فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
بیداری اسلامی، مردمی در اشعار فرخی و شابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
25 - 45
حوزههای تخصصی:
واژه مقاومت وبیداری اسلامی همواره با ظلم و ستم حاکمان عجین بوده وگسترش ظلم وبی عدالتی وتقویت انگیزه دفاع از حق در شکل گیری و احیای آن نقش بسزایی داشته است. در میان شاعران پارسی و عرب زبانِ معاصر، میرزا محمد فرخی یزدی و ابوالقاسم الشابی، با تحت تأثیر قرارگرفتنمحیط سیاسی اجتماعی عصر خود، اشعاری با هدف مقاومت وبیداری اسلامی و مردمی در برابر تجاوز کشورهای استعمارگر و استقامت در برابر ظلم و ستم آنها سروده اند. در این پژوهش برآنیم تا جلوه های بیداری اسلامی و مردمی را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی قرار دهیم. نتیجه اینکه؛ شاعران، نماینده مردمی مظلوم وستمدیده هستند که از ظلم و جور حاکمان زمان خود به جوش آمده و تصمیم به انقلاب وعدالت خواهی گرفته؛ و مبارزه خود را در قالب اشعاری با هدف آگاهی، بیداری و مقاومت مردمی و اسلامی در برابر ظلم و بیداد به انجام رسانیده اند.
واقع گرایی در داستان های «مدیر مدرسه» آل احمد و «زقاق المدق» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی جهان را آنگونه که هست به نمایش می گذارد، نه آنگونه که می خواهیم. رمان واقع گرا نیز تصویری از جامعه با تمام زشتی و زیبایی های آن است. رمان نویس، حادثه ای را در یک مکان مشخص، یک برهه زمانی معین و با کمک شخصیت های داستانی ترسیم می کند و با انتخاب زاویه دید به آن جهت می دهد. تصویری که در پس پرده زمان، مکان، شخصیت ها و از زوایه دید نویسنده ارائه می شود، نشان از تاریخ اجتماعی جامعه به همراه تحولات سیاسی و اقتصادی آن دارد. مدرسه آل احمد و کوچه نجیب محفوظ دو مکان هستند در دو دوره زمانی خاص؛ در جامعه ای که در آن قدرت های استعماری و استبداد داخلی با اقدامات خود سرنوشت مردم سرزمین خود را رقم می زنند. سرنوشت این مردم، موضوع داستان این دو نویسنده است.
تأثیر اندیشه های خیامی در شعر سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ها و تأمّلات فلسفی خیّام، تأثیری ژرف بر شعر و ادب معاصر عربی گذاشته اند. سایة پرسش های
حیرت آلود او که از طریق ترجمة رباعیات به زبان عربی در جهان عرب نفوذ کرده، در جای جای آثار ادبی و در شعر بسیاری از شاعران معاصر عرب بوضوح مشاهده می گردد. سیّد قطب، ادیب، متفکّر و شاعر نا م آشنای معاصرِ مصری، از جمله شاعرانی است که در آثار ادبی- نقدی خود از خیّام و تأمّلات فلسفی او فراوان سخن گفته است و علاوه بر آن، در شعر نیز، از اندیشه های خیّام عمیقاً متأثّر بوده است. پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی دیدگاه های سیّد قطب دربارة خیّام، شعر او را از منظر تأثیرپذیری از
اندیشه های خیّامی واکاوی نموده است. یافته های این پژوهش گویای آنند که سیّد قطب در یک مرحله از عمرش، دچار یک نوع سرگشتگی بوده است و اشعاری که او در این برهة زمانی سروده است، آمیخته به حیرت و به شدّت متأثّر از اندیشه های خیّام است.
بازتاب فرهنگ و ادب ایران در شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالوهّاب البیاتی (متوفّای 1999 م) یکی از شاعران بزرگ و نامدار جهان معاصر عرب به شمار می آید او در بخشی از آثار و سروده های خود تحت تأثیر بزرگان شعر و شخصیّت های تاریخی ایران بوده است. از میان شاعران معاصر عرب، وی بیشترین توجّه را به ایران داشته و اندکی قبل از مرگش به ایران سفر کرده است. این سفر کوتاه مدّت، نتایج و بازتاب گسترده ای در شعر او داشته است. او از شهرها و شخصیّت های ایرانی به عنوان نمادی برای بیان دردها و استبدادی که بر جامعه اش سایه افکنده است بهره می برد و آنچه را در دل دار د به کمک این نقاب ها به تصویر می کشد. البیاتی از شخصیّت هایی چون خیّام، سهرودی، حافظ و از حلاّج به عنوان شخصیّت هایی آرمانی برای بیان رنج انسان امروز یاد می کند و از میان شهر های ایران نیز از نیشابور ، تهران، شیراز و اصفهان مکرّر یاد می کند؛ چراکه میان آن ها و وطن ستمدیدة خود شباهتی بی نظیر می یابد. در این مقاله، تلاش شده است تا چگونگی این تأثیرپذیری ها توسّط عبدالوهّاب البیاتی از نام ها و شهرهای ایرانی به نمایش گذاشته شود.
بررسی تطبیقی شخصیت، زندگی، احوال و اقوال ابراهیم ادهم و بودا
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بودا و ابراهیم ادهم به عنوان دو شخصیت موثر در تفکرات عرفانی دو قوم هند و ایرانی مطرح هستند. بودا متولد شمال هند است و با پایان دادن به دوران ریاضت خود، راهی را انتخاب کرد که بعدها ، آن را «راه میانه» نامید. ابراهیم بن ادهم نیز از قبیله ای منسوب به بکربن وائل در بلخ است که عمل قهرمانانه او در ترک تعلقات دنیایی و روی آوردن ایشان به زهد و فقر و عالم درون، از او چهره ای محبوب و متفاوت از دیگر صوفیان ساخت. شباهتهای موجود در خصوص نحوه تحول و زندگی عرفانی این دو در طول ایام، باور افراد را به این نکته نزدیک ساخته است که ابراهیم، بودای عرفان اسلامی است. لذا در این مقاله بر آن شده ایم که ضمن بررسی کامل زندگی این دو عارف، شباهتها، تفاوتها و ویژگیهای خاص آنها را از متون معتبر استخراج نموده و در پایان به این نکته دست یابیم که نشانه های موجود در شخصیت و زندگی آنها، بیانگر تفاوت آنهاست، نه یکی بودنشان.
بررسی مقایسه ای تغزّل شریف رضی و غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رهگذر ادبیات مقایسه ای، در این پژوهش، تلاش نمودهایم تصاویر و مضامین به کار رفته در غزلیات شریف رضی و سعدی را با هم مقایسه کنیم و تطبیق دهیم. علیرغم اینکه تفاوتهای زیادی در سبک غزل سرایی و نوع نگرش آنها نسبت به مسأله عشق، وجود دارد؛ عناصر و مضامین مشترک فراوانی در غزلیات این دو شاعر دیده میشود که اگر این مسألهی را نه از باب تقلید سعدی که از باب توارد بدانیم؛ باز هم دلایلی چون آشنایی سعدی با زبان عربی و تأثیرپذیری وی از ادیبان نامدار عرب از یک سو و شهرت شریف رضی به عنوان برجستهترین غزل سرای ادب عربی از دیگر سو، احتمال متأثّر شدن سعدی از شریف رضی را فزونی میبخشد. از دیگر نتایج پژوهش مذکور این است که غزل شریف، خشن و یادآور سبک جاهلی است. در مقابل، شعر سعدی به خاطر محیط جذّاب شیراز، زیبا و دلنشین است و در غزل وی علاوه بر تشبیهات زیبا، آرایههایی چون تناسب، تضاد، جناس، ایهام و... از بسامد بالاتری برخوردار است.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در چکامه «سرزمین ویرانِ» الیوت و اشعار سیّاب بر مبنای نظریه کهن الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ، از الهام بخش ترین مفاهیم در شعر دو تن از نام آورترین شاعران معاصر عربی و غربی یعنی بدر شاکر سیّاب و تی.اس.الیوت است که نقشی بی بدیل در شکل گیری شعر مدرن عربی داشته اند.این جستار تلاش می کند جنبه های نمادین این مفهوم را در چکامه«سرزمین ویران» مشهورترین اثر الیوت به عنوان متن تأثیرگذار و اشعار سیّاب به عنوان متن تأثیر پذیر، بر اساس داده های نقد کهن الگویی مورد تحلیل تطبیقی قرار دهد. مبنای تحلیل آثار ادبی در این شاخه از نقد روانکاوانه، نظریه کهن الگوهای یونگ، روان شناس شهیر سویسی است. در دیدگاه او، کهن الگوها، تجربه ها و مدل های رفتاری کهن و ازلی هستند که در طول روزگاران در بخشی از ذهن انسان به نام «ناخودآگاه جمعی» انباشته شده اند و نوع انسان در جهت تکامل شخصیّت خود به طور غریزی از آنها تأثیر می پذیرد.یکی از زمینه های بروز این انگاره های ازلی در اندیشه یونگ، الهامات شاعرانه است. تجلّی و کارکرد برخی از این صورت های نمادین در تصویرهای مشترک شعر الیوت و سیّاب، بدنه اصلی پژوهش را شامل می شود.
بررسی تطبیقی داستان های رستم و کوراوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستم و کوراوغلو دو قهرمان ملی و حماسی- که سرنوشت آن ها با سرنوشت ملتشان گره خورده است- نماد تخاصم قدرت ها، مبارزة نور و تاریکی، خیر و شر، راستی و کاستی اند. اگرچه طبقة اجتماعی این دو قهرمان از هم متفاوت است؛ اما داشتن روح حماسی و جنبة اسطوره ای، دلاوری و فداکاری، شرافت، گذشت و جوانمردی، عشق، کین خواهی از دشمنان، عدم تسلیم در برابر ظلم و ستم و خودکامگی و ناجوانمردی، و برخورداری از عنایت ایزدی از خصوصیات مشترک آن دو است. صفات و خصوصیات پهلوانان، عناصر و موجودات افسانه ای همچون اسب های فهیم که منشأ اسطوره ای دارند، چگونگی حضور زنان در داستان و مضمون پسرکشی در داستان رستم و کوراوغلو آن چنان شبیه هم است که گویی منشأ واحدی دارند.
مقایسة تطبیقی منظومة لیلی و مجنون نظامی و نمایشنامة سیرانودوبرژراک روستان از منظر بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد بیشمتنیت ژرار ژنت عبارت است از بررسی رابطة میان دو متن ادبی، به گونهای که بیش متنتفسیر پیش متننباشد. در این ساحت هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا میکند؛ به طوری که افق جدیدی از پیوندهای ادبی - فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد.
در این مقاله کوشیدهایم ضمن نیم نگاهی به دیدگاههای مختلف نظریهپردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیشمتنیت این دیدگاه، مشابهتهای داستانی منظومة لیلی و مجنون و نمایشنامة سیرانودوبرژراک را ارائه دهیم.
بررسی تطبیقی آیین جوانمردی در ادب فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوانمردی و عیاری که آن را «فتوت» نیز ترجمه کردهاند، از پدیدههای بسیار مهم تاریخ اجتماعی ایران و سپس کشورهای اطراف آن بوده است و شیوهای از حیات روحی است که به نظر میرسد ریشه های آن در ایران پیش از اسلام پایه گذاری شده است. آن ها به دسته های مختلفی تقسیم می شوند که در ادب فارسی «عیاران» و در ادب عربی «صعالیک» نامیده می شوند. عیاران، گروهی از جوانمردان بودند که اصول اخلاقی و مبارزاتی ویژه ای را برگزیده و جوانمردی را پیشه خود ساخته بودند و صعالیک هم که به صورت «الفقیرُ الذی لا مالَ له» تعریف میشوند، افرادی بودند که بهره ای از مال و ثروت نداشتند و به خاطر فقر و عدم توازن اجتماعی به این جرگه پیوستند. در این پژوهش می کوشیم با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط تطبیق را صرفاً وجود زمینههای تأثیر و تاثّر نمیداند، به بررسی مقایسهای این دو گروه در قالب زمینه های پیدایش و مضامین اخلاقی و اجتماعی مشترک بپردازیم. به نظر میرسد علت اصلی تشکیل هر دو گروه، نبود جامعة عدالت محور و توازن اجتماعی بوده است. مهم ترین ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی مشترک این دو گروه عبارت اند از: بخشندگی؛ صبر در برابر سختی ها؛ شجاعت؛ جوانمردی؛ حمایت از فقرا؛ داشتن مهارت های جنگی ازجمله تیر اندازی؛ نبردهای شبانه و دزدی و راهزنی. این مقاله ضمن اشاره به ویژگیهای مشترک اخلاقی و اجتماعی، به بررسی علل پیدایش این دو گروه نیز می پردازد.
مقایسة بازتاب جهان بینی هندواروپایی در شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریة «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریة «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایة اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزة خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
مقاله به زبان فرانسه: ساختار روایی فانتاستیک در زهره جزیره اثر مریمه و معصوم اول اثر گلشیری (La structure narrative du fantastique dans La Vénus d’Ille de Mérimée et Premier innocent de Golchiri)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه نوع ادبی فانتاستیک را از دیگر انواع ادبی متمایز می سازد، ابهام در نتیجه گیری و دوگانگی برداشت بین یک علت طبیعی و یک علت ماوراءطبیعی در یک اثر می باشد که باعث نوعی وهم در ذهن خواننده می شود. در یک داستان فانتاستیک انتقال جنبه وهم انگیز اثر، پیش از آنکه به محتوای داستان مرتبط باشد، به چگونگی روایت آن بستگی دارد. بر همین اساس، چارچوب ساختاری داستان، جایگاه راوی، زاویه دید و سبک نوشتار نقش اساسی را در میزان و چگونگی انتقال اثر فانتاستیک ایفا می کنند و صد البته مضمون انتخابی هم به کمک این مهم خواهد آمد. در این مقاله تطبیقی، پژوهشگران سعی نموده اند تا با مقابله ی دو داستان کوتاه زهره جزیره اثر پروسپر مِریمِه نویسنده قرن نوزده فرانسه و معصوم اول اثر هوشنگ گلشیری نویسنده معاصر ایران، به بررسی شباهتهای این دو داستان از بعد ساختاری، سبکی و مضمونی بپردازند. این مقایسه این امکان را فراهم می آورد تا مولفه های روایی که این دو داستان از دو ادبیات و عصر مختلف را بهم نزدیک نموده و در یک ژانر ادبی قرار میدهند بررسی شود.
نوستالژی فلسفی در شعر ابوالعلاء معرّی و عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
161 - 178
حوزههای تخصصی:
"نوستالژی" یا غم غربت همان حس دلتنگی شاعر ی ا نویسنده است ، در فقدان چیزهایی که در موقعیت کنونی برای او دور از دسترس است. تغییر و تحول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در برانگیختن این حس غریب غربت بسیار مؤثر است. یکی از انواع نوستالژی شامل نگرش بدبینانه و پوچانگارانه به جهان هست ، و به طور کلی اندوه مرگ و فناپذیری انسان است که از آن به "نوستالژی فلسفی" تعبیر می شود . در این مقاله با پژوهش در اشعار ابوالعلاء معرّی و عطار نیشابور ، ی غم مرگ و فناپذیری و نگاه بدبینانه آنان به جهان مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است.
قربانی فرزند در دو داستان رستم و سهراب و حضرت ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
143 - 154
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی دو اثر «رستم و سهراب» اثر ابوالقاسم فردوسی - شاعر قرن چهارم - و داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل از منظر قرآن پرداخته است. هدف از این تحقیق آشکارساختن نمودهای مفهوم لویناسی مسئولیت در رابطه بین فرزندکشی توسط شخصیت های اصلی این آثار، رستم و حضرت ابراهیم ، و تردیدهای اخلاقی است. این تحقیق بر آن است که نشان دهد که آیا عمل فرزندکشی توسط شخصیت های اصلی از منظر اخلاق توجیهی دارد یا خیر؟ بدین ترتیب آثار با توجه به نظریه اخلاق از دیدگاه امانوئل لویناس مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند. این تحقیق نشان می دهد که چگونه عمل فرزندکشی علی رغم مذموم بودن آن در شرایط خاص امری اخلاقی محسوب می شود.
اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
آرمان شهر در اندیشه فروغ فرّخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر بازتابی از آرزوی نویسنده برای تکامل و بقاست. به نظر می رسد آرمان شهرهای شاعران صرف نظر از ملیّتشان، خصوصیّات مشترکی داشته باشد؛ چراکه ادبیّات و به تبع آن شعر ریشه در روح انسان دارد و ویژگی های آرمان شهرها نیز بر اساس اصول انسانی زندگی بشری شکل می گیرند و در عصر جدید ادبیّات تطبیقی بستری مناسب را برای پژوهش در این زمینه فراهم آورده است.
این مقاله بر پایه مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، که با نگاهی فرامرزی وجود شباهت بین آثار ادبی را، برآمده از روح مشترک بشری می داند، آرمان شهر در اشعار دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی– فروغ فرّخزاد و نازک الملائکه- را بررسی می کند. به این منظور ابتدا عمده ترین دغدغه های فروغ و نازک را که سبب پی ریزی شهری آرمانی گردیده است، بیان کرده، سپس، ویژگی های آرمان شهرهای این دو شاعر را برمی شمرد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد: 1. قرابت های فرهنگی، دینی و جغرافیایی در نزدیکی دیدگاه دو شاعر نقش بارزی ایفا می کند. 2. آرمان شهر بازتابی از دغدغه های اجتماعی و عاطفی فروغ و نازک است. 3. خلق شعرهای آرمانی، بیش تر حاصل دوره پختگی و کمال آن هاست. 4. هرچند عوامل شکل دهنده و ویژگی های آرمان شهر فروغ و نازک شبیه یکدیگرند، امّا تفاوت هایی نیز دیده می شود. 5. هر دو شاعر به خوبی توانسته اند رسالت شاعرانه خود را در بیان درد و رنج های ملّت خویش ادا کنند.
القصیدة البِشریّة وترجمتها الفارسیّة المنظومة من منظور موسیقیّ (قصیده بشریه و ترجمه منظوم آن از منظر موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیع الزمان همدانی در آخرین مقامه خود از شاعری به نام ""بشر بن عوانه"" یاد و قصیده ای منسوب به او را با عنوان ""قصیده بشریه"" در همانجا نقل می کند؛ این قصیده را محمد حسین شهریار شاعر معاصر ایرانی با شیوه ای زیبا به شعر فارسی کلاسیک ترجمه کرده و توانسته است جوانب مختلف و مهم شعریت متن - و از همه مهمتر ""موسیقی"" شعر - را به متن مقصد انتقال دهد.
مهم ترین یافته های این تحقیق نشان می دهد که عنصر موسیقی در هر دو متن اصلی و مقصد به خوبی به شاعر کمک کرده است تا مفاهیم و معانی مورد نظر خود را به مخاطب القاء کند، لذا گاهی فضای موسیقی با فخر و حماسه مناسبت دارد و گاهی هم با فضای غزلی و عاطفی. در همین راستا موسیقی وزن و بحر با حماسه و موسیقی قافیه با غزل تناسبی تام دارد؛ این مهم در مورد موسیقی معنوی داخل ابیات هم صادق است.