نسیم شمال و علی اکبر صابر از نخستین کسانی هستند که برای کودکان به زبان کودکانه شعر سروده اند. در کلّیات نسیم شمال سی و سه شعر، و در هوپ هوپ نامه بیست و سه شعر به شعر کودک اختصاص یافته است. زبان شعر هر دو شاعر ساده، عاری از آرایه ها و متناسب با فهم کودکان است. هر دو شاعر از قالب مثنوی استفاده کرده اند. شعر هر دو شاعر حالت روایی دارد که غالباً حیوانات، قهرمان و ضدّ قهرمان قصّه ها هستند. این امر سبب عینی سازی مباحث ذهنی شده است. بسامد تشخیص و فابل در شعر نسیم شمال بیشتر از شعر صابر است ولی تعداد نمادهای آنان برابر و گاهی مشترک است. نسیم شمال اغلب به طور مستتقیم به ذکر پیام و پند و اندرز پرداخته ولی صابر غالباً به طور غیرمستقیم پیام قصّه را ارائه کرده است.
این پژوهش درک کودکان ایرانی از معنای نشان های مفهومی و علائم ناوبری موجود در رابط کاربر کتابخانه ی مجازی بین المللی کودکان را بررسی می کند تا به کمک آن میزان مناسب بودن یا نبودن رابط کاربر این کتابخانه برای استفاده کودکان ایرانی سنجیده شود. روش اصلی پژوهش کیفی است و از روش کمی برای پاسخ گویی به برخی از پرسش های پژوهش کمک گرفته شده است. جامعه ی مورد مطالعه، شامل20 کودک 7 تا 11 ساله بود. نتایج پژوهش نشان داد که همه ی نشانه های مفهومی موجود در رابط کاربر انگلیسی کتابخانه برای استفاده کودکان ایرانی نامناسب است. هم چنین بر اساس نتایج به دست آمده، هیچ یک از نشانه های ناوبری از نظر کودکان مورد مطالعه مناسب دانسته نشد. نتایج پژوهش هم چنین حکایت از آن دارد که رابط کاربر فارسی، باعث تسهیل درک کودکان از معنی نشانه های مفهومی موجود در رابط کاربر کتابخانه مجازی کودکان شده است. با استفاده از نتایج حاصل از این بررسی می توان رابط کاربرهایی مناسب جهت کودکان ایرانی، با توجه به تفاوت های فرهنگی و زبانی آن ها طراحی کرد
مفهوم دیگری و دیگرانگی از مفاهیم پیچیده ی فلسفی است که می توان آن را در گستره های گوناگونی از زندگی انسان چون اجتماع، سیاست، اخلاق، ادبیات، آموزش و پرورش و جز آن جست وجوکرد.در این پژوهش، در گام اول، تلاش شده انواع دیگرانگیدر نمونه ای شامل بیست و هفت اثر داستانی ادبیات کودک و نوجوان ایران، با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی و با در پیش گرفتن رویکردی توصیفی بررسی گردد تا آشکار شود کدام یک از انواع دیگرانگی در کتاب های داستانی کودک و نوجوان ایران بازنمایی شده و کدام ها مجال جلوه گر شدن نیافته اند. در گام دوم چگونگی بازنمایی این دیگرانگی ها و نوع ارتباط شخصیت های دیگری با شخصیت های مرکزی داستان ها مورد بررسی قرارگرفته است. برای رسیدن به این هدفبرای مطالعه ی نمونه ها از روش تحلیل محتوای تاملی با رویکردی توصیفی-تفسیری استفاده شده است. نتیجه ی این بررسی نشان-می دهد در ادبیات کودک و نوجوان ایران صدای دیگری چندان بلند نبوده و حضور او کم رنگ است. هم چنین کنش ""دیگری"" در ارتباط با قطب های فرادست داستان در بیش تر موارد محدود و تابع محدودیت هایی است که به دیگرانگی او برمی گردد. با این حال، مواردی از کنش تعاملی، سازنده و هم دلانه ی خود/دیگری نیز به چشم می خورد.
این مقاله به بررسی اصول و معیارهای بازنویسی در ادبیات کودک و نوجوان و چگونگی انطباق بازنویسی های صورت گرفته از شاهنامه فردوسی با این اصول و معیارها می پردازد. به این منظور کتاب ها و مقاله هایی در زمینه زبان آموزی و مراحل رشد زبانی کودک، روان شناسی تعلیم و تربیت، روان شناسی رشد، عناصر داستان و فنون داستان نویسی برای کودکان مطالعه و بررسی شد و بایدونبایدها، نیازها و علایق کودکان و نوجوانان در رده های سنی مختلف شناسایی گردید؛ بر اساس آن ها معیارهایی در سه بخش زبانی، محتوایی (تربیتی) و فنی (شیوه های داستان نویسی) مشخص و تعریف شد. سپس بازنویسی هایی که برپایه ی شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده و به چاپ رسیده اند، انتخاب گردید. این داستان ها باتوجه به معیارهای به دست آمده، بررسی و میزان انطباق آن ها با معیارهای مدنظر ارزیابی و سنجیده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد بازنویسان در حوزه ی زبانی بدون درنظرگرفتن ویژگی ها و توانایی های زبانی مخاطبان خود در مراحل سنی مختلف، فقط به ساده کردن زبان متن اصلی توجه کرده اند. در حوزه محتوایی اغلب بازنویسان به ویژگی های ذهنی، عاطفی و اجتماعی مخاطبان خود توجه کرده اند اما ازنظر فنی در بازنویسی ها چندان خلاقیت و ابتکاری در مقایسه با متن اصلی دیده نمی شود و بازنویسان بیشتر داستان ها را با همان چارچوب متن اصلی و فقط با زبانی ساده بازنوشته اند. گفتنی است تاکنون پژوهشی با هدف مدنظر این مقاله صورت نگرفته است.