اسلام در قوانین خود اجازه نمیدهد مرد همسر خود را تنبیه بدنی کند و مقصود از آیهای که در آن مردان را در صورت ترس از نشوز زن، امر به تنبیه آنان کرده است، مراجعه به حاکم و درخواست تعزیر زن است. همچنین اسلام شرایط چندهمسری را آنقدر سخت قرار داده است که شرایط آن برای مردان به ندرت پیدا میشود. اسلام ارث فرزند دختر را بدان جهت نصف پسر قرار داده است که زنان در گذشته، نانآور خانواده نبودهاند؛ اما امروزه که زنان در تأمین نفقه خانواده مشارکت دارند، نمیتوان حکم آن زمان را بدون بحث و بررسی اجرا کرد.
بر اساس فقه شیعه، پدر یا جد پدری در صورت قتل فرزند قصاص نمیشوند؛ اما مادر چنین حکمی ندارد. فقهای اهل سنت با تمسک به استحسان، این حکم را شامل مادر نیز دانستهاند. بررسی ادله این حکم نشان میدهد که امکان اثبات این حکم برای مادر وجود دارد و نیز از نظر حقوقی نیز باید راهکارهایی را در این زمینه تعیین نمود.
در تاریخ شیعه، سنت عزادارى، علاوه بر جنبه هاى روحى و معنوى، رنگ سیاسى ـ اجتماعى نیز به خود گرفته است. شیعیان امامیه، با برپایى عزادارى و گرامیداشت شهیدان کربلا، طرفدارى ازراه وروش پیشوایان شهیدومخالفت بادشمنان آنان رابه نمایش مى گذارند. این مراسم که هر سال پرشورتر برگزار مى شود، این پرسش را مطرح مى کند که سرچشمه هاى عزادارى شیعه امامیه پس از واقعه کربلا چیست؟ مقاله حاضر با رویکرد تاریخى، ریشه ها و سرچشمه هاى این سنت را بیان مى کند.
آقاى میثمى در این سخنرانى قرآنرا کتاب علم آفرین معرفى مىکند. به نظر ایشان، علم آفرینى قرآن در ارائه روش شناخت است. وى دیدگاه روشنفکران دینى را که تلاش کردهاند قرآن و علم را سازگار نشان دهند، ناکافى و بىفایده مىداند و معتقد است باید پیشگامى قرآنرا در آفرینش علم به عنوان یک اصل در نظر داشت. آن چه روشنفکران دینى مطرح کردهاند، پیشگامى علم بوده است و به دنبال آن تلاش شد تا نشان دهند که قرآن نیز همان حرفهاى علمى را زده است.
مطابق نظریه فقهای شیعه، مرد و زن در مقابل یکدیگر قصاص میشوند؛ لیکن قصاص نفس مرد در برابر نفس زن، مشروط به پرداخت نصف دیه مرد است. اما زن و مرد در قصاص عضو، تا رسیدن دیه عضو به ثلث دیه کامل، با یکدیگر برابرند و پس از آن، قصاص عضو مرد در برابر عضو زن، مشروط به پرداخت نصف دیه عضو مرد است. دیه نفس زن نیز نصف دیه نفس مرد است؛ لیکن مرد و زن در دیه عضو تا رسیدن آن به ثلث دیه کامل با یکدیگر مساویاند و پس از آن، دیه عضو زن به نصف دیه عضو مرد کاهش مییابد. در این بررسی معلوم میشود که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیهغ از احکام ثابت اسلام است و لذا قابل تغییر نیست؛ اگرچه حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار مکلف به جبران خسارت میباشد. بدین جهت، فلسفه این تفاوت را باید در کلیت نظام حقوقی اسلام جستوجو نمود. مسلم است که این حکم تبعیض بین زن و مرد، به لحاظ جنسیت و کمارزش دانستن جان و حق حیات زن یا ترویج خشونت بر ضد وی نیست.
در این نوشتار، پس از بیان ضرورت بحث، رویکرد منطقى و معتدل از دیدگاه آیات و روایات، در برابر دو دیدگاه سختگیرانه و سهلگیرانه بیان مىشود و حدود و مبانى آن مطرح مىگردد. بر طبق این رویکرد، معیار در روابط زن و مرد روشى است که جامعه با در نظر گرفتن راهنمایى عقل، شرع و فطرت مىپسندد و در پایان نوشتار موضوعات اساسى در روابط از قبیل مکالمه و گفتوگو، نگاه، پوشش و تماس بدنى، با نگاهى فقهى مورد بررسى قرار مىگیرد.
"این مقاله به بررسی ابعادی چند از دکترین حقوقی اسلام در زمینه حقوق بینالملل کیفری میپردازد. در همین زمینه، مطالعه جایگاه و نقش حقوق اسلامی در حقوق بینالملل کیفری معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است جنبههای سنتی و جدید حقوق بینالمللی اسلام و چالشهایی که در عصر حاضر با آن روبهرو است، مورد بررسی قرار گیرد. پرسشهایی که مورد توجه بودهاند، عبارتند از: آیا از حیث تاریخی میتوان قایل به حقوق بینالملل اسلامی بود؟ ماهیت حقوق بینالملل اسلامی چیست؟ حقوق اسلامی قایل به چه حمایتهایی برای غیر نظامیان، اسرای جنگی و... در زمان جنگ است. آیا حقوق اسلامی قایل به محدودیتهایی در هدایت مخاصمات است یا خیر؟ آیا حقوق اسلامی با حقوق کیفری معاصر مطابقت دارد یا خیر؟ و بالاخره اینکه موضع مقررات کیفری اسلام در ارتباط با برخی از مفاد اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری از جمله در زمینه «مجازاتها» چیست؟
به منظور پاسخگویی به این پرسشها، نوشتار پیشروی به سه بخش تقسیم شده است: نخست، سهم و نقش اسلام در شکلگیری حقوق بینالملل را مورد بررسی قرار میدهد؛ در بخش دوم، دیدگاه اسلام درباره برخی از جنایات بینالمللی از جمله جنایات جنگی و جنایت نسلکشی مورد مطالعه قرار میگیرد و بالاخره در بخش پایانی چالشهای جدیدی که حقوق اسلامی با آن روبهروست، به بحث گذاشته میشود.
"
نویسنده دین را باستانی و حقوق بشر را پدیدهای نو و مبنای دین را عبودیت و مبنای حقوق بشر را انسان چونان انسان ذکر میکند و بدین جهت این دو را ناسازگار میداند و ادعای کسانی را که دین و حقوق بشر را سازگار معرفی میکنند گزارهای سلیقهای و گفتاری برمیشمارد که هیچ مستندی ندارد.