فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۶ مورد.
جلوه های ادب پایداری در شعر نسیم شمال با تکیه بر دیوان «باغ بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری انعکاس دهنده پایمردی و دلاورمردی های یک ملّت یا قوم در برابر هرگونه تجاوز و ظلم و ستم است. با نگاهی به ادبیّات کشورهایِ درگیر جنگ- داخلی یا خارجی- در می یابیم که این نوع ادبی نزد آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نسیم شمال، شاعر دوره مشروطه، با شعر خویش به دفاع از ملّت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته است. وی علاقه فراوانی به وطن خویش داشته و گاه آن را یوسفِ اسیر در چنگال گرگ و گاهی مادری دانسته که پیکرش عریان شده و ثروت آن به تاراج رفته است. شاعر، امید فراوانی به آینده روشن و بهبود اوضاع کشور داشته و مردم را به پیروزی نهایی حق بر باطل امیدوار ساخته و در این راه از نمادهای دینی مانند پیامبر (ص) و حضرت مهدی (عج) یاری طلبیده است. نسیم شمال، اعتراض خود را به اوضاع نابسامان کشور اعلان داشته و بارها از وجود انگلیس و روسیه در کشور خویش ناراحت بوده و با نمادهایی مانند زاغ و خرس از آنها یاد کرده و سعی در آشکار ساختن چهره آنها برای مردم داشته است. وی همچنین سعی در بیدار ساختن مردم از خواب غفلت و تحریک آنها به مبارزه داشته است. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، به تبیین جلوه های ادبیّات پایداری در شعر وی پرداخته و هنر این شاعر پایداری را برای خوانندگان نمایان سازد.
نقد درون گروهی و برون گروهی (بهار و اقبال بهار و رفعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو نوع رویکرد نقدی معرفی و سپس نمونه هایی از این دو در ادبیات زمان مشروطه انتخاب و بررسی شده است. هدف این مقاله بررسی زمینه های نقدی در دوران مشروطه بود که در تاریخ ایران نقطة عطفی در گذار از سنت به مدرنیته محسوب می شود. رویکرد نخست، نقد درون گروهی، نوعی نقد است که در میان اعضای یک تشکل اتفاق می افتد؛ رویکرد دوم، نقد برون گروهی، نیز نوعی نقد است که در میان اعضای دو گروه متفاوت انجام می شود. تفاوت این دو نوع رویکرد در روش، وضعیتی کلی را از بسترهای نقد در دوران تحت مطالعه به دست می دهد. نمونه ای که برای نوع نخست انتخاب شده است، انجمن دانشکده و دو عضوش محمدتقی بهار و عباس اقبال آشتیانی است. این گروه نمایندة اندیشة نئوکلاسیسیسم است. نمونة نوع دوم انجمن دانشکده و در رأس آن بهار و مجلة تجدد تبریز و تقی رفعت است که در آن گروه اخیر نمایندة اندیشة رمانتیسم انقلابی است. روش انجام کار تحلیل مستقیم متون است. تحلیل مفاد دو نوع نقد بیان شده نشان داده است که در نقد درون گروهی در دوران مشروطه، برخورد ملایم تری نسبت به نوع برون گروهی رخ داده است و گاه تعصبات شخصی در روند انتقاد تأثیرگذار بوده است. در نوع اول، تفاوت در سلیقه و در نوع دوم، تفاوت در بنیان فکری مطرح بوده است. درصورتی که حرکت هایی این چنینی به جریان تبدیل می شدند، در روند نقد ادبیات و گسترش فضای انتقادی مثمر ثمر بودند، اما این دو حرکت به تدریج متوقف شدند. از سوی دیگر نقد برون گروهی به مثابة تقابل نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در ایران است
تأملاتی پیرامون شعر و نثر
منبع:
نگین تیر ۱۳۵۸ شماره ۱۶۸
حوزههای تخصصی:
ادبیات سیاسی عصر مشروطه
حوزههای تخصصی:
ادبیات و سیاست (شعر یا سیاست زدگی شعر)
حوزههای تخصصی:
تحلیل بسامدی علم و دانش در شعر شعرای برجستة دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات و به خصوص شعر، در ایجاد، توسعه و پیروزی یکی از بزرگ ترین تحولات اجتماعی و سیاسی ایران یعنی نهضت مشروطه، نقش اساسی و انکار ناپذیری ایفا نموده است و آنچه به عنوان شعر دوره مشروطه شناخته شده است، تأکید بر آگاهی بخشیدن و برانگیختن غیرت وطنی دارد؛ مفاهیمی که پیش از تکوین نهضت مشروطه خواهی، در ادب فارسی سابقه نداشته است. در این پژوهش به بررسی جایگاه علم و دانش در شعر شعرای برجسته مشروطه (ملک الشعرای بهار، ادیب الممالک فراهانی، فرخی یزدی، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا) پرداخته شده است و نتایج به دست آمده نشان دهنده این است که در بین این شعرا بزرگ ترین دغدغة ادیب الممالک فراهانی دانش و آگاهی است و بزرگانی چون بهار و فرخی یزدی با توجه به درک اوضاع جهانی، رغبت به علم اندوزی و یادگیری علم غرب و هضم آن در فرهنگ خویش را یادآور می شوند.
شعر نو فارسی
بررسیِ تقابلِ سنّت (اسطوره، دین و تاریخ باستان) و مدرنیسم در اندیشه و آثار ملک الشّعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شاعران عصر مشروطیّت کم تر شاعری را مانند ملک الشّعرای بهار می توان سراغ داشت که مضامین و درون مایه های شعر او، ترکیبی از دو جنبه کهنه و نو باشد. بهار از واپسین شاعران قصیده پرداز، سنّت گرا و نامدار ایران است که ابعاد شخصیّتش چندگانه است. او علاوه بر اینکه سیاست مداری مجرّب و نامی است، شاعری آزادی خواه و متجدّد نیز هست. وی به تاریخ و گذشته ایران با مباهات می نگرد و همواره بدان می بالد. کم تر شعری در دیوان بهار می توان دید که در آن، تلمیح یا اشاره ای به اسطوره های کهن و داستان های تاریخی نباشد. از سوی دیگر، بهار شاعری معتدل و سیاست مداری مدرن است که عمیقاً ظهور و ضرورت مدرنیسم را درک کرده و از پیشگامان و مدافعان اصلاح و تجدّد در جامعه عصر خود است. از این روی مقاله می کوشد تا بر پایه رویکردهای سه گانه اسطوره، دین و تاریخ از یک سو و مدرنیسم از دیگر سو، شیوه ها و ابعاد نگاه این دو رویکرد متقابل را در اندیشه و آثار بهار که خود هرگز در گذشته و اساطیر متوقّف نگردیده و اهمیّت تجدّد را نیز به درستی درک و تجربه نموده است، بررسی نماید.