فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات آب وهوایی پلیئستوسن پسین و هولوسن منطقه زاگرس میانی یک مغزه رسوبی به طول 12 متر از رسوبات تالاب هشیلان واقع در شمال غربی کرمانشاه برداشته شد و بر روی 5 متر بالایی آن به روش موور و همکاران (1991) مطالعه گرده شناسی انجام گردید. بر اساس شواهد گرده شناسی تالاب هشیلان، پوشش گیاهی پلیئستوسن پسین از نوع استپ خشک اسفناجیان و درمنه بوده است که نشان دهنده شرایط آب وهوایی سرد و خشک است. با شروع هولوسن گندمیان جایگزین اسفناجیان و درمنه شده اند و پوشش گیاهی از استپی به ساوان پسته- بلوط تغییر کرده است که نشان دهنده افزایش نسبی دما و بارش است. شواهدی همچون رویش درختان و درختچه های مقاوم به خشکی پسته کوهی و بادام، محدود شدن رشد درختان به کنار پهنه های آبی، خشک شدگی سطح تالاب و عدم گسترش جنگل های بلوط در هولوسن پیشین حاکی از وجود یک فصل گرم و خشک طولانی است که موازنه بارش- تبخیر در آن به شدت منفی بوده است. بر این اساس آب وهوای هولوسن پیشین با یک فصل سرد و مرطوب و یک فصل گرم و خشک طولانی مشخص می شود. به تدریج با محدودشدگی فصل خشک، دامنه بارش ها گسترش یافته و جنگل های بلوط در هولوسن میانی گسترش یافته و فراوانی آن ها تا عصر کنونی تقریباً ثابت مانده است. ازاین رو رژیم آب وهوای کنونی منطقه زاگرس از هولوسن میانی تثبیت شده است.
بررسی تاثیرات سطح آب دریاچه ارومیه بر بیواکولوژی منطقه شمال غرب ایران با استفاده از داده های دور سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تاثیرات حاصله از پتانسیل ها و تغییرات زیست محیطی مانند، تغییرات شدید آب و هوایی، کاهش میزان بارندگی از جمله مباحث مهم و پایه در برنامه ریزی های اکولوژیکی، شهری و اقتصادی می باشد. از مهمترین این تغییرات در دهه های اخیر که سبب نواسانات و تغییرات خطوط ساحلی و از همه مهمتر باعث افزایش پهنه های نمکی در منطقه شمال غرب ایران شده کاهش سطح آب دریاچه ارومیه می باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیرات تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی بر بیو کلیما اکولوژی مناطق اطراف این دریاچه تکتونیکی می باشد، برای نیل به این هدف مشاهدات و برداشت های میدانی همگام با تصاویر ماهواره ای چند طیفی ماهواره لندست (1989-2011), سنجنده های(TM ، ETM+)، مورد پردازش قرار گرفت. نتایج بدست آمده در بازه زمانی 23 ساله، نشانگر کاهش ارتفاع سطح آب دریاچه بین 6 الی 40/7 متر می باشد. و تقریبا حدود 350000 هکتار از مساحت آبی دریاچه ارومیه و نیز 19000 هکتار از پوشش گیاهی منطقه کاسته و به همان میزان بر میزان ماسه های نمکی و نمک زار ها افزوده شده است. نتایج حاصل مبین این واقعیت است که سطح آب دریاچه ارومیه شدیداً رو به کاهش می باشد غلظت بالای نمک موجود در آب دریاچه باعث از بین رفتن چرخه های غذایی متنوعی از جمله جلبک های سبز و باعث کاهش شدید تراکم آرتمیا شده و محیط دریاچه برای پذیرش پرندگان آبزی به شدت کاهش یافته است. پدیده یوتریفکیاسیون و کمبود جریان های ورودی تقریباً تمامی تالاب های اقماری را تحت تاثیر قرار داده است. جزایر موجود در دریاچه ارومیه، که زمانی زیستگاه تولید مثل فلامینگوها، پلیکانهای سفید و پستانداران بومی منحصر به فرد بوده است با تهدیدی جدی روبرو شده است، از جمله این پستانداران ساکن این جزایر که در معرض خطر انقراض هستند، می توان به گوزن زرد و قوچ ارمنی اشاره کرد.
بررسی صحت و دقت طرحواره های مختلف مدل WRF و ارزیابی پیش بینی بارش در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در انجام این پژوهش، سعی شده است میزان دقت و صحت برونداد و در نتیجه کارایی مدل در پیش بینی 24 و48 ساعته پدیده بارش با انتخاب طرحواره های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. از اینرو به منظور راست آزمایی محصول مدل، دو وضعیت بارش و عدم بارش در نظر گرفته شده است و با تعیین چهار آستانه برای بارش جدول توافقی تشکیل و امتیازهای مهارتی محاسبه گردیده است. نتایج واکاوی گویای آنست که در بین پیکربندی های مختلف ، خروجی مدل برای دو پیکربندی KFMYJ و GDMYJ که در هر دو از طرحواره لایه مرزی Mellor-Yamada-Janjic استفاده شده به واقعیت نزدیک تر و از دقت قابل قبول تری برخوردار است. نسبت صحیح (PC) چهار آستانه، بدون بارش (≤ 1/0)، بیشتر از 1/0 و کمتر یا مساوی 1 میلی متر (1 ≥ و >1/0)، کمتر یا مساوی 10 میلی متر و بیشتر از یک (10 ≥ و >1) و بیشتر از 10 میلی متر (<10) جهت پیش بینی های 48 ساعته مقادیر قابل قبولی دارد به گونه ای که در مجموع در حدود ۸۰ درصد موارد، پیش بینی رخداد یا عدم رخداد بارش به درستی انجام شده است. مقدار H که نشان دهنده آهنگ برخورد است برای آستانه کمتر از ۱/0و بیش از ۱۰ میلیمتر نزدیک به یک می باشد بدین معنی که مدل برای این دو آستانه از دقت بالاتری برخوردار است؛ این کمیت برای محدوده بین یک دهم تا یک میلیمتر، مقدار ۳/0 را به خود اختصاص داده است که نشان دهنده ی ضعف نسبی مدل در این محدوده می باشد.
طالعه تطبیقی قابلیت انتشار حرارتی خاک در دو حالت دماهای بالای صفر و زیرصفر تحت شرایط رطوبتی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تاثیرعوامل ژئومورفولوژی در توسعه شهر نشینی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور ما ایران نیز اکثر شهرها بر روی اشکال تراکمی ناشی از فعالیت آب مانند مخروطه افکنه ها دشت ها و دلتاها واقع شده اند و تا کنون مطالعات زیادی در مورد عوامل ژئومورفولوژی تهدید کننده و پتانسیل توسعه آنها انجام گرفته است اما در مورد روستاها و شهرهای واقع بر روی عوارض ژئومورفولوژی یخچالی کمتر مطالعه ای صورت گرفته است. کانون های مدنی شهری گرم وسرد در ایران علی رغم وجوه تشابه ازنظر هویت فرهنگی وهنری تفاوت های بنیادی با یکدیگر داشته واز پایداری برابری برخودار نیستند .کانون های مدنی روستائی در ایران بویژه ایران مرکزی از خط تعادل آب ویخ دردرجه اول ودرمراتب بعدی از سطوح محدب رسوبی و خطواره های گسلی دردوره کوارترنر تبعیت می کنند. بررسی نقشه های توپوگرافی شهرستان سنندج نشان می دهد این منطقه نیز جزء کانون های سرد مدنی است که توسعه شهرنشینی چندانی نداشته است البته تغییرات اقلیمی هم بی تاثیر نبوده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از رابطه همبستگی بین ایستگاههای داخل وخارج از منطقه وآنالیز کردن آنها در محیط نرم افزار GIS نقشه های همدمای گذشته وحال شهرستان شهرستان سنندج ترسیم وسپس به روش رایت خط برف دائمی محاسبه گردید . در مرحله بعد در نرم افزار Surferهمبستگی بین ارتفاع وافت آدیاباتیک محاسبه شده است.در نهایت رابطه بین خط برف دائمی وپراکندگی روستاها بر روی نقشه توپوگرافی بررسی شده است.نتایج ای پژوهش نشان داده که زبانه های یخچالی در سنندج تا ارتفاع 2000 هم پائین آمده اند. این جابجائی ها در طول مسیر یخچالها دارای آثار متعددیست که خود بیانگر حدوث دوره های برودتی متعدد در دوران چهارم بوده است.فرم خطوط منحنی ها ی میزان به صورت سینوس های بلند در نقشه ها ی توپوگرافی منطقه، نشان دهنده عملکرد یخچال ها درمنطقه است. این سطوح بیشتر به واسطه حرکت ورقه های یخی همراه با زبانه های یخچالی کوهستانی ایجاد شده اند. تعیین خط برف دائمی در دوره یخچالی که به روش رایت ، نشان می هد که دمای متوسط سالانه صفر درجه سانتی گراد در ارتفاع2000 متری منطقه قرار می گرفته است.وجود99 سیرک بزرگ و کوچک نیز موید آن است که در دوران سرد یخچالی سیرک ها به عنوان یکی ازمنابع تغذیه کننده بسیار غنی برای تشکیل یک پوشش یخی در منطقه به شمار می رفته اند. نحوه توزیع فضایی روستاهای شهرستان سنندج دقیقاَ از حرکت وشکل زایی زبانه های یخچالی پیروی می کند و وجود تپه های باستانی عملکرد یخچال ها را تایید می کند..
تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل 28 مهرماه 1382استانهای گیلان و مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به منظور تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل بیست و هشتم مهر ماه 1382 که در استانهای گیلان و مازندران (بهویژه غرب آن) به وقوع پیوست، پس از بررسی شرایط جغرافیایی و ویژگیهای فیزیکی سواحل جنوبی خزر، با استفاده از دادههای آمار جوی روزانه و سه ساعته ایستگاههای سینوپتیک منطقه، آرایش سینوپتیکی الگو و روند آن در نقشههای وضع هوا از سطح زمین تا سطح 500 هکتوپاسکال در طی 8 روز متوالی مطالعه و بررسی گردید. بررسیهای انجام شده بر روی الگوی فوق نشان میدهد که وجود ناوه عمیق در شمال شرق اروپا و امتداد محور آن بر روی دریای خزر، موجب فرا رفت هوای سرد قطبی (C.P) از عرضهای شمالی بر روی دریای خزر گردیده است. حضور آنتی سیکلون مهاجر با کشیدگی شمال غرب ـ جنوب در غرب ناوه و سیکلون جبههای در شرق ناوه و در نتیجه هم جهت شدن حرکت آنتی سیکلونی آن با حرکت سیکلونی جلو ناوه نیز باعث تقویت آن گردیده است. از سوی دیگر حرکت نصف النهاری قابل ملاحظه جریانات سطوح میانی جو موجب تقویت تاوایی شده است. همزمانی عوامل مذکور و نیز تشدید حداکثر اختلاف حرارتی بین هوای سرد قطبی و سطح آب دریا در این فصل ( پاییز ) در منطقه، فاکتورهایی هستند که ایجادکننده بارش شدید و سیل آسای فوق میباشند.
بستر جغرافیایی تهدیدهای بیرونی مطالعه موردی: حاشیه دریای مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقای ملی هدف غیر قابل تغییر و ثابت هر دولت- کشوری است؛ این مقوله به نوبه خود متاثر از امنیت ملی است. در سال های اخیر، اغلب، نقش موقعیت جغرافیایی در امنیت ملی نادیده انگاشته شده و یا کم اهمیت تصور می شود. این در حالی است که بنا به استدلال های این پژوهش، بستر و زمینه های اصلی تراکم تهدیدهای جانبی یا برعکس آرامش و ثبات دولت- کشورها، در آستانه قرن بیست و یکم، هنوز متاثر از موقعیت جغرافیایی یا به عبارت دیگر محیط بین المللی آن ها است.بر اساس برخی دستاوردهای این پژوهش، امنیت ملی هر کشوری در بعد تهدید بیرونی به شدت از پنج عامل محیطی تاثیر پذیر است: تعداد همسایگان، درجه امنیت و ثبات منطقه، تعداد اتحادیه های منطقه ای و درجه استواری و استحکام پیوندهای درونی آن ها، میزان اهمیت استراتژیک منطقه و کشور در مقیاس جهانی، و تعداد دولتهای ایده ئولوژیک جانبی.مقاله همچنین درصدد برآمده است تا کارکرد و نقش این پنج منبع جغرافیایی را بین اعضای کشورهای حاشیه دریایی خزر مورد بررسی اجمالی قرار دهد.
تکوین دشت انباشتی اردبیل در شمال غرب ایران
حوزههای تخصصی:
دشت اردبیل در شمال غربی ایران، یک دشت میانکوهی به وسعت تقریبی990 کیلومترمربع است که بین تودهی آتشفشانی سبلان در غرب و رشته کوه تالش (باغروداغ) در شرق قرار گرفته است. گسل نئور و گسل های هیر و دویل که به موازات گسل نئور و با جهت شمالی - جنوبی قرار گرفتهاند و چندین گسل فرعی دیگر سبب شده اند که کوه های تالش (باغروداغ) به صورت یک فرازمین یا هورست بالا بیایند و در نتیجه دشت اردبیل در غرب این گسل ها فرونشسته و به صورت یک چاله سوبسیدانس درآید. بعد از پیدایش گسل ها که در دوره ی ائوسن رخ داده، ریخت کلی چاله ی اردبیل شکل گرفته است. در اواخر دوران سوم (نئوژن) منطقه به صورت یک حوضهی دریاچهای بسته یا نیمه بسته در آمده که جریانات سطحی اطراف ورسوبات حاصله را دریافت میکرده و آب آن شیرین بوده است. بعد از چینخوردگی حوضهی رسوبی نئوژن محل رسوبگذاری مواد به محل کنونی دشت جابه جا شده و مرکز آن در جنوب رودخانه ی قره سو در نزدیکی روستای قرهلر قرار گرفته است. ادامهی فعالیت های تکتونیک در دامنهی شمال غربی تالش( باغروداغ) در دوران کواترنر چاله تکتونیکی اردبیل را نیز متاثر ساخته است. تکرار این عمل باعث فرونشینی دشت اردبیل شده که بر اثر آن رودخانههای جاری در دشت مانند قره سو، بالخلی چای، قوری چای و دیگر رودخانهها نتوانند رسوبات خود را به خارج از دشت حمل نمایند و در نتیجه حجم زیادی از مواد آبرفتی را در دشت اردبیل بر جا گذاشتهاند. ضخامت این نهشتهها در بخش های مختلف دشت یکسان نیست و بر اساس موقیعت توپوگرافی ضخامت آن نوسان دارد. حواشی دشت(غرب و شرق) به وسیلهی رسوبات آذرآواری و کنگلومرایی پلیو-کواترنر احاطه شده است. وجود این کنگلومرا در پایکوه های باغرو میتواند دلیل فعالیت تکتونیک در اوایل کواترنر باشد، و بدین ترتیب فعالیت نئوتکتونیک در منطقهی مورد تایید قرار میگیرد.
مطالعه ژئومورفولوژی (مرفوتکتونیک) بخش میانی طاقدیس کبیرکوه ایلام (محدوده بین پشته اریشت تا امامزاده شاه محمد کوه نشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری های کمی به ژئومورفولوژیست ها این امکان را می دهد که لندفرم های مختلف را بررسی و شاخص های ژئوموریک را محاسبه کنند. ازجمله مهم ترین عوارضی که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس هستند رودخانه ها، شبکه های زهکشی و عوارض توپوگرافی می باشند. حوضه ی آبخیز طاقدیس کبیرکوه در زاگرس میانی، در محدوده ی جغرافیایی استان ایلام واقع شده است که شواهد ژئومورفولوژیکی در این حوضه نشان از فعالیت نئوتکتونیکی در دوران پلیو-کواترنر دارد. در این مطالعه به منظور ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی اخیر در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه، تعداد 30 حوضه آبریز به همراه طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه آن ها در محیط ArcGIS10.1 ، استخراج گردیده و سپس شاخص های ژئومورفیک گرادیان طولی رود (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی (T)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، سینوسی پیشانی کوهستان (Smf) و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص سینوسیته کانال رودخانه (S) مورداندازه گیری قرارگرفته اند. درنهایت، با تلفیق شاخص های مزبور، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) در این بخش از تاقدیس مزبور ارائه گردید. بر این اساس در 28 زیر حوضه منطقه، سطح فعالیت تکتونیکی با شدت متوسط تا بالا عمل می کند. نتایج به دست آمده از این روش با شواهد صحرایی و ژئومورفولوژیکی مانند تغییرات شدید در نیمرخ طولی رودخانه ها، پیشانی های مستقیم کوهستان، تنگه ها، عدم تقارن شبکه زهکشی، سطوح مثلثی، دره های V شکل ، شیب های تند، زمین لغزش ها و همچنین گزارش مرکز لرزه نگاری کشور مبنی بر ثبت بیش از 1000 زمین لرزه در سال 1393 در این محدوده همخوانی خوبی داشته و بیانگر فعالیت نئوتکتونیکی در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه می باشد.
معرفی یک روش عینیت گرا برای تعیین آسیب پذیری اکولوژیکی اکوسیستمها
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییر برخی عناصر اقلیمی در سواحل شمالی خلیج فارس با استفاده از آزمون کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور آشکارسازی تغییر اقلیم در سواحل شمالی خلیج فارس، داده های مربوط به 5 پارامتر دمای حداقل، دمای حداکثر، دمای میانگین، رطوبت نسبی و بارش سه ایستگاه سینوپتیک بندرعباس، بوشهر و آبادان در یک دوره آماری پنجاه ساله(1956-2005) انتخاب و سپس کلیه این دادهها در یک پایگاه اطلاعاتی شامل 130 ماتریس(26×5) در محیط نرمافزار MATLAB وارد شدند و با استفاده از آزمون 12د„''> کندال و از طریق برنامهنویسی در نرمافزار مربوطه، روند تغییرات آنها بررسی گردید . نتایج تحقیق نشان می دهد که تغییرات دمای میانگین در هر سه ایستگاه، مشابه با روند تغییرات دمای حداقل آنهاست و آنچه موجب افزایش دمای میانگین ایستگاههای منطقه شده، بیشتر دمای حداقل بوده است. همچنین رطوبت نسبی در هر سه ایستگاه مذکور، بیشتر یا دارای روند نزولی معنیدار و یا فاقد روند معنیدار است که این روند در ماههای گرم سال آشکارتر است. در مورد پارامتر بارش، فراوانی روندهای معنیدار نزولی در ایستگاههای مورد مطالعه دیده می شود و هیچگونه روند صعودی معنیداری در آنها مشاهده نمیشود
جایگاه مخروط افکنه های کواترنری دامنه شمالی میشوداغ در سیستم های رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توده کوهستانی میشوداغ در شمال غرب ایران و در شمال دریاچه ارومیه در جهت شرقی ـ غربی کشیده شده است. مورفولوژی این کوهستان بیش از هر چیز، متأثر از فعالیت های تکتونیکی گسل مورب لغز شمالی میشو و گسلهای فرعی آن است. چین خوردگی نهشته های کواترنر در میشو شرقی، میزان تضاریس جبهه کوهستانی (براساس محاسبه ضریب تضاریس جبهه کوهستانی برای میشو شرقی 1/2 و برای میشو غربی 1/9 )، انحراف آبراهه ها از مسیر اصلی خود و نیم رخ طولی آبراهه اصلی حوضه های منطقه تماماً حاکی از ادامه فعالیت های تکتونیکی کواترنر در منطقه، به ویژه در میشو شرقی میباشد. موقعیت مخروطه افکنه های منطقه مورد مطالعه نیز ارتباط مستقیمی با فعالیت های تکتونیکی نئوژن و ویژگیهای منابع رسوبی تغذیه کننده آنها دارد، به طوری که آثار این ویژگیها در نیمرخ مخروطه افکنه و توالی رسوبی آنها به خوبی مشهود است. مخروطه افکنه های منطقه مورد مطالعه در واقع بخشی از سیستمهای رودخانه ای میشو هستند. این سیستمها زمینه ورود عناصر حاصل از فرسایش دامنه های پرشیب شمال این کوهستان را در آبراهه های تغذیه کننده مخروطه افکنه های منطقه فراهم میآورند. لذا موقعیت و ویژگیهای مخروطه افکنه های بیارتباط با خصوصیات سایر بخشهای سیستم نیست و مخروطه افکنه ها به تغییرات محیطی از قبیل تغییرات رواناب و تغییرات رسوبی واکنش نشان میدهند. اطلاعات مورد نیاز در مورد ویژگیهای عمومی مخروطه افکنه های منطقه از عکسهای هوایی، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و به ویژه مشاهدات میدانی به دست آمده است.
بررسی کارایی روش ژئوپدولوژی در تهیه نقشه خاک و مقایسه آن با روش فیزیوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق به کارگیری روش ژئوپدولوژی در تهیه نقشه خاک دشت هرزندات مرند در استان آذربایجان شرقی و مقایسه آن با نقشه خاکی است که قبلاً با روش فیزیوگرافی تهیه شده بود. ابتدا نقشه های پایه شامل عکس های هوایی، نقشه توپوگرافی ۱:۲۵۰۰۰ و نقشه زمین شناسی، تصویر لندست ETM منطقه، رقومی و سپس نقشه های اولیه مانند مدل ارتفاع رقومی، جهات و درصد شیب، سنگ شناسی و مدل سه بعدی تصاویر منطقه(۳D) تهیه شد سپس با استفاده از آن ها واحدهای زمین نما بر اساس تفسیر رقومی و پس از تست زمینی مرزبندی و نام گذاری شدند در مرحله بعد مطالعات خاکشناسی در مناطق نمونه صورت گرفت. با تجزیه وتحلیل نتایج آزمایشگاهی و اطلاعات حاصل از مطالعات صحرایی، خاک ها طبق روش طبقه بندی جامع خاک ها یا روش آمریکائی طبقه بندی و نیز لند فرم های مختلف تشخیص و نام گذاری شدند. نتایج نشان داد که منطقه مطالعاتی از سه واحد ژئومورفولوژیک کوهستان، دشت های دامنه ای و دره تشکیل شده اند. در این پژوهش، با توجه به الگوی پراکنش خاک های منطقه دو نوع واحد نقشه خاک شامل واحد همگون و واحد اجتماع یا مجموعه ها که خلوص واحدهای نقشه را نشان می دهد تشخیص داده شد که در روش فیزیوگرافی این ناخالصی ها در خاک های غالب ادغام و در نقشه خاک هیچ اشاره ای به آن ها نمی شود. در روش ژئوپدولوژی۸ فامیل خاک در سه رده انتی سولز، اینسپتی سولز و اریدی سولز و ۶۹ واحد اراضی و ۱۴۵ مرزبندی نقشه تفکیک شد. در حالیکه در روش فیزوگرافی تنها ۳۷ واحد اراضی و ۶۳ مرزبندی نقشه در دو رده انتی سولز و اینسپتی سولز تشخیص داده شده بود. از کیفیت بهتری برخوردار است. همچنین در این روش تنها ۳۷ پروفیل حفر شد که در مقایسه با روش فیزیوگرافی که ۱۸۰ پروفیل در آن حفر و مطالعه و نمونه برداری گردیده است هزینه کمتری صرف شده و زمان لازم برای تهیه نقشه خاک نیز به مراتب کمتر از روش فیزیوگرافی است. تعیین حدود و ترکیب واحدهای نقشه خاک در روش فیزیوگرافی در نظر گرفته نشده و تعیین حدود واحدها و مرزبندی های نقشه عاری از جنبه های آماری است. اما در روش ژئوپدولوژی مرزبندی واحدهای تفکیکی با واقعیت زمین منطبق است. لذا کارایی این روش به مراتب از روش فیزیوگرافی بیشتر بوده و توصیه می شود که در تهیه نقشه خاک روش ژئوپدولوژی جایگزین روش فیزیوگرافی شود.
پهنه بندی رژیم بارش در نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق رژیم بارش سالانه نیمه جنوبی ایران را طی دوره 2005- 1974 ارائه میدهد. نـیمهجنوبی ایران با استفاده از شـش پارامتر اقلیمی در 183 ایستگاه، به کمک روش تـحلیل مولفههای اصلی و خوشهبندی منطقهبندی شده و به چهار زیر منطقه همگن تقسیم گردید. نتیجه نشان داد که روند ناهمواریها و عرض جغرافیایی در مرزبندی و تفاوتهای مکانی بین مناطق نقش بسیار مهمی دارند. تغییرات مکانی بارش و رابطه بین ایستگاهها با استفاده از تحلیل مولفههای اصلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل مولفه اصلی بارش سالانه، پنج مولفه را نشان داد که مجموعاً 68% کل واریانس بارش را توصیف میکند. مولفههای اصلی بارش سالانه در نیمه جنوبی ایران توسط گردش جوی کنترل میشوند. تحلیلها نشان داد که بارش سالانه در نیمه جنوبی ایران اساساً به کم فشار سودانی و مدیترانه ارتباط داده میشود.
کاربرد روشهای ژئودتیکی در کنترل پدیده زمین لغزش «طرح کنترل ژئودتیکی زمین لغزش روستای باریکان شهرستان طالفان
حوزههای تخصصی:
بررسی روند تغییرات زمانی – مکانی دمای شبانه استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روند تغییرات زمانی – مکانی دمای شبانه طی نیم قرن اخیر در استان اصفهان، با هدف آشکارسازی تغییرات دمایی، شناسایی نابهنجاری دمایی و مقایسه دو روش یاخته ای و ایستگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس داده های میانگین دمای حداقل ماهانه و سالانه 21 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی در داخل و خارج استان طی دوره آماری 2010- 1961 مورد استفاده قرار گرفت. برای اطمینان از نابهنجار بودن داده ها از نرم افزارهای NCSS و مینی تب و همچنین جهت شناسایی همگنی داده ها از آزمون های توالی، کالموگورف اسمیرنوف و کای اسکور استفاده شد. در روش ایستگاهی داده های مفقود به روش واسطه یابی و توسط نرم افزار سرفر بازسازی شد و با برنامه نویسی در نرم افزار سرفر داده های ایستگاهی به داده های یاخته ای با ابعاد 5 × 5 کیلومتر تبدیل شد. سپس در ماتریسی با ابعاد 600×4260 قرار گرفته و روند هر یک از یاخته ها توسط نرم افزار مت لب با استفاده از آزمون آماری – گرافیکی من- کندال در سطح معنی داری 95 درصد در مقیاس ماهانه و سالانه محاسبه و تغییرات روند داده ها شناسایی و نوع و زمان آنها شناسایی گردید. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که در تمام ماه های سال روند افزایشی دمای حداقل نسبت به روند کاهشی حاکمیت داشته به طوری که در روش یاخته ای در هرماه بیش از 41 درصد و در روش ایستگاهی در هر ماه بیش از 5/12 درصد از مساحت استان را فرا گرفته است. از نظر گستردگی مکانی هم در مناطق کم ارتفاع واقع در شرق استان روند افزایشی نمود بیشتری داشته است. با توجه به نمودار ترسیم شده و معادله خط برازش، دمای شبانه این استان دارای سیر صعودی و در هرسال 052/0 و در طول نیم قرن اخیر 6/2 درجه سانتی گراد افزایش داشته است.