ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۴٬۳۷۶ مورد.
۱۴۳۲.

شخصیت باباطاهر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۳۰
باباطاهر عارفی سوخته دل، عاشقی سرگشته، و رندی قلندر است. در میان همه عنوان ها، شاید سوته دل مناسب ترین عنوان برای او باشد. او خود نیز بارها خویشتن را با این صفت معرفی کرده است: نوای ناله غم اندوته دونو عیار قلب خالص بوته دونو بوره سوته دلان وا هم بنالیم که قدر سوته دل دل سوته دونو شعر باباطاهر تسکین دهنده دل های بی قرار و ترانه های دلنشین او ورد زبان عامه اهل ذوق به خصوص کسانی است که از درس و مکتب فارغ و کلامشان آسوده از زحمت انگشت کسان است. نغمه های سوزناک و عاشقانه او را بارها از زبان کشت کاران و چوپانان و پیشه وران، از زن و مرد و بزرگ و کوچک، شنیده ایم و شاید دوبیتی بسیار مشهور ز دست دیده و دل هر دو فریاد را، که چه بسا صورت تازه تر سروده او باشد، از زمزمه های شاعرانه اهل ذوق و دل سوختگان محبت بتوان شمرد. مستندترین خبری که از باباطاهر در دست داریم روایتی است در راحه الصدور راوندی که از ملاقات طغرل سلجوقی با وی در همدان حکایت و به توصیه باباطاهر به طغرل در باب عدالت اشاره دارد: شنیدم که، چون سلطان طغرل بک به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند- باباطاهر و باباجعفر و شیخ حمشا - کوهکی است بر در همدان آن را خضر خوانند، بر آنجا ایستاده بودند؛ نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصر الکندری پیش ایشان آمد و دست هاشان ببوسید. باباطاهر پاره ای شیفته گونه [= مجنون وار] بودی. او را گفت: ای ترک، با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمایی. بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید؛ آیه ان الله یامر بالعدل و الاحسان [نحل: 90]. سلطان بگریست و گفت: چنین کنم. بابا دستش بستد و گفت: از من پذیرفتی؟ سلطان گفت: چنین کنم. بابا سر ابریقی شکسته، که سال ها از آن وضو کرده بود، در انگشت داشت، بیرون کرد و در انگشت سلطان کرد و گفت: مملکت عالم چنین در دست تو کردم، بر عدل باش ...
۱۴۳۶.

تهران، شهر بی آسمان(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۱ تعداد دانلود : ۱۲۴۱
از همین نویسنده، طی سال های 1355 تاکنون آثار داستانی زیر منتشر شده است: - صیغه (مجموعه داستان) 1355؛ - دخیل بر پنجره فولاد (مجموعه داستان) 1357؛ - روضه قاسم (رمان) 1362، تاریخ انتشار: 1381؛ - تالار آئینه (رمان) 1370؛ - دیگر کسی صدایم نزد (مجموعه داستان) 1371؛ - چیزی به فردا نمانده است (مجموعه داستان) 1377؛ - مهرگیاه (رمان) 1377؛ - عشق و بانوی ناتمام (رمان) 1381؛ - ساعت پنج برای مردن دیر است (مجموعه داستان) 1381؛ - کات! منطقه ممنوعه (فیلم نامه)، زیر چاپ. کالبدشکافی وضع نابسامان اجتماعی و سیاسی ایران در دوران سلطنت پهلوی بن مایه رمان کوتاه تهران، شهر بی آسمان (1380) به قلم امیرحسین چهل تن است که، به دلیل برخی ویژگی های ساختاری و سبکی، خواننده را به چالشی سخت فرا می خواند. ساختار پیچیده اثر که، به پیروی از شالوده رمان نو، بر جریان سیال ذهن و تک گویی های قهرمان اثر مبتنی است، گاه دارای چنان نوساناتی است که خواننده را درگیر تلاشی سخت در نشاندن قطعات «پازل» (جورچین) داستان در جایگاه زمانی مناسب می سازد. در سطح برونی داستان، که بسیار ساده و موجز است، نخست با شخصیت اول و یگانه قهرمان واقعی اثر آشنا می شویم. «کرامت» نوکیسه ای است میان سال که، در سال های اول جنگ تحمیلی، در خانه ای مجلل و مصادره شده واقع در زعفرانیه با زن و فرزندانش اقامت دارد و، در کنار کسب و کار روزانه، به معاملات غیرقانونی چون قاچاق عتیقه جات و داروهای کمیاب، برای ارضای خواسته های رنگارنگ همسر جوانش «غنچه»، مشغول است ...

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان