فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
آقاى غنىنژاد در این گفتگو به نقد عملکرد روشنفکران ایران مىپردازد و نقطه مهم ضعف آنان را شناخت مغلوط و ناقص از مؤلفههاى فرهنگ مدرن و بویژه نداشتن مبناى نظرى در اقتصاد دانسته است. وى اقتصاد آزاد را تنها راه حل مشکلات اقتصادى کشور مىداند و معتقد است در حالىکه روشنفکران ما تفسیرى سوسیالیستى از مدرنیته داشتهاند؛ باید تفسیرى فردگرایانه از مدرنیته داشته باشیم. براى توسعه، غیر از اقتصاد آزاد مدلى نمىتوان داشت؛ البته باید به شرایط محلى هم توجه کرد.
دموکراسی و موانع اقتصادی آن در ایران
منبع:
آیین تیر ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی نوسازی و اصلاحات در ژاپن و ایران در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و ژاپن دو کشور آسیایی می باشند که در مواجهه با برتری های غرب، نوسازی و اصلاحات را به شکل مدرن شروع کردند.نخبگان نوساز و اصلاح طلب دو کشور برای هم سطح شدن با غرب در زمینه های نظامی، اقتصادی، آموزشی و...، نوسازی و اصلاحات را ضروری دانستند.نوسازی و اصلاحات ژاپن با اعاده قدرت به امپراطور در اواسط قرن 19م [1868م] شروع شد. نخبگان و نیروهای قدرتمند ژاپن با یک هدف واحد، آن هم رسیدن به توسعه، برای فائق آمدن بر برتری های غرب اجماع و انسجام داشتند و توانستند به توسعه دست یابند و هم سطح غرب شوند. ولی با وجود اینکه نوسازی و اصلاحات در ایران زودتر از ژاپن در دوره معاصراوائل قرن19م با عباس میرزا شروع شده بود، با اجماع و انسجام نخبگان و نیروهای قدرتمند جهت رسیدن به توسعه و فائق آمدن بر برتری های غرب همراه نبود. نیروهای قدرتمند جهت حفظ منافع شخصی شان حاضر به همکاری با همدیگر برای پیشبرد نوسازی و اصلاحات نبودند.
اصل 44 قانون اساسی و چالشهای فراروی بانکداری خصوصی در ایران
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی چالشهای فراروی بانکداری خصوصی در ایران پس ازفرایند خصوصی سازی این بانک ها است. برای این منظور با استناد به بندج سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی در راستای واگذاری سهام و مالکیت بانک ها و موسسات دولتی به بخش خصوصی و بهبود کارآیی فعالیتهای بخش خصوصی و به ویژه سیستم بانکداری کشور، تحولات عمده در سیستم بانکداری ...
سیری در مفاهیم وابعاد مختلف توسعه
حوزههای تخصصی:
توسعه وابعاد مختلف آن از جمله مفاهیم کلیدی است که در چند دهه اخیر در مطالعات سیاسی ‘اجتماعی‘اقتصادی و فرهنگی کاربرد داشته و در فرهنگ جغرافیای اقتصادی و سیاسی بعنوان یک عامل تفکیک کننده جوامع و کشورها مطرح می گردد. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن ارائه تعاریفی از توسعه ‘ شاخصهای توسعه یافتگی و عدم توسعه و شیوه های دستیابی به توسعه را مورد بررسی قرار دهد.
توانمندسازی زنان و مشارکت سیاسی در ایران «مطالعه موردی؛ دوره جمهوری اسلامی»
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های اساسی توسعه پایدار، توانمندسازی زنان در فرآیند تصمیم گیری های ملی است. مقوله اساسی در بحث توانمندسازی زنان نیز «مشارکت سیاسی» ایشان می باشد. بر این مبنا تحقیق حاضر در پی پاسخ گویی به این سؤال اصلی می باشد که «چگونه زنان با راهکارهای توانمندسازی نظیر مشارکت سیاسی می توانند سهمی تعیین کننده در ساختار تصمیم گیری ملی ایفا نموده و سیاست گذاری و مدیریت تغییر الگوهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را بدست گیرند؟» .به همین منظور تحقیق حاضر با روش «توصیفی - تحلیلی»، تأکید بر لزوم توجه بیش از پیش به نقش زنان در تصمیم گیری ملی دارد و در این راستا، با جمع آوری داده-ها (به روش کتابخانه ای) و تجزیه و تحلیل آنها، در پی پاسخ به سوال اصلی، فرضیه خود را این گونه بیان می دارد که «توانمندسازی زنان در مشارکت سیاسی و شرکت در تصمیم گیری سیاسی در سطح ملی، می تواند باعث تقویت و تسهیل سیاست گذاری شود» و با توجه به داده-های موجود به این نتیجه دست یافته ایم که عمل کرد توانمندسازی زنان در امر مشارکت سیاسی سبب تقویت ساختار تصمیم گیری ملی نیز می گردد.
اصول پایه ای و عناصر کلیدی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از منظر اسناد فرادستی نظام ج.ا.ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت عبارت است از فرآیند بهبود یعنی حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوبی همه جانبه و فراگیر در همه ابعاد اجتماعی اقتصادی که برای رسیدن به جامعه مطلوب در این مسیر و در نتیجه این فرایند می بایست جامعه به سمت از میان برداشتن مواردی مانند فقر مادی و حتی فقر معنوی، تبعیض و بی عدالتی، عدم امنیت مادی و معنوی و (حتی مواردی مانند کاهش وابستگی های نافی استقلال و عزت ملی و ...) نهایتاً ارتقاء سطح رفاه، بهبود سطح عمومی زندگی و تعالی معنوی حرکت کند. هر الگویی برای مدل سازی پیشرفت، زمانی می تواند به صورت ساختارمند ماندگار شود که دارای یک چارچوب معرفت شناختی باشد. فهم این نظام معرفتی، کلید شکل گیری این الگو به شمار می رود. اصول پایه ای و عناصر کلیدی مرتبط با الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جمهوری اسلامی ایران، برگرفته از نظام معرفتی و احکام حاکم بر اسناد فرادستی و راهبردی همچون قانون اساسی، سند چشم انداز و سیاست های کلی نظام اسلامی است. در این پژوهش با بررسی این اسناد، تلاش خواهد شد تا با روش کیفی نظریه پردازی داده بنیاد، اصول پایه ای و عناصر کلیدی این الگو کشف و ارائه گردد.
مقالات ویژه: بنیادهای موازی دولت و چالش توسعه در ایران
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد توسعه اقتصادی تحلیل های کلان توسعه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران بررسی ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مباحث توسعه و مسایل مربوط به آن دیدگاه های نظری توسعه در ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی توسعه جامعه شناسی توسعه
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر اسلامی معاصر
چرایی مهاجرت نخبگان از ایران پس از پایان جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که با مساله مهاجرت نخبگان و فرار مغزها روبرو بوده و هست. به نظر می رسد با وقوع انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی بدیهی بود که به سبب تغییر نظام سیاسی و همچنین بی ثباتی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ، موج مهاجرت و فرار مغزها از ایران به وجود آید. اما ادامه روند مهاجرت نخبگان پس از پایان جنگ (و برقراری سامان سیاسی در ایران) این سوال را به ذهن متبادر می سازد که چرا با وجود سامان سیاسی، مهاجرت نخبگان از کشور تداوم یافته است؟ در این مقاله علل مهاجرت نخبگان از ایران در دوره پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که مهم ترین عامل تداوم مهاجرت نخبگان از ایران پس از پایان جنگ تحمیلی چه بوده است؟ فرضیه اصلی ما در این مقاله عبارت است از اینکه ضعف ساختارهای علمی و پژوهشی کشور، عامل اصلی مهاجرت در میان متخصصان بوده است.تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه بر اساس نرم افزار SPSS این مطلب را به اثبات می رساند که عوامل جاذبه خارجی نقش اساسی تری نسبت به عوامل دافعه داخلی کشور در مهاجرت ایفا می نمایند. از طرفی در بین این عوامل، جاذبه عامل اقتصادی نقش مهم تری نسبت به سایر عوامل در مهاجرت نخبگان ایفا می نماید که گرچه فرضیه این پژوهش را رد می کند اما چندان دور از انتظار نیست.