فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به مقایسه داستان های «حی بن یقظان» و «رابینسون کروزوئه» می پردازد تا از این طریق تأثیر یا عدم تأثیر دفو از داستان ابن طفیل مشخص شود، از این رو ابتدا جنبه محتوایی آن بر اساس بررسی موضوع و درونمایه تحلیل می شود؛ سپس جنبه ساختاری آن با تکیه بر پی رنگ، شخصیت، زاویه دید، صحنه(زمان و مکان) و پایان بندی مورد بررسی قرار می گیرد؛ و در نهایت شباهت ها و تفاوت های ساختاری و محتوایی داستان دفو و ابن طفیل ذکر می گردد. یافته های پژوهش حاضر گویای این واقعیت است که این دو داستان در ساختار و محتوا به هم شبیه هستند. این شباهت در جنبه های ساختاری، بیش تر از ابعاد محتوایی است.
خودشیفتگی و خودستایی در اشعار خاقانی و بشار بن بُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
81 - 103
حوزههای تخصصی:
از جمله مفاهیم بازتاب یافته در ادبیات به خصوص شعر پدیده «نارسیسیزم» یا همان خودشیفتگی است که علی رغم انعکاس این زاده احساسات مشترک انسانی در آثار و اشعار اکثر قریب به اتفاق شاعران، شاهد بازتاب چنین پدیده روان شناسانه ای به صورتی گسترده تر و قابل تأمل تر در اشعار برخی از شعرا از جمله خاقانی و بشار بن برد هستیم که خودستایی را به گونه ای گسترده، هنرمندانه و هدفمند در اشعار خویش جای داده اند و شخصیت حقیقی و هنری خود را ستوده اند. در این پژوهش چیستی و چرایی خودستایی در اشعار این دو شاعر نامی ادب عربی و فارسی و وجوه اشتراک و افتراق مشرب فکری آنان بررسی و تحلیل شده، و از این رهگذر، ارزش های حاکم بر فرهنگ ایرانی و عربی که در ظهور و بروز این گونه اشعار مؤثر بوده مورد توجه قرار گرفته است.
مقایسه دیدگا ه های مشترک کزازی و یونگ(خودآگاه، ناخودآگاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
155 - 168
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان علوم انسانی سنگ بنای تفکرات خویش را بر تعریف انسان گذاشته و آثار خود را بر بنیان این شناسایی بنا کرده اند. چگونگی نگرش آن ها به انسان مسیر اندیشه شان را تعیین می کند. ابتدا باور بر این بود که ناخودآگاه «من» دیگری است که در وجود هر انسانی قرار دارد. در قرن هفدهم لایبنیز ( Leixniz ) در اعتراض به دکارت ( Descates ) عملکرد ناخودآگاه را در برابر ضمیر خودآگاه قرار داد. او اظهار داشت که هر آنچه در زیر نگاه از توجه ضمیر خودآگاه دور می ماند به ضمیر ناخودآگاه انتقال می یابد. این نظریه به عنوان مسأله اساسی، محور مباحث فیلسوفان مکتب رمانتیک قرار گرفت. شیلینگ ( Schiling ) نخستین فیلسوف رمانتیکی است که ناخودآگاه را به مبحث «اراده کورکورانه» پیوند زد. در این مقاله سعی شده است ضمن پرداختن به تعریف و بررسی خودآگاه و ناخودآگاه به صورت اجمالی و فشرده به مقایسه دیدگاه های کزازی و یونگ پرداخته شود.
تأثیر بیدل بر غزل شاعران نسل اوّل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر نسل اوّل انقلاب اسلامی، با تمام تفاوت های سبکی، فصولی مشترک ازجمله تأثیرپذیری از ذهنوزبان بیدل دارد. شاعران این نسل، هریک، بهاقتضای سبک شخصی، بخشی از گستره سبک شاعریِ بیدل را در آینه شعرِ خود نمایانده اند و، دراینمیان، سهم غزل سرایان متمایل به سبک هندی بیشاز دیگران است. مسئله اصلی این پژوهش تأثیرپذیریِ غزل نسل اوّل شاعران انقلاب اسلامی از شعر بیدل در دو بخش هنری و غیر هنری و نیز سه حوزه بیان، بدیع و زبان است. نتایج نشان می دهد که، به ترتیب، بهره گیری از نماد و تشبیهات بیدل وار در حوزه بیان؛ تصاویر پارادوکسی، حس آمیزی و تشخیص در حوزه بدیع؛ و ترکیب های مقلوب و وابسته های عددی در حوزه زبان برجسته تر می نماید. غزلیات یوسفعلی میرشکّاک، علی معلّم دامغانی، سیّدحسن حسینی، عبدالجبّار کاکایی، علیرضا قزوه، ساعد باقری و سیّدمحمّد عبّاسیّه کهن، که در این پژوهش بدان پرداخته شده، شواهدی گویا بر بیدل گراییِ شاعران نسل اوّل انقلاب اسلامی است؛ هرچند که میزان تأثیرپذیریِ هریک از ذهن و زبان بیدل متفاوت است.
سرگشتگی خیامی در شعر شاعران مصری انجمن آپولو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرگشتگی به مفهوم ناتوانی انسان از درک حقیقت هستی، یکی از ویژگی های شعر خیام است که در شعر معاصر عرب هم جلوه ای آشکار دارد. این پدیده معنایی در شعر برخی شاعران انجمن آپولو مانند علی محمود طه و احمد زکی ابوشادی و احمد رامی که ارتباط نزدیکی با شعر خیام شاعر مشهور ایرانی داشتند نمود بیشتری دارد و شاعرانی چون ابراهیم ناجی، صالح جودت، محمد عبدالمعطی همشری و احمد محرم شباهت مضمونی و محتوایی با اندیشه خیام دارند. در این پژوهش تطبیقی به روش توصیفی تحلیلی برآنیم با تکیه بر مکتب سنتی فرانسوی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی و مقایسه ای سروده های شاعران انجمن شعری آپولو و اشعار خیام بپردازیم و جلوه های این پدیده معنایی در شعر این شاعران و موارد اختلاف و اشتراک میان آنها و خیام در مفهوم سرگشتگی را تحلیل و بررسی کنیم. بررسی ریشه این سرگشتگی معنایی در شعر این شاعران نشان می دهد که این شباهت معنایی ناشی از ارتباط برخی از آنان با شعر و اندیشه خیام بوده است، با این توضیح که این ارتباط به شکل مستقیم نبوده بلکه از طریق ترجمه انگلیسی فیتز جرالد و ترجمه رامی، بستانی، سباعی و صافی نجفی بوده است. البته یافته های این پژوهش روشن می سازد که بارزترین شکل تأثیرپذیری این سرگشتگی معنایی از خیام در رویکردی فلسفی و پرسشگرایانه در بیان ناتوانی از درک حقیقت هستی روی داده است.
تأثیرپذیری احمد سویلم در مجموعة «الشوق فی مدائن العشق» از عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد سویلم یکی از شاعران نسل دوم (دهة شصت) مصر است که میراث گذشتگان نقش پررنگی در اشعار او دارد. مطالعة اشعار او نشان می دهد که بخش قابل توجهی از این میراث را میراث عرفا تشکیل می دهد. در این میان، بررسی مجموعة شعری الشوق فی مدائن العشق نشان می دهد که سویلم به خوبی عطار و منطق الطیر او را می شناخته تا آنجا که به نام او صریحاً اشاره می کند و او را «قطب تصوف اسلامی» می خواند. بنابراین این مقاله در پی آن است که جنبه های این تأثیرپذیری را در قالب مکتب فرانسوی- که بر تأثیر و تأثّر میان شاعران تأکید دارد- آشکار سازد.
تحلیل تطبیقی «عروسک فروشی» صادق چوبک 1 و «جثّة علی الرّصیف» سعدالله ونوس2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان آثار صادق چوبک (نویسندة ایرانی) و سعدالله ونوس (نمایشنامه نویس سوری) دو اثر «عروسک فروشی» و «جثّة علی الرّصیف» شباهت فراوانی با هم دارند. در این مقاله سعی شده است ابتدا موضوع و درونمایة دو اثر به وضوح بیان شود و آنگاه با توجّه به مکتب آمریکایی، عناصر ساختاری این دو اثر به صورت تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. به همین منظور، ساختار روایی دو اثر بر اساس نظریّه های روایت شناسان بزرگی چون ویلیام لباو، گرماس و ژرار ژنت در چهار بخشِ شخصیّت، پیرنگ، دیدگاه زمانی و دیدگاه مکانی مورد بررسی قرار گرفته است و در خلال تأمّل در عوامل انسجام صوری و معنایی این دو اثر، به بررسی تفاوت ها و شباهت های آنها از نظر موضوع، فضاپردازی، زمان و مکان، طرح و غیره نیز پرداخته شده است. در پایان، علاوه بر نتیجه گیری، از علل قرار گرفتن این دو اثر در زمرة آثار ناتورالیستی، به مثابة گفتمان حاکم بر آن جوامع نیز سخن به میان آمده است.
واکاوی گزاره های نیک و بد در شاهنامه، ادیان ایران باستان و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
91 - 108
حوزههای تخصصی:
«شاهنامه» فردوسی تنها منظومه ای حماسی در توصیف جنگ ها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسی ترین مفاهیم اخلاقی در «شاهنامه»، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. در این مقاله کوشش شده است مفاهیم و اندیشه های نیک و بد در «شاهنامه» فردوسی تعیین، توصیف و بررسی گردد. لذا دریافته ایم که اندیشه های نیک و بد هم چون رشته ای نامرئی و ناگسستنی، بخش های مختلف «شاهنامه» را به هم پیوند داده است و اساس شاهنامه بر پایه تبیین خیر و شر و نیکی و بدی در عرصه های مختلف و براساس تکامل اندیشگانی انسانی و عبور از دوره های مختلف اسطوره به تاریخ است. روش تحقیق از نوع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی بوده و روش انتخاب موضوع به شکل خوشه ای است.
بررسی تطبیقی سبک ادبی میرزا علی اکبر صابر طاهرزاده و اشعار سید اشرف الدین گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر اشعار فکاهی انتقادی میرزا علی اکبر صابر طاهرزاده بر سبک ادبی اشعار سید اشرف الدین گیلانی در روزنامة نسیم شمال بررسی شده است. علی اکبر صابر طاهرزاده یک مکتب ادبی را در ادبیات آذربایجان پایه ریزی کرد. این شاعر در زمان انقلاب مشروطه، در آثار خود مفاهیمی همچون مبارزه با جهل، خرافات، بی سوادی، پاسداشت حقوق زنان و ... را با اندیشه رئالیستی تبیین و با قلمی ساده و عامیانه سروده و در روزنامة ملا نصرالدین منتشر کرده است. او اشعار زیادی را در بحبوحة انقلاب مشروطة ایران سرود. علاوه بر این که از سبک ادبی او در آذربایجان تقلید شد، هم زمان در ایران، سید اشرف الدین گیلانی تحت تأثیر او در روزنامة نسیم شمال، اشعاری فکاهی با زبانی ساده و فرم و محتوایی جدید سرود. این اشعار به صورت اقتباس، نظیره و ترجمه می باشند. همچنین در برخی آثار او، ردپای اندیشه های صابر را نیز می توان یافت. ویژگی های رفتاری موجود در شخصیت های اشعار صابر در شعر سید اشرف الدین منعکس شده اند؛ از این رو می توان گفت که او فقط تقلیدو یا اقتباس نکرده، بلکه بر حسب ذوق شاعری خود، لحن، زبان، آهنگ شعر را تغییر داده است. او در بعضی از اشعار، مضمون اصلی را از صابر گرفته و بنا بر سلیقة خود و البته ضرورت، ابیات دیگری را به آن اضافه کرده است. این جنبه از شعر سید اشرف الدین از نظر محققان پنهان مانده است. از این رو در این پژوهش، ابعاد این گونه از تأثیرپذیری سید اشرف الدین از صابر بررسی و آشکار شده است.
تحلیل و مقایسة کهن الگویی قصه های عاشقانه در ایران (سمک عیار) و فرانسه (تریستان و ایزولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف مطالعات تطبیقی ادبی، جست وجوی نمونه های «حقیقت» انسانی است که به صورت کهن الگوها در ادبیات همة ملت ها در همة زمان ها آشکار شده است. در این مقاله، نگارندگان با بهره گیری از مکتب آمریکایی (بین المللی) مطالعات تطبیقی ادبی، به مقایسة کهن الگویی عشق رمانتیک در قصة فرانسوی «تریستان و ایزولت» و قصة ایرانی «خورشیدشاه و مه پری» در رمانس حماسی سمک عیار می پردازند. بدین منظور ابتدا به تعریف کهن الگوهای مادر و پدر، آنیما و آنیموس، مفاهیم خودآگاه و ناخودآگاه، خودآگاه و ناخودآگاه جمعی و مردانگی و زنانگی در روان شناسی یونگی می پردازیم. سپس مفهوم فرآیند «فردیت» که مبتنی بر ایجاد تسلط فرد بر خودآگاه و ناخودآگاه خویش است را توضیح داده و نشان می دهیم که با توجه به وجود ناخودآگاه زنانه (آنیما) در مرد و ناخودآگاه مردانه (آنیموس) در زن، قصة عشق رمانتیک با فرآیند فردیت در انسان تطبیق دارد. نگارندگان ضمن بیان پیرنگ کلی دو قصة عاشقانة مورد بحث، به تعبیر کهن الگویی یونگی عناصری چون شاه، ملکه، قهرمان مرد، جادوگران و معشوق پرداخته و نقش نمادین و روان شناختی آن ها را در هر دو قصه توضیح می دهند. آن گاه به مطالعة تطبیقی شخصیت ها، کارکردها و حوادث هر قصه پرداخته و ضمن بیان تفاوت ها و شباهت های آن ها، به تجزیه و تحلیل فرآیند عشق رمانتیک در هریک از قصه ها و مقایسة تحلیلی آن ها با یکدیگر می پردازند.
این مطالعة تطبیقی قصد دارد به این سؤال پاسخ دهد که چرا عشق رمانتیک در قصة فرانسة عصر مدرن به مرگ و تراژدی منجر می شود ، اما در قصة ایران پیش از اسلام به وصال عشاق می انجامد.
بررسی تطبیقی مفهوم «عشق» نزد فلوطین و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر عشق که خداوند آن را با کیمیاکاری خاصّ خود، کریمانه به جهان درون و برون آدمی ارزانی داشته، موضوعی اصیل و حیاتی است؛ زیرا در ذات آدمی و بنیاد هستی ریشه دارد. فلوطین (203 یا 204–270 م) و مولوی (604–672 ه.ق.) ازجمله اندیشمندانی هستند که در موضوع عشق و مفاهیم مرتبط با آن، به تفصیل سخن آفرینی کرده اند.
بررسی بازتاب اندیشه های نوافلاطونی در متون ادبی و عرفانی، ازجمله در مثنوی مولانا، از جهات بسیاری اهمیت دارد و پدیدة مهم عشق نیز ازجمله مفاهیم بلند و رازآمیزی است که به نوعی عرفان فلوطین را با عرفان مولوی پیوند می زند؛ مضامینی که در آثار بررسی شدة این دو شخصیت، در بعضی از موارد یکسان و کاملاً متأثر از یکدیگر و در برخی از موارد، ناهمسان و دگرگونه به نظر می رسند. در این مقاله، بر پایة روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی، استنباطی و تحلیلی، به بررسی مقایسه ای مقولة عشق در «دورة آثار فلوطین» و «مثنوی مولانا» - باوجود فاصلة زمانی تقریباً هزارسالة آن ها از یکدیگر- می پردازیم و نمودهای روشنی از هم گونی ها و ناهمگونی های مفهوم عشق را در این دو اثر مورد ارزیابی قرار می دهیم.
شعر خموشی و خموشی شعر: مطالعه تطبیقی بن مایه «سکوت» در اشعار مولوی و ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین و والت ویتمن را می توان از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران جهان به شمار آورد. نیکلسون، مولانا را بزرگ ترین شاعر عارف دوران معرفی می کند و سازمان ملل سال 2007 م را به نام مولوی نام گذاری می کند. والت ویتمن نیز گرایشی عارفانه داشت و پدر شعر نو آمریکا لقب گرفته است و در کنار امرسون و تورو، ستون سوم تثلیث جنبش «تعالی گرایی ادبی» را شکل می دهد. با وجود تفاوت های زبانی، فرهنگی، زمانی و مکانی، هر دو شاعر زبان و نطق را برای بیان مفاهیم متعالی و معنوی ناتوان می بیند و ناگزیر مخاطب را به سکوت و خموشی دعوت می کنند. بدون شک، دو شاعر در بن مایه «سکوت» تفاوت هایی نیز با هم دارند که ریشه در فرهنگ و زبان آن ها دارد. مولانا بی پروا به نفی زبان پرداخته تا جایی که تعدادی از غزلیات وی به خموشی ختم می شوند. ویتمن نیز جسته وگریخته از خموشی دم می زند، اما «خموشی» وی نه در کلام، بلکه در دعوت برای یکی شدن با طبیعت است. نگارندگان این مقاله برآنند تا با استفاده از نظریه «تشابهات بدون ارتباطات» و «قرابت معنوی» فرهنگ ها در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی بن مایه سکوت و خموشی در اشعار این دو شاعر بپردازند.
مقاله به زبان فرانسه: من و صداهای آن در نگاه دیگران-مطالعه موردی، ""جایگاه"" آنی ارنو و ""من او"" رضا امیرخانی («Moi» et ses voix à travers le regard des autres; Étude sélective: La place d’Annie Ernaux, Le Moi de l’Autre de Réza Amir Khani)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیلی یا واقعی، ""خود"" تعریفی از قبل تعیین شده نیست، و نویسنده نوع خودنگاری سعی بر آن دارد که زندگی بدون فرم ""خود"" را در فرم و ساختار نوشتار بگنجاند. اما نشان دادن تصویر موضوعی (""من"") که مدام در حال تغییر و حرکت است، ژانر ادبی خودنگاری را تبدیل به فضایی از تعدد ""خود"" می کند. در خودنگاری""من"" دست به انتخاب ""خود"" می زند تا بتواند زندگی محدودش را تبدیل به زندگی ای غنی و چندگانه کند. این انتخاب آزادانه در معرفی ""خود""، هر بار مفهومی جدید از رابطه میان تمام ""خود""ها ارائه می دهد.
در این مجال سعی بر آن داریم که به سوالاتی بپردازیم که دربرگیرنده این موارد هستند: ""من""، نقش و جایگاه آن و اشکال و صداهایی که به خود نسبت می دهد تا شانس دوباره زندگی کردن را بیابد. بدین منظور، دو اثر من او رضا امیر خانی و جایگاه آنی ارنو را به عنوان دو نمونه از ادبیات معاصر فارسی و فرانسه مورد بررسی قرار خواهیم داد. هر دو اثر به نحوی دربرگیرنده ""من"" هستند، و با استفاده از شیوه های مختلف به صحبت درباره این ""من"" تکه تکه شده می پردازند، یکی از این شیوه ها بحث در مورد نگاه دیگران به ""من"" می باشد.نگاه دیگران و آنچه که درمورد ""من"" در ذهن دارند همیشه همراه با مقدار زیادی از اطلاعات در مورد جامعه ای که در آن می زیند است، بنابراین، برای شناخت بهتر این جامعه از شیوه نقد جامعه شناختی پیر زیما بهره می بریم.
«بررسی تطبیقی گلستان سعدی با مختصات نثر موزون و مسجع در بلاغت عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان صنایع بدیعی، کمتر آرایه ای را می توان یافت که از نظر اهمیّت، ارزش سجع و موازنه را در آفرینش آثار منثور کلاسیک فارسی دارا باشد. نثری که بر این اساس شکل می گیرد، نثر موزون و مسجّع است که نوعی از کلام ادبی محسوب می شود و خصیصه اصلی آن، ایجاد آهنگ و موسیقی برای انتقال هرچه بهترِ معنای متن، از طریق تأثیرگذاری بر مخاطب است. سؤال این است که «آیا گلستان سعدی در استفاده از نثر مذکور، به جز رعایت قواعد مربوط به این نوع کلام در زبان فارسی، از مختصّات این نوع نوشته در امهات کتب بلاغی عربی نیز تبعیت می کند؟» جواب ما مثبت است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیقِ توصیفی- تحلیلی، میزان تطبیق گلستان سعدی با ویژگی های نثر موزون و مسجّع در کتب بلاغیِ عربی، با اشاره ای مختصر به وضعیت علوم بلاغی فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که سعدی از دیدگاه علمای بلاغت عربی، در استفاده از موازین و مختصات نثر موزون و مسجّع بهره می برد.
تأثیر شاهنامه فردوسی در آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
129 - 142
حوزههای تخصصی:
آلمانی ها از قرن هفدهم با ادبیات فارسی آشنا شدند. نخستین هیأت سیاسی- اقتصادی در اواخر قرن شانزدهم از هولشتاین آلمان به دربار صفوی اعزام شد. در میان این هیأت، مترجمی به نام آدام اولئاریوس حضور داشت که در سفرنامه خود نامی از فردوسی نیاورده است. در همین قرن مدرسه ای به نام «ألسنه شرقی» در فرانسه شکل گرفت.در این مدرسه چهار زبان عربی، عبری، ترکی و فارسی تدریس می شد. علاقه مندان زبان فارسی در این مدرسه آن را آموختند. شخصیت های نامور آلمانی مانند اشتیگلیش ، کنتس آیدا هان هان و هاینریش هاینه تحت تأثیر «شاهنامه» آثار جدیدی پدید آوردند. مردم آلمان توسط همین آثار با ایران و «شاهنامه» فردوسی آشنا شدند.
مقایسه نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو با پیش نمونه اسپانیایی، کتاب سیلوا اثر مخیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده این مقاله بر آن است با توجه به مستندات تاریخی زندگی امیر تیمور لنگ در نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو (و مرجعش سیلوا) به بررسی تطبیقی ماتریالیسم فرهنگی بپردازد و نشان دهد آنها از لحاظ تاریخی چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند و ماتریالیسم فرهنگی چه تأثیراتی در نمود اثر داشته و چرا مارلو به نوشتن چنین اثری مبادرت کرده است. همان طور که می دانید کمتر کسی است که با جهان گشایی و قساوت تیمور لنگ آشنا نباشد. او با این اشتهای سیری ناپذیر، جان بسیاری از مردم را گرفت تا به اهدافش در سرزمین های مختلف برسد. اروپاییانِ آن زمانِ کوتاه، این میل را نادیده گرفته بودند زیرا آنها تیمور را به سبب از بین بردن دشمنانشان می ستودند. از آن میان می توان به دولت اسپانیا اشاره کرد که حتی سفارتخانه ای در شهر سمرقند دایر نمود. این مسئله باعث شد تا نویسندگان و مورخان اسپانیایی به نوشتن کتاب های تاریخی درباره زندگی تیمور مبادرت کنند که از آن جمله می توان به کتاب سیلوا اثر مخیا و نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو اشاره کرد که مورد توجه نویسندگان و نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم (دوره الیزابت) قرار گرفت. چنین می نماید که مارلو با این کار زمینه را برای ماتریالیسم فرهنگی فراهم آورده است.
بررسی تطبیقی عشق در شعر سهراب سپهری وآنته هولسهوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
103 - 127
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم تا به بررسی و مقایسه تطبیقی عشق در برخی از اشعار سهراب سپهری شاعر معاصر ایران زمین و آنته هولسهوف شاعره قرن نوزدهم آلمان بپردازیم. آنچه به جذابیت این مقاله اضافه می کند اشتراکات بسیاری هم چون تأسی هر دوی آنان از کتب آسمانی قرآن و انجیل، استفاده استعاری و تشبیهی از ارکان طبیعت، پیروی از قالب های شعری یکسان، تجربه وقایع تاریخی مشابه با وجود اختلاف زمان و مکانِ زندگی، نگرش اجتماعی هم سان در عین اختلافات فرهنگی و طول عمر برابر یعنی پنجاه و یک سال.
romans arthuriens du Moyen Âge : Le château de GRAAL et la ville de GANG DEJ (این جهان وجهان فرازمینی در شاهنامه و رُمانس های آرتوری : قلعه گرآل و شهرگنگ دژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی و رُمانس های آرتوری (مجموعه داستانهای قرون وسطی) هر دو از نوع کتاب حماسی و شوالیه گری هستند که کارهای بزرگ قهرمانانِ آرکتیپی در جامعه ای اشرافی را به تصویر می کشند. در هر دوِ این سنت های روایی عناصر شگفت انگیز و حتی واقعیتی خارق العاده را می یابیم که با نبردهای پهلوانان آمیخته شده است. این واقعیت خارق العاده به صورت شهر یا قلعه ای با ویژگیهای سحرآمیز ظاهر می شود که دستیابی به آن مشکل است. این مقاله به مقایسه دو مضمون اصلی (یعنی شهر گنگ دژ در شاهنامه و قلعه گرآل در رمانسهای آرتوری) می پردازد و نشان می دهد که این دو متن در بازنمایی ادبیِ برخی واقعیات فرازمینی، دارای نقاط مشترکی هستند. بدین ترتیب می توانیم جهان فرازمینی را در ادبیات رده بندی کنیم : از نظر جغرافیایی، حد و مرز این مکانهای خارق العاده گنگ و تخیلی است؛ برای رسیدن به آنها باید از یکی از عناصر طبیعت، به ویژه آب عبور کرد (رودخانه، دریا یا دریاچه)؛ جهان فرازمینی خارج از فضا، زمان و شرایط عادی واقعیت زمینی است؛ در آخر این جهان برای قهرمانان یک مرحله آزمونی یا مکان وحی به حساب می آید.
بررسی تطبیقی خرد در ""شاهنامه"" و ""الأدب الصغیر و الأدب الکبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیمان ایران باستان به اندرزهای اخلاقی و مضامینی چون خوش اخلاقی، سیاست، زهد، دوستی و بخصوص خرد و خردورزی گرایش شدیدی داشتهاند. این اندرزها و مضامین از راه ترجمه متونِ پهلوی به عربی به ادبیات عرب راه یافت و استقبال مردمان عرب از فرهنگ ایران زمین را درپی داشت که اعتراف محققان و اندیشمندان عرب به تأثیر فرهنگِ ایرانیان، گواه بر این مطلب می باشد. عنصر خرد بعنوان یک اندیشة ایرانی و بعنوان یکی از عناصر پیشبرد حیات بشریت به اوج قلة تعالی و انسانیت، در آثار ادیبان مختلف سرتاسر جهان نمودی بس آشکار دارد. از نمونه این آثار کتابِ «الأدب الصغیر و الأدب الکبیرِ» ابن مقفع و کتابِ «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی است که مضامینِ خردی همچون عناصری پویا در هر دو اثر به چشم می خورد. مشابهتِ مضمون » خرد و خردورزی» در این دو اثر بیانگرِ مشترک بودنِ منابعِ مورد استفادة نویسندگان و سیراب شدن از سرچشمه هایِ خرد ناب حکیمان ایران باستان است. نگارندگانِ این مقاله برآنند تا با بررسی تطبیقی عناصر مشترکِ خردی در آثار مذکور و بیان شباهت هایِ مضمونی واژة خرد، اثبات نمایند که ابن مقفع و فردوسی در تألیف اثرشان از منبعی واحد بهره جسته اند.