در این مقاله نویسنده با اشاره به مؤلفههای معرفتشناسانه و هستیشناسانه نظام فکری در گذشته، چنین نتیجه گرفته است که به نظر پیشینیان، دانش دینی تولید و توجیهکننده قدرت بوده است؛ درحالیکه به نظر نویسنده با دست برداشتن از آن مبانی سنتی، میتوان گفت: این قدرت است که هر دانشی، از جمله دانش دینی را سامان میبخشد.
مردمسالارى ایدهاى است که در دوران تجدد و مبتنى بر عقلانیت انسانمدار شکل گرفته است . ازاینرو مردمسالارى دینى در مشروعیت، گسترهى حکومت و شکل حکومتبا پرسشها و ابهامهاى متعددى روبهرواست . شاید بهتر آن باشد که از «حکومت مردمى دینى» سخن بگوییم، که قابل دفاعتر و با توجه به اصطلاحات رایج در فلسفهى سیاسى معاصر قابل فهمتر است .
این گفتوگو به مناسبت چاپ دو کتاب درباره صورت گرفته است. آقای غنینژاد نظریه هایک را درباره آزادی میپسندد و به پیروی از او، معتقد است آزادی با سنت در تعارض نیست، بلکه نیازمند آن است. آزادی مورد نظر هایک تنها دارای وجه سلبی و به معنای نفی اعمال زور از ناحیه دیگران است. به نظر هایک، و نیز آقای غنینژاد، اگر ایجاد فاصله زیاد طبقاتی در سایه آزادی، به رفاه عمومی بینجامد مانعی ندارد و مفهوم عدالت ربطی به وضعیت ندارد بلکه به رفتار مربوط است.