فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
پیش بینی سیلاب های تاریخی رودخانه کشکان با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز، پیش بینی، مهار و کاهش خسارت های ناشی از سیل اهمیت ویژه ای دارد. با اقدامات مناسب می توان شدت خسارات ناشی از سیل در حوضه را کاهش داده و در برنامه ریزی، طراحی و پیاده سازی سیستم هشدار سیل استفاده کرد. حوضه آبریز رودخانه کشکان واقع در استان لرستان دارای پتانسیل بالای سیل خیزی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با کمک مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، میزان رواناب حاصل از بارش در این حوضه را شبیه سازی نمود. در این راستا، ابتدا مدل HEC-HMS توسط داده های ثبت شده بارش-رواناب روزانه طی دوره ترسالی، واسنجی و پارامترهای موردنیاز بهینه شدند. سپس کارآیی این مدل در پیش بینی سیلاب های تاریخی (با دوره بازگشت های 2 تا 1000 ساله) با وارد نمودن بارش با دوره بازگشت های مختلف به عنوان ورودی مدل، موردبررسی قرار گرفت. برای مقایسه نتایج مدل، تحلیل فراوانی سیلاب داده های حداکثر دبی لحظه ای ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری نیز انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل HEC-HMS دارای کارآیی بالایی در شبیه سازی رواناب روزانه طی دوره ترسالی و همچنین در حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کمتر از 300 سال را دارد. لذا به خوبی می توان از این مدل هیدرولوژیکی در شبیه سازی رواناب روزانه و حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کوچک در حوضه موردمطالعه استفاده نمود. اما به ازای دوره بازگشت های بالاتر از 300 سال، فاصله بین دبی های سیلاب پیش بینی شده توسط مدل با مقادیر به دست آمده از تحلیل فراوانی بیشتر می شود. بنابراین برای پیش بینی سیلاب های تاریخی بزرگ توسط مدل HEC-HMS، باید ضریب اطمینان لازم را منظور و یا با توجه به عوارض ژئومورفولوژیک که شواهد عینی شرایط هیدرولوژیک حاکم بر رودخانه طی دوران متمادی می باشند، ضریب اصلاحی لازم را برای افزایش دقت مدل اعمال نمود.
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
پهنه بندی شدت یخبندان در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یخبندان یکی از خسارت بارترین بلایای طبیعی است که جنبه های مختلف زندگی انسان از جمله: مسائل اقتصادی، اجتماعی، حمل و نقل، سازه های عمرانی و کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد. توجه به یخبندان ها به ویژه در مسائل کشاورزی امری ضروری است. با توجه به اینکه پدیده سرمازدگی ویخبندان در ایران و استان یزد همه ساله خسارات فراوانی به بخش کشاورزی وارد می کند، در این تحقیق سعی شده شدت یخبندان و گذر دمای صفر و کمتر از آن مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور دماهای حداقل روزانه در طی یک دوره آماری 16 ساله (1371-1386) برای 14 ایستگاه استان یزد استخراج شد . برای بالا بردن دقت آمار 4 ایستگاه هواشناسی از استان های همجوار یزد نیز مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی شدت یخبندان ها با توجه به محصولات زراعی وباغی استان، 3 آستانه دمایی صفر تا 3- ، 4- تا 9- و 10- درجه سلسیوس و کمتر به ترتیب به عنوان یخبندان ضعیف، متوسط و شدید انتخاب شد. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS تعداد روزهای یخبندان در هر آستانه دمایی برای ایستگاه های مختلف استخراج ، شمارش وپس از تعیین میانگین وقوع تعداد یخبندان در هر سه نوع شدت یخبندان ، نقشه های پهنه بندی آن در محیط GIS ترسیم گردید. همچنین برای آگاهی از تاریخ آغاز یخبندان در استان، تاریخ های گذر دماهای صفر، 2- و 5- درجه سلسیوس به عنوان دماهای موثر بر گیاه در مراحل مختلف رشد، استخراج و نقشه های پهنه بندی آن ترسیم گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد تمام ایستگاه های استان در طول سال یخبندان ضعیف ومتوسط و به غیر از شرق استان یعنی ایستگاه طبس ، بقیه قسمت های منطقه مورد مطالعه در طول سال یخبندان شدید را تجربه می کنند. تاریخ عبور دماهای صفر و کمتر از آن نیز نشان می دهد، به طور متوسط و به تفکیک ایستگاهها گذر دمای صفر درجه در استان یزد از اوایل آبان تا اواسط آذر، گذر 2- درجه، از اواخر آبان تا اوایل دی و گذر 5- درجه سلسیوس، از اواسط آذر تا اواسط دی رخ می دهد.
بررسی رابطه بین آگاهی، نگرش و رفتار حامی محیط زیست دانشجویان دختر دانشگاه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار حامی محیط زیست یکی از عوامل مؤثر حفظ محیط زیست است که به میزان زیادی به آگاهی محیط زیستی شهروندان بستگی دارد. این تحقیق بر اساس نظریه بامبرگ و موزر درباره عوامل تأثیرگذار بر رفتار محیط زیستی، تأثیر «آگاهی محیط زیستی» بر «نگرش» و «رفتار محیط زیستی» دانشجویان دختر دانشگاه قم را بررسی می کند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 370 نفر و روش نمونه گیری طبقه ای است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد: آگاهی بیشتر پاسخ گویان (9/57 درصد) درباره محیط زیست در حد متوسط است. نتایج استنباطی این تحقیق نشان می دهد بین متغیرهای «آگاهی محیط زیستی»، «نگرش محیط زیستی»، «تمایل به رفتار محیط زیستی» و «رفتارهای حامی محیط زیست» رابطه معنی دار وجود دارد؛ بین «منابع آگاهی بخش» و «آگاهی محیط زیستی» رابطه معنی دار نیست. «آگاهی محیط زیستی» به صورت مستقیم، غیرمستقیم و کلی بر رفتار محیط زیستی تأثیر قابل قبولی دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که سه متغیر مستقل باقی مانده در مجموع فقط 6/20 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. به طور کلی یافته های این تحقیق چارچوب نظری ای را که بر اساس آن مُدل تحقیق ترسیم شد تأیید می کنند. برای بهبود رفتارهای حامی محیط زیست لازم است منابع آگاهی بخش تقویت شوند؛ فرایند «جامعه پذیری محیط زیستی» به کمک همه سازمان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و خانواده ها انجام شود و کیفیت آموزش ها ارتقا یابند.
مطالعه وقوع زمین لغزش ها در ارتباط با تغییر کاربری اراضی و جاده سازی مطالعه موردی حوزه آبخیز تجن، ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل موثر در وقوع زمین لغزش ها یکی از مهمترین و ضروریترین اقدامات جهت پیشگیری و کاهش خسارات زمین لغزش می باشد. در این تحقیق بررسی نقش تغییرات کاربری اراضی و جاده سازی در بخشی از حوزه آبخیز تجن به مساحت 08/708 کیلومتر مربع در جنوب شهرستان ساری مورد مطالعه قرار گرفت. در عرصه تحقیق 68 زمین لغزش با عملیات میدانی و تفسیر عکسهای هوایی شناسایی گردید و موقعیت آن ها توسط GPS برداشت و در محیط GIS تبدیل به نقشه گردید. همچنین برای هر یک از زمین لغزش ها پرسشنامه ای در حین انجام عملیات میدانی تکمیل گردید. برای ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی در وقوع زمین لغزش پس از تهیه نقشه کاربری اراضی و اصلاح آن با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی سال 1373، تجزیه و تحلیل پرسشنامههای تکمیل شده و در نهایت با به کارگیری از تکنیک های GIS مشخص گردید که 24/35 درصد زمین لغزش ها با مساحت81/34 هکتار در مناطقی اتفاق افتاده که تغییر کاربری از اراضی جنگلی به اراضی زراعی دیم و باغ در روی دامنههای شیبدار صورت گرفته است. همچنین پس از تهیه نقشه شبکه راه ها با استفاده از نقشه توپوگرافی و تکمیل آن با کمک عکسهای هوایی و به کارگیری از تکنیک های GIS مشخص گردید که بیشترین تراکم وقوع زمین لغزش حداکثر تا فاصله 75 متر از مرکز جاده با تعداد 21 زمین لغزش و تراکم 219/0 (تعداد در کیلومتر مربع) می باشد. همچنین روند کاهش تعداد زمین لغزش با فاصله گرفتن از جاده بیانگر اثر جاده سازی در وقوع زمین لغزش هامی باشد.
نقش نهاد خیریه ای کمیته ی امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان تحت پوشش روستایی مورد: بخش کندوان شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر یکی از چالش های گذشته و حال دولت ها و ملت ها بوده است و در هر دوره ای راهکارهایی برای کاهش آن مطرح شده است. یکی از راهکارها، نهادسازی است که به صورت دولتی و یا غیر دولتی، (NGO)، اقدام به فقرزدایی می نمایند که نمونه بارز آن در ایران کمیته امداد امام خمینی (ره) است. هدف مقاله، مطالعه ی نقش کمیته ی امداد در کاهش فقر مددجویان تحت پوشش بخش کندوان شهرستان میانه در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و با استفاده از 9 مؤلفه وضعیت آموزش، مشارکت، گذران اوقات فراغت، وضعیت مصرف کالاهای بادوام، الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت بیمه، وضعیت اشتغال و درآمد و وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، در 68 روستای بخش کندوان در قالب سه دهستان و 160 خانوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. همچنین، جهت تجزیه و تحلیل مؤلفه ها و گویه ها از آزمون آماری ناپارامتریک ویلکاکسون و دو ارزشی مک نمار و نرم افزار SPSS استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد که: میانگین ها، رتبه های مثبت و منفی در بعد از تحت پوشش مددجویان نسبت به قبل از آن، روند رو به رشدی داشته است و نیز سطح معناداری (SIG) در اکثر مؤلفه ها و گویه های مرتبط به آن مساوی یا کوچک تر از 0/05>.α بوده و بنابراین می توان اذعان نمود که کمیته ی امداد در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی (مسکن) منجر به تغییرات معنادار در نزد مددجویان تحت پوشش شده است.
تحلیلی بر آمار گردشگران و زایران داخلی ورودی به کلانشهر مشهد با استفاده از مدل های سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آماریکی از بنیانی ترین پارامترهای سنجش عملکرد زیارت و گردشگری در یک مکان محسوب می شود. از این رو ، امروزه داشتن اطلاعات آمارى در مورد شمار زائران خارجى و داخلى و میزان مخارج آنها در مقاصد گردشگری در جهت برنامه ریزی و پایداری گردشگری بسیار ضرورى است. به گونه ای که فقدان مبناهای آماری در رابطه با تعداد و دیگر شاخه های مرتبط ، گونه ای ناهماهنگی در ارائه خدمات سبب شده و مانع از مدیریت صحیح بحران بخصوص در ایام اوج گردشگری می شود. کلانشهر مشهد از جمله مقاصد زیارت و گردشگری در کشور است که برآورد آماری زائران و گردشگران این مقصد بیش از همه ضرورت یافته است. با این وجود جز آمارگیری در حجم بسیار گسترده در سال 1365 تا اکنون پژوهش های پراکنده ای صورت گرفته که آن هم در چارچوب برآورد حجم نمونه کوچک در پژوهش های با موضوعات غیر آماری بوده است. بر این مبنا این مقاله در چارچوب یک تحلیل محتوایی به بررسی اسناد، مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در رابطه با آمار گردشگران کلانشهر مشهد پرداخته و در چارچوب تعمیم های صورت گرفته تعداد زائران ورودی به مشهد در دوره آماری 1380 تا 1390 برآورد نموده و با استفاده از مدل سری های زمان ARIMA و ARFIMA برآورد آماری تعداد زائران و گردشگرانداخلی را در افق پنج ساله پیش بینی نموده است. براساس نتایج به دست آمده تعداد زائران ورودی به کلانشهر مشهد در افق 1395 معادل 27654068 نفر برآورد گردیده است.
بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی در ارزیابی خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های محیطی است که سالانه موجب وارد آمدن خسارات زیادی به جوامع انسانی می گردد. در این مطالعه به بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی برای ارزیابی شدت خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین پرداخته شد. شاخص های مورد استفاده شامل؛ شاخص Z چینی، شاخص Z چینی اصلاح شده، شاخص بارندگی استاندارد شده، شاخص عدد Z و شاخص دهک ها می باشد. پس از جمع آوری داده های بارش ایستگاه های موجود در منطقه مورد مطالعه، مقادیر شدت خشکسالی با استفاده از شاخص های مورد نظر در مقیاس زمانی سالانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که شاخص های بارندگی استاندارد شده و شاخص دهک ها را می توان در جایگاه نخست و شاخص عدد Z در رتبه دوم و شاخص های Z چینی و شاخص Z چینی اصلاح شده به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم به لحاظ شناسایی خشکسالی های شدید قرار می گیرند. مشابهت عملکرد شاخص عدد Z به شاخص بارندگی استاندارد شده در نشان دادن خشکسالی های شدید از دیگر نتایج به دست آمده می باشد. همچنین شاخص شاخص دهک ها با توجه به عملکرد مناسب درمشخص کردن خشکسالی های شدید، دارای اندکی مبالغه در نمایش خشکسالی های شدید می باشد.
تحلیل نقش مشارکت مردم در پایداری اقتصاد روستایی (مطالعه موردی دهستان ایجرود بالا، شهرستان ایجرود، استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مشارکت به عنوان رهیافتی کارآمد، نقش مهمی در دست یابی به معیشت پایدار و برقراری نظام پایدار اقتصادی در نواحی روستایی ایفا می کند. در واقع رهیافت مشارکت با فراهم آوردن بستر همکاری و ایجاد جریان اطلاعاتی در بخش های مختلف تولید، خدمات و بازرگانی، زمینه ی مناسبی را جهت استمرار و پایداری نظام اقتصاد روستایی به وجود می آورد. از آن جایی که اقتصاد روستاها به جهت فقر منابع ارتباطی و اطلاعاتی با مشکلات عدیده ای از قبیل پایین بودن راندمان تولید، نوسان شدید تولید محصولات، آشفتگی بازار فروش محصولات، ضعف سرمایه گذاری، آفت زدگی شدید محصولات و بسیاری مشکلات دیگر مواجه است، توجه به این رهیافت جهت خروج از وضعیت ناپایدار کنونی امری اجتناب ناپذیر می باشد. از این رو مقاله حاضر در صدد است با رویکردی همه جانبه و در قالب روش توصیفی- تحلیلی و هم بستگی، نقش مشارکت مردم در پویایی اقتصاد روستا و حذف و تعدیل چالش ها را در سطح 14 سکونت گاه روستایی دهستان ایجرود بالا در شهرستان ایجرود مورد کنکاش قرار دهد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه در حجم نمونه 147 نفر و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های مناسب در نرم افزار SPSS و رتبه بندی پایداری اقتصادی نواحی روستایی از طریق تکنیک تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس انجام شده است. بر اساس آزمونt استیودنت، میزان مشارکت مردم و پایداری اقتصاد روستا به طور معناداری کمتر از حدّ مورد انتظار است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد، معیارهایی همچون مشارکت مردم و دولت در خصوص
سرمایه گذاری در منابع آب و خاک، اخذ وام برای سرمایه گذاری به صورت مشترک، همکاری و اطلاع رسانی در خصوص زمان کنترل آفات محصولات کشاورزی و مشارکت در اطلاع رسانی در خصوص انواع جدید گونه های پر محصول، بیشترین تأثیر را بر سطح پایداری اقتصادی در نواحی روستایی داشته است.
تحلیل کمی تاثیر لیتولوژی و تکتونیک بر پروفیل طولی رودخانه در حوضه-ی آبریز رودخانه مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورفومتری رودخانه با به کارگیری نقشه های توپوگرافی و مدل ارتفاعی رقومی و داده-های میدانی برای تعیین نقش تغییر مقاومت لیتولوژی و تکتونیک بر روی پروفیل طولی در حوضه ی آبریز رودخانه مهاباد در جنوب دریاچه ی ارومیه مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور حوضه ی آبریز مورد نظر به پنج بخش تقسیم شده است. آبراهه ها، براساس روش استرالر رتبه بندی شده اند. برای تعیین شکستگی ها پروفیل طولی هر رتبه با سازندهای زمین شناسی و تکتونیک از نقشه های زمین شناسی 100000/1 انطباق داده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در محدوده های دریاس و آگری تغییر از یک لیتولوژی مقاوم به لیتولوژی نامقاوم سبب شکستگی واضحی در پروفیل طولی شده است و شکستگی ها تنها در مرز سازندها دیده می شوند که نشان دهنده ی تاثیر زیاد لیتولوژی بر روی پروفیل طولی است. در محدوده های کوتر و بیطاس شکستگی ها در داخل لیتولوژی دیده می شوند و در مرز سازندها شکستگی وجود ندارد.
بر اساس شاخص ژئو-تکتونیکی محدوده های کوتر و بیطاس از فعالیت تکتونیکی بیشتری در مقایسه با دیگر محدوده ها برخوردارند. بر این اساس، چنین استنباط شده است که ارتباط بین بالاآمدگی ناشی از تکتونیک و تاثیر سنگ بستر روی پروفیل طولی معکوس است. بنابراین بالاآمدگی تکتونیک از تاثیر سنگ بستر بر روی پروفیل طولی می کاهد.
شبیه سازی تخریب جنگل با استفاده از رگرسیون لجستیک، GIS و سنجش از دور مورد: جنگل های شمال ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی پراکنش مکانی تخریب جنگل های شمال استان ایلام و به منظور ردیابی عوامل مؤثر بر تخریب جنگل صورت گرفت. در این بررسی تأثیر هفت فاکتور فاصله از جاده و مناطق مسکونی، شاخص قطعه بندی جنگل، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا و شیب و همچنین فاصله از مرز جنگل و غیرجنگل بر روی تخریب جنگل ، مورد مطالعه قرار گرفت.
در این مطالعه، برای بررسی تغییرات جنگل، داده های سنجنده MSS مربوط به سال 1355 و سنجنده TM مربوط به سال 1386 مورد پردازش و طبقه بندی قرار گرفتند. تصاویر مورد بررسی به دو کلاسه جنگل و غیرجنگل طبقه بندی شدند و به منظور بررسی عوامل تخریب، نقشه ی تخریب جنگل با متغیّرهای مکانی فیزیوگرافی و انسانی وارد مدل شد. برای مدل سازی و برآورد پراکنش مکانی تخریب جنگل های منطقه ی مورد مطالعه از روش آماری رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج نشان می دهد که در طول 31 سال حدود 19294 هکتار از سطح جنگل های منطقه کاهش یافته است. با توجه به نتایج مدلسازی مشخص شد که در قطعات جنگلی گسسته و در مناطق نزدیک به مرز جنگل و غیرجنگل تخریب بیشتری صورت گرفته است. همچنین متغیّرهای شیب، فاصله از مراکز جمعیّتی و جاده با مقدار تخریب رابطه ی عکس دارند و با افزایش ارتفاع از سطح دریا در این منطقه مقدار تخریب کاهش می یابد. در نهایت، یک مدل مکانی ساده که توانایی پیش بینی پراکنش مکانی تخریب جنگل را با استفاده از رگرسیون لجستیک دارد، ارائه شد.
فضا در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح دیدگاه های جدید درحوزة معرفت و دانش بشری، همواره سبب ایجاد افق های نو گردیده است. این طرح واره ها گاه تواناییهای ما را در حل مشکلات و مسائل بشری ا فزایش داده و علاوه بر آن توانسته است به مسائل بشری به گونة دیگری بنگرد؛ بنابر این، با جایگزینی دیدگاه جدید، بخشی از مشکلات بشری تغییر یافته و نحوة تحلیل، شیوة تحقیق، معیار های ارزیابی و.. دگرگون شده است. از جمله دیدگاه هایی که طرح آن در جغرافیا و علوم وابسته بدان تحولی عمیق در نوع مسئلهیابی، چگونگی تحلیل و روش شناسی تحقیق و ادبیات آن ایجاد کرده، نگرش یا دیدگاه فضایی است. ژئومورفولوژی به عنوان یکی از زیر مجموعه های علوم جغرافیایی از این قاعده مستثنی نیست.
بدیهی است آشنایی با تبلور هستة اولیة نگرش فضایی و نحوة ورود آن به حوزة دانش ژئومورفولوژی میتواند ما را در درک بهتر این مفهوم یاری دهد؛ بنابراین، برای دستیابی به چنین هدفی با انتخاب چهارتن از ژئومورفولوژیست ها و دو تن ازجغرافیدانان صاحب نظر، و واکاوی نوشته های آنان از مفهوم فضا کوشیده ایم به سیر شکل گیری و طرح در حوزة ژئومورفولوژی بپردازیم. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مفهوم فضا در ژئومورفولوژی با واژة Flexus در نوشته های جیلبرت درسال 1886 برای اولین بار به صورت تلویحی در ژئومورفولوژی طرح شده است؛ اگر چه هرگز وی با چنین بینشی- آن چنان که بعد ها مطرح گردید- آشنا نبوده است.
بررسی قابلیت داده های چندزمانه ENVISAT-ASAR به منظور تفکیک زمانی و مکانی مزارع برنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط اقلیمی و جوی گرم و مرطوب در مناطق زیر کشت برنج در جنوب شرق آسیا منجر به عدم تطابق زمانی در مراحل کاشت، داشت و برداشت در مناطق مختلف از یک ناحیه زراعی و حتی در مزارع مجاور گردیده است. علاوه بر تفاوت های ناشی از دوره های زمانی کشت، که ضرورت استفاده از داده های ماهواره ای چندزمانه را دوچندان کرده است، مناطق زیر کشت برنج در جنوب شرق آسیا غالباً مناطقی ابری هستند که ضرورت استفاده از فناوری تصویربرداری ماهواره ای فعال، نظیر رادار (RADAR) و سار (SAR)، را در این مناطق کاملاً آشکار می سازند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی قابلیت داده های ماهواره ای چندزمانه ENVISAT-ASAR به منظور پایش و تفکیک مکانی و زمانی مزارع برنج است. دره پالولو، سولاوزی مرکزی، در اندونزی به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردیده است. تصاویر مورد بررسی در مُد چند ـ پلاریمتریک به وسیله ماهواره ENVISAT در یک بازه زمانی از چهارم فوریه تا بیست وهشتم ژوئیه سال 2004 میلادی گرفته شده اند. داده های مورد بررسی شامل دو مجموعه داده ایِ اولیه و پنج مجموعه داده ای ثانویه (داده های حاصل از عملیات جبری بر روی داده های اولیه) است. داده های اولیه یا خام شامل اینهاست: 1) Co-Polarized HH، VV و 2) Cross-Polarized HV، VH و داده های مشتقی یا ثانویه شامل: 1) میانگین بافت داده های Co-Polarized ، 2) میانگین بافت داده های Cross-Polarized، 3) تفریق زمانی داده ها، 4) تفریق Polarization و 5) تفریق Polarization نرمال شده. در پژوهش حاضر، رابطه مشاهده شده بین تغییرات ناشی از رشد گیاه و میزان بازخوردی ثبت شده سنجنده به عنوان اطلاعاتی مفید برای تفکیک مزارع برنج با استفاده از تصاویر چندزمانه مورد بهره برداری قرار گرفته اند. به منظور بررسی دقت نتایج به دست آمده، تصاویر ماهواره ای Quickbird چندطیفی با قدرت تفکیک فضایی بالا (4/2 متر) که تقریباً همزمان با داده های ENVISAT-ASAR برداشت گردیده است، در کنار اطلاعات حاصل از کار میدانی، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی نتایج به دست آمده از تفکیک مکانی مزارع برنج حاکی از بالاترین میزان دقت کلی (88 درصد) برای مجموعه داده اولیه Co-Polarized بوده در حالی که مجموعه داده ثانویه Co-Polarized نرمال شده کمترین میزان دقت کلی (80 درصد) را ارائه کرده است.
صحرا، استپ، توندرا، تایگا
حوزههای تخصصی:
نظریه های اساسی در ژئومورفولوژی
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد شهر جدید گلبهار با استفاده از روش ارزیابی فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP )
حوزههای تخصصی:
نقش دانش بومی در حفاظت از منابع آب و خاک از دید روستاییان: مطالعة موردی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بومی دانش یک جامعة بومی طی نسل¬ها زندگی در محیطی خاص است که آن را قادر می سازد تا به معیشت پایدار در محیط خود دست یابد. مقالة حاضر، با روش تحقیق اکتشافی، توصیفی و تحلیلی و نیز به¬شیوة پیمایشی، به مطالعة نقش دانش بومی در حفاظت منابع آب و خاک در نواحی روستایی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال می پردازد. گرد آوری اطلاعات به¬روش¬های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) صورت می گیرد و برای سنجش، از آزمون آماری کای¬اسکوئر استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از لحاظ دانش بومی، منطقة مورد مطالعه در بخش آب و خاک غنی است و روستاییان بسیاری از شیوه های بومی حفاظت از آب و خاک را شناسایی و استفاده می¬کنند؛ همچنین، این شیوه¬ها بر مدیریت بهینة آب و حفاظت از خاک اثربخش است.
تحلیل ژئوپلیتیک و ژئواکونومی خط لوله گاز ایران - هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ده آغازین قرن بیست و یکم، تقاضا برای گاز طبیعی دارای بالاترین رشد می باشد. رشد فزاینده اقتصادی هند، نیازمندی این کشور به انرژی بویژه گاز طبیعی را افزایش داده است. از میان انتخابهای متعدد برای واردات گاز طبیعی، گزینه خط لوله زمینی ایران - هند مورد توجه زمامداران این کشور قرار گرفته است که با این روش انتقال خط لوله از سرزمین پاکستان در این پروژه ضرورتی انکار ناپذیر است. اما مساله این است که آیا همکاریهای اقتصادی ایران، هند و پاکستان در قالب پروژه خط لوله گاز می تواند چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت را به نفع منافع اقتصادی حل و یا تضعیف کند؟ برای پاسخ به این مساله از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دستاوردهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی هند، ایران و پاکستان در احداث پروژه خط لوله زمینی یکسان نیست و همکاریهای اقتصادی بتنهایی نمی تواند بازدارنده چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت باشد. بنابراین ناامنی، بزرگترین چالش پیش روی خط لوله گاز در سرزمین پاکستان است.