فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی منشأ و میزان آلودگی فلزات سنگین در جزیره خارک
حوزههای تخصصی:
موقعیت و فراوانی فصلی مسیرهای چرخندی در ترسالی های غرب میانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه انجام شده بر روی 66 سامانه چرخندی در دوره های ترسالی غرب میانی ایران (2003-1973) نشان داد که مراکز چرخندزایی مدیترانه، سودان و دریای سرخ و نیز بین النهرین در ترسالی های شدید منطقه، به شدت فعال اند و بیشترین نقش را در بارش های دوره مرطوب منطقه ایفا می کنند. به طور کلی، سامانه های مذکور با توجه به الگوهای همدیدی حاکم، از سه مسیر عمده زیر وارد منطقه می شوند:
الف) از مناطق چرخند زایی غرب و مرکز مدیترانه و نیز شمال قبرس در ترکیه که به سمت شمال شرق حرکت می کنند و غالباً با تقویت در شرق دریای خزر به طرف دریاچه آرال ادامه مسیر می دهند.
ب) از منطقه چرخندزایی قبرس و شمال بین النهرین شروع می شوند و با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی به طرف منطقه مورد مطالعه در شرق زاگرس کشیده می شوند.
ج) از قبرس و نیمه شمالی دریای سرخ و بین النهرین به طرف شمال خلیج فارس حرکت می کنند و با عبور از زاگرس به طرف شمال شرق و گاهی اوقات به جنوب شرق ایران کشیده می شوند.
تعداد چرخند ها و نیز مسیرهای چرخندی فصل پاییز به علت وجود وردش در عقب نشینی کمربند پرفشار جنب حاره دارای وردایی زیادی است. چرخند های فصل زمستان دارای عمر طولانی تری نسبت به فصول دیگر و نیز فشار مرکزی کمتری در مقایسه با پاییز و فشار بالاتری در مقایسه با فصل بهار هستند. چرخند های این فصل عمدتاً به علت غلبه حالت دینامیکی ـ علاوه بر شرایط پیش گفته ـ دارای جابه جایی بیشتری نیز هستند. اگرچه پراکندگی تقریباً زیادی در مسیرهای چرخندی بهار مشاهده می شود ولی دو مسیر مشخص شده در فصل زمستان با کمی تغییر در این فصل نیز مشاهده می شود.
تحلیلی بر اثرات خشکسالی در ناپایداری سکونتگاه های روستاییِ شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل اثرات خشکسالی بر ناپایداری سکونتگاه های روستاییِ شهرستان داراب در طی دوره آماری1390-1376 می باشد. جمع آوری داده های مورد نیاز به دو روش میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. در روش اسنادی داده های هواشناسی مورد نیاز از اداره کل هواشناسی استان فارس و داده های تولید محصولات از سازمان جهاد کشاورزی استان تهیه شده است. جهت تعیین وقوع یا عدم وقوع خشکسالی، اطلاعات جمع آوری شده به روش اسنادی با استفاده از شاخص های SIAP و PNPI مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس در روش میدانی جهت تحلیل اثرات خشکسالی بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی از نگاه روستاییان به طراحی و تکمیل پرسشنامه از 140 روستای دارای سکنه اقدام گردید که اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه جهت تأیید یا رد فرضیات تحقیق، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که خشکسالی و کاهش بارندگی موجب کاهش عملکرد محصولات کشاورزی به خصوص محصول گندم معادل 38/0 کیلوگرم به ازای هر میلیمتر کاهش بارندگی در واحد هکتار شده است. این کاهش تولید منجر به کاهش درآمد ساکنان نواحی روستایی و مهاجرت آنها و سرانجام باعث ناپایداری سکونتگاه های روستایی شده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که در طول دوره مورد مطالعه، تعداد 14 روستا متروک و خالی از سکنه شده و 32 روستا نیز در معرض متروک شدن قرار گرفته اند.
ارزیابی شواهد ژئومورفولوژیک برای گودال برخوردی احتمالی زیروکی در سیستان و بلوچستان، جنوب شرق ایران
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات گسترده ی انجام شده درباره ی پدیده های ژئومورفولوژی ایران، تا کنون بررسی گودال های برخوردی مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله بر اساس روش های سنجش از دور و برداشت های میدانی، یک ساختار گودالی شکل در دشت سمسور در جنوب شرقی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت که پیش از این توسط ""منصوری دانشور و باقرزاده"" در سال های 2011 و 2013 به عنوان یک گودال احتمالی حاصل از برخورد شهاب سنگی معرفی شده است. گودال زیروکی توسط ""باراتوکس و همکاران"" در سال 2012 به عنوان یک سایت دارای پتانسیل برخورد معرفی شده و در آگوست 2013 به عنوان تنها گودال برخوردی شهاب سنگی امکان پذیر و قابل تأیید در ایران در پایگاه تخصصی ساختارهای برخوردی جهان (دانشنامه مخاطرات طبیعی دانشگاه نووسی بیرسک، روسیه) ثبت گردید. اگر این گودال به عنوان گودال برخوردی تأیید شود آنگاه اولین نمونه ی در ایران و سومین نمونه آن درخاورمیانه پس از ""وبار"" در عربستان و ""جبل وقف الصوان"" در اردن خواهد بود. ارزیابی گودال زیروکی با استفاده از تفسیرهای سنجش از دور ژئومورفولوژیکی و در سطوح مختلف مطالعات توپوگرافی، ژئوفیزیک، زمین شناسی، و پتروگرافی به انجام رسیده است. مهم ترین نتایج حاصل شده از این تحقیق نشان دهنده ی ساختار واضح گودالی شکل با لبه های برآمده و توپوگرافی برجسته مرکزی می باشد. همچنین اطلاعات ژئوفیزیک به خوبی نشان دهنده ی یک بی هنجاری ثقلی منفی و دایره ای شکل منطبق بر گودال است که آن را از پدیده های آذرینی و دیگر شکل های فرسایشی متمایز می سازد.
پهنهبندی توان اکولوژیک کشاورزی حوزة معرف کسیلیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومرفولوژی دره اهر
حوزههای تخصصی:
بوم شناسی مصب
حوزههای تخصصی:
گزارش برگزاری اولین همایش جایگاه مطالعات ژئومورفولوژی در آمایش سرزمین و مدیریت محیط
حوزههای تخصصی:
فرم و فرایندهای رودخانه ای دشت خوزستان در کواترنر
حوزههای تخصصی:
پراکنش آهن روی و سرب در خاک و محصولات کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش تغییرات مورفولوژی رودخانه ی مرزی هیرمند در روابط سیاسی ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها پدیده هایی هستند که اساساً ماهیّتی انسانی دارند که انسان به واسطه ی درک اختلاف های میان خود، آنها را ترسیم می کنند و در زمینه ی مطالعاتی جغرافیای سیاسی، به عنوان یکی از موضوع های محوری شمرده می شوند. در این میان، رودخانه ها به عنوان مرزهای طبیعی دو واحد سیاسی، به دلیل ماهیّت تغییرپذیری و تنوّع مورفولوژیکی خود، آثار محسوسی بر روابط سیاسی دو کشور به ویژه بر سر مسائل مرزی دارند. رودخانه ی هیرمند، واقع در مرز ایران و افغانستان به دلایل مختلف طبیعی و انسانی از زمان شکل گیری مرز، همواره روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از عوامل مؤثر در مسائل مرز رودخانه ای دو کشور، ناشی از شرایط مورفولوژیکی رودخانه ی هیرمند و تغییر مسیر های متعدّد آن در ادوار کوتاه مدّت است، به طوری که مسائل پیچیده و متعدّدی را در نظام حقوقی آن ایجاد کرده است. این مقاله، درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ""آیا بروز اختلاف های مرزی ایران و افغانستان بر روی رودخانه ی هیرمند، ناشی از خصوصیات مورفولوژی (یا الگو) و سیمای طبیعی رودخانه است یا تنها درنتیجه ی مناسبات سیاسی دو کشور؟"" نتایج پژوهش نشان می دهد، مورفولوژی رودخانه ی هیرمند، به ویژه در بازه ی مرزی از نوع الگوی شریانی است که بیشترین تغییرات را نسبت به دیگر الگوهای رودخانه ای دارد و مرز دو کشور کاملاً آگاهانه بر روی بخش هایی از تغییرپذیرترین بستر رودخانه قرار داده شده است. این امر موجب بروز اختلاف های مرزی میان ایران و افغانستان از ابتدا تا کنون بوده است و به احتمال در آینده نیز، زمینه ساز مشکلات بی شماری برای هر دو کشور، به ویژه برای بخش ایرانی خواهد بود. به طورکلّی مهم ترین پیامدهای ناشی از تغییرات مورفولوژی این رودخانه که بر روابط سیاسی دو کشور تأثیرگذار بوده است عبارت اند از، اختلافات بر سر تعیین دقیق مرز در بستر تغییرپذیر رودخانه، اختلافات ناشی از ناپایداری الگوی توزیع حق آبه میان دو کشور و سرانجام اختلافات ناشی از تعیین وسعت و قلمرو محدوده ی مرزی. روش پژوهش مقاله از نوع توصیفی تحلیلی و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و همچنین اندازه گیری های تاریخی تغییرات مورفولوژی رودخانه ی هیرمند است که با استفاده از داده های سنجش از دور و مقایسه ی تصاویر ماهواره ای TM-5 در دو بازه ی زمانی بیست ساله انجام شده است.
تعیین فصول طبیعی ایران
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین فصول طبیعی یا آب و هوایی ایران‘ آمار متوسط روزانه دما و نم نسبی 10 ایستگاه در دوره 90-1961 مورد بررسی قرار گرفت. متوسط های روزانه به متوسط های پنج روزه به نام پنجک تبدیل و وجود روند فصلی با روش تحلیل هارمونیک سنجیده شد. با استفاده از روش خوشه بندی در همه ایستگاههای کشور‘ دوره های اقلیمی شناسایی گردید و در اکثر ایستگاهها بر اساس الگوی تقویمی‘ چهار فصل بهار‘ تابستان‘ پائیز و زمستان مشخص شد. ویژگیهای حرارتی این دوره ها با واقعیت متداول فصول مطابقت نداشت. در نتیجه بر اساس آستانه های حرارتی کمتر از 10 درجه برای زمستان و بیشتر از 22 درجه سلسیوس برای تابستان‘ فصول سال تعیین شدند. در سواحل جنوبی کشور فقط دو فصل تابستان و بهار وجود دارد. در بقیه ایستگاهها‘ بهار از 11 اسفند تا 21 فروردین شروع می شود. آغاز تابستان در جنوب از اواخر اردیبهشت و در شمال از اواخر خرداد می باشد و در اکثر نواحی کشور (به استثنای سواحل جنوبی) تا 15 مهر پایان می یابد. پائیز حدود دو ماه دوام دارد و در اکثر نقاط کشور در 15 آبان پایان می یابد. طولانیترین فصل در شمال کشور‘ زمستان و در جنوب تابستان است.
پیش بینی بارش بهاره استان خراسان رضوی بر اساس سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی با بارش استان خراسان رضوی است. در این مطالعه، با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی، پیش بینی بارش در بازه زمانی آوریل تا ژوئن 2007-1970 (فروردین تا خرداد) در استان خراسان رضوی ارائه شده است. برای این منظور ارتباط بین تغییرات سیگنال های اقلیمی شامل فشار سطح دریا، اختلاف فشار سطح دریا، دمای سطح دریا، اختلاف دما بین سطح دریا و سطح 1000 میلی باری، دمای سطح 700 میلی بار، ضخامت بین سطوح 500 و 1000 میلی بار، رطوبت نسبی سطح 300 میلی بار و آب قابل بارش با بارش متوسط منطقه ای مورد بررسی قرار گرفت. در انتخاب این مناطق، تاثیرپذیری بارندگی منطقه شمال شرق ایران از سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی مورد توجه قرار گرفته است. سپس، مدل شبکه های عصبی مصنوعی در دوره 1997-1970 آموزش داده شده است و در پایان، پیش بینی بارش در دوره 2007-1998 انجام شده است. نتایج نشان می دهد که شبکه های عصبی مصنوعی در تمامی سال ها می تواند بارش را با دقت قابل قبولی پیش بینی کند. ریشه میانگین مربعات خطا برای مدل، 5/2 میلی متر به دست آمد.
نقش ژئومورفولوژی در مدیریت منابع طبیعی با استفاده از روش تحلیل سیستم های ارضی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز کلاته سادات سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش ژئومورفولوژی نقش بسزایی در شناخت قابلیت ها و محدودیت های محیطی پیرامون ما دارد که در این میان استفاده از روش تحلیل سیستم های ارضی به عنوان یک راهکار ژئومورفولوژی مؤثر می باشد. از طریق این تکنیک مشخص می شود که هر قسمت از زمین به چه کاربری اختصاص پیدا می کند. این اقدام باعث حفظ آب و خاک در اراضی کشاورزی و مدیریت بهتر منابع طبیعی می شود. هم چنین روش تحلیل سیستم های ارضی در مطالعات آمایش سرزمین نیز مطرح می گردد. در این مطالعه نقش دانش ژئومورفولوژی در شناسایی ویژگی های سرزمینی و مدیریت بهتر منابع طبیعی با استفاده از روش تحلیل سیستم های ارضی در حوضه آبی کلاته سادات سبزوار از استان خراسان رضوی بررسی می شود. بر این اساس، حوضه آبخیز مورد مطالعه به سه سیستم ارضی کوهستان، تپه و دشت تفکیک گردید که بیشترین مساحت حوضه را تیپ ارضی دشت با 0/52 کیلومتر مربع و کمترین را تیپ ارضی تپه با مساحت 2/11 کیلومتر مربع پوشش می دهد. تیپ ارضی کوهستان نیز مساحت 4/32 کیلومتر مربع از سطح حوضه را اشغال کرده است. برای هر کدام از این سیستم های ارضی، واحدهای ارضی و جزء واحدهای کوچکتری تشخیص داده شد که هر کدام از این تقسیمات واحدی، ویژگی ها و مشخصات خاصی دارد. شناخت این مشخصات، جهت هرگونه پروژه عمرانی و کشاورزی در منطقه سودمند می باشد. در این میان قابلیت ها و محدودیت های هر بخش نیز جهت کاربری بهتر مشخص شد. در کل بیشترین مساحت حوضه آبخیز مورد مطالعه را مناطق پست و کم ارتفاع و دشت پوشش می دهد که نیاز به توجه بیشتر و مدیریت کارآمد حفظ آب و خاک را در این منطقه، روشن می سازد.
نقش مؤلفه های ژئومورفولوژی در تشکیل و تغذیه سفره آب زیرزمینی مطالعه موردی: دشت ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به دو روش استنباطی- تحلیلی و وزنی، رابطه بین مولفه های ژئومرفولوژی با منبع آب زیرزمینی دشت ذهاب واقع در مغرب استان کرمانشاه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در روش اول، با استفاده از داده های چاه های اکتشافی و پیزومتری، تغییرات سطح آب زیرزمینی دشت ذهاب با عناصر ژئومورفولوژی این دشت مورد ارزیابی مقایسه ای قرار گرفته است و در روش دوم نیز با استفاده از تلفیق 7 متغیر: شیب، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی، هیپسومتری، بارش و تراکم زهکش در محیط GIS، مبادرت به پهنه بندی حوضه به واحد های هیدروژئومورفولوژی گردید. نتایج حاصل از هر دو روش بیانگر رابطه معنی دار بین عناصر ژئومورفولوژی و منبع آب زیر زمینی در دشت ذهاب می باشد. در واقع این بررسی نشان داده است که هرچند دشت ناودیسی انباشته از مواد رسوبی جوان زمینه تشکیل سفره آب زیرزمینی در دشت ذهاب را فراهم آورده است، اما نقش اصلی در تغذیه این منبع را مخروط افکنه های حاشیه شرقی دشت ذهاب و بستر سیلابی رود جگیران بعهده دارند. این عوارض علاوه بر نفوذ مستقیم 112/5 میلیون متر مکعب آب برگشتی کشاورزی و 147/4 میلیون متر مکعب آب باران (البته با مشارکت رسوبات سطح دشت)، موجب نفوذ 570/7 میلیون متر مکعب آب از جریان سطحی نیز می شوند. تقسیم بندی حوضه دشت ذهاب نیز نشان داده است که از نظر هیدرو-ژئومورفولوژی، دشت تراکمی با رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه ای بیشترین نقش در نفوذ آب به داخل زمین را دارند. دشت های فرسایشی(گلاسی) پوشیده از مواد دامنه ای از این لحاظ در درجه دوم و دامنه های نامنظم با مواد واریزه ای در درجه سوم اهمیت قراردارند. نقش اراضی بد لندی در تغذیه دشت نیز غیر مستقیم است. اراضی بد لندی آب حاصل از بارش را به جریان سطحی تبدیل می کنند و این آبها نیز توسط رودخانه جگیران به روی مخروط افکنه حاشیه شرق دشت ذهاب زهکشی شده و در آنجا نفوذ داده می شوند.
طبقه بندی همدیدی فضایی توده های هوای موثر بر یخبندانهای بهاره شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.