آثار ادبی از لحاظ موضوعی به دسته های مختلفی تقسیم میشوند که از آن جمله اند: انواع حماسی، تعلیمی، نمایشی و غنایی. مقوله درخواست وتقاضا که از زیرشاخه های ادبیات غنایی محسوب میشود، در شعر شاعران از دوره های آغازین شعر فارسی تا دوره معاصر به صورت های گوناگون جلوه نموده است. به طور کلی، انواع تقاضا و درخواست ها را میتوان به دو دسته کلی تقاضاهای مادی و غیرمادی تقسیم کرد که شاعران به شیوه های متفاوت نسبت به طرح آن اقدام کرده اند. در پژوهش حاضر، این موضوع در اشعار کمالالدین اسماعیل اصفهانی- یکی از شاعران بزرگ سبک عراقی، بررسی و تحلیل شده است. در این زمینه سعی شده است تا همه اشعار شاعر در دیوانش مطالعه و انواع درخواست و تقاضاهای مادی و غیرمادی او استخراج و بررسی و تحلیل گردد و از این رهگذر نشان داده شده است که نزدیک به سه چهارم درخواست های شاعر را تقاضاهای مادی دربرمی گیرد که بیانگر وضعیت دشوار زندگی و معیشت وی است.
شاعران اندیشمند فارسی زبان که مذهب تسنن داشته اند پس از تامل و تفحص در تاریخ و رجال اسلام مذهب تشیع پذیرفته اند یا گرایشی به تشیع پیدا کرده اند، عطار نیشابوری از گروه نخستین است، متاسفانه محققان به استناد آثار نخستین عطار، اورا اهل تسنن پنداشته اند. در این مقاله آثار این شاعر عارف با توجه به تاریخ سروده شدن آنها بررسی گردیده به خوبی نشان می دهد که وی ابتدا مذهب تسنن داشته و با مطالعه و ژرف اندیشی به مرور زمان به مذهب تشیع گراییده است. ضمنا در این مقاله ثابت شده که بر خلاف نظر بعضی از محققان مثنوی مظهرالعجایب سروده عطار است.
غالب نشریه های بین سال های نخستین دهه بیست تا سال های پایانی دهه چهل، به نوعی به حزب توده ایران و جریان چپ وابسته است. بنابراین نظرات نویسندگان این مقالات، از راه زیباشناسی مارکسیستی با زیباشناسی هگل در ارتباط است که مفهوم و فکر فلسفی را برتر از فرم هنری و غایت هنر را حرکت به سمت فلسفه و تولید فکر می داند. در ایران نیز منتقدانی چون فاطمه سیاح، طبری، و غیره، رمان را تنها در قالب رئالیسم متعهد پذیرفته اند. از سال های نخستین دهه چهل، منتقدانی چون ابوالحسن نجفی و هوشنگ گلشیری برای نخستین بار فرم هنری و تکنیک رمان نویسی را در اولویت قرار دادند. در این پژوهش آرای منتقدانی چون فاطمه سیاح، احسان طبری، ابوالحسن نجفی و هوشنگ گلشیری، بر اساس نظریات کانت و هگل تحلیل کرده ایم که تأثیر فلسفه نظریه های ادبی غربی بر منتقدان ایرانی به وضوح قابل مشاهده است. سیاح و طبری در نقدهایشان به آرای هگل و هگلی ها نزدیک شده اند و نجفی و گلشیری، فرمالیستی را نمایندگی می کنند که ریشه در اندیشه های کانت دارد.