روابط عارف قزوینی در جایگاه «شاعر ملی ایران» با برخی از نامدارترین چهره های عصر خویش و فراز و نشیب این مناسبات و دگرگونی آرای عارف درباره ی برخی از آنها، روحیات و عقاید او را به روشنی آینگی می کند. بدبینی، سوءظن، واکنش های عصبی و پرخاشگرانه که با حساسیت و صداقت بسیار در آمیخته، اساس شخصیت و مواجهه ی عارف با دیگران را شکل می دهد؛ هم از این روست که دوستی ها و دشمنی های عارف گذرا و متزلزل است و موجبات انزوا و مردم گریزی او از یک سو و آزردگی و کدورت دوستانش از سوی دیگر را فراهم می آورد. بر این همه باید روحیه ی انقلابیِ یک سونگر و میهن پرستی بی مرزِ عارف و نگاه اغراق آمیزِ حاصل از این اندیشه ها را نیز افزود که منشِ دشمن تراش او را تشدید کرده است.
این مقاله از خلال نامه ها، خاطرات و دیگر نوشته های عارف، آرای او را درباره ی حسن تقی زاده، اشرف الدین گیلانی، احمد کسروی، ملک الشعرای بهار، وحید دستگردی و رضاخان بیان می دارد و ریشه های نزاع و خصومت میان عارف و آنان را به بحث می گذارد و از این رهگذر علل تنهایی و انزوای محبوب ترین شاعر عصر مشروطه در دهه ی پایانی زندگی اش را عیان می کند.
سعدی و حافظ، دو شاعر بزرگ ایران و جهانند که در شعر فارسی عصر خویش و همه دورانها، تاثیری همیشگی، پایدار و همه جانبه داشتهاند و لطف و ذوق ایرانی و معنای شعر ناب فارسی و وسعت نفوذ شعر را در جامعه و پیوند شعر و زندگی را در سخن خورشیدی خود، جاودانه به تماشا گذاشتهاند. بیآنکه بتوان فضل تقدم و راهگشایی دورانساز سعدی را فراموش کرد، این مقاله سعی دارد که سعدی و حافظ را در همانندیها و تفاوتهای دورانی، شیوههای هنری و فکری آنان بهتر معرفی کند.
در این مقاله، درباره موضوع های مشترکی که در آثار ابوعبدالله رودکی و جفری چاوسر وجود دارد، جداگانه از طریق مقارنه و گاه توارد تحقیق شده است.هر دو شاعر در روزگار نسبتا ناآرامی به سر می بردند ولی در محیطی که کار می کردند، آرامش نسبی داشتند و به همین دلیل در شعرشان وجوه شادی و نشاط فراوان یافت می شود.از موضوع های دیگری که دو شاعر به آن توجه داشته اند، «مرگ» است.رودکی و چاوسر بر شاعران پس از خود تاثیرهای زیادی گذاشته اند.حوزه تاثیر رودکی حتی تا روزگار معاصر ادامه یافته ولی اوج تاثیر چاوسر تا حدود سیصد سال بیشتر نیست.هر دو شاعر مرثیه می سرایند و مرثیه های آنها تاثیرگذار بوده است.از وجوه افتراق این دو شخصیت، زبان آنها است.زبان رودکی پس از هزار سال برای فارسی زبانان مفهوم است ولی زبان چاوسر چنین نیست و باید برای نسل امروز ترجمه شود. دیگر اینکه رودکی از خود جوشیده و از پیشینیان بهره نبرده، در صورتی که چاوسر به طور یقین تحت تاثیر شخصیت های پیش از خود، چون پترارک، بوکاچو و دانته بوده است.چکیده عربی:یلقی هذا المقال الضوء علی الموضوعات المشترکة الموجودة فی نتاجات أبی عبدالله رودکی، وجیفری تشوسر. وذلک لأن کلا الشاعرین عاشا فترة لم تکن تخلو من الاضطرابات؛ غیر أنهما کانا یتمتعان بنوع من الهدوء فی بیئتهما، ما أدی إلی کثرة وجوه السرور، والنشاط فی شعرهما.والموت یعتبر من الموضوعات المشترکة بین الشاعرین، کما أنهما ینظران إلی الموت بنظرة واحدة إلی حدّ ما؛ بالإضافة إلی الصبغة الفلسفیة الموجودة فی نتاجاتهما عند الحدیث عن الموت. وکلا الشاعرین یتطرقان مضمون المراثی، وهی ذات تأثیر. کما قصد کلاهما بلاط الأمراء، وعاشا معتمدین علی الصلات التی حصلا علیها.