فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
کیخسرو در آیینه ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسهٔ ملی، افسانه ها و باورهای عامیانه، و نیز فلسفهٔ اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی» بدل شده است. جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی، در گام نخست در پی یافتن نمونه های این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه می رسد که در ریگ ودا، مهابهاراتا و افسانه های پهلوانی و دینی چین باستان نمونه هایی مشابه با کیخسرو یافت می شود. کیخسرو همچنین شباهت های قابل ملاحظه ای با برخی شخصیت های ادبی و تاریخی - اسطوره ای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندی هاست. مطالعات تطبیقی در وهلهٔ نخست این گمان را به وجود می آورد که شاید این شاکلهٔ واحد به ریشهٔ مشترکی در اساطیر هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قائل شد که از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده، و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود گرفته و سرانجام در مغرب زمین چهره ای غربی و در دوران متأخرتر سیمایی مسیحی یافته است. اما با تأمل بیشتر این احتمال قوی تر به ذهن متبادر می شود که علت وجود همانندی ها کهن الگوهایی است که زاییدهٔ ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
از نهج البلاغه تا گلستان «پژوهشی تطبیقی در کوچ اندیشه ها و مضامین»
حوزههای تخصصی:
بی گمان، هیچ شاعر و نویسنده ای درطول تاریخ از تأثیر نویسندگان، شعرا و اندیشمندان دیگر برکنار نبوده و نخواهد بود. در سرتاسر قرن بیستم ، مفهوم فرانسوی ادبیات تطبیقی با در نظر گرفتن این پدیده انسانی مشترک(تأثیر و تأثر) به مطالعات گسترده و ارزشمندی پرداخته، کوشید تا در وهله ی نخست به روشنداشت سهم ادیبان و متفکران فرانسه در بارور ساختن فرهنگ و ادبیات غربی بپردازد.
مطالعه تاثیرپذیری و اثرگذاری یکی از عرصه های مهم پژوهش در ادبیات تطبیقی است. با در نظر گرفتن این اصل مهم - که اساس ادبیات تطبیقی در مفهوم کلاسیک آن است. می توان به جرأت گفت که کمتر شاعر و ادیب مسلمانی است که مضمونی از سخنان حضرت علی (ع) و یا گفته ای از ایشان را در نوشته ها یا سروده های خود تضمین نکرده، و تحت تاثیر آن قرارنگرفته باشد. سعدی شیرازی از برجسته ترین این ادیبان است. وی با الهام گرفتن از معانی ژرف قرآنی، احادیث نبوی، ادبیات عربی، و نیز مضامین بلند و عمیق علی (ع)، و البته با ذوق سرشار و نبوغ شگرف خود، ادبیاتی رفیع و جهانی آفریده است. نظر به گستردگی این تاثیر در آثار سعدی، در این مقاله کوشش شده است تا به بررسی تاثیر«کلمات قصار نهج البلاغه» بر گلستان سعدی بپردازیم.
مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شگردهای صائب نظیره گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه های والایی اشاره کرده است.
مقارنة بین أبی العتاهیة و ناصر خسرو فی شعر الزهد
حوزههای تخصصی:
إنّ أفضل شاعر استطاع أن یؤسّس شعر الزّهد فی الأدب العربیّ و أظهر مقدرته فی هذا الباب هو ابوالعتاهیّة الّذی یجب أن نعدّه رأس الشّعراء العرب فی هذا الغرض.
أمّا الّذی أصبح شاعر الزّهد فی الشّعر الفارسیّ و وقف قسماً کبیراً من شعره علی هذا الموضوع، بحیث یشار إلیه بالبنان بسبب نظمه القصائد الطّوال فی الزّهد و الوعظ فهو ناصر خسرو القبادیانیّ البلخیّ.
بحثنا فی هذا المقال یدور حول محورین أساسیین:
أوّلاً: مقدّمة فی تعریف شعر الزّهد و تطوّره فی أدبی العربیّ و الفارسیّ.
ثانیاً: مقارنة تطبیقیّة بین الشّاعرین، أبی العتاهیة و ناصر خسرو، فی أسباب نزعتهما الزّهدیة (النّفسیة، الاجتماعیة، ... )، ثمّ الحدیث عن المضامین و الأسالیب الشّعریّة(المتشابهة أو المتباینة) لدی کلا الشّاعرین.
و أمّا منهجنا فی هذه المقارنة، فبُنی علی أساس المدرسة الفرنسیة الّتی تؤکّد علی قضیة التّأثیر و التّأثر فی ضوء العلاقات الثاریخیة، کما نعدّ بعض أو عدّ المضامین المشترکة من باب التّناص والتّوارد إلی الأذهان أو التّجارب الشّعریة المشترکة.
بررسی تطبیقی ژرف اندیشی در شعر محمود درویش و قیصر امین پور
حوزههای تخصصی:
شعر مقاومت علاوه بر اینکه سلاحی مبارز است، گاهی رنگ نجوا یی به خود می گیرد که در قالب تأمّلات شعری به تعالی انسانی می اندیشد؛ این ژرف اندیشی ها در شعر مقاومت عربی و فارسی به خوبی جلوه گر است. با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل دو ادبیات مقاومت فلسطین و انقلاب اسلامی ایران، مضامین تأملی همسانی را در شعر شاعرانی همچون؛ محمود درویش - شاعر مقاومت فلسطینی - و قیصر امین پور - شاعر انقلابی ایرانی - مشاهده می کنیم؛ از جمله این مضامین، پدیده مرگ و زندگی و درون اندیشی یا ذات شناسی است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال جلوه های ژرف اندیشی در شعر این دو شاعر فارسی و عربی است.
نتیجه تحقیق حاکی از آن است که پدیده مرگ و زندگی در اشعار هردو شاعر به دو گونه پدیدار می شود: زندگی و مرگ های روزمره و همیشگی بدون هیچ فلسفه ای و دیگری مرگی که در عقیده آنها زیبا و دوست داشتنی است و دریچه ای است به سوی جهانی بدون قفس و آزاد و رسیدن به زندگی حقیقی جاودانه، و تأمّلات درونی در اشعار این دو شاعر با ویژگی انسان مداری همراه شده است که به این طریق حیرت و پرسشهای خود را درباره جایگاه انسان معاصر در جهان امروز بیان می کنند؛ دغدغه دیگر قیصر در تأمّلات درونی، بازگشت به خویشتن و دغدغه درویش، هستی شناسی است که بتواند شک وتردید خود را درباره وجود خویش، از بین برد. پرسش های حیرت انگیز و بی پاسخ درباره هستی در تأمّلات امین پور بیشتر است؛ اما در اشعار تأمّلی درویش، بیشتر شاهد زورآزمایی با مرگ و سؤال از ذات هستیم.
مقایسه کلیم کاشانی و محتشم کاشانی از منظر بلاغت شعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی، مطالعه هوشمندانه اثر ادبی و توصیف و تحلیل آن است. کسی که بنا بر این فرایند و درباره اثری داوری می کند، او را منتقد یا ناقد ادبی می نامند. منتقد ادبی بنا بر شیوه ایی شناخته شده، به نقد اثر می پردازد و گاهی نیز بنا بر طبقه بندی تازه ای که خود ارائه می دهد، به گونه ای اثر را در منظر سنجش قرار می دهد که حکمش مقبول مخاطب عام و بیشتر منتقدان دیگر قرار گیرد. یکی از مسیرهایی که در میان انواع و اقسام شیوه های نقد ادبی، مسیری روشن و همگان پذیر است، شیوه مقایسه است. بدیهی است که مقایسه، زمانی مقبول می افتد که دو اثر یا دو پدیده، وجوه مشترکی داشته باشند. این وجوه البته تنوع دارد؛ امّا بررسی جهان پیام اثر و جهان شکل اثر، کلّی ترین تقسیم بندی برای موضوعات مقایسه پذیر در حوزه نقد ادبی است. در این مقاله، سروده های کلیم کاشانی و محتشم کاشانی که هر دو از شاعران یک دوره به شمار می روند، از منظر بلاغی، مورد مقایسه قرار گرفته است. در این مقایسه، طی گزینش و تشریح برخی از آرایه ها که در گستره شعر آن شاعران، کاربرد فراوان داشته است؛ چنین نتیجه گیری شده که کلیم کاشانی در بازنمود شعری آن آرایه ها، از محتشم، استوارتر، شاعرانه تر، سنجیده تر و در یک کلام، هنری تر عمل کرده است.
بهمن دژ شاهنامه از اسطوره تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی به نام مکان هایی اشاره شده که یکی از این آن ها، دژی است اهریمنی به نام «دژ بهمن» که در اطراف اردبیل و در دوره کیانیان، وجود داشته است. نام این دژ، در داستانِ اختلافی که میان سرداران ایرانی بر سر جانشینی کاووس وجود داشته، ذکر شده که طی آن برخی از سران به جانشینی فریبرز و برخی دیگر به جانشینی کیخسرو تمایل دارند. کاووس چاره در این می بیند که از این دو نفر هر کدام که بتواند دژ جادویی بهمن را فتح نماید، جانشین وی گردد. مقاله زیر با استفاده از مطالعات باستان شناسی سعی دارد موقعیت دژ بهمن را مکان یابی نماید.
بررسی تطبیقی سیمای زن در شعر جمیل صدقی زهاوی و ملک الشعرا بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
65 - 87
حوزههای تخصصی:
زن و جایگاه او از مهم ترین موضوعاتی است که شاعران گذشته وحال بدان پرداخته اند. این موجود لطیف توانسته با وجود ناملایمات فراوان در طول تاریخ به رشد و بالندگی رسیده و تا حدودی آن مقام را که زیبنده ی جایگاه اوست باز یابد.جمیل صدقی زهاوی شاعر عراقی و ملک الشعرا بهار شاعر ایرانی نیز از این مهم غفلت ننموده اند و با اندیشه آزاد و هشیار خود در راه سرافرازی زن با یاری قلم حماسه ها آفریده اند. مقاله ی حاضر ضمن بررسی جایگاه زن در عراق قرن نوزدهم و بیستم و ایران عصر قاجار و پهلوی با ذکر شواهدی از اشعار دو شاعر در این زمینه به این نتیجه می رسد که هر دو شاعر نسبت به این مسئله دیدگاه های مشابهی دارند؛ هرچند مواردی نیز تفاوت هایی بین آنها دیده می شود.
نقد بلاغی داستان «زال و رودابه» شاهنامه فردوسی و داستان «جمشید و دختر شاه زابل» گرشاسب نامه اسدی
حوزههای تخصصی:
آن چه در باب شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتاب های مختلف ذکر شده مؤید برتری هنر فردوسی در نظم کاخ بلند اوست. از جمله دلایلی که افسون کلام فردوسی سخن را به آسمان علّیین برد و در عذوبت به ماءمعین رساند، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به مسائل بلاغی و به خصوص هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید اکثر مقلّدان فردوسی دور مانده است. از جمله این آثار، گرشاسب نامه اسدی طوسی است. گرشاسب نامه با وجود آنکه از دید بعضی صاحب نظران تالی شاهنامه شمرده شده از تقلید صرف فراتر نرفته است. مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه در شاهنامه و نیز داستان جمشید و دختر شاه زابل در گرشاسب نامه اسدی با وجود بعضی تشابهات صوری در ساختار داستان موضوع این تحقیق قرار گرفته است. نتایج بررسی طرح و ساختار این دو اثر، وحدت لحن و صورخیال به خصوص تشبیه و استعاره، نشان دهنده هنر والا و برتری شاهنامه بر گرشاسب نامه است.
بازآفرینی نیما از حکایت «کرم شبتاب» کلیله و دمنه در شعر «مهتاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
مقایسه ساختار داستانهای مشترک عامیانه کره ای و داستانهای کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دیدگاه های ناتورالیستی زولا و چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
81 - 97
حوزههای تخصصی:
امیل زولا از نویسندگان برجسته سده 19 میلادی فرانسه و از چهره های مطرح عرصه ادبیات داستانی است که علاقه بسیاری به توصیف واقعیات جامعه خود و ارایه جلوه های مستندگونه و پلشت مفاسد اجتماعی، به ویژه در میان اقشار آسیب پذیر، دارد. صادق چوبک نیز در میان رمان نویسان ایرانی گرایش بیشتری به عریان نمایی زشتی ها دارد. در این پژوهش برآنیم تا به درونمایه های اصلی آثار این دو نویسنده، زبان انتخابی، سبک و سیاق نوشتار و نیز ویژگی های برجسته شخصیت های داستانی شان بپردازیم؛ تا از این رهگذار بتوانیم دیدگاه های ناتورالیستی هر دو نویسنده را، به ویژه در «آسوموار» و « پیراهن زرشکی »، بازنماییم.