستایی با تأکید بر رویکرد مدیریت ریسک، به صاحب نظران و برنامه ریزان، کمک و یاری می رساند تا مدیریت منابع آب روستایی همگام با مشارکت مردم، به نحو مطلوب تحقق یابد. از طرف دیگر، ارائه آموزش های مورد نیاز در سطوح مختلف از افراد روستایی تا سطوح مدیریتی و ارائه راهکارهای عملی برای رفع مشکل آب، می تواند در مدیریت منابع آب روستایی تأثیر بسزائی داشته باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی میزان ریسک منابع آشامیدنی بر اساس مدل ها و آزمایش های تجربی، به ویژه در روستاهای تیپ کوهستانی، است که این نوع روستاها با مشکلات بسیاری در این زمینه مواجه می باشند.
منشأیابی توفان های گردوغبار در جنوب غرب ایران با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نقشه های هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی الگوهای سینوپتیکی مؤثر در ایجاد توفان های گردوغبار و تشخیص مناطق خیزش این توفان ها در جنوب غرب ایران است. روش پژوهش، تحلیل سینوپتیکی همراه با پردازش تصاویر ماهواره ای است. داده های روزانه گردوغبار در سیزده ایستگاه سینوپتیک برای دوره 1990-2012 استخراج شد. سپس، دو موج شاخص که بالاترین شدت و وسعت را داشت، انتخاب و بررسی شد. نقشه های هوا از سایتNCEP/NCAR و تصاویر ماهواره ای NOAA/AVHRR از سایت NOAA/CLASSدانلود و به کار گرفته شد. تحلیل الگوهای فشار برای توفان اول نشان داد اختلاف ارتفاع بین پرارتفاع شمال آفریقا و کم ارتفاع روی ایران در تراز850 موجب شکل گیری کم فشار قوی در سطح دریا در منطقه مورد مطالعه شد. این کم فشار قوی با قدرت مکش بسیار بالا هوای گردوغباری بیابان های اطراف را به منطقه مورد بررسی مکش کرد. در مورد دوم نیز اختلاف فشار بین دو سیستم پرارتفاع روی عربستان و خلیج فارس و کم ارتفاع روی مدیترانه در تراز 850 سبب وزش باد از مناطق بیابانی اطراف به منطقه مورد بررسی شد. نقشه سطح زمین این توفان نیز نشان داد کم فشار سودان بادهای گرم و خشک و آلوده به ذرات گردوغبار عربستان را به منطقة ما وارد می کند. پردازش تصاویر ماهواره ای نیز این نتایج را تأیید کرد.