فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۷۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریاتی که در عرصه روابط بین الملل وجود داشته و از طریق آن می توان به بررسی حوادثی از قبیل جنگ ها پرداخت، نظریه بازی ها است. از نکات محوری این نظریه، عقلانیت بازیگران شرکت کننده در یک بازی است، به این معنی که بازیگران با محاسبه گری در بازی شرکت کرده و سعی در کسب بیشترین میزان امتیاز از طرف مقابل دارند. بازیگران در نقطه ای به نام نقطه زینی، که بیشترین میزان سود ممکن و کمترین میزان ضرر را دارد، به تفاهم می رسند، زیرا در صورت عدم پذیرش، پیامدهای بعدی ای که برای آنان ایجاد می شود، بیشتر است. این مقاله با روش تبیینی- تطبیقی و با تقسیم بندی جنگ ایران و عراق به چهار مرحله، می کوشد تا به تعیین بهترین نقطه برای پایان جنگ که همان نقطه زینی نامیده می شود، بپردازد.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در میان مراحل مختلف، نقطه زینی در جنگ ایران و عراق، مرحله سوم یا همان زمان صدور قطعنامه 598 بوده است. در این مقطع از جنگ، یعنی زمانی که شورای امنیت، قطعنامه 598 را به تصویب رساند، دولت عراق اعلام کرد که قطعنامه را می پذیرد، ولی دولت ایران با در نظر گرفتن برخی پیش شرط ها، حاضر به پذیرش قطعنامه نشد. در این مقطع ایران بخش های زیادی از اراضی عراق را در تصرف داشت و مایل نبود بدون آن که امتیازی به دست آورد، آن اراضی را تخلیه کند. حمله های بعدی عراق و پس گرفتن اراضی اشغالی در فاو، اطرف بصره و جزایر مجنون، نه تنها این امتیاز را از دست ایران گرفت، بلکه ایران را مجبور ساخت تا هنگامی با پذیرش قطعنامه 598 موافقت نماید که اراضی بیشتری را از دست داده بود. در مجموع عدم پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، بلافاصله پس از صدور آن، سبب شد تا هزینه ها و پرداخت های ایران به عنوان یکی از بازیگران درگیر در صحنه جنگ افزایش یابد، در حالی که به?نظر می رسد ایران در صورت پذیرش قطعنامه در زمان صدور آن، ضمن اینکه از گسترش تلفات و خسارات وارده شده به خود در ماه های پایانی جنگ جلوگیری به عمل می آورد، قادر بود تا با دست آوردها و موقعیت بهتری پای میز مذاکره با طرف عراقی بنشیند
نظریه موازنه قدرت والتز: نقد و بررسی کارآمدی آن در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس برخی نظریه های مشهور و سنتی روابط بین الملل از جمله نوواقع گرایی به صرف وجود شروط و شرایط حداقلی چون آنارشی نظام بین الملل و وجود قدرت ها و کشورهائی که به دنبال حفظ بقا خود باشند، ما شاهد بازی موازنه قدرت خواهیم بود و این انتخاب از پیش تعیین شده کشورها می باشد. اما واقعیت این است که در عرصه عمل با وجود گذشت نزدیک به دو دهه از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان دوره جنگ سرد، هنوز در عرصه بین المللی موازنه قوائی صورت نگرفته است و لذا ذهن هر پژوهشگری به صورت طبیعی با سؤالات زیادی مواجه می شود از جمله این که علم روابط بین الملل چه توضیحی می تواند در این زمینه داشته باشد؟ هدف از ارائه این مقاله تلاش برای پاسخ به سؤالات مذکور است. بدین منظور ابتدا نظریه توازن قدرت والتز مورد بررسی قرار گرفته و با بازبینی نقطه نظرات وی در این زمینه، نظر منتقدان درباره مشکلات منطقی و ناسازگاری های تاریخی در ارتباط با این نظریه بررسی می شود. سپس مفروضات نظری نوشتار حاضر ارائه شده و به عوامل تأثیرگذار بر اتخاذ رفتارهای متفاوت دولت ها در نظام بین الملل از جمله جهت گیری موازنه قدرت پرداخته می شود و در بخش پایانی نیز نتیجه گیری و جمع بندی ارائه می گردد.
بررسی جایگاه قدرت نرم در سیاست: از دوران باستان تا زمان معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به روش اسنادی ابتدا ریشه های قدرت نرم را از گذشته های دور بررسی می کند، سپس، عوامل تشکیل دهنده آن را تشریح و امکانات و محدودیت های عمده بر سر راه اعمال آن را ارزیابی می نماید. قدرت نرم از قرن ها قبل از میلاد مورد توجه اندیشمندان و حکمرانان در چین، یونان مصر و ایران قرار داشته است. در دهه های گذشته، و قبل از اینکه جوزف نای قدرت نرم و جایگاه آن را بخصوص در حوزه سیاست خارجی مفهوم سازی نماید، دانشورانی چون آلفرد دو گرازیا، کلاوس نور و جان کنث گالبرایت شکل هائی از قدرت را تبیین کردند که با قدرت نرم شباهت و معنی قانونمندی، مشروعیت و دموکراسی داشته و در مقابل قدرت سخت با زور و شیوه های تولید گذشته ربط داده شده است. منابع قدرت نرم را معمولا ارزش های فرهنگی، بازیگران سیاسی، فرهنگ و خط مشی های سیاستمداران و نهادها تشکیل می دهند، اما برخی اوقات حتی نیروهای نظامی، که قاعدتا بر قدرت سخت متکی هستند، توانسته اند نقش قدرت نرم را بازی کنند و دیکتاتورهایی چون هیتلر و استالین را موفق سازند تا از امکانات آن برای اهداف خود بهره گیرند. قدرت نرم را از طریق نظرخواهی از افکار عمومی، مصاحبه بانخبگان سیاسی و مطالعات موردی می توان اندازه گرفت.
بررسی جهان سوم گرایی در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کنکاشی درخصوص جنبش جهان سوم گرایی در عرصه روابط بین الملل است. درحالی که تاریخچه این حرکت ارائه خواهد شد محدودیت ها و فرصت های فراسوی آن نیز مطرح می شود. این جنبش به عنوان یک پدیده تاریخی دارای نسل های گوناگونی است که می توان گفت زاییده ایده ها و فعالیت های مختلف ملی گرایانی است که پیشقراول جنبش های ضداستعماری بودند. در این برهه تفاسیر گوناگونی از سنت ها و هنجارهای فرهنگی قبل از استعمار آمیخته با مارکسیسم و سوسیالیسم ارائه شد مضافاً اینکه دیدگاه های غربی مبتنی بر نوگرایی و توسعه نیز مورد استفاده قرار می گرفت. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که چگونه این جنبش به دلیل پارادوکس های موجود در پاردایم استعمارزدایی و اقتصاد سیاسی دوران جنگ سرد رو به افول گذاشت. ایده اصلی این است که اگرچه ایده جنبش جهان سوم گرایی با فراز و نشیب های زیادی مواجه شده است اما هنوز در روند تنازعات شمال ـ جنوب در قرن حاضر تأثیرگذار می باشد.
مبانی فرانظری نظریه اسلامی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیه نظریه های روابط بین الملل، برمبانی فرانظری خاصی استوارند. همة این نظریه ها بر مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی خاصی مبتنی هستند. براساس این اصول، مبانی و پیش فرض های فرانظری، روابط و نظام بین المللی که هریک از این نظریه ها، مورد مطالعه قرار می دهد از دیگری متفاوت است. یک نظریه اسلامی روابط بین الملل، درصورت وجود نیز از این قاعده مستثنی نیست. یعنی این نظریه نیز بر مبانی فرانظری خاصی ابتنا می یابد که آن را از سایر نظریه های روابط بین الملل متمایز می سازد که و رقابت با آنها می پردازد. در این مقاله تلاش می شود تا این اصول و مبانی فرانظری استخراج و تبیین شود. بنابراین، این نوشتار، زمینه و بستر لازم برای پردازش و ارائه یک نظریه اسلامی روابط بین الملل را براساس آموزه های اسلام فراهم می سازد؛ به طوری که اصول و مبانی فرانظری استخراج شده می تواند به عنوان پیش فرض های این نظریه در قالب مبانی علم شناسی و دین شناسی آن، مورد استفاده قرار گیرد.
پسامدرنیته و واکاوی دولت ملی دارای حاکمیت در نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته روابط بین الملل اساساً تحت سلطه گرایشات پوزیتیویستی - رئالیستی (و در شکل جدیدتر آن، نئورئالیستی) قرار داشت و بر این مبنا مفاهیمی را به عنوان مبنای تحلیل روابط بین الملل و سیاست جهانی ارائه می کرد. اما از دهه 1980 به بعد و متاثر از تحولات ناشی از ظهور رهیافت های پسا ساختارگرا و پسامدرنیست در عرصه علوم اجتماعی، علم روابط بین الملل نیز دستخوش تحولاتی نظری شد. تأکید متفکرانی که رویکرد پسامدرنیستی را در عرصه روابط بین الملل به کار بردند، بر این است که مفاهیم اساسی و پایههای تحلیل نظریه های روابط بین الملل اساساً بر ساخته هایی نظری هستند که رهیافت سنتی رئالیستی آنها را به مثابه واقعیت به عرصه تحلیل روابط بین الملل تحمیل کرد.
تبیین رویکرد نو واقع گرایی در روابط بین الملل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوواقع گرایی که همچنان دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل می داند روایتی قدرتمند از واقع گرایی است که می گوید تا وقتی نظام بین الملل اقتدارگریز باشد کشمکش بر سر قدرت و امنیت ادامه خواهد داشت. نو واقع گرایی عمیق ترین و دقیق ترین نقدها را بر پروژه های اصلاح طلبانه در سیاست بین الملل وارد ساخته است. از همین رو شگفتاور نیست که این مکتب آماج اصلی حمله کسانی قرار گرفته است که چارچوب ذهنی شان اصلاح طلبانه یا انتقادی است. این نظریه که محصول چالش نظریه رفتاری و نظریه وابستگی متقابل است به رغم انتقاداتی که از منظرهای گوناگون بر آن شده است، کماکان توانسته سلطه خود را را حفظ نماید. نوشتار حاضر تلاش دارد ضمن پرداختن به چگونگی ظهور نو واقع گرایی، مبانی فکری- فلسفی و نیز عناصر اصلی این نظریه، دیدگاه های منتقدان نظریه واقع گرایی را مطرح و بررسی نماید.
چارچوبی تحلیلی برای مفهوم امنیت از منظر سازه انگاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعات امنیتی سازه انگاری در روابط بین الملل، کار خود را با نقد برداشت عقلانیت گرایانه نئورئالیست ها و نئولیبرال ها آغاز می کند. سخن روشن اندیشمندان سازه انگاری این است که تصمیمات و مواضع بازیگران، بر اساس برداشتی است که طی تعامل با دیگران به دست می آورند و پیش از شروع تعامل، هویت و منافع قابل تصور نیست. به گفته نیکلاس اونف، جهان پیش رو جهانی است که ما می سازیم نه اینکه خود قواعد لایتغیری داشته باشد. این ما هستیم که جهان را معنا و اداره می کنیم. تحلیل سازه انگارانه از مفهوم امنیت به دلیل ظهور و گسترش جامعه شبکه ای و پسا صنعتی و همچنین با توجه به تاکید بر نقش محوری انگاره ها، ساخت بین الاذهانی واقعیت و مرتبه برجسته هویت، توانسته است نگرش مکانیکی نئورئالیستی را تعدیل و تحلیلی کیفی از مفهوم امنیت ارایه دهد.
روایت میلوان جیلاس از استالین
حوزههای تخصصی:
مطالعات پسا استعماری، نقد و ارزیابی دیدگاه های فرانتس فانون، ادواردسعید، و هومی بابا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پسااستعماری یکی از جدی ترین حوزه های مطالعاتی جدید در زمینه فرهنگ کشورهای در حال توسعه و متمرکز بر رابطه فرهنگ و امپریالیسم در این کشورها در دوره پس از پایان حاکمیت استعماری عمدتا غربی است. امپریالیسم فرهنگی تاثیر قاطعی بر تشکیل هویت، شیوه زندگی و زیست فرهنگی مردم در سراسر جهان داشته است. فرانتس فانون، ادوارد سعید و هومی بابا سه چهره اصلی و شاخص مطالعات پسااستعماری و نیز رویکرد فرهنگی - روانشناختی امپریالیسم به ویژه از منظر شرقی می باشند. این حوزه از مطالعات بیش از عوامل اقتصادی، بر نقش عوامل شناختی و فرهنگی تکیه می کند و با تاکید بر عامل دانش در مقابل جوامع غربی، غیریت سازی می نماید و نه تنها بر عوامل مادی ایجاد سلطه استعماری، بلکه بر نقش گفتمان و ایدئولوژی تاکید می کند. نوشتار حاضر ضمن بحث پیرامون مطالعات پسااستعماری، به بررسی اندیشه های فانون، سعید و هومی بابا و نیز تاثیر و تاثر آن ها می پردازد.
مبانی سازه انگارانه همکاری های نوین منطقه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساختار کلاسیک و سنتی امنیت در خاورمیانه از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون کما بیش بر پایه نگاهی رئالیستی تدوین شده است. جنگ اعراب و اسرائیل، مناقشه بر سر سرزمین های اشغالی، جنگ ایران و عراق، جنگ عراق و کویت، نبرد ایالات متحده با طالبان و صدام و بحران هایی دیگری از این دست، الگوی منازعه دایم را به منزله بخشی از ساختار امنیت در منطقه تحکیم ساخته است. اما نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که ظهور برخی از پدیده ها و متغیرهای جدید در خاورمیانه می تواند بستری سازه انگارانه برای ایجاد نوعی چرخش امنیتی در منطقه فرض شود.
بر این اساس، حضور نیروهای آمریکائی در عراق و افغانستان و به تبع آن ناخرسندی دول منطقه از ایده خاورمیانه بزرگ از یک سو و تقویت یافتن امواج جدید بنیادگرایی از سوی دیگر، ضمن برجسته تر کردن دوباره نقش دولت، ملت ها در منطقه، دکترین های امنیتی بر پایه نهادگرایی، همگرایی و سازه انگاری را جایگزین دکترین های پیشین مبتنی بر موازنه وحشت و نئورئالیسم ساخته است. در پرتو چنین تحولی، به رغم شکاف های ایدئولوژیک، سیاسی، تاریخی و قومی، با برجسته تر شدن دوباره نقش دولت- ملت به مثابه اصلی ترین بازیگر، مقدمات شکل گیری همگرایی های نوین منطقه ای بر مبنای رهیافت سازه انگارانه در حال تکوین است.
درآمدی بر نظریه پردازی های اثباتگرایانه و پسااثباتگرایانه در سیاست و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۸ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
از مدرنیسم تا پست مدرنیسم در روابط بین الملل
حوزههای تخصصی:
پایبندی به قواعد نظام بین الملل از چشم انداز نظریه های خردگرای روابط بین الملل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر مساله پایبندی به قواعد نظام بین الملل در نظریه های روابط بین الملل و به نوعی در بخشی از مطالعات حقوق بین الملل مورد توجه قرار گرفته است. نظریه های موجود رهیافت های متفاوتی را در مورد چرایی و یا چگونگی پایبندی یا عدم پایبندی بازیگران داخلی و بین المللی به قواعد نظام بین الملل ارایه می دهند که برای ارتقا درک انگیزه های رفتاری مرتبط با آن مفید هستند. این نظریه ها بر اساس منطق تاثیرگذار بر رفتار همراه با پایبندی به صورت کلی قابل تفکیک به دو دسته نظریه های خردگرا و نظریه های هنجاری هستند. در این نوشتار نظریه های مختلف خردگرا در مورد پایبندی بررسی خواهد شد.