فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
مقاله به زبان فرانسه: ادبیات منطقه ای در جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی و کُلین اثر ژان ژیونو (La littérature régionale dans La Place vide de Solouch de Mahmoud Dowlatâbâdi et Colline de Jean Giono)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک نگارشی نویسنده نه تنها بر پایه انگیزه های شخصی و درونی وی بوده بلکه با بسیاری از عوامل مرتبط با محیط اجتماعی و جغرافیائی پیوندی ناگسستنی دارد. به عبارت دیگر، هیچ نویسنده ای نمی تواند خود را از تأثیر طبیعت، محیط اجتماعی و فرهنگی مکانی که در آن زندگی می کند به دور دارد. به همین خاطر ادبیات منطقه ای در کشورهای مختلف شروع به نشو و نما می کند. بر همین اساس بسیاری از نویسندگان سعی در پرداختن به اطلاعاتی در باب آب و هوا، گیاهان، آداب و رسوم، سنتها و ویژگیهای خاص روحی و اجتماعی محل تولدشان داشته اند.محمود دولت آبادی و ژان ژیونو از نویسندگانی هستند که به این امر اهتمام فراوان داشته اند. در این مقاله سعی بر آن است تا با ارائه توضیحاتی در باب ادبیات منطقه ای، تاریخ و مختصات آن در ایران و در فرانسه به تجزیه و تحلیل در باب اطلاعات داده شده در دو کتاب جای خالی سلوچ و کُلین پرداخته شود.
بررسی بازتاب اساطیر یونان در آثار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز ادبیات ملل مختلف، همواره بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته اند و کمتر ملتی از این تأثیرپذیری ها دور مانده است؛ برای نمونه می توانیم به دو کشور کهن و ریشه دار ایران و یونان اشاره کنیم که روابط و تبادلات فرهنگی آن ها، به شکل های گوناگونی در ادبیات دو کشور نمود پیدا کرده است. تتبع در آثار شاعران و نشان دادن این تأثیرپذیری ها می تواند در فهم آثارشان و گشودن گره های شرح اشعار بسیار سودمند باشد. در این جستار، با واکاوی خمسة نظامی، روشن شده است که حکیم گنجه، از طریق ترجمة آثار یونانی به عربی یا فارسی، با اساطیر یونان آشنا بوده است و بسیاری از حکایت هایش را با تأثیرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم از اساطیر یونانی به تصویر کشیده است؛ چنان که در پردازش حکایت های «اسکندر و آرایشگر»، «جمشید با خاصگی محرم»، «اسکندر و نوشابه»، «شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتری» و «فتنه» به اسطوره های یونانی «شاه میداس»، «آمازون ها»، «مایلو» و «گیگس یا ژیرس» نظر داشته است.
ساختار شناسی خان های رستم و تارئیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تعمق در نام حماسه پلنگینه پوش اثر شوتا روستاولی ، به طور ضمنی، این حماسه در ارتباط با شاهنامه فردوسی قرار می گیرد؛ زیرا در شاهنامه فردوسی رستم زرهی از پوست پلنگ یا ببر دارد و همچنین پلنگینه پوشی به کیومرث اسناد داده شده است. تارئیل پهلوان بنیادین حماسه پلنگینه پوش نیز جامه ای از پوست پلنگ بر تن دارد که یادآور جامه کیومرث در شاهنامه و ببر بیان رستم، پهلوان بنیادین شاهنامه فردوسی است. در این جستار نخست حماسه پلنگینه پوش معرفی می شود، پس از آن با بحث و بررسی و مقایسه عناصر هفت خان رستم و ده خان تارئیل با در نظر گرفتن جابجایی، شکست و دگرگونی در اسطوره ها، به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس الگوهای پیشنهادی ساختارگرایان، عناصر خان های تارئیل در حماسه پلنگینه پوش شوتا روستاولی چه وجوه اشتراک و چه تفاوت هایی با عناصر خان های رستم در شاهنامه فردوسی دارد،. در ضمن نماد های شخصیت (قهرمان) و لباس و نام شخصیت، مکان، نبرد با حیوانات، موجودات شریر (ضدّ قهرمان)، یاریگران، عزیمت، تشرّف و... در این جستار مورد توجه است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که ساختار هفت خان تارئیل پیچیده تر از هفت خان رستم است زیرا سفر خانی تارئیل در طِیّ چند سفر مقدماتی و اصلی انجام می گیرد. سفر خانی رستم به صورت خطی مستقیم از یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می پذیرد؛ ولی سفر خانی تارئیل به صورت دایره وار از نقطه ای که سفر خانی شروع شده، در همان نقطه نیز به پایان می رسد. رستم با نجات کاووس به هدف خود می رسد، ولی تارئیل با نجات نستان هنوز به مرحله تشرّف نرسیده است. از این رو دو سفر دیگر نیز باید انجام گیرد: ۱) سفر به سرزمین تازیان و سپاس گزاری از یاریگر خود و سپس بازگشت به وطن و رسیدن به پادشاهی (مرحله تشرّف) که آخرین خان وی است. ده خان تارئیل ژرف ساخت عرفانی دارد، در کل، حماسه پلنگینه پوش از نوع حماسه های عرفانی مانند حماسه گیل گمش است؛ زیرا عشقی عرفانی ساختار کلّی حماسه پلنگینه پوش را تشکیل می دهد و سفر خانی چندمرحله ای تارئیل نیز بر محوریت عشق نمادین زنی است که ده خان تارئیل را رقم می زند. در صورتی که محوریت عشق در هفت خان رستم حبّ وطن و عشق به ایران-زمین است.
مقایسه طلسم حیرت بیدل با سفرنامه روح از فضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملا محمد فضولی بغدادی، (890-963 ه.ق) شاعری است که به سه زبان فارسی، عربی و ترکی آثاری به نظم و نثر دارد. یکی از آثار او به نثر فارسی، «سفرنامة روح» است که به «حسن و عشق» و «صحت و مرض» نیز مشهور است. این اثر داستان ورود روح به بدن، ازدواج او با مزاج و سیر و سفر او در سرزمین بدن است. بیدل دهلوی شاعر بزرگ سبک هندی، (1054-1133ه.ق) نیز در مثنوی خود به نام «طلسم حیرت» بعد از مقدماتی در تحمید و بیان منشأ آفرینش و اظهار عجز در برابر ذات متعال و نعت رسول اکرم، داستانی از شاه روح می گوید که از مقام اطلاق به سیر ناسوت می آید و به جسم وارد می شود و مراحلی را در این منزلگاه طی می کند. در این مقاله با معرفی فضولی و بیان زمینه های مشترک و مساعد برای آشنایی بیدل با وی و آثارش بویژه «سفرنامة روح»، امکان استفادة بیدل از این اثر را در سرودن طلسم حیرت، مطرح می-کنیم. سپس به بررسی ساختار و عناصر و مقایسة این دو اثر و میزان شباهت آنها می پردازیم.
بن مایه های فوتوریستی در شعر ولادیمیر ماکایوفسکی و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فوتوریسم که در قرن بیستم با کوشش فیلیپو توماسو مارینتّی به ادبیات و هنر ایتالیا معرفی شد، پس از چندی از مرزهای ایتالیا گذشت. روسیه تنها کشوری بود که موج آوانگارد فوتوریسم را کامل پذیرفت و بخش عظیمی از ادبیات قرن بیستم خود را به دست مؤلّفه های فوتوریسم مبتنی بر انقلاب، تکنولوژی، کاربرد اصطلاحات مربوط به مظاهر جامعه مدرن و همچنین به چالش کشیدن سنت ها سپرد.
با آغاز نهضت مشروطه ایران و باز شدن درهای غرب، تبادلات فرهنگی و ادبی ایران و روسیه نیز آغاز شد. یکی از مکاتبی که به این واسطه تأثیر زیادی بر شعر شاعران ایرانی داشت مکتب فوتوریسم بود. ولادیمیر مایاکوفسکی به عنوان شاخص ترین چهره این مکتب، الگوی مناسبی برای تطبیق شعر شاعران فوتوریست ایرانی با مؤلّفه های فوتوریسم روسی است. در ادبیات ایران نیز طاهره صفّارزاده به عنوان شاعری انقلابی که چندین سال در غرب تحصیل کرد و رکود فرهنگی ادبی را تاب نیاورد و درصدد تغییر رویکرد ادبیات ایران بود و همچنین اشعارش شواهد زیادی از مؤلّفه های فوتوریسم دارد، بهترین گزینه برای این تطبیق است. از این رو در این مقاله درصدد هستیم با توجه به کارکرد مکاتب ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی، وجوه مشترک شعر ولادیمیر مایاکوفسکی و طاهره صفّارزاده را از رهگذر مکتب فوتوریسم بررسی کنیم.
أدب الریف فی روایة ""الأرض"" للشرقاوی و""کلیدر"" لدولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کان الریف من أهمّ الموضوعات التی ردّدها الکتّاب فی آثارهم بما فیه من صفاء، ونقاء وطبیعة بکرة لم تفسدها المدینة المصطنعة وبما فیه من ظلم، وعسف، وحرمان، وتمییز یشوّه وجوهه ویکدّر صفائه. فقلّما نجد شاعرا أو کاتبا لم یکتب عن الریف وما یعانیه القرویون من ظلم، وتعسف وحرمان أو ما یزین الریف من طبیعة ساحرة وطیور مغرّدة وأشجار باسقة خاصة الرومانسیین الذین قد تغنّوا طویلا بالریف ومباهجه، والواقعیین الذین شمّروا عن السواعد وقاموا بالعمل الجادّ والدؤوب من أجل التعبیر عن مشاکل الریف والصعوبات التی یواجهها الفلّاحون الذین یقضون معظم وقتهم فی المزارع مقابل أجر زهید لا یسدّ جوعهم ولا یملأ بطنهم. فمن منطلق ذلک، تعرّضنا فی هذه المقالة لمدی أهمیة أدب الریف وصداه فی الأدبین الإیرانی والمصری، کما قمنا بمقارنة الروایتین اللتین قد تعدّان قمة هذا الأدب فی کلا البلدین. فقد درسنا أدب الریف فی مصر وإیران وأجرینا مقارنة بین روایتی ""الأرض"" للشرقاوی و""کلیدر"" لدولت آبادی وتحدّثنا عما یمیزهما وعن أوجه التشابه والتفاوت فی الروایتین. وفی هذا المجال وعلی مستوی المغزی والمضمون تطرقنا إلی هذه المحاور: قداسة الأرض، والدعوة إلی الثورة وسیطرة الواقع؛ وعلی مستوی التقنیة والشکل، تناولنا هذه الرکائز: اللغة، والشخصیات، ومسرح الأحداث والصراع.
بررسی ناسیونالیسم ایرانی و عربی و بازتاب آن در شعر دوران مشروطه ایران و نهضت عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسیونالیسم از جمله مفاهیمی است که به دنبال آشنایی با تمدن غرب در اوایل قرن نوزدهم، وارد ادبیات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد و رشد آن، زیادی محصول استعمار بود. از آن جای که وقایع این دوران تمامی جنبه های زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده بود، شاعران این دوره در نقش مصلحان اجتماعی ظاهر شدند و محتوای شعرشان را در خدمت بسط اندیشه های جدید مخصوصاً ناسیونالیسم قرار دادند که در نتیجه شعر از حالت ذهنیت گرایی بیرون آمد و حالت عینیت گرا و رئالیستی یافت. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی ناسیونالیسم ایرانی و عربی در دوران نهضت عربی و مشروطه ایران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و چهار مؤلفه ناسیونالیسم؛ یعنی زبان، تاریخ و فرهنگ، سرزمین و دین در شعر شاعران بزرگ این عصر بررسی شده با این هدف که دیدگاهی نسبتاً جامع و گویا ارائه شود. در نهایت این نتیجه به دست آمد که ناسیونالیسم عربی به دلیل پراکندگی سرزمین، تنوع تاریخی، تعدد ادیان و نقش دوگانه حکومت عثمانی با چالش های زیادی روبرو بوده است. در ناسیونالیسم عربی، زبان عربی بیش از سایر مؤلّفه ها مدنظر بوده، ولی در میان شاعران ایرانی، بیش تر بر تاریخ و فرهنگ و سرزمین تکیه شده است. دین اسلام نیز به دلیل حضور تاریخی و مبارزه با استعمار در میان شاعران ایرانی و عربی به عنوان یکی از عناصر ناسیونالیسم مورد توجّه قرار گرفت؛ از این روی ناسیونالیسم ایرانی و عربی بر خلاف نوع اروپایی نه تنها ضد دین نبود بلکه رنگ دینی هم داشت.
ادبیات تطبیقی در ایران از لابه لای همایش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
7 - 19
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های رشد و بالندگی در هر علمی برگزاری همایش های تخصصی در آن علم به خصوص در مجامع دانشگاهی است. نخستین همایش در تاریخ این رشته از پژوهش های ادبی یعنی ادبیات تطبیقی به سال 1878 در پاریس باز می گردد. در ایران انجمن ادبیات تطبیقی نداریم یا دست کم فعال نیست. این حوزه در دانشگاه های ایران بیش از هفت دهه (از 1317) سابقه ندارد و از اواخر دهه هفتاد شمسی بود که دانشگاه ها همایش هایی را در موضوع ادبیات تطبیقی برگزار کردند. مقاله حاضر به آسیب شناسی علمی همایش های برگزارشده در این رشته می پردازد.
معشوق متعالی در شعر شاملو و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
27 - 50
حوزههای تخصصی:
بلقیس معشوق نزار قبانی به مانند آیدا معشوق شاملو ، معشوقی متعالی است که به خاطر برتری های فکری و اخلاقی مورد توجه قبانی قرار گرفته است. به نظر می رسد که در طی بروز تحولات جدید در شعر و توجه به مضامین نوین، تغییری در نگرش شعرا به معشوق به وجود آمده است که بارزترین حالت آن را می توان در ترسیم سیمای معشوق در شعر شاملو و قبانی ملاحظه کرد؛ از این رو است که شاهد توجه به معشوق متعالی در شعر این دو شاعر نامدار به جای معشوق سنتی شعر می باشیم.
رویکرد نقدی احسان عباس و عبدالحسین زرین کوب در تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّین کوب از جمله پژوهشگران برجسته ای هستند که در عرصه تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب به مانند عرصة نقد ادبی معاصر عربی و ایرانی، با استفاده از روش آزمون و خطا به تحقیق و بررسی در این حوزه پرداخته اند. آنها همه تأثیر و تأثّرهایی را که در طول تاریخ و در طی ادوار مختلف، از یونان قدیم تا به امروز، بین دو ادب شرق و غرب صورت گرفته، مورد بررسی و نقد قرار داد و به این نتیجه رسیده اند که این داد و ستد فرهنگی، همواره بین این دو ادب وجود داشته و دارد. اما این تبادل به این معنا نیست که تطبیق همة اصول یکی از این فرهنگ ها بر ادب و فرهنگ دیگری همواره امکان پذیر باشد. آنان همچنین در برابر نظریه های نقد غربی که از دیرباز تا به امروز وارد ادبیّات عربی و فارسی شده اند، موضع کاملاً آگاهانه برگزیده اند و ضمن بررسی و پذیرش آنها تسلیم و مقلّد محض نبوده اند.
بر این اساس، در این پژوهش، تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، ضمن اشاره به تعامل دوجانبه و همیشگی ادبیّات و فرهنگ شرق و غرب، آرا و نظرات این دو ناقد معاصر را در زمینه چگونگی و میزان این تعاملات در گذشته و حال و میزان گرایش هر یکی از آنها به ادبیّات و فرهنگ گذشته خود و همچنین به ادبیّات و فرهنگ معاصر غرب، بررسی و مقایسه کنیم.
بررسی و مقایسه تطبیقی بن مایه رویین تنی در سه اثر ادبی "" ایلیاد ، شاهنامه و منظومه نیبلونگن ""(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به موتیف یا بن مایه رویین تنی در افسانه های یونانی، ایرانی و ژرمنی در سه اثر ادبی برجسته جهان ایلیاد اثر هومر، شاهنامه شاهکار حکیم توس و منظومه نیبلونگن می پردازد.شخصیتهای اصلی افسانه های اساطیری خدایان افسانه ای ، اسطوره ها ، موجودات فراطبیعی و حیوانات شگفت آور هستند . اسطوره ها نمادی از ناتوانی انسان در مقابل ضعف ها و آرزوهای بشر هستند ، آرزوهایی همچون نامیرایی و رویین تنی . موتیف رویین تنی یکی از بارزترین بن مایه ها در افسانه ها به شمار می رود.رویین تنی را می توان از سویی نیاز و آرزوی همیشگی و غیر قابل تحقق انسان ، برای مقابله با پدیده ناشناخته و وهم انگیز مرگ دانست .اگر چه هریک از پهلوانان رویین تن افسانه های اساطیری نقطه ضعفی دارند که در نهایت به مرگ آنها می انجامد . این مقاله سعی دارد در چهار چوب ادبیات تطبیقی به چگونگی پیدایش و سیر تحول رویین تنی و نیز تاثیر و تاثر و شباهتهای این بن مایه در آثار حماسی جاودان بپردازد.
بررسی تطبیقی مراثی نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مرثیه به عنوان یکی از اصیل ترین اغراض شعری در شعر شاعرانی چون نزار قبانی عاشقانه سرای معاصر دنیای عرب و همچنین احمد شاملو به عنوان شاعر معاصر فارسی زبان که هر کدام سرآغاز حرکت بزرگ شعری در زبان عربی و فارسی بوده اند از اهمیت شایانی برخوردار است. با بررسی مراثی نزار قبانی در می یابیم که شاعر در زمینه مراثی فردی واجتماعی خود به مواردی همچون مرثیه اعضای خانواده ، جنگ اعراب با اسرائیل،اشاره به مکان ها وشهرهایی چون بیروت وفلسطین ومبارزان وفدائیان اشاره دارد حال آنکه در مراثی شاملو شعری برای اعضای خانواده سروده نشده وبه جای پرداخت به این نوع مرثیه ،بیشتر به رثای چهره های اجتماعی وسیاسی همچون فروغ فرخزاد،جلال آل احمد،وارطان،مرتضی کیوان واحمد زیبَرُم پرداخته است.علاوه بر این در ساختار زبانی ،هر دو شاعر از زبانی سهل ممتنع در مراثی خود سود جسته اند. با این تفاوت که قبانی به آن چه که به زبان و اندیشه ی روزمره معروف است نزدیک می شود حال آن که زبان و اندیشه ی شاملو در مراثی دارای ابعاد و تأملات گاه فلسفی است.در تخیل نیز قبانی بیشتر در سطح حرکت می کند ،حال آن که تخیل شاملو مرزهای معمول را می شکند وآن سوی لایه های زبان سیر می کند.
بررسی تطبیقی گسست رابطه اضافی در دستور زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح گسست رابطه اضافی به معنای جدا کردن مضاف از مضاف الیه و خارج کردن یک ترکیب از صورت و حالت اضافی است و از آن جهت آن را گسست یا فک اضافه نامیده اند که مضاف از مضاف إلیه جدا شده و از حالت ترکیبی خارج می گردد. این عمل در دستور زبان عربی و فارسی قابل اجرا و دارای کاربرد بوده و مورد استفاده اهل دو زبان است.
هدف از این مقاله دست یابی به نقاط مشترک و تفاوت های میان این دو زبان در موضوع فک اضافه است؛ لذا از نوع توصیفی- تحلیلی و استنباطی با رویکردی تطبیقی می باشد.
از ره آورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که فک اضافه در هر دو زبان شیوه-های مخصوص به خود را داشته و بنا به علل مختلفی صورت گرفته است. هر چند به نظر می رسد که این علّت ها و روش ها در دو زبان عربی و فارسی در برخی موارد با هم اشتراک دارند؛ امّا می توان چنین استنباط کرد که هیچ کدام متأثّر از دیگری نبوده است.
مقایسه شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده» با «جلال آل احمد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز گونه ای از ادبیات
غنایی است که به قصد اصلاح نابسامانی ها، معایب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد
و مورد انتقاد قرار می دهد. از این جهت است که مؤثرترین نوع نقد محسوب می شود. این
شیوه بیانی، حاصل غرض ورزی و کینه توزی شخصی نیست، بلکه نگاهی انتقادی به نارسایی های
گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنده ناشی از رنج و ناراحتی بیان می گردد.
طنز امروزه کارکردی موسّع یافته و در قدیم با هجو و هزل و تمسخر هم پوشانی داشته
است. «ابوالقاسم پاینده» و «جلال آل احمد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز
معاصر فارسی هستند که آثار داستانی خویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این
طریق از کاستی ها و زشتی های جامعه عصر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و
اصلاح امور بوده اند علیرغم هدف مشترک و بهره برداری از ابزارها و شگردهای مشترک، به
سبب تفاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشان متفاوت است. هدف از
مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوت ها وشباهت هاست. هر دو نویسنده به لحاظ
زبانی و تاریخی نزدیک به هم هستند، ولی ابوالقاسم پاینده به نقد اجتماعی - فرهنگی
نظر دارد و جلال آل احمد به نقد سیاسی - اجتماعی. هر دو نویسنده از شگردهایی همچون
تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه، واژه سازی های غریب و جز آن بهره برده اند،
اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در
آثار جلال آل احمد کنایات و تعابیر عامیانه از بسامد بالایی برخوردار است.
مقایسة بنمایه های پایداری نسیم شمال و صالح محمود هُواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری واکنش فکری فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ملّت ها با اینکه از جغرافیا، فرهنگ، منش و آرمان های مختلف برخوردارند، امّا بنمایه های ادبیّات پایداری در جای جای دنیا در اغلب موضوع ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، بنمایه های ادبیّات پایداری را با محوریّت دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، شاعر دورة مشروطه در ایران و دیوان «مرایا الیاسمین» صالح هواری، شاعر معاصر فلسطینی، که هر دو از شاعران متعهّد در قبال سرزمین و مردم خود هستند، با هم مقایسه نماید و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشودة ادبیّات پایداری را در ایران دورة مذکور و فلسطین معاصر بنمایاند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نسیم شمال اندیشه های خود را در مقولة مبارزه و پایداری با زبان صریح و آشکار بیان کرده است و صالح هواری به زبان رمز و اشاره.
القصّة القصیرة جدًّا بین الأدبین العربی والفارسی؛ نظرة إلى نماذج من الکاتب المغربی ""عبدالسمیع بنصابر"" والکاتب الإیرانی ""جواد سعیدی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المتتبّع للحرکة الأدبیة یرى اهتماماً واسعاً حظیت به القصّة القصیرة جدًّا خصوصاً فی الآونة الأخیرة، ذلک بسبب الدور البارز الذی ترکته على الساحة الأدبیة بشکل عام، وعلى المتلقّی بشکل خاصّ. إنّ المقال الذی بین أیدینا یتناول بحثاً فی الأدب المقارن، طرفاه الأدبان العربی والفارسی، أمّا نقطة البحث فهی القصّة القصیرة جدًّا، والهدف من المقال تسلیط الضوء على القصّة القصیرة جدًّا فی الأدبین وعقد مقارنة بینهما من خلال النشأة ورأی نقاد الأدبین حیال هذا الفنّ، ومن ثمّ دراسة مقارنة على بعض القصص القصیرة جدًّا اختیرت من کلا الأدبین وتحلیلها للکشف عن العناصر القصصیة التی تضمنّتها. ومن النتائج التی توصّل إلیها المقال أنّ نقاد الأدبین متّفقون – إلى حدّ ما – فی تعریف القصّة القصیرة جدًّا، واتّسامها بعناصر القصّة القصیرة، وهذا ما سنتوصّل إلیه لاحقاً من خلال تحلیل بعض القصص القصیرة جدًّا التی اخترناها من الأدبین. کما نجد التوافق فی إطلاق مسمّیات عدّة على هذا الفنّ من قبل نقّاد الأدبین. أمّا الاختلاف الجزئی البسیط الذی وجدناه فیتمثّل فی طول القصّة القصیرة جدّا. و بالنسبة للمنهج المتّبع فی تحلیل القصص المختارة، فهو المنهج الوصفی التحلیلی الذی یعتمد على المصادر المکتبیة، من خلال إسقاط عناصر القصّة القصیرة على القصص المختارة لنبیّن إمکانیة توفّر العناصر القصصیة وکیفیة توظیفها بشکل یحقّق الروح القصصیة لها.