فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۴۶۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در خوانش نخست از هفتخان رستم و هفتخان اسفندیار که دو تجلی از کهن الگوی آیینی باززایی (تولد مجدد) به شمار می روند، چنین به نظر می رسد که این دو بخش از شاهنامه، جز در خان سوم (مبارزه با اژدها) و خان چهارم (مبارزه با جادوگر)، کاملا با یکدیگر متفاوتند؛ اما واکاوی مفاهیم نمادین مربوط به خانهای دو قهرمان اساطیری شاهنامه، گویای مطالب دیگری است. این دو سفر با هفت مرحله نمادین، اگرچه به لحاظ روساختی با یکدیگر متفاوتند؛ اما به لحاظ ژرف ساخت کاملا شبیه یکدیگرند. آنچه نمادشناسی خانهای دو قهرمان به دست می دهد، حضوری رازآلود و سمبلیک از نیروهای اهریمنی خفته در پس لایه های ناخودآگاهی است که در هیات شیر، گرگ، اژدها، جادوگر، دیو و ... رستم و اسفندیار را به نبردهای دشوار و جانکاه، اما ناگزیر می کشاند؛ چراکه تنها در صورت رویارویی با این اهریمنان دیوسیرت و نابودی آنهاست که دستیابی به درونی ترین لایه ناخودآگاهی؛ یعنی «خود» برای دو قهرمان ممکن می گردد تا بدین ترتیب در پایان موفقیت آمیز این سفر نمادین، گوشه چهارم روان ناخودآگاه به دستیاری آنیما، به سه گوشه اضافه شده و تمامیت و کمال مورد نظر برای رستم و اسفندیار حاصل شود.
محورهای «آز» و کنشهای شخصیتهای آزمند در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آز در اوستا ?zi یا ?zay و در پهلوی ?z، به معنی زیاده خواهی، میل شدید، شهوت و نیز نام دیوی تبهکار است که در اساطیر زروانی و زردشتی، قدرتمندترین همدست اهریمن در نبرد با اهورامزدا به شمار می آید. در بندهش بر زیاده خواهی و سیری ناپذیری؛ در مینوی خرد بر فریبندگی؛ و در آموزه های زردشتی بر خود کامگی آن تاکید شده است. آز هماورد خرد است و از خشم، شهوت، دروغ، فریب، بی خردی و ... آدمیان، تناور می گردد و با نیکی، راستی، مهرورزی و خردمندی، ضعیف و لاغر. آز در شاهنامه، دیوی ستمکار، اساس بدیها، بن مایه بعضی از پیکارها، عامل کنش تعدادی از شخصیتها و پدیدآورنده بسیاری از کشتارهاست. فردوسی با تکیه بر باورهای اساطیری و متون دینی، محورهای مختلف آز را پیرنگ داستانهایش قرار داده و بر اساس آن، کنشهای شخصیتها را سامان بخشیده است. این مقاله با توجه به هدف، انگیزه و کنشهای ذهنی، گفتاری و رفتاری شخصیتهای آزمند، محورهای آزار را به پنج دسته تقسیم کرده: (1 قدرت؛ (2 خودکامگی؛ (3 رشک؛ (4 شهوت؛ (5 تنگ چشمی / خست؛ و در هر یک از محورها به تحلیل آنها پرداخته است. آز قدرت، بیش از همه، مورد توجه فردوسی بوده و پیچیده ترین و دشوارترین ساختار و نیز شوم ترین آثار را دارد. آز قدرت و خودکامگی اساس صبغه سیاسی - اجتماعی دارند و آز رشک، شهوت و تنگ چشمی، جنبه ضداخلاقی.
نگاهی دیگر به افسانه زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه زال و رودابه در بستری از تقابل دوگانهBinaryopposition جریان دارد. تقابل بین زابلستان به محوریت زال، و کابل به محوریت مهراب. زال و زابل در پرتو فره ایزدی و گزاره های اهورا مزدایی معنا می شوند و مهراب و کابل با گزاره های اهریمنی. زیرا مهراب از تبار ضحاک ماردوش است. عناصر داستان اعم از اشخاص و حوادث در جریانی از تقابل دوگانه حرکت می کنند. اجزاء این تقابل دو گانه، گاه با هم در تعاملinteraction هستند و گاه در تضادparardox، یعنی زیر ساخت واحد دارند و رو ساخت متکثر. اشخاص محوری داستان عبارتند از سام، منوچهر، زال، رودابه، سهراب، سیمرغ(شخصیت فراتاریخی) و حوادث محوری عبارتند از: تولد زال، پرورش زال، طردِ زال از سوی سام. مجموعه اشخاص و حوادث، هر یک به فراخور موقعیت کار کردی و هویت ذاتی خود ساختار افسانه زال و رودابه را می سازند.
خداشناسی ایرانیان به روایت شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عرفان در شاهنامه ، نوشته یدالله قائم پناه
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی داستان زال و رودابه، بهرام گور واسپینود، گشتاسب و کتایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، این جاودانه اثر فردوسی، قرن هاست بر تارک ادبیات ایران و حتی جهان جای دارد، در این بین ماجراهای عاشقانهی شاهنامه با توجه به تم غالب حماسی آن، کمتر کنکاش شده است. این جستار به بررسی وتحلیل داستان ""زال ورودابه"" و دو داستان مشهور دیگر شاهنامه، یعنی ""بهرام گور و اسپینود""، ""گشتاسب و کتایون"" میپردازد. ماجراهای فوق از مشهورترین قصّه های عاشقانهی شاهنامهی فردوسی می باشند. برای دستیابی به نتایج دقیق از این پزوهش، داستان ها را به شیوه ریخت شناسی تا حدّ ممکن به وسیله جداول و نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. سپس نتایج به دست آمده را بر همدیگر تطبیق می کنیم. هرچند از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترکی بین سه داستان مشاهده می شود ولی چند ویژگی اصلی مانند تسلیم مسالمت آمیز قدرت و تغییر دین یکی از شخصیت های اصلی، اسپینود، از موارد اختلاف بین داستان ها می باشد که قابل توجه است.
دیر، وین یا دین؟
مقایسة «رویین تنی و چشم آسیب پذیر اسفندیار» در متن های فارسی میانه (پهلوی) و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویین تنی اسفندیار پاکدین و رواج دهندة دین مزدایی که بنابر ادبیات ایران باستان و متن های پهلوی و شواهد ذکر شده در وِجَر کرد دینی و سپس تأکید بر آن در زند وندیداد، به همت و دُعای اشو زرتشت و تقدیم ناری مقدس به او صورت پذیرفته، دارای ریشه ای بنیادین در فرهنگ ایران باستان بوده و زیربنای آن بر اساس منطقِ باورپذیریِ دینی و اندیشه های مزدیسنایی استوار است؛ در هیچ یک از متون اوستایی و پهلوی زردشتی کمترین نشانی ازآسیب پذیری چشم اسفندیار وجود ندارد. رویین تنی اسفندیار نیز در شاهنامه ـ علی رغم آن که افسانة تیرگز و چشم اسفندیار از جلوة خاصی برخوردار است ـ مورد تردید است. می توان احتمال داد «داستان آسیب پذیری چشم اسفندیار» از طریق راویان و ناقلان سنت های شفاهی کهن ماوراءالنهر و خراسان بزرگ و سیستان که محل پرورش داستان های اساطیری و حماسی بود، رواج پیدا کرد و سپس به تدریج با تغییر و تحولات گوناگونی به صورت یک روایت حماسی مدوّن که مجزّا و مستقل از خدای نامه بود، انعکاس یافت و مأخذی مورد وثوق و قابل استفاده برای نویسندگان شاهنامه های منثور شد. این داستانِ منفرد به شاهنامة ابومنصوری و سپس از آن طریق و یا به صورت جداگانه در کنار سایر مآخذِ فردوسی به شاهنامه راه یافت.
بررسی توالی ابیات در شاهنامه فردوسی ( داستان رستم و اسفندیار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اینکه از دیرباز شاهنامه تقریباَ یگانه اثری بود که به شیوه ای مطلوب می توانست هم ایرانیان را از گذشته خودشان آگاه کند و هم آنها را سرگرم نماید ، مورد توجه و اقبالی همگانی واقع گردید . ازن اثر سترگ گویی آینه ای بود که هر گس چهره گذشته خود را در آن مشاهده می کرد . به همین روی علاوه بر افزودن ، کاستن و جا به جاییهایی که حکیمی فردوسی شخصاَ در متن شاهنامه اعمال کرد . بویژه فاصله سالهای 384 ه - ق که نظم نخستین شاهنامه به پایان رسید تا سال 400 ه . ق که نسخه نهایی آن آماده شد - خوانندگان و کاتبان شاهنامه نیز که مختصر ذوقی داشتند به عمد یا سهو دخالتهایی متناسب ذوق و اندیشه خود در شاهنامه به عمل آوردند و بدین ترتیب دشواریهایی در یافتن متن صحیح شاهنامه به وجود آمد ...
نامجویی در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
در بنیان داستان های حماسی ایران، صدها موضوع بشری است که چشم عالم را به حیرت افکنده، امّا موضوع «نامجویی» از درخشندگی بیشتری برخوردار بوده است. نام و نامجویی، نقش های گوناگونی را در داستان های حماسی شاهنامه رقم زده و مضامین مختلفی را به خود اختصاص داده است. پهلوانان شاهنامه برای به دست آوردن نام، به پیکار برمی خیزند و برای حفظ آن، جان می بازند. نام، عالی ترین خواسته فردوسی و پهلوانان شاهنامه است که در این مقاله، آن را کلیدی ترین واژه داستان های باستانی ایران معرفی کرده و از منسجم ترین و شاخص ترین مؤلّفه ها در حماسه ملّی ایران قلمداد کرده ایم.
ژرف شناختی شخصیت «رستم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
نقش ارتباطات انسانی در شکل گیری تراژدی ایرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات گسترده در شاهنامه ایجاب می کند از وجوه گوناگون به این ارتباطات نگاه کنیم. تراژدی با توجه به تعریف آنکه مرگ انسان ایده آل و نیک و مثبت داستان است که از بهروزی به تیره روزی می افتد، این سؤال را در ذهن می آورد که ارتباطات انسانی چگونه پیش می رود که مرگ این انسان را موجب می شود. از آنجایی که در سرزمین آرمانی ایران ارتباطات بر مبنای خرد شکل می گیرد پس چگونه است که تراژدی ها به وقوع می پیوندند.
در این مقاله با توجه به نظریه های مختلف ارتباطاتی و مولفه های ارتباط انسانی تراژدی ایرج بررسی می شود و به این سؤال پاسخ می دهد که غیر از ارتباطات انسانی چه عوامل دیگری در شکل گیری تراژدی مؤثر هستند. در این مقاله پژوهشگران به این نتیجه دست می یابند که غیر از خرد عوامل دیگری نیز در شکل دهندگی ارتباطات انسانی مؤثر است. عواملی که ارتباط را می تواند به سمت تعاملی یا تقابلی پیش ببرد و پله پله قطعه های یک تراژدی را تکمیل کند.
در این نوشتار از روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شده و جامعة آماری، 177 بیت داستان ایرج از شاهنامة جوینی است.
شاهنامه و فرهنگ عامه
حوزههای تخصصی:
نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (3)
حوزههای تخصصی:
صلیب شکسته در تخت جمشید (به روایت شاهنامه)
منبع:
هنر پاییز ۱۳۷۹ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
تاثیر شاهنامه در فرهنگ و هنر ایران
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی داستان هفت گُردان برپایه روایت انوشیروان مرزبان و ابوالقاسم فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روایتشناسی داستان هفتگردان به روایت فردوسی در شاهنامه و قصه افراسیاب بن پشنگ به روایت انوشیروان مرزبان در روایات داراب هرمزدیار میپردازد. به این منظور پس از بررسی خلاصه دو روایت از دیدگاه راویان، روایتشناسی، ساختارشناسی تطبیقی و ریشهشناسی بنیادهای آیینی و اساطیری، دو روایت مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که روایت فردوسی، روایتی دهقانی، ملّی و خردگراست که در آن حذفهای آیینی (زردشتیبودن رستم) و اسطورهای (دیدار افراسیاب با اهریمن) به چشم میخورد. اگرچه به نظر میرسد، این آیینزدایی پیش از فردوسی صورت گرفته؛ اما ممکن است، اسطورهزدایی از سوی وی انجام شده باشد. در برابر، روایت انوشیروان روایتی موبدی با تکیه بر آموزههای مزدیسنایی، اصیل، یکدست، کامل و دارای ژرفساختی اسطورهای و آیینی است که با الگوهای اساطیری- آیینی داستانهای ایرانی همخوانی دارد. این داستان نقشی مهم در الگوشناسی روایی داستانهای حماسی ایران، در گذر از روایت موبدی به دهقانی دارد.
هستی شناسی دیوان در حماسه های ملی بر پایه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی دیوان عبارت است از بررسی دیوان در حالتی که مینو و گیتی (روان و تن) آنان درهم تنیده شده؛ تنومند، دیدنی و پسودنی شده اند. زمینه هستی پذیری دیوان از هستی شناسی اورمزد، امشاسپندان و ایزدان است. زیرا در آموزه های مزدیسنایی دیوان نیز همانند اهریمن هستی ندارند، اما هستی دیوان در حماسه های ملی ساختار ویژه ای می یابد و در برابر هستی انسانی قرار می گیرد. هریک از دیوان، دارای نام، شناسه و ویژگی های فردی می شوند که سبب شخصیت پذیری و بازشناسی آنها از انسان ها و سایر دیوان می گردد؛ پیکرشناسی آنها (پیکر سیاه، بزرگ، بلند و چهره حیوانی و ...) نیز از ویژگی های اهریمن و تصورات انسان درباره دیوان مینوی، انسان های غول پیکر بیابانی، مهاجمین و عناصر جادویی سرچشمه گرفته است. همچنین آنها دارای توانایی پیکرگردانی؛ دگرگونی پیکر و هستی و کالبدپذیری؛ پنهان کردن خود در کالبد انسان و حیوانات هستند.