فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گردشگری به عنوان بزرگترین تحرک اجتماعی، دارای پیامدهای فرهنگی و فضایی متعدد برای نواحی شهری است؛ بدین جهت برای اثربخش کردن هرچه بیشتر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند شناخت و توجه ویژه به نقش مجتمع های گردشگری می باشد.هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر ارزیابی مقیاس مجتمع گردشگری برتوانمندسازی شهری در شهرستان پارس آباد مغان است.روشناسی تحقیق: این پژوهش ازنظر ماهیت توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده - پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری در مورد بررسی در شهرستان پارس آباد که طبق فرمول کوکران 352 نفر از بین ساکنان دو شهر دارای مجتمع و فاقد مجتمع به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک پرسشنامه ها تکمیل شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان پارس آباد مغان جلگه ای نسبتاً گسترده ای است که با مساحتی بالغ بر 1383 کیلومترمربع حدود 14 درصد از مساحت استان اردبیل را به خود اختصاص داده و شمالی ترین منطقه در شهرستان استان اردبیل می باشد.یافته ها: به ترتیب بعد اقتصادی733/0، بعد اجتماعی695/0و بعد و زیست محیطی214/0 بیش ترین نقش را در تمّییز توانمندی شهری بین دو گروه – شهری دارای مجتمع های گردشگری شهر اصلاندوز و فاقد مجتمع های گردشگری شهر تازه کند ایفا می کنند.نتایج: ابعاد توانمندسازی شهری بین دو گروه شهری دارای مجتمع های گردشگری شهر و فاقد مجتمع های گردشگری حدود51درصد تغییرات واریانس و در متغیر توانمندسازی شهری را پیش بینی نموده و حدده 50 درصد تعییرات توانمندسازی شهری توسط عواملی دیگری در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفت، پیش بینی می شود.
ارزیابی سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت به منظور ارائه راهبردهای بازآفرینی پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
433 - 446
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سکونتگاه های غیررسمی یک معضل جدی در کشورهای در حال توسعه است که باعث کاهش کیفیت محیط زیست و تضعیف کیفیت زندگی جوامع محلی شده است.هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت به منظور ارائه راهبردهای بازآفرینی پایدار شهری صورت پذیرفت.روش شناسی: در این راستا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به صورت تلفیقی از روش های کمی و کیفی اقدام به تجزیه و تحلیل اطلاعات گردید. نمونه تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسان و متخصصان شهری می باشد که به صورت هدفمند نمونه گیری شده اند. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، در ابتدا از تحلیل سوات و پس از آن از ماتریس QSPM استفاده گردید.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل سکونتگاه های غیررسمی سلیمانداراب، عینک، نخودچر و پاسکیاب در شهر رشت.می باشد .یافته ها و بحث: بر اساس تحلیل سوات مشخص گردید که مناسب ترین راهبردها به منظور بازآفرینی پایدار سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت استفاده از راهبردهای محافظه کارانه برپایه استفاده از فرصت ها جهت به حداقل رساندن ضعف ها می باشد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، 5 راهبرد تدوین گردید که به کمک ماتریس QSPM مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت راهبرد "تهیه طرح مطالعاتی جامع ساماندهی مرتبط با بازآفرینی شهری پایدار در قالب «برنامه جامع اقدام مشترک» با توجه به سطوح زمانی کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت و ضربتی و مشخص کردن نقش هر کدام از سازمان ها و نهادهای دولتی، خصوصی و مشارکت مردمی" به عنوان بهترین راهبرد بازآفرینی پایدار سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت انتخاب گردید.
تحلیل روند جنگل زدایی با استفاده از مدل های ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و طبقه بندی بیشترین شباهت (MLC) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین(LST) و شاخص های طیفی (منطقه مورد مطالعه: محدوده جنگلی تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت(MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.
مرور نظام مند رویکردها و روش های ارزیابی تاب آوری سیل در محیط های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
19 - 40
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت و شهرسازی دو عامل اولیه در افزایش خطر سیل در مناطق شهری به شمار می روند. هم زمان با گسترش روز افزون شهرنشینی در بسیاری از شهرها تغییرات کاربری زمین منجر به افزایش حجم رواناب های سطحی و تغییر رژیم های سیلابی رودخانه ها شده است. از این رو سیل شهری یکی از مخاطراتی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم آثار زیان بار خود را بر شهرهای مختلف ایران وارد ساخته است. از آنجا که تاب آوری با ترکیب مؤلفه های مختلف درک جامعی از شرایط فراهم می سازد می تواند در ایجاد ابزارهای مدیریت ریسک سیل شهری مثمر ثمر باشد. برای این که بتوان از مفهوم تاب آوری به طور مؤثر در فرایند تصمیم گیری و مدیریت سیلاب های شهری استفاده کرد، لازم است تاب آوری شهر در برابر مخاطره سیل موردسنجش و ارزیابی قرار گیرد. با وجود این، سنجش تاب آوری در محیط های شهری در برابر سیل به دلیل عدم شفافیت لازم در زمینه رویکردهای روش شناختی با چالش جدی مواجه است. بر این اساس در این مطالعه با مرور نظام مند و فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینه ارزیابی تاب آوری محیط های شهری در برابر سیل رویکردها و روش ها در این زمینه مورد واکاوی قرار گرفته است. مطابق یافته های تحقیق روش های ارزیابی تاب آوری محیط های شهری در برابر سیل، به سه دسته کمی، نیمه کمی و کیفی تقسیم می شوند. روش های کیفی از تنوع کمتری نسبت به روش های کمی برخوردارند و غالباً شامل روش مصاحبه گیری و چارچوب های مفهومی نظری می شوند. غالب روش های ارزیابی در این زمینه روش های کمی و نیمه کمی هستند که می توان آن ها را در دو دسته پرکاربرد یعنی روش های مبتنی بر شبیه سازی و روش های مبتنی بر شاخص سازی جای داد. در رویکرد مبتنی بر شبیه سازی به طورکلی از مدل سازی هیدرولوژیکی و شبیه سازی سیلاب استفاده می شود. روش های مبتنی بر شاخص سازی در شکل های متفاوت توسعه یافته اند اما به طورکلی از اصول یکسانی پیروی می کنند و می توان از آن ها برای تحلیل تاب آوری دیگر انواع مخاطرات در عرصه های جغرافیایی نیز استفاده کرد.
تحلیل فضایی شاخص های مورفوتکتونیکی بر اساس کانون زلزله ها و عملکرد گسل های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
79 - 98
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه مسئول آزاد شدن انرژی درونی زمین، به صورت نقطه ای است. انرژی آزاد شده در کانون زلزله ها به صورت سطحی گسترش می یابد و سطوح ارضی را متأثر می سازد. در علوم زمین برای بررسی اثرپذیری سطوح ارضی از فعالیت های نئوتکتونیکی، از شاخص های مورفوتکتونیکی استفاده می شود. در این مقاله برای سنجش وضعیت فعالیت های نئوتکتونیکی سطوح ارضی ایران، در قالب زون های مورفوتکتونیکی، علاوه بر استفاده از حوضه هایی که بر اساس شاخص های مورفوتکتونیکی در مورد وضعیت تکتونیکی آن ها قضاوت شده است، از انرژی ثبت شده در کانون زلزله های 2009-1900 و همچنین وضعیت قرارگیری حوضه نسبت به گسل ها استفاده شده است؛ به این منظور ابتدا داده های زمین لرزه ای 110 ساله ایران، طی فرایند برنامه نویسی در متلب، ابتدا از حالت نقطه ای به حالت سطحی و سپس به رستری تبدیل گردید. علاوه بر آن با توجه به منابع اسنادی گسل های اصلی ایران در سه نوع تقسیم و تحلیل گردید. اسناد حوضه ای مربوط به شاخص های مورفوتکتونیکی ایران در غالب واحدهای مورفوتکتونیکی تحلیل و تفسیر گردید. نتایج دال بر این است که الف) مقدار انرژی آزاد شده از زمین لرزهها نمی تواند در ارزیابی شاخص های مورفوتکتونیکی حوضه ها نقش زیادی داشته باشد. ب) قرارگرفتن حوضه در حریم گسل های کواترنری و لرزه ای جوان، تأثیر بسیار زیادی در منعکس شدن فعالیت های تکتونیکی در شاخص های مورفوتکتونیکی حوضه داشته است. ج) مجاورت حوضه های نیمه فعال با حوضه های فعال، یا مجاورت حوضه های غیرفعال با حوضه های نیمه فعال میتواند ناشی از حد آستانه شاخص هایی باشد که برای برآورد وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضه ها استفاده می شود.
طراحی مدل مدیریت کیفیت سبز در صنعت مواد غذایی با تأکید بر ارتقای عملکرد محیط زیستی (مطالعه موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل مربوط به حفاظت از محیط زیست و پایداری در بخش مواد غذایی در طی سال های اخیر موجب نگرانی های جهانی شده است. همچنین شرایط نه چندان مطلوب کشورمان از منظر نگهداشت محیط زیست و لزوم توجه به مفاهیم سبز در سطوح مدیریت سازمان ها، موجب شد پژوهش نوآورانه ای باهدف طراحی مدل مدیریت کیفیت سبز در صنعت مواد غذایی با تأکید بر ارتقای عملکرد محیط زیستی ارائه گردد. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و ازلحاظ نوع روش، توصیفی- پیمایشی و دارای رویکرد کیفی بوده که با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها از روش مطالعات کتابخانه ای در حوزه ادبیات نظری موضوع و همچنین با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری با 16 نفر از مسئولین و کارشناسان شرکت های فعال در صنعت مواد غذایی استان اردبیل، مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند انجام شده است. اطلاعات حاصل از دو فاز باهم تلفیق شده و تحلیل داده ها در فرآیند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی با کمک نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الگوی پارادایمی مدیریت کیفیت سبز در صنعت مواد غذایی دارای 5 مؤلفه است: مدیریت سبز منابع انسانی (شرایط علی)، تفکر مدیریتی سبز (شرایط زمینه ای)، مدیریت فناوری و سیستم مدیریت محیط زیستی (شرایط مداخله گر)، نوآوری مدیریتی سبز (راهبردها)، زنجیره تأمین سبز (پیامدها) که موفقیت صنعت مواد غذایی در جهت ارتقای عملکرد محیط زیستی درگرو استقرار و اجرای صحیح مدل طراحی شده و مدیریت برتر این مؤلفه ها خواهد بود.
تبیین الگوی روابط اقتصادی روستا-شهری در شهرستان خرم آباد با تاکید بر کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
135 - 154
حوزههای تخصصی:
از جمله جریانات عمده میان سکونتگاه های شهری و روستایی روابط اقتصادی در زمینه کشاورزی است که با انتقال محصولات تولید شده به بازار شهری صورت می گیرد و بدنبال خود، سایر جریانات موجود(نیروی کاری، افراد،سرمایه و...) را تحت تاثیر قرار می دهد. جریان های فضایی بین شهر و روستا در گذر زمان از عوامل کلیدی در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی استاین روابط اگر به صورت مکمل باشد به عملکردهای دو سویه منجر می شود و می تواند زمینه ساز توسعه روستایی شود. بر این اساس هدف مقاله حاضر تبیین الگوی روابط اقتصادی روستا-شهری در شهرستان خرم آباد با تاکید بر کشاورزی است. روش تحقیق توصیفی -تحلیلی و اطلاعات از طریق روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است واحد تحلیل کشاورزان روستاهای نمونه شهرستان خرم آباد بوده است. در این مطالعه 22 روستا با استفاده از طبقه بندی تخصیص یافته انتخاب و در هر یک از آنها، روابط اقتصادی 383 خانوار کشاورزی روستایی به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه به منظور تبیین الگوی روابط اقتصادی روستا-شهری از 5 مولفه اصلی و 41 گویه استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS به کمک آنالیز تحلیل واریانس یک طرفه بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد در اغلب مولفه ها روابط اقتصادی روستا-شهری در شهرستان خرم آباد عمدتا با شهر خرم آباد بوده و الگوی روابط اقتصادی روستا-شهری در زمینه کشاورزی نوع ویژه ای از"روابط سلطه" با ماهیت "استثماری" از سوی شهر خرم آباد بر نواحی روستایی را نشان می دهد. در واقع روابط اقتصادی موجود به پیوندهای مکمل روستا-شهری منجر نشده و در حد انگلی و با سلطه شهر خرم آباد و به نفع شهر برقرار است.
مدل اجرای استراتژی مدیریت بحران، مطالعه موردی: بحران زلزله در شهرستان بهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
71 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناخت متغیرهای مدیریت بحران و اجرای استراتژی به منظور تدوین مدل اجرای استراتژی مدیریت بحران زلزله در شهرستان بهاباد به عنوان یک منطقه پر خطر است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری در فاز کمی 53 نفر بر اساس افراد مسئول در دستگاه های موضوع ماده (2) قانون مدیریت بحران کشور مصوب 7/5/98 مجلس شورای اسلامی و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 47 نفر است. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته است که ضریب آلفای کرونباخ با 803/0 بیانگر پایایی مطلوب پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده های کمی از آمار استنباطی (ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چند متغیره) و داده های کیفی از روش داده – بنیاد استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مدل پیشنهادی اجرای استراتژی مدیریت بحران با دربرگرفتن عوامل محتوایی، زمینه ای و فرآیندی قابلیت پاسخگویی به مراحل سه گانه بحران را دارد. این مدل در مرحله پیش از بحران اقدام به ابزارسازی در راستای ارتقاء تاب آوری، در هنگام بحران به جریان سازی به وسیله اولویت بندی اقدامات و در پس از بحران با نهادسازی، اقدام به ارزیابی دقیقی از آسیب ها و مهمتر از همه بهره گیری از نهادهای پشتیبان جهت بازسازی و بازتوانی و اصلاح ساختارها می کند.بر این اساس در مدل پیشنهادی اجرای استراتژی مدیریت بحران ضمن تاکید بر نهادسازی میزان آسیب ها با بهره گیری از نهادهای پشتیبان- تاکید بر نهاد رسانه و مهمتر از همه بهره گیری از نهادهای ناظر بر عملکرد مورد ارزیابی دقیق قرار می گیرد.
بررسی تاثیر استراتژی های معماری چند عملکردی بر اعطای کاربری جدید در میراث معماری صنعتی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
105 - 124
حوزههای تخصصی:
توسعه کالبدی فضایی شهر تهران در سده اخیر موجب گردیده تا بناهای صنعتی از محدوده هایی حاشیه ای به عرصه هایی محصور در بافت های فشرده شهری بدل گردند. این مسئله تعطیلی و رها شدن میراث معماری صنعتی را باوجود عمر مفید سازه و ارزش های معماری آن ها در پی داشته است. با واکنش نهادهای مختلف و در راستای ارتقای پایداری اقتصادی و اجتماعی، امکان اعطای کاربری جدید و احیا این ابنیه فراهم شده و مصادیقی از تجربه تطبیق پذیری در ایران شکل می گیرد که زمینه اصلی مطالعه در این تحقیق هستند. ازاین رو هدف از این پژوهش بررسی تجارب موفق معماری چند عملکردی و تطبیق پذیر جهانی و قیاس میان نمونه استراتژی های آن ها با تجارب مشابه در میراث صنعتی شهر تهران است. در این پژوهش مطالعات حوزه تطبیق پذیری بر روی نمونه های جهانی، به عنوان مبنای استخراج استراتژی های معماری چند عملکردی قرارگرفته است. استراتژی ها شامل سه لایه کالبدی سازه، تأسیسات و نما بوده که با روش دلفی بر روی میراث معماری صنعتی شهر تهران به عنوان جامعه آماری ارزیابی شده اند. تحلیل داده ها از طریق آزمون کوکران و آزمون فریدمن صورت گرفته و روش نمونه گیری برای هر دو جامعه آماری (میراث معماری صنعتی تهران) و (متخصصین مربوطه) نظریه ای می باشد. میراث معماری صنعتی شهر تهران شامل: کارخانه آرگو (موزه گالری آرگو)، پادگان ایرانشهر (خانه هنرمندان)، کارخانه جوراب بافی بریانک (موزه آثار طبیعی و حیات وحش هفت چنار) و زندان قصر (باغ موزه قصر) می باشند که با محاسبه میانگین رنک آزمون برای هر استراتژی در هر لایه، ابنیه منتخب رتبه دهی شده اند. با توجه به اجماع نظر متخصصین، وجود استراتژی های دو لایه سازه و نما در ابنیه موردبررسی، تائید و براساس نتایج آنالیز داده ها در لایه سازه، کارخانه آرگو بالاترین میزان از آزادی فضا را دارا بوده و در لایه نما خانه هنرمندان با بیشترین میانگین رنک آزمون بالاترین انطباق نما و سازه را داشته اند. اما در لایه تاسیسات، انطباق تأسیسات و سازه در نمونه های موردبررسی توسط متخصصین مشاهده و تایید نشده است. مطابق با نتایج این پژوهش، تمرکز سازه در کمترین نقاط و فضای آزاد بیشتر و همچنین انطباق نما با سازه دو مشخصه در بناهای صنعتی می باشند که می توانند تأثیر کارآمدی در فرایند تطبیق پذیری و اعطای کاربری جدید به میراث معماری صنعتی داشته باشند.
واکاوی عوامل مؤثر بر تحقق شهر انسان محور با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۷
155 - 172
حوزههای تخصصی:
بروز بحران های زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی حاصل از مدرنیته شدن منجر به زنده شدن واژه شهر انسان مدار شد. در شهر انسان محور، توجه به مقیاس انسانی، ویژگی های فیزیولوژیکی، روان شناسانه و ویژگی های روحی انسان موردتوجه قرار می گیرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف، بررسی عوامل مؤثر بر تحقق شهر انسان محور در شهر همدان تدوین شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی، گردآوری داده ها مبتنی بر منابع اسنادی - پیمایشی (پرسش نامه محقق ساخته) می باشد، جامعه آماری موردمطالعه 30 نفر از کارشناسان، صاحب نظران و خبرگان موضوع تحقیق می باشند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزار میک مک و Scenario Wizard استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ متغیر احساس امنیت شهروندان با مجموع امتیاز 170063 ارزش سطری محاسبه شده، دارای بیشترین میزان اثرگذاری غیرمستقیم بر تحقق شهر انسان محور در فضاهای شهری همدان را داراست. سایر متغیرهای موردمطالعه؛ مانند وجود زیرساخت های شهر هوشمند (158216)؛ ایمنی شهری (157027) و میزان انعطاف پذیری برنامه ها و طرح های توسعه شهری با امتیاز 156537 بیشترین ضریب تأثیرگذاری غیرمستقیم بر دیگر متغیرها را دارند. در تأثیرگذاری مستقیم، متغیرهایی مانند احساس امنیت شهروندان با امتیاز 422 در جایگاه نخست واقع شده است و شاخص میزان انعطاف پذیری برنامه ها و طرح های توسعه شهری نیز با امتیاز 388 در جایگاه دوم و ایمنی شهری با امتیاز 388 در جایگاه سوم قرار دارند که بیشترین تأثیرگذاری مستقیم را در بهبود و توسعه شهر انسان محور در شهر همدان دارند. بر اساس سناریو ویزارد، محتمل ترین سناریو برای تحقق شهر انسان محور برای شهر همدان، سناریو شرایط مطلوب؛ امکان تحقق شهر انسان محور می باشد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
بررسی جایگاه حقوقی حق به شهر در مصوبه های شورای عالی شهرسازی و معماری ایران با تأکید بر روش شناسی طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
132 - 147
حوزههای تخصصی:
مقدمه قوانین و مقررات شهرسازی توسط دستگاه های مختلفی تدوین می شوند؛ مجلس شورای اسلامی هیئت وزیران وزارت مسکن و شهرسازی شورای عالی معماری و شهرسازی و شوراهای اسلامی شهرها به عنوان دستگاه های تدوین قوانین و مقررات و شهرداری ها و سازمان های تابعه وزارت مسکن وزارت راه و دستگاه های تابعه وزارت نیرو دستگاه های تابعه به عنوان مجریان این قوانین به شمار می آیند. در مقیاس عینی برآیند تبعیت نکردن از مبانی حقوقی به ویژه اصول و اقتضائات عام قانون گذاری در سیاست های نظام اجرایی (بخش شهرسازی) و متقابلاً برنامه گریزی و نادیده انگاری جایگاه اصول اهداف و ماهیت موضوع شهرسازی در نظام حقوقی اعم از تقنینی و قضایی در شکل و سیمای مغشوش کالبدی فضایی نظام سکونتگاهی و عدم تحقق اهداف طرح های توسعه شهری و برخورد رویه قضایی مشهود است. با بررسی و ارزیابی سیاست شهرسازی و معماری کشور در یک فرایند زمانی مکانی و موضوعی عوارض شواهد و مستندات پدیدارشده نشان می دهد سند ضوابط شهرسازی و معماری طرح های توسعه شهری از نظر حقوقی از مهم ترین اجزای این طرح ها بوده و نسبت به دیگر قسمت های طرح واجد ارزش حقوقی و الزام آوری بیشتری هستند. قسمتی از این ضعف ناشی از وجود ایرادها یا مسائل انکارناپذیر است که تعبیر مناسب و فراگیر برای آن عنوان «ناکارآمدی نظام حقوقی شهرسازی» است که پیامد آن قانون گریزی، تمایل کم به قانون پذیری و بی عدالتی است. با توجه به مطالب یادشده این سؤال مطرح می شود جایگاه حق به شهر در مصوبه های شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در روش شناسی طرح های توسعه شهری ایران تا چه اندازه رعایت شده است؟
مواد و روش هاروش تحقیق حاضر از لحاظ غایت تحقیق یک تحقیق کاربردی به شمار می آید، زیرا با به انجام رسیدن مطالعات ، نتایج آن در چگونگی برنامه ریزی شهری و نحوه مطالعه ، بررسی و تهیه طرح های شهری قابل استفاده خواهد بود. نوع استدلال به کار رفته در این تحقیق بر شیوه استقرایی قیاسی استوار شده است . این نوع استدلال علمی ترین شیوه است . به این ترتیب امروزه در روش علمی مهم ترین جنبه های روش قیاسی و استقرایی ترکیب می شود و مورد استفاده قرار می گیرد. در این راستا، چارچوب و جهت گیری تحقیق با تمسک به قضایا و معلومات کلی تعیین شد و به موجب آن مسئله تحقیق ، هدف اصلی، سؤال اصلی، ابزارها و روش های انجام تحقیق تعیین و تبیین شدند. در ادامه با استفاده از استدلال استقرایی و چارچوب های تعیین شده در طرح تحقیق اطلاعات مورد نیاز تهیه و در دسته بندی مناسب ارائه شد. در این خصوص راه کار دستیابی به اطلاعات قابل تطبیق ، استفاده از اطلاعات وضع موجود و پیشنهادی طرح های مصوب توسعه شهری در ادوار متوالی است که به آن پرداخته شده است . اطلاعات دیگر از بررسی منابع موجود و بررسی های مستقیم محقق در این خصوص جمع آوری و تهیه شده است . در نهایت نیز با استدلال قیاسی و بهره گیری از اطلاعات گردآوری شده ، بررسی ها با تمسک به عقل و قضایای کلی مورد جمع بندی قرار گرفته که نتیجه آن به شکل ارائه علل و ریشه های مشکلات در روش شناسی طرح های توسعه شهری در ایران ، در تهیه طرح های توسعه شهری و راه حل ها از منظر حق به شهر در سیاست گذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، بیان شده است .
یافته هانتایج تحقیق نشان داد در مجموع و در میان کلیه منابع مورد بررسی، بیشترین درصد فراوانی و تأکید موضوعی، بر محورهای نقد رویکرد (31 درصد)، نقد فرایند (27 درصد)، تحقق پذیری (14 درصد) و نقد ابزارها و روش های طرح های توسعه شهری (10 درصد) پی ریزی شده که نشان دهنده تأکید اصلی اساتید و حرفه مندان این رشته بر این حوزه ها است. بدیهی است بخش قابل توجهی از عوامل مؤثر بر عدم تحقق طرح های توسعه شهری، مربوط به سه حوزه دیگر رویکردها و فرایندهای نادرست و ابزارها و روش های نامناسب است. هم از این روست که جهت گیری اصلی این پژوهش، بر پایه اصلاح سه گانه رویکرد، فرایند و ابزار طرح های توسعه شهری با استفاده از دانش آینده پژوهی است. با این توضیحات، در ادامه به تفکیک در هر یک از این سه حوزه، به فراتحلیل وضعیت مؤلفه های هر دسته پرداخته شده و مهم ترین نتایج آن ها استخراج می شود. در فراتحلیلِ نقد «رویکرد» طرح های توسعه شهری مهم ترین عواملی که برشمرده خواهد شد، در قالب پنج دسته طبقه بندی می شود: • عدم کارایی بهینه• فقدان جامع نگری• محدودیت شناختی و محدودیت اطلاعات • عدم پیش بینی صحیح آینده • مشکلات ساختاری و محتوایی
نتیجه گیرییکی از اقدامات مهم اصلاح، شرح خدمات تهیه طرح ها است که در ادامه، کلیات شرح خدمات پیشنهادی این مقاله به همراه اسناد تولیدی آن ها ارائه شده است. در این نوع تحقیقات روش های استقرایی و قیاسی با هم ترکیب می شوند. نحوه به کار گیری ای ن پارادایم در قسمت های مختلف تحقیق به این قرار بود که مفاهیم و انواع طرح ها، بررسی میزان مؤفقیت طرح ها در ایران ، همگرایی ها و واگرایی در طرح های توسعه شهری و مانند آن در چارچوب روش استقرایی و به بیانی در دنیای عینی انجام شد و ریشه یابی علل مشکلات در روش شناسی طرح ها و جمع بندی، مقایسه تطبیقی و ارائه نظریه و متدهای جدید برنامه ریزی از طریق روش قیاسی و در دنیای ذهنی انجام پذیرفت. در واقع تحقیق حاضر از یکسو از پارادیم اثبات گرا و از سوی دیگر، از پارادایم های نو اثبات گرا و پدیدار شناسی بهره مند شد. با انجام این تحقیق ، ضمن به دست آمدن نقشه های لازم برای انجام مطلوب طرح های توسعه شهری، شرایط برای نظارت بر کیفیت انجام را نیز فراهم می کند و بستر شناخت هر چه بهتر نتایج مفید طرح مهیا می شود. این تحقیق به کارفرما و یا استفاده کنندگان از نتایج این پژوهش این امکان را می دهد تا معیارهایی برای ارزیابی دقت ، صحت و روایی و اعتبار انجام طرح های توسعه شهری در ایران از منظر حقوقی حق به شهر به وجود بیاید.
سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص های زیست اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این تحقیق، سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص زیست اقلیمی ماهانی و گیونی است. در این پژوهش از داده های هواشناسی دما و بارش، رطوبت و باد غالب در بازه زمانی 30 ساله (1397- 1367) استفاده گردید و برای ترسیم نمودارهای مربوطه از نرم افزار Climate Consultant استفاده شد که نتایج زیر حاصل گردید.بر اساس نتایج حاصل از بررسی جداول شاخص ماهانی نشان می دهد که ماه خرداد تا مرداد (3 ماه) دارای شرایط شاخص خشکی A1 که بیانگر وضعیت نوسان زیاد گرمای روز (بیش از 10 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی کم است و باعث ایجاد ناراحتی می گردد، می باشند. همچنین، ماه های خرداد تا مرداد (3 ماه) شاخص
هدف کلی از انجام این تحقیق، سنجش میزان مطلوبیت آسایش مدارس ابتدایی دولتی شهر کارون بر اساس شاخص زیست اقلیمی ماهانی و گیونی است. در این پژوهش از داده های هواشناسی دما و بارش، رطوبت و باد غالب در دوره زمانی 30 ساله (1397- 1367) ،برای ترسیم نمودارهای مربوطه از نرم افزار Climate Consultant و Excel و نیز جهت ترسیم نقشه های مربوط از نرم افزار ArcGis استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی جداول شاخص ماهانی نشان می دهد که ماه خرداد تا مرداد (3 ماه) دارای شرایط شاخص خشکی A1 که بیانگر وضعیت نوسان زیاد گرمای روز (بیش از 10 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی کم است و باعث ایجاد ناراحتی می شود، می باشند. برای رفع این مشکل، پیشنهاد می گردد در طراحی ساختمان ها باید از مصالح با ظرفیت گرمایی متوسط به بالا استفاده شود. از سوی دیگر، ماه های خرداد تا مرداد (3 ماه) شاخص خشکی A2که بیانگر شب های گرم یا معتدل همراه با رطوبت نسبی کم در محیط است. برای ماه های آذر، دی و بهمن (3 ماه) شاخص خشکی A3 که نشانگر شرایط اقلیمی سرد در منطقه است. برای مقابله با این شرایط استفاده از انرژی در جهت گرمایش فضاهای داخلی ساختمان ها ضروری است. البته در منطقه مورد مطالعه هیچ یک از ماه های سال درشرایط شاخص وضعیتی مرطوب H1 ، H2 و H3 قرار نمی گیرند.همچنین، با توجه به نتایج حاصل از روش گیونی، در سه ماه از سال (خرداد، تیر و مرداد) حدود تغییرات شرایط حرارتی هوا کاملاً خارج از محدوده آسایش، در ماه شهریور نیز تنها در مدت کوتاهی از شبانه روز (نیمه شب تا قبل از طلوع آفتاب) هوا در محدوده آسایش قرار گرفته است. کنترل نهایی هوای ساختمان به ویژه در گرم ترین ساعات روز در ماه های اردیبهشت تا مرداد ماه تنها با استفاده از سیستم تهویه مطبوع و کولر گازی امکان پذیر است. با توجه به بررسی های انجام گرفته و انطباق آن ها با استانداردهای ساخت و ساز مدارس کشور و در نظر گرفتن شرایط اقلیمی منطقه، نتایج نشان می دهد که استانداردهای لازم برای ساخت مدارس در منطقه مورد مطالعه و توجه به شرایط اقلیمی منطقه در نظر گرفته نشده و تمامی مدارس مورد مطالعه، استاندادهای لازم را ندارند.
خشکی A2که بیانگر شب های گرم یا معتدل همراه با رطوبت نسبی کم در محیط می باشد، را شامل می شوند. برای ماه های آذر، دی و بهمن (3 ماه) شاخص خشکی A3 که نشانگر شرایط اقلیمی سرد در منطقه است، تعیین گردید. در منطقه مورد مطالعه هیچ یک از ماههای سال درشرایط شاخص وضعیتی مرطوب H1 ، H2 و H3 قرار نمی گیرند.همچنین، با توجه به نتایج حاصل از روش گیونی، در سه ماه از سال (خرداد، تیر و مرداد) حدود تغییرات شرایط حرارتی هوا کاملاً خارج از محدوده آسایش، در ماه شهریور نیز تنها در مدت کوتاهی از شبانه روز (نیمه شب تا قبل از طلوع آفتاب) هوا در محدوده آسایش قرار گرفته است.
تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر سیستم تولید - بازتولید بافت های فرسوده شهری با بهره گیری از تفکر سیستمی مطالعه موردی شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
زآفرینی شهری از جمله راهبردهایی است که می تواند بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری را به سوی حیات مجدد هدایت کند. بهره گیری از تفکر سیستمی در موضوع بازآفرینی می تواند منجر به شناسایی سیستم پیچیده و درهم تنیده ای شود که در تولید و بازتولید بافت های فرسوده، مؤثر قلمداد می شوند. در این راستا، هدف مطالعه حاضر، بهره مندی از نگرش سیستمی در ریشه های تولید و بازتولید بافت های تاریخی/فرسوده در شهر سمنان است. پژوهش پیش رو در زمره پژوهش های کاربردی قرار داشته و از نظر روش تحلیل اطلاعات و داده ها از روش توصیفی – تحلیلی بهره می جوید؛ ابزار گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، 18 نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان و مسئولان آشنا به بافت شهری سمنان بودند که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در انتها، با استفاده از نظرات کارشناسان، 24 متغیر به عنوان پیشران های مؤثر بر سیستم تولید – بازتولید بافت فرسوده در شهر سمنان انتخاب شد. جهت تجزیه وتحلیل ساختاری – تفسیری متغیرها از نرم افزار MicMac استفاده شد. نتایج نشان می دهد که قوانین و ضوابط حاکم بر بازآفرینی منطقه موردمطالعه، مهم ترین و مؤثرترین عامل است؛ همچنین شرایط مالکیتی خاص حاکم بر زمین های بایر، خرابه و مخروبه باعث شده تا بخش خصوصی انگیزه ای برای سرمایه گذاری در این محدوده نداشته و بازتولید شرایط موجود را رقم بزند. با تداوم روند کنونی، وضعیت موجود بازتولید می شود؛ درهم شکستن این دور فرایند بازتولید نیازمند وجود نگاهی سازنده به محلات هدف از جانب مدیریت شهری و ارگان های دولتی است که این نگاه سازنده می تواند زمینه را برای حضور سرمایه گذاران بخش خصوصی در این محله ها فراهم کند.
بررسی عملکرد طرح هادی روستایی و میزان رضایت از اجرای آن از دیدگاه روستاییان (مورد: بخش مرکزی شهرستان زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
123 - 148
حوزههای تخصصی:
طرح هادی روستایی با هدف تجدید حیات و نیز هدایت روستاها در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تهیه و اجرا می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثرات اجرای طرح هادی بر سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان زاهدان واقع در جنوب شرقی ایران و میزان رضایت ساکنان روستایی از اجرای آن است. داده ها به دو صورت اسنادی (مراجعه به سازمان های مختلف) و میدانی (پرسش نامه) درزمینه سه شاخص اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گردآوری شد. جامعه آماری، ساکنان پنج روستای بخش مرکزی شهرستان زاهدان هستند که طرح هادی در آن ها اجرا شده است. جمعیت آن ها بر اساس سرشماری سال 1395 به تعداد 2623 نفر است. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران 335 نفر در سال 1400 انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و کروسکال والیس بهره گرفته شد. بر اساس نتایج، بعد اقتصادی با میانگین 2/71 بیشترین عملکرد را بر جای گذشته است و بعد کالبدی با میانگین 2/31 کمترین عملکرد را داشته است. به طور کلی نتایج نشان داد عملکرد طرح هادی در تمامی ابعاد در روستاهای مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط (3) و لذا نامطلوب بوده و نتوانسته است در روستاهای بخش مرکزی زاهدان چندان مؤثر واقع شود. همچنین میزان رضایت افراد از اجرای طرح هادی روستایی در روستاهای مورد مطالعه یکسان نیست و تفاوت معناداری با هم دارند. بر اساس یافته های مطالعه، میزان رضایت ساکنان روستای سفید سنگ از عملکرد طرح هادی روستایی با میانگین 202/3 بیشترین و شه مرادآباد با میانگین رتبه ای 100 کمترین رضایت را از اجرای طرح هادی دارند.
شناسایی عوامل مؤثر در تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
177 - 192
حوزههای تخصصی:
امروزه دسترسی به مسکن قابل استطاعت «حداقل» یکی از مشکلات اکثر جوامع، به ویژه کشورهای درحال توسعه محسوب می گردد، که به موجب آن، اقشار فقیر در مساکن غیراستاندارد و فاقد کیفیت لازم استقرار می یابند. از این رو، توجه به برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد یکی از ضرورت های اکثر دولت ها محسوب می گردد که نیازمند طرح های جامع در سطح کلان و منطقه ای و توجه به ساختارهای مختلف کلان و خرد با رویکرد آمایشی می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر در تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای در استان آذربایجان شرقی نگارش شده است. بنابراین، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که برای جمع آوری و تحلیل داده ها از تکنیک دلفی (30 نفر از نخبگان و متخصصان حوزه ی مسکن استان آذربایجان شرقی) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل در استان آذربایجان شرقی با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای مربوط به مؤلفه های درنظر گرفتن شرایط گروه های کم درآمد شهری در کلیه ی برنامه های توسعه؛ هماهنگی، مدیریت و پیشبرد اقدامات حمایتی در بخش مسکن زیر نظر شورای تأمین مسکن استان با ریاست استاندار و عضویت دستگاه های ذیربط؛ تلفیق و هماهنگی بین برنامه های مسکن، یارانه ها و برنامه های حمایتی وزارت رفاه، وزارت راه و شهرسازی، بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و هماهنگی بین طرح های توسعه ی استان با هدف تثبیت جمعیت در شهرهای کوچک و میانی و جلوگیری از مهاجرت گروه های کم درآمد به مادرشهر تبریز می باشد.
نقش بازاریابی محتوا در توسعه گردشگری سلامت در ایران، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
97 - 113
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری سلامت سهم بالایی از درآمد کشورها را به خود اختصاص داده است. در ایران با توجه به هزینه پایین درمان نسبت به کشورهای دیگر و وجود تعداد زیاد متخصص در صورت برنامه ریزی و بازاریابی می توان گردشگران زیادی را جذب کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش بازاریابی محتوا در توسعه گردشگری سلامت است. ازلحاظ هدف، کاربردی با رویکرد اکتشافی و ازلحاظ نحوه تجزیه وتحلیل داده ها، آمیخته می باشد. جامعه آماری در فاز کیفی شامل مدیران و متولیان ارشد گردشگری سلامت و اساتید دانشگاهی در نظر گرفته شدند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 11 نفر از خبرگان انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها در این فاز، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته که با روش تحلیل مضمون (تم) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در فاز کمّی نیز، مدیران ارشد، میانی و عملیاتی مراکز درمانی دولتی و خصوصی در استان تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند که 400 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت انجام تجزیه وتحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرم افزارهای spss و pls استفاده شد. نتایج تحقیق منجر به مدل تحقیق شامل شش تم فراگیر و پانزده تم سازنده گردید. علاوه بر این، نتایج نشان داد پیامدهای اولیه (شامل: افزایش سهم ایران از بازار گردشگری سلامت، و وفاداری سازی گردشگران سلامت به مراکز درمانی ایران) تأثیر مثبت و نسبتاً قویی (ضریب 336/0) بر پیامدهای ثانویه (شامل: ارز آوری و بهبود اقتصادی کشور و بهبود روند توسعه نظام بهداشت و درمان کشور) دارند
مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح شهر مبتنی بر قطعات حاصل از قطعه بندی شی گرا در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و آمایش فضا دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
132 - 158
حوزههای تخصصی:
گرم شدن محیط زیست شهری یکی از پیامدهای رشد شهری ناپایدار است. هدف این پژوهش بررسی امکان مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح زمین در فصل تابستان در شهر تهران است. بدین منظور، از تصویر لندست-8 اخذ شده در سال 2018 به جهت محاسبه دمای سطح زمین استفاده شده و به منظور تعیین واحدهای مطالعاتی در این پژوهش از روش قطعه بندی شی گرا بر روی تصویر سنجنده سنتینل-2 سال 2018 استفاده گردیده و میزان پوشش گیاهی، جداسازی مناطق ساخته شده از مناطق ساخته نشده از این تصاویر استخراج شده است. همچنین روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و روش شبکه عصبی کانولوشن به منظور مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح زمین در طی فصل تابستان مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از انتخاب ویژگی به روش جنگل تصادفی برای فصل تابستان نشان می دهد که حضور پوشش گیاهی و کاربری های شهری که شامل مناطق مسکونی، مناطق تجاری و خدماتی، مناطق صنعتی، زمین های بایر است، و نیز لایه های اطلاعاتی تراکم معابر و تراکم جمعیت در این فصل بر تغییرات دمای سطح زمین تاثیر گذار هستند. همچنین نتایج حاصل از مدل سازی و نتایج به دست آمده از آزمون آماری تی نمونه های جفت شده نشان دهنده برتری روش شبکه عصبی کانولوشن با ریشه میانگین مربعات خطای 61/0 درجه سانتی گراد، ضریب تعیین 62/0 و درصد خطای برآورد 75/17 نسبت به روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با ریشه میانگین مربعات خطای 82/0، ضریب تعیین 26/0 و درصد خطای برآورد 34/23 است.
بررسی مولفه های موثر بر آمایش دفاعی سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
245-225
حوزههای تخصصی:
جنگ از عناصر پایدار در جوامع بشری در دوره های مختلف می باشد. با وجود تحولات و پیشرفت های صورت گرفته در عرصه های مختلف فناوری های دفاعی- امنیتی، همچنان جنگ و تهدید سرزمین ها را تحت شعاع خود قرار داده و حکومت ها را برآن می دارد که با روش های مختلف تلاش کنند تا با کمترین هزینه و آسیب با آن مواجه شوند. در این میان آمایش دفاعی سرزمین، یکی از استراتژی های برجسته پیش روی حکومت ها در دوره های مختلف بوده است. با توجه به تغییر در ماهیت جنگ از سخت به سوی جنگ هوشمند قاعدتا عوامل موثر بر آمایش دفاعی سرزمین دچار تحول و تغییرات گسترده ای شده است. بر این مبنا، مقاله حاضر تلاش دارد که با نگرشی جامع و جدید این مولفه های موثر بر آمایش دفاعی سرزمین ها را مبتنی بر یافته های کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) مورد بررسی و استخراج قرار دهد. نتایج حاصل از یافته های کتابخانه ای و مصاحبه نشان دهنده آن است که مولفه های موثر بر آمایش دفاعی سرزمین متناسب با تحولات صورت گرفته در شکل و نوع جنگ ها و تهدیدات شامل 130 مولفه می باشد که جهت درک بهتر آنها را می توان در قالب 15 بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی، امنیتی، نظامی، جمعیتی، علمی- بهداشتی، اقلیمی، ژئومورفولوژی، خاک ها، هیدرولوژی، زیستی و ریاضی دسته بندی کرد. در مجموع، تحول در ماهیت جنگ ها ضرورت تغییر در آمایش دفاعی سرزمین برای حکومت ها را ضرورت بخشیده است که باید متناسب با نتایج تحقیق حاضر مورد بررسی و بحث قرار گیرد.
آسیب پذیری اقلیمی و راهبردهای پایداری منابع آب در حوضه کارون شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
229 - 255
حوزههای تخصصی:
حوضه آبی کارون شمالی در تأمین پایدار منابع آب جنوب غرب و فلات مرکزی ایران مؤثر است. رخداد خشکسالی های حوضه به کاهش 50% آبدهی و افت سطح ایستابی آبخوان ها منجر شده است. زیاد بودن ضریب تغییرات آبدهی حوضه (63%) بیانگر آسیب پذیری منابع آب است. برای تحلیل شاخص آسیب پذیری اقلیمی (2020-1990) از روش تحلیل مؤلفه های مبنا و برای رتبه بندی عامل از شاخص مقدار ویژه استفاده شد. یافته های آماری نشان داد، مهم ترین عامل های مؤثر در آسیب پذیری اقلیمی(CVI) حوضه کارون شمالی، تغییرپذیری دبی (W=1.987)، فراوانی خشک سالی (W=1.658)، آب کشاورزی (W=1.33) و کسری مخزن آبخوان (W=1.09) هستند. زیرحوضه های بهشت آباد، ونک و لردگان دارای ضریب آسیب پذیری بحرانی و زیاد هستند و بازفت و کوهرنگ کمترین آسیب پذیری را دارند. برای آینده نگری حوضه از شرایط اقلیمی (2040-2020) و مبتنی بر تغییر اقلیم در سناریوهای SSp4.5,SSp 8.5 گزارش ششم و پیشران های منفی و مثبت برنامه های توسعه حوضه در افق 1420 استفاده شد. یافته ها نشان داد، با ادامه روند فعلی دما و رخداد خشک سالی ها و اجرای پروژه های انتقال آب و عمرانی در چارچوب پیشران های منفی، شدت شاخص آسیب پذیری بیشتر می شود، اما با انتخاب راهبردهای مبتنی بر پیشران های مثبت سازگاری با تغییر اقلیم، اصلاح الگوی مصرف و تعدیل میزان آب قابل انتقال (از 770 به 212) شاخص آسیب پذیری اقلیمی در چشم انداز (2040-2020) کاهش می یابد؛ تداوم وضع موجود به افزایش شاخص آسیب پذیری، تنش های اجتماعی و مهاجرت های اقلیمی منجر خواهد شد؛ ازاین رو بازنگری در راهبردهای بهره برداری، تعدیل برنامه های توسعه، انتخاب راهبردهای سازگاری تغییر اقلیم و اصلاح الگوی مصرف آب مبتنی بر توان اکولوژی به افزایش تاب آوری و پایداری منابع آب کمک می کند.