فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵٬۲۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
179 - 201
منطقه شاخ آفریقا با برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، یکی از مناطق مهم و تاثیرگذار در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و... نه تنها در آفریقا بلکه در سطح جهان است. این منطقه دو موقعیت دریایی و ساحلی را به صورت توأمان دارا است و همین مسئله به انضمام برخی ویژگی های مهم دیگر، نگاه بازیگران جهان را به این منطقه جلب کرده است. بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مختلفی در شاخ آفریقا فعال هستند. ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در این منطقه است که به تبع نفوذ و حضور در سایر نقاط جهان، در شاخ آفریقا نیز در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و... فعال و نقش آفرین است. فعالیت ها، ابعاد و علل حضور این کشور در منطقه شاخ آفریقا به واسطه برخورداری ماهیت آن ها از مولفه های جغرافیا، سیاست و قدرت قابل بحث و تبیین در چارچوب ژئوپلیتیک است. پژوهش حاضر که مبتنی بر رویکرد تبیینی بوده و روش مورد استفاده در آن نیز مطالعه اسنادی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است در صدد پاسخ به این سوال است که در چارچوب مفاهیم ژئوپلیتیک، مهم ترین علل حضور و فعالیت ایالات متحده آمریکا در شاخ آفریقا کدام اند؟ و تحلیل ژئوپلیتیکی این علل چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین دلایل حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه شاخ آفریقا در ابعاد نظامی و امنیتی، تلاش برای افزایش حوزه نفوذ و قلمرو گستری، رقابت و مقابله با بازیگران رقیب و... است که هر یک از آن ها از ماهیتی ژئوپلیتیکی برخوردار هستند.
افول آمریکا و چشم انداز پیکربندی ژئوپلیتیکی سازه محیطی سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث افول آمریکا یکی از مهم ترین معماها در سازه محیطی سیستم جهانی است. متعاقب چنین شرایطی این دغدغه محوری و کلان پژوهش مطرح شد که با افول آمریکا پیکربندی ژئوپلیتیکی سیستم جهانی به چه صورت سامان خواهد یافت؟ در ذیل این پرسش کلان و عمده چند پرسش فرعی دیگر هم مطرح شد. از جمله این که ساختار قدرت جهانی به چه صورت سامان خواهد یافت؟ نظم جهانی چگونه خواهد بود؟ الگوهای کنترل در سازه محیطی سیستم چگونه خواهند بود؟ و در نهایت این که سازه کنترل نظم در سیستم به چه صورت خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش مفروض اولیه نگارندگان مقاله این بود که با افول آمریکا سازه محیطی سیستم جهانی با پیکربندی ژئوپلیتیکی نوینی در سطوح ساختار قدرت و چینش واحدها، نظم جهانی و الگوهای کنترل رفتاری و سازه کنترل نظم (مدل کنترل، اهداف کنترل، استراتژی کنترل، ابزار کنترل و ابزار کنترل ) روبه رو خواهد شد. پژوهش از نظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها کتابخانه ای و ابزار جمع آوری نیز فیش برداری می باشد. روش سامان دهی داده ها از طریق «کدگذاری باز» و تجزیه و تحلیل داده ها نیز بر پایه روش علی ساختاری است. با بررسی شواهد مشخص شد که فرضیه پژوهش قابلیت انطباق دارد. متعاقب این حقیقت شواهد گویای حرکت ساختار قدرت سیستم جهانی به سوی چینش نوینی از بازیگران در قالب حرکت از ساختی تک قطبی به چند قطبی و از نظمی هژمونیک به یک نظم موازنه چندپیکری است. در سطح الگوهای رفتاری سازه محیطی سیستم در آستانه انباشت رقابت ها و متعاقب آن گسترش بی ثباتی است. افزایش نقش قدرت های منطقه ای در ژئوپلیتیک جهانی و افزایش هزینه های نظامی دیگر برآیند مهم افول آمریکا در سطح ساختار و نظم جهانی است. در نهایت این که سازه محیطی سیستم به تدریج در حال آماده شدن برای شکل گیری شبکه ای از اتحادها و همسویی های استراتژیک در ذیل نظم موازنه ای است.
بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین شاخص های سیستم قضایی ایالات متحده آمریکا طی سال های 2008 تا 2022(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
101 - 142
سیستم قضائی آمریکا به لحاظ لزوم تحولّات و اصلاحات، سال ها در معرض توجه بوده است که بر حسب شاخص ها معیارهای مدنظردر این زمینه مانند نرخ زندانیان، حقوق بشر زندانیان، عملکرد پلیس، بزهکاری نوجوانان، محکومین اشتباهی، استقلال دیوان عالی و تورّم قوانین کیفری) ارزیابی می شود.جامعه نخبگانی ایران نیز برای تحلیل بهتر وضعیت تمدنّی و داشتن تصویر کلان واقعی نسبت به نظام مسائل اجتماعی- سیاسی آمریکا، ضرورتاً باید شناخت و احاطه وافری در این خصوص داشته باشد؛ لذا در پژوهش پیش رو بر حسب شاخص های مطروح در محافل و اندیشکده های تخصصی آمریکایی با روش مطالعه اسنادی و گردآوری داده های کتابخانه ای سعی می شود شاخص های مذکور در یک بازه زمانی مشخص توصیف و تحلیل شود. پرسش اصلی پژوهش نیز این است که وضعیت بخشی از مهم ترین شاخص های قضایی آمریکا از سال 2008 تا 2022م چگونه بوده است؟ در این پژوهش مشخص شد نرخ زندانیان به صورت کلی روندی کاهشی داشته، حقوق بشر زندانیان همچنان به لحاظ رسیدگی و رفع نظام نیاز های زندانیان دچار نقص ها و معایبی می باشد.عملکرد پلیس در کاهش نرخ جرم و جنایت موفق ارزیابی شده و میزان دستگیری ها کمتر شده است درحالی که اعتماد عمومی به این نهاد کاهش یافته و میزان خشونت رفتاری و کشتار توسط پلیس نیز تصاعدی بوده است. میزان بزهکاری نوجوانان کاهش یافته، تعداد محکومیت های اشتباهی بیشتر از حد اتفاق افتاده، عملکرد سیاسی دیوان عالی نیز بیشتر نمود یافته و در نهایت جرم زدایی ها در بسیاری از ایالت ها جریان پیدا کرده است.
چالش های صلح جویی حقوقی در پرتو دادگستری جنایی ترمیمی، در بستر راه ابریشم کهن و نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راه ابریشم به عنوان نمادی از گفت وگوی درون تمدنی و همگرایی اقوام و تقویت زمینه های فرهنگی، کمتر از دیدگاه حقوقی بررسی شده است. تعامل اقوام بسیار متنوع و ناآشنا با یکدیگر، همواره تنش زا و بسترساز درگیری و اختلاف ها بر سر دادوستدها و ارتباطات بوده است. از نظر تاریخی، صلح جویی و مفاهمه فراتر از صرف اجرای سازوکارهای رسمی و قضایی، در صورت بروز اختلاف های حقوقی در ارتباطات راه ابریشم (الگوی صلح جویی حقوقی ترمیمی)، در مقایسه با ابزارهای تنبیهی و کیفری، راه گشاتر در تداوم مسیر کاروان ها و ره گذران راه ابریشم بوده است. صلح جویی حقوقی بدون تکیه بر قانون گذاری، به معنای امروزی و دادرسی قضایی دیوان سالار، فرهنگ صلح جویی و میانجی گری و سازش در جرائم معمول ارتکابی در راه ابریشم را در طول تاریخ این منطقه از جهان رواج داده است. مقاله این پرسش را می کاود که آیین های حل اختلافات کیفری در مناسبات راه ابریشم کهن - به ویژه میانجی گری مبتنی بر عدالت ترمیمی چه ظرفیتی در حل منازعه های حقوقی مورد رخداد در راه جدید ابریشم ایجاد می کند؟ در پاسخ این فرضیه را دنبال می کنیم که سازوکارهای صلح جویانه (دادگستری ترمیمی)، روش عمومی در حل وفصل اختلاف های حقوقی در این راه بوده است. پژوهش حاضر به روش کیفی با تحلیل تاریخی و حقوقی صلح جویی کیفری در چارچوب نظریه عدالت ترمیمی در جرم شناسی به عنوان یکی از علوم جنایی، پس از تبیین مبانی نظری صلح جویی حقوقی، نقش روابط فرهنگی و حقوقی در راه ابریشم را با توجه به الگوی انتقال سیاست جنایی از نظر تاریخی بررسی می کنیم. بنابر یافته های این نوشتار، بر این اساس که مهم ترین رکن روابط بین المللی، به ویژه همکاری های حقوقی پیمان های عرفی بر محور اشتراک های فرهنگی تکیه دارد و از دیگر سو، تفاهم حقوقی، از سخت ترین جلوه های تفاهم فرهنگی است، به ویژه در ملت های کهن که جهانی شدن و تقریب ارزش های واحد حقوق بشری، در غیر از تجربه های موفقی همچون راه ابریشم آنچنان مطرح نبوده است، احیای راه ابریشم با طرح «یک کمربند و یک راه» (راه ابریشم جدید)، بدون توجه به تعارض های نظام های حقوقی کشورهای مسیر حمل ونقل با یکدیگر، چالشی از جنس همان مشکل راه ابریشم کهن است. خروج از این چالش در گرو روزآمدسازی آیین های قضازدایی برای رفع اختلاف های کیفری احتمالی با تدوین رژیم حقوقی برساخته از بازگشتن کشورهای مرتبط از صلاحیت کیفری سرزمینی است.
تبیین روابط ترکیه و قطر از منظر سازه انگاری اجتماعی (2020-2011)
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 72
حوزههای تخصصی:
ترکیه و قطر از سال 2011 به ایفای نقش به عنوان دو کنشگر فعال در تحولات خاورمیانه و خلیج فارس پرداخته اند. با وقوع بهار عربی در سال 2011 و بحران سوریه، تغییرات مهمی در روابط دوحه-آنکارا شکل گرفت. روابط دوکشور پس از بهار عربی بهبود قابل ملاحظه ای یافت و دوحه جایگاه مهمی را به عنوان شریک و متحد منطقه ای ترکیه در سیاست خارجی این کشور کسب کرده است. همسویی روابط ترکیه-قطر به ویژه پس از بهار عربی، پیامد وجود انگاره های ذهنی و اشتراک در ادراکات و برداشت ها و پیوندهای هویتی و ایدئولوژیک متقابل خصوصاً نسبت به جنبش اخوان المسلمین بوده است. در این مقاله با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی درصدد تبیین عوامل مؤثر بر سیاست خارجی و روابط ترکیه و قطر (2020-2011) هستیم. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. سوال اصلی در این مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان روابط منطقه ای ترکیه و قطر(2020-2011) را با استفاده از سازه انگاری اجتماعی تبیین کرد؟ فرضیه مورد استفاده در مقاله عبارت است از اینکه: بر اساس سازه انگاری اجتماعی، برداشت بین الاذهانی مشترک ترکیه-قطر و ادراکات برگرفته از ایدئولوژی اخوان المسلمین که منجر به هویت مشترک شد، دو دولت را در سطح منطقه ای بین سال های (2011-2020) به هم نزدیکتر می کند.
بررسی ریشه ها و پیامدهای بیداری اسلامی (۲۰۱۰- ۲۰۱۱)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
153 - 171
حوزههای تخصصی:
جنبش بیداری اسلامی طی سال های ۲۰۱۰-۲۰۱۱، زنگ خطر را برای حکومت های جهان عرب که اغلب به دلیل اقتدارگرایی رژیم حاکم برآن دچار ایستایی سیاسی بودند و همواره از هرگونه تغییرگسترده در محیط پیرامونی خویش به ویژه تغییر از بالا و قیام مردمی بسیار هراسان بودند، به صدا درآورد. اگرچه این تحولات درکوتاه مدت نتوانست به طور یکسان در همه کشورها تغییرات عمیق و ساختاری ایجادکند، اما توانست زمینه های سقوط حکومت در مصر، تونس و لیبی که تحولات نوظهور را نادیده می گرفتند، فراهم آورد و در بعضی کشورها تجمعات اعتراضی موجی از تغییرات از بالا را توسط حکومت ها به همراه داشته و منجر به بازبینی ساختاری در سیاست های اعمالی بر شهروندان شد. مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی ( روش ) به طرح این سوال پرداخت که دلایل شکل گیری جنبش بیداری اسلامی چه بوده و چه پیامدهایی در کشورهای عربی بدنبال داشته است؟ ( مساله ) در پاسخ این فرضیه مطرح شد که وخامت اوضاع اقتصادی، رسانه ها و ساختار حکومت نقش زیادی در شکل گیری جنبش داشته و پیامدهایی چون تقویت محور مقاومت، دمیدن روح جسارت و امید در جوانان، شکل گیری نظم منطقه ای و بازتولید قدرت شیعی در منطقه داشته است( یافته ها ).
امکان سنجی استقرار مدل امنیتی هژمونی گرایی در منطقه غرب آسیا در دوران پساآمریکا؛ موانع و چالش های موجود (2024- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
93 - 115
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان استقرار مدل امنیتی هژمونی گرایی در منطقه غرب آسیا بعد از حمله امریکا به افغانستان و عراق و همچنین بعد از تحولات بیداری اسلامی موسوم به بهار عربی غرب آسیا است. بدین منظور در ابتدا الزامات مدل امنیتی هژمونی گرایی مطرح گردیده است. مواردی مانند پویایی داخلی، تمایل به ایفای نقش هژمونی، ظرفیت و توانایی رهبری منطقه ای، نفوذ بالای منطقه ای، توانایی مقابله با ائتلاف سایر کشورهای منطقه، پذیرش توسط سایر کشورهای منطقه و توانایی بالقوه رسیدن به قدرت جهانی از مهم ترین الزاماتی است که کشورهای منطقه ای برای رسیدن به مرحله هژمونیک باید آن را محقق سازند. برای سنجش این الزامات در قبال کشورهای قدرتمند غرب آسیا مانند جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه، این پرسش طرح شده است: با توجه به الزامات امنیتی الگوی هژمونی گرایی، آیا در دوران پساآمریکا در منطقه غرب آسیا امکان استقرار این الگو وجود دارد؟ با توجه به الزامات امنیتی الگوی هژمونی گرایی، فرضیه این است که کشورهای قدرتمند غرب آسیا اغلب این الزامات، بویژه توانایی مقابله با ائتلاف کشورهای منطقه، پذیرش توسط سایر اعضا و امکان بالقوه رسیدن به قدرت جهانی را دارا نیستند. نتایجی که با روش اسنادی و رویکرد توصیفی-تحلیلی دست آمده حاکی از آن است که اگرچه کشورهای ایران، عربستان و ترکیه نفوذ منطقه ای بالایی دارند، ولی این نفوذ با مخالفت و رقابت سایر قدرت ها مواجه شده و بنابراین از جانب سایر کشورها قابل پذیرش نیست. هم چنین در صورت بروز جنگ، یک کشور به تنهایی توانایی مقابله با ائتلافی از کشورها را ندارد، بعلاوه اینکه این کشورها قابلیت تبدیل شدن به قدرت جهانی را نیز دارا نیستند. بنابراین الگوی هژمونی گرایی قابلیت اجرایی اندکی در غرب آسیا دارد.
سیاست های روسیه تزاری در حوزه زنان و خانواده در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیای مرکزی در قرن19 زیر سیطره روسیه تزاری درآمد. در نیم قرن غلبه روسیه پیشاشوروی بر این سرزمین، سیاست روسی سازی به منظور سازگاری متصرفات جدید با امپراتوری، در حوزه های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اجرا شد. آنچه در جنبه های گوناگون تغییر، به عنوان یک ابهام مطرح می شود، نبود تغییر معنادار زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده در این دوران است. پرسش نویسندگان این است که: چرا با وجود تغییرهای گسترده در این دوره، زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده ثبات نسبی داشت؟ فرضیه پژوهش این است که امپراتوری تزاری به عنوان یک قدرت شرقی، دیرهنگام زیر تأثیر جریان نوگرایی غربی قرار گرفت و به دلیل تداوم مؤلفه های فرهنگی جهان سنّت، در جامعه خود نیز در حوزه زنان متفاوت از اروپا رفتار کرده است. برای یافتن پاسخ، ضمن یافتن شاخص های شکل گرفتن یا شکل نگرفتن تغییر از نظریه «تغییر اجتماعی گی روشه»، روش پژوهش کیفی انتخاب شد؛ با استفاد از این روش، با بهره گیری از رویکرد تحلیل تاریخی و با شیوه گردآوری داده ها از اسناد تاریخی، پاسخ مسأله را در مؤلّفه های فرهنگی و تمدّنی روسیه جست وجو کردیم. آنچه در نتیجه این پژوهش به پاسخ آغازین و فرضیه افزوده شد این است که غلبه گفتمان سنّتی نسبت به زنان و واگرایی دو جریان غربگرا و اسلاوگرا موجب ناهماهنگی شده بود. بنابراین برخلاف دیگر زمینه ها در این بخش تغییرهای پایدار و گسترده رخ نداد.
مفهوم شناسی و مؤلفه های تعلیم و تربیت اسلامی از منظر بیدارگر اسلام؛ سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
81 - 109
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی متفکر و سیاستمداری است که آغازگر نواندیشی و بیداری در جهان اسلام بوده است که غالباً اندیشه های سیاسی و اجتماعی ایشان موردتوجه محققان بوده است و دیدگاه های وی در عرصه تعلیم و تربیت مغفول مانده است. با توجه به اهمیت تعلیم و تربیت و ضرورت تحول نظام آموزشی مسلمانان، مسئله و هدف پژوهش حاضر واکاوی مفهوم و مؤلفه های تعلیم و تربیت از منظر سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان یکی از مصلحان بیدارگر اسلامی می باشد (مسئله). روش تحقیق پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و از نوع تحلیل متنی می باشد که جهت گردآوری داده ها از روش اسناد کاوی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کتب، مقالات و اسناد علمی مرتبط با سید جمال الدین اسدآبادی بود که به روش نمونه گیری در دسترس مقالات و کتب مرتبط انتخاب شد و تجزیه وتحلیل داده ها این پژوهش در چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین انجام پذیرفت (روش). یافته های پژوهش نشان می دهد که سید جمال الدین، تعلیم و تربیت را یکی از شیوه های مهم بیداری مسلمانان می دانست. ازنظر وی، تعلیم و تربیت فرد از سه دیدگاه قابل بررسی است و معلم به عنوان الگوی کامل تربیتی نقش مهمی در فرایند تعلیم و تربیت دارد. مهم ترین تأکیدات و مؤلفه های تربیت ازنظر سید جمال الدین شامل توجه به زبان مادری، آگاهی و بیداری، استعمار و استبداد نتیجه انحراف اخلاقی، جایگاه رفیع علم، بازسازی هویت اسلامی و گسترش علوم و فنون جدید می باشد (یافته ها).
پیامدهای نفوذ منطقه ای رژیم صهیونیستی بر محور نفوذ و محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
رژیم صهیونیستی با طرح عادی سازی روابط با کشورهای عرب منطقه در قالب پیمان صلح ابراهیم، در صدد فشار بر رقیب و دشمن خود در منطقه ی خاورمیانه، یعنی ایران است (مسئله )؛ این پژوهش به تحلیل و واکاوی تاثیرات نفوذ خاورمیانه ای اسرائیل و تاثیر آن بر محور نفوذ ایران به عنوان مهمترین رقیب استراتژیک این کشور می پردازد(هدف )؛ پژوهش حاضر از نوع بنیادی - کاربردی، با روش کیفی– تفسیری و رویکرد توصیفی-تحلیلی و به شیوه ی کتابخانه ای تدوین شده است. همچنین برای چهارچوب نظری این پژوهش از نظریه ی موازنه ی تهدید استفان والت استفاده شده است (روش )؛ همسویی راهبردی- امنیتی اسرائیل با آمریکا و ائتلاف غربی-عربی و تعارضات هویتی- ایدئولوژیکی ایران با موجودیت اسرائیل، هر گونه افزایش حضور ان در محیط امنیتی- پیرامونی ایران به انحاء مختلف همچون سیاسی، نظامی، امنیتی اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و فنی و تکنولوژیکی به معنای کاهش میزانی از نفوذ و قدرت تأثیرگذاری ایران تلقی شده و طبعاً تهدیدی برای امنیت ملی– منطقه ای ایران در منطقه ی نفوذ به حساب می آید(یافته ها ).
دوگانگی میان ملی گرایی و جهان وطن گرایی در مارکسیسم و اتحاد شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی، بارها مورد توجه پدران مارکسیسم و نخستین رهبران اتحاد شوروی قرار گرفته اند. رویکرد آن ها به این مفاهیم، همواره یکسان نبوده است و دوگانگی و تناقضی آشکار، در اندیشه و عملشان دیده می شود. این دوگانگی در سراسر دوران حکومت شوروی و در همه جمهوری های آن از جمله جمهوری های آسیای مرکزی، بارها و به شکل های گوناگون نمود داشته است. این پرسش مطرح است که پدران مارکسیسم و نخستین رهبران شوروی، چه نگرشی نسبت به ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی داشته اند و دلیل دوگانگی و تناقض نظری و عملی آن ها به این مفاهیم چه بوده است؟ در پاسخ، این فرضیه طرح می شود که دلیل وجود دوگانگی و تناقض در نگرش بانیان مارکسیسم و نخستین رهبران شوروی نسبت به ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی، کاربرد ابزاریِ ملت و ملی گرایی برای دست یابی به هدف های ایدئولوژیک، مانند جهان وطن گرایی بوده است. رویکرد پژوهشی این نوشتار، کیفی و مبتنی بر روش کنشِ گفتاری کوئنتین اسکینر است و داده های آن از اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند. یافته این نوشتار این است که هدف اصلی اندیشمندانِ مارکسی متقدم، تحقق آرمان های مارکسیسم از جمله جهان وطن گرایی بوده است. ایشان، ملت و ملی گرایی را به عنوان ابزار هایی در این راه به کار می بردند. دوره زمانی نوشتار، از سال 1848، زمان انتشار بیانیه کمونیستی تا سال 1953 زمان مرگ استالین است. شخصیت های مورد بحث، مارکس و انگلس به عنوان پدران مارکسیسم و لنین، تروتسکی و استالین به عنوان نخستین رهبران اتحاد شوروی هستند.
بازاندیشی تاب آوری اقتصادی روسیه در برابر تحریم های غرب: الگو و درس هایی برای اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه در سال های اخیر، به ویژه پس از بحران اوکراین در سال 2014 با چالش تحریم اقتصادی روبه رو بوده است. این کشور برای بی اثرکردن تحریم ها اقدام های مختلفی انجام داده است، اما برای رویارویی با تحریم می تواند از دیگر الگوهای اقتصادی نیز بهره برداری کند. این پرسش مطرح است که تاب آوری اقتصادی روسیه و تجربه این کشور در برابر تحریم های غربی چه درس هایی برای ایران دارد؟ با روش پژوهش کیفی و با مطالعه مقاله ها و منابع کتابخانه ای، داده های پژوهش را تجزیه و تحلیل می کنیم. با درنظرداشتن مفهوم تحریم اقتصادی و همچنین چارچوب های کلی این مفهوم، فرض بر این است که روسیه برای رویارویی با تحریم های غربی از سیاست های جانشینی واردات و چرخش به شرق بهره گرفته است. الگوی «ساخت چین- 2025» نیز می تواند برای روسیه کارآمد باشد. ایران نیز برای ایجاد اقتصاد قوی ضدتحریمی به سیاستی بلندمدت نیاز دارد که تجربه روسیه و همچنین سیاست «ساخت چین-2025» می تواند الگویی برای اقتصاد ایران باشد. در این نوشتار مشخص می شود که سیاست «ساخت چین-2025» هم به شکل اصولی تر سیاست جانشینی واردات را توسعه می دهد و هم عرصه را برای فناوری های پیشرفته و روزآمد هموار می کند. ساختار اقتصاد ایران و روسیه با وجود تفاوت های ساختاری از جهت هایی مانند نفتی بودن، دولتی بودن، زیر تحریم بودن، گرایش به تنوع بخشی و دیوان سالاری پیچیده شباهت هایی با یکدیگر دارند. بنابراین چنین الگویی می تواند در اقتصاد ایران هم استفاده شود که دچار چالش تحریم های غرب در اندازه و شدت بیشتر است.
همگرایی فرهنگی و بازتعریف هویت مشترک در سازمان همکاری اقتصادی (اکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکو خاطره گم شده هزاران سال هم زیستی ساکنان «قلب زمین» است. با شکل گیری سازمان همکاری اقتصادی، امیدهای فراوانی برای احیای امپراتوری های پرشکوه این جغرافیا در طول تاریخ، زنده شد. توان نهفته اکو برای تبدیل شدن به یک سازمان منطقه ای بر کسی پوشیده نیست. اما پس از حدود چهار دهه فعالیت، اکو به جایگاه تعیین شده نرسیده است. اینکه «چرا سازمان همکاری اقتصادی (اکو) پس از چهار دهه، به اتحادیه ای قدرتمند تبدیل نشده است؟» پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ به آن هستیم. در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که «اکو برای تبدیل شدن به یک اتحادیه به بازتعریف هویت مشترک با واکاوی در ریشه ها، پیوندها و زمینه های فرهنگی خود نیاز دارد». یافته های نویسندگان نشان می دهد که هویت، ثابت و یکنواخت نیست. هویت اولیه سازمان های منطقه ای با هدف های ویژه ای شکل می گیرند. با مرور زمان و در اثر تحولات محیط بین الملل یا تغییرهای منافع ملی و به دنبال آن سیاست خارجی کشورهای عضو، هویت سازمان ها و اتحادیه های منطقه ای تغییر می کند. بنیانگذاران اکو پیش تر با هدف های سیاسی و امنیتی، همکاری های منطقه ای را تجربه کرده بودند. کشورهای عضو در جریان تحولات ساختاری و نهادی همکاری های خود، هدف های اقتصادی را بیشتر مورد توجه قرار دادند. این سازمان توان زیادی در گسترش همکاری های فرهنگی دارد. در این نوشتار با کمک مفهوم فرهنگ، بازتعریف هویت مشترک اکو را بررسی می کنیم. نظریه برساخته گرایی به عنوان چارچوب نظری، هدایتگر روند این پژوهش است. روش این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر اساس مطالعه موردی است. شیوه گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و با استفاده از اینترنت است.
تحلیل حقوقی-اقتصادی رمزارزش ها و ظهور ساختارهای نوین نظام مالی، پولی و ارزی مجازی در اقتصاد بین الملل (مطالعه موردی کشور آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه با گسترش فن آوری های ارتباطی و اطلاعاتی، شاهد ظهور تأثیرات فضای مجازی در گستره های مختلف زندگی می باشیم، به گونه ای که توسعه ی اقتصاد فضای مجازی، دنیای اقتصاد را با پدیده ای نوین به نام رمزارزش ها روبرو کرده که با گسترش آن ها، حکمرانی پولی دولت ها در حال کاهش است و در نظام پولی مجازی نوین، بازیگران جدیدی وارد شده و موازنه ی میان قدرت های اقتصادی-سیاسی، مخصوصاً کشور آمریکا را به عنوان یکی از سلطه گران نظام مالی بین الملل، برهم زده اند. لذا سوال مهم این است که رویکرد مواجهه آمریکا با فرصت ها و تهدیدهای این تحول در نظام مالی و اقتصادی چگونه بوده است. در این مقاله سعی شده با روش تحلیل استنادی مبتنی بر رویکرد تحلیلی- توصیفی ضمن بررسی ساختارهای نوین نظام پولی و ارزی مجازی در اقتصاد بین الملل به تحلیل نحوه ی اعمال سیاست های آمریکا و مقررات حقوقی ناظر به رمزارزش ها پرداخته شود. در پایان نیز راه حل های پیشنهادی برای استفاده حداکثری از فرصت ها و کاهش تهدیدات در مواجهه با این تحولات ارائه گردید که نتایج نشان می دهد که اولاً ماهیت غیرمتمرکز رمزارزش ها، قانون گذاری را سخت تر از دیگر مسائل مالی و پولی کرده، اما می توان گفت باتوجه به گستردگی و تنوع انواع رمزارزش ها، برخی ماهیت پولی و برخی دیگر ماهیت دارایی دارند. لذا از این رو رویکرد پنج دستگاه دولتی آمریکا در خصوص رمزارزش ها در داخل کشور باتوجه به اهداف مختلف، متفاوت هستند. ثانیاً در سطح بین المللی به صورت کلی کشور آمریکا با رویکرد حفظ هژمونی دلار اقدام به حمایت از رمزارزش های مبتنی بر دلار (مانند تِتِر) نموده است و با جریمه رقبای این رمز ارزها پازل را به سمت حفظ هژمونی دلار بهم زده است. از سوی دیگر با حمایت از شرکت های فناوری که در حوزه رصد و پایش مبادلات رمزارزش ها هستند، اقدام به کنترل و نظارت بر بازیگران این حوزه نموده است.
بازتاب بیداری اسلامی در اشعار مصطفی صادق رافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
93 - 115
حوزههای تخصصی:
بیداری اسلامی به مجموعه تحولات فکری، اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی در جهت بازگشت به حاکمیت قرآن و ارزش های اسلامی در زندگی سیاسی و اجتماعی و ساخت تمدن اسلامی اطلاق می شود. موج بیداری اسلامی در اثر حرکت مصلحان بزرگ دینی ابتدا در مصر شکل گرفت، سپس در سایر کشورهای عربی و اسلامی گسترش یافت و امروزه تأثیرات آن در سطح بین المللی مشاهده می شود. مصطفی صادق الرافعی، شاعر و نویسندهٔ متعهد مصری است که همگام با آغاز بیداری اسلامی در مصر، با پرداختن به مسائل مهمی چون: تهذیب و تربیت جوانان، ضرورت آگاهی بخشیِ امّت مسلمان، مقاومت و مبارزه در برابر استعمارگران، تبدیل به نماد بیداری اسلامی شد. بیشترِ قصاید رافعی در حوزهٔ بیداری اسلامی و در قالب طرح مباحث گوناگونی مانند: انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژیِ مبارزه، تلاش برای دست یابی به حکومت اسلامی، تأثیر اسلام بر حیات سیاسی جنبش های اسلامی، عشق به وطن، شکایت از ستم حکمرانان، مخالفت با سلطه گران و دعوت به آگاهی بخشی است. (مسئله) این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده (روش) به این نتیجه رسیده است که شاعر برای گسترش و پویایی جنبش بیداری اسلامی و نهادینه کردن آن به عنوان یک عامل تأثیرگذار برای مقابله با استعمارگران و رفتارهای هنجارشکنانهٔ آنان، از مؤلفه های مختلف بیداری اسلامی ازجمله مباحثی چون تهذیب و تربیت نسل جوان، اعتمادبه نفس و ایمان به خدا، تأکید بر جدّیّت و پشتکار، وجوبِ دانش افزایی و خدمت به وطن، تأکید بر عمل گرایی، تلاش برای بیداری جامعه به ویژه زنان، یادآوری مجد و عظمت گذشته، توکّل به خدا و امید به پیروزی، تعقّل و بصیرت و دوراندیشی استفاده می کند و طرح چنین اندیشه هایی را برای مقابله با استعمارگران ضروری می داند. شاعر با پرداختن به این موضوعات که ریشه در دین دارند، تعهد دینی و دَین سیاسی خود را به جامعهٔ اسلامی و بیداریِ آن نشان می دهد. (یافته ها).
واکاوی زمان تحقق وعده قرآنی نابودی صهیونیسم جهانی در آیات آغازین سوره اسراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه وعده قرآنی فساد و چگونگی بروز و ظهور آن در فضای تاریخی و تمدّنی قوم بنی اسرائیل، می تواند تصویر و تحلیل برجسته تری از ماهیّت، موقعیّت و فرجام دولت صهیونیست اسرائیل را تبیین و پشتوانه علمی جبهه مقاومت را تقویت نماید. (مسئله) این مقاله با بهره گیری از رهیافت تدبّری؛ با تاکید بر پیوستگی آیات و تحلیل دلالت های ظاهری موجود در متن سیاق، به چینش زمانی آیات و تبیین چگونگی وقوع سرکوبی فساد بنی اسرائیل در آخرالزمان، توسط «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» می پردازد. (روش) مقاله احتمال وقوع یکی از دو فساد این قوم در زمان معاصر را قویتر از دیگر احتمالات می داند. طبق روایات و دلایل مطرح شده در این نوشتار، زنجیره متوالی ماجراهای فساد بنی اسرائیل و «علوّ کبیر» ایشان در آخرالزمان، در اواخر دوران غیبت کبری و منتهی به ظهور امام عصرعج خواهد بود. مصداق «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ»، یاوران امام زمان عج هستند که در فراگرد سرکوبی فساد بنی اسرائیل، به این وعده الهی تحقّق می بخشند. (یافته ها)
اقتصاد سیاسی طالبان(1996- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش سریع گروه طالبان در عرصه سیاست افغانستان در دهه 1990 و حاکم شدن آن، یکی از مهم ترین تحولات این کشور در چهار دهه اخیر است. با وجود این که بیش از دو دهه از پایان سقوط حکومت اول طالبان می گذرد، اما اقتصاد سیاسی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، نوع و سرشت اقتصاد سیاسی حکومت اول طالبان را بررسی می کند. بنابراین، پرسش این مقاله معطوف به شناخت چیستی اقتصاد سیاسی حکومت اول طالبان است. فرضیه مقاله این است که اقتصاد سیاسی طالبان، ترکیبی از اقتصاد سیاسی تروریسم و محافظه کاری همراه با پیروی از آموزه های اسلام سنتی در اداره جامعه است. روش پژوهش این نوشتار، روش کیفی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به شیوه کتابخانه ای، مطالعه اسنادی و استفاده از منابع معتبر در سایت های اینترنتی گردآوری شده است. رهیافت اقتصاد سیاسی تروریسم و برخی مولفه های اقتصاد سیاسی محافظه کاری، چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبری طالبان در دوران نخست حکومت خود، نسبت به امور اقتصادی، نگرشی ایدئولوژیک داشتند. حکومت طالبان از منابع مالی داخلی و خارجی متعددی برخوردار بوده است. آن ها از تجارت سنتی و ترانزیت، به عنوان منبع رسمی و از مواد مخدر به عنوان منبع غیررسمی استفاده می کردند. برخی دولت ها و گروه های هم سو با طالبان نیز در تأمین مالی حکومت این گروه نقش داشتند. از این رو، اقتصاد سیاسی طالبان، بیشترین هم سویی و سازگاری را با اقتصاد سیاسی تروریسم داشته است.
جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا: تقابل راهبردی در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
73 - 100
روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از حساس ترین و در عین حال پیچیده ترین نوع روابط کشورها در نظام بین الملل بوده و الگوی رفتاری دو طرف در طی چهار دهه گذشته الگوی تعارضی بوده است. آمریکا در طول دهه های گذشته انواع راهبردها را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته که یکی از آن ها مهار بوده است. بنابراین هدف اصلی در این مقاله بررسی مولفه های تقابل راهبردی آمریکا در قالب راهبرد مهار و سیاست های مقابله ای جمهوری اسلامی ایران است که متناسب با هدف، سئوال اصلی مقاله به این صورت مطرح می شود که راهبرد مهار ایران از سوی آمریکا از چه مولفه هایی برخوردار بوده و چه نتیجه ای داشته است؟ این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن مطالعه اسنادی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی می باشد، همچنین از منابع کتابخانه ای و پویش اینترنتی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این امر است که مهار ایران بعد از انقلاب اسلامی همواره یکی از محورهای اصلی سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا بوده و تحولات منطقه ای در سال های اخیر نشان می دهد راهبرد مهار ایران با شکست مواجه شده و حضور و نفوذ موثر ایران در منطقه نه تنها کاهش نیافته بلکه روز به روز افزایش نیز یافته است.
رابطه برجسته سازی رسانه ای مشروبات الکلی در آثار سینمایی برنده اسکار (سال های 1933 -1927) و الغای قانون ممنوعیت مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
93 - 121
پرداخت رسانه ای به امر ممنوع یا خلاف عفت عمومی، علی رغم حضور مواد قانونی منع کننده، همواره محل مناقشه و اعتراض کارشناسان بوده است. این پوشش رسانه ای که با عناوینی چون حق آزادی بیان و آزادی دسترسی به اطلاعات و یا در پی تفاسیر مختلف از حدود و ثغور امر ممنوع انجام می پذیرد، به عادی سازی امر ممنوع خواهد انجامید و تا الغای قوانین آن موضوع پیش می رود. پژوهش حاضر با این مسئله و با توجه به «نظریه برجسته سازی» رابطه میان پرداخت رسانه ای به موارد خلاف قانون با بروز جنبش در جهت قانون گریزی و تغییر قانون را از طریق مطالعه یک مصداق تاریخی مورد بررسی قرار داده است. مصداق مذکور عبارت است از بررسی رابطه ی برجسته سازی رسانه ای مشروبات الکلی در سینما (با محوریت آثار برنده جوایز اسکار) و نسبت آن با جنبش های اجتماعی و اقدامات سیاسی ضد محدودیت های قانونی مشروبات الکلی در قانون؛ قانونی که در دهه های آغازین قرن بیست تصویب و سپس با عمری کمتر از دو دهه در پی اعتراضات در سال 1933 در ایالات متحده آمریکا ملغی شد.در این پژوهش، به معرفی تاریخچه ممنوعیت مشروبات الکلی، سپهر رسانه ای در ایالات متحده آمریکا و جایگاه سینما و جشنواره اسکار در مقایسه با سایر رسانه های رایج در طی سال های اجرایی شدن قانون ممنوعیت مشروبات الکلی پرداخته شده است. تحلیل محتوای کمّی فیلم های مذکور، فرضیه وجود رابطه میان الغای قانون ممنوعیت با برجسته سازی رسانه ای مشروبات الکلی را مورد تأیید قرار می دهد.
تهدیدهای ناتو و سیاست موازنه سازی روسیه در قطب شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرهای زیست محیطی و گرم شدن آب وهوا، زمینه های رقابت فزاینده قدرت های منطقه ای به ویژه روسیه و کشورهای عضو ناتو را به منظور دسترسی به موقعیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک قطب شمال فراهم کرده است. در فرایند این رقابت، در سال های اخیر سیاست های ناتو در قطب شمال دشواری ها و محدودیت هایی را برای امنیت و منافع روسیه ایجاد کرده است. بر همین اساس در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که روسیه چه راهبردی برای مقابله با تهدیدهای ناتو در منطقه قطب شمال دنبال کرده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که: روسیه برای رویارویی با تهدیدهای نظامی ناتو، راهبرد موازنه قوا را با تقویت توازن نظامی در منطقه در دستور کار قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد مسکو با ایجاد ایستگاه های راداری، ایجاد سامانه های دفاع موشکی، افزایش نیروهای نظامی، تقویت و تجهیز نیروی دریاییِ معروف به ناوگان شمالی، نوسازی پایگاه های دریایی، برگزاری رزمایش های گوناگون نظامی و ایجاد فرودگاه های نظامی، توان نظامی خود را با هدف موازنه سازی در برابر تهدیدهای نظامی ناتو تقویت کرده است. روش پژوهش در این نوشتار از نوع کیفی است که با رویکرد تحلیل محتوای گزینشی داده ها و تحلیل های موجود انجام شده و از نظریه موازنه قوای کنت والتز برای تبیین موضوع بهره گرفته است.