سرمایه اجتماعی تسهیل کننده روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه اقتصادی است که در برخوردهای انسانی و در قالب شبکه ها با استفاده از کیمیای اعتماد و صداقت به وجود می آید. این سرمایه، به عنوان عاملی مهم در رفع موانعی چون ساختار دیوانسالارانه و در راستای کاهش هزینه های مبادله در ساختارهای اقتصادی از دهه 1990م. به طور روز افزونی مورد توجه دانشمندان عمل اقتصاد قرار گرفته است. این تحقیق در صدد سنجش شاخص سرمایه اجتماعی استان های کشور می باشد. پس از یافتن این شاخص، در طول تحقیق با استفاده از تحلیل های منطقه ای، روند نزول این شاخص در میان استان های کشور توضیح داده شود. سنجش شاخص سرمایه اجتماعی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) انجام شده و از ابزارهای تحلیل منطقه ای نظیر ARCGIS نیز جهت نمایش داده ها بهره گرفته شده است. پس از تحلیل داده ها درنهایت به این نتیجه رسیده ایم که با تقسیم کشور به سه منطقه U شکل مرکزی، میانی و کناری، مناطق میانی و کناری و مرکز به ترتیب دارای بیشترین سطح سرمایه اجتماعی هستند.
طبقه متوسط جدید از جمله نیروهای تأثیرگذار بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که با توجه به رشد سریع آن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تقاضا برای مشارکت سیاسی از سوی این گروه در نهادهای اجتماعی و مدنی افزایش یافته است. هدف از نگارش این مقاله بررسی رابطه میان رشد طبقه متوسط جدید و افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی در شهر کرمانشاه است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری دادهها و پرسشنامه است. نمونه تحقیق 400 نفر از دانشجویان، استادان دانشگاه، معلمان و روزنامهنگاران ساکن شهر کرمانشاهند. برای ارزیابی پایایی ابزار تحقیق، از روش کرونباخ و در جهت روایی از روایی صوری استفاده شده است. فرضیات با استفاده از آزمون T و F سنجیده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که رشد تقاضا برای مشارکت سیاسی در میان اقشار مختلف طبقه متوسط جدید در ایران یکسان نیست. به عنوان مثال میانگین این گرایش در میان دانشجویان (15/51) و روزنامهنگاران (43/46) است حال آنکه این گرایش در میان استادان دانشگاه (33/40) و معلمان (67/34) است. همچنین نتایج نمایانگر نوعی رابطه معنادار بین اعضای این طبقه با مشارکت سیاسی است.
مشارکت سیاسی جوانان به عنوان بزرگترین گروه جمعیتی کشور یکی از مهم ترین مولفه های رفتار سیاسی شهروندان، چه از منظر پژوهشگران رفتار سیاسی و چه از حیث مدیریت سیاسی جامعه در حال تحول ایران، محسوب می شود. در مقاله حاضر نخست خلاصه ای از مهم ترین دیدگاه های مربوط به مشارکت سیاسی و تصویری کلی از اشکال گوناگون مشارکت سیاسی ارایه می شود. سپس بر اساس یافته های پیمایشی که درباره اشکال و سطوح مشارکت سیاسی دانشجویان توسط نگارنده به عمل آمده است، یکی از نظریه های جامعه شناختی مشارکت سیاسی، یعنی «نظریه منابع» مورد ارزیابی قرار می گیرد و برخی «منابع» مورد ادعای این نظریه به عنوان پیش بینی کننده های مشارکت سیاسی بررسی می شوند. یافته های تحقیق مذکور، با توجه به جمعیت خاص مورد بررسی، رابطه آماری معناداری را میان منابع اجتماعی - اقتصادی افراد و مشارکت سیاسی آنان نشان نمی دهد، اما برخی منابع انگیزشی یا روان شناختی مورد ادعای نظریه منابع به عنوان پیش بینی کننده های مشارکت سیاسی تایید می شوند.
حضور مردم در انتخابات سراسری برای برگزیدن یک یا چند فرد به منظور در اختیار نهادن سرنوشت خویش به انان برای مدتی معین بیانگر حساسیت مردم به آینده خویش است . هر اندازه این حساسیت بیشتر و نتیجه مشارکت های قبلی ملموس تر باشد ‘ حضور آنان در انتخابات بعدی افزایش می یابد . در این مقاله میزان و نحوه حضور ساکنین استان سیستان و بلوچستان در انتخابات نمایندگی مجلس شو ای اسلامی (پارلمانی ) در 5 دوره انتخابات مورد مطالعه قرار گرفته و سعی شده با ارائه آمار و ارقام از طریق جداول ‘ نقشه و نمودار ‘ بیشتر شدن این حساسیت را نشان دهد . همچنین تعاملات میان گروههای عمده سیاسی کشور در این استان و گرایش برگزیدگان به کمیسیونهای مجلس با توجه به محرومیت این استان و تحول در این گرایش در دوره های اخیر به بحث گذاشته شده است .