نارضایتی افکار عمومی دنیا از بی کیفر ماندن مجرمان جنگِ اول جهانی موجب شد تا پس از وقوع یک جنگ جهانی دیگر، این سؤال در اذهان بین المللی تداعی شود که «آیا باز هم آنان در امان خواهند ماند؟» تجربه تلخ جنگ، درگیری، کشتار و خونریزی در ابعاد گوناگون جهانی موجب شد تا بعد از جنگ جهانی دوم جامعه بین المللی برای حفظ صلح و امنیت بین المللی تدابیری متناسب اتخاذ کند. درواقع، می توان اذعان داشت که تجارب حاصل از این مخاصمه ها، جامعه بین المللی را تکان داد و این فکر را به وجود آورد که باید تدابیری اساسی و کارآمد برای مجازات جنایتکاران جنگ اتخاذ شود تا بدین وسیله از تکرار جنایات دهشت بار و حتی بروز جنگ، پیشگیری شود. از طرفی، امروزه با گسترش اشکال مدرن و نوین پدیده تروریسم، لازم است راهبردهای سنجیده ای پیش بینی شود. از این رو، امروزه در نظام حقوق بین المللی کیفری وجود «پدیده بی کیفری» به مثابه چالش و معضلی گسترده در رویارویی با تروریسم به شمار می رود. به نظر می رسد اعمال قواعد متقن نظام حقوق بین المللی همچون استرداد، تعقیب کیفری، صلاحیت جهانی و به ویژه همکاری کیفری بین المللی کشورها با دیوان، موجبات تحقق امحای بی کیفری را در مبارزه با تروریسم فراهم می نماید. این مقاله ضمن ارائه تعریفی واضح از بی کیفری، جایگاه، شرایط و اعمال قواعد مزبور را در پایان دادن به پدیده تروریسم، مورد ارزیابی قرار می دهد
کاسسه بر مقاله ای از برونو سیما (Bruno Simma) در خصوص مشروعیت استفاده از زور به وسیله ناتو در بحران کوزوو تفسیر می نویسد. او با این عقیده سیما موافق است که اقدام ناتو خارج از دامنه منشور ملل متحد است؛..
در طی سالهای پس از پایان جنگ سرد و به موازات شکلگیری رویه ای جدید از کاربرد زور تحت عنوان مداخله بشردوستانه، تلاشهای نظری متفاوت برای درک پیدایی این مداخلات صورت گرفته است. نظریهپردازان با استفاده از نظریات سازهانگاری، جهانوطنگرایی، مکتب انگلیسی و واقعگرایی تلاش کردهاند تا به تبیین این پدیده بپردازند. در این مقاله سعی شده است ضمن مرور مختصر در سابقه این مداخلات، تعاریف و رویکردهای نظری متفاوت در مورد علل پیدایی آن، از دو منظر نظری و تجربی نگرش واقعگرایانه به مداخلات بشردوستانه مورد بررسی قرار گیرد. به لحاظ نظری این بحث مطرح میشود که مداخلات بشردوستانه به عنوان کاربرد زور برای تحقق اهداف انسانی، تا چه میزان با درک واقعگرایانه از نظام بینالملل همساز است.