فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
رضایتمندی سکونتی متأثر از طیف گسترده ای از شرایط ادراک شده عینی و ذهنی است و اغلب جهت ارزیابی ادراکات و احساسات ساکنین از واحد مسکونی، محله و محیط زندگی خویش بکار می رود. نهایتاً این مفهوم نشانه ای مهم مبنی بر وجود ادراکات مثبت ساکنین نسبت به کیفیت زندگی خویش تلقی می شود. رضایتمندی سکونتی بر مباحثی مانند تعلق مکانی، مشارکت، ماندگاری جمعیت به ویژه در شهرهای جدید و طرح های مسکن نو (مسکن مهر) تأثیر زیادی می گذارد.. شناسایی عوامل مؤثر در میزان رضایت و نارضایتی سکونتی ساکنان، می تواند در جهت تحلیل وضع موجود سکونتی، تصمیمات آتی به منظور ارتقای سطح کیفی محدوده های سکونتی افراد و جلوگیری از تکرار نواقص در سایر مکان ها مؤثر واقع گردد. بنابراین، هدف پژوهش، بررسی تأثیر رضایتمندی سکونتی بر ماندگاری جمعیت در طرح مسکن مهر شهر بهبهان می باشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و ازنظر گردآوری داده ها، پیمایشی می باشد.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل 804 نفر ساکن مجتمع می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 280 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. پرسشنامه تحقیق شامل دو متغیر اصلی (رضایتمندی سکونتی(کالبدی، اجتماعی، دسترسی، اقتصادی)، ماندگاری جمعیت) با 36 گویه است. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و آموس 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که ساکنان مجتمع مسکن مهر از شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و دسترسی رضایت پایینی دارند. با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مشخص گردید شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، دسترسی که متغیر رضایتمندی را نشان می دهند بر ماندگاری جمعیت تأثیر مثبت و معنی داری دارند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری شهر میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
71 - 84
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری یکی از پویاترین بخش های درحال توسعه اقتصاد جهان و عامل مهمی در توسعه اجتماعی و اقتصادی مناطق و کشورها است. با توجه به اهمیت موضوع فوق؛ پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات میدانی و اسنادی باهدف کلی شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری تاریخی- فرهنگی در شهر میبد به عنوان یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران با قدمت بیش از 7000 سال گردآوری گردیده است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری استان و گردشگران داخلی و خارجی شهر میبد تشکیل می دهند که برای جامعه اول به منظور شناسایی نماگرهای مؤثر بر توسعه گردشگری تاریخی- فرهنگی علاوه بر مطالعه اسنادی به صورت گلوله برفی و هدفمند، 40 نفر از کارشناسان و متخصصان و برای جامعه دوم به منظور بررسی میزان اثر هر نماگر و عامل بندی نماگرها 85 گردشگر داخلی و 25 گردشگر خارجی از طریق روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیده است. در این پژوهش جهت تجزیه وتحلیل داده ها از یافته های کیفی (تحلیل محتوای مصاحبه ها در نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا) و کمی (تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون آماری T تک نمونه ای) استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد 30 نماگر در قالب 5 عامل در منطقه موردمطالعه مؤثر بر توسعه گردشگری تاریخی- فرهنگی بوده است که از میان عامل های بارگذاری شده، عامل موقعیت نسبی و تاریخی شهر میبد با 5 نماگر و مقدار ویژه 652/7 درصد واریانس 508/25 مهم ترین عامل و عامل طبیعی و اقلیمی با 3 نماگر و مقدار ویژه 931/1 و درصد واریانس 435/10 کم اهمیت ترین عامل مؤثر بر توسعه گردشگری تاریخی- فرهنگی در منطقه بوده است.
تبیین کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر مطالعه موردی: شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
31 - 45
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان نیاز اولیه بشر و تأمین کننده حس رضایتمندی او، نقشی اساسی در بهبود کیفیت زندگی بازی می کند. به نظر می رسد هم راستا با انتقاداتی که به پروژه مسکن مهر از سوی صاحب نظران مختلف، وارد است، مسکن مهر، مسکنی باکیفیت پایین تر از حد متوسط انتظار افراد است، ازاین رو کسانی که در آن ساکن می شوند نیز دارای سطح پایینی از کیفیت زندگی می باشند. ازاین رو، هدف این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهرشهر قاین است. در این تحقیق، کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهرشهر قاین در ارتباط با عوامل اقتصادی، امنیت، اوقات فراغت، رضایت از مسکن، سلامت و آسایش، محیطی، مدیریتی، و مشارکت بررسی شده است. رویکرد کلی پژوهش، از نوع پژوهش های کمی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و میدانی می باشد. به منظور توزیع پرسشنامه، نمونه ای به تعداد 250 نفر موردبررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شده است. به طورکلی نتایج نشان داد عوامل اقتصادی، با ضریب مسیر 633/0، و مؤلفه امنیت با ضریب مسیر 717/0، تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر دارد؛ همچنین مؤلفه اوقات فراغت، با ضریب مسیر 524/0، و مؤلفه رضایت از مسکن، با ضریب مسیر 467/0، بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه سلامت و آسایش نیز، با ضریب مسیر 527/0، و مؤلفه محیطی، با ضریب مسیر 747/0، بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که عوامل مدیریتی بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، با ضریب مسیر 668/0، تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ درنهایت مؤلفه مشارکت نیز بر کیفیت زندگی ساکنان مسکن مهر، با ضریب مسیر 678/0، تأثیر مثبت و معناداری دارد.
واکاوی تغییرات شاخص پوشش گیاهی در شکل گیری جزایر حرارتی شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
195 - 206
حوزههای تخصصی:
امروزه عواملی متعددی از جمله تخریب پوشش های سبز شهری و افزایش بی رویه آلاینده های زیست محیطی در نواحی شهری سبب حبس شدن انرژی تابشی خورشید و بروز پدیده جزیره حرارتی شهری می گردد که. پیامدهای خطرناکی از جمله انتقال آلودگی هوا و ذرات پراکنده سمی به همراه دارد. هدف عمده این پژوهش تحلیل وضعیت پوشش گیاهی و دمای سطح زمین در شهر ارومیه جهت بررسی شکل گیری جزایر حرارتی شهری و تحلیل آن ها است. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست 4 و8 مربوط به سال های 1989 و 2017 مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش بعد از اعمال تصحیحات لازم و آموزش تصاویر اقدام به شناسایی تغییرات تغییرات کاربری اراضی و نوع تغییرات آن گردید. شاخص پوشش گیاهی (NDVI) محاسبه و سپس با استفاده از باندهای حرارتی دمای سطح زمین (LST) محاسبه گردید. نتایج حاصل نشان داد که در طول 28 سال (2017-1989) دمای شهر ارومیه افزایش پیداکرده است. همچنین مشخص گردید که افزایش دمای نواحی داخل شهر ارومیه، عمدتاً ناشی از بین رفتن پوشش گیاهی و به زیرساخت و ساز رفتن اراضی سبز و همچنین فضاهای داخل محدوده شهری است که پوشش تنک آن ها از بین رفته است. بررسی ها نشان داد که شاخص پوشش گیاهی کاهش یافته به گونه ای که در مناطق بایر پوشش گیاهی از023/0 به 051/0- رسید. این موضوع نشان دهنده از بین رفتن پوشش سبز تنک است (حدود9.24 درصد از پوشش گیاهی شهر ارومیه در طی دوره 1989-2017 از بین رفته است.
تبیین تمایزات حریم خواهی ساکنان در مسکن بومی چهار پهنه اقلیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
1031 - 1053
حوزههای تخصصی:
طب کهن نیاز های جسمی و خلقی انسان در اقلیم های مختلف را براساس مزاج غالب مناطق متفاوت می داند. معماری در صدد ایجاد ساختمانی پاسخ گو به نیازهای آسایشی و فرهنگی منطبق با مزاج در خانه اقلیم های مختلف است. نیاز حریم و سلسله مراتب فضای زیست و تأکید بر قلمرو و شیوه تعامل اجتماعی یکی از همین ابعاد فرهنگی و روانی است. مطالعات قدیم و جدید آن را تحت اثر مزاج منطقه تا حدودی متفاوت دانسته اند. این پژوهش، با بررسی پیکره بندی حریم فضایی خانه ها در چهار اقلیم، تفاوت های مزاجی حریم با راهکارهای آن را می یابد. روش پژوهش موردی با راهبرد ترکیبی (روش های توصیفی-تحلیلی در گونه شناسی، استدلال منطقی، تفسیر داده ها با مبانی مزاج، و شخصیت شناسی) و تعمیم داده هاست. مطالعهاسناد معماری، با انتخاب شهرهای مبنا(با مقایسه دما، رطوبت نسبی در نمودار بیوکلماتیک انسانی، و ضریب خشکی دومارتن)،تفاوت های معناداری را در درصد مساحت فضای بسته تا باز و خصوصی تا عمومی خانه های چهار اقلیم نشان داد. تفاوت های کالبدی براساس روان شناسی و طب سنتی و جدید تفسیر شد. نتایج با حریم خواهی[1]خانه های اقلیم چهارگانه ایران از درجه 1 اقلیم گرم-خشک تا درجه 4(کم حریم ترین) اقلیم سرد-مرطوب درجه بندی شد. شاخصه فرهنگی-کالبدی(سیالیت و شفافیت زیاد فضایی اقلیم سرد و مرطوب در مقابل درون گرایی اقلیم گرم-خشک) قابل توجه بود. پروفیل حریمی ساکنان خانه های چهار اقلیم براساس امنیت مطلوبشان رسم شد. دانش جغرافیای حریم انسانی به معماران برای تعبیه کالبدی همسو با نیاز حریمی ساکنان کمک می کند. [1]. ویژگی حریم خواهی معادل میزان تمایل افراد به داشتن حریم در مواجهه با دیگران و فضاهای کالبدی درنظر گرفته شده است.
ارزیابی عوامل محیطی و کالبدی بر میزان حضور جوانان در معابر شهری مطالعه موردی: خیابان عفیف آباد در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
29 - 44
حوزههای تخصصی:
امروزه پرداختن به موضوع حضور جوانان در فضاهای شهری و ارتباط آن با مؤلفه های معماری بسیار با اهمیت است. دستیابی به نقش این عناصر در افزایش حضور جوانان در معابر، گام مهمی برای کاهش مشکلات جوانان خواهد بود. تقویت حضور جوانان، ضمن ایجاد تعامل با سایر شهروندان، زمینه استفاده از این فرصت ارزشمند به منظور برنامه ریزی اوقات فراغت جوانان و افزایش سرزندگی شهروندان در فضاهای شهری خواهد بود. مهم ترین هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر عناصر کالبدی معماری از جمله فرم و شکل نمای بناهای مجاور معابر شهری، رنگ بدنه ها، نوع کف سازی، مبلمان، تنوع کاربری، محل قرارگیری و شکل باغچه ها و آب نماها و ... بر میزان حضور جوانان در فضاهای شهری و به ویژه معابر است. این تحقیق از نقطه نظر هدف بیرونی از گونه کاربردی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و دیدگاه 400 نفر از شهروندان شامل ساکنان، کسبه و رهگذران، با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته، برداشت شده است. این برداشت ها با استفاده از تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS v.24 اولویت بندی گردیدند. در ادامه با روش تجزیه و تحلیل عاملی، محتوا و بار عاملی پرسش های موجود در هر یک از مؤلفه ها ارائه گردیده است. بر مبنای نت ایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، مهمترین مؤلفه ها از نظ ر پاس خ دهن دگان دسته بندی شد. یافته های تحقیق نشان می دهد، عناصر مبلمان شهری ب ا ض ریب همبس تگی 64/. در مقایسه با مؤلفه های خدمات عمومی و رفاهی، محیطی، ویژگی های عملکردی، مؤلفه های ایمنی و امنیت، تنوع فضایی، کالبدی و مؤلفه های انعطاف پذیری، بیشترین تأثیر را بر افزایش حضور جوانان در خیابان عفیف آباد شیراز داشته اند. همچنین مشخص گردید، توجه به نظافت و پاکیزگی محیط و دسترسی به خدمات عمومی، مهمترین عوامل مورد توجه جوانان حاضر در خیابان عفیف آباد به منظور انگیزه حضور آنان در معابر شهری بوده است.
فراتحلیل عوامل سرزندگی محیطی در فضاهای باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
61 - 76
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز نقش حیاتی در افزایش کیفیت هر محیط و فضایی دارند. بهبود وضعیت کیفیت زیستی بشراز طریق افزایش سرزندگی در فضا صورت می گیرد. بنابراین می توان سرزندگی را جزئی جدایی ناپذیر از یک فضای مطلوب دانست که درصدد انتقال حس نشاط به مخاطبان است. ازاین رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با واکاوی حوزه نظری پژوهش های انجام شده در قلمرو سرزندگی، به فراتحلیل عوامل سرزندگی محیطی در فضای باز بپردازد. با توجه به این که سرزندگی در فضاها، فرهنگ ها و جوامع مختلف می تواند معانی و عوامل متفاوتی داشته باشد، در این مقاله سعی شده که جمع بندی نظری در حوزه عوامل با توجه به انواع مختلف فضاهای باز در تحلیل ها صورت گیرد. جامعه آماری 40 مقاله (20 مقاله داخلی و 20 مقاله خارجی) در بازه زمانی 1385-1397 است. گردآوری داده ها از مقالات براساس پروتکل پریسما بوده که با نظر متخصصان مورد انطباق قرار گرفته است. پس از مرور نظام مند مقالات، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش فرا تحلیل و نرم افزار CMA2 استفاده شد. همچنین پس از تحلیل استنباطی داده ها از طریق نمودار قیفی، روش رگرسیون خطی اگر، خطای انتشار و آزمون Q ناهمگونی، با استفاده از روش رگرسیون خطی و رگرسیون چند متغیره، ابتدا میزان ارتباط بین یکایک متغیرهای مستقل و سپس کلیه متغیرهای مستقل در ابعاد مختلف با متغیر وابسته یعنی سرزندگی محیطی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، در مورد تأثیر متغیرهای مستقل بر سرزندگی، بین سرزندگی و متغیرهای مستقل رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد؛ همچنین در مطالعات صورت گرفته، متغیر ایمنی و امنیت بیشترین تأثیر را بر سرزندگی محیطی دارد و در درجه دوم متغیر مشارکت و تعاملات اجتماعی مؤثرترین متغیر است. همچنین متغیر کالبد و فرم بنا کمترین تأثیر را بر سرزندگی محیطی دارد و تأثیرات دیگر متغیرها تقریباً ثابت است.
مطالعه تأثیر طرح های توسعه شهری بر پیکره بندی فضایی مطالعه موردی: محله سلطان میراحمد کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
33 - 46
حوزههای تخصصی:
در سده اخیر و در شهرهای تاریخی، طرح های توسعه شهری ازجمله طرح های جامع و برنامه های ساخت خیابان مسبب مداخلات وسیع و مشکلاتی از جمله از بین رفتن یکپارچگی بافت شهری بوده اند. این مداخلات در محلات تاریخی نمود بیشتری پیدا کرده است؛ زیرا همواره یکی از مهم ترین ویژگی های این محدوده ها، ساختار یکپارچه و انسجام اجزای آن به محوریت مرکز محله بوده و مداخلات شهری بدون شناخت ساختارهای فضایی به چند پاره شدن بافت و از بین رفتن انسجام درونی آن منجر شده است. در این مقاله به طور خاص پیامدهای ساخت دو خیابان فاضل نراقی و علوی بر روی ساختار فضایی محله سلطان میراحمد کاشان و مرکز آن مطالعه می شود. براین اساس این مقاله در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست که ساخت دو خیابان بیان شده چه پیامدهایی در ارتباط با ساختار فضایی محله داشته و چه آسیب هایی را به آن وارد کرده است. برای پاسخ دادن به این پرسش ها، محدوده مورد نظر در سه مقطع زمانی مختلف و با توجه به تغییرات ایجاد شده، مطالعه و وضعیت آن طی سه دوره یادشده مقایسه شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی_تاریخی است و بر مطالعه ساختار فضایی شهر استوار شده و درعین حال یافته های مبتنی بر تکنیک اسپیس سینتکس با وضعیت فضای شهری و دسترسی ها در سه دوره یادشده مقایسه شده تا تصویر روشنی از تغییرات را آشکار کند. بنابراین برای دستیابی به تحلیلی دقیق از تغییرات رخ داده شده، مدل محوری شهر به کمک روش اسپیس سینتکس تحلیل شده و براین اساس داده ها در نرم افزارdepth Map مورد واکاوی قرار گرفته اند. تحلیل های صورت گرفته با تکیه بر ارزیابی دو متغیر انسجام و گزیده نشان می دهد که توسعه های شهری و ایجاد خیابان های جدید در درون و یا نزدیک محله سلطان میراحمد نتایج متفاوتی در پی داشته است. به نحوی که برخی از این خیابان ها توان بالقوه تبدیل شدن به هسته جدید در ساختار محله را پیدا کرده اند. از سوی دیگر در اثر تغییرات رخ داده شده، بخش های درونی محله و ازجمله مرکز تاریخی آن جایگاه خود را در ساختار فضایی محله، محدوده شهری پیرامون و کل شهر از دست داده و به مرکزی فرعی تبدیل شده اند.
شناسایی معیارهای مؤثر بر پایداری اجتماعی و اقتصادی در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ارتباط با سکونتگاه های روستایی مقوله پایداری اجتماعی - اقتصادی است. این دو معیار، به علت توجه بیشتر به مؤلفه های پایداری محیطی، تا حد زیادی در سایه و سیطره آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل بررسی شده اند. ازاین رو،نگارندگان در پژوهش حاضر کوشیده اند معیارهای مؤثر بر پایداری اجتماعی و اقتصادی در مناطق روستایی را ارزیابی و رتبه بندی کنند. بررسی های انجام گرفته بیانگر آن است که تاکنون تحقیق جامع و کاملی در این حوزه انجام نگرفته و فقطبه گردآوری معیار ها و رتبه بندی روستاها اکتفا شده است. این در حالی است که بدون توجه به میزان اهمیت و تأثیر آن بر پایداری امکان رسیدن به نتیجه مطلوب فراهم نخواهد شد. بنابراین، در تحقیق حاضر با بهره گیری از طراحی ساختار سلسله مراتبی به تحلیل و رتبه بندی معیار ها از نظر میزان اهمیت پرداخته شده است. بر این اساس، با مرور منابع علمی معتبر داخلی و خارجی و همچنین مصاحبه با کارشناسان سازمان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، این معیارها شناسایی و دسته بندی شد. به این ترتیب، ده زیرمعیار امنیت، ایمنی، آموزش، مشارکت، جمعیت، بهداشت، فراغت، مسئولیت پذیری، رضایت از خدمات، و تعلق مکانی به عنوان زیرمعیارهای پایداری اجتماعی و ده زیرمعیار نرخ بیکاری، بیمه کشاورزی، دسترسی به بازار، نوسان قیمت، بار تکفل، مکانیزاسیون، میانگین درآمد، سرانه دامی، تنوع اقتصادی، و سرمایه گذاری نیز برای پایداری اقتصادی در مناطق روستایی ایران شناسایی شد. در ادامه و براساس آرای متخصصان و کارشناسان توسعه و برنامه ریزی روستایی مشخص شد که میزان تأثیر معیارهای اجتماعی و اقتصادی بر پایداری سکونتگاه های روستایی تقریباً یکسان است و تفاوت چندانی در میزان اهمیت آن ها وجود ندارد. از طرفی دیگر، زیرمعیارهای آموزش و نرخ بیکاری به ترتیب مؤثرترین زیرمعیارهای پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی در سکونتگاه های روستایی کشورند.
مقایسه ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در محله هایی با بافت فرسوده و غیررسمی شهری (مطالعه موردی: شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مفهوم بازآفرینی شهری و بازآفرینی شهری پایدار به یکی از مهم ترین روش های ساماندهی بافت های فرسوده شهری و مناطقی با بافت غیررسمی تبدیل شده است. این مفاهیم در کشور ما نیز مدنظر قرار دارند. بافت های فرسوده و غیررسمی در دو دهه گذشته به یکی از چالش های مدیریت شهری مریوان تبدیل شده است. از سوی دیگر، مقایسه پتانسیل دو بافت فرسوده و غیررسمی برای بازآفرینی، یکی از موضوعات مهمی به شمار می آید که کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر به منظور مقایسه ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در محله های دارای بافت فرسوده و غیررسمی شهری در شهر مریوان استان کردستان انجام شده است. این پژوهش، کاربردی، پیمایشی و توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری آن نیز شامل همه ساکنان محله های بافت فرسوده و غیررسمی شهر مریوان بود که از این دو گروه، محله های چهارباغ و لیلاخی بافت فرسوده و تپه موسک و نوبهار بافت غیررسمی بودند که برای بررسی انتخاب شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری این پژوهش نشان می دهد از دیدگاه ساکنان محله های هدف، بهبود شرایط اجتماعی اولین شاخص دارای پتانسیل در بازآفرینی شهری پایدار، رونق اقتصادی دومین شاخص دارای ظرفیت بازآفرینی، ارتقای کالبدی سومین شاخص دارای پتانسیل و بهبود وضعیت زیست محیطی چهارمین شاخص دارای پتانسیل در بازآفرینی شهری پایدار هستند. ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در خرده مقیاس های شرایط اجتماعی-فرهنگی، رونق اقتصادی، بهبود وضعیت زیست محیطی و ارتقای کیفیت کالبدی در بافت فرسوده در حد بالا و زیاد است. ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در این خرده مقیاس ها نیز در بافت غیررسمی در حد متوسط است. در مجموع شاخص ها، ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در بافت فرسوده بیشتر از بافت غیررسمی است که باید مدنظر مجریان بازآفرینی شهری قرار بگیرد.
مدلسازی رابطه بین سرزندگی شهری و حس تعلق مکانی در شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از معیارهای اصلی شهرهایی است که از کیفیت بالای برنامه ریزی و طراحی برخوردارند. محیط های شهری سرزنده، زمینه ساز تعاملات اجتماعی، خلق و افزایش سرمایه اجتماعی و حس تعلق به مکان می گردند. هدف این مطالعه تحلیل رابطه سرزندگی و حس تعلق مکانی در شهر قاین است. این تحقیق جزو تحقیقات پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه می باشد. حجم نمونه آماری 382 نفر از شهروندان شهر قاین می باشد که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده است. متغیرهای مستقل این تحقیق شاخص های سرزندگی شهری (دسترسی، پویایی اجتماعی، سرزندگی اقتصادی، امنیت شهری، طراحی معابر، مبلمان، روشنایی فضاهای شهری، سیما و منظر شهری و خوانایی) و متغیر وابسته، حس تعلق مکانی می باشد. برای تحلیل رابطه متغیرها از مدل های k- نزدیک ترین فاصله و الگوریتم جنگل های تصادفی استفاده شده است. شاخص سرزندگی از 28 گویه تشکیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین 17 گویه آن در سطح مناسبی قرار ندارد و 11 گویه آن در سطح قابل قبولی هستند. در کل سرزندگی شهری در شهر قاین پایین است. همچنین میانگین متغیر حس تعلق مکانی در سطح متوسطی قرار دارد. با توجه به خروجی مدل ها روش K نزدیک ترین همسایه نتایج بهتری از مدل جنگل تصادفی داشته است. عملکرد مدل K-NN گویای آن است که این مدل تأثیر سرزندگی بر تعلق مکانی را با ضریب همبستگی 82/0 و میزان خطای 66/0 و ریسک برآورد 43/0 شبیه سازی کرده است. بر اساس مدل ایجاد شده توسط الگوریتم جنگل تصادفی متغیر دسترسی بیشترین و خوانایی کمترین تاثیر را در حس تعلق در شهر قاین را دارند.
بررسی ارتباط بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز و کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
107 - 122
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی برکیفیت زندگی افراد تأثیرگذار است که از جمله آنها میزان صنعتی شدن محدوده زندگی می باشد. تداوم تعهد فرد به نظام اجتماعی ریشه در رضایت از کیفیت زندگی خود، وضعیت جامعه و به طور کلی شرایط زندگی فرد دارد. هر فرد از طریق تحلیل شرایط پیرامون خود، می تواند اوضاع فردی خویش را دریافته و به ارزیابی آن بپردازد. عواطف مثبت در مورد شرایط خود اگرچه عنصری ذهنی است، ریشه در شرایط عینی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهرستان های عسلویه و کنگان می باشد که تعداد 376 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاریSmart PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با میزان کل کیفیت زندگی (34/0 -P= ) و شاخص های آن یعنی کیفیت زندگی اجتماعی (37/0 -P= )، کیفیت زندگی روانی (36/0 -P= )، کیفیت زندگی جسمانی (30/0 -P= ) و کیفیت زندگی خانوادگی (39/0 -P= ) ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. اما بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی اقتصادی ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان می دهد که پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز بر کیفیت زندگی تأثیر متوسط داشته (513/0-) و متغیر پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز در مجموع (263/0) از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین می کند.
تحلیلی بر توسعه پایدار شهری با تکیه بر شاخصه های سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی (نمونه موردی: منطقه ۲ شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
201 - 216
حوزههای تخصصی:
مهاجرت از شهرها به روستاها، سبب گسترش شهرنشینی و ایجاد مفاهیم جدیدی شد، که می توان با تکیه بر آن ها، از قبیل سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در توسعه پایدار شهری قدم برداشت. هدف از انجام این پژوهش حاضر توسعه پایدار شهری با تکیه بر شاخصه های سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی می باشد. روش این پژوهش تحقیق بر اساس مطالعه موردی و از سنخ توصیفی_ تحلیلی و ضریب همبستگی اجراشده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که برای سنجش اعتماد عمومی از پرسشنامه اعتماد عمومی پیران نژاد (۱۳۸۶) برای سنجش سرمایه اجتماعی گروترت و همکاران (1998) و برای سنجش توسعه پایدار شهری از پرسشنامه گلند و اکایا (2001) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل شهروندان ساکن منطقه 2 شهر تهران می باشد . منطقه ۲ دارای ۲۱ محله و۹ ناحیه میباشد. جمعیت این منطقه براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ ایران، ۷۰۱٬۳۰۳ نفر (۲۳۹٬۷۴۲ خانوار) شامل ۳۴۳٬۰۳۳ مرد و ۳۵۸٬۲۷۰ زن است. منطقه ۲ شهرداری تهران به ۹ ناحیه و ۳۰ محله شورایاری ۱۴ محله ممیزی تقسیم می شود. که تعداد 374 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت از نرم افزار SPSS و روش های آماری آن از قبیل تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل میانگین و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت که طبق نتایج حاصل از پژوهش، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بر توسعه پایدار شهری تاثیر دارد (p=0.000). شاخص های سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار شهری تأثیر دارد(p=0.000). شاخص های اعتماد عمومی بر توسعه پایدار شهری تأثیر دارد(p=0.000) و می توان نتیجه گرفت که در توسعه پایدار شهری، دو مولفه سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را مد نظر قرار داد.
Identifying and Evaluating Businesses with Branding Potential in Rural Areas (Case study: Turkmen Sahara Region – Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
87 - 103
حوزههای تخصصی:
Purpose: In recent years, it has become more necessary to seek and apply new strategies to strengthen the foundations and diversification of economic activities in rural areas. Accordingly, in the context of the new theories of sustainable development, one of the approaches that is of great importance for the growth and sustainability of businesses in today's complex environments is branding. Therefore, the main purpose of this study was to identify businesses with branding potential in Turkmen Sahara of Golestan province in Iran. The overwhelming limitations of product marketing are supporting the declining revenues of traditional sources in dealing with competitive markets as well as trying to expand, making available and identifying regional products with a branding approach
Design/methodology/approach: In this study, we first identified and localized the branding indices and then identified the brand-liable products in the region using the Additive Ratio Assessment (ARAS) method in multi-criteria decision making.
Findings: The results showed that among the indicators of brand products in rural areas, satisfaction index with weight of 0.095 was put in the first place followed by adaptability with weight of 0.091, quality-orientation approach with a weight of 0.086 and valuable with a weight of 0.081. Also, among the common businesses and products in the region, cotton cultivation with a coefficient of 0.971 was the first priority followed by carpet weaving with a coefficient of 0.966, traditional foods with a coefficient of 0.952, Turkmen horse breeding with a coefficient of 0.943 and eco-tourism with a coefficient of 0.924 for planning the branding of products and services based on Brand Explanatory Indexes and using ARAS method.
Practical implications: The study provides a perspective on the process of branding products and services in rural areas.
Originality/value: This paper makes two major contributions: first, the introduction of branding indicators for rural businesses, and second, applying decision making models in the process of branding products and services with brand potential in rural studies.
سیر اندیشه های معماران دوره پهلوی، کاربست تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخ معماری، کوششی نقادانه به منظور فهم معماری است. معماری دوره پهلوی، سرآغازی برای جریان معماری مدرن ایران است. هدف این پژوهش، شناخت اندیشه های تأثیرگذار بر دگرگونی های ایجادشده در معماری این دوره است. تأمل در پیشینه های مطالعات معماری پهلوی مؤید خلأهایی نظیر عدم توجه به یافته های محققین قبلی و تکرار برخی موضوعات ثابت است؛ لذا پژوهش حاضر سعی نموده با تحلیل تحقیقات پیشین، بتواند انسجامی بین یافته های معماری دوره پهلوی تاکنون ایجاد نماید. روش تحقیق مورداستفاده به صورت ترکیبی از استدلال های منطقی و تحلیل محتوا است. نتایج تحقیق مؤید آن است که در معماری دوره پهلوی نیز، اندیشه های معماران به مثابه رکن اساسی عمل می کند و از طریق آنان می توان نحوه ی تغییرات شکلی و محتوایی جریان معماری پهلوی را تبیین کرد. سیر اندیشه معماران دوره پهلوی در هفت حوزه تقویت مبانی نظری معماری، تغییر آموزش معماری، نحوه ی بهره گیری از معماری سنت، تأمین مسکن، اندیشه های متأثر از معماران خارجی، ایجاد فضای گفت وگو و اشتغال خلاصه می شود. درنهایت این که معماری دوره پهلوی اگرچه مسیری تکاملی طی نکرده است ولی نمود کالبدی اندیشه های معماران دوران خود از غرب گرایی مطلق (ساخت مکعب های مدرن) تا غرب گریزی (در آثار دیبا، سیحون) است که منجر به ایجاد سبک مدرن ملی در اواخر دوره پهلوی دوم شده است.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر (مورد مطالعه: شهر کنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی مؤثر بر ایجاد، رشد و توسعه شهرها به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری جهت برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت جهت رشد و توسعه شهرها تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر است که به صورت مطالعه موردی در شهر کنگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله تعیین شاخص های کلیدی از طریق روش دلفی و شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع انجام گرفته است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهر کنگان، 15 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)؛ عوامل سیاسی و نقش دولت (مدیریتی)؛ موقعیت جغرافیایی کنگان؛ عوامل فرهنگی؛ نوع مالکیت اراضی؛ جهات و میزان شیب؛ وضعیت آب و هوایی؛ منابع آبی (شبکه آب ها)؛ خاک و پوشش گیاهی؛ بلایای طبیعی و فعالیت های کشاورزی" تأثیرگذارند که از میان این عوامل 5 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)" به عنوان عوامل و پیشران های کلیدی توسعه کالبدی شهر کنگان مطرح می باشند که ترکیبی نظام وار از عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی هستند. به این ترتیب جهات و میزان توسعه کالبدی شهر کنگان در آینده تابعی از موقعیت و شرایط جغرافیایی شهر کنگان، نحوه برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و مسئولین شهری کنگان در برخورد با این پیشران های کلیدی است.
تبیین رابطه بین مولفه های موثر برکیفیت فضای باز جمعی در ارتقاء اجتماع پذیری محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
45 - 56
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای جمعی به میزان استفاده از آن مکان و حضور انسان وابسته است. انسان به صورت پیوسته با مکان همراه بوده و نوعی تعامل در آن را ایجاد کرده که منجر به شکل گیری روابط اجتماعی و اجتماع پذیری فضای باز جمعی شده است. در دهه های اخیر، بی توجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در برخی فضاهای باز موجب از بین رفتن اهمیت و نقش فضا شده است. همچنین عدم استفاده از معیارهای فضاهای باز عمومی برای اجتماع پذیری فضاها منجر به خالی و رانده شدن فضاها شده است. از این رو شناخت معیارهای ایجاد کننده و ارتقادهنده اجتماع پذیری در فضاهای باز جمعی به منظور رونق بخشیدن به این گونه فضاها در مقیاس های مختلف ضروری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی محیط های مسکونی و تأثیر آن در ایجاد تعامل بین کاربران و پاسخ به این پرسش که حضور افراد در این فضاها چگونه منجر به اجتماع پذیری فضای باز جمعی و عاملی در جهت موفقیت فضا می شود، انجام شده است. از این رو چهار فضای باز مشترک جمعی در مقیاس مجتمع های سکونتی در منطقه شش شهرداری شهر شیراز انتخاب شد. این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به روش پیمایش و با استفاده از ابزار سنجش پرسشنامه صورت گرفته است. حجم نمونه 488 نفر از ساکنان مجتمع مسکونی است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. پس از تحلیل و دسته بندی ابعاد در سطح نظریه مکان و استخراج هفت مؤلفه مؤثر بر کیفیت فضاهای جمعی و اجتماع پذیری (که شامل ایمنی و امنیت، انعطاف پذیری، نفوذ پذیری، فعالیت پذیری، تعامل اجتماعی، هویت مکان و ادراک محیط است) در چگونگی برقراری تعامل و ارتباط کاربران محیط چهار نتیجه حاصل گردید. نخست ایجاد آفرینش فضاهایی پویا، دوم ایجاد فضاهای جمعی، سوم پیوستگی و تعامل و چهارم تقویت درک متقابل از رفتارهای محیط کیفیت مکان های باز جمعی را می توان ارتقا بخشید.
تبیین اثربخشی سرمایه اجتماعی بر گسست تله فقر فضایی (مورد مطالعه: سکونتگاه های روستایی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فصل مشترک بیشتر مطالعات پژوهشگران در مورد سکونتگاه های روستایی واقع در نواحی کوهستانی – جنگلی کشورهای جهان سوم بیانگر این است که در این نواحی علاوه بر شدت بالای فقر، مدت طولانی فقر حائز اهمیت است و این فرآیند موجب شکل گیری تله فقر شده است. پژوهش حاضر در پی آن است که دریابد سرمایه اجتماعی چه تأثیری بر گسست تله فقر فضایی در این نواحی دارد؟ جامعه آماری این پژوهش، اعضاء انجمن های اعتبار و پس انداز در نواحی روستایی جنگلی – کوهستانی شهرستان بابل بوده که مطابق با فرمول کوکران، 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. پس از گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته، تجزیه و تحلیل آن با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS 22 و همچنین به کمک مدل یابی معادلات ساختاری در رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار smart – PLS انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که انجمن ها به مثابه سرمایه اجتماعی بر سرمایه های معیشتی به مثابه نماگرهای تله فقر فضایی با شدت همبستگی متفاوت رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین، سرمایه اجتماعی توان تبیین 62 درصد از واریانس سرمایه مالی، 68 درصد از واریانس سرمایه انسانی، 65 درصد از واریانس سرمایه اقتصادی، 66 درصد از واریانس سرمایه فیزیکی، 49 درصد از واریانس سرمایه طبیعی، 52 درصد از واریانس سرمایه نهادی و 56 درصد از واریانس سرمایه فرهنگی را داراست. از این رو تأثیر مقوله های آگاهی، اعتماد، حمایت، انسجام و مشارکت تحت عنوان یک سازه کلی به نام سرمایه اجتماعی بر گسست فقر فضایی مورد تأیید قرار می گیرد. بنابراین با تقویت هر یک از این مولفه ها می توان با ارتقاء سطح سرمایه های معیشتی و گسست تله فقر فضایی در نواحی روستایی دست یافت.
عملکرد مدیریت محلی در بهبود شاخص های تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: بخش اسفندقه در شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی جایگاه عملکرد مدیریت محلی در بهبود شاخص های تحولات فضایی در بخش اسفندقه پرداخته است. براین مبنا، این پژوهش ویژگی های درونی و ویژگی های بیرونی شاخص مدیریت محلی را به مثابه متغیرهای اثرگذار و ابعاد تحولات فضایی همچون محیطی - اکولوژیک، اجتماعی، اقتصادی، و کالبدی - زیربنایی به مثابه مؤلفه های اثرپذیر مورد مطالعه قرار داده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش کمی و پیمایشی، مبتنی بر ابزار پرسشنامه در سطح370خانوار و در 30روستا به صورت نمونه تصادفی مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج پژوهش آشکار ساخت، میان شاخص های مدیریت محلی با ابعاد تحولات تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی ناحیه موردمطالعه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. افزون بر این، شاخص اقتصادی با میانگین 27/3در رتبه نخست، شاخص محیطی - اکولوژیک با میانگین 19/3 در رتبه دوم، شاخص اجتماعی با میانگین 14/3 در رتبه سوم و شاخص کالبدی - زیربنایی با میانگین 91/2 در رتبه آخر است. بدین ترتیب، توجه روزافزون مدیریت محلی به تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی به ویژه در زمینه بعد کالبدی زیربنایی از راه اتخاذ سیاست های مناسب در این راستا برای بهبود فعالیت های اجتماعی و اقتصادی پیشنهاد شده است.
نقش مشارکت شهروندان در ارتقای امنیت و توسعه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر هرات، افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: استفاده از قابلیت شهروندان در جوامع مختلف نقطه قوتی برای ارتقای جایگاه اجتماعی شهروندان و بالابردن امنیت در سطح جامعه می باشد. براین اساس هدف از انجام این تحقیق بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در شهر هرات و تاثیر آن بر بالابردن امنیت و توسعه اجتماعی شهروندان است. این تحقیق از نظر هدف نوعی تحقیق کاربردی و از دیدگاه ماهیت، محور این تحقیق نوعی تحقیق توصیفی –تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه شهروندان) صورت گرفته است. به منظور رسیدن به این هدف بعد از جمع آوری داده های اولیه ای با بهره گیری از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی، آزمون تی و مانند آن در نرم افزار SPSS رابطه بین متغیرها بررسی شده سپس با استفاده از روش Waspas و GIS تحلیلهای فضایی لازم پیرامون مناطق شهر هرات مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته ها موید آن می باشد که از نظر وضعیت و تمایل به مشارکت شهروندان دو ناحیه دهم و نهم به ترتیب بالاترین و کمترین سطح مشارکت و از نظر شاخص های مربوط به توسعه اجتماعی ناحیه هفتم شهر هرات بالاترین امتیاز و کمترین آن را ناحیه نهم و نهایتا با توجه به شاخص های مربوط به امنیت شهری بیشترین امتیاز را ناحیه چهاردهم و کمترین آن را ناحیه دهم شهر بدست آوده اند. نتایج: نتایج تحقیق موید آن می باشد که تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری از میزان بالایی برخوردار می باشد و این در حالی است که مسئولین امر نسبت به این مساله کم توجه بوده و از قابلیت و طرفیت شهروندان در برقراری امنیت و به تبع آن بالابردن توسعه اجتماعی جامعه غافل بوده اند که امر نیازمند بازبینی و توجه بیشتری می باشد.