فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۵۴۱ تا ۲۳٬۵۶۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
76 - 92
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی فرصت ها و تهدیدها توسعه خدمات گردشگری- مطالعه موردی شهر شیرازانجام شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری اول شامل رئیس، معاونین، مدیران و کلیه کارشناسان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس است. این جامعه آماری، وظیفه شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید به روش دلفی را بر عهده داشتند. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با استفاده از سه پرسشنامه جمع آوری و تحلیل گردید. پرسشنامه شماره یک که بین اعضاء جامعه آماری اول توزیع گردید منجر به شناسایی عوامل محیط درونی و بیرونی اثرگذار بر تصمیمات راهبردی صنعت گردشگری شد. پرسشنامه شماره دو بر اساس مقیاس ساعتی و مقایسات زوجی طراحی و در اختیار گروه تصمیم گذاشته شد تا وزن نسبی گروه های ضعف، قوت، فرصت و تهدید محاسبه گردند. پرسشنامه شماره سه نیز بر اساس مقایسات زوجی و مقیاس ساعتی تدوین شد تا به وسیله گروه تصمیم وزن نسبی اجزا و عوامل شناسایی شده در هر گروه شناسایی گردد. یافته ها نشان داد که باید برای توسعه خدمات گردشگری این شهر از سه استراتژی ضربتی (کوتاه مدت)، استراتژی میان مدت و استراتژی بلند مدت در جهت برخورد با فرصت ها و تهدیدها استفاده نمود.
تحلیل فضایی الگوی فقر شهری با تأکید بر شاخص های اجتماعی و عوامل مؤثر بر سازمان یابی آن، مطالعه موردی: (شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: روند شهری شدن در کشور های در حال توسعه با عدم تعادل های فضایی، قطبی شدن مناطق و گروه های اجتماعی و رشد بی قواره شهری مواجه بوده است. به طوری که ناپایداری بوجود آمده از این رشد ناموزون منجر به شکل گیری گستره های فقر در حوزه های شهری شده است. تحلیل فضایی این گستره ها، میزان محرومیت نواحی مختلف را مشخص کرده و الویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی نابرابری های موجود و نشان دادن الگوی فقر در بلوک های شهری اردبیل با تاکید بر شاخص های اجتماعی طی سال های 1385 تا 1395 و همچنین بررسی عوامل موثر بر سازمان یابی این پدیده می باشد روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیل فضایی می باشد. جامعه آماری این تحقیق محدوده قانونی شهر اردبیل در سال 1385 و 1395 و حجم نمونه نیز تمامی بلوک های آماری سال های مذکور است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1385 و 1395 شهر اربیل و پرسشگری از نخبگان دانشگاهی و مدیران شهری استفاده شده است. برای نشان دادن وضعیت فقر اجتماعی از تکنیک خودهمبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc GIS استفاده گردیده است. برای تحلیل الگوی پراکنش فقر اجتماعی نیز از از آماره موران و برای تحلیل داده های بخش دوم پژوهش(شناسایی عوامل تأثیرگذار بر گسترش و سازمان یابی فضایی پهنه های فقر اجتماعی) نیز مدل تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از بین 5142 بلوک شهری در شهر اردبیل در سال 1385، حدود 53 درصد در وضعیت خیلی محروم و محروم، 26 درصد در وضعیت متوسط و حدود 21 درصد در وضعیت برخوردار و کاملا برخوردار قرار داشتند. در سال 1395 نیز این درصدها به ترتیب 46، 22، 32 در بین 6439 بلوک شهری می باشد و این امر نیز نشان دهنده این می باشد که بلوک های شهری اردبیل از لحاظ شاخص های اجتماعی در سال 1395 نسبت به سال 1385 در وضعیت بهتری قرار دارند. نتایج: با توجه به گسترش پدیده ی فقر شهری در شهر اردبیل طی دهه های گذشته، توانمندسازی اقشار کم درآمد و فقیر شهر در این شهر بایستی با دیدگاه چندبعدی (و عدم توجه صرف به ابعاد کالبدی) صورت پذیرد. در این راستا، نقش تسهیل گر نظام مدیریتی شهر و تحقق برنامه ریزی پایین به بالا و رویکرد مشارکتی ضروری می باشد.
طراحی و تببین مدل مدیریت منابع انسانی سبز و تأثیر آن بر عملکرد محیطی (مورد مطالعه: شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای دست یابی به سیر تکاملی در راستای توسعه پایدار، بسیاری از سازمان ها درصدد به کارگیری سیستم مدیریت محیطی هستند. لذا استقرار نظام های مدیریتی همچون نظام مدیریت محیط زیستی و منابع انسانی سبز می تواند جهت نیل به این مهم مؤثر باشد. هدف این مطالعه طراحی مدل مدیریت منابع انسانی سبز و تعیین شاخص ها و مؤلفه های مدیریت منابع انسانی سبز می باشد. برای رسیدن به این هدف در ابتدا در بخش کیفی، با استفاده از روش دلفی پرسش نامه اولیه ای تهیه و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان شامل اساتید رشته مدیریت و محیط زیست و متخصصان منابع انسانی در شهرداری مشهد به شیوه گلوله برفی صورت پذیرفت که بعد از انجام سه مرحله مؤلفه های مدیریت منابع انسانی سبز شناسایی گردید. در بخش کمی محقق با استفاده از داده های شناسایی شده از مراحل دلفی که توسط خبرگان احصاء شده بود پرسش نامه ای محقق ساخته را که پایایی و روایی آن به روش روایی سازه انجام شده را بین کارکنان شهرداری با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 نفر جهت نظرسنجی توزیع نمود که با آزمون فرضیه ها از طریق معادلات ساختاری و نرم افزار استاتا نسخه 12 نتایج زیر حاصل گردید: از بین هشت قابلیت مدیریت سبز منابع انسانی سازمان، دو شاخص توسعه آموزش و توانمندسازی کارکنان و شاخص توسعه مشارکت کارکنان از معنی داری آماری لازم برخوردار نبوده اند؛ اما شش شاخص دیگر توانسته اند در حد بالا و قابل قبولی بر عملکرد محیطی شهرداری مشهد اثرگذاری داشته باشند که طبق ضرایب استاندارد برآورد شده، به ترتیب شاخص توسعه ساماندهی سبز و بعد از آن توسعه فرهنگ سبز سازمانی می توانند بیشترین اثرگذاری را از ناحیه مدیریت سبز منابع انسانی بر عملکرد محیطی شهرداری مشهد داشته باشند و سپس شاخص های توسعه نظارت و ارزیابی سبز، توسعه روابط مدیریتی، توسعه پاداش و جبران خدمات سبز و توسعه انتخاب و گزینش سبز بیشترین اثرگذاری را بر عملکرد محیطی داشتند.
پهنه بندی زمین لغزش های محدوده کوهستانی استان گلستان با استفاده از روش الگوریتم ترکیبی کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان و کلونی زنبور عسل مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۷
213 - 230
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی اراضی بر مبنای میزان خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از الگوریتم های مناسب، یکی از راهکارهای مدیریت زمین لغزش است. تاکنون کارایی روش ها و الگوریتم های زیادی برای پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفته است تا بهترین و کاراترین روش و الگوریتم مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش کارایی الگوریتم ترکیبی نوین کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان و کلونی زنبورعسل مصنوعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش های محدوده کوهستانی استان گلستان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش تحقیق بر پایه روش کمّی-تحلیلی و در محیط نرم افزارهای ARC GIS 10.5، SAGA GIS و MATLAB انجام شد و تعداد 12 پارامتر شامل زاویه شیب، جهت شیب، مدل رقومی ارتفاع، انحنای سطح زمین (انحنای شیب)، فاصله از گسل، کاربری اراضی، بافت خاک، عمق دره، شاخص توان آبراهه، شاخص سختی زمین، شاخص میزان رطوبت و لیتولوژی به منظور اجرای مدل انتخاب شدند. نتایج نشانگر آن است که معیار صحت کلی برای داده های تعلیمی و اعتباری به ترتیب 26/86 و 3/82 درصد می باشد که بیانگر این مطلب است که مدل ذکرشده از نظر صحت و اعتبار مدل سازی مورد تأئید است و درنهایت، منطقه مطالعاتی به پنج طبقه با حساسیت بسیار زیاد، زیاد، متوسط، خیلی کم و کم، طبقه بندی گردید که ارزیابی تمامی نتایج، نشان دهنده عملکرد بالا و ظرفیت پیش بینی خوب الگوریتم کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان- کلونی زنبورعسل مصنوعی در شناسایی پهنه های با پتانسیل بالای لغزشی است که می تواند برای مدیریت بهتر در استان گلستان مورد استفاده قرار گیرد. در نقشه نهایی پهنه بندی لغزش در استان، به ترتیب 69 /0، 11/28، 93/62 و 27/8 درصد از مساحت نواحی کوهستانی استان در در پهنه های لغزشی با حساسیت کم ، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.
پیش نگری دمای کمینه و بیشینه مناطق سردسیر ایران با استفاده از مدل مقیاس کاهی آماری SDSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم به دنبال گرمایش جهانی در دهه های اخیر تأثیر زیادی در مناطق مختلف به همراه داشته است. جهت پیش نگری دمای کمینه و بیشینه مناطق سردسیر ایران از داده های 28 ایستگاه همدید کشور و برونداد مدل CanESM2 از سری مدل های CMIP5 استفاده شد. مقیاس کاهی با مدل آماری SDSM طی دوره تاریخی (2005-1991) و پنج دوره آینده (2040-2026، 2055-2041، 2070-2056، 2085-2071، 2100-2086)، تحت سه سناریوی خوشبینانه (RCP2.6)، حدواسط (RCP4.5) و بدبینانه (RCP8.5) انجام شد. جهت درستی سنجی برونداد دمای کمینه و بیشینه مدل مقیاس کاهی شده از چهار سنجه آماری PCC، RMSE، MBE و PBIAS استفاده شد. نتایج درستی سنجی برونداد مدل SDSM نشان داد که این مدل در عرض های جغرافیایی بالا و مناطق سردسیر از کارایی نسبتاً مناسبی برخوردار است. با این وجود به دلیل در دسترس بودن تنها یک واسط کاربری GCM (مدل CanESM2)، در نظر نگرفتن روابط فیزیکی جو توسط مدل SDSM و همچنین تکیه صرف بر روابط آماری بین داده های مشاهداتی و GCM، نتایج دارای عدم قطعیت زیادی نسبت به برونداد مدل های دینامیکی و یا روش دینامیکی-آماری و مدل همادی می باشد. بی هنجاری دمای کمینه و دمای بیشینه در دوره های پیش نگری اول تا پنجم براساس سه سناریوی واداشت تابشی مثبت است. نتایج بی هنجاری دمای کمینه نشان داد که کمینه بی هنجاری مثبت در ایستگاه یاسوج و بیشینه آن در ایستگاه پیرانشهر مشاهده می شود. به همین ترتیب بی هنجاری دمای بیشینه در ایستگاه های تهران (ژئوفیزیک) و تهران (شمیران) مشاهده می شود. بطور کلی، دمای کمینه و بیشینه تحت سناریو های حد واسط (RCP4.5) و بدبینانه (RCP8.5) نسبت به سناریوی خوشبینانه (RCP2.6) افزایش بیش تری را به خصوص برای مناطق شمال غربی ایران نشان می دهند. این نتیجه از آن جهت مهم است که با افزایش دما ذوب سریعتر پوشش برف در مناطق سردسیر برای کشور خشک و نیمه خشکی همچون ایران به دلیل کاهش دسترسی به آب شیرین یک تهدید بالقوه محسوب می شود.
تغییرات مکانی سنجه های سیمای سرزمین در پوشش گیاهی جوامع حاشیه متأثر از نوع کاربری اراضی در رودخانه قره سو استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
219 - 234
حوزههای تخصصی:
فعالیت های طبیعی و مخرب بر رودخانه ها باعث تخریب پوشش گیاهی و فرسایش کناره های آن شده و ممکن است پیامدی جبران ناپذیری داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی پوشش گیاهی جوامع حاشیه رودخانه قره سو استان اردبیل براساس سنجه های سیمای سرزمین و با در نظر گرفتن معیارهای مربوط به الگو و ویژگی های سیمای سرزمین در سطح سیما و لکه انجام شد. در ابتدا مقایسه میانگین بین سنجه های مختلف سیمای سرزمین در چهار کاربری اراضی مختلف با استفاده از آنالیز واریانس انجام گردید، سپس برای تعیین تفاوت معنی داری بین مقادیر سنجه ها، از تحلیل واریانس یک طرفه به روش دانت استفاده شد. براساس نتایج، مقادیر میانگین تغییرات سنجه CONTAG در بازه های مختلف مطالعاتی و کاربری های اراضی مختلف بین 00/0 تا 80/69 به دست آمد. حداقل و حداکثر مقادیر میانگین مربوط به بازه با کاربری مسکونی و مرتع (00/0) و باغ با مقدار (80/69) است. میانگین تغییرات شاخص (SPLIT) در بازه با کاربری اراضی مختلف بین 93/9 تا 97/27 به دست آمد، که اگرچه لکه های حاشیه رودخانه در بازه با کاربری اراضی باغ دارای بیشترین پیوستگی است اما به حالت تکه درآمده و گسستگی بین لکه های حاشیه رودخانه افزایش یافته است؛ همچنین نتایج شاخص تجمع (AI) نشان داد که لکه ها در بازه های مختلف مطالعاتی و کاربری های اراضی مختلف پیوستگی بالایی دارند. در سطح لکه میانگین مقدار سنجه AREA_CPS برای رودخانه قره سو استان اردبیل بین 75/25 تا 96/36 به دست آمد. مقادیر سنجه ENN از 75/25 (بازه با کاربری کشاورزی) تا 96/39 (بازه با کاربری باغ) متغیر است. در مجموع بین کاربری باغ با سایر کاربری ها تفاوت معنی داری در سطح لکه و سیما وجود دارد. وجود و پیوستگی جوامع حاشیه رودخانه از عوامل ایجاد پیچیدگی و تنوع بخشیدن به اکوسیستم رودخانه است، لذا حفظ و احیای پوشش گیاه ی ح اشی ه رودخانه می تواند علاوه بر حفظ و تقویت ارزش های محیط زیستی، از شدت خسارت های ناشی از تغییر مسیر رودخانه و نیز وقوع سیلاب بکاهد. پیشنهاد می شود برای جلوگیری از تخریب بیشتر از طریق لکه های انسان ساخت و کشاورزی، حریم جوامع حاشیه رودانه رعایت شود.
عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق های خرد زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق های خرد زنان روستایی با تأکید بر عوامل آموزشی و ترویجی در شهرستان همدان بود. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی-همبستگی است که در آن تأثیر عوامل فردی زنان روستایی (سن، سواد، میزان سرمایه، تأهل و...)، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سیاستی و حمایتی و عوامل آموزشی و ترویجی بر عملکرد صندوق های خرد زنان روستایی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای صندوق های خرد زنان روستایی شهرستان همدان بودند که تعداد آن ها 230 عضو در 9 صندوق می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 140 عضو تعیین و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب گردید. برای شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق خرد زنان روستایی (متغیر وابسته) و شناسایی اثرهای مستقیم و غیرمستقیم این عوامل بر یکدیگر از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل در مجموع 7/65 درصد از تغییرات سطح عملکرد صندوق را تبیین می کنند. متغیر عوامل اجتماعی، اثر مستقیم (336/0) و اثرغیرمستقیم (185/0) بر عملکرد صندوق خرد زنان روستایی داشت و در مجموع اثر علی این متغیر 521/0 بود که از نظر اولویت در جایگاه اول تأثیرگذاری قرار گرفت و بیشترین نقش را در تبیین متغیر وابسته پژوهش (عملکرد صندوق) داشت. پس ازآن، متغیر «عوامل آموزشی و ترویجی» با اثر علی 382/0 «عوامل سیاست گذاری و مدیریتی» با اثر علی 318/0، «سابقه عضویت در صندوق» با اثر علی 152/0، و «عوامل اقتصادی» با اثر علی 130/0 به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
ارائه سناریوهای توسعه فضایی شهری در چارچوب الگوی رشد هوشمند با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
113 - 130
حوزههای تخصصی:
رشد هوشمند یک استراتژی جامع است که جنبه های مختلف توسعه شهری را پوشش می دهد و برنامه ریزی سناریو با بهره گیری از مقوله های کمی و کیفی می کوشد آینده های بدیل را در کانون توجه قرار دهد.مقیاس و شدت مشکلات شهری حاکم بر سرتاسر جهان نشان می دهد که روند برنامه ریزی موجود نتوانسته به طور مؤثر به هدف اصلی خود عمل کند. به همین دلیل شناسایی راه حل های پایدار مدیریت رشد شهری با اتخاذ روش های برنامه ریزی آینده، از اهمیت حیاتی برخوردار است، چرا که برنامه ریزان را قادر به پیش بینی و کاهش تضادها و همچنین آماده سازی شهرها برای شوک های احتمالی خواهد نمود. لذا پژوهش حاضر به دنبال ارائه و تدوین سناریوهای توسعه فضایی شهر رشت در چارچوب الگوی رشد هوشمند شهری است. هدف پژوهش حاضر کاربردی و نوع روش توصیفی تحلیلی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. فرایند تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تکنیک دلفی چند مرحله ای، مبتنی بر روش تحلیل تأثیر متقابل با استفاده از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد است. نتایج وضعیت برای 13 سناریوی با سازگاری بیشتر حاکی است، 69/7 درصد (1 حالت) از وضعیت ها داری حالت مطلوب، 61/84 درصد (11 حالت) از حالت ها دارای وضعیت ایستا و 69/7 درصد (1 حالت) دارای وضعیت بدبینانه می باشند. 2 سناریو با امتیاز بالا و احتمال وقوع بیشتر در شرایط آینده هستند که سناریوی مطلوب شماره 1 با میزان تأثیرگذاری 359 و سناریوی وضعیت بحرانی شماره 13 با میزان تاثیر گذاری 227 را نشان می دهند. بنابراین برای تحقق الگوی رشد هوشمند در شهر رشت، از میان سه وضعیت فرضی پیش رو می بایست راهبرد برنامه ریزی آینده براساس سناریوی مطلوب شماره 1 مدنظر قراربگیرد. و در صورت تاکید بر عوامل سناریوی مزبور می توان به تحقق اهداف رشد هوشمندانه در شهر رشت امیدوار بود، چرا که در وضیت های حاکم بر این سناریو تمامی 14 عامل کلیدی از وضعیتی خوش بینانه و امیدوارکننده برخوردار هستند.
تفکیک سطوح پیشایندهای رفتاری بر مبنای شاخص های پایداری و خصوصیات فردی کشاورزان (موردمطالعه: شهرستان قلعه گنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
408 - 419
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های پایداری، شکاف بین دستورالعمل های پایداری و تصمیم گیری همراه با عمل از سوی جوامع هدف است. رفتار کشاورزان نیز به عنوان عامل تصمیم گیرنده از عوامل اثرگذار بر آینده پایداری است. دراین بین رویکردهای فرارشته ای همچون نظام های انسان- محیط زیست جهت مدیریت پایدار و رفع چالش های پایداری مؤثر هستند. بدین منظور این تحقیق با هدف اصلی بررسی رفتار پایدار بهره برداران کشاورزی و به قصد سنجش توانایی تفکیک رفتار کشاورزان بر اساس شاخص های پایداری در قالب پنج سرمایه و همچنین بر اساس خصوصیات فردی کشاورزان انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 5024 بهره-بردار کشاورزی شهرستان قلعه گنج بوده که ازاین بین به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب به شمار 389 نفر به عنوان نمونه انتخاب و دو پیشایند رفتاری سودمندی و سازگاری درک شده موردسنجش قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 موردبررسی قرار گرفت. روش آماری جهت تفکیک و پیش بینی وضعیت پیشایندهای رفتاری رگرسیون لجستیک دو جمله ای بر پایه نرم افزار SPSS 25 بوده است. نتیجه کلی تحقیق گویای آن است که شاخص های پایداری فیزیکی متغیری مهم در پیش بینی رفتار بهره برداران است. همچنین مشخص شد محل سکونت نیز در پیش بینی رفتار مؤثر است. در رابطه با مؤلفه سودمندی درک شده از سوی افراد شاخص های انسانی و نوع منبع آب نیز معنی دار هستند درحالی که برای مؤلفه سازگاری درک شده از سوی افراد شاخص های اجتماعی و نوع فعالیت کشاورزی تأثیر پیش بینی کننده معنی دارتری دارند.
بررسی فضایی پادگانه های حوضه قزل اوزن در ارتباط با تکتونیک و تغییرات آب وهوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۳
61 - 76
حوزههای تخصصی:
پادگانه های رودخانه ای توسط ژئومورفولوژیست ها به عنوان یکی از لندفرم های محیط های آبرفتی و میراثی از چینه شناسی، به منظور درک شرایط تکتونیکی و آب وهوایی به طور گسترده مورد بررسی قرار می گیرد. رودخانه قزل اوزن به عنوان یکی از طویل ترین سیستم های رودخانه ای کشور به شرایط اقلیمی، لیتولوژیکی و تکتونیکی به خوبی پاسخ داده است. برای بررسی تأثیر آب وهوا بر پادگانه های این رودخانه، با استفاده از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه، نرم افزارهای رایانه ای Arc GIS, Global Mapper & Excel و داده های اقلیم شناسی، نقشه های هم دما و هم بارش ترسیم گردید. با استفاده از آثار سیرک های یخچالی باقی مانده در نقشه های توپوگرافی زنجان، قرنقوچای و کردستان، ارتفاع برف مرز دائمی کواترنری، به روش های رایت و پورتر برآورد شد. نقشه های هم دما و هم بارش گذشته، با استفاده از آنومالی حرارتی و رطوبتی ترسیم گردید. بررسی پادگانه ها در بالاتر و پایین تر از خط تعادل آب و یخ گذشته دال بر این است که تأثیر یخچال بر شکل گیری پادگانه ها بستگی به وضعیت ارتفاعی اطراف حوضه داشته است. ارتفاع برآورد شده از روش رایت و ارتفاع کف سیرک پورتر حاکی از آن است که حدود 5/7 درصد مساحت حوضه در دورههای سرد کواترنری تحت تأثیر فرایند یخچالی بوده است. بر اساس ارتفاع خط تعادل آب و یخ، در آن زمان، 65 درصد از حوضه، تحت تسلط فرایند مجاور یخچالی، امکان متأثر شدن از جریان یخچالی منشعب شده از سیرک را داشته است، اما شواهد میدانی حاکی از آن است که فقط یخچال های تغذیه شده از کوههای مرتفع توانسته اند در شکل گیری درههای U شکل و تراس های آبرفتی نقش داشته باشند. در زیرحوضه های زنجان رود، انطباق آبراهه ها و زبانه های یخچالی بر گسل های منطقه، درههای آبی-یخچالی- تکتونیکی را ایجاد کرده است که هرچند نسبت به درههای واقع در سراب قزل اوزن عمق کمتری دارند ولی تفاوت ارتفاعی آن ها نسبت به دشت های منطقه به گونه ای است که می توان آن ها را به عنوان نمادی از آشوب منطقه دانست.
مطالعه پتانسیل اراضی کشت گندم دیم در استان گلستان با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴
19 - 42
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیت و نیاز به تامین مواد غذایی مورد نیاز آن ها از دغدغه های اصلی دولت ها می باشد. شناسایی مکان های مناسب برای کشت نیز از الزامات این امر است. استان گلستان به واسطه برخورداری از شرایط مناسب جغرافیایی از جمله استان های برتر کشت گندم در ایران می باشد. این پژوهش با استفاده از داده های عناصر بارش، دما، ویژگی های خاک، توپوگرافی، شیب و داده های عملکرد گندم دیم استان گلستان به واکاوی مناطق مناسب کشت گندم پرداخته است. در واکاوی داده های عملکرد گندم دیم به دلیل نقص آماری موجود از روش همبستگی من- کندال و رگرسیون تک متغیره بهره برده شده و برای بازسازی عناصر اقلیمی نیز از روش های میان یابی و روش حداقل متوسط خطاها و نیز برای انجام واکاوی دمایی از روش درجه روز رشد استفاده گردید. براساس نتایج، روش میان یابی کریجینگ بهترین روش در ترسیم نقشه های هم ارزش و در مورد عامل بافت خاک روش فاصله وزنی معکوس بهترین روش می باشد. برای شناسایی استعداد اراضی گندم دیم استان گلستان با استفاده از روش همگرایی متقاطع، نقشه عوامل مورد مطالعه به صورت دو به دو با یکدیگر ترکیب شده و در نهایت نقشه استعداد اراضی در چهار طبقه حاصل شد. بدین صورت که طبقه با استعداد اراضی خیلی مناسب 4/4 درصد، طبقه با استعداد اراضی مناسب با 2/58 درصد، طبقه با استعداد اراضی حدوداً مناسب 17 درصد و طبقه با استعداد اراضی نامناسب 4/20 درصد مساحت استان را تشکیل می دهند. در نهایت مساحت و درصد مساحت کشت فعلی گندم در هر طبقه از استعداد اراضی استان گلستان تعیین شد. بر این اساس 4/4 درصد مساحت کشت فعلی گندم در اراضی با استعداد خیلی مناسب، 3/58 درصد در اراضی با استعداد مناسب، درصد 9/16 در اراضی با استعداد حدوداً مناسب و 4/20 درصد در اراضی با استعداد نامناسب قرار دارد.
ارزیابی مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۷
131 - 148
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای- واقع در شمال شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی- مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا طریق تهیه نقشه های پهنه بندی نئوتکتونیک، سیلاب و زمین لغزش صورت گرفت. پهنه بندی فعالیت های تکتونیکی نسبی (Iat) از طریق میانگین گیری و ترکیب شاخص های ژئومورفیک گرادیان طولی آبراهه، انتگرال هیپسومتریک، شکل حوضه زهکشی، سینوزیته جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف دره به عمق دره و فاکتور عدم تقارن حاصل می شود. نقشه های پهنه بندی مخاطرات سیلاب و زمین لغزش از طریق ترکیب لایه-های موضوعی با بهره گیری از مدل فرایند تحلیل شبکه (ANP) در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. داده های بارش، تصاویر مدل رقومی ارتفاع (DEM)، نقشه های زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای Sentinel مهم ترین داده های مورد استفاده در تحقیق حاضر می باشند. نتایج حاصل از شاخص های ژئومورفیک بیانگر این است که بخش قابل توجهی از آنومالی های این شاخص ها از اختلافات سنگ شناسی حوضه نشات می گیرند. پهنه بندی تکتونیک فعال منطقه نیز حاکی از ضعف نسبی فرایندهای نئوتکتونیکی و جنبش گسل های منطقه و غلبه فرایندهای فرسایشی می باشد. در رابطه با خطر وقوع سیلاب نتایج مدل ANP نشان داد که متغیرهای شیب، فاصله از رودخانه و تحدب سطح زمین اهمیت بالاتری در پخش سیلاب برعهده دارند. از نظر خطر وقوع سیلاب، درحدود 4 درصد از سطح حوضه زنوزچای در کلاس خطر بسیار زیاد و 4/7 درصد در کلاس خطر زیاد واقع شده است. پهنه های خطرناک منطبق بر بستر دره های دو آبراهه اصلی حوضه می باشند و درنتیجه، بخش هایی از سکونتگاه های موجود در این دره ها در معرض سیلاب های مخرب قرار دارند. درنهایت، براساس نتایج مدل ANP سه متغیر شیب، لیتولوژی و بارش اهمیت بالاتری در احتمال وقوع زمین لغزش های منطقه دارند. درحدود 16 درصد حوضه زنوزچای در کلاس خطر زیاد و 7 درصد آن در کلاس خطر بسیار زیاد زمین لغزش واقع شده اند. وقوع زمین لغزش در قسمت های میانی حوضه به دلیل مجموعه ای از شرایط، مانند حضور شیب و سازندهای زمین شناسی مستعد، از احتمال بالاتری برخوردار است.
مقایسه تطبیقی حس مکان در شهرهای جدید تهران (نمونه موردی: شهرهای جدید پردیس، پرند و اندیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۸
103 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین چالش های شهرهای دوران معاصر، بحران هویت می باشد که تحت تأثیر فقدان حس مکان، تعلق و دلبستگی به آن ایجاد می شود. در این زمینه، شهرهای جدید که از سابقه سکونت کمتری برخوردار هستند، بیشتر از سایر شهرها در معرض بی هویتی قرار دارند. شناسایی و تحلیل عوامل منجر به حس مکان در این شهرها، تأثیر عمده ای بر رفع مشکلات موجود و دستیابی به هویت خواهد داشت. بنابراین، تحقیق کیفی حاضر با روشی توصیفی -تحلیلی به بررسی تطبیقی حس مکان در سه شهر جدید پرند، پردیس و اندیشه می پردازد. نتایج بیانگر آن است که حس مکان در شهر جدید اندیشه (فاز سوم)، در شرایط بهتری قرار دارد که عمدتاً ناشی از کیفیت بالای محیط کالبدی و انطباق با استانداردهای شهرسازی می باشد. ازاین رو، ارتقای کیفیت کالبدی- فضایی در شهرهای جدید، به ویژه تنوع فعالیت ها و میزان پاسخگویی آن ها به نیازهای روزانه ساکنین، منجر به افزایش حس مکان و هویت خواهد شد.
توسعه میان افزا رویکردی فرهنگ محور به آثار تاریخی موجود در بافت های تجمیعی جدید شهری ( مطالعه موردی بافت پیرامونی حرم مطهر امام رضا (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر درواقع مانند موجود زنده ای است که ادامه زندگی آن با توجه به حفظ آثار و ارزش های موجود در آن امکان پذیر می باشد. بافت های تاریخی به عنوان بخش مهمی از شهر، نشانه موجودیت شهر هستند و امروزه عدم توجه مطلوب به آن ها باعث ایجاد مسائل و مشکلات مختلفی شده است، از سوی دیگر این بافت ها می توانند دارای کارکرد فرهنگی و آموزشی نیز باشند. نگاه صرفاً مادی گرایانه به این گونه آثار تاریخی به خصوص در شهر مقدس مشهد، باعث از بین رفتن مفهوم این کلان شهر نزد ساکنین و زائرین شده است. توجه به بافت های تاریخی به عنوان ارزش و ساختار اصلی شهرهای تاریخی، مساله مهمی است که گاهی در برنامه ریزی طرح های جامع و توسعه های شهری جدید به فراموشی سپرده می شود. هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی و تأکید بر حفظ آثار تاریخی با استفاده از روش های طراحی مدرن به منظور کارا کردن این عناصر و معرفی کارکرد آموزشی آن بوده است. جامعه هدف در این تحقیق آثار تاریخی واقع در قطاع 4 طرح ثامن، اطراف حرم مطهر امام رضا است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بود. بدین منظور، مطالعات در مورد شیوه ها ی مختلف حفظ و نگهداری، به صورت اسنادی گردآوری شده اند و مطالعات میدانی برای امکان بازآفرینی فضای جدید معماری با استفاده از آثار موجود انجام گرفته است. درنهایت طرحی میان افزا به منظور حفظ آثار با ارزش تاریخی در محدوده معرفی شده، ارائه شده است.
تأثیر رسانه اجتماعی بر نیات رفتاری و هم آفرینی ارزش برند در شرایط کرونایی، مطالعه موردی: گردشگران شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
بحران کرونا اثرات اقتصادی، اجتماعی و روانی زیادی در کسب وکارها و صنایع مختلف ازجمله صنعت گردشگری داشته است و خسارات زیادی بر صنعت گردشگری وارد کرده است. این مطالعه باهدف بررسی تأثیرات رسانه های اجتماعی بر تعامل مشتری با برند و تأثیرات بعدی آن در هم آفرینی ارزش برند، نیت رفتاری و نیت مجدد در شرایط کرونایی به مطالعه این صنعت پرداخته است. جامعه این پژوهش، گردشگران در اصفهان است که با استفاده از فرمول کوکران، 190 نفری انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که به روش در دسترس توزیع و گردآوری شد. در این پژوهش، روایی محتوا و روایی همگرا سنجش و بررسی شده و پایایی از طریق محاسبه ضرایب بارهای عاملی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی به دست آمده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری عامل تأییدی و از نرم افزار Spss25 و Smart Pls2.0 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد رسانه های اجتماعی بر تعامل مشتری با برند تأثیری مثبت و معنادار دارد و تعامل مشتری با برند بر نیت، هم آفرینی ارزش برند و نیت مجدد در دوران کرونا تأثیری مثبت و معنادار دارد. خطر ادراک شده مشتری در طول سفر در دوران کرونا قادر است اثرگذاری رسانه های اجتماعی بر تعامل مشتری با برند را تعدیل کند. بازاریابان گردشگری می توانند از تاکتیک ها و استراتژی های بازاریابی از طریق تأثیر تعامل مشتری بر برند مبتنی بر رسانه اجتماعی گردشگری در دوران کرونا استفاده نمایند و با عبور از محدودیت های کرونا و با ایجاد ارتباط سازنده هم آفرینی ارزش برند خلق نمایند.
بررسی تاثیر نمادها و نشانه های شهری در توسعه گردشگری (مطالعه ی موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
118 - 140
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین فضاهایی که مورد توجه و بازدید گردشگران قرار گرفته و فرصت های بسیاری برای گردشگران به وجود آورده اند، فضاهای شهری می باشند. آنچه که فضاهای یک شهر را پویا و جذاب ساخته و سبب ایجاد رضایت در بین شهروندان و جذب گردشگران می شود، تاریخ، فرهنگ غنی، زیبایی بصری و منظر شهری است که نمود ویژه آن ها در المان ها و نمادهای شهری به وضوح قابل رویت است. در این پژوهش تلاش بر این بوده که با توجه به اهمیت صنعت گردشگری در توسعه ی پایدار شهری، با رویکردی توصیفی - تحلیلی در یک فضای علمی، نقش نمادها و المان های شهری در جذب گردشگر مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا با استفاده از ابزار پرسشنامه، با روش نمونه گیری تصادفی ساده از گردشگران برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. برخی از یافته های این تحقیق نشان می دهد فضای گردشگری تبریز تحت تأثیر فضای تاریخی شهر قرار گرفته است. در این راستا یک ارتباط قوی ذهنی و فرهنگی بین بازدیدکنندگان و نمادها و المان هایی که متناسب با فرهنگ جامعه ی اسلامی ایرانی ساخته شده اند است. همچنین تحلیل های نرم افزار SPSS از آزمون های واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی نشان می دهد که بین نوع کاربری اراضی اطراف المان ها و جذب گردشگر و همچنین استفاده از فناوری های اطلاعات در اطلاع رسانی نمادها و المان ها و توسعه ی گردشگری شهری ارتباط معناداری وجود دارد.
ارزیابی توانمندی های توریسم روستایی و نقش آن در توسعه روستایی نمونه موردی: بخش لاشار در استان سیستان و بلوچستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
115 - 134
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری روستایی در حال حاضر یک از منابع مهم تولید، درآمد، اشتغال و ایجاد زیرساخت ها برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی است. گردشگری روستایی در دنیای امروز یکی از بخش های مهم فعالیت های اقتصادی محسوب می شود و آن را سیاستی برای توسعه متعادل سرزمینی و آمایش بهینه سرزمین قلمداد می کنند. بخش لاشار در شهرستان نیکشهر به دلیل وجود جاذبه های فراوان گردشگری، قدمت دیرینه و دارای آثار تاریخی، جاذبه های طبیعی یکی از قطب های گردشگری شهرستان و استان می باشد. در این تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از مدل S.W.O.T. پتانسیل ها، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای توسعه توریسم روستایی درروستای بخش لاشار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. داده های استفاده شده در این تحقیق براساس اطلاعات و آمار مرکز آمار ایران و سازمان میراث فرهنگی و گرشگری و همچنین نظریات کارشناسان امر جمع آوری شده است. نتایج بررسی و تحلیل ها نشان می دهند منطقه لاشار با 100 جاذبه گردشگری، می تواند یکی از محورهای مهم گردشگری استان باشد و نقش مهمی در توسعه منطقه داشته باشد و آمایش بهینه و متعادل سرزمین را در بلوچستان در پی داشته باشد. با توجه به بررسی وضعیت موجود و شناسایی نقاط قوت و فرصت های توسعه توریسم در منطقه و از طرفی، نقاط ضعف و تهدیدهایی که در فرایند توسعه گردشگری این منطقه وجود دارد، رهیافت های مؤثر بر این فرایند با توجه به مدل SWOT، بیانگر آن است که ضعف در مدیریت گردشگری در استان و شهرستان و نبود سیاست مشخص برای توسعه گردشگری روستایی، تبلیغات ضعیف و کم در زمینه معرفی پتانسیل های گردشگری منطقه، کمبود تأسیسات زیربنایی، عدم توجه مسئولین محلی به مقوله گردشگری از علل اصلی توسعه نیافتگی گردشگری در منطقه لاشار هستند. بنابر نتایج این پژوهش راهبردهای آمایش سرزمین در زمینه گردشگری در منطقه لاشار به راهبردهای تهاجمی (SO) نزدیک تر می باشد و برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری ها باید در زمینه نقاط قوت و فرصت ها باشد.
اثر ریزگرد نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه بر سه گونه زراعی راهبردی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
65 - 84
حوزههای تخصصی:
پدیده گردوغبار یا ریزگرد یکی از مخاطرات طبیعی مناطق خشک و نیمه خشک از جمله کشور ایران است. زمانیکه این معضل با خشک شدن بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه (دریاچه ارومیه) مصادف شود، بروز طوفان گردوغبارنمکی امری اجتناب ناپذیر خواهد بود که این اتفاق اثرات عمیقی بر جوامع انسانی، جانوران و گیاهان محیط خواهد گذاشت. از سوی دیگر کشاورزی و رشد و عملکرد گیاهان زراعی نیز بشدت متاثر از رسوب ریزگرد بر سطح برگ است. از اینرو به منظور بررسی تاثیر ریزگرد بر رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیک سه محصول زراعی مهم منطقه آذربایجان یعنی گندم تک لپه (Triticum aestivum L.) C3، ذرت تک لپه (Zea mays L.) C4 و نخود دولپه (Cicer arietinum L.) آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح ریزگرد (صفر و 10گرم ریزگرد بر مترمربع) بود. اعمال تیمار ریزگرد به مدت 3 روز تاثیر معنی داری بر رشد گندم نداشت. ذرت با افزایش رشد و نخود با کاهش رشد بخش هوایی به این آلودگی محیطی پاسخ داد. محتوای رنگدانه های فتوسنتزی در برگ های نخود کاهش، در گندم افزایش و در ذرت ثابت ماند. ریزگرد محتوی قند ذرت و نخود را افزایش داد. همچنین قرار گرفتن در معرص ریزگرد تاثیر چندانی بر محتوای پروتئین کل گندم و ذرت نداشت در حالی که محتوی پروتئین نخود کاهش معنی دار و واضحی را نشان داد. تغییرات پارامترهای مختلف گونه های گیاهی مورد مطالعه می تواند به عنوان یک سازگاری برای محافظت از گیاهان در برابر تنش ریزگرد محسوب شود. به نظر می رسد ذرت و گندم مقاومت بیشتری دارند ولی نخود با کاهش رشد مواجه می شود. انتخاب گونه زراعی مناسب برای کشت در مناطقی که سالانه مقدار زیادی ریزگرد نمکی را پذیراست، می تواند به عنوان یکی از راهکارهای مهم برای کاهش اثرات سوء ریزگرد بر اقتصاد کشاورزی باشد.
تحلیل وضعیت اکولوژیکی پارک های شهری با تأکید بر پارک های جنگلی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط نامساعد محیطی شهرها، کمبود و نقایص فضاهای باز و سبز شهری در کلان شهرهای کشور، لزوم توجه به پارک ها و فضاهای سبز شهری را به لحاظ عملکردهای اکولوژیک و اجتماعی این فضاها بیش از گذشته مطرح نموده است بدین منظور این تحقیق به بررسی و تجزیه و تحلیل اکولوژیکی پارک های منطقه ای در شهر تبریز پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت تحلیلی– توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی جمع آوری شده است و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه ی آماری تحقیق کلیه پارک های تبریز و جامعه نمونه پارک های جنگلی تبریز شامل پارک های ائل گلی، باغمیشه، شمس تبریزی و پارک ارم است. روش ها و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه، نرم افزار ARC.GIS، روش تحلیل شبکه ای ANP و تابع MC-SDSS و روش SAW در سیستم اطلاعات جغرافیایی است. بررسی و ارزیابی شاخص های اکولوژیک در چهار محور عمده کالبدی و طراحی اکولوژیکی، زیست محیطی، فرهنگی- آموزشی و دسترسی می باشد. برای شاخص های مورد نظر معیارهایی در نظر گرفته شده و با استفاده از پرسشنامه میزان اهمیت این معیارها به دست آمد و وزن معیارها توسط روش ANP محاسبه شد. در پارک های مورد مطالعه با توجه به نتایج تحقیق جغرافیایی پارک ائل گلی از نظر اکولوژیکی در بهترین وضعیت قرار دارد و پارک های شمس، باغمیشه و ارم در رتبه های بعدی قرار دارند و نکته قابل توجه وضعیت نامناسب پارک ارم و باغمیشه خصوصاً ارم نسبت به سایر پارک ها می باشد که نیازمند اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه برای بهبود وضعیت آن می باشد.
تحلیل تطبیقی آسیب پذیری کالبدی بافت مرکز و پیرامون شهر گرگان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
271 - 284
حوزههای تخصصی:
مهم ترین عامل در آسیب پذیری بافت های شهری در هنگام زلزله به مشخصه های کالبدی نظیر قدمت ابنیه، مصالح، تعداد طبقات، عرض معبر و درجه آسیب پذیری بر می گردد. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر تحلیل آسیب پذیری بافت کالبدی مناطق مرکزی شهر گرگان نسبت به نواحی پیرامونی در برابر زلزله است. در این پژوهش از روش خوشه ای و رائو (R.H.C) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مشخصات 400 مورد از ساختمان های شهر گرگان است که براساس فرمول کوکران تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس نتایج آزمون همبستگی رگرسیون، رابطه متغیر آسیب پذیری با عرض معتبر مستقیم و متوسط، با قدمت ساختمان مستقیم متوسط، با نوع مصالح مستقیم قوی، با تعداد طبقات مستقیم قوی و در نهایت با تعداد واحد در ساختمان مستقیم و ضعیف است. بر اساس نتایج رگرسیون، به ترتیب مصالح ساختمانی و تعداد طبقات بیشترین تأثیر را در آسیب پذیری بافت کالبدی مناطق شهری دارند و پس از آن قدمت ابنیه، دسترسی به معبر و در نهایت تعداد واحد مسکونی در ساختمان در رده های بعدی قرار دارند. نتایج حاصل از مقایسه میزان آسیب پذیری کالبدی بافت مرکزی و پیرامونی شهر گرگان نشان دهنده آن است که میانگین تراکم واحدهای مسکونی (معادل 92/1) در بافت مرکزی کمتر است. قدمت ابنیه بافت مرکزی (برابر با 31/2) بیشتر است. طبقات ساختمان های بافت پیرامونی (برابر با 29/1 ) از ارتفاع بیشتری برخوردار هستند. در زمینه شاخص دسترسی واحد ها به معبر (معادل 33/2)، ساختمان های بافت پیرامونی از دسترسی مناسب تری به معابر عریض تر برخوردار هستند. شاخص نهایی مربوط به میزان آسیب پذیری ساختمان ها در منطقه مرکزی و پیرامونی نشان می دهد که میانگین بافت پیرامونی برابر با 42/2 است و در نتیجه، ساختمان های این بخش از آسیب پذیری کمتری برخوردار می باشند.