فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۸۲۱ تا ۲۳٬۸۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی ورشد شهرهای ایران تا چند دهه ی پیش، هماهنگ ومتناسب با نیازهای جامعه شهری بود. با بروزتحولات جدید، شهرها به سرعت دگرگونی هایی راپذیراشدند. این دگر گونی ها منجر به توسعه نواحی شهری-گردیدند.مهمترین مساله ای که دربرابرتوسعه شهری قرارمی گیردمکان استقرارآنهاست.عوامل مهمی در استقراروپیدایش یک شهر نقش دارندکه ازجمله این عوامل،پدیده های فرهنگی - اجتماعی ، مدیریتی وکالبدی می باشد . هدف ازاین پژوهش بررسی نقش عوامل مذکوردرتوسعه شهرجناح می باشد . در این تحقیق جهت برآورد حجم نمونه ازروش نمونه گیری کوکران باسطح اطمینان 95% واحتمال خطای 5 % استفاده شده است . براین اساس برای بررسی نقش عوامل غیرطبیعی(اجتماعی– فرهنگی ، کالبدی و مدیریتی )درتوسعه شهرجناح 384 نفر بصورت نمونه گیری ساده مورد پرسشگری قرار گرفتند . پس ازجمع آوری اطلاعات درمحیط-های نرم افزاریspss نسبت به تحلیل داده ها اقدام گردید. با توجه به نتایج تحقیق نقش عوامل مذکوردرتوسعه-شهرباتوجه به مقدارکای اسکوئرعوامل فرهنگی- اجتماعی(063/113)درصد،عوامل مدیریتی(042/237)درصدوعوامل کالبدی( 021/347 ) درصد ، معنادار بودن نتیجه به لحاظ آماری درسطح 99 درصد ، مشخص گردید که بین توسعه شهرجناح وعوامل-مذکور ارتباط وهمبستگی وجود دارد.
Evaluating the Geotourism capabilities of Eastern Alamut area based on GAM model(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Land heritage and necessity of planning in order to safeguard this heritage is one of the greatest challenges facing the researchers of untouched spaces and international natural heritage. One of the most important instruments in this approach is considering tourism capabilities in the form of geological attractions and geomorphology of the land heritages and its bond with economical, cultural and social features of tourism. Geotourism plays an unparalleled role in the development of economic, cultural and environmental effects on land management and planning for the conservation and sustainable development of the geological heritage. The Alamut area of Qazvin, along with the legacy of land, is a significant destination in the country from the cultural and social point of view. In order to reach the goals of the sustainable development, it is important to identify the crucial geosites of the region and analyze them based on their different geo-tourism values. In the meantime, East Alamut is one of the areas that can attract many tourists with a variety of natural phenomena. In this study, using satellite images, geological maps, and field studies, 10 East Alamut lands with higher geo-touristic attraction were selected. In the final review of geo-tourism assessment based on the GAM method, the geosite of the Kalayeh Moalem was identified as one of the top geosits due to its scientific value in national level, having aesthetic, cultural and social values, and the existence of a set of functional, economic, and tourist services values. Evan Lake is also in the second priority due to high geological diversity, its ecological and cultural values, easy access, tourism services, appropriate infrastructure and also aesthetic and protective values. Alamut historical area, next to the Garmarud Valley is on next priority.
شکاف بین نظریه و حرفه در طراحی شهری معاصر
حوزههای تخصصی:
فاصله بین نظریه و حرفه مسئله ای است که پژوهشگران بسیاری سال های متوالی برای حل آن در رشته های مختلف تلاش کرده اند. طراحی شهری به عنوان رشته ای حرفه مبنا، با چالشی گسترده در این زمینه روبرو است که شکاف نظریات مطرح شده در این حوزه فاصله بسیاری از حرفه دارد. تلاش های فراوانی برای پوشش دادن فاصله بین نظریه و عمل از طریق راهبردهای اجرایی انجام شده است، اما همچنان این اختلاف دیده می شود. این مطالعه باهدف بررسی جایگاه نظریه و حرفه در طراحی شهری معاصر، مبتنی بر تحلیل آرای صاحب نظران طراحی شهری و شناخت معیارهای ارزیابی آن در طراحی شهری معاصر انجام شده است. از آنجا که طراحی شهری، شاخه ای بین رشته ای از طراحی است، برقراری ارتباط بین نظریات گسترده مطرح شده و تداوم نظریه در حرفه واجد اهمیت ویژه ای می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که از طریق مشارکت ذینفعان مختلف نظریه و حرفه، تسهیل و حمایت از مهارت ها و رویکردهای حرفه مبتنی بر شواهد و نتایج می تواند اختلاف بین این دو زمینه را کاهش و پلی بین این دو زمینه ایجاد نماید
تحلیل پیکره بندی فضایی واحدهای مسکونی و محله ای در بافت تاریخی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
141 - 121
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی، به مفهوم چگونگی ترکیب اجزاء، مبتنی بر یک فرایند ادراکی-عملکردی است که در آن، عناصر پیوندی منطقی برقرار نموده و بدین طریق شناخت مکان حاصل می شود. ریخت شناسی الگوی معماری مسکن نیز نشان از انطباق الگوهای معماری مبتنی بر معماری محله است و سبب شده تا کل واحدی به نام معماری محله شکل گیرد. این مهم در طرح های میان افزا مغفول مانده و مسکن، پیوند خود را با معماری محله ازدست داده است. هدف از این پژوهش تبیین معیارهای کیفی پیکره بندی الگوی مسکن با بافت تاریخی مبتنی بر سازمان فضایی مرکز-محله است. بر این اساس، پژوهش با دو پرسش اصلی مواجه است. شاخص های سازمان دهی فضایی مراکز-محله در بافت تاریخی کاشان کدام اند؟ و شاخص های سازمان دهی فضایی مسکن در بافت تاریخی کاشان کدامند؟ روش پژوهش تلفیقی از روش کیفی و کمی است. در حوزه روش شناسی، از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل داده ها مبتنی بر مطالعه میدانی در پنج محله و پنج خانه تاریخی در شهر کاشان استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، پنج شاخص نحوه توزیع کاربری ها، فاصله مرکز تا عناصر پیرامون، سلسله مراتب دسترسی، میزان نفوذپذیری و فضای باز، دارای بیشترین میزان اثرگذاری بر سازمان فضایی مسکن هستند که نسبت معماری محله به معماری خانه ها به ترتیب برابر با 29/1، 52/1، 27/1، 15/1، 83/0 و 38/1 می باشد. نتیجه مبین آن است که معماری مسکن میان افزا می تواند مبتنی بر این شاخص ها، زمینه سازمان دهی مطلوب معماری مسکن در بافت تاریخی را فراهم نماید. و از این طریق، زمینه انطباق و پیوند معماری مسکن با معماری برقرار گردد.
پایش فروچاله های شهر کبودرآهنگ همدان با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
فرونشست سطح زمین در اثر استخراج بی رویه از منابع آب زیرزمینی، یکی از رویدادهایی است که در ایران به وفور مشاهده شده است. با توجه به استخراج بی رویه منابع آب زیرزمینی در کشور، متاسفانه روزبهروز استان های بیشتری دچار فرونشست زمین شده یا در معرض خطر فرونشست زمین قرار می گیرند دشت کبودرآهنگ همدان غنی ترین دشت استان همدان از نظر دارا بودن منابع آب زیرزمینی می باشد اما متاسفانه در 30 سال اخیر به علت برداشت بیش از حد از آب های زیرزمینی به منظور تامین نیازهای کشاورزی و صنعتی و عدموجود نظارت کافی بر این مسئله، به شدت با افت سطح آب های زیرزمینی مواجه شده است که سبب بروز فرونشست و البته وقوع فروچاله ها در شهر کبودرآهنگ شده است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی مناطق مستعد وقوع فروچاله با بررسی نرخ فرونشست جهت پیشگیری و کاهش آسیب های ناشی از آن می باشد.با نتایج پردازش بدست آمده به کمک شش سری تصاویر راداری ماهواره SENTINEL-1در بازه زمانی سال 2017 الی 2018 با استفاده از نرم افزار SNAPنرخ فرونشست بدست آمده است و براساس نرخ بدست آمده نواحی پرخطر و مستعد وقوع فروچاله شناسایی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که در بازه یک ساله به میزان 5/14 سانتی متر محدوده مورد مطالعه فرونشست داشته است، که این فرونشست به طور جزئی بیشتر در مناطق کردآباد، نوآباد، کبودرآهنگ، فامنین و به طور کلی در دشت فامنین، کبودرآهنگ، قهاوند و اطراف همدان اتفاق افتاده است. که این نتایج می تواند خبر وقوع خطر فروچاله ها در این مناطق را بدهد.نتایج نهایی در مجموع فرونشست حدود 5/14 سانتی متر در محدوده را نشان می دهد که بیشتر این فرونشست ها در اطراف مناطق شهری و نزدیک به مناطق مسکونی اتفاق افتاده است که این عامل می تواند خبر از وقوع فاجعه ای انسانی قریب به وقوع را در استان همدان به خصوص دشت کبودرآهنگ را بدهد.
بررسی تاثیر رضایت شهروندان از کیفیت زندگی بر رفتارهای مثبت شهروندی منطقه 16 تهران
حوزههای تخصصی:
شهروندی و رفتار شهروندان، از متغیرها و عوامل بنیادین، در گسترش سرمایه اجتماعی و به دنبال آن توسعه جوامع بشری است، که اهمیت یافتن آن در مطالعات شهری و پرداختن به آن در این تحقیق نشات گرفته از آن است. هدف از این پژوهش بررسی شاخص های رضایت شهروندی و تأثیر رضایت بر رفتارهای مثبت در منطقه 16 تهران می باشد. این پژوهش از نظر روش در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی و از نوع همبس تگی محس وب م ی شود به منظور بررسی کیفیت ادارک شده در منطقه 16 شهرداری تهران، چهار بعد ( امکانات و زیرساخت های شهری، نیازهای پایه، محیط اجتماعی و محیط زیست) و به منظور رفتارهای مثبت، رضایت کلی( 4 گویه)، دلبستگی شهروندان ( 3 گویه) ، قصد ترک(2گویه) و گفتار مثبت(2 گویه) بر مقیاس لیکرت 5 در امتیازی در نظر گرفته شد. در مرحله بعد پرسش نامه در جامعه آماری توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها پس از تهیه ماتریس همبستگی، با استفاده از برنامه Amos و از طریق تحلیل مسیر، محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی Amos، شاخص های نیکوئی برازش اجرا گردید. نتایج متغیر کیفیت ادارک شده نشان می دهد تفاوت چشمگیری بین نواحی مورد مطالعه در میانگین به دست آمده برای هر یک از گویه ها وجود دارد به نحوی که ناحیه یک نسبت به سایر نواحی از میانگین کمتر برخوردار هستند. نتایج به دست آمده، از آزمون مدل برای بررسی روابط متغیرها به این شرح بود که تأثیر رضایت در دلبستگی شهری با 550/0 مثبت بود. تأثیر کیفیت ادارک شده در رضایت شهروند به عنوان بالاترین ضریب مسیر در بین ضرایب تأیید شد. به عنوان بالاترین ضریب مسیر در بین ضرایب تأیید شد. همچنین تأثیر مثبت متغیر رضایت در گفتار مثبت 536/0 تأیید شد.
تحلیل عوامل موثر بر رضایتمندی گردشگران از مقصد های گردشگری در استان گلستان (مطالعه موردی: منطقه گردشگری ناهار خوران گرگان)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۳ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶
81 - 92
حوزههای تخصصی:
شناسایی و اولویت بندی شاخص ها و معیارهای گردشگری پایدار طبیعی در مناطق بیابانی (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقاضا برای گردشگری در طبیعت، برنامه ریزی همه جانبه و توجه به محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن را ضروری ساخته است. نواحی بیابانی عموماً بعنوان منابع طبیعی بکر شناخته شده اند و در صورتی که بخواهیم گردشگری را در این نواحی گسترش دهیم این نواحی نیز مانند سایر سایت های طبیعی از قاعده توسعه پایدار مستثتی نیستند. استان یزد در مرکز ایران با وسعت 131000 کیلومتر مربع سومین استان بزرگ کشور است که 65 درصد آن را اراضی کویری وبیابانی تشکیل می دهد. معرفی مهمترین شاخص ها و معیارهای مناسب اندازه گیری گردشگری پایدار طبیعی در مناطق خشک و بیابانی سؤال اصلی این تحقیق می باشد مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و پیمایشی از طریق نظر خواهی از خبرگان و اساتید به شیوه دلفی و همچنین مدل تحلیل تشخیص در قالب نرم افزار SPSS به معرفی شاخص ها و معیارهای مناسب برای اندازه گیری پیشرفت به سوی پایداری در گردشگری طبیعی در مناطق خشک و بیابانی پرداخته است. یافته های تحقیق بر اساس آزمون فرض T-test در سطح 5 درصد مورد آزمون قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق تعداد 64 شاخص برای سنجش پایداری گردشگری طبیعی در مناطق بیابانی انتخاب شدند. برای پایداری زیست محیطی 28 شاخص معرفی شدند. در این میان شاخص های دسترسی به منابع آب با میانگین 8، کیفیت آب با میانگین 7، دما با میانگین 72/7 وتنوع گیاهی وجانوری با میانگین 08/7 بیشترین وزن را دارا می باشند. سنجش پایداری اجتماعی و فرهنگی با 19 شاخص صورت می گیرد. مهم ترین این شاخص ها امنیت اجتماعی با میانگین 48/8، اطلاع رسانی با میانگین 96/7 مکانهای تاریخی و فرهنگی با میانگین 12/7 بیشترین امتیاز را کسب نموده اند. سنجش پایداری اقتصادی با تعداد 17 شاخص انجام می شود. شاخص های درآمدحاصل از گردشگری برای ساکنان محلی با میانگین 36/7، میزان اشتغال جوامع محلی با میانگین 7، زیرساخت های گردشگری با میانگین 7 از مهمترین شاخص های اقتصادی می باشد. اولویت بندی معیارهای گردشگری بر اساس تست دانکن صورت گرفت که در این میان معیارهای امنیت، منابع آب ومالی در اولویت اول ومعیارهای خاک و توپوگرافی در اولویت پنجم قرار گرفتند.
گسترش فضایی شهر و تغییر کاربری زمین در روستاهای پیرامونی شهرسنندج؛ طی دوره 1387-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی آنها، یکی از پیامدهای مهم شهرنشینی شتابان است، که در مادرشهرهای منطقه ای نمود چشمگیری داشته است. شهر سنندج به عنوان مادرشهر منطقه ای طی سه دهه اخیر رشد شتابانی هم در افزایش جمعیت و هم در گسترش سطح داشته است؛ به گونه ای که گسترش فضایی پیوسته این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمین های زراعی، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است. علاوه بر این، گسترش فضایی منفصل این شهر منجر به تورم جمعیتی و رشد کالبدی روستاهای پیرامونی شده است. نتیجه این فرایند تغییرات وسیع در کاربری اراضی این روستاها بوده است. دوره زمانی این پژوهش (1387- 1355)، جامعه آماری آن یازده روستای پیرامونی شهر سنندج و حجم نمونه ها 315 خانوار می باشد. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی وسیع از جمله تکمیل پرسشنامه های خانوار و روستا، تعیین کاربری اراضی وضع موجود ، گذشته و ... بوده است. نتایج این تحقیق نشان از سطح بالای تغییرات در کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه دارد. به گونه ای که طی دوره زمانی 1387-1355 به طور متوسط سالیانه 104 هکتار و درمجموع 3319 هکتار از اراضی زراعی، باغی و مراتع این روستاها تبدیل به کاربری های دیگر شده اند. تمام تغییرات یاد شده توسط عوامل و نیروهای مختلف شهر سنندج و در جریان گسترش فضایی ناپیوسته این شهر صورت گرفته است.
A Study of Factors Affecting the Drought Resilience of Farmers in Pakdasht County, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The consequences of drought and the damages inflicted on the rural community, which are major challenges confronting rural communities to achieve sustainable development, mirror the poor resilience of farmers against this risk. Therefore, the main issue of the current research is to explore the factors affecting Pakdasht farmers' drought resilience. Design/Method/Approach: This paper adopts a descriptive-analytical research method. The data collection is based on library study analysis and field surveys. The main data collection instrument is a questionnaire completed by the subjects (n=381 farmers). Data analysis was conducted using SPSS software as well as t-test, regression, analysis of variance, the COCOSO technique and the COPELAND technique. Finding- The t-test was used to investigate the drought resilience status of villagers. The socio-cultural, psychological, and economic components, except for those related to the extent of damages, environmental factors and institutional performance, and the scale of civil and physical development in the region under study, were in a balanced and favorable condition, but the items of the institutional framework, institutional relations, and technological level and infrastructure were not desirable. The correlation between researches indices in the region is 0.747, meaning that mentioned indices can explain 74% of the variances. The result of the ANOVA test suggested that the villages of Pakdasht County were not significantly different in terms of the psychological index (Sig=0.085) of resilience. Informed by the findings of the COCOSO technique, the farmers of Filestan village are more drought-resistant than the farmers in other villages. Greater participation of people, diversity of economic activities, appropriate physical and civil development, technological advancement and more suitable infrastructure are some of the factors that contribute to the higher resilience of farmers in this village. According to Copeland’s method, the variables of education and awareness as well as the diversity of economic activities of the farmer's household ranked high in terms of importance. Originality/value- The results of this research can help organizations in charge of handling drought in the villages of Pakdasht to gain deeper insights into the existing conditions so that they can enhance the resilience of farmers during drought using the presented solutions. It also allows officials to diversify economic activities and promote complementary businesses as effectively as possible.
مکان یابی فضای سبز درون شهری منطقه 6 کلان شهر اهواز با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارکها و فضاهای سبزشهری یکی از مهمترین کاربریهای شهری میباشند،که وضعیت توزیع آنها در سطح شهرها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.منطقه۶شهر اهواز به لحاظ توزیع فضای سبزشهری از وضعیت مناسبی برخوردار نمیباشد،به همین علت دستیابی به پهنه های مناسب جهت ایجاد فضای سبز در این منطقه هدف اصلی این پژوهش است.برای دستیابی به این هدف از روش ارزیابی چندمعیاره در محیط GIS استفاده گردید.برای انجام روش مذکور ابتدا معیارهای موثر در مکانیابی فضای سبزشهری با روش دلفی مشخص گردیدند،که شامل معیار مراکز مسکونی،مراکز آموزشی،شبکه ارتباطی،فضای سبز موجود، مراکز فرهنگی،تراکم جمعیت، مراکز صنعتی و مراکز ورزشی میباشد.در گام بعدی از نقشه کاربری اراضی شهر اهواز لایه های معیارهای موردنظر استخراج شدند و ارزشگذاری گردیدند.همچنین برای وزندهی به لایه ها از روشAHPاستفاده شد و در نهایت با روی همگذاری لایه های وزندار به کمک روش همپوشانی نقشه نهایی تهیه گردید.باتوجه به نتایج از کل مساحت این منطقه64/647هکتار(53/47درصد) برای ایجاد فضای سبز شهر مناسب میباشد،که در نواحی شمال به سمت غرب منطقه متمرکز شده است و از میان تمام پهنه ها،پهنه خوب بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است(88/30درصد).نتایج ارزیابی حاکی از آنست که فضای سبز منطقه6اهواز باتوجه به معیارهای مکانیابی از پراکنش مناسبی برخوردار است و از طرفی،زمین های مناسب برای ایجاد فضای سبزتناسب زیادی با نقشهکاربری اراضی در منطقه6کلانشهر اهواز دارند پیشنهاد میشود برای دستیابی به نتیجه قبل قبولتر بازنگری کلی در تهیه و اجرای طرحهای جامع و تفصیلی در خصوص مکانیابی فضاهای سبز شهر اهواز و توجه مدیران شهری به پتانسیلها و محدودیتهای موجود در منطقه جهت ارایه خدمات بهتر انجام گیرد
تحلیلی برصرفه جویی انرژی از طریق محاسبه روز نیاز گرمایشی و سرمایشی ناحیه شمال شرقی ایران (مورد: استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق تحلیلی – آماری حاضر با هدف محاسبه نیاز های سرمایشی CDD و گرمایشی HDD بخش وسیعی از ناحیه شمال شرقی کشور مشتمل بر سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی به انجام رسیده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از داده های 11 ایستگاه سینوپتیک این ناحیه طی دوره آماری (2010 – 1986) استفاده گردیده است. داده ها شامل دو گروه، متغیر ها ی اقلیمی دما و رطوبت و ویژگی های جغرافیایی طول، عرض و ارتفاع می باشد. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل های آماری در محیط نرم افزارهای spss وExecl می باشد. با توجه به روابط همبستگی بین متغیرهای مختلف مقدار نیاز به مصرف انرژی در مکان های مختلف این ناحیه، نوع اقلیم تعیین و نقشه های آن با نرم افزار ArcGis تهیه و ترسیم گردیده است. پهنه بندی اقلیمی و تحلیل های فضایی حاصل از محاسبات آماری بر مبنای مقادیر نیار های سرمایشی CDD و گرمایشی HDD نیز درمحیط نرم افزاری ArcGis انجام و نقشه های مربوطه تهیه وترسیم شده است. نتایج حاصل ازتحلیل های آماری نشان داد به ازای هر 1000 متر افزایش ارتفاع، نیاز گرمایشی 119 درجه-روز افزایش می یابد. با افزایش هر درجه طول و عرض جغرافیایی نیز نیاز گرمایشی به ترتیب 158 و 229 درجه-روز افزایش می یابد. رابطه نیاز سرمایشی در خراسان با عرض جغرافیایی و ارتفاع منفی ولی با طول جغرافیایی مثبت است. همبستگی مقادیر CDD با عرض جغرافیایی 319/0-، با طول جغرافیایی 157/0 و با ارتفاع 381/0- می باشد که همه آن ها در سطح 01/0 معنادار هستند. همچنین بین بارش و رطوبت نسبی با نیاز های سرمایشی و گرمایشی، همبستگی قوی و معکوس وجود دارد بیشتر ایستگاه های مورد مطالعه دارای روند افزایشی در مقدار نیازهای گرمایشی وسرمایشی می باشند. پیش بینی می شود اگرتغییرات درالگوی معماری این ناحیه متناسب با شرایط اقلیمی انجام نشود مقدار مصرف انرژی در آینده به طور فزاینده ای افزایش می یابد.
تحلیل زیست پذیری شهرهای توسعه برون زا با رویکرد مدل ریاضی پایداری(مورد مطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های تاریخی نشانگر آن است که منطقه سیستان از دیرباز پهنه ای آباد و از نظر تولیدی سرآمد بوده است. در این حوزه جغرافیایی، شهرهای متعددی ایجاد و به مرور و با تغییر شرایط یا از بین رفته و یا تقلیل کارکرد پیدا کرده اند. اما از اوایل قرن کنونی، شهر زابل با عنایت به اعتبارات دولتی شکل گرفته و در این مدت، دائماً بر جمعیت خود افزوده است. در واقع، به دلیل توسعه برون زای شهر، مشکلات محیطی و منطقه ای هیچگاه رشد این شهر را متوقف نکرده و به قیمت تخریب محیط پیرامونی، حیات آن با شدت بیشتری استمرار پیدا کرده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی، وضعیت زیست پذیری شهر زابل را مورد تحلیل قرار داده است. داده های مورد نیاز این شناخت با پرسشنامه محقق ساخته و از نمونه ای به حجم 300 نفر از کارشناسان این حوزه، گردآوری و با استفاده از ماتریس ارزیابی شاخص های مؤثر و متأثر و مدل ریاضی پایداری و زیست پذیری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که این شهر در بخش زیست محیطی امتیاز 4829/0 و در بخش اقتصادی و اجتماعی امتیاز 2945/0 را کسب کرده است. بر اساس این امتیازات، درجه زیست پذیری این شهر 1884/0 تعیین شده و مطابق استانداردهای موجود، در گروه زیست پذیری ضعیف و بسیار ضعیف قرار می گیرد. بنابراین، اگر سیاست های کنترلی و پیشگیرانه لازم اعمال نشود، نه فقط سکونت و زندگی در این شهر مورد تهدید قرار می گیرد، بلکه محیط پیرامونی نیز دچار تخریب اساسی تری خواهد شد.
ارزیابی تحول یافتگی توده کارستی شاهو با استفاده از روش داده کاوی تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توده کارستی شاهو در شمال غرب استان کرمانشاه به واسطه گستردگی سازندهای آهکی و وجود گسل ها و درزه های زمین شناختی از پتانسیل زیادی برای کارست زایی برخوردار است. هدف از این پژوهش مدل سازی مکانی تحول کارست در این منطقه است. در این پژوهش 10 عامل محیطی تأثیرگذار در تحول کارست استفاده گردیده است. دولین های کارستی منطقه با استفاده از روش CLC استخراج گردید. برای بررسی ارتباط میان دولین ها و عوامل مؤثر بر تحول کارست از نظریه تابع اطمینان شهودی استفاده شد و وزن طبقه های هر عامل مشخص شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان تحول کارست در شیب های 5-0 درصد، جهت شیب های شمالی و هموار، ارتفاع بالاتر از 2500 متر، فاصله نسبتاً کم از آبراهه ها (200-100 متر)، فاصله کم از گسل (کمتر از 1000متر)، سازند توده-ای بیستون، زمین های مرتعی و جنگل های نیمه انبوه، دامنه های مقعر و مناطق پربارش قرار دارد. نقشه پهنه بندی تحول کارست با استفاده از مدل جمعی تعمیم یافته در نرم افزار آماری R برای منطقه تهیه شد. نتایج قابلیت بالای تحول کارست این منطقه را نشان می دهد به طوری که 27درصد منطقه در طبقه با تحول زیاد و 37 درصد آن در منطقه با تحول متوسط واقع شده است درحالی که تنها 17 درصد از کل منطقه در پهنه با تحول کارست خیلی کم واقع شده است. مطابقت بالای نتایج به دست آمده با واقعیت منطقه موردمطالعه، بیانگر کارایی بالای مدل است.
بومی سازی الگوی مفهومی سازمان کارآفرین برای مناطق جغرافیایی ایران؛ مطالعه موردی گمرک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان کارافرین این قابلیت را دارد تا به نحو موثر با تغییر و پویایی مواجهه نموده و با تکیه بر خلاقیت و نواوری، نهایت استفاده از منابع و امکانات موجود را در بهره گیری از فرصت ها می نماید و در جهت دستیابی به اهداف سازمان و جامعه کارایی،اثر بخشی و بهره وری را محقق می نماید. از این رو، هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی سازمان کارآفرین با مطالعه ای در گمرک جمهوری اسلامی ایران است. مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد که در سه مرحله وابسته به هم صورت گرفت. در گام اول مهم ترین معیارها و ویژگی های سازمان کارآفرین در گمرک جمهوری اسلامی ایران با استفاده از روش دلفی فازی شناسایی و غربالگری شد. در مرحله ی دوم روابط میان معیارهای شناسایی شده با استفاده از روش دیمتل فازی سنجیده و در مرحله آخر نیز، ویژگی های سازمان کارآفرین براساس روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی شدند. جامعه آماری تحقیق را خبرگان و مدیران سازمان گمرک استان تهران تشکیل داده اند، که 28 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که از میان شاخص های مورد بررسی، 17 شاخص مورد تائید خبرگان قرار گرفت، هم چنین براساس آزمون دیمتل فازی مشخص شد که هشت متغیر نقش علّی و نه متغیر نیز نقش معلولی دارند. ازطرفی نیز رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که متغیرها در شش سطح طبقه بندی شدند، که در این بین متغیر منابع سرمایه ای (ساختاری، انسانی و رابطه ای و ...) در گمرک جمهوری اسلامی ایران به عنوان عوامل زیربنایی و دارای قدرت نفوذ بیشتری می باشد.
بررسی مولفه های کار آمد و توسعه ای جهت ایجاد درآمدهای مستمر و با دوام شهرداری ها در حوزه استحفاظی و خدماتی جهت تاب آوری و بقاء سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی مولفه های کار آمدو توسعه ای جهت ایجاد درآمدهای مستمرو با دوام شهرداریها در حوزه استحفاظی و خدماتی جهت تاب آوری و بقاء سازمانی می باشد که اهمیت تحقیق بر این است که یکی ازمهم ترین دغدغه های مدیران شهری، دستیابی به توسعه پایدار شهری است و باتوجه به رشد قابل توجه شهرنشینی، تقاضا برای کالاها وخدمات درشهرها از افزایش قابل ملاحظه ای برخورداربوده و در این راستا تامین نیازهای شهروندان خود مستلزم وجود منابع مالی کافی است. امانکته حائز اهمیت دربحث تامین وایجادمنابع مالی شهرداری ها ، پایداری منابع درآمدی است بطوری که این درآمدها باید علاوه برداشتن قابلیت اتکاء و استمرارپذیری، تهدیدی برای توسعه پایدار شهری نیز نباشد و روش تحقیق توصیفی و کیفی می باشد که بر اساس منابع علمی و پژوهشی و منابع در دسترس شهرداریها تهیه و تدوین گردیده است و نتایج حاصله نشان می دهد که شهرداریها در حوزه خدماتی که امکان دریافت عوارض و در آمد حاصل از خدمات را دارند دارای در آمدی مستمر هستند اما در حوزه استحفاظی بیشتر مشمول هزینه هستند.
تحلیلی برسیاست گذاری گردشگری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری فراتر از یک صنعت و به مثابه ی یک پدیده ی پویای اجتماعی و جهانی است و بی شک توسعه ی گردشگری، یک فرایند و فعالیت سیاسی نیز محسوب می شود. اگرچه ایران در نقشه ی گردشگری جهانی جایگاه بسیار مهمی دارد؛ اما سهم واقعی این کشور از میزان ورود گردشگران بین المللی و درآمدهای ناشی از آن بسیار ناچیز و حتی نسبت آن به کمتر از یک به پانصد می رسد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سیاست های گردشگری در ایران به ندرت برخاسته از الگوهای رایج آن بوده و بیشتر تحت تأثیر مؤلفه های سیاسی بوده است. سطح بندی اولویت های سیاست گذاری گردشگری ایران، از جمله اهداف اصلی مقاله ی حاضراست؛ لذا این تحقیق با تأکید بر برخی از متغیرهای سیاسی تأثیرگذار بر روند ورود گردشگران بین المللی و گنجاندن آن ها در ابزار تحقیق و پرسشنامه، اقدام به نظرخواهی از 150 نفر از متخصصین فعال در این حوزه نموده است. برپایه نتایج حاصل از این تحقیق و نیز نظریات کارشناسان، به ترتیب بهبود سیاست های بین المللی، مشارکت و فعالیت در سازمان های بین المللی، توسعه ی سیاسی، و بهبود نظام اداری را مهم ترین اولویت های سیاست گذاری برای توسعه ی گردشگری در ایران دانسته و پیشنهاد می نماید. تأثیرگسترده ی مؤلفه های سیاسی مسلط برگردشگری از یک سو و اقتصاد دولتی متکی بر نفت از سوی دیگر، موجب کم رنگ شدن و در نهایت به نادیده انگاشتن گردشگری به عنوان یک بخش مهم ا قتصادی شده است. در این شرایط گردشگری با حضوری بسیار کم رنگ، همواره در حاشیه ی سیاست ها و برنامه های کلان توسعه ی دولتی قرارگرفته است.
پیش نگری چشم انداز آتی دما و بارش حوضه آبریز دریاچه ارومیه مبتنی بر مدل های CMIP6(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر متغیرهای اقلیمی دما و بارش حوضه آبریز دریاچه ارومیه با استفاده از مدل های CMIP6 تحت دو سناریوی SSP1-2.6 و SSP5-8.5 در بازه های زمانی آینده (2055-2031 و 2095-2071) مورد پیش نگری و ارزیابی قرار گرفتند. ابتدا دقت مدل ها برای دوره پایه (2014-1990) پس از ریزمقیاس نمایی با روش های مختلف نگاشت چندک با استفاده از نمودار تیلور و شاخص های RMSE و NRMSE مورد ارزیابی قرار گرفت و از بین مدل ها، مدل MRI-ESM2-0 برای دما و مدل INM-CM5-0 برای بارش با روش ریزمقیاس نمایی SSPLIN جهت پیش نگری اقلیم آینده انتخاب شدند، سپس داده های دما و بارش آینده تولید گردیدند. نتایج مقایسه دما و بارش دوره های آینده با دوره پایه نشان دادند که دمای متوسط سالانه حوضه تحت همه سناریوها افزایش خواهد داشت. میزان افزایش دمای متوسط سالانه حوضه در آینده نزدیک در سناریوهای خوش بینانه و بدبینانه به ترتیب 5/1 و 8/1 درجه سلسیوس و در آینده دور به ترتیب 4/1 و 4 درجه سلسیوس خواهد بود. بارش متوسط سالانه در تمامی سناریوها کاهش خواهد یافت، در آینده نزدیک در سناریوهای خوش بینانه و بدبینانه به ترتیب 9/19 و 6/21 درصد و در آینده دور به ترتیب 12 و 6/28 درصد کاهش خواهد یافت. بر اساس توزیع مکانی تغییرات دما و بارش در دوره های آتی بیشترین افزایش دما و بیشترین کاهش بارش در مناطق شمالی حوضه اتفاق خواهد افتاد.
توصیف و تبیین تحولات ساختار فضایی لجستیک و عوامل مؤثر بر آن در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
335 - 363
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ساختار فضایی لجستیک در بستر منطقه کلان شهری تهران طی بازه زمانی 1365 1390 بود. دستیابی به هدف مد نظر می تواند به درک بهتر برنامه ریزی فضایی و مطالعات آمایش سرزمین ناشی از فعالیت های لجستیک کمک بسزایی کند. روش این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و برای دستیابی به اهداف مد نظر پژوهش از 3 دسته روش تحلیلی شامل شاخص های بررسی تغییرات تعداد، میزان رشد، و همچنین بررسی میزان نسبی تغییرات تراکم جمعیت شاغل در بخش لجستیک استفاده شد. نیز روش های تحلیلی سنجش میزان تمرکز فضایی، از قبیل ضریب جینی و خودهمبستگی فضایی و در نهایت رگرسیون چندگانه، به منظور برآورد همبستگی عوامل مؤثر بر توزیع فضایی شاغلان لجستیک (متغیر مستقل) به کار رفت. نتایج تحلیل نشان داد از سال 1365 تا 1390 الگوی فضایی لجستیک در منطقه کلان شهری تهران متمرکز و متشکل از خوشه لجستیکی کلان شهر تهران بوده است و روند تحولات ساختار فضایی نشان دهنده تمرکززدایی جمعیت شاغل در بخش لجستیک از کلان شهر تهران و متمرکز شدن جمعیت شاغل در محورهای غربی و جنوب غربی منطقه پیرامونی است. از سال 1365 تا 1375، از میان عوامل عینی مؤثر بر الگوهای فضایی لجستیک مناطق کلان شهری، توزیع فضایی جمعیت شاغل در بخش لجستیک همبستگی بالاتری با توزیع فضایی جمعیت و نیروی کار داشته است؛ بدین ترتیب که هر چه تعداد و تراکم جمعیت و نیروی کار قلمرو جغرافیایی بالاتر رفته جمعیت شاغل در بخش لجستیک نیز افزایش یافته است. درحالی که در بازه زمانی 1385 1390 توزیع فضایی شاغلان در بخش لجستیک با توزیع فضایی جمعیت و میزان سواد همبستگی بیشتری پیدا کرده اند.
تحلیل و مدل سازی روابط بین دبی ماهانه و خصوصیات ژئومورفومتری حوضه ها نمونه پژوهش: حوضه آبریز کشف رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی جریان آب برای بسیاری از فعالیت ها مانند کنترل سیلاب یا خشکسالی و بهره برداری درست از منابع آب ضروری است. این پژوهش با هدف تحلیل و مدل سازی تغییرات مکانی دبی ماهانه حوضه ها در ارتباط با تغییرات خصوصیات ژئومورفومتری آنها در حوضه آبریز کشف رود واقع در استان خراسان رضوی انجام شد. کم و کیف این ارتباط با اجرای آزمون های همبستگی و رگرسیون چندمتغیره بین دبی های کمینه، بیشینه و متوسط ماهانه به عنوان متغیرهای وابسته و 16 متغیر مستقل ژئومورفومتری شامل محیط، مساحت، ارتفاع حداکثر، ارتفاع حداقل، ارتفاع متوسط، دامنه ارتفاعی، شیب حداکثر، شیب متوسط، شیب آبراهه اصلی، طول آبراهه اصلی، مجموع طول آبراهه ها، تراکم زهکشی، نسبت ناهمواری شیوم، ضریب گراویلیوس، کشیدگی و زمان تمرکز مشخص شد. سطح معنا داری روابط، 05/0 و کمتر در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد روابط معنا داری بین دبی کمینه ماهانه و متغیرهای مستقل وجود ندارد که احتمالاً ناشی از وضعیت خشکی و تغییرات اندک دبی کم آبی در بین زیرحوضه هاست. درمقابل وجود روابط معنا دار بین دبی های متوسط و بیشینه ماهانه و شش متغیر ژئومورفومتری شامل ارتفاع حداکثر، ارتفاع متوسط، اختلاف ارتفاع، شیب متوسط، تراکم زهکشی و نسبت ناهمواری به ارائه مدل های رگرسیونی از تغییرات مکانی دو متغیر وابسته انجامید. دو مدل حاصل از دقت و کارایی خوبی برخوردار و قادر به تبیین 90 درصد واریانس دبی حداکثر ماهانه و 80 درصد واریانس دبی متوسط ماهانه بودند. خصوصیات ارتفاعی و ناهمواری به عنوان مهم ترین خصوصیات هندسی حوضه ها در تبیین تغییرات مکانی دبی ماهانه شناخته شدند. به علاوه برخلاف انتظار، رابطه معنا داری بین مساحت حوضه و دبی های میانگین و حدی ماهانه به دست نیامد.